اشعاراسارت
#شاعر_ارمین غلامی_مجنون
#سبک..خدا مادرم را کجا میبرن 🔷🔷🔷🔷
🔷🔷🔷🔷🔷
سرت رابرادرکجا می برن
به شام وبه کوفه چرامیبرن
کجا میبرندوکجا میبرن
اسارت رودکوفه، مردی غریب
به هشتادوچندین زن بی حبیب
یه زینب که باور نداره هنوز
هنوزداره می خونه ام یجیب
سرت رابرادرکجا می برن
به شام وبه کوفه چرامیبرن
کجا میبرندوکجا میبرن
واویلا ازاین غم کبابه ،دلم
واویلا که بی صبر وتابه ،دلم
واویلا که شدکوفه بی توحسین
واویلا که خونه خرابه دلم
واویلاحسینم،،،۲واویلاحسین..
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
واویلا که من بی حسین بی کسم
واویلاکه تا اوج غم می رسم
واویلا که بی جونم و بی رمق
واویلا به اشک حسینی قسم
واویلاحسینم،،،۲واویلاحسین..
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
شب آخری گفتی تو گوش من
میبینی منو،اخرش بیکفن
سرم رو،توکوفه،میبینی شبی
به دروازه کوفه،سری بی بدن
میبینی تو،عصر عطش کربلا
میبینی که غوغا میشه قتلگاه
میبینی که زینب داره ازروتل
میبینی که سر میره رو نیزها
سرت رابرادرکجا می برن
به شام وبه کوفه چرامیبرن
کجا میبرندوکجا میبرن
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
✍#شاعر_آرمین غلامی_مجنون
#اشعاردهه دوم محرم/۱۴۰۳/
🍃🌷﷽🌷🍃
#زمینه_شور_شهادت_اسارت_
#سبک_خداحافظ
#سلام_یاحضرت_زینب_ع
🌷🌷🌷🌷
✅بنداول مدحی
سلام عمه سلام یا حضرت زینب (ع)
سلام عمه سلام ای عشق روهرلب
سلام عمه سلام ای برهمه رهبر
سلام عمه سلام یا ایُّهاَ الدلبر(ع)
بزرگ خانم تو استاد همه بودی
مثل مادر تو همچون فاطمه بودی
غریب عمه غریب عمه
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم مدحی
هزارهنده، شاگرد منبرت بانو
روایتها رسید از محضرت بانو
دراین کوفه، هوای. دردو غم داری
چشات ابری، داری از غصه می باری
بمیرم من برای غربتت زینب
درآن کوفه ،رسیده جان توبرلب
غریب زینب غریب زینب
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم زبانحال حضرت
منم زینب دراین کوفه غریبم من
سرت برنی، امام غم نصیبم من
غریب مادرم زهرا
ببین بستن دوتا دستا مو از کینه
کشیدم آه من از عمق دل و سینه
من و بردن با دشنام و هزار آزار
بی حرمتها دراین کوفه به هرتکرار
به زندان بدکوفه،من و بردن
علی وپا برهنه خیلی آزردن
تا که میزد من و خولی وشمر سیلی
می افتادم به یاد صورت نیلی
😭
غریبم من غریبم من غریبم من
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندچهارم گریز به مدینه و کربلا
تا که آتیش زبونه میکشید اینجا
من افتادم به یاد مادرم،تنها
می سوختم بین کوفه با چش خونبار
بیادمادر و مسمار وآن دیوار
تا افتادم رو خاکا خسته و بی حال
می افتادم به یاد ت بین آن گودال
زدم ناله همان وقتی که از رو تل
بریدن سر، ز داداشم تو ی مقتل
😭😭😭
حسین جانم حسین جانم
💠💠4⃣2⃣1⃣💠💠
#آرمین غلامی_مجنون
#دهه -دوم_ محرم_۱۴۰۳
.❣﷽❣
🔘 #سینه_زنی #زنجیرزنی #واحد
🔘 #اسارت
