eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
❖﷽❖ 📜اصبغ بن نباته روايت كرده كه گفت: شنيدم حضرتامير المؤمنين عليه السّلام بمردم مى‌فرمود: سلونى قبل ان تفقدونى لانّى بطرق السّماء اعلم من العلماء و بطرق الارض اعلم من العالم. يعنى: پيش از آنكه مرا از دست بدهيد هر چه ميخواهيد از من بپرسيد. زيرا كه من از همۀ دانشمندان به راه‌هاى آسمان داناتر، و از تمام مردم روى زمين براه‌هاى زمين آشناترم. منم سرور دين و آقاى مؤمنين و پيشواى پرهيزكاران، منم پاداش دهندۀ مردم در روز رستخيز و تقسيم‌كنندۀ آتش دوزخ و كليد دار بهشت و صاحب حوض كوثر و ترازوى قيامت و صاحب اعراف. هر امامى از ما آشناى باوضاع تمام اهل ولايتش ميباشد چنان كه خداوند در اين آيه ميفرمايد: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ». اى مردم! پيش از آنكه مرا از دست بدهيد آنچه ميخواهيد از من بپرسيد قبل از آنكه از جانب مشرق آشوبى برپا شود كه هنگام اشتعال نائره آن بالا گيرد و بعد كه خاموش شد مردى را در كام خود فرو برده نابود گرداند و شعله آتشى از مغرب زمين دامن خود را بالا زده و ميگويد: اى واى بر آنها كه طعمه من شوند پس هنگامى كه گردش آسمان طولانى شد خواهيد گفت: (آن مهدى موعود) مرده يا هلاك شده و بكدام بيابان رفته است. آن روز تأويل اين آيه مصداق پيدا ميكند «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ»...» و براى آن نشانه‌ها و علائمى است. ❇️ اول آنها محاصره كوفه است بوسيلۀ نگهبانان و خندق، و رخنه كردن آب در كوچه‌هاى كوفه، و تعطيل مساجد در مدت چهل شب، و پيدا شدن هيكل و برافراشته شدن پرچمها در اطراف مسجد بزرگ كوفه، و قاتل و مقتولى كه هر دو در آتش دست و پا ميزنند، و قتل و مرگ شايع؛ و كشته شدن مردى پاكدل (نفس زكيه) با هفتاد نفر در بيرون كوفه، و شخصى كه در بين ركن و مقام سر او را از تن جدا ميسازند و كشته شدن اشقع در موقع بيعت گرفتن بتها بطور صبر، و خروج سفيانى با پرچم سرخى كه سركرده آنها مردى از قبيلۀ كلب است. و رفتن دوازده نفر از لشكر سفيانى بطرف مكه و مدينه كه سرلشكر آنها مردى از بنى اميه بنام خزيمه است. چشم چپش نابينا گشته، و در چشم راستش لكۀ غليظى است، و خود را بمردان شبيه نموده. هر جا ميرود فتح ميكند تا آنكه وارد مدينه مى‌شود، در خانه‌اى كه آن را خانۀ ابو الحسن اموى ميگويند فرود مى‌آيد. آنگاه لشكرى براى گرفتن مردى از خاندان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله كه شيعيان گرد وى اجتماع نموده‌اند و در آن موقع از مدينه بمكه باز ميگردد، ميفرستد. سرلشكر سفيانى مردى از قبيلۀ غطفان است. موقعى كه آن لشكر بوسط «قاع ابيض» ميرسند بزمين فرو ميروند كسى از آنها باقى نماند جز يك نفر كه خداوند رويش را به پشت برميگرداند. تا برگردد و مردم را از بيدينى برحذر دارد و براى بقيه اتباع سفيانى عبرتى باشد. آن روز موقع تأويل اين آيۀ شريفه است ✨ «وَ لَوْ تَرى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ».(سبأ/51) همچنين سفيانى صد و سى هزار نفر لشكر را بكوفه اعزام ميدارد و در «روحاء» و «فاروق» فرود ميايند، در آنجا سى هزار نفر آنها حركت نموده، و در كوفه در محل قبر حضرت هود واقع در نخيله فرود مى‌آيند، و در روز عيد قربان بر مردم حمله مياورند. حاكم كوفه در آن روز ستمگر معاندى است و موسوم به كاهن ساحر ميباشد. آنگاه حاكم زوراء (يعنى بغداد) با پنج هزار نفر از كاهنان بقصد جنگ با آنها بيرون مى‌آيند، و هفتاد هزار نفر را بر سر پل كوفه بقتل ميرسانند بطورى كه تا سه روز بواسطۀ خونهاى مقتولين و تعفن اجساد از رفت و آمد سر پل خوددارى ميكنند. هفتاد هزار دختر باكره كه كسى دست و سر و روى آنها را نديده باسارت ميرود. آنها را در محملها جاى ميدهند و به «ثويه» يعنى غرّى ميبرند. ✅سپس صد هزار نفر مشرك و منافق از شهر كوفه خارج شده بدمشق كه محل بهشت شداد است ميايند، بدون اينكه كسى از آنها ممانعت كند، و پرچمهائى بدون علامت كه نه از پنبه و نه كتان و نه حرير است از مشرق زمين ميايند در سر نيزه‌هاى آنها مهر سيد اكبر (پيغمبر) زده شده قائد آنها مردى از خاندان پيغمبر است آن پرچمها در شرق پديد مى‌آيد و بوى آن مانند مشك معطر بغرب ميرسد. ترس و رعب آنها يكماه پيش از آمدنشان همه جا در دل مردم قرار ميگيرد، آنگاه در كوفه فرود ميايند و اولاد ابو طالب بخونخواهى پدران خود قيام ميكنند. ❇️ در آن گير و دار ناگهان لشكر يمنى و خراسانى مانند دو اسبى كه مسابقه ميدهند از راه ميرسند. آن دو لشكر پراكنده و غبار آلود و سواره، هر يك چنان براى ورود بكوفه مسابقه ميدهند، كه شعلۀ برق همچون تير از سم اسبهاى آنها ميجهد وقتى يكى از آنها نگاه بسم اسبش ميكند، ميگويد: ماندن ما در اينجا از فردا ديگر سودى ندارد و هم ميگويند: خدايا ما توبه كرديم، آنها مردم بى‌نظيرى هستند كه خداوند آنها را در قرآن وصف كرده بقوله تعالى: «إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ» يعنى خداوند توبه‌ك
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ ۳ (بخش ۲ از ۳) 👹 دجال 🔥🔥 🔹 معنی دجال در روایات اسلامی؟ 🔹 دجال چه زمانی خروج میکند؟ 🔸 عمده فعالیت دجال چیست؟ ⏬ مقاله حاضر، به بررسی دجال در روایات اسلامی و احادیث مربوط به آخرالزمان می پردازد. ✅ در بخش اول خواندیم یکی از حضرت مهدی (عج)، خروج شخصی به نام است. او يک طاغوت بسيار حيله‌گر است و عده بسياری را با خود همراه میکند. ⛔ دَجَل به معنای روكش نمودن یک شئ است كه باطن آن كم‌ارزش باشد ولی روی آنرا زرق و برق داده يا طلاكاری كنند. ❎ بنابراين وقتی دجال را برای كسی به كار می‌برند يعنی آن شخص و است.[۱] 🔥 پيشينه دجال: 👹 تاريخچه دجال به قبل از اسلام برميگردد. در كتاب نام دجال نيز به ميان آمده و چنين استفاده میشود كه داستان و زنده بودنش در آن زمان هم در بين مسیحیان شايع بوده و در انتظار خروجش بوده‌اند.[۲] در نيز سخن از دجال به ميان آمده و روايات در اين باب به مراتب بيشتر از روايات است. 👹 حتمی بودن خروج دجال: ✔ علیه‌السلام از (ص) نقل میکند که فرمود: «پيش از قيامت ده امر حتمی واقع میشود که و دجال از امور حتميه‌ای است که اتفاق میفتد. 👺 نام و نسب دجال: 🔥 عده ای گويند که نام دجال؛ صائد بن صيد يا ابن‌صياد است و برخی مخالف اين امر هستند. در لغت دجال به معنی کذاب (بسيار ) است، و فعل آنرا به معنی «آب طلا و آب نقره دادن» دانسته اند. دجال را در زبان های انگليسی و فرانسه و در بین و «آنتی کريست» ناميده اند که به معنی دشمن و ضد مسيح () است. 👹 خصوصيات فردی دجال: ✔ امام علی (ع): «او ندارد و ديگرش در پيشانی اوست و مانند ستاره صبح می‌درخشد، چيزی در اوست که گویی آميخته به است. وی در يک سختی می آيد و بر سوار است» ✔ در صحيح مسلم از کتب روایی اهل‌سنت در کلام رسول خدا (ص) دجال چنين توصيف شده: «او مردی چاق، سرخ روی، با موی سر مجعد و اعور (چپ چشم) است، چشمش همچون دانه انگوری است که بر روی آب قرار گرفته باشد. 