بسم الله الرحمن الرحیم
#جشن میلادحضرت زهرا (س)ویژه خواهران
♦️◾چهارشنبه15 وپنجشنبه16بهمن_۹۹_کرمانشاه
خیابان مدرس.کوی یاری
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
اشعارناب دوبیتی_میلادحضرت زهرا(س)
آفرینش خاک پای فاطمه است
مست عطر جانفزای فاطمه است
گر خدا سر منشاء لطف و صفاست
آرزومند صفای فاطمه (س) است
*
مقتدای كل عالم فاطمه است
در قیامت عشق خاتم فاطمه است
در هوای عاشقی عشق یار
مرتضا را دم همه دم فاطمه است
*
عالمین شد اشک ریز فاطمه
مریم عمران کنیز فاطمه
خادم درگاه او ، حور و ملک
تا ابد حیدر ، عزیز فاطمه
خالق امروز و فردا فاطمه است
عکس و حسن حق تعالی فاطمه است
تا خدا جاری به جسم مصطفاست
شاه دخت شاه طه ها فاطمه است
محرم راز و نیازی فاطمه
با خدایت غرق رازی فاطمه
بر تشکر کردن خالق همین
تا ابد مست نمازی فاطمه
*
عالمین سر مست یاس فاطمه است
ماسوا حیران حس فاطمه است
در دبیرستان عاشق پیشگی
ساقی می پای درس فاطمه است
*
قوت حیدر به کار فاطمه است
ماسوا هم سربه دار فاطمه است
خطبه گوی آتشین حیدر است
مرتضا هم ذوالفقار فاطمه است
*
آنکه بر دل عشق كارد فاطمه است
همچو مادر ، مهر آرد فاطمه است
آن گلی که زیر چنگ خارها
نام حیدر را بیارد فاطمه است
*
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#بسماللهالرحمنالرحیم
#سرود ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال ۹9 _ اشعار کردی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
🔴متن مولودی
سبک..هرکسی کسی دارد...
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
دویته پیغمبر زهرا..2
رمز استجابت ،هات
چشمۀ سیادت ،هات
کف بکوت ، له ای دنیا
زهرا، اُمِ اُمت هات
هاتیه دویته احمد..
هاتیه کوثرمحمد
ِ آسمانم هاتیه
مهربانم هاتیه
له جهان امشو زهرا
خوب خوبانم هاتیه
هاتیه دویته احمد..
ای دل ای دل تو امشو، فاطمه صدا بکه
ای دل ای دل له زهرا، امشو اقتدا بکه
شوعشق وشور وپاس، عشق تو له دل پیداس
ایدل امشوخود باوو،له زهرا فدابکه
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
هدایت شده از 〖 ࢪَواْقْ 〗
حاج عبدالرضا هلالی_نواهنگ زیبای حی علی الحسین (ع) با صدای حاج عبدالرضا هلالی-1571660058.mp3
12.64M
•°🍃
○° یا ليتنا كنا معك
شاه سلام علیک ••🤚
♡#مداحی 🎼
#استدیویی 🎙
#عبدالرضا_هلالی 🎤
#محمد_حسین_پویانفر🎤
#محمد_فصولی🎤
❤️حــال حــســیــنــے
🕊{ @hale_hoseyni
بسم الله الرحمن الرحیم:
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج آرمین غلامی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
┄┅═══••↭••═══┅┄
با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو ، به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم.
_چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟.. راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط میدونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟.. بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت ..
خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره ..
الهی فدایِ اون لبای خونیت
آره این شده جوابِ مهربونیت ..
میگه گوشامو جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ ..
أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش ..
راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ...
بابا ... بابا ...
از رو نیز نگام میکردی یادته
من تو رو نگاه می کردم یادته
پای نیزه تن سیلی خوردم یادته
من همش زمین میخوردم یادته ....
حسین ......
#کربلایی_حاج آرمین غلامی
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#دیر_راهب
#روضه_شب_جمعه
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
⚫️روضه جانسوز_تنور خولی و کوفه اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج آرمین غلامی⚫️
⚫️➖🔴⚫️➖🔴⚫️➖🔴⚫️➖🔴
روضه برات بخونم،زن خولی میگه دیدم از تنور خانه نور به آسمان بلند ...." وارد مطبخ شدم ، دیدم چهار زن مجلله، دور تنور نشستن،سر حسین تو تنوره ...."