🔘 #سبک زیر بار ستم نمی کنیم زندگی
شددل شیعه از ماتم کوفه کباب
کرده ابن زیاد خانه ی دنیا خراب
دل پر از خون شده
شیعه محزون شده
🔘وامصیبت
دراسارت بود عمه غمپرور م
واردبزم کوفه شده صاحب حرم
مهدی فاطمه
درعزا زمزمه
🔘وامصیبت
ابن مرجانه را،رسوانموده زینب
یا بگو لا اقل ،زکوفه از روی لب
تا شوم با خبر
بگو از چشم تر
🔘وامصیبت
(#آرمین غلامی_مجنون)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#نوحه
#سینه_زنی _اسارت
#شهادت_حضرت_سیدالشهدا
#شعر_آرمین _
غلامی مجنون
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
گلی از گلشن آل عبا یی حسین
حامی و یاور دین خدا یی حسین
نوه مصطفی پسرمرتضی
ای حسین جان(۲)
همنشین پیمبر خدا ،کشته شد
در ره دین حق شمس ولاکشته شد
بوده رویت قمر کن به حالم نظر
ای حسین جان(۲)
شیر کرب وبلا، تو کشته ی کین شدی
با نثار جانت فدایی دین شدی
پاره شد پیکرت زینب آمد برت
وای از این غم
در مسیرکوفه،نشسته درآفتاب
حال زینب شده،درپی رویت خراب
جان پیغمبری چو گل پرپری
وای از این غم
ازچه گردیده ای پاره، ز جور و جفا
پیکرت مانده در،صحرامیان اعدا
آمده در برت وای من خواهرت
وای ازاین غم
خواهرت آمده به کوفه، جان بر لب است
زین مصیبت دلم یاد غم زینب است
دیده در کربلا ستم اشقیا
آه از این غم
کوفیان زینب غم دیده شد خون جگر
سوز هجرحسین، به دل نموده شرر
صبر او کم شده قامتش خم شده
آه از این غم
#شهادت_حضرت_زینب_علیه_السلام
#اسارت_محرم دهه دوم۱۴۰۳
.
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی_حضرت_حسین ع
🔳 #سبک حاج اکبر ناظم یاصاحب الزمان
#اسارت _زینب
ال مرتضا، ماتم گرفته
درسوگ حسین خود ،غم گرفته
سیه پوشِ او شد حجت الله
یا فارس الحجاز آجرک الله
****
ماتم گرفته زینب در عزایت
درکوفه میزند ،هردم صدایت
دیده ای خواهر جسمبرادر
جسم شاه عالم،گردیده بی سر
****
ای خدا شد پاره ،پیکر حسین
برنیزه هاشده،سرت نورعین
در تاب و تبم یاد زینبم
یاد جسم حسین زیر مرکبم
****
عزای دلبر، ختم الانبیاست
ازغمش در سما شیون و غوغاست
نالان پیغمبر الله اکبر
یارب غارت شده، از او انگشتر
****
(#آرمین_غلامی_مجنون)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مراسم روضه اسارت حضرت زینب
#سه شنبه
#کرمانشاه_پارکینگ شهرداری
.
#واحد
#نوحه
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
#سبک_هوای حرم هوای حسین
هوای شب جمعه زدبه سرم..هلالی
به صد حمله، به صدطعنه،تنت غارت شد تنت غارت
، به آل علی جسارت شد،جسارت شد،گریه شدکارت
امان ازغم،_۳/از دل زینب...
بیا روضه ،بخوان روضه ، بخوان روضه برسه بی سر
ببین زینب،به زندان است،شده عمه دیدگانش تر
امان ازغم،_۳/از دل زینب...
بخوان روضه، تواز نیزه واز سر ،ا ز چشم وازغم سر
ز کعب نی ،بگوامشب ، ز سوز دل آل پیغمبر
امان ازغم،_۳/از دل زینب...
اگر چه عدو شد ، اسیر حقارت
امان از اسارت ، امان از اسارت
---------امان ازغم،_۳/از دل زینب...
به گودالی تنت دیدم، شدی از جفا بی برادر،تو
چه زیبا در ره دین بود ، علمداره دخت حیدر،تو
امان ازغم،_۳/از دل زینب...
#اسارت_عمه سادات
#شعر_آرمین غلامی_مجنون🎤
روضه اسارت،،،،.mp3
8.21M
#امام_حسین_مناجات 🤞🤞
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#منازل_کوفه_تا_شام
#مداح.حاج آرمین غلامی
ای تکیه گاه مردم بی تکیه گاه حسین
ما را نبوده غیر تو یک جان پناه حسین
تو یک نگاه کردی و من مست آن نگاه
دنیای من عوض شده با آن نگاه حسین
من را به رنگ مشکی پیراهنم ببخش
من را بخر شبیه غلام سیاه حسین
من بی هوای تو نفسم بند می شود
از شهد نام تو شده ام روبه راه حسین
در کوچه های گم شده ی آخرالزمان
با پرچمت شناخته ام راه و چاه حسین
هر روزِ روضه خیر پس انداز کرده ام
یک روزِ بی خیال تو عمرم تباه حسین
خاکم به سر اگر که نمیرم برای تو
من را بیا شهید غم خود بخواه حسین
دست مرا برای همیشه رها مکن
می ترسم از زمانه ی پر اشتباه حسین
بیست و یکم و بیست و دوم محرم کاروان اسراء آل الله علیهم السلام را در چندین منزل توقف و گذر داده اند.
#تکریت
بعد از عبور لشکر ازکنار حصاصه در نزدیکی شب کاروان وارد به شهر تکریت شد. مردم به استقبال و تماشا بیرون آمدند و پایکوبی میکردند و به یکدیگر تبریک گفته و به سؤال #تماشاچیان نسبت به سرمطهر در جواب "هذا رأس الخارجی" میگفتند.
بزرگان #نصرانی فهمیدند که این سر نوارنی سرمطهر امام حسین علیه السلام است و این #اسراء از آل الله پیامبر علیهم السلام هستند. #ناقوس ها را به صدا در آوردند و #قاتلان حضرت را نفرین کرده وبرای #جنگیدن با دشمنان آماده میشدند.
پس آن شب کاروان در تکریت بماند وصبح زود با سرعت از آنجا فرار کردند.
اسرارالشهادة ج۳ص۴۱۹
#وادی_النخلة
در راه به #اعساء رسیدند و از آنجا گذشته وبه دیر نصرانی در #عروه رسیدند از آنجا هم گذشتند سپس #صلیتاء را پشت سر گذاشته تا شب در وادی النخله وارد شده وفرود آمدند.
ناگاه صدای #جنیان و هاتفی از آسمان را شنیدند که درحال گریه هستند واین اشعار را میخوانند:
"نساء الجن ساعدن الهاشمیات
بنات المصطفی یبکین شجیات..."
زنان جن برای یاری دختران پیامبر گریه وناله و زاری کرده ولباس سیاه به تن میکنند.
آن شب را درکمال ترس #بیتوته کرده وصبح به سرعت رفتند.
بحارالانوار ج۴۵ص۲۳۶
تذکرةالشهداء ج٢ص٣۴۴
#منزل_لینا
بعد ازآنجا اول به #ارمینا رسیدند و توقفی نکردند.
"وسارواحتی وصلوا إلی بلد لینا" رفتند تا به شهر #لینا رسیدند. زنان وپیران وجوانان بیرون آمده ونظر به سرمطهر کردند وبر او وجد وپدرش درود فرستاده و قاتلان را لعنت کردند.
لشکریان به شهر حمله ور شدند وخانه هایشان را خراب کرده و رفتند، تا #مرشاد را نیز گذراندند.
#منزل_کحیله
کاروان به نزدیکی #کحیله رسید والی ملعون، شهر را #آذین بست وتا سه میل به استقبال لشکر اعداء رفت وبه مردم میگفت این رؤوس و أسراء خارجی را به شام میبرند. ناگاه کسی در جمعیت سرمطهر را شناخت وفریاد زد "هذا رأس الحسین علیه السلام"
مردم جلو آمده ویقین کردند وصدای گریه وناله بلند شد.
چهارهزار سوار از اوس و خزرج هم عهد شدند که با سپاه ابن زیاد بجنگند و سرها را به بدنها در کربلا ملحق کنند واین فخر تا قیامت برای آنان باشد.
اما جاسوسان خبر را به لشکریان دادند وآنان وارد کحیله نشده راه را منحرف کردند وبه طرف جهینه رفتند.
#منزل_جهینه
پس به #جهینه رسیدند درآنجا نیز شورش شد ومردم بپا خواستند وآن لشکرخبیث به ناچار پا به فرار گذاشته و به طرف #موصل رفتند.
ریاض القدس ج۲ص۲۶۳
نوحه حسینی،ع،،،،،.mp3
2.5M
#بحر_طویل🤞
#نوحه واحد
#امام_زمان
#محرم
#مداح.حاج آرمین غلامی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
جان بقربان تو ای جان همه عالم و آدم/ پسر حضرت خاتم/ صاحب هر نَفَس و دم/ که ظهورت شده جانمایه ی ذکر و صلواتم/ تو به ایام محرم/ سر دوشت بنهی شال عزاداری و ماتم/ و بود حزن دمادم/ و کشی آه!: "نبودم/ که کنم یاری جدم"
به همان لحظه کنی یاد/ ز او و حرم و جمله ی اوتاد/ ز اولاد/ و از حرّ و حبیب و وهب و هر که که سرداد/ و جان داد/ بهشتش بسزا باد/ کتاب اللـّـَه و هم احمد مختار خبرداد/ در این راه قدم هر که که بنهاد/ و اِستاد/ و هم دل به بلا داد/ ندارد محنی روز جزاداد/ که آورد بهمراه خودش زاد
الا صاحب اعصار/ تو ای ثانی کرّار/ تو ای حجت دادار/ که هم دلبری و دل بری و هم شده دلدار/ مددکار/ بریزی تو ز آن چشم گهربار/ همان سوده ی اسرار/ ز یادآوری شور علمدار/ به پیکار/ همان ساقی لب تشنه، فداکار/ که گردیده جدا دست
سپهدار/ کف اَیمَن و اَیسار/ و تیری است به چشمی که ببوسید علی سید ابرار/ و مشکش به دهان بار/ شرربار/ نه یکبار و که صدبار/ کشیده است تمنا ز همه کوفی غدّار/ که ای قوم خطاکار/ بزن تیر و عمود و نی خود بر تن تبدار/ ولی مشک رسانید به طفلان حسین بن علی سید احرار
کنی یاد ز اصغر/ ز ششماهه دلاور/ که تیری بنشسته است به حنجر/ و هم گریه کنی در بر صدپاره ی اکبر/ همان شبه پیمبر/ همان ثانی حیدر/ همان لاله ی احمر/ همان ماه که بس قطعه و مثله شده ، دیگر شده اختر
الا حضرت قائم/ که گریان شده ای در بر قاسم/ جگر سوزد از این داغ سهیل عرب و اختر هاشم/ که غلطید بخون چون به حسین است ملازم/ عزیز است که هیهات دهد تن به مظالم
تو ای قبله ی حاجات/ تو ای رشته ی وصل کره ی خاک و سماوات/ بگریم ز همه هق هق تو بهر مناجات/ و یادآوری عمه ی سادات/ که آمد به بلندای تل و دید چه حالات/ حسین است به خاک و بدنش غرق جراحات/ همان قاری آیات/ و بیند که شده صحنه ی میقات/ نشسته است به صدر پسر ختم رسالات/ پلیدی که بود زاده ی آثام و خبیثات/ خدایا نتوانم که بگویم چه شد آن لحظه و آنات.
روضه قتلگاه،،،،.mp3
5.23M
روضه قتلگاه،،،،.mp3
5.23M