eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
615 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم 🌷 با صاحب الزمان«عج» 🌷 کِی بوده ن،که دیده گم،محو تماشاگد بکم؟ یه نظر وه،صورت و چاویله،شهلاگد بکم تونظر که، وه، دل بشکسته و بی تاب م گیان وه نذره، قامت و رخساره ی، ماگد بکم نیه،هرگز قلب وگیان، شایسته له رخساره تو عاقبت ای دیده گم فرش ره پاگد بکم سائلت گر توبکی در،له حریمت ،کو بچو دربکه،واتادلم ٬ مس تمناگد بکم هرچه کس،له،دیده ی خوینباره،م دستی بکش تا بتونم زندگیم، وقف مه،ماگدبکم غلامی(مجنون کرمانشاهی)🕊 اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
🌹 درسینه ی ماتابه ابدجای حسین است جای فرح انگیز و فرح زای حسین است جز ذات خداوند و رسولش که فهیمند فهمیده کسی نیست که معنای حسین است دل نیست دلی که نبود عاشق رویش در خود ندهد جای تولای حسین است انگار که برصفر به یکباره کنی ضرب آن مذهب و آن مکتب منهای حسین است آنروز به کرات در آنجا همه دیدند قدرت به دو دستان توانای حسین است تاحال ندیده است بخود چشم زمانه این ضربت و آن خطبه غرای حسین است قاضی نتوان گفت برآنکو به قضاوت نادیده بینگارد اگر رای حسین است تا حال کسی از سر تحقیق در این دهر نشناخته جز فاطمه، دنیای حسین است هیهات که آرد به جها ن کسی مثالش (مجنون )چه کسی تالی و همتای حسین است _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
،_مدح امام حسین حک بر سر تاج کریمان، ، یا حسین است آن خط زر بر عرش رحمان ، یا حسین است ای دل سخن گفتن اگر چه کار من نیست مدح خدا در حد امکان ، یا حسین است از آسمان زهرا تو را می‌خواند من هم گفتم حسین هر بار یک جان ، یا حسین است آقا خدا شأن تو را معلوم کرده اذکاره توصیفت به قرآن ، یا حسین است اللهُ یَهدی مَن یَشا، خلق عظیمت ذکری که بنموده مسلمان ، یا حسین است دارم به راه روشن تو اعتقادی همواره آن خورشید ایمان ، یا حسین است زیبایی روی تو تمثالی ندارد زیبایی‌ هر صوت قرآن ، یا حسین است خواهم بگویم ازتو با حُسنِ جمالت یک مثنوی نه بلکه دیوان ، یا حسین است صدهاگدا روزی ز دستان تو خورده بر سفره‌ ی این شهر مهمان ، یا حسین است کرب وبلادر حیرت از جان‌بازیِ اوست یارب رجز دربین میدان ، یا حسین است تیغ دو دم در دست عباس علی بود تکبیربر شمشیر بُرآن ، یا حسین است هیهات‌من‌الذله با نامت شد آغاز کرببلا را خط پایان ، یا حسین است ای خامس آل عبا،مارا تو دریاب شیواتر از تصویر باران ، یا حسین است روزی عالم جملگی از برکت توست برسفره‌ های خالی از نان ، یا حسین است هرشب تصور می‌کنم شش گوشه‌ات را بر گنبد و این صحن و ایوان ، یا حسین است معماری صحن و سرایت دیدنی بود روی لبان قوم سلمان ، یا حسین است بر طاق ایوان طلا با اشک دیده روی لب ساقیِ عطشان ، یا حسین است اذنم بده حالا برایت اشگ ریزم سطر دلم با چشم گریان ، یا حسین است جانم فدای استخوانی که شکستن باچکمه بر روی تن سلطان نشستن غلامی(مجنون کرمانشاهی) کانال تخصصی حاج آرمین غلامی
بسم الله الرحمن الرحیم اشعارحسینی/اشعارکردی هر كه بو،له سر اخلاص عزادار حسين (ع ) ثبت بوده ن،تا ابد،ناوه،،له،طومار حسين (ع ) غم وغصه،له جهان ،کردیه خلقی غمگین بی یسه عمری، پريشان دل و غمخوار حسين (ع ) اى خوشا اوکس،حسينى بود نه، ،سازه خلوص پيروى دیره،له انديشه و افكار حسين (ع ) گر ،وه،خوبیل جنان فخر فروشن، چه رواس روز محشر کل ياران وفادار حسين (ع ) يا رب اين منصب شاهانه ،له (مجنون)نگر تا كه پيوسته بمینیم، عزادار حسين (ع ) گر چه ایمیم،گنه كار خدايا ،تونکه له قيامت دل تو،وه حسرت ديدار حسين (ع ) غلامی(مجنون کرمانشاهی) ############## زمانه،بی حسین معنا یی، نیره دل م، بی حسین غوغا یی،نیره دلم غیره حرم سودایی نیره دو عالم بی حسین معنا یی نیره حسینی بو که، نوشن،له قیامت ارا، پرونده گد امضایی،نیره . . . غلامی(مجنون کرمانشاهی)
.. ذکر مجنون سرِبازار،حسین راعشق است ذکرلبهای علمدار حسین را عشق است روز وشب بر سرِ خانِ کَرَمِت مهمانیم سره این سفره ی دلدار ،حسین راعشق است همه جا عشق توراجار زدم ای ارباب دل حسین هست وَدل دار،حسین راعشق است گرببنند دودستم .. ودولبهای مرا درمیان درودیوار،حسین راعشق است نوکرت ازتَه ِدل باجگری سوخته گفت صاحب این دلِ غم دار،حسین راعشق است درسرازی گودال تورامیکشتند گفت آن خنجرخونخوار،حسین را عشق است درمیان حرم شاه نجف جار زدم که فقط حیدر کرّار،حسین راعشق است. کاش (مجنون )به دره صحن حسین می بودی ...تاشوی بر دره او خار..حسین راعشق است. @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم ابن الحیدر والزهرا_س مقتل....حقش اداشود به خاک وخون تن مرا، رها کنید، کافی است به کشتنم، نیزه وتیر،رهاکنید، کافی است قبول... گرچه این تنم سنگ خورد ازهمه کس برای کشتنم فقط دعا کنید کافی است کسی که بی کس وغریب شود، غریب می شود مرابه زیر دشنه ها رها کنید کافی است زخانه در به در شدم، دوباره خون جگر شدن به مقتلم در انابه وا کنید... کافی است... سلاح نخواستم، همین ، برادرم رامکشید مرا فقط همین که مبتلا کنید، کافی است میان مقتلی مرا، به گوشه ای سرببرید به کشتنم به خنجری جفاکنید، کافی است قسم به ربنای زینبم به این شکسته دل خیام آل بیت رارها کنید، کافی است کناره مقتلم زنی ،دل شکسته ناله زد که گفت دلبر مرا رها کنید‌... کافی است... به سوی کوفه خواهرم به دست بسته می برید ز روی دختر نبی حیا کنید... کافی است... شاعر: _غلامی_مجنون کرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم اشعارکردی - (چوب خیزران) قافله سالاره گی له خوین نشانم، هاله کو بوشه سالاره سپاهه آسمانم ، هاله کو رشته ی دلبستگیم له تنه، سربی جیا با صفا چو حالت آو ه روانم، هاله کو سینه ی مواج اقیانوس م چیه، له دس برق آسا همچو صدتیر کمانم ، هاله کو یه سره، پر خوین له ،بینه طشت زر له کوفه بی تشنه لب له ژیره چوب خیزرانم، هاله کو چو حسین بن علی له شاهراه بندگی وه لب تشنه بدون سایبانم هاله کو جوره سالار شهیدان له نبرد ه خصم دون او علی ی اصغره شیرین زوانم، هاله کو روژه عاشورا پی فرمان سلطان ازل کشته یاره. خنجر و تیر و سنانم هاله کو گر ژن و آیلیله زاره، کردیه یارب وداع بوش علی ی اکبر له خوین تپانم هاله کو داغ غربت وه دل اهل حرم نایه ارا یارب، او مانگ شویله بی نشانم هاله کو طعنه گانه ظالم غدار ه زارم کردیه له ره کرببلا نامه رسانم هاله کو طفل زیبا چو علی اصغر، له دسم چی خدا بهر قربانی، علیه بی نشانم هاله کو گردن خوی ژیر تیغ اشقیا بردی ارا اومقام و منصب و نام و کیانم هاله کو وای بردی حرمله دردانه .له دس رباب کوشتیه.ای بی حیا تنیانیشانم هاله کو چو کبوتر له فضا باید له سمته پر بیم طفلکی م.اصغر شیرین زوانم هاله کو چی ودس م حسین واصغر وعباس برام صد نشان و نام و نان و آشیانم هاله کو دام دنیای دنی باید له یک پاشیده بو قافله سالاره گی تنیامکانم هاله کو گر وصال حضرت حق له خدا کردی طلب بوشه ماه هاشمی له آسمانم هاله کو ننگ ذلت تو نباید هیچ له گردن بنی م اسیر کوفیانم .آو و نانم هاله کو "آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)"
بسم الله الرحمن الرحیم الحسین خونش چکید زمین؛ دانه دانه در گودال عمرش به پایان میرسد پروانه در گودال انگشترش در دست مانده در هجومی سخت خون می چکد از صورتِ جانانه در گودال شمروسنان با خاطری آسوده میگفتند افتاده دیگر صید زخمیِ این میخانه در گودال کاش و نبیند دخترش رویِ کبودش را موی رقیه(س)شد بدون شانه؛ در گودال سینه شکسته! نیزه خورده سخت بازویش مجروح می پیچد به خود دردانه در گودال درزیرخنجر عاشقانه از علی(ع) میگفت جانِ دو عالم با غمی جانانه در گودال یارب جوابِ «خنجرملعون » تبسم بود از درد می لرزید نای چانه در گودال دستان قاتل روی خنجر رفت ودیدم شد دلخوشی هابادلم بیگانه؛ در گودال شدازقفاباخنجری حنجر پرازخون انگشتهایش شدبریده،دانه در گودال -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم اصغر آ ن کودکی که کاسه شیرش تو  داده ای گویا پی فروش سر شیر خواره است این کوفیان به دخترکان قول داده اند گویا غنیمتیِ سفر گوشواره است این جا جهاز دختر کوفی رسیده است اینجا به دست کوفه النگوی پاره است @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم در زیر پای مرکب اعدا بهم مریز خورشید خانواده‏ ی زهرا، بهم مریز چشم‏ انتظاری من ه خواهر کفایت است تنهاترین مسافر دنیا بهم مریز شمروسنان سرازتن نازت ربوده اند ای سربریده ی دل صحرابهم مریز گویاکه چشم ودست وسرت جابجاشده من که نمرده ام زبلایا بهم مریز خاکی به سر کنم که تنت راکشیده اند جسمی نمانده برتنت آقا بهم مریز شال تورا ز گو دی گودال برده اند غارت نموده پیکرت اعدا بهم مریز حال وهوای خواهرتو دیدنی شده ازمردنم میانه ی صحرا بهم مریز آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم هفت حسین چنین نوشته به مقتل .حسین راکشتند فغان وناله بر آن روزگارتان میرفت نوشته ظهر دهم شدشروع آه و نوا مصیبت توچنین بود بر زبان میرفت برای کشتن اصغر.سه تیر ه زهر آلود سه بار حرمله هربار با کمان میرفت ز صدر زین به گمانم که شاه افتاده اگر غلط نکنم عرش در فغان  میرفت لهوف گفته که درعصر روزه عاشورا بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان میرفت چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی برای کشتن تو گوییا سنان میرفت چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی به قصد حنجره ات شمر بی امان میرفت چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی میان هروله خواهر دوان دوان میرفت به جسم پاره ی تو تیغ ونیزه ها میخورد یکی به قصد تنت با عصازنان میرفت چنین نوشته مقاتل. تنت به خاک افتاد رسیدخولی و برکشتنت دوان میرفت برای غارت انگشتر غنیمتی ات چنان که غائله خوابید ساربان میرفت.. آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم هفت حسین . عدوی بی حیای توشرور است تنت در زیر آن سم ستور است سرت را درمیان کیسه بردند گهی بر نی .گهی کنج تنور است.. .📝شعر آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)