یکی میگه حسین جان ، مادرت حوا به فدای تو،یکی میگه حسین .... هاجر فدای تو،یکی میگه مریم فدای تو ... یکی میگه آسیه فدای تو" همه داشتن گریه می کردن" یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین آمد،پایین آمد،پایین آمد" این چهار بانوی بهشتی بلند شدن،رفتن کمک کردن از این هودج یه خانم قد خمیده ای را آوردن ...."
خمیده خمیده این بانو آمد کنار تنور ..." نشست ؛ سر در تنور کرد " هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین ..... '"
این بازدید اون دیدار هایی که نیمه شب حسین میرفت سر قبر مادرش ...." مادرم شبا بازدیدشو پس میداد ..." اولین بازدید شب یازدهم محرم بود" خانم زینب کنار بدن پاره پاره ....." زبان گرفته ...." مجلس عزا گرفته ..... یه وقت دیدن هم نوا و هم ناله پیدا شد ...." خوب که دقت کرد دید صدای ناله ی مادرش فاطمه ست ...." هی صدا میزنه غریب مادر
#حاج_آرمین غلامی
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#تنور_خولی
#روضه_
هدایت شده از 〖 ࢪَواْقْ 〗
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
قرار هرشبـمون ✨♥️
.
| اِلھى عَظُمَ الْبَلاَّءُ ...|💔🥀
┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@hale_hoseyni
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#حضرت_ام_کلثوم
امشب برایت محتشم ها دم گرفتند
با مرثیه ها مجلس ماتم گرفتند
ای خواهریوسف ! برای سوی چشمم
از خاک زیر پای تو مرهم گرفتند
پلکی زدی حوا و هاجر آفریدند
از آستین ات ساره و مریم گرفتند
از معجر تو پرده ی کعبه در امد
از چشم هایت چشمه ی زمزم گرفتند
نور تو را ای بضعة الزهرا یقینا
از سینه ی پیغمبر اکرم گرفتند
محتاج تو هستند فردای قیامت
لطف تو را آنها که دست کم گرفتند
رویش سیاه آن کس که رویت را زمین زد
پوشیه ها از غربت تو غم گرفتند
در شام و کوفه این رباب و فضه بودند
زیر بغل های تو را باهم گرفتند
تزویج تو با گرگ یثرب حرف مفت است
ناموس داران آنچه را گفتم ، گرفتند
روضه ام کلثوم وگریز به کربلا
همه اینا رو خانم با یه مکافاتی زیرِ یه خیمۀ نیم سوخته جمع کرد .. آمار گرفت دید یکی از بچه ها کمه .. سریع تو این صحرا داره میگرده .. چه خبر شده ؟! یکی از بچه ها گم شده .. ام کلثوم اومد خواهر جان میخوای بریم با هم دنبالش بگردیم ؟! .. انقدر گشتم پیداش نکردم .. صدا زد من میدونم کجا رفته .. دیدم تو این صحرا داره صدا میزنه اَبَا .. یه ظرف آبم برداشته بود داشت دنبالِ باباش میگشت .. حتماً رفته گودال .. تا اومدن تو گودال دیدن این بچه خودشُ انداخته رو بدنِ بی سرِ بابا ...
بچه رو بلند کردن ، چی جوری این بدنُ پیدا کردی ؟! تو این تاریکی ها چی جوری پیدا کردی گودال رو ؟! گفت عمه جان انقد دلم هوایِ بابامُ کرد .. آخه دیدم لحظه هایِ آخرش هی میگه جیگرم میسوزه ..
تو این صحرا هی صدا میزدم اَبا اَبا اَبا؛ دیدم از یه گودالی از یه سمتی صدایی داره میاد؛ این صدا به گوشم آشناست، این صدا صدای بابامه؛ هی داره میگه اِلَیَّ ...
سر بریدن ، آخرِ کارِ حرامیها نبود
قاتلت بعد از سرت دست از تن تو بر نداشت
هیچکس را رد نکردی از درِ احسان خود
پیکرت پیراهن و انگشتت انگشتر نداشت
غارتم کردند ، اما چادرم از سر نرفت
پس غلط گفتند اینکه خواهرت معجر نداشت
حنجرت را بوسهای دادم بهجایِ صورتت
خواهرت ای بی سرِ من ! چارهای دیگر نداشت
این بدنُ بلند کرد به سمت آسمان .. ای خدا این قربانی رو از ما قبول کن؛ از زینبت قبول کن ... همه ایستادن دارن نگاه میکنن این خواهر میخواد با بدن داداشش چه کنه ..
