بسم الله الرحمن الرحیم..:
بدنت سوخت تنت راوسط در دیدم
جای ضرب لگدومشت به پیکر دیدم
چکنم نیست کسی تاکه کنم درده دلی
رفتی وبی تو غم و غصه مکرر دیدم
شده بیتاب دگرازغم گلهابلبل
یاس گلخانه تورا خسته و پرپر دیدم
ماجرای توواین کوچه ی مرا آزرده
تنگی کوچه وشلاق به همسر دیدم
دیدگانم وسط کوچه تورا می نگریست
کی رود زخاطرم،آنچه که آخر دیدم
دیده ام دیده هرآنچه که نبایدمی دید
وسط کوچه خودم رابین لشکر دیدم
دیده ام فاطمه را دروسط کوچه زدند
من خودم رفتن اومیان لشکر دیدم
وای من سختی کوچه، همین بس باشد
قتل صبر همسر و محسن پرپر دیدم
فاطمه بودغمم را همه بر عهده گرفت
لیک حالاپی اوغرق نواگردیدم
آنقد زد وسط کوچه که زهرا افتاد
تنِ بیهوش درآن کوچه ی مضطر دیدم
کاش می مردم ازاین غم که نبینم زهر
چادر سوخته وپاره ی همسردیدم
بین دربود که ناموس خدا خورد زمین
خنده و هلهله در دیار کافر دیدم
سخت تر از همه چشمم به مغیره افتاد
زینبم را همه در حالت مضطر دیدم
سخن از برده حیدر به طناب است ولی
درپی یاری خود به کوچه همسر دیدم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
وای من این دم آخر گره بر کار نشست
برروی سینه ی توتیزی مسمار نشست
بین در میخ به پیراهنِ تو گیر نمود
گل بی خار به گلبرگِ شما خار نشست
فاطمه پشتِ در این خانه شلوغ است مرو
بی هوا صورتِ تو بر در و دیوار نشست
فاطمه دور و بر خانه شلوغ است مرو
چشم ناپاک براین خانه دوصدبارنشست
سوختی دروسط شعله ی آتش دم در
عاقبت دودبراین خانه و دیوار نشست
دم این خانه در این فاصله بلوا شده است
گوشوارت وسط معرکه پیدا شده است …
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_فراغ
تاسحربانو ی من،گرده تو بیدارم مرو
روز و شب در فکرتو همواره بیمارم مرو
بال من بستی توزهرا،تا ازاین عالم روی
مثل یک ققنوس آتش دیده هشیارم مرو
فاطمه حرف دل خود را به حاشا میبری
میروی من روزوشب در فکر دیدارم مرو
یکه تازی میکنی ، درقلب من زهرای من
مثل یک افسرده از این عشق بیمارم مرو
دل به دریا میزنم،گویم نرفتی فاطمه
چونکه بیپروا پیِ یک لحظه دیدارم مرو
رفتی ومن مانده ام زیر هجوم خستگی
با نگاهی منتظر ای یار و دلدارم مرو
تابماند بر دهان بسته ام مُهر سکوت
بر دل بی همزبان خود بدهکارم مرو
حال(مجنون)راکسی هرگزنفهمدتا ابد
مادرگیتی زداغت ناله ها دارم مرو
_آرمین غلامی(مجنون)
حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
بین در گفت "مسیحا نفسم مے آید
فاطمه گفت که فریاد رسم مے آید"
گرچه ازمیخ ،سره سینه ی من پرخون است
بهریاری عاقبت، یارو کسم مے آید
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
همه جا تیره و تار است درآن
کوچه علی
همسرت فاطمه زار است درآن کوچه علی
قنفذ ازیکطرف وآنطرفش مغیره بود
سینه اش تحت فشار است درآن کوچه علی
ضرب شلاق تنش ازنفس انداخته بود
دیده ی فاطمه تاراست درآن کوچه علی
همه سرمست برای زدنش آمده اند
هر که مِی خورده خمار است درآن کوچه علی
رمقی نیست که فریاد کِشَد از دَردَش
همسرت تحت فشار است درآن کوچه علی
تک و تنها بگذارند مرا و بروند
کَندن از ایل و تبار است درآن کوچه علی
قنفذ ازراه رسید وزده باضرب غلاف
گوئیا قفل به کار است درآن کوچه علی
با همین حال بدان شوق به مُردن دارم
شوقم از دیدن یار است درآن کوچه علی
وسط شعله ی آتش بخداسوخت تنم
شعله دود به بار است درآن کوچه علی
گفت(مجنون)که در این دار بلا یا چه شود
با غم خود سرو کار است درآن کوچه علی
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
باتوزهرا روزگاری،کنج خلـــوت داشتم
رفتی وبارفتنت ،چشمان حسرت داشتم
دست من در دستِ یـــــاد تو کجـــــاها که نرفت
یاده آن روزی که باعشق تو صحبت داشتم
رعـــد و برقی آمدو درکوچه پهلویت شکست
بین کوچه گفتگوبا اهل ظلمت داشتم
قـــدِ دریای فاطمه دلتنگ بـودم نیمــــه شب
رفتی وبارفتنت من حس غـــــــربت داشتم
یاده آنروزی نمودم ساعده دستش شکست
درمدینه یاوری غرق محبت داشتم
همــــدم من تا سحر چشمــــان پر از گریه!بود
ازفراقت سینه ای پر درد وحسرت داشتم..
