بسم الله الرحمن الرحیم
متن نوحه زنجیرزنی
#اشعارکردی محرم/امام حسین(ع)
ای زینب غمدیده دل، تا شام ویران چیدنه
خویشک،له گرده،ساربان له آه وافغان چیدنه
کفتیده،ای نوح م،تو ،وه خاک گرم کربلا
توفان،وبین برد کشتی صوره،دلم ای ناخدا
زینب،سوار محمل عریان له،سمت کوفه،بی
وه،تازیانه خویشکه،وه موج طوفان چیدنه
ای زینب غمدیده دل، تا شام ویران چیدنه
خویشک،له گرده،ساربان له آه وافغان چیدنه
ای کشته گی، شهر غریب ، ای سر وه داره،، بی کفن
بی کس ،وه دشت،نینوا ، کفتیده،ای، دور از وطن
بی کس وه دشت نینوا ، کفتیده،ای دور از وطن
بوشه توپیغام علی، ای کشته گی،مظلوم من
فردا
آقا پیام حنجرت تا شام ویران چیدنه
ای زینب غمدیده دل، تا شام ویران چیدنه
خویشک،له گرده،ساربان له آه وافغان چیدنه
گیانم فدای چاویل واز و حنجر خاموش تو
قربان طفل اصغره، زخمیه له،آغوش تو
ای یوسف گم گشته کو پیراهن تنپوش گد
تنیاسپهسالاره گم،لی،عهد و پیمان چیدنه
ای زینب غمدیده دل، تا شام ویران چیدنه
خویشک،له گرده،ساربان له آه وافغان چیدنه
شرمنده اهل کوفه،وه هر ناسپاسی کردمه
م،زارو خسته ظالمه، نطقی حماسی کردمه
محروم گوش کوفه وه،هر التماسی کردمه
تو،له سره نیزه برا، شاد و غزلخوان چیدنه
ای زینب غمدیده دل، تا شام ویران چیدنه
خویشک،له گرده،ساربان له آه وافغان چیدنه
وه،کربلا م،راهیم تا راه تو کامل بکم
مقصودت ای آزادهٔ عطشان له،خوم، حاصل بکم
هرکس شناسیدت برا، وه نای خم همدل بکم
پا وه سر گیان نایده و، تا کوی گیانان چیدنه
ای زینب غمدیده دل، تا شام ویران چیدنه
خویشک،له گرده،ساربان له آه وافغان چیدنه
#شاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب_
پرده بردار ازنقاب ای آفتاب از روی نی
تاکه گرددجلوه گرخورشیدناب از روی نی
تانظاره کرده ام خورشیده خون آلوده را
گفتمت خورشیدزخمی.رخ متاب از روی نی
کهکشانی شدبیابان چونکه امشب میدمد
ماه من ازخیمه هاو آفتاب از روی نی
روز محشر ریگ ریگ این بیابان ها گواست
دشت وصحرا خورده زخم بی حساب از روی نی
دیده یال سرخ رنگ وپیکری درخاک وخون
وای دیدی اسبهای بی رکاب از روی نی
گرعطش نوشیدن اینجا آرزوی آب بود
میرسد اینجا عطش ها راجواب از روی نی
رودها ازسینه ها جاری شده ای وای من
چونکه می آیدصدای آب آب از روی نی
گرچه اینجا حرف (مجنون)تشنگی وبی کسی است
چشمه چشمه می تراود شعرناب از روی نی
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
______________________________
.. #امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#اشعار_محرم
#غزل
سلطان کربلا ﺣﺮﻣت چیز ه دیگریست
آقاﻋﻨﺎﯾﺖ ﻭﮐﺮﻣت چیز ه دیگریست
.......................................
ذکرحسین حسین همه جا ﯾﮏ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ
آقاهمیشه ﺫﮐﺮ ﻭﺩﻣت چیزه دیگریست
.......................................
اینجاشبی قدم به سره دیده ام بنه
ﺩﺭ ﻫﺮ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﻗﺪﻣت چیزه دیگریست
.......................................
خود وعده کرده ای که بگیری دست مرا
ای شافع جنان ﻗﺴﻤت چیزه دیگریست
.......................................