دیدن پیکر رو زمین گذاشت . گفت داداش کجا رو برای بوسهی زینب گذاشتن؟! هرجا رو نگاه میکنم پُرِ زخمه .. هیچ جایِ بوسهای برای زینبت نذاشتن ...
خواهم که بوسهات زنم اما نمیشود
جایی برای بوسه که پیدا نمیشود
دوست و دشمن دارن نگاه میکنن ، یهو دیدن زینب خم شد .. این لبا رو گذاشت به این رگهایِ بُریده ..
تا لبها رو برداشت این لبها پُرِ خون شد .. دیگه از یاد زینب نمیره بوسهای که با این لبهام به حنجرت زدم داداش ، داداش ....
ای حسین ....
بامداحی
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#مرثیه_ی_حضرت_ام_کلثوم_س_ در #بازگشت_به_مدینه
حضرت ام کلثوم (س) در حالى که همراه کاروان کربلا عازم شهر مدینه گردید
میگریست و این اشعار را میخواند:
مدینةِ جدِّنا لا تَقبَلینا
فَبِالحَسَراتِ وَ الاَحزانِ جینا
اى مدینه جد ما! نپذیر ما را، که ما با حسرت و اندوه ها بازگشتیم؛
الا فَاخبِر رَسُولَ اللهِ عَنّا
بِانّا قَد فُجِعنا فی اَبینا
ای مدینه! از جانب ما به رسول خدا(ص) خبر بده، که ما در مصیبت فقدان پدرمان، دردمند و اندوهبار شدیم؛
خَرجنا مِنکَ بالاَهلینَ جمعا
رَجعنا لا رِجالَ وَ لا بَنینا
از تو با همه خویشان بیرون رفته، و چون بازگشتیم نه مردان و نه کودکانى با ماست؛
و کُنّا فِی الخُروجِ بِجَمعِ شَملٍ
رَجَعنا حاسِرینَ مُسلِبینا
در هنگام خروج جمع ما کامل بود و اکنون در بازگشت برهنه و غارت شدهایم؛
و کُنّا فى اَمانِ اللهِ جَهرا
رَجَعنا بِالقَطیعَةِ خائِفینا
در ظاهر در امان خدا بودیم و اکنون که بازگشتیم هنوز بر ستم ظالمان و بریدن پیمانشان بیمناک هستیم؛
و مَولانَا الحُسَینُ لَنا اَنیسٌ
رَجَعنا و الحُسَینُ بِهِ رَهینا
انیس ما مولایمان حسین بود، و چون آمدیم حسین را در کربلا گرو گذاردیم؛
فَنَحنُ الضّائعاتُ بِلا کَفیلٍ
و نَحنُ النّائِحاتُ عَلى اَخینا
مائیم که سرگردان و بدون کفیل شدیم، مائیم که بر برادر خود نوحه کردیم؛
و نَحنُ السّائراتُ عَلَى المَطایا
نَشالُ عَلَى الجَمالِ المُبغِضینا؟
و مائیم که بر شتران حمل شدیم، و ما را بر شتران درشت خوى سوار کردند؛
و نَحنُ بَناتُ یس و طه
و نَحنُ الباکیاتُ عَلى اَبینا
ما دختران یاسین و طاهائیم، و مائیم که در سوگ پدر خود گریستیم؛
وَ نَحنُ الطّاهِراتُ بِلا خِفاء
و نَحنُ المُخلِصونَ المُصطَفونا
پاکان بدون خفاء مائیم، و مخلصان و برگزیدگان مائیم؛
و نحنُ الصّابراتُ عَلَى البلایا
و نحنُ الصّادقون النّاصِحُونا
ما بردباران بر بلا هستیم، و ما راستگویان ناصحیم؛
الا یا جَدِّنا بَلَغتَ عِدانا
مُناها وَ اشتَفىِ الاعداءُ فینا
اى جد ما! دشمنان ما به آرزویشان رسیدند، و تشفى یافتند به سبب قتل ما؛
لَقَد هَتکُوا النّساءَ و حَمَّلُوها
عَلى الاَقتابِ قَهراً اَجمَعِینا
«حرمت زنان را هتک نمودند و تمام آنها را به اجبار بر جحاز بی روپوش شتران حمل کردند»
📚 الدمعة الساکبه
📚 نفس المهموم
📚 سوگنامه آل محمد(ص)
_محقق_
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
29 جمادی الثانی
وفات حضرت ام کلثوم(سلام الله علیها)
حضرت ام کلثوم چهار ماه پس از بازگشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. پدرشان مولی الموحدین امیرالمومنین(سلام الله علیه) و مادرشان حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)میباشد.
صاحب ریاحین الشریعه به نقل از اعیان الشیعه میفرماید:
امیرالمومنین(سلام الله علیه) آن مخدره را به عون بن جعفر طیار (سلام الله علیه)تزویج نمودند.
آنچه در مورد ازدواج ام کلثوم(سلام الله علیها) با غیر از عون بن جعفر نقل شده از بافته های مخالفین است. آن حضرت در واقعه جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین (سلام الله علیه)و اهل بیت و اصحابشان ، در کنار خواهرشان حضرت زینب (سلام الله علیها)از بانوان و یتیمان محافظت مینمود.اشعار آن حضرت در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است.
پس از عاشورا که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند،خطبه آن حضرت در کوفه و مجلس ابن زیاد،اشعار آن حضرت در قادسیه و قنسرین ،اثر دعای آن حضرت در سیبور و بعلبک ،کلمات آن جناب با شمر هنگام ورود به دروازه شام، مرثیه های حضرتش در اربعین و مراجعت به مدینه، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدره دارد.
سرانجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا،بالاخص شهادت سید الشهداء(سلام الله علیه) رحلت شهادت گونه نمود و در مدینه منوره دفن شد. به قولی رحلت آن حضرت در 21 ماه جمادی الثانی بوده است.(وقایع الشهور ص 110)
#محقق
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#_مقتل_و_روضۀ_بسیار_جانسوز #_ام کلثوم_و _روضه_حضرت_رقیه_سلام الله علیها _حاج آرمین #غلامی
*سبط ابن جوزی نوشته در بستان الواعظین: "فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام"یزید دستور داد،سر رو بردن" فَنُصِبَ عَلَى البابِ "جلویِ در دارالعماره آویزان کردن ...
"وجَميعُ حَرَمِهِ حَولَهُ ،"دخترا کنارش بودن ، زن ها کنارش بودن ، سه ساله نگاه می کرد ، بابا ! بابا ! چرا بالا نشین شدی؟ حسین ... وجَميعُ حَرَمِهِ حَولَهُ خانواده اش دور و برش بودن "ووُكِّلَ بِهِ الحَرَسُ "نگهبان گذاشت ، نه یک نفر،نه دو نفر ، یه دستوری دارد ، دستور می رسد از جانب امیر، اطاعت لازمه" وقالَ : إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ" هر وقت یکی از این دخترها گریه کرد ، اگه زن ها گریه کردن " فَالِطموها" بزنیدشون ، بهشون لطمه بزنید ، بزنید زن هارو ....
حالا زن های بزرگ شاید بتونن خودشونُ نگه دارن ، اما مگه دختر بچه ها میتونن سر بریده ببینند گریه نکنند ... بابا دلم برات تنگ شده ....
یعنی این نازدونه ها چقدر کتک خوردن ... روایت میگه : این سر 9 ساعت بین زن ها آویزان بود ... همه نگاه می کردند ، ای وای ....
خواهرها گریه کنید برا اون آقایی که خواهرش اُم الکلثوم سر بلند کرد، "وإنَّ اُمَّ كُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها" سرش رو بالا آورد " فَرَأَت رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام" سر برادر رو دید، "فَبَكَت" گریه کرد ... کاش گریه نمی کرد ، یازهرا " فَرَفَعَ يَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ" یکی از نگهبانا دستش رو بلند کرد ، دست نحسش رو بالا آورد، " ولَطَمَها لَطمَةً " یه لطمه ای به صورتش زد ، یه سیلی زد نه بیشتر ، اما" حَصَرَ وَجهَها" همۀ صورت به تمامی آسیب دید ....
این خانم جا افتادۀ بزرگ سال ، تمام صورتش آسیب دید ، یه لحظه فقط یه دختر بچۀ سه ساله رو تصور کن ، اصلاً مگه میشه به این صورت سیلی زد؟ اگه سیلی بخوره ، چه اتفاقی می افته؟*
سیلی نخورده نیست کسی در میان ما
کو آن زبان که با تو بگویم چگونه ام
دست عدو بزرگ تر از صورت من است
یک ضربه زد کبود شده هر دو گونه ام
#حاج_آرمین_غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رقیه و ام کلثوم _سلام_الله و
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#مرثیه_حضرت_ام_کلثوم
سوگوارِ حضرت کلثومم
بیقرارِ حضرت کلثومم
درعزایش دل من شد پرغم
روضه دارحضرت کلثومم
هر کجای جهان که باشم در
سایه سار حضرت کلثومم
عمریه سرخوش و شكوفايم
در بهار حضرت کلثومم
سرفرازم به روز محشر هم
درجوار حضرت کلثومم
چون کبوترزنم به هرجاپر
در جوار حضرت کلثومم
گم نگردد مسیر عشق او..
..در مدارِ حضرت کلثومم
شدكار من نوکریِ کویش
گرمِ کار حضرت کلثومم
شادم که از تولّدم همه دم
جيره خوار حضرت کلثومم
مادر من كنيز و بابم عبد،
از تبار حضرت کلثومم
عمری همچون مدافعان حرم
سر بدارِ حضرت کلثومم
تا نفس میکشم خداراشکر
در كنار حضرت کلثومم
جان رازکف دهم بپای غمش
جانثارِ حضرت کلثومم
همچو عباس نه..، مثال حبیب
پیرِ دار حضرت کلثومم ِ
من گدایم به عشق او، زِ وفا
ذوالفقار حضرت کلثومم
تاشدم گریه کن برای حسین
افتخار حضرت کلثومم
مثل مهدی به بَندِ غربت او
لاله بار حضرت کلثومم
دیده ام اشک و خون فشان غمِ..
..چشم تار حضرت کلثومم
گویم ازكوفه و جسارت شام
سوگوار حضرت کلثومم
همچو"مجنون" شاکر الطاف
كردگار حضرت کلثومم
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم..:
#مرثیه_حضرت_ام_کلثوم
ام کلثوم ای تمام باورم
نام تو بر روی لب می آورم
مادر گیتی نزاید همچو تو
درعزایت رخت ماتم آورم
ام کلثوم ای غریب شهرما
نامت ای بانو به عربت می برم
کس هوای کوی لیلایت نکرد
بوده ای بانو توتنها دلبرم
در طفولیت میان این دیار
غصه وغم های حیدر دیده ای
شاهده میخی که بر پهلو گرفت
بین در افتاده مادر دیده ای
بی امان شدگریه های تویقین
روز ها در خاطرت رنجیده ای
شاهدی بر آتش دیوار ودر
مادرت را بین آتش دیده ای
در میان خانه بودی بی امان
بهرمادر بیقراری کرده ای
مثل زینب خواهرت باغصه ها
بعد زهرا خانه داری کرده ای
اول آوارگی اینجاست لیک
غصه های تو چراپایان نداشت
زندگی کردن برایت تا ابد
ساعتی دور از حسین امکان نداشت
.........
دیده ای درکربلا باچشم خود
بردن انگشتر و خلخال را
کی فراموشت شودیک لحظه ای
خنجر وآن تنگی گودال را
دیده ای دربین گودالی عده ای
تیر ونیزه بی هوامیزد به او
عده ای باسنگ وبا چوبش زدند
پیرمردی با عصا میزدبه او
خاطرات وغصه ی کرب وبلا
کرده بانواشک تو بی اختیار
لحظه ای هرگز زیاده تو نرفت
هتک حرمت های مرد نیزه دار
رشادت های خود بانوچنین
تو حفاظت ها ز زینب کرده ای
پابه پای کاروان سنگ جفا
از سره بام منازل خورده ای
دیده ای بانو سه ساله دختری
بین صحرا بر زمین افتاده است
در خرابه تا رسیدی بر سرش
دیده ای پیش پدر جان داده است
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
🍇
#مرثیه_حضرت_ام_کلثوم
داده ای بال و پرم حضرت کلثوم مدد
خُنَکای جگر م حضرت کلثوم مدد
به تلافی همه شب نام توشد ورد لبم
ذکر خیر سحر م حضرت کلثوم مدد
در پی قبر تو ای دخترزهرا وعلی
این دل در به در م حضرت کلثوم مدد
کوری چشم هر آنکس که جسارت به تو کرد
اسم تو بال و پرم حضرت کلثوم مدد
کار با خلق نداریم، سگ کوی توایم
سایه ات روی سر م حضرت کلثوم مدد
دخترفاطمه ای و مادر ما شده ای
به عطایت نظر م حضرت کلثوم مدد
به جهان نام شما ورد زبانم شده است
نور چشمان ترم حضرت کلثوم مدد
سود این است که حساس به نامت باشیم
بی خیال ضرر م حضرت کلثوم مدد
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی