eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعارکردی شهادت امام حسن (ع) اشک م وقف عزات بیه حسن عمروگیانم وه فدا ت بیه حسن رونقی دیره اگه سفره ی م هر له ،برکت وعطا ت بیه حسن هاتن وچیینه م، له روضه گان هر له مرهون دعا ت بیه حسن نسل م یا نوکره، یا عاشقه ایل واجدادم گدا ت بیه حسن م مریض معصیت بیمه ، اگه حاجتم دارالشفا ت بیه حسن له دعای فاطمه ، ای قامتم روز و شب تحت لوا ت بیه حسن سینه ی م گنج علم اهل بیت دیده ی م خاک پا ت بیه حسن هیئتی که فاطمه دیره نظر نازنین غار حرا ت بیه حسن بین روضه دالگم ناله دیره زندگیِ م فدا ت بیه حسن وقته میزان عمل بایده ن اگه غم نخوه دل، آشنا ت بیه حسن لحظه ی گیان داینت وه یاحسین غرق آه و نینوا ت بیه حسن له نوای (یابُنَیَّ) دالگد زینبت خوی مبتلات بیه حسن روضه خوان اوشه که زینب پیر بی وه عزای ماجرات بیه حسن آه، له هجره غریبی تا ابد زینبت مضطر ارات بیه حسن غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم اشعارشهادت امام حسن (ع)-7صفر ✅السلام علیک یا حسن بن علی پیراین میکده بادیده ي تر ریخت بهم دم افطار ویا وقت سحر ریخت بهم زهرملعونه تمام بدنش آب نمود اثر زهرچنین بود. جگر ریخت بهم ناگهان سوخت تمامی پروبال حسن خواهر دردانه ازبهر خبر ریخت بهم رفته خاکستر عاشق به سرکوی حسن دگرازعشق همه رد و اثر ریخت بهم آتش زهر همه‌بال وپرش سوزانده ازغم دوست پر اهل هنر ریخت بهم دست وپا میزدی ویارنبود دربر تو خواهرت آمدو درگوشه ی در ریخت بهم ظرف آلوده تنت راچقدر آزرده حسن از زهره شرربار دگر ریخت بهم آب زهرآلوده ای جان تورا آتش زده بر زمین خورده ای وآه.جگر ریخت بهم آه(مجنون)نشودکس چوحسن پاره جگر حسن از زهمسرملعونه دگر ریخت بهم 📕📕شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). 💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢..
_____________ بسم الله الرحمن الرحیم اشعارشهادت امام حسن المجتبی-7صفر ___ یا امام حسن ع. حسن ای میوه جان پیمبر حسن ای لاله گلزار حیدر نمودی جلوه تا در کوی جانان شگفت از خنده ات یک باغ ریحان حسن ای غنچه بستان زهرا خریدار لبت گردیده مولا شده مست نگاهت جمله عالم خریدار دو چشمت گشته خاتم نبی گردیده مشتاق نگاهت بگیرد بوسه ها از روی ماهت لب ناز محمد باده نوشت اذان می خواند او در بین گوشت خدا فرموده با آن یار دیرین حسن نام ترا بنموده تعیین بود در تو تمام حسن رخسار علی بر روی تو گشته گرفتار بر آن سرو قدت خم گشته املاک به حسن روی تو تحسین افلاک جهان را بهر رویت آفریدند به شوق تار مویت آفریدند به محراب دو ابروی تو سوگند به آن زلف و به گیسوی تو سوگند خدا احسن به خود گوید به هر جا فتاده روی پایت عرش اعلا سخاوت عبد تو مات تو احسان کریم آل زهرایی حسن جان دهد خال لبت جان دوباره درون سینه ام هستی ستاره ز نورت می رسد انوار خورشید نگاهت چشمه پر نور امید گدای نور تو انوار مهتاب شده دنیا ز هجران تو بی تاب حسن هستی تو پور مرتضایی کریم اهل بیت تو مجتبایی *** 📕📕شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
شب است وبسته دلم تاسحربه گیسویت  تو شاه راه هدایت به جاده ی عشقی خمار جام وصبوی تو ساقی خوبان شراب می تو بده زانکه باده ی عشقی تو از ثلاله ی سلطان اولیا هستی کریم عالمی و تو نواده ی عشقی کریم آل عبا افتخار آل الله توشاه جودوکرامت توزاده ی عشقی     تو سفره داری و عالم به نان تومحتاج تو شیرجنگ حنین مرد ساده ی عشقی به راه عشق تو آواره هستم و (مجنون) حسن تویی وتواز خانواده ی عشقی 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) ____________________ ✅کانال سبک وشعر 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
بنوشت به دل نام تورا حضرت منان در حد قلم نیست که آیی توبه قرآن سلطانی و دست همه سوی تو دراز است نام توحسن زمزمه ی وقت نماز است گردیده به میخانه دلم باز روانه بر تیر نگاهت دل عشاق نشانه توجود وکرم به سینه ها داده ای امشب آقابه من خسته بهاداده ای امشب تو حج منی طوف حرم فقط نشانه است «مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است» برعاشق دلخسته حسن قبله نمایی سلطان دلی وتو نشانی ز خدایی ای شیرجمل ای پسر ارشدحیدر ای عشق نبی ،دلبر ودلدارپیمبر بی تو همه بیراهه روند و پی بن بست «تا بوده حسن(ع) بوده و تا هست حسن(ع) هست» ای شیرجمل باتوقیامت شده بر پا دشمن به فرار است ازین قدرت مولا جنگ جمل وفتنه او راتو سرانجام دادی توبه لطف دم تیغت پی اسلام ای شیرحنین ذکرتو«یا فاتح» و «یا هو» نازم به تو و هیبت و این قدرت بازو... مقصودمن ازشیرحنین نام حسن بود آن یکه جوانمرد دلارام حسن بود ...درجنگ ز دستان عدویش سپر افتاد «درپیش حسن(ع) هرکه در افتاد ور افتاد» درهرنفس مانفسی غیر حسن(ع) نیست در دست علی دست کسی غیر حسن(ع)نیست شیرحرم حیدر کرار (ع)حسن بود حقّ است علی وحقدارحسن بود غلامی(مجنون کرمانشاهی) ________________ اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی):
بسم‌الله الرحمن الرحیم کیستم مستحق نان کریم اهل بیت (ع) سائل پاره گریبان کریم اهل بیت (ع) گرچه موسی ست مناجات گر طور خدا امشبی دل شده مهمان کریم اهل بیت (ع) روسیاهی که به همراهی خوبان برود بر در کهف نگهبان کریم اهل بیت (ع) ابر رحمت توئی و از همه من تشنه ترم میشوم خرج بیابان کریم اهل بیت (ع) ای کریما تومرا هم بنشان پیش خودت گشته ام همدم مهمان کریم اهل بیت (ع) یاحسن نسخه ی ما را به کسی تومسپار درد ماهست به درمان کریم اهل بیت (ع) نکشم دست از این درکه توحلال غمی تاشدم دست به دامان کریم اهل بیت (ع) درغم دوری توباز به هم میریزم شده ام باز پیشمان کریم اهل بیت (ع) آنقدر نام توگویم که نجاتم بدهی آتشم بین گلستان کریم اهل بیت (ع) کاش درپیش خدا واسطه ی ما بشود تابیفتم به گلستان کریم اهل بیت (ع) شب میلاد حسن باز دلم میگیرد فیض دل بود دو چندان کریم اهل بیت (ع) دوست دارم دم افطار کنم یاد حسن به فدای دل عطشان کریم اهل بیت (ع) نام زیبای حسن مظهر اسماء خداست دعوتم باز سره خوان کریم اهل بیت (ع) -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعار امام حسن مجتبی علیه السلام... هدف ازخلقت ما دیدن روی حسن است. قبله گاه عاشقان یک خم موی حسن است چه خوش آن لحظه که باشم سر کوی تواسیر مستی میکده ازساغرجوی حسن است دلذسرگشته ی ماکرده هوای رخ او ای خوشادیده ی هرکس که بسوی حسن است یوسف ازوادی کنعان به سراسیمه رسید جان به کف داشته ومست صبوی حسن است بنده ی اویم وغیراز دره او درنزنم قبله ی عبادتم پیچش موی حسن است مقصدم سوی خداو ومرکبم عشق حسن. روزمحشراین دلم درجستجوی حسن است گوشه ی چشمان او درمان درد بی دواست اوطبیب است ودلم هرجابسوی حسن است ساقی کوثراگربرمنه (مجنون) می داد این همه مستی ام از شرح صبوی حسن است... شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) _________________
بسم الله الرحمن الرحیم عزای عصرشهادت امام حسن المجتبی (ع)درکرمانشاه..مداح..حاج آرمین غلامی..امروز سه شنبه ساعت4:30عصر.مکان چهاراه جوانشیر.خیابان سیروس.کوی امیرصاحب جمعی.
🖤 .......🖤 روی تن نازنین برادرش لحد چید و اشک‌ریزان اینگونه سرود: فلَیسَ حَریبًا مَن اُصیبَ بِمالِهِ و لکنَّ مَن واریٰ أخاهُ حَریبو غارت‌زده آن نیست که مالش را برده باشند؛ غارت‌زده کسی است که برادری چون تو را به خاک می‌سپارد *اشعار سیدالشهدا در رثای برادرش امام حسن مجتبی المناقب، ج۳، ص۲۰۵.
یک چشم خواهرت به تو یک چشم بین تشت تشت مقابلت پرِ خونِ جگر شده 🔰اسناد شهادت ▪️سند اول 👈 قدیمی ترین منبعی که در این زمینه تا به حال یافت شده است کتاب تثبیت الامامة تالیف سید قاسم بن ابراهیم الرسی است که در سال 246 وفات یافته است. وی که خود از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است، از زهاد و عباد و علمای زمان خویش بود که دارای تألیفات فراوانی است. ▪️سند دوم: 👈 شهید اول یکی دیگر از کسانی که قائل بودند شهادت سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در هفتم ماه صفر واقع شده است ▪️سند سوم: 👈 یکی دیگر از کسانی که قائل به شهادت امام حسن مجتبی در هفتم ماه صفر شده است، علامه بزرگوار و محدث کبیر مرحوم کفعمی صاحب کتاب شریف مصباح می باشد ▪️سند چهارم: 👈 یکی دیگر از بزرگانی که قایل به شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام در هفتم صفر می باشد مرحوم علامه شیخ حسین والد مکرم شیخ بهایی صاحب کتاب وصول الاخبار الی اصول الاخبار می باشد.
شاها چه شود دست ز افتاده بگیری این خسته زره رازسرجاده بگیری با رنج و مشقت به مقام تورسیدم جزعشق هرآنچه به کفم داده بگیری از فیض سحرگاه تو من فیض نبردم شاید که شبی گوشه سجاده بگیری داغ غم توارث شده نسل به نسلم غم را نتوان از دل غمزاده بگیری مستی کنم از نام خوشت ای شه بی سر خواهم که صبو از من افتاده بگیری ازلطف و کرم بردر کوی تو گدایم ازمانشود مهر خداداده بگیری مجنون به خدا کرده هوای سر کویت برگرد که جان من دلداده بگیری *** شعر.آرمین غلامی(مجنون) -------------------------------------------------- ︽︽︽سبک وشعر︽︽︽ پــایــگــاهــ نـــشــرآثــارشـاعــراهـلـبـیـــتـ حاج آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب
بسم الله الرحمن الرحیم ابن الحیدر والزهرا_س مقتل....حقش اداشود به خاک وخون تن مرا، رها کنید، کافی است به کشتنم، نیزه وتیر،رهاکنید، کافی است قبول... گرچه این تنم سنگ خورد ازهمه کس برای کشتنم فقط دعا کنید کافی است کسی که بی کس وغریب شود، غریب می شود مرابه زیر دشنه ها رها کنید کافی است زخانه در به در شدم، دوباره خون جگر شدن به مقتلم در انابه وا کنید... کافی است... سلاح نخواستم، همین ، برادرم رامکشید مرا فقط همین که مبتلا کنید، کافی است میان مقتلی مرا، به گوشه ای سرببرید به کشتنم به خنجری جفاکنید، کافی است قسم به ربنای زینبم به این شکسته دل خیام آل بیت رارها کنید، کافی است کناره مقتلم زنی ،دل شکسته ناله زد که گفت دلبر مرا رها کنید‌... کافی است... به سوی کوفه خواهرم به دست بسته می برید ز روی دختر نبی حیا کنید... کافی است... شاعر: _غلامی_مجنون کرمانشاهی
@majnon1396 ❤️ 👋 به یقین میرسم از باده ی احسان حسین نخورم رزق کسی مگرمن از نان حسین به نخ چادر زهرا گره ای خورد دلم بین این دَهرشدم عبد پریشان حسین دست ما را به خداوند رسانده کرمش لطف ارباب نگر شدم مسلمان حسین باوجودحرمش هرچه حرم زنده از اوست زائر صحن نجف هم شده مهمان حسین مدد حضرت حیدر همه رامست نمود سرخوش آن لحظه نشینم سر ایوان حسین سر در عرش خدا نام حسین است فقط کاش مارابنویسند به رضوان حسین بعد یک عمر فقط دم زدن از اوعشق است همه جاسوختم از شعله ی سوزان حسین غصه راه مخور، راه اگر دشوار است میرسدتابخدا نقطه ی پایان حسین بودم از روز ازل گوش به فرمان حسین کاش(مجنون )سحری شوی تومهمان حسین _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
🖋به قلم: غلامی_مجنون_کرمانشاهی کون ومکان تحت اختیار حسین است ارض وسماوات ریزه خوار حسین است خوشا دلی که شود ملتمس او هرچه به دهر است بیقرار حسین است ایل و تبارش رسد به خیر وبرکت آنکه گدابر دره دربار حسین ا ست گر به در ه زندگی صدگره ات هست وا شدن مشکلات کار حسین ا ست هست نصیب دلش جنت الاعلیِ هرکسی که زایر مزار حسین ا ست رسیده بر مشامش عطر خوش یار آنکه دراین شهر همجوار حسین ا ست گرفته او دودست عالم وادم با دلی رئوف افتخار حسین ا ست جودوکرم تا ابد لطف کم اوست خواهش کم کم ز انتظار حسین است شفای هر چه مریض درمطب اوست این همه ازلطف بیشمار حسین ا ست (مجنون )به غیرازشما کسی ندارد این دل من تا به ابد زار حسین است @majnon1396
خون سر پیرهنش بود که ازپا افتاد ته گودال تنش بود که از پا افتاد ته گودال نفس می زدودشمن به جدال نیمه کاره سخنش بود که ازپا افتاد وای از آن واعطشا گفتن او درگودال ناله ی دلشکنش بود که از پا افتاد ذکر لعل لب او بودمناجات و دعا درگودال گندم ری ثمنش بود که ازپا افتاد پیش چشم خواهر ه دلداده اش روی زمین قطعه قطعه بدنش بود که ازپا افتاد مادرش آمد ه با قامت خم در گودال گوشه ای سینه زنش بود که ازپا افتاد پیکرش ماند روی خاک بیابان بلا بوریایی کفنش بود که ازپا افتاد -آرمین غلامی (مجنو ن کرمانشاهی)
آن حضرت عشق خواهدآمد آن صولت عشق خواهدآمد آن روح ادب .خدای احساس آن غیرت عشق خواهدآمد باشدهمه جا همیشه سردار آن دولت عشق خواهدآمد او قبله ی عیسای مسیح است باهیبت عشق خواهدآمد از روز ازل منجی عشق است باغربت عشق خواهدآمد بر پایه ی عرش پرچم اوست باهمت عشق خواهدآمد مستان همه جرعه نوش جامش آن ساحت عشق خواهدآمد قدسی نفسان اسیر اویند آن وحدت عشق خواهدآمد رویش شده خورشید جهانی باهیبت عشق خواهدآمد رویش همه جلوه ی حسین است آن حضرت عشق خواهدآمد ازجلوه ی او نماز برپاست قدقامت عشق خواهدآمد مهدی ع.به تو(مجنون)زمانم آن کثرت عشق خواهدآمد 📕شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).
بسم الله الرحمن الرحیم جمعه الحسین علیه‌السلام قتلگاه دربین گودالی سرت را جمع کردی درگوشه ای بال و پرت را جمع کردی درزیرخنجر، دست وپایی میزدی تو ای بسمل زینب ،سرت را جمع کردی برسینه ات باچکمه میزدشمرملعون دیدم که این سوپیکرت را جمع کردی خنجربه روی گردنت افتاده دلبر باخنجرملعون سرت را جمع کردی گودال را شستی به تنهایی حسین جان خونابه ی جسم وپرت را جمع کردی پایی زدوجسم توبرگرداندای وای درزیرخنجرپیکرت را جمع کردی شدازقفا راست بریده ای برادر خونابه های حنجرت را جمع کردی 📝 غلامی-(مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم الحسین خونش چکید زمین؛ دانه دانه در گودال عمرش به پایان میرسد پروانه در گودال انگشترش در دست مانده در هجومی سخت خون می چکد از صورتِ جانانه در گودال شمروسنان با خاطری آسوده میگفتند افتاده دیگر صید زخمیِ این میخانه در گودال کاش و نبیند دخترش رویِ کبودش را موی رقیه(س)شد بدون شانه؛ در گودال سینه شکسته! نیزه خورده سخت بازویش مجروح می پیچد به خود دردانه در گودال درزیرخنجر عاشقانه از علی(ع) میگفت جانِ دو عالم با غمی جانانه در گودال یارب جوابِ «خنجرملعون » تبسم بود از درد می لرزید نای چانه در گودال دستان قاتل روی خنجر رفت ودیدم شد دلخوشی هابادلم بیگانه؛ در گودال شدازقفاباخنجری حنجر پرازخون انگشتهایش شدبریده،دانه در گودال -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 ♦ بین گودال تنش بود که ذبحش کردند زیرچکمه بدنش بودکه ذبحش کردند ساربان درپی انگشتری،انگشت برید گندم ری ثمنش بود که ذبحش کردند هرکسی آمده چیزی ببرداما شمر درپی پیرهنش بود که ذبحش کردند زنده زنده زتنش شمر،سرت کردجدا غرق خون کل تنش بود که ذبحش کردند وای از واعطشا گفتن،او درگودال ناله ی دلشکنش بود که ذبحش کردند بین گودال به لب ذکر مناجاتش بود نیمه کاره سخنش بود که ذبحش کردند برسره سینه ی او شمربه خنجرآمد قطعه قطعه بدنش بود که ذبحش کردند مادرت فاطمه آمد و لی باقده خم اولین سینه زنش بود که ذبحش کردند روی خاک است غریبانه تن سلطانی بوریایی کفنش بود که ذبحش کردند ✅ @majnon1396
# یارب ازعشق حسین توعز وجاهم داده ای دربهشتت منزلی وبارگاهم داده ای سرخوشم از روز اول من حسینی مذهبم فخرم این بس تا ابدآقاپناهم داده ای من گدایی را بلد هرگز نبودم آمدی کردیم عبدحسین وتوسپاهم داده ای سرزمین کربلا را کرده ای قبله گهم درکنارش خانه ای درخیمه گاهم داده ای کرده ای مارا اسیر صحن شش گوش حسین همچو اربابم حسین توقبله گاهم داده ای همچو عباسی که شیر ازترس او درلرزه است سرخوشم بایاد او پشت وپناهم داده ای یارب این (مجنون) تورا حمد وثناخوانی کند درعزای شاه خوبان اشگ وآهم داده ای _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
راز دل افشا کنم در میکده عقده ها دارم میان بتکده در پی زیبا رخ شهزاده ام سجده بر خاک زمین بنهاده ام چشم هجران مرا روشن نما با قدومت خانه را گلشن نما با دو چشم مست خود دل می بری کشتی غم را به ساحل می بری در بیابان در پی آئینه ام واژه ای باشد میان سینه ام لاله ام وصف خودش آغاز کرد همچو بلبل نغمه اش را ساز کرد گفته من زیباترین آلاله ام بهترین واژه برای لاله ام نام من دل می برد از عاشقان نور من باشد میان کهکشان موی من تفسیری از شبها بود روزها از روی من پیدا بود هر ملک بر صورت من خنده کرد نام من افلاکیان را زنده کرد نام من بر روی لبهای همه مهدیم من یادگار فاطمه مهدیم من مونس و دلدار تو در پریشانی منم غمخوار تو مستم از آن جرعه باقی عشق مهدیا ای آخرین ساقی عشق بر تمام دیده گان گشتم نهان ابن زهرا هستم ای اهل جهان پشت ابری روی من باشد نهان سرخی مغرب منم ای عاشقان دیده ام من روی سائل را سیاه دیده ام من نوکرم را در گناه دیده ام من در گناهی غوطه ور می شود در تو گناهان شعله ور گریه ها کردم برای شیعیان من دعا کردم برای عاصیان دین خود را بر عدویت باختی دیده ای رویم ولی نشناختی بارها کردم سلامت یار ما با خودت گفتی که بود این آشنا نام من دیگر برایت مرده است مال دنیا روح دین را برده است بس کنم صحبت ز کار پست تو گیرم ای عاشق دوباره دست تو لیک با من همسفر شو آشنا تا زخود گویم برایت قصه ها نام زهرا مایه جان و تن است ذوالفقار مرتضا پیش من است مهدیم من مونس بیچاره ها مهدیم من وارث گوشواره ها پیش من شمشیر جدم حیدر است در دو دستم گوشواره مادر است وارث باغ فدک هستم ولی غصه ها دارم به آوای علی ناله دار کوچه این جان و تن است هیزم خصم علی پیش من است در شب میلاد من مستی نما بین این سفره بیا دستی نما عیدیت را بر گدا مهدی بده راهیم بنما بسوی میکده شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA
بسم الله الرحمن الرحیم اشعارکردی - (چوب خیزران) قافله سالاره گی له خوین نشانم، هاله کو بوشه سالاره سپاهه آسمانم ، هاله کو رشته ی دلبستگیم له تنه، سربی جیا با صفا چو حالت آو ه روانم، هاله کو سینه ی مواج اقیانوس م چیه، له دس برق آسا همچو صدتیر کمانم ، هاله کو یه سره، پر خوین له ،بینه طشت زر له کوفه بی تشنه لب له ژیره چوب خیزرانم، هاله کو چو حسین بن علی له شاهراه بندگی وه لب تشنه بدون سایبانم هاله کو جوره سالار شهیدان له نبرد ه خصم دون او علی ی اصغره شیرین زوانم، هاله کو روژه عاشورا پی فرمان سلطان ازل کشته یاره. خنجر و تیر و سنانم هاله کو گر ژن و آیلیله زاره، کردیه یارب وداع بوش علی ی اکبر له خوین تپانم هاله کو داغ غربت وه دل اهل حرم نایه ارا یارب، او مانگ شویله بی نشانم هاله کو طعنه گانه ظالم غدار ه زارم کردیه له ره کرببلا نامه رسانم هاله کو طفل زیبا چو علی اصغر، له دسم چی خدا بهر قربانی، علیه بی نشانم هاله کو گردن خوی ژیر تیغ اشقیا بردی ارا اومقام و منصب و نام و کیانم هاله کو وای بردی حرمله دردانه .له دس رباب کوشتیه.ای بی حیا تنیانیشانم هاله کو چو کبوتر له فضا باید له سمته پر بیم طفلکی م.اصغر شیرین زوانم هاله کو چی ودس م حسین واصغر وعباس برام صد نشان و نام و نان و آشیانم هاله کو دام دنیای دنی باید له یک پاشیده بو قافله سالاره گی تنیامکانم هاله کو گر وصال حضرت حق له خدا کردی طلب بوشه ماه هاشمی له آسمانم هاله کو ننگ ذلت تو نباید هیچ له گردن بنی م اسیر کوفیانم .آو و نانم هاله کو "آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)"
راز دل افشا کنم در میکده عقده ها دارم میان بتکده در پی زیبا رخ شهزاده ام سجده بر خاک زمین بنهاده ام چشم هجران مرا روشن نما با قدومت خانه را گلشن نما با دو چشم مست خود دل می بری کشتی غم را به ساحل می بری در بیابان در پی آئینه ام واژه ای باشد میان سینه ام لاله ام وصف خودش آغاز کرد همچو بلبل نغمه اش را ساز کرد گفته من زیباترین آلاله ام بهترین واژه برای لاله ام نام من دل می برد از عاشقان نور من باشد میان کهکشان موی من تفسیری از شبها بود روزها از روی من پیدا بود هر ملک بر صورت من خنده کرد نام من افلاکیان را زنده کرد نام من بر روی لبهای همه مهدیم من یادگار فاطمه مهدیم من مونس و دلدار تو در پریشانی منم غمخوار تو مستم از آن جرعه باقی عشق مهدیا ای آخرین ساقی عشق بر تمام دیده گان گشتم نهان ابن زهرا هستم ای اهل جهان پشت ابری روی من باشد نهان سرخی مغرب منم ای عاشقان دیده ام من روی سائل را سیاه دیده ام من نوکرم را در گناه دیده ام من در گناهی غوطه ور می شود در تو گناهان شعله ور گریه ها کردم برای شیعیان من دعا کردم برای عاصیان دین خود را بر عدویت باختی دیده ای رویم ولی نشناختی بارها کردم سلامت یار ما با خودت گفتی که بود این آشنا نام من دیگر برایت مرده است مال دنیا روح دین را برده است بس کنم صحبت ز کار پست تو گیرم ای عاشق دوباره دست تو لیک با من همسفر شو آشنا تا زخود گویم برایت قصه ها نام زهرا مایه جان و تن است ذوالفقار مرتضا پیش من است مهدیم من مونس بیچاره ها مهدیم من وارث گوشواره ها پیش من شمشیر جدم حیدر است در دو دستم گوشواره مادر است وارث باغ فدک هستم ولی غصه ها دارم به آوای علی ناله دار کوچه این جان و تن است هیزم خصم علی پیش من است در شب میلاد من مستی نما بین این سفره بیا دستی نما عیدیت را بر گدا مهدی بده راهیم بنما بسوی میکده شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA
@majnon1396 بوده ام من ز ازل چشم به دستان حسین ریزه خوارم روز وشب من برسر خوان حسین ای همه داراییم ، ای تیگه گاهم تا ابد بيشتر از انتظار ماست،احسان حسین حاتم طایی به پیش نوکرانت ذره است خوش بحال آنکه امشب گشته مهمان حسین کاش یکشب کربلا ساكن شوم تا زنده ام کاش گردد این دل ديوانه دربان حسین پشت هم آیدگدا،پشت گدا،پشت گدا خلوتي هرگز ندارد خانه ی سلطان حسین ميشود ازهردوعالم بی نیازاينجا گدا سلطنت ها میکندريزه خور خوان حسین رزق عالم میدهد بي آنكه بر رو آورد هرکجا حس كرده ام الطاف پنهان حسین مست مستم همچو (مجنون)برسرای لیلی ام راضي ام،راضي از اين مستي به قرآن حسین ✋ ✍آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)