بسم الله الرحمن الرحیم
#دوشنبه های _امام_حسنی__علیهالسلام
شبی مثلِ زُلفت پریشانی ام کن
چوابر بهاری توحیرانی ام کن
چنان عاشقم کن خدا راببینم
شهامثلِ رودی خروشانی ام کن
بیا آبِ زمزم به تربت بریزم
گِلم رابساز و مرا آنی ام کن
چون جانی گرفتم دلم یاعلی گفت
شها چون کبوترتوایوانی ام کن
چوگفتم علی لطف زهرا بدیدم
بیامست مستِ حسن خانی ام کن
- -
گدایم گدای توام ای حسن جان
خوشم درهوای توام ای حسن جان
هوادارمن با خدا ، یاتوبودی
چه غوغا نمودی حسن تاتوبودی
سره شب به آغوش گل تا خودِ صبح
فقط برعلی : جانِ بابا توبودی
دگربین این خانه شیرین تر از این
رطب های افطارِ زهرا توبودی
برایت مدینه شلوغ است و بنبست
به هرجا که میآید آقا توبودی
به جنگ جمل تک یل کار وزاری
فقط زیر لب حرف مولا توبودی
- -
گدای سرای توام ای حسن جان
خوشم درهوای توام ای حسن جان
یل بی کران در زمین آسمانی
امیرجهان در کران بی کرانی
نشان میدهد جلوهات راپیمبر
توتنهاامیر بین مُلک جنانی
به میدان حضورِ تو کافی و وافی است
که دَرهم بدوزی سپاه و بمانی
امیرجمل عالمی مست دستت
چهها میکنی گرتوگیری کمانی
حسن میکشد تیغ خودرابه لشگر
زدی بر زمین فتنهی بی امانی
- -
گدا از برای توام ای حسن جان
خوشم درهوای توام ای حسن جان
تویی دلبره جان حیدر حسن جان
تویی میوه بهره پیمبر حسن جان
شودتا برایت حرم مابسازیم
به جانت قسم میدهم سر حسن جان
به درگاه توهر چه خواهم دهی باز
نظرکن شدم عبد این در حسن جان
خوشابرتو غمخوار توشدحسین
خوشی درکناره برادر حسن جان
قدم میزنی هرطرف با اباالفضل
برد سینه دستانِ خود بر حسن جان
- -
گدا از برای توام ای حسن جان
خوشم درهوای توام ای حسن جان
@majnon1396
کَرَم در کَرَم در کَرَم باحسن بود
گدا باگدا هر قدم باحسن بود
مدینه اگررفته ای دیده ای که
پیاده رَوی تاحرم باحسن بود
شودتا رواق وصحرایش بسازیم
شبی دیده های ترم باحسن بود
زصحنش و تا صحن امالبنینش
دو صف خادمِ محترم باحسن بود
زصحن حسن تا دره صحن زهرا
دوصد گریه کن پشت هم باحسن بود
- -
اگرمبتلای توام ای حسن جان
خوشم درهوای توام ای حسن جان
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
همہے زندگےام بیمہے حرز حسن اسٺ
من دعاگیرِ حسن ، زندهے ناد حسنم
❤️ با تمام ڪرَمش، در حرمش، خاڪ پُر اسٺ
هر ڪجایے ڪه حرم هسٺ، بیاد حسنم
☆🌺〰️🍃〰️🌺〰️🍃☆
🕊🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲
ᬷ࿐ྀུ❀❥ ⓀⒶⓃⒶⓁⒻⒶⓏⒶⒺⓁ
اعجاز امام کاظم علیه السلام در خروج از زندان مسیب،
زندانبان امام موسی کاظم علیه السلام میگوید:
سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود:
امشب عازم مدینه هستم
تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم.
گفتم:آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر،
امکان خروج شما را فراهم کنم؟!
فرمود: ای مسیب، تو گمان میکنی قدرت و توان الهی ما کم است؟
گفتم:نه، ای مولای من.