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_کوچه
رفتی ای فاطمه من،دیده ی،باران
زده ام
بی تو ای فاطمه جان،در دل طوفان زده ام
بنگرعاشقِ تنها که دل از خانه بُرید
منه تنها به تنِ خیسِ بیابان زده ام
یاده روزی که سرت خورد به دیواره شهر
بعدتو قید ِخود واین دل و این جان زده ام
چاره ی کاره مرانیست دوا یی زهرا
رحم کن برعلی ودیده ی گریان زده ام
بیتو من د ر دل این شهرغریبم چکنم
وای(مجنون )پره آشوبم وبحران زده ام
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_شب شهادت
بمان برای من وبی بهانه با من باش
بمان شبی وبمان عاشقانه با من باش
مروکه فاطمه تنهاتویی پناه من
مروبه گریه و بغض شبانه با من باش
به هم بریز حساب و کتاب و منطق را
جنون خوش است ،ای بی نشانه با من باش
هنوزخون سره سینه ات به دیواراست
مرو زخانه ام،هم آشیانه با من باش
هنوز دست شکسته نرفته ازیادم
مرو توفاطمه جان ،بی بهانه با من باش
شب است و پیکره مجروح تو ،دهم من غسل
به قدرِ یک نظرعاشقانه با من باش...
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
درخانه حال فاطمه ات روبراه نیست
دربین بستراست وشبش غیر آه نیست
می خواست جان دهد به ره تو ولی نشد
حیدررفیق بی کسی ات نیمه راه نیست
من میروم ولی ،توفراموش من مکن
آسوده باش فاطمه ات بی پناه نیست
یک دست من میانه کوچه شکسته شد
در دیده گان خسته ام،اذن نگاه نیست
جرم وگناه فاطمه ات دوستی توست
اینجا علی محب تو بودن گناه نیست
ملعون لگدبه در زد ومحسن ز بار رفت
اینجامیان کوچه کسی سر به راه نیست
زهرا کجا و سیلی نامردمان کجا
هفتادمردجنگی ویک پهلوان کجا
درکوچه زیر ضربه ی پا،دست و پا نزن
کشتی مرا دگر، تو علی راصدا نزن
بانوی قدخمیده من،من فدای تو
زهرای من تو حرفی ازین ماجرا نزن
زهرابه کوچه ها، تو شدی تازیانه خور
درکوچه تازیانه به او بی حیا نزن
از کوچه ای گذشت و که نامحرمان پراست
قنفذ به فاطمه، سخن نابجا نزن
دیدم به کوچه ؟! فاطمه ام میخورد زمین
دیگرمغیره برتن اوضرب پا نزن
اصلا به جان فاطمه سوگند خورده ام
درکوچه تازیانه برای خدا نزن
اذنم بده دمی ،که شود ریسمان جدا
دربین کوچه فاطمه را بی هوا نزن
زهرا کجا و سیلی آن بی حیا کجا
(مجنون)علی کجاو غم کوچه ها کجا
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
دوبیتی،فاطمیه
❔زهرامرو که از ❕
❔غم ایام خسته ام❕
❔بانوی پرشکسته ببین❕
❔ دل شکسته ام❕
❔از پیش من مرو که❕
❔قسم میخورم به تو❕
❔غیرازتو عهد ❕
❔باکس دیگرنبسته ام❕
❔آرمین غلامی(مجنون) ❕
حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#مصیبت_بستر_پردرد
#غزل
آنکه یک عمر برت ،دلهره برداشت،علیست
آنکه زهرا نفسش حس تو را داشت علیست
آنکه بگشودهمه دفتر احساس ، توئی
همه رویای تو را خاطره پنداشت علیست
آنکه زهرا به دلم بود قرار ونفسی
هرکجایاده تو را ،معجزه انگاشت علیست
وسط کوچه تو راپیش دوچشمم میزد
او که قامت به قد تیر بر افراشت علیست
پیش من یاس مرا دروسط کوچه زدند
آنکه دریاری تو ،حس تورا داشت علیست
چکنم در وسط کوچه دو دستم بستند
آنکه دریاری تو،تیغ برافراشت علیست
بین دیواری ودری ،فاطمه افتاد زمین
آنکه ازخون سره سینه برافراشت،علیست
ناله کم کن ،به هواداری زهرا(مجنون)
آنکه بیرق زغم فاطمه افراشت علیست
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
دوبیتی_ناب فاطمیه
دشمن از باغ علی، رغبت چیدن دارد
با تو زهرا دل من میل تپیدن دارد
نام من را تو صدا ڪن وسط کوچه گلم
گوش من از تو فقط قصد شنیدن دارد
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
ازکوچه وسیلی سخنی باز نکردی
مادر زغم مرگ پسر راز نکردی
دیدم که سرت خورد به دیواره ی کوچه
با بال شکسته شده پرواز نکردی
درکوچه شده چادره توخاکی وپاره
این آخر راهی است که آغاز نکردی
سیلی به رخ ماه تو درکوچه نشسته
شکوه تو دمی از زدن ابراز نکردی
دستم نرسد ردشده سیلی زسره من
ازواقعه کوچه سخن باز نکردی
گریان به برت آمده مادر،حسن تو
بادست شکسته پسرت نازنکردی
(مجنون)وسط کوچه زمین خورده عزیزی
مادر زچه رو ،حال خودابرازنکردی
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
❤️❤️
***:
دل پرازامیده من، فقط به دست فاطمه است
جان ز شراب می او ،بادهپرست فاطمه است
درپی آرزوی تو،روی کنم به هرکجا
دل تمام عاشقان ،دوباره مست فاطمه است
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
این خانه بدون تو به دور از هیجان است
پیداست که زهرا غم توباره گران است
تاریک جلو رفته، از آن لحظه که رفتی-
آن چیز به من سخت گرفته ست زمان است
با رفتن تو زرد شده صورت حیدر
مانند درختی که گرفتار خزان است
ای نقطه ی آرامش من فاطمه جانم
هجران تو بیماری اعصاب و روان است
از حال بدم نیست کسی هیچ خبردار
(چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است)
یاد تو می افتم،همه شب وقت نمازم
هروقت که احساس کنم وقت اذان است
غیرازتو چه فهمیده ام از عشق که عمری ست
سجاده ی من دروسط خانه عیان است
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
داردعلی هوای تو و چشمهای تو
جزاشک دیده تحفه ندارم برای تو
زهراچو دوست دارمت ای انتهای عشق
بیتاست عشق من به توچون نیست تای تو
زهرابخند؛ گرمی لبخند لازم است
حیدرفدای دیدن آن خنده های تو
در نقطهی تلاقیِ چشمان تو گمم
در روی توچه کرده خدایی،خدای تو
هرم تنت جهنم و عطر تنت بهشت
چون بام و دو هوا دل شده در هوای تو
(مجنون)نوشت ازغم بی منتهای تو
شاعر شدم به مرهمت یک دعای تو!
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#غزل
باتو زهرادوست دارم چشمه ای زیباشوم
رودباشم،من به یادت روزوشب دریاشوم
کینه هاشویم زدل هامثل ابره نوبهار
باتومن چون غنچه ای درعمق جان هاواشوم
لولومستی تویی برگونه ی سبز سحر
بانوی عالم به یادت واله وشیداشوم
مهربانی میکنی اندر کلام سبزبرگ
آن شبی مادربیایدچون شب یلداشوم
کاش یکشب شاپرک درنغمه بادصبا
بشنوددردمرانزدخداگویاشوم
میکنی صد ناله رادرنای صدهاآرزو
ای دلاازدردجانان صحنه ی سیناشوم
دیده ای توزندگی درنی نی چشمان یار
گربیایی ماه من اندرغمت رسواشوم
قبله ی سبزنمازم تنهاتوهستی فاطمه
سرزند مستی (مجنون)باتومن پیداشوم
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
*
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#مصیبت_بستر_پردرد
#غزل
لگدبود ولگدبودوصدا بود
میان درکسی در زیر پـابود
دم ازدلـــــداگـــــــی می زدگل یاس
به زیردست گلچینی فدا بود
به روی ساقه اش سیلی نشـــسته
به یاریش فقط یک آشـــــــــــنابود
کسی رازنـــــــــــگاهش رانفهمـــــــــید
که ازســـــوزدل ســـــــوزان جدابود
پــــــناه بی کسی هایش دراین دهـــر
خــــدابودوخـــــدابودوخــــــــدابود
کسی درکوچه دلداری نکرده
نوای او به کوچه بی صدابود
بیافضه که زهرا رفت از دست
که منظورش ولای مرتضی بود
مغیره آمده باتازیانه
به کوچه مردکی نا آشنا بود
میان کوچه قنفذ نعره میزد
غلاف تیغ بربازو رهابود
علی راباطنابی بسته بودند
میان کوچه هاشیرخدابود
مزن نامرد،بازویش شکسته
گل حیدر چنین بی آشنابود
مرا از نام زهرا آفریدند
که (مجنون)درجنون او رهابود
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
**
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#مصیبت_بستر_پردرد
#غزل
درغم تو غرق عزاخوانی ام
رفتن تو شرح پریشانی ام
ساحل آرامشــــ من توبودی
فاطمه ازعشــــــق توطوفانی ام
بعدتوای بانوی عشق آفرین
ابــــــرترین عاشـــــــــــق بارانی ام
نیست زدام غم تو رهایی
درقفس عشــــــــــق تــــوزندانی ام
رفتن توخانه خرابم نمود
کاش شبی سوی خودت خوانی ام
برسره قبرتو علی نشسته
زارترین زائرپنهــــــانی ام
با ز،زعشقت شده سوزان دلــــم
منتظــــــــــــر م کی به برت خوا نی ام
سینه (مجنون)شده در التهاب
درشب اندوه توبارانی ام
رفتی از زندگی حیدرتنها ،چکنم
همه رفتند،تــوهم رفتی ازاینجا ،چکنم
قول دادی که بمانی به کنارم شب و روز
گرگنی قول وقســـم راهمه حاشا،چکنم
بسترت پهن شده در وسط این خانه
درفراق روی تو،ای گل طاهاچکنم
قهرتــــــو قهر نباشد زمن ای فاطمه جان
رفتی از باغ پراز کینه اعداچکنم
بخدارفتن تو کرده مراخانه بدوش
بعده تو ای گل من،یکه وتنها،چکنم
کاش(مجنون)همه شب تابه سحرناله کنی
من ازاین ناله ی وامانده ی شبها،چکنم
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
**
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#مصیبت_بستر_پردرد
#غزل
بین درودیوار،پریشان شده بودی
زهرا چقدربی سروسامان شده بودی
زهرای کتک خورده ،میان در ویوار
محتاج به دیوار ،وپریشان شده بودی
دیدم به سرت فاطمه جان سایه مرگ است
کابوس علی،خواب پریشان شده بودی
تصویر کن آن لحظه که یارم شده بودی
در زیر همان تیغ تو ،رقصان شده بودی
تندیس غرورم نشود هاله ای از خاک
درکوچه چرا ،دست به دامان شده بودی
آوازه ی