eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
624 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌹 سلام_الله_علیها ۱۹ بند مربع ترکیب تقدیم به حضرت زینب سلام الله علیها 1 برکوکب دردانه عصمت نگینی برآیه ایاک نعبد ، نستعینی تسخیرحق این رتبه ممسوسه باشد برجلوه مستغرق رب، دستچینی نام علی حک بوده بر انگشتریت توزینبی،جانم فدای دلبریت ۲ توعمه ی سادات برروی زمینی تو جلوه ی پنهان حق در آستینی توشاهکاره خلقتی شورآفرینی تو زینبی، بنت امیرالمومنینی درمحضرت خیل ملک چرخیده زینب برگرده قنداقت فلک چرخیده زینب ۳ چون نوربراین ماسوا، تابیدزینب باشدفلک درچرخشش تأییدزینب خود را دم بیت ولایت دیدزینب گاهی حسن گاهی حسین بوسیدزینب گفتاملک درحال نشراین دروسم من آمدم دستان زینب را ببوسم ۴ ذکرلب شیر ان صحرا بودزینب خورشیدعالمتاب بر مابودزینب آن اختر زیبای زهرا بودزینب یا نغمه ی لب های مولا بود زینب آن روز تنها خواهش قلبش همین شد دیداره بابایش امیرالمومنین بود ۵ شهرنبی ا ندر هیاهو زین خبر شد یکباره دیگرخانه عترت نظرشد ازمقدمش خوشحال چشمان سحر شد ازمولدزینب غم وغصه به در شد این کیست این دخت علی ،این زینب است این نامش به زهراوعلی ،روی لب است این ۶ زهرادهان یاوه گویان را تو بستی پای قرار خویش با حیدر نشستی دیدند از جام علی همواره مستی ازهرکه غیرازمرتضای خود، گُسستی این نازدانه درجهان همتاندارد چون زینبش دیگربه خود دنیاندارد ۷ زینب مرا با نور ایمان آشنا کرد با جلوه ای، دلداده ی آل عبا کرد ازآتش عشقش مرا هم میتلا کرد ماراگدای تربت کرببلا کرد حمدخداکه شاخ و برگم پر ثمر شد بادیدن زینب براین عالم نظر شد ۸ کم کم امیدخانه بال و پَر گرفتی دور و بَرَم را مثل یک لشگر گرفتی درس شجاعت از خود حیدر گرفتی بوی امیر فاتح خیبر گرفتی گویم ز اوصاف عظیم تو همین حد عباس باحال ادب گرده توپر زد ۹ صالح ترین عبد خدا زینب توهستی آن شرزه شیر ه مه لقازینب توهستی والاترین بانوی ما زینب توهستی زیبایی دنیای مازینب توهستی در پای جودت اغنیا محتاج هستند قربانیت در ماه حج حجاج هستند ۱۰ هستیم ما دلداده ی،ام المصائب مستیم مست باده ی، ام المصائب آواره اندرجاده ی، ام المصاب آقاست آقا زاده ،ام المصائب ماچون شهیدان صاحب سرمایه هستیم هرچند درکوی شما بی مایه هستیم ۱۱ بال ملک شد فرش زیر پای زینب ماراخدابخشیده درغمهای زینب آید زهرجانغمه ی آوای زینب مستیم ماامشب براین غوغای زینب انوار او تقسیم شد بر شیعیانش او را زیارت میکنم بازائرانش ۱۲ تو آیت عظمای آیات خدا یی شب تا سحر گرم مناجات خدا یی مات رخت شد عرش، او مات خدا یی واضح ترین تصویر از ذات خدا یی اوجلوه حق بود اما بندگی کرد بانوی کامل بود و ساده زندگی کرد ۱۳ صدحیف از روزی که قلبت را شکستند دیدی توبانو، بار بیت الله بستند آنجا همه سرها گرفته روی دستند باصد شکوهی بین محمل ها نشستند بر زانوی عباس زینب پا گذارد حمد خدا که محمل او پرده دارد ۱۴ زینب پس از شش ماه شام غم سحر شد با دیدن یک صحنه ای چشم تو تر شد یازین مصیبت عالمی خونین جگر شد برنیزه ها در راه شام وکوفه،سرشد جانسوزی روضه همین در عالمین بود از راه آمد زینب اما بی حسین بود ۱۵ فریاد زد زینب ،حسین گیسو سپیدم ای سربریده عصر عاشورا چه دیدم سوی تو،تاگودال مقتل می دویدم با دست خود از پهلویت نیزه کشیدم من زینبم، تاج سرم را سَر بریدند پیراهنش را از تَنَش بیرون کشیدند 1۶ من زینبم من آگهم ازاین خبرها از داغ عباس وحسین خم شد کمرها بر روی من واشد نگاه رهگذرها چادر به سر؛ دارد دویدن دردسرها بی توبرادر ،آبروی خواهرت رفت بعده تواین چادر ز روی خواهرت رفت 1۷ من دیده ام اول دو بازویش بهم ریخت تیری رسید و چشم و ابرویش بهم ریخت ناگه عمودی آمد و رویش بهم ریخت بر روی نیزه رفت گیسویش بهم ریخت دیدم ز نامردی عمود آهنین خورد بی دست از بالای مرکب بر زمین خورد 1۸ درشام ودر کوفه قیامت ساختم من باخطبه ام برکوفیانت تاختم من تا چشم روی نیزه ها انداختم من با یک نظر عباس را نشناختم من از درد غیرت صورتش چرخاند عباس بستند او را تا به نیزه ماند عباس 1۹ زینب دعاکن، منتقم دیگر بیاید زینب دعاکن عقده ی زهرا گشاید یک باره گاهی در بقیع بر پا نماید زینب دعا کردیم درهر روضه شاید زینب دعاکن مست آن دلدار گردیم (مجنون)وسرگشته برآن دیدار گردیم ✅ @majnon1396 وسخنرانان
. 🌹 سلام_الله_علیها زینب تو شعله‌ی نفَسی عاشقانه ای زینب تو سجده بر قدمی جاودانه ای زینب تو جلوه‌هایِ شبی بی کرانه ای زینب تو جذبه‌یِ حرمی پُر نشانه ای از هر لبی که می‌شنوی این ترانه ای آئینه دارِ حیدر کرار زینبی زینب تویی وسُجده کند عشق در برت عشاق جمله، سینه دَرَد در برابرت جلوه کنی تواز جَلَواتِ مطهرت عالم نبود غیرِ غباری به محضرت فرموده است از برکاتت برادرت دنیا همیشه نقطه‌ی پرگار زینبی در چشمِ تو طلالوء دریا رسیده است در قامتت قیامتِ مولارسیده است در کوچه‌ات قبیله‌ی لیلا رسیده است بر خانه‌ات شمیم مسیحارسیده است مژده دهیدزینب زهرا رسیده است خاتونِ خانه دارِ دل افکار زینبی زینب تویی شُکوهِ دلِ مرتضاتویی بانویی و تَقَدُسِ کربُبلاتویی سرمست در نمازِ شبِ کبریاتویی زیباترین ستارهِ عشقِ خداتویی تا روزِ حشر کعبه‌ی ایثار زینبی به به زمقدمت ،شد ه امشب عجب امشبی افتاده ازقدوم تو درسر،عجب تبی شمعی و شاهد ی ،تو شراب روی لبی شور ی ، پرازشعف، به شب عشق مشربی زینب تو از شکوفه‌ی باران لبالبی زیباملیکه‌ی دلِ دادار زینبی سِرّخفی ز معنی اُمُ الکِتاب توست امشب دعایِ خیرعلی، مستجاب‌ توست درخانه فاطمه پی دیدار ناب توست بانوهمیشه چشمِ شقایق به خواب توست ای قبله‌ ام امیدمن از آفتاب توست گشته حسین ،تشنه به دیدار زینبی بر عرشِ خالق دوجهان جمله جای توست انوار نوروهرچه زمان را فرای توست حتی بهشت سُرمه از آن خاکِ پای توست زینب توهستی و همه جا روشنای توست پشت وپناه تو،بخداکه خدا ی توست تصویرِعاشقان خدا وار زینبی او چشمه‌های پُر تپشِ کوهسار ی است دریا نگرکه جذبه‌یِ هر آبشار ی است ذکرکلامِ حیدری اش آبداری است زینب تمامِ هیمنه‌یِ ذوالفقاری است این کیست آیه‌های غم و انتظاری است از کربلا بپرس علمدار زینبی او شانه‌ی صبور صبوری زِ ما ربود او قامتِ غیور قیامت به پا نمود این شیر زن حماسه‌یِ عباس را سرود آمدچنین که بیرقِ کرببلا گشود زیرابه بالِ زخمی‌اش افسوس جا نبود غم را بگو بیا که خریدار زینبی مارابه سر،هوای غم آسمان رسید گریهٰ به حال روز دلش بی امان رسید زینب میان حلقه‌ی نامحرمان رسید باتازیانه حرمله و ساربان رسید آتش به موی شعله‌ورِ کودکان رسید شرحِ حدیثِ کوچه و بازار زینبی ✅ @majnon1396 وسخنرانان
. 🌹 سلام_الله_علیها توناموس خدایی یاعقیله انیس کبریایی یاعقیله خدارابنده گی کردی همیشه مه برج ولا یی یاعقیله همه عالم اسیرنام زینب به عالم مقتدا یی یاعقیله به چشم شیعیان اهل عالم توآن نور و ضیایی یاعقیله تو در آن کنز زیبای ولایت چو درّ پر بها یی یاعقیله دراین پیچیدگی راه عالم به عالم رهنما یی یاعقیله به سر تاج شهادت داری امشب تونوراین سرا یی یاعقیله منوّر از رخت شد آسمانها توآن نور خدا یی یاعقیله هوادار نگاهت هرمرید است توآن عشق آشنا یی یاعقیله گره افتد اگر روزی به کارَت بگو زینب کجایی یاعقیله تودارد منصب ام المصائب مراکن کربلایی یاعقیله بگیر از دامن زینب توحاجت نمامشگل گشا یی یاعقیله بساط ظالمان داعشی را کنی محو و فنا یی یاعقیله گره ازکاره(مجنونت)نما وا مراکن نینوایی یاعقیله ✅ @majnon1396 وسخنرانان
اشعار زیبای حضرت زینب.. س..      زینب هستی ونفس همچوپیمبر داری  در بزرگی و وقار جلوه ی حیدر داری    همچوزهرامادرت اسطوره ی تقواتویی  جلوه ی حجب وحیا مثال مادر داری    ازمی عشق شماحضرت مهدی نوشید ساقیا زینبی وجلوه ی ساغر داری    زینب هستی وامیره همه ی عالمیان  درسماجلوه به خورشیدتوبرترداری     آسمان سجده کند بر دره کویت بانو  دلبری کرده ای وجلوه ی بهتر داری   همه ی معجزه ها درتوبودیازینب  درشجاعت جلوه ای مثال حیدر داری.   شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)..
. 🌹 سلام_الله_علیها درساحل سخاوت دریای زینبیم عمریست خاک پای مسیحای زینبیم با دست‌های خالی ازدرکویش نمی‌رویم ما سائلیم، سائل دنیای زینبیم رشک بهشتیان شده حال کسی که هست در اعتکاف جنت الاعلای زینبیم این نورکیست کز همه جا موج می‌زند توحیدی است ،جمله به اعطای زینبیم داریم در جوار حرم، حقّ آب و گِل مادرپناه جلوه ی غوغای زینبیم ما ریزه‌خوار صحن و سرای عقیله ایم این افتخار بس پی ،سودای زینبیم ✅ @majnon1396 وسخنرانان
. 🌹 سلام_الله_علیها جنت الاعلا ســـرای زینب است ایل و اجدادم گدای زینب است برلبم مدح و ثنــای زینب است عالم و آدم فدای زینب است نام او،ذکره لبانم تا ابد من گدای این ،درم،زینب مدد ملک عالم گوشه ی اقبال اوست دل گدای زینب است و آل اوست قلب ما بر رشته های شال اوست خوبی دنیابه زیره بـــــال اوست ریزه خوار لطف و احسانش شدم من دخیل دست و دامــانش شدم ای عقیله محو ایمان تو ام ای عقیله من مسلمان تو ام ای عقیله از غلامان تو ام ای عقیله مست ایوان توام بیمی از محشر نـــــدارم بی عدد روی لب دارم فقط زینب مدد خانـــه ات راعمه جان در میزنم بر سرای تو مکـــرر میزنـم چون کبوتر بردرت پر میزنم دم ز زینب دخت، حیـــــدر میزنم قلب من آیینه داره مکتب است حک به روی دل فقط یازینب است درد بی درمان مــداوا کرده ای زینبا ،کاره مسیحـــــا کرده ای بانگه، صدها گره وا کرده ای دخت حیدر،کاره موساکرده ای دل چو(مجنون)شدبگویدبی عدد روز و شب گویدفقط زینب مدد ✅ @majnon1396 وسخنرانان
. 🌹 سلام_الله_علیها قبلت العشاق درقلب همه جا ی توبود لشگری عاشق ودیوانه و شیدای توبود کیستی توزینبی نور تو مافوق بشر این چنین پیش خدا رتبهٔ اعلا ی توبود شب عشق است ،شب شوروشعف آمده است پایکوبی همه در،قامت والا ی توبود درهوای تو شبی تابه سحر ،ناله کنم تاسحرگریه ی من بهر تماشای توبود کیستی زینبی و زینت دامان نبی برلب پاک نبی بوسهٔ زیبای توبود نام زیبای تو در سلسلهٔ عرش خدا دل من درطلب روی دلارای توبود ✅ @majnon1396 وسخنرانان
. 🌹 سلام_الله_علیها بردره کوی توزینب ؛ قَدمی باید زد ازکرامات توبانو،قَلمی بایدزد هیبَتِت یاجبل الصبر تکانم داده سرخوشم چونکه غمت راه نشانم داده نتوان گفت ؛ زیکـتـائي تویا زینب کارِ ما نیست ؛ شناسائي تویازینب چون در اِدراكِ شُکوه تو ؛ سَرم درنوراست باتوباشم ؛ همـۀ بال و پَـرم ،درنوراست من در اَعماقِ خیالم ...به طوافت هستم بین مسجدبخدا دراعتکافت هسنم نتوان گفت زتو، از تو سُـرودن ؛ سخت است بی ولای تودراین معرکه بودن ؛ سخت است کیستی،زینبی وخدا روایتگـرِ توست همه پیدایش هستی ز؛ نخ مَعجَـرِ توست گربرت مصحف قرآنِ خدا ؛ وا می‌شد کل آیات ؛ به تفسیـر شمـا ؛ وا می‌شد زینبی شمس و قمر ؛ پیش تو سوسو زده است کل‌مَـردان جهـان ؛ پیش تو ؛ زانـو زده است آمدی وهمه؛ دنیایِ علي زیبا شد برتو تکـرارِ همـان سـورۀ «اَعطینـا» شد مادرت فاطمه با بوسه مکرّر می‌گفت زینب ازجانب حق برتو پَـیـمـبَـر می‌گفت : همه دنیایِ علی بوده ای ونور دوعین کیستی یاجبل الصبر،تویی عشق حسین ✅ @majnon1396 وسخنرانان
الله الرحمن الرحیم زینب_کبری_ص_مدح_و_ولادت غلامی(مجنون کرمانشاهی) گرد و غبار راه ، توزینب شدن خوش است دیوانه ی نگاه تو، زینب شدن خوش است مشتاق روی ماه توزینب شدن خوش است یک عمر،در پناه توزینب شدن خوش است بانو تودست روی سره این گدابکش دستی دگر به چشمِ تراین گدابکش زینب تویی تو آن سرو سامان عصر دل نامت همیشه حک شده باشدبه قصردل مستضعفم به یُمن توِ پیروز نصردل این غصه هاروند بدامانِ حصردل ازمقدم تو بر دل ما غم دگرنماند یک جابرای غصه بعالم دگرنماند نام توزینبا چو در این دیده قاب شد اسمت برای فخرِ بشر انتخاب شد خورشید بین، ز نور رخَت آفتاب شد نام تو در سرای جهان انقلاب شد "یکباره حیدر" آمد و قنداقه اَت بدست فرمود: این نشان الهی "فاطمه" است توزینبی ونور تواندر شهود بود در آسمانِ شهر ملَک در فرود بود روی توراهر،انکه بدید در سجود بود در بغض و کینه ی تو، قلوبِ یهود بود زهرا امیدوِ دخترخود را که خوب دید خندیدو هستی دلِ خود، بی غروب دید زینب رسید و مَه سرِ جایش خجل نشست زینب رسید و نام خدایش به دل نشست از طلعت توتخت سلاطین به گِل نشست دیدم قمرز نور رخَت منفعل نشست او زینب است و جلوه ای ازاقتدار بود او سیزده ستاره ی دنباله دار بود زینب، علی به گِردِ تو در اقتدار بود زهرا ز عطر و بوی تو کوثر مدار بود آری حسن به یُمنِ رخت سفره دار بود پس تا ابد حسین، ترا اعتبار بود ازلطف توست، داده خدا لطفِ تام را این کیست زینب است و نگرتو امام را گرچه زنی ولی مه آل عبا شدی الگوی خوب مکتبِ شیعه بما شدی زین ابی و دانش و علمِ خدا شدی تو انتهای جاده ی قالوا بلا شدی ما نورِ حیدری همه از تو گرفته ایم آیاتِ ِ رهبری همه از تو گرفته ایم این زینب است،یکّه و تنها رسیده است پر نسل و پر دوام بدنیا رسیده است دخت علی ِ است ز، زهرا رسیده است با نعمتِ شفاعتِ عقبا رسیده است اینگونه حق به حق تو منّت نهاده است تا آخرِ جهان بتو برنامه داده است زینب تویی ودینِ خدا با تو آمده هم مکتبِ مبینِ خدا با تو آمده هم عشقِ مرسلینِ خدا با تو آمده چون نسلِ مومنینِ خدا با تو آمده دخت علی امینِ خدا تا قیامت است این است آیتی زِ خدا تا قیامت است این زینب است اصلِ عدالت رسیده است یعنی که آیه های رسالت رسیده است فطرت نشان دهید، که اصالت رسیده است بر ذاتِ عقل، ضدِ جهالت رییده است ازعشق تو بشر به هدایت قدم زند دیدم که در صراطِ ولایت قدم زند پای ولایتی وغدیری نشسته ای بر محورِ امام پذیری نشسته ای تا انتها به راه وِ مسیری نشسته ای دخت علی، بپای امیری نشسته ای اما قلیل، چون غلبه بر کثیر داشت همواره راه پاکِ تو اهلِ غدیر داشت □ □ □ دست از حمایتِ تو که امت ‌کشیده است این دست را ز دست ولایت کشیده است بر موهِنانِ پَست که منّت کشیده است کی انتقام را به قیامت کشیده است کوته کنیم، دستِ خیانت به کربلا ای ننگ بر تمام اهانت به کربلا فرموده ای: به کوفه چنین که رفیق نیست این مدعی که یار و رفیقِ شفیق نیست قرآن کتاب و مصحفِ عهدِ عتیق نیست آیاتِ آن، بجز کلماتی دقیق نیست کرب وبلا زدشمن حق ناامید شد باید هماره پیروِ راهِ شهید شد چون حمزه های دین "محمد" زینبی ام چون همصدای یاری احمد زینبی ام بر روی خصم، سیلیِ بی حد زینبی ام با "بولهب" چو آیه ی سرمد زینبی ام "تَبَّت یدی اَبی لَهَب" آیات مکتب است یعنی خودِ خداست که یار تو"زینب" است آن طایفه که مَردمِ کوفه شدن .بدند تا روز حشر هیزم کوفه شدن .بدند آن غاصبین محرم کوفه شدن بدند آتشفشانِ گندم کوفه شدن بدند "ای منتقم" بیا و بخر آبروی ما (مجنون)هوای منتقمش آرزوی ما شاعر: غلامی-(مجنون کرمانشاهی) © اشعار آیینی سروده-جمعه12-آذر1400-کرمانشاه
. 🌹 سلام_الله_علیها عشق عالمتاب مردم ، زینب است مقتدای هر تبسم ، زینب است آفرینش ، جلوه ای از مهر او تابش مِهر تفاهم ،زینب است اوست تنهامُصحف غمنامه ها بحر عرفان را تلاطم ،زینب است آسمان درآسمان صبراست وغم قبله ی آیین مردم ، زینب است دخترشاه نجف،آمدسحر بر لب هستی ، تبسّم زینب است وقت سرمستی رسیده،می پرست در میستان برترین خُم ،زینب است فاطمه ! تبریک ، شادی امشب است مِهر عالمتاب گیتی ، زینب است ✅ @majnon1396 وسخنرانان
بسم الله الرحمن الرحیم علیه‌السلام 🔹مجنون کرمانشاهی به هوای تو،به لب نغمه یارب شده است بی‌جهت نیست که دل، مست توزینب شده است وه چه گویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست زینب است و صفتش ، جلوه مخصوصِ خداست وجنات وحرکات و سکناتش مولا مادرش خدیجه بوده‌ست مگر یا زهرا؟ زینب است، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد ازقدومش چقدر فاطمه مهمان دارد قمروشمس شداز دیدن رویش سرمست بلبلان ازقدمش قدح گرفتن به دست روی رخساره زاعجاز، قمر می‌گردد تا به خورشید بگوید نرو، برمی‌گردد زینب آمدبه جهان جلوۀ کوثر آمد سرّ لولاک، از اول گل حیدر آمد آمدوعطر حضورش به هوا پیجیده است نفس پنج تن آل عبا پیچیده است ذاتش آیینه در آیینه چو حیدرگشته زینب است،از شب معراجِ خودش برگشته... با نقاب آمدنش پیش همه دیدنی است به اباالفضل که همچوفاطمه دیدنی است کیست زینب دخترسروِ خرامانِ بهشت حرف حق را قلم مجنون این شهر نوشت: « دخترشاه جهان کیست به غیر اززینب که به مژگان شکند خنده به هرواژه ی لب خاک پایش که در دست نسیم افتاده سمت و سو داده به تحریر، منه آزاده کربلا ازقدم نام شمانام گرفت تشنه گان معرفت ازمی توجام گرفت أشهدُ أنّ... به این زن، ولی باید گفت دراذان نام تورا،بعدِ علی باید گفت جلوی چشم پدر، رد شدنش دیدن داشت وه گل باغ محمّد شدنش دیدن داشت سحر آوردجهان عطر و، شمیم صلوات می‌وزد بر سر این خانه نسیم صلوات رحمت واسعه ای ، تشنۀ الطافِ تو دشت دشت از چشمۀ چشمان تو پر برمی‌گشت کیست زینب، که چوزهرا شده از کل جهات باز هم بر گل رخساره ی زینب صلوات خالقت وه،به تنت جامۀ احسان دیده‌ست مادری بودن تو بر چه کسی پوشیده‌ست؟... می‌شود صیدغمت جلوه میدان زینب باز شد برغمت آغوش بیابان زینب دیدی آن‌گونه که شد دشت پر از هرسخنت کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت ذات تو گرچه خلاصه شدۀ پنج تن است زیبا دشت پر از عطر حسین و حسن است بیشتر ریخت بهم ،حال دلت قاسم بود کشت یکباره تورا داغ بنی‌هاشم بود منه (مجنون)همه شب باغم تو صبح کنم نام توزینب کبرا(س)شده حک روی تنم 📝 (مجنون) ✅ سروده-شنبه13-آذر1400-کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم علیه‌السلام 🔹مجنون کرمانشاهی به هوای تو،به لب نغمه یارب شده است بی‌جهت نیست که دل، مست توزینب شده است وه چه گویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست زینب است و صفتش ، جلوه مخصوصِ خداست وجنات وحرکات و سکناتش مولا مادرش خدیجه بوده‌ست مگر یا زهرا؟ زینب است، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد ازقدومش چقدر فاطمه مهمان دارد قمروشمس شداز دیدن رویش سرمست بلبلان ازقدمش قدح گرفتن به دست روی رخساره زاعجاز، قمر می‌گردد تا به خورشید بگوید نرو، برمی‌گردد زینب آمدبه جهان جلوۀ کوثر آمد سرّ لولاک، از اول گل حیدر آمد آمدوعطر حضورش به هوا پیجیده است نفس پنج تن آل عبا پیچیده است ذاتش آیینه در آیینه چو حیدرگشته زینب است،از شب معراجِ خودش برگشته... با نقاب آمدنش پیش همه دیدنی است به اباالفضل که همچوفاطمه دیدنی است کیست زینب دخترسروِ خرامانِ بهشت حرف حق را قلم مجنون این شهر نوشت: « دخترشاه جهان کیست به غیر اززینب که به مژگان شکند خنده به هرواژه ی لب خاک پایش که در دست نسیم افتاده سمت و سو داده به تحریر، منه آزاده کربلا ازقدم نام شمانام گرفت تشنه گان معرفت ازمی توجام گرفت أشهدُ أنّ... به این زن، ولی باید گفت دراذان نام تورا،بعدِ علی باید گفت جلوی چشم پدر، رد شدنش دیدن داشت وه گل باغ محمّد شدنش دیدن داشت سحر آوردجهان عطر و، شمیم صلوات می‌وزد بر سر این خانه نسیم صلوات رحمت واسعه ای ، تشنۀ الطافِ تو دشت دشت از چشمۀ چشمان تو پر برمی‌گشت کیست زینب، که چوزهرا شده از کل جهات باز هم بر گل رخساره ی زینب صلوات خالقت وه،به تنت جامۀ احسان دیده‌ست مادری بودن تو بر چه کسی پوشیده‌ست؟... می‌شود صیدغمت جلوه میدان زینب باز شد برغمت آغوش بیابان زینب دیدی آن‌گونه که شد دشت پر از هرسخنت کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت ذات تو گرچه خلاصه شدۀ پنج تن است زیبا دشت پر از عطر حسین و حسن است بیشتر ریخت بهم ،حال دلت قاسم بود کشت یکباره تورا داغ بنی‌هاشم بود منه (مجنون)همه شب باغم تو صبح کنم نام توزینب کبرا(س)شده حک روی تنم 📝 (مجنون) ✅ سروده-شنبه13-آذر1400-کرمانشاه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 # بسم الله الرحمن الرحیم جلوه زهرانما تا روز محشر زینب است همچو زهرای مطهر خوب و بهتر زینب است کیست این بانوطهارت را طهارت می دهد همچوزهرای مطهر، نام اطهرزینب است میکند گهگاه نام اوتجلی درجهان عشق بازی درمیان طفل و مادر زینب است مادرش همواره رهبر در میان مردم است بعدمولایش حسین دلدارورهبر زینب است هر کجا که رفت نامش درجهان شدآشکار چون به آن معنی است که اصل پیمبر زینب است کیست او دخت علی مرتضی وفاطمه است عشق زهرا، درجهان ثانی حیدر زینب است خواهم از دست علی از فاطمه روزی گرفت ساقی کوثر علی و دخت کوثر زینب است خلقت نورانی اش، ماقبل خلقت بوده است جلوه کرده در جهان ،معنای علت بوده است افتخاری نیست بالاتر برای فاطمه زینبش امدجهان باهردعای فاطمه زینب از، بدو تولد با خدا محشور بود رزق زینب بین آغوش توزهرا نور بود نزد بابایش مقدم بوده او بر کارها فاطمه بوسیده دست دخترش را بارها کیست زینب سرّ حق درسینه های حیدر است عکس وجه الله در آیینه های حیدر است روشنایی جنان حق، به نور زینب است ذکر تسبیح خدا،دربحر طور زینب است قبل هرکس مادرش پا می گذارد در بهشت وا شودگر درب جنت با حضور زینب است قدسیان خدمتگزار مادرش گردیده اند صد ملک گویاکه مامور امور زینب است کیست تنهاعقل کل و هرچه جز او جهل کل فهم دنیا خود، ز فهم و ازشعور زینب است روزمحشر کور میگردد تمام چشم ها آن زمانی که فقط وقت عبور زینب است درجهان صاحب زمان ازعمه اش الگوگرفت آن زمان تاکه رسد،عصر ظهور زینب است نیست غیر از زینبش سنگ صبور ی برحسین پس حسین ابن علی سنگ صبور زینب است بین کوفه چون امیرالمومنینش بود ا و پایه اسلام شد تا اصل دینش بوداو خطبه های زینبی فصل الخطاب کوفه شد فاطمه چشم انتظار انقلاب کوفه شد در تمام لحظه ها اودر کنارحیدراست خطبه های زینبی چون ذوالفقار حیدراست یک تنه درکوفه از حیدر حمایت کرده بود هر چه را که داشته خرج ولایت کرده بود فتنه نمرود را زینب چنین خاموش کرد ابن مرجانه به کوفه خطبه اش را گوش کرد بنگرش،در کام دشمن فتنه ها را زهر کرد با تمام کوفیان او تا قیامت قهر کرد زینبی گرهرکه شدپس همره وهمراه ماست سوریه مانند خوزستان و کرمانشاه ماست راه زینب روشنی ،هر ره پیروزی است راه هر مردی مثال مهدی نوروزی است آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) حضرت زینب (س) مدح تاریخ سروده-دوشنبه8-آبان-1400-کرمانشاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@majnon1396 حمد لله که مسلمان امام کاظمم نوکروعبد غلامان امام کاظمم بی نیازم ز جهانی که هم اکنون تا ابد بر سر سفره ی احسان امام کاظمم شده ازقوت وغذای تو جهان سیر شها طالب لقمه ای از نان امام کاظمم همه ی زندگی ام رابه تو مدیون شده ام چونکه من بر سر پیمان امام کاظمم پدرم بود نامت به من آموخت شبی عاشق بوسه به ایوان امام کاظمم اذن دیدار زیارت بده بر ماتوشبی عاشق گنبد جانان امام کاظمم روزگاریست که ننگ توام وغرق گنه هرکه ام جزء محبان امام کاظمم مهرت خودرا ز سرم کم مکن ای شاه کرم چون یتیمی زیتیمان امام کاظمم بخدامدح وثنایت همه جا، جار زنم یکی از نغمه سرایان امام کاظمم همه شب باغم توغرق سعادت هستم ذره ام ریزه خور خوان امام کاظمم کاش(مجنون) سحری طوف مزار تو کند زائر گنبد و ایوان امام کاظمم شعر :آرمین غلامی(مجنون)
@majnon1396 سروبستان نبی از دهنت خون میریخت درسیه چاله زاعضای تنت خون میریخت زیر آن مشت ولگدها به زمین افتادی زیریک تکه عبا ازبدنت خون میریخت میکشدجسم تورا سندی ملعون به زمین ازسروصورت وزنجیره تنت خون میریخت جگرت سوخت زخرمای به سم آلوده زسره رنگ عقیق یمنت خون میریخت ضرب شلاق ولگدپای توراخرد نمود ازدوساق سره زانوی تنت خون میریخت بخداپای ترک خرده دگر پانشود پامشوچونکه ازاین پاشدنت خون میریخت دم افطار غذایت شده شلاق ولگد دولبت پاره شد واز دهنت خون میریخت غل وزنجیرتنت راچقدرآزرده دم آخربه یقین از دهنت خون میریخت
@majnon1396 باضربه ای ،روح مسيحا برزمین خورد یوسف به زندان بلایا برزمین خورد چشم انتظار دیدن روی رضابود وقت سحر باضربت پابرزمین خورد این كشتى صبر و فرج ساحل ندارد با موجى از آنسوى دريا برزمین خورد فيض حضورت را کسی هرگزنفهمید به دست ملعون جسم مولا برزمین خورد عطر نفسهاي توپیچیده به زندان آن باغ جان بهره شكوفا برزمین خورد دربندافتاد ی تویاموسی ابن جعفر آن پرچم «انا فتحنا» برزمین خورد خون مى‏ چكد از ساق پایت بین زندان آن هفتمین دلداره زهرا برزمین خورد جان رضا از دوريت بر لب رسيده است (مجنون)ازاین درد وبلایابرزمین خورد 👉 🔹 🔹