فرمود:پس چه؟ گفتم:دعا کنید ایمانم قویتر شود.امام چنین دعا کرد:
خدایا او را ثابتقدم بدار.
سپس فرمود:من با همان اسم اعظم الهی که آصف بن برخیا ( وزیر حضرت سلیمان علیه السلام )
تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین آورد،
خدا را میخوانم و به مدینه میروم.ناگهان دیدم امام دعایی خواند و ناپدید شد. اندکی بعد بازگشت و با دست خود زنجیرهای زندان را به پای مبارک بست.
سپس فرمود:من پس از سه روز از دنیا میروم.
من به گریه افتادم. فرمود:
گریه مکن و بدان که پسرم علی ابن موسی الرضا پس از من، امام توست.
📚بحار الانوار، ج 48، ص 224، ح 26 از عیون.
فضیلت١٠٩٣
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
•┈┈┈┈••✦•••♡•••✦••┈┈┈┈┈•
#امام_کاظم_علیه_السلام
◼️ به فدای آن امامی که تاوانِ گناهِ شیعیان را به جان خرید...
از امام موسى بن جعفر(علیهماالسلام) نقل شده است که فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِی
▪️خداوند عزوجل بر شيعیان غضب كرد، پس مرا مخير ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، به خدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم.
📚الكافی، ج۱، ص۶۴۶
🔹تاریخ اینگونه وضعیت امام(علیه السلام) را شرح می دهد که؛
لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجنِ
▪️آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد.
📚مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۳۲
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
|⇦بسمه تعالی
#روضه و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج آرمین غلامی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
حمد لله که مسلمان امام کاظمم
نوکروعبد غلامان امام کاظمم
بی نیازم ز جهانی که هم اکنون تا ابد
بر سر سفره ی احسان امام کاظمم
شده ازقوت وغذای تو جهان سیر شها
طالب لقمه ای از نان امام کاظمم
همه ی زندگی ام رابه تو مدیون شده ام
چونکه من بر سر پیمان امام کاظمم
پدرم بود نامت به من آموخت شبی
عاشق بوسه به ایوان امام کاظمم
اذن دیدار زیارت بده بر ماتوشبی
عاشق گنبد جانان امام کاظمم
روزگاریست که ننگ توام وغرق گنه
هرکه ام جزء محبان امام کاظمم
مهرت خودرا ز سرم کم مکن ای شاه کرم
چون یتیمی زیتیمان امام کاظمم
بخدامدح وثنایت همه جا، جار زنم
یکی از نغمه سرایان امام کاظمم
همه شب باغم توغرق سعادت هستم
ذره ام ریزه خور خوان امام کاظمم
کاش(مجنون) سحری طوف مزار تو کند
زائر گنبد و ایوان امام کاظمم
*مادرم به روضه خون میگفت: سفرهٔ موسی ابن جعفر دارم، روضهٔ موسی الکاظم برام بخون، روضه خون شروع می کرد روضه خوندن، اینجوری میخوند:
«یه وقت دیدن در زندون باز شد، چهار تا غلام سیاه این بدن نحیف رو روی تخت پاره گذاشتن، هی صدا میزدن: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَرَى الْخَبِيثَ بْنَ الْخَبِيثِ فَلْيَخْرُج."میگفتن :"هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ"...»
مادرم چادر گلدارش رو روی صورت میکشید، برات ناله میزد... روضه خون باز شروع می کرد به روضه خوندن، میگفت :
«صدا به گوش عموی هارون الرشید رسید، گفت چه خبره؟ گفتن: بدن موسی ابن جعفر رو از زندان بیرون آوردن ، اهانت میکنند، بی احترامی میکنند...عموی هارون پابرهنه به راه افتاد، عبا برداشت، عمامه برداشت، گفت: برید بدن رو بگیرید. بدن رو آوردند در بازاری به نام "سُوق الریاحین" گذاشتن . گفت منادی صدا بزنه: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَرَی الطَیب بْنِ الطَیب فَلْیَخٰرُجٰ" هرکسی میخواد بدن این آقای پاک رو ببینه باهاش وداع کنه بیاد، تشیع جنازه ی باشکوهی شد، مردم همه آمدند...»
اینجا بود که میدیدم مادرم روی پا میزد هی میگفت: غریب کربلا حسین ... *
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#حاج_آرمین غلامی
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
|⇦•دواى درد بى تابى...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج آرمین غلامی
……مرثیه و روضه موسي ابن جعفر.علیه السلام..
درچاله ای مخوف به زندان فتاده ای
شلاق برسروبدنت بی هوا نشست
مقتل نوشته ساق دوپای توخردشد
شلاق آمدوبه روی دست وپا نشست
مقتل نوشته بین سیه چال بوده ای
آن درد مشت روی سرت تا کجا نشست
مردک رسیدو پهلوی توبالگدشکست
حتمالگدبه پهلوی تو بی هوا نشست
آقاتمام پیکره توغرق خون شده
برصورت توسیلی آن بی حیانشست
آن بی حیا که دست به گیسوی تو زده
باضرب تازیانه به جسم شمانشست
مقتل نوشته پای شریفت شکسته شد
هردم به ساق پای توشلاق ها نشست
افطاره روزه ات همه شب .تازیانه بود
بغضی غریب در دل بی همنوانشست
بازهره کینه عاقبت ازپانشسته ای
برگوشه ی لبان تو زهرجفا نشست
*علی بن محمد نوفَلی میگه : وقتی هارون الرشید مأمور فرستاد دنبال موسی بن جعفر آقا مشغول نماز بود.
نوشتن بیست و یک نفر آقا رو دوره کردن یکی عمامه از سرش انداخت، یکی سجاده از زیر پاش می کشید، چنان آقا با صورت به زمین افتاد محاسنش به خون خضاب شد، مگه چهجوری انداختند روی زمین؟ دیدن شروع کرده به گریه کردن، هارون صدا زد: یا موسی! براچی داری گریه میکنی؟ شماها آستانه تحملتون بالاست؟! فرمود: برا خودم گریه نمیکنم، یادِ مصیبتای جدم ابی عبدالله افتادم...
عجب دنیايی است، عجب رسمیه، هرکس تو این عالم باب الحوائج شده وقتی میری نگاه میکنی میبینی اونایی که به مقام باب الحوائجی رسیدن، اونهایی بودن که بد جوری دست و پازدن، اونهایی بودن جون دادنشون فرق میکرد با بقیه...
یه باب الحوائج علی اصغر بود، ابی عبدالله دید این بچه داره سخت دست و پا میزنه، خنجر رو برداشت گوشه ی قنداق رو پاره کرد گفت: حالا دست و پا بزن... یه باب الحوائج اینجوری دست و پا زده...
یه باب الحوائج هم کنار نهر علقمه، ابی عبدالله تا رسید، نوشتن: دید عباس هی میخواد پاهاش روجمعکنه، امام اومده بالا سرش، خجالت میکشه جلوی ابی عبدالله پا نشده، نوشتن:"اِرْتَجَحُ جَسَدَه" دیدن از خجالت بدن عباس داره میلرزه... یه باب الحوائج هم اینجوری بود....
اما من بمیرم برا اون آقایی که تو قعر سیاه چال هرچی اومد دست و پاش رو تکون بده این غل و زنجیر اجازه نداد...*
هربلایی سرم آمد کفنم دست نخورد
وقت تشییع تنم پیروهنم پاره نشد
ساق من خم شده اما تن من کامل بود
قدر انگشت بریده بدنم دست نخورد
صَلی اللّه عَلیک یا مَظلوم
صَلی اللّه عَلیک یا سَیدنَا الْعَطشان
صَلی الّله عَلیک یا سَیِدنَا العُریان
گریه زیاد کردم روضه زیاد خوندم
پشت سرت خیلی وَ اِن یَکاد خوندم
وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا
نیزه فرو شد به تنت
وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا
خودت بگو از کفنت
ــــــــــــــــ
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#حاج آرمین غلامی
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