👹 عقيده دجال: ✔ (ع): «او با صدای بلندی فرياد میزند که بين و عالم، صدايش را جن و انس و شيطان می شنوند و می گويد: ای دوستان من، به سوی من بیاييد. من هستم کسی که آفريده است! پس استوار ساخته و مقرر کرده و هدايت نموده. و مردم را به شرک فرا می‌خواند و میگويد انا ربکم الاعلی، يعنی، من پروردگار برتر شما هستم. 💥 ممکن است، او که تمام جهانیان می‌شنوند، به وسيله های موجود از قبيل و شبکه های راديویی و تلوزیونی فعلی صورت بگيرد) 👹 مکان خروج دجال: ✔ اميرالمؤمنين (ع): «او از شهری در آن سوی ماوراءالنهرين و قريه‌ای که معروف به يهوديه است بيرون می‌آيد» و در روايات (هرچند ضعیف) ديگر، مكانهای مختلفی برايش نقل شده، از جمله اصفهان، خراسان، سجستان... 🔥 مرگ دجال: ✔ (ص): «دجال در امت من بيرون میشود در چهل روز، پس خداوند عيسی بن مريم را مأمور میکند، او را طلب میکند و از بين می برد. ✔️ حضرت علی (ع) ضمن يک خطبه طولانی فرمود: « (ع) با يارانش از به می آيند، و در آن مکان بين آن حضرت با دجال و ارتش او، واقع میشود، دجال و ارتش او مفتضحانه شکست می‌خورند، به طوری‌که از اول تا آخر آنها به میرسند و دنيا آباد میشود و حضرت مهدی (عج) و قسط را در جهان به پا میدارد و طبق روايتی آن حضرت، دجال را در کناسه به دار میزند. 🔕 هر مؤمنی که دجال را ببيند، آب دهان خود را بر روی او بيندازد و سوره مبارکه را بخواند، تا آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از و نمايد. ✅ رسول خدا فرمودند: هر مؤمنی که دجال را ببيند، آب دهان خود را بر روی او بيندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از و نمايد و ميان او و لشکر قائم (ع) واقع شود و بالاخره آن ملعون به دست مبارک (عج) يا به دست (ع) کشته شود. 📚 [۱] نگرش بر اخبار و علائم ظهور حضرت مهدی، علی اكبر عارف، چاپ شريعت، ص۱۸۱ 📚 [۲] دادگستر جهان، ابراهيم امينی. ص۲۲۴، چاپ۷۸ ⛔️ ادامه این بحث را در بخش سوم و پایانی ۳ بخوانید...
❖﷽❖ 📜اصبغ بن نباته روايت كرده كه گفت: شنيدم حضرتامير المؤمنين عليه السّلام بمردم مى‌فرمود: سلونى قبل ان تفقدونى لانّى بطرق السّماء اعلم من العلماء و بطرق الارض اعلم من العالم. يعنى: پيش از آنكه مرا از دست بدهيد هر چه ميخواهيد از من بپرسيد. زيرا كه من از همۀ دانشمندان به راه‌هاى آسمان داناتر، و از تمام مردم روى زمين براه‌هاى زمين آشناترم. منم سرور دين و آقاى مؤمنين و پيشواى پرهيزكاران، منم پاداش دهندۀ مردم در روز رستخيز و تقسيم‌كنندۀ آتش دوزخ و كليد دار بهشت و صاحب حوض كوثر و ترازوى قيامت و صاحب اعراف. هر امامى از ما آشناى باوضاع تمام اهل ولايتش ميباشد چنان كه خداوند در اين آيه ميفرمايد: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ». اى مردم! پيش از آنكه مرا از دست بدهيد آنچه ميخواهيد از من بپرسيد قبل از آنكه از جانب مشرق آشوبى برپا شود كه هنگام اشتعال نائره آن بالا گيرد و بعد كه خاموش شد مردى را در كام خود فرو برده نابود گرداند و شعله آتشى از مغرب زمين دامن خود را بالا زده و ميگويد: اى واى بر آنها كه طعمه من شوند پس هنگامى كه گردش آسمان طولانى شد خواهيد گفت: (آن مهدى موعود) مرده يا هلاك شده و بكدام بيابان رفته است. آن روز تأويل اين آيه مصداق پيدا ميكند «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ»...» و براى آن نشانه‌ها و علائمى است. ❇️ اول آنها محاصره كوفه است بوسيلۀ نگهبانان و خندق، و رخنه كردن آب در كوچه‌هاى كوفه، و تعطيل مساجد در مدت چهل شب، و پيدا شدن هيكل و برافراشته شدن پرچمها در اطراف مسجد بزرگ كوفه، و قاتل و مقتولى كه هر دو در آتش دست و پا ميزنند، و قتل و مرگ شايع؛ و كشته شدن مردى پاكدل (نفس زكيه) با هفتاد نفر در بيرون كوفه، و شخصى كه در بين ركن و مقام سر او را از تن جدا ميسازند و كشته شدن اشقع در موقع بيعت گرفتن بتها بطور صبر، و خروج سفيانى با پرچم سرخى كه سركرده آنها مردى از قبيلۀ كلب است. و رفتن دوازده نفر از لشكر سفيانى بطرف مكه و مدينه كه سرلشكر آنها مردى از بنى اميه بنام خزيمه است. چشم چپش نابينا گشته، و در چشم راستش لكۀ غليظى است، و خود را بمردان شبيه نموده. هر جا ميرود فتح ميكند تا آنكه وارد مدينه مى‌شود، در خانه‌اى كه آن را خانۀ ابو الحسن اموى ميگويند فرود مى‌آيد. آنگاه لشكرى براى گرفتن مردى از خاندان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله كه شيعيان گرد وى اجتماع نموده‌اند و در آن موقع از مدينه بمكه باز ميگردد، ميفرستد. سرلشكر سفيانى مردى از قبيلۀ غطفان است. موقعى كه آن لشكر بوسط «قاع ابيض» ميرسند بزمين فرو ميروند كسى از آنها باقى نماند جز يك نفر كه خداوند رويش را به پشت برميگرداند. تا برگردد و مردم را از بيدينى برحذر دارد و براى بقيه اتباع سفيانى عبرتى باشد. آن روز موقع تأويل اين آيۀ شريفه است ✨ «وَ لَوْ تَرى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ».(سبأ/51) همچنين سفيانى صد و سى هزار نفر لشكر را بكوفه اعزام ميدارد و در «روحاء» و «فاروق» فرود ميايند، در آنجا سى هزار نفر آنها حركت نموده، و در كوفه در محل قبر حضرت هود واقع در نخيله فرود مى‌آيند، و در روز عيد قربان بر مردم حمله مياورند. حاكم كوفه در آن روز ستمگر معاندى است و موسوم به كاهن ساحر ميباشد. آنگاه حاكم زوراء (يعنى بغداد) با پنج هزار نفر از كاهنان بقصد جنگ با آنها بيرون مى‌آيند، و هفتاد هزار نفر را بر سر پل كوفه بقتل ميرسانند بطورى كه تا سه روز بواسطۀ خونهاى مقتولين و تعفن اجساد از رفت و آمد سر پل خوددارى ميكنند. هفتاد هزار دختر باكره كه كسى دست و سر و روى آنها را نديده باسارت ميرود. آنها را در محملها جاى ميدهند و به «ثويه» يعنى غرّى ميبرند. ✅سپس صد هزار نفر مشرك و منافق از شهر كوفه خارج شده بدمشق كه محل بهشت شداد است ميايند، بدون اينكه كسى از آنها ممانعت كند، و پرچمهائى بدون علامت كه نه از پنبه و نه كتان و نه حرير است از مشرق زمين ميايند در سر نيزه‌هاى آنها مهر سيد اكبر (پيغمبر) زده شده قائد آنها مردى از خاندان پيغمبر است آن پرچمها در شرق پديد مى‌آيد و بوى آن مانند مشك معطر بغرب ميرسد. ترس و رعب آنها يكماه پيش از آمدنشان همه جا در دل مردم قرار ميگيرد، آنگاه در كوفه فرود ميايند و اولاد ابو طالب بخونخواهى پدران خود قيام ميكنند. ❇️ در آن گير و دار ناگهان لشكر يمنى و خراسانى مانند دو اسبى كه مسابقه ميدهند از راه ميرسند. آن دو لشكر پراكنده و غبار آلود و سواره، هر يك چنان براى ورود بكوفه مسابقه ميدهند، كه شعلۀ برق همچون تير از سم اسبهاى آنها ميجهد وقتى يكى از آنها نگاه بسم اسبش ميكند، ميگويد: ماندن ما در اينجا از فردا ديگر سودى ندارد و هم ميگويند: خدايا ما توبه كرديم، آنها مردم بى‌نظيرى هستند كه خداوند آنها را در قرآن وصف كرده بقوله تعالى: «إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ» يعنى خداوند توبه‌ك