@majnon1396 پشت زندان چه ازدحام شده ست كار مولای ما تمام شده ست تازیانه بدست قاتل بود رفته ازدست ماتمام وجود بین زندان هوای غم برپاست مردکی گرم پاي كوبى هاست جسربغداد بى سكون شده است جگرپاره،حوض خون شده است خردوگشته دوساق پاهایش ازسیه چاله آید آوایش گشته ارباب ماجگر پاره مى رود خون شبيه فـــوّاره درسیه چاله ها چه سرگشته ست درعزایت رضا برگشته ست غسلِ خون كرده ساق پاهایت لرزه دارد صدای آوایت مادری موى مي كَند برتو پسری ضجّه مى زنـدبرتو کنج زندان رسیده ، مـــادر تو تازیانه نشسته بر سر تو ! بین زندان صدا زدى ، مادر چه قدر دست و پا زدى ، مادر اگه این مصرعو گرفتی،حقشو ادا کن مادرش داره با نور عینش،موسی ابن جعفر حرف میزنه تاکه ، سيلي زدت دو عالم سوخت داره به موسی ابن جعفر میگه... تاکه ، سيلي زدت دو عالم سوخت تاکه مویت كشيد قلبم سوخت گیسوی مولا گرفت،انقده سیلی زد به صورت آقامون 😭😭 درعزا غش كنم ، ز حال رَوَم واای، ناله ات را هنوز مي شنوَم ناله ی غم زدل مِكش ، موسی پنجه بر خاك كَم بِكش ، موسی چی دارم میگم؟؟؟ خردگشته چرا دوپاهایت درسیه چاله آمدآوایت از تو دارد طلب ، دل پرخون كه به تو تكـــيه داده این ملعون ازتو عمّامه و ردا بُرده تازیان برتو،بی هواخورده تازیان بر سر تومیلرزد قاتلت بی هوا تورا میزد باسروصورت، شده نیلی خورده ای تازیان، گهی سیلی قتلگاه توگشته زندانت آمده ازمدینه مهمانت شیون وناله برتو کرده رضا برلبانش نشسته آه ونوا چه کند درعزای تو(مجنون) شده درماتم شمادلخون
@majnon1396 به روی دست غلامان بدنش رابردند به روی تخته ی در بود تنش را بردند جگرش دراثر زهرجفا بودکه سوخت عضو عضو بدنش زیربلابود که سوخت درودیوار برایش چه پریشان شده بود کنج زندان بلابی سر و سامان شده بود همدم و مونس وغمخوار ندارد چه کند کنج زندان بلا یارندارد چه کند اشگ میریخت ولی مجلس اغیار نرفت روضه میخواند ولی اوسر بازار نرفت کس به زندان به سرو صورت او سنگ نزد یا که بابغض به پیراهن او چنگ نزد خبری ازسر و از بزم می و جام نبود خاندانش بخدا در ملاء عام نبود وای من ضرب لگد حال سجودش نزدند بین زندان بلا بود و عمودش نزدند کنج زندان تن او بودولی چاک نشد لیک خونابه ازآن پیرهنش پاک نشد اوغریب است ولی هفت کفن داشت به تن ناله هاباید کنیم مابرحسین بی کفن گریه کن (مجنون)برای آن غریب کاظمین درعزای هفتمین مظلوم عالم گو حسین
@majnon1396 کنج زندان بین زنجیر سرت ریخت بهم درقفس بوده ای و بال و پرت ریخت بهم کی توان گفت کجا تکیه به دیوار زدی ضرب شلاق ولگدها کمرت ریخت بهم تشنه بودی وزدی سرفه ی خشکی توشها لخته ی خون لبت دور و برت ریخت بهم اثرات گریه ات نیمه ی شب بودبلند چند تاری مژه از پلک ترت ریخت بهم به عصا هست نیازش همه پیران جهان یاوری نیست ببیند پسرت ریخت بهم کودکی بیش نبودی به بره حضرت عشق سر پیری به سیه چال پرت ریخت بهم شد جراحات تنت لخته خونابه چرا زندگی تو به یاد پسرت ریخت بهم
@majnon1396 درهوای زدنت بد دهنی آمده بود مردک پست پی هر زدنی آمده بود به رویِ ساقِ ترک خورده بلندم میکرد تازیانه پیِ هر پا شدنی آمده بود کارما دل به سوی جذبِ خدا ساختن است سوی ماها نظر قلب زنی آمده بود کنج زندان مردکی بودکه دشنامم داد ناسزابود که باهرسخنی آمده بود بس موی سرمن مردک ملعونه کشید موی آشفته به هر آمدنی آمده بود لنگه دربخدا زیرتنم جای گرفت درعزایم دلِ هر سینه زنی آمده بود
@majnon1396 آنکه باشدهمچو خورشید درخشان کاظم است تشنه ماییم وشمیم عطر باران کاظم است رزق وروزی مرا داده خدابالطف او صدچوحاتم ریزه خوارلطف خوان کاظم است مینشینم گوشه ی صحن وسرای کاظمین هردل آواره مست خاندان کاظم است زائران دخترش زائربه زهرامیشوند هردلی ممنون از این لطف عیان کاظم است تاغذای منزل ماها غذای حضرتی ست این جماعت هم براین خوان میهمان کاظم است عزت کشور همه ایل وتبارش بوده اند در حقیقت شاه جمهوری ایران کاظم است نسل این آقا در ایران پادشاهی میکنند حضرت سیدعلی خودیک نشان کاظم است نیستم اهل وقوف وبنده ام دراین سرا امر، امر توست آقا، چونکه سلطان کاظم است میشود ابتر بدون حب تو اسلام ما دین هر کس پای خود الگوی ایمان کاظم است پیر ماتنها ز اولاد امامان بود وبس پیش شانت در مقام آن شاه وسلطان کاظم است توکشاندی قبله ام را سوی مشهد، در عوض_ الگوی اول برآن شاه خراسان کاظم است بردرت (مجنونم) وباب الحوائج بوده ای این گداروزی خور ازآن لطف وخوان کاظم است
@majnon1396 گشته بپاعزای.کاظم آل علی(ع) کرده دلم هوای .کاظم آل علی باشدبه دل ولای،،کاظم آل علی(ع) هستی ما فدای،،کاظم آل علی(ع) غصه ندارم اگر.زدنیابی نصیبم خوشم هستم گدای،كاظم آل علی(ع) توعشق کم نظیری،همچوعلی!توشیری! عمری شدم گدای.کاظم آل علی(ع) ولایت تومولا .سرمایه ی من شده دل شده مبتلای،کاظم آل علی(ع) اگربه عشقت این سر،جدا شود ز پیکر شودفقط برای،،کاظم آل علی(ع) ،شکر کنم خدارا.شدم گدای موسی دارم به سر هوای،،،کاظم آل علی(ع) (مجنون)اگر به محشر،،تنهاشدی غم مخور به لب بزن ندای،،کاظم آل علی(ع)
@majnon1396 درچاله ای مخوف به زندان فتاده ای شلاق برسروبدنت بی هوا نشست مقتل نوشته ساق دوپای توخردشد شلاق آمدوبه روی دست وپا نشست مقتل نوشته بین سیه چال بوده ای آن درد مشت روی سرت تا کجا نشست مردک رسیدو پهلوی توبالگدشکست حتمالگدبه پهلوی تو بی هوا نشست آقاتمام پیکره توغرق خون شده برصورت توسیلی آن بی حیانشست آن بی حیا که دست به گیسوی تو زده باضرب تازیانه به جسم شمانشست مقتل نوشته پای شریفت شکسته شد هردم به ساق پای توشلاق ها نشست افطاره روزه ات همه شب .تازیانه بود بغضی غریب در دل بی همنوانشست بازهره کینه عاقبت ازپانشسته ای برگوشه ی لبان تو زهرجفا نشست
@majnon1396 یک روز در این کنج قفس بال وپری بود ازمُشتِ پری گوشه ی زندان اثری بود ازشادی وامید وشعف نیست خبرها یک روزازاین شاخه ی امّید ثمری بود ای بادصبا دردِ دلم راتوشنیدی زیرابه سیه چال ، صبا را گذری بود ای باد صبا گر گذر ت بود، به زندان دیدی ز من و دردِ دل من خبری بود یک روز رهابودم ودر گوشه گلزار آن روز بجز مرگ، نجاتِ دگری بود باضرب لگد بود به دیدار من آمد در سینه دگر یک نفس مختصری بود شدبال و پرم در قفس اینگونه شکسته زیرا به قفس بودم وبشکسته پری بود
@majnon1396 باضرب تازیانه سرم راشکسته اند با پا وبالگدکمرم راشکسته اند دست دعای من وسط این قفس شکست گویا تمام بال و پرم راشکسته اند زندانی ام میانه ی این چاه لعنتی باضربه های مشت سرم راشکسته اند خورد وخوراک من بخداتازیانه شد جسمم تنم سرم سپرم راشکسته اند مقتل نوشته بر تن تو نیزه ای نخورد آقالباس وپیرهنت را کسی نبرد مقتل نوشته که سرت از تن جدا نگشت مظلوم بوده ای کفنت بوریا نگشت مقتل نوشته که بدنت زیر و رو نشد زندان نشین شدی و سرت جا به جا نگشت بر روی پل رهاشده جسمت سه روز وشب سر نیزه ای به سقف دهانت رها نگشت آقا تنت نشسته به روی پلی سه روز آید زپیکرت بخدا ناله ها وسوز
@majnon1396 برای حضرت کاظم هوا غم انگیز است بهار عمر من آقا شبیه پائیز است 🔷🔸 دلم هوای تو کرده هوای غربت تو دوباره کاسه صبرم ز غصه لبریز است 🔶🔹 قسم به حضرت کاظم کسی که در سینه ولایت تو ندارد فقیر و بی چیز است 🔷🔸 به یاد آن جگرپاره پاره ات آقا گدابرای عزاداریت سحر خیز است 🔶🔹 به عالمی نفروشم غم تویا کاظم عزای برای غمت قیمتی ترین چیز است 🔷🔸 شنیده ام که به زندان تورنجها دیدی برای کشتنت آقا کسی گلاویز است 🔶🔹 تورابه ضربه ی پاولگد زده هر شب امام زاده ی عالم به کنج دهلیز است 🔷🔸 یگانه دلبرعالم میان یک قفس است غریب خسته دل عالمین چه بی نفس است 🔶🔹
@majnon1396 غروب بود وکه از پشت به ضرب پا افتاد دمی که باسرو صورت جمال شاه افتاد تمام ساق دوپاهای اوشکسته شده و لشکری که به سمت تنش به راه افتاد نگاش سمت کسی بود و بر زمین می‌خورد پناه اهل جهان بود و بی‌پناه افتاد مزن به صورت اوضرب سیلی ای ملعون مسیرسیلی سندی به روی ماه افتاد میان گودی زندان کسی دعا می‌کرد که عقده های دلش را به سجده وا می‌کرد نوشته‌اند که ساق دوپای تو بشکست که این خودش طلب اوج روضه را می‌کرد مسیرسیلی وشلاق گرفت اطرافش چه صحنه‌ای، به دل زاره او چه‌ها می‌کرد ولی امید به این داشت تا رهابشود چقدر بابت این امر یا خدا می‌کرد ببین تمام امیدش گرفت رنگ خزان برای کشتن اوزهردست و پا می‌کرد چقدر روضه‌ی زندان وتازیان سخت است و کاش سندی ملعون تورا رها می‌کرد هنوز میرسدازبین این سیه چاله صدای ناله ی اوکه، خداخدامیکرد
@majnon1396 شنیده ام که سیه چال قتلگاه توشد ستون گوشه ی دیوار تکیه گاه توشد شکستگیِّ دوپا ازدویدنت حاکی ست تمام صورت و مویِ های پیکرت خاکی ست به زهرکینه به زندان خلاص گردیدی توناسزا زیهودی بی حیا دیدی همانکه گوشه ی زندان به کشتنت دل بست به ضربه های لگد ساق پای توبشکست صدایِ خنده اش آید، صدایِ خنده ی او صدای بد دهنی کردنِ زننده ی او نوای هلهله و بانگِ آن یهودی بود تنت به زیرلگدها چنین شده نابود چنان اراذل و اوباش میانه زندان برای کشتنت آمدیهودی دوران