سلطان عشق شافع فردای محشری
شاهاﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﺍ ﻋلمت چیزه دیگریست
.....................................
..(مجنون ) به جزشمابه کسی رونمیزند
ارباب نزدحق ﻗﻠﻤت چیزه دیگریست.
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم
✨اشعارمحرم
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
ازتویک عمریست کسب آبروکردم حسین
با لباس مشکی ات همواره خو کردم حسین
بهرمجنون ازبرای توشب جمعه خوش است
درپی لیلا ی خود هرجا وضو کردم حسین
دیده ام بی اشک بی خیراست،رزقش رابده
بهرتو ازاین جهان چشمم سبو کردم حسین
حق تودر روضه ها با اشک گفته میشود
درمیان گریه باتو گفتگو کردم حسین
پاک کردی دامن آلوده ام راهرکجا
روسیاهی دلم باتو رفو کردم حسین
حامی کل علمداران تو ، عباس شد
چه هراس از این و آن ، ذکر عمو کردم حسین
دل بدستت داده ام ، دیگربریدم ازهمه
هرکجایی کربلایت آرزو کردم حسین
شادم ازاینکه به کوی توپناه آورده ام!
خوب و بد آقابه سمتت ب،از رو کردم حسین
دیدن صحن وسرایت آرزوی هرکسی است
ازتودورم لیک صحنت، آرزو کردم حسین
تاحسین گویم خدا،شهری معطر میشود
هرکجا بانام تو من، های و هو کردم حسین
آب خوردنهای ما هابوی،روضه میدهد
فکر خشکی لب و بغض گلو کردم حسین
میکند آیات قرآن روضه خوانی درغمت
میکندخاربیابان روضه خوانی درغمت
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
_____________
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_سوم_ماه_مبارک_رمضان
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#ماه_رمضان
دخترت آواره شده ای پدر
مقنعه اش پاره شده ای پدر
غصه ی روبنده دلش راشکست
سیلی آن مرد به رویش نشست
زلف گره خو رده ی او راببین
عمه ی آزرده ی او راببین
مقنعه ی پاره به سر کرده است
به را ه شام وکوفه چون برده است
پهلوی او تیرکشیده پدر
به شانه اش نیزه رسیده پدر
غربت گودال مرامیکشد
گریه ی خلخال مرامیکشد
گرده سرت شاپرکم ای پدر
نقشه ی راه فدکم ای پدر
اشگ علمدار مرادیده بود
کوچه وبازار مرا دیده بود
بی هدفم پرت شده ای پدر
نان طرفم پرت شده ای پدر
حرمله باسنگ مرامیزند
دختراوچنگ مرامیزند
نیزه ی او چه بدبیاراست وای
حرف ازآن بردغماراست وای
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
زیارتنامه امام حسن مجتبی ع
💠بسم الله الرحمن الرحیم 💠
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبیبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَیانَ حُکْمِ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دینِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّکِىُّ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمینُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأویلِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّکِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ
السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیق
ُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیق
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ
#اشعارناب شب هفت _اباعبدالله الحسین_سلام_الله_علیه
در شام ودرکوفه تن یارم کشیدند
باکعب نیزه، سمتِ بازارم کشیدند
این معجری را كه سرم دارم کشیدند
این جا چه شأنی دارد این معجر، کجایی!
ای مرغ عشق من تورا بی پَر نمودند
جسمِ توراباخنجری بی سر نمودند
خنده به اشک دیده ی خواهر نمودند
افتاده روی تلِّ خاكستر کجایی
دست پلیدی کرده بر رویم جسارت
باشمروخولی وسنان رفتم اسارت
دیدم تن وامامه ات رفته به غارت
ای سربریده، هستی خواهر-کجایی
درزیرچکمه پیکرت از حال افتاد
خولی پی دزدیدن اموال افتاد
دیدم تنت درگوشه ی گودال افتاد
تسبیح عبا عمامه انگشتر ، کجایی
بر روی نیزه چشم تر داری ،برایم
آیا زدخترها خبر داری،برایم
اصلاً دلی خونین جگر داری، برایم
دیدم نگاه آخرت را در کجایی
این پیچش بادصبا ازجانب توست
بروی نیزه این دعاازجانب توست
دارالشِفای این دواازجانب توست
افتاده ام در گوشه ی بستر، کجایی!
اینجا مسیرِ كوفه تا شام بلابود
یامقصداینِ مردهاشام بلابود
ازبعداین کرب وبلاشام بلابود
از بس فنا گردیده ام من در کجایی
#آرمین_غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#حسین
تو وزخم سنان ونیزه داران
من وشلاق دشمن ای حسین جان
من ویک کاروان بی گوشواره
من وقنداقه ی بی شیرخواره
ببین برناقه ی عریان نشستم
ببین چون پیره زن قد شکستم
تو وکوه غم وسنگ لب بام
من ونامحرمان کوفه وشام
من واین دختران قدخمیده
تو وحلقوم ورگهای بریده
شداز داغت سکینه موپریشان
که آمدمادرت گیسوپریشان
هوای دیده ی (مجنون) بهاریست
به سر امشب وصال روی یاریست
📝شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)..
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_سوم_ماه_مبارک_رمضان
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام_
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
.
🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊.
دگر از ناز و ادا نیست خبر.وای پدر
دگر ازموی بلندنیست اثر .وای پدر
بنگرسوخت همه. موی بهم بافته ام
شده گیسوان من چه مختصر.وای پدر
وسط کوچه ی شامی به سرم سنگ زدند
شدم از سنگ جفاشکسته پر.وای پدر
سره دیواره کمک کرد که راهی بروم
دارم از ضربت لگد. درد کمر.وای پدر
بوسه ات راطلبم.بر سرمن دست بکش
مانده ام منتظرت.چشم به در.وای پدر.
آه(مجنون) همه ازغربت این دختر بود.
که به سر داشت فقط دیده ی تر .وای پدر
📝..شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴..
..
#اربعین_حسینی
از دور بوی کربلا دارد می آید
سوی تو این درد آشنا دارد می آید
موکب به موکب سوی توبا چشم گریان
دراربعین صاحب عزا دارد می آید
باصاحب این روضه ها سوی تو آییم
آغوش خود بگشا گدا دارد می آید
زوار صحن کربلا در راه هستند
خیل گدایان دربلا دارد می آید
صحن نجف تا کربلا زوار آیند
بوی شهیدان خدا دارد می آید
دراربعین خط مقدم صحن یار است
بیمارت ازبهر دوا دارد می آید
بنگر صدای گریه وآه شبانه
از موکب و از خیمه ها دارد می آید
زوار دشت کربلا از سمت گودال
آوای وا اُمّا چرا دارد می آید
بُنَیَّ قَتَلوکَ وَما عَرَفوکَ وَمِن الْماءِ مَنَعُوکَ.
افتاده درگودال زیر پای ملعون
یک خنجر تیز از قفا دارد می آید
یک اربعین با کاروانی دست بسته
یک زینب چادر سیا دارد می آید
یک اربعین یک دختر ناز سه ساله
با قامتی که گشته تا دارد می آید
یک اربعین و یک نظر بر نیزه ها کن
راس حسین همراه ما دارد می آید
اینجا هوای کربلا باشد به دلها
بر روی نیزه دیده زینب یک سری را
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
نوحه کردی .اربعین..غلامی.m4a
3.99M
❣﷽
#اربعین_حسینی
#اشعارکردی_اربعین
اِی ساربان آهسته تر،زینب وه صحرا هاتیه
وه شام وکوفه اربعین، اولاده زَهرا هاتیه
منزل وه منزل کاروان ،له داخ وغصه بی روان
وه ناله و آه و فغان، تنیای تنیا هاتیه
زینب وقصده اربعین هاتیه سمت نوره عین
اوشن که موسای ترک،له طُور سینا هاتیه
قلبِ سکینه مشتعل اَشکه له رُخ خوین بیه دل
وه دیدهء دریایه، له شوون سقّا هاتیه
اصغر وه دامان رباب پر پربیه، وه دوش باب
وه شوقِ پیکانِ بَلا وه سمت بابا هاتیه
لیلا علی اکبر تو بین ،له داخ تنیا نازنین
بینه محمد، له زمین، وه عَرش اَعلا هاتیه
ریحانگی باغ حسن له ژیره خاکه بی کفن
تاشوره، له خوین پیرهن، وه شور و غوغا هاتیه
تیدن وه صحرا زمزمه، خوین تیدن له چاوه همه
وه بهره سقّای حرم، عطشان وه دریا هاتیه
ای آسمان گیره بکه،لی اربعینه ماتمه
یه قافله وه سمت شام،ِ لیره وه غوغاهاتیه
زینب بیه محمل نشین وه آه و ناله ی آتشین
منزل وه منزل کو وه کو صحرا وه صحرا هاتیه
(مجنون )بیه اشکه روان،راهی له بین کاروان
دایه وهِ کف تاب و توان له گرده مولا هاتیه
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#روضه_را_تعطیل_نکنیم
#حسین_جان😭
شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#امام_حسین
#روضه_باز_و_مکشوف ♦
گودال بود و بی خبر تونیزه خوردی
دیدم برادرپشت سرتونیزه خوردی
دیدم ز پهلو یا کمر تونیزه خوردی
دیدم که از چندین نفرتو نیزه خوردی
آمدبه گودال وتنت را جستجو کرد
با پا لگد زد پیکرت را پپشت و رو کرد
آسیب دیده شانه ات ازنیزه شمر
پژمرده شددردانه ات،ازنیزه شمر
می سوخت جان خواهرت درکنج خیمه
کس" همچوزینب این مصیبتها ندیده
سر لوحه ی نجوای شبهایاحسین بود
غم دیدی اما مشق غمهایاحسین بود
گاهی سرت دنبال مرکب میکشیدند
قران زبالای نی ات را میشنیدند
دنبال تو اهل و عیالت می دویدند
باريسماني زينب را می کشیدند
زینب رسیده بر هواخواهیت آنجا
آوای او می کرد همراهیت آنجا
باهجرتو اهل وعیالت دل سپردند
دیدم که ازشمروسنان شلاق خوردند
در زیر دست و پای مرکبها دویدند
همشیره ات را در اسارت میکشیدند
دیدم شراب و وای از بزم حرامی
دیدم نگاه هیز نامردان شامی
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#پیشنهاد_ویژه_
#برای_دیگران_بفرستید
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب جمعه -حضرت_حسین #مرثیه_قتلگاه
بین گودالی تمام پیکرت ،تبخیر شد..
جسمِ توباتیغ وباسرنیزه ها،تسخیر شد
استخوان های تنت درهم شده اینجاحسین
برلبان این جماعت ناله ی تکبیر شد...
خنجرملعون زپشت سر ، سرت راتابرید
فکر و ذکرم با سربی پیکرت درگیر شد..
خونِ رگهایت مرا بیچاره ی عالم نمود...
قامت من درغمت،در هم شکست و پیر شد
درسرازیری گودال تنت غارت شد
خواهر گریان تو،از زندگی اش سیر شد
یاری ام کن تاکه چشم من بیفتد بر رُخ ات
زینبت رنجیده از دیدارِ این تصویر شد
بین گودالت مگر خونابه ها کممی شدند؟
ای برادر،وقتِ تشییعِ جنازه دیر شد
در نهایت بی کفن هستی ، گل صحرانشین
بینِ گودالت دوباره خونِ دل تکثیر شد
🔸شاعر:
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب جمعه -حضرت_حسین #مرثیه_قتلگاه
لعنت به آنکه ازتن ارباب، سر برید
راس عزیزحضرت خیرالبشر برید
با سینه ی شکسته به گودال آمده
شمرآمدوبه خنجر خود ازتو، سر برید
باضرب پا ، تنت شده ارباب جابجا
از پا فتاد مادر و اوازتو پر برید
با خنجرش حرامیِ بی دین به باد داد
درپیش مادری سر پاک،پسر برید
مادر صدای واعلیاش بلند شد
وقتی که شمرازتن توبال وپر برید
افتاده بود، دست به رویش بلند کرد
ابرِی سیه .چهره همچون قمر برید
جانت چه بی رمق شده درقتلگاه خون
خنجربدست شمرپلیدازتو،سر برید
بی توتمام خیمه ی ما بین شعله سوخت
دیدی فلک زخواهرتوبال وپر برید
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
🍀
#مقتل_امام_حسین
#حوادث_شام
امام سجاد به یزید فرمود:
"به من اجازه می دهی بالای این چوب ها(منبر)بروم تا سخنی بگویم که مورد رضایت خدا باشد و برای این مردم اجر و پاداشی داشته باشد؟".
یزید نپذیرفت،مردم اصرار کردند تا حضرت سخن بگویند،اما باز قبول نکرد،پسر یزید_معاویه_از پدرش خواست که به او اجازه بدهد و گفت:به او اجازه بده،مگر چه چیزی دارد که بگوید؟،یزید گفت:این ها وارثان علم و فصاحت هستند.
بعد از چند لحظه یزید منصرف شد و اجازه صحبت کردن داد.حضرت سخنرانی کردند و چون سخن امام به این جا رسید:"((من فرزند کسی هستم که در خون خویش غلتید،من فرزند ذبیح کربلا هستم،من فرزند کسی هستم که طایفه جن بر او گریه کردند و پرندگان آسمان برایش نوحه سر دادند))".
صدای گریه و شیون مردم برخاست،یزید احساس خطر کرد و به مؤذن دستور داد تا اذان سر دهد.مؤذن گفت:اللّه اکبر.
امام فرمود:"((اللّه اکبر و أجل و أعلی و اکرم ممّا أخاف و أحذر))".
مؤذن گفت:أشهد أن لا إله إلّا اللّه.
حضرت فرمود:"((نعم أشهد مع کل شاهد أن لا إله غیره و لا رب سواه))".
وقتی مؤذن گفت:أشهد أنّ محمداً رسول اللّه.
امام سجاد به مؤذن فرمود:
"تو را به خدای محمد قسم می دهم که ساکت شو و دیگر چیزی نگو!".
آن گاه رو کرد به یزید و فرمود:
"این پیامبر عزیز و بزرگوار جدّ توست یا جدّ من؟!اگر بگویی جدّ تو بوده است که همه می دانند دروغ می گویی و اگر بگویی جدّ من است پس چرا پدرم را از روی کینه و دشمنی کشتی،اموالش را به غارت بردی و خانواده و ناموسش را به اسارت گرفتی؟!وای بر تو از آن لحظه ای که در روز قیامت جدّم،حقّ خویش را از تو بخواهد".
یزید که اوضاع را چنین دید با فریاد به مؤذن گفت:اقامه بگو تا نماز بخوانیم.مردم به همهمه و گفت و گو پرداختند،بعضی از آنها مشغول نماز شدند و عده ای نیز آن جا را ترک کردند.
📚مقتل مقرم،ص۴۱۳_۴۱۴_۴۱۵_۴۱۶
📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۶۹
📚نفس المهموم،ص۲۴۳
#مقتل_امام_حسین
#حوادث_شام
#سر_مطهر_امام_حسین
یزید خواست تا سرِ بُریده حضرت را نزد او بیاورند.سرِ مطهر را در تشتی از طلا گذاشتند و مقابل یزید قرار دادند.
سپس سکینه و فاطمه وارد شدند،آن دو دائم نگاه می کردند تا سرِ مطهر را ببینند. اما یزید آن را می پوشاند تا فاطمه و سکینه نتوانند ببینند،وقتی چشم آن دو به سرِ مطهر افتاد به گریه افتادند و ضجه زدند.
یزید دستور داد تا مردم وارد شوند،او شاخه ای از نِی در دست داشت و با آن به لب و دهان مبارک سیدالشهدا می زد و می گفت:((یوم بیوم بدر_امروز تلافی جنگ بدر است)).
ابو برزه اسلمی،به یزید گفت:خودم دیدم که روزی پیامبر این لب ها و لب های برادرش حسن را می بوسید و می فرمود: "شما سرور جوانان بهشت هستید،خدا قاتل شما را بکشد و لعن نماید و به جهنم ببرد".
یزید از این سخن خشمگین شد و دستور داد او را به زور از آن مکان بیرون بردند.
📚مقتل مقرم،ص۴۱۶
📚مرآةالجنان،ج۱،ص۱۳۵
📚کامل ابن اثیر،ج۴،ص۳۵
📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۲۲۶
📚لهوف،ص۱۰۲
#مقتل_امام_حسین
#حوادث_شام
#سر_مطهر_امام_حسین
فرستاده قیصر روم که در مجلس حاضر بود خطاب به یزید گفت:به یکی از منطقه های ما سُمِّ الاغِ حضرت عیسی نگهداری می شود و مردم مسیحی هر سال،از سراسر کشور،خود را به آن می رسانند و نذرهای خویش را به احترام آن تقدیم می نمایند.ما همان قدر به آن احترام می گذاریم که شما به کتاب های دینی و مقدس خود!من با دیدن بی احترامی شما به سرِ فرزند پیامبرتان،فهمیدم که باطل هستید و دشمن حقّ می باشید.
یزید دستور داد او را به قتل برسانند.فرستاده قیصر برخاست،سرِ مطهر را بوسید،شهادتین را بر زبان راند.وقتی او را کشتند،همه شنیدند که سرِ مطهر امام حسین(ع)با صدای کاملاً آشکار فرمود:"لا حول و لا قوّة إلّا باللّه".
سر را از مجلس بیرون بردند و به مدت سه روز بر دروازه قصر آویختند.وقتی هند بنت عمروبن سهیل_همسر یزید_دید سرِ مطهر بر دروازه آویزان است و نور از آن پرتوافکنی می کند و خون تازه از آن می چکد و از آن عطری مطبوع به فضا پراکنده می شود، سراسیمه و بدون حجاب وارد مجلس یزید شد و گفت:سرِ فرزند دختر رسول خدا بر دروازه خانه ماست.یزید به طرف او رفت و او را پوشاند و گفت:گریه کن!او بزرگ خاندان بنی هاشم بود و ابن زیاد در کشتن او تعجیل کرد!.
پس از آن یزید دستور داد تا همه سرها را بر دروازه های مختلف شهر و مسجد جامع اموی بیاویزند.
مَروان که از کشته شدن امام حسین خرسند بود گفت:((ضربت دوسر فیهم ضربة_أثبتت اوتاد ملک فاستقر)).
و در حالی که شعر زیر را می خواند با نِی بر صورت مبارک سیدالشهدا می زد:((یا حبّذا بردک فی الیدین_و لونک الأحمر فی الخدین_کأنّه بات بعسجدین_شفیت منک النفس یا حسین)).
📚مقتل مقرم،ص۴۱۷_۴۱۸
📚الصواعق المحرمة،ص۱۱۹
📚مقتل عوالم،ص۱۵۱
📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۷۵_۷۴
📚الخطط مقریزی،ج۲،ص۲۸۴
📚نفس
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_سوم_ماه_مبارک_رمضان
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#ماه_رمضان
آنقدر سنگ زدن تاکه سرت شکسته شد
ازهمان مشت ولگد.بال وپرت شکسته شد
نشود پاک ازآن صورت تو .ضربت دست
زیرشلاق ولگدها کمرت شکسته شد
بخدا ازسره نی .بودحواسم به همه
وای دیدم گل من.گل سرت شکسته شد
دختر شامی وآن طعنه وآن زخم زبان
صبرکردی دخترم اما پرت شکسته شد
توکه از حرمله وزجر ندیدی خیری
دختر فاطمه هستی.زیورت شکسته شد
تا پدرگفتی عزیزم روی نی گریان شدم
خوردی از زجر لگد. چون سپرت شکسته شد
میکشم نازه تورا تاکه دهم تسکینت
درد دل کردی که بغض حنجرت شکسته شد
باسر غرقه بخونم رازها گفتی .گلم
درده دل کردی که بغض حنجرت شکسته شد
وای دیدی دخترم قنداق خونی علی
این همه خاطره ها در نظرت شکسته شد
گفت (مجنون) که حسین.معجر او دست نخورد
ازاصابت گشتن سنگی سرت شکسته شد👉
📓شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
🙏🍀🌹🙏🍀🌹🙏🍀🌹.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_سوم_ماه_مبارک_رمضان
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام_
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
خرابه بودورقیه دلش پُردرداست
هوای سینة دختر،خدا،عجب سرداست
ستاره ها همگی ازرقیه باخبرند
میان یک نگهش آسمانی ازدرداست
گل خرابه نشینی،ولی چه خوش بوئی
خزان نشسته بررویت جمال توسرداست
عدوزده به رُخ تو،ولی سپر داری
قسم به جان اباالفضل،که عمّه چون مرد است
نوای سینة مجنون،همیشه ازشام است
خرابه برسردختر،خدا چه آورداست
📕📕شاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)..
____________________________
کانال اشعار مجنون کرمانشاهی:
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_سوم_ماه_مبارک_رمضان
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#ماه_رمضان
رقیه مذهبم .ای اهل عالم
نام اوبرلبم .ای اهل عالم
به لطفش تا ابد بیمه شدم من
گدای زینبم ای اهل عالم
من ازگهواره تا آخره دنیا
به تاب ودرتبم ای اهل عالم
به عشق دختره سلطان عالم
گدایی منصبم ای اهل عالم
ذکرو اذکارمن فقط رقیه
شده ورد لبــــــــم ای اهل عالم
مرا آب حیات است این سه ساله
شده نان شـــبم ای اهل عالم
عنـــایت میکند زهرا ی اطهر
به یا رب یا ربم ای اهل عالم
مددبگرفته (مجنون )از رقیه
غلام زینبم ای اهل عالم
✏شاعر..آرمین غلامی
(.مجنون کرمانشاهی..)
🍘🍘🍘🍘🍘🍘🍘🍘.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_سوم_ماه_مبارک_رمضان
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#ماه_رمضان
بی حیا دیگربس است روی سرش لگدمزن
کشتیش با کعب نی.روی پرش لگدمزن
نیمه بازاست دوچشمان تری از روی نی
کن حیا یی ازحسین. بر دخترش لگدمزن
چشمت ای قاتل به سرها می خورد در بین راه
تاسرافتاد بی ادب برحنجرش لگدمزن
درد پاو درد پهلوهردو درمانی نداشت
با کتک آرام گشته. برسرش لگدمزن
حس تنهایی خواهردارد او در بین راه
خوانده لالایی به یاده اصغرش لگدمزن
کرد یادازساقی آب آور خیمه .بگفت
بی حیا دیگربس است.دور و برش لگدمزن
زخم تاول های پایش شاهداین مدعاست
گفت(مجنون )ابن قیس .برپیکرش لگدمزن.
📕.شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_سوم_ماه_مبارک_رمضان
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
لب خشک توواین آب گوارا،دیدنی است
سرنازت به رویِ نیزه ی اعدا،دیدنی است
آمدی تاکه کنی داغ مرا،تازه پدر
آن ترک خوردگیِ گوشة لبها دیدنی است
یادداری بغلم کردی وهی بوسیدی
سرِتودربغل ،ای معنی رؤیا دیدنی است
چه بلائی به سرت آمده ای باباجان
حنجربریده ونیزة اعدا دیدنی است
توکه استاد مَنی،درهمة صبروبلا
دخترت دربین این گرگانِ صحرا دیدنی است
دل مجنون همه جاتنگِ غمِ رقیّه است
نازدانه ،غم تودراین بلایا دیدنی است
📕📕شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)..
____________________________
کانال اشعار مجنون کرمانشاهی:
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_سوم_ماه_مبارک_رمضان
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام_
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
تونبودی سر بازار ،مرامیزد زجر
باکتک درپی انظار ،مرامیزد زجر
اسراء آمده در شام بلا ای بابا
بنگر گوشه ی دیوار ،مرامیزدزجر
بنوشته است به خون سر دره این شام پدر
این دیاریست جفاكار مرامیزد زجر
دشمن بد دهن و هلهله كن پیداشد
بنگربر سر بازار مرامیزد زجر
سنگ وچوب است که آیدبه سرم
بین این حلقه ی اشرار مرامیزد زجر
خاك و خاكستر و آتش لب بام است پدر
بین این شام شب تار مرامیزد زجر
وای (مجنون) لب و دندان پدرچوب زدند
بین آن بزم دل آزار مرامیزد زجر
📝.شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹..
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_شهادت
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام_
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#ماه_صفر
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
دیدم بدست دختر ه شامی٬ گیر سرم
رفته فروش گوشه ی بازار معجرم.
.
بازار شام وقوم یهودو برده فروش
بابابرس که خنده نماینددربرم
اینجافقط به گریه ی ماطعنه میزدند
رفته فروش گوشه بازار چادرم
اینان به فكر غارت ماو چپاولند
اینجافروش رفته تمامی ، زيورم
بابا ببین که موی سر ه من در آتش است
باباببین که رفته فروش این گلِ ِ سرِ م
بودی ودیده ایِ توكنار طشتطلا
الماس اشك دیده ی چشمان خواهر م
اینجاتمسخر لب يحيي چه دیدنی است
باباحدیث چوب ولبانت شنیدنی است..
📕شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)..
🌹🍀🌺🍀🌹🌺🍀🌹🌺🌹
#ماه_رمضان
نبوده ای که زنی روی بام سنگم زد
که در حوالی آن ازدحام سنگم زد
درآن حوالی کوچه .چه بوده مد نظر
به نیزه بودی و فردیِ بنام سنگم زد
پدر دیاریهود است یا دیار کفر؟
که دست دخترکانی به شام سنگم زد
پدر نبوده وفا درمیان مردم شام
بیین که دخترک بی مرام سنگم زد
نگاه دیده ی این شامیان چرا خون است
برای آتش یک انتقام سنگم زد
ببین که آمده باران سنگها سویم
زنان ودخترکی بی مرام سنگم زد
مرابه جرم محبت کشند بر دارم
همانکه سنگ گرفته به بام سنگم زد
هوای دیده ی( مجنون )ببین که بارانی است
نگرحرامی شامی .مدام سنگم زد
📕.شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_شهادت
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#ماه_صفر
دختره کوچک بابا چقَدَر پیرشدی
نیم روزی نشده ازچه دگرپیرشدی
پروبالت زچه اینقدر شده آویزان
به گمانم که شکسته بال وپر پیرشدی
دره گوشم توچه گفتی که دگرصبرنماند
ناله ات بود درآنجا بی اثر پیرشدی
درخرابه خطبه ات کارمسیحامیکرد
دختر خوب وقشنگ وبا هنر، پیرشدی
سر من راکه جدا شد جلوی نهر فرات
دیده ای وبه عزاداری سر پیرشدی
قتلگه آمدی و دید کسی می گوید
دخترم حوصله کن. جان پدر پیرشدی
نیزه داری که سرم بر .سره سرنیزه زده
به تومیگفت رقیه چقدر پیرشدی
میزندبربدنت نیزه وسرنیزه چه بد
خورده ای ضرب لگدبین گذر پیرشدی
گفت (مجنون ) نفس دختره. ارباب گرفت
ازچه ازضرب لگد درد کمر پیرشدی
🎆🎆روضه ی رقیه .س.🎑🎑
مردک شامی پدرمهمان نوازی میکند
با ته چوبش پدرجان بالبت بازی کند
گرده ایتامت پدر خندیدن شامی چرا
دارمت باباسوال. رخصیدن شامی چرا
ماعزادار وسنان .باشمر گردم کف زدند
گرده ما اینان برخصند وببین دف میزنند.
ای پدر ازشامیان دیدم بسی آزارها
میبرد دشمن عیالت را سر بازارها
باتمسخرشامیان مارا تسلامیدهند
بهر خواری گوشه ی ویرانسرا جامیدهند
دخترت را ای پدر گشتند باضرب لگد
ابن قیس بی حیا میزدمرا باباچه بد
اینکه میبینی شده(مجنون )برایم شعرگو
ای پدر دیده که میسوزد تمام تاره مو
📝.شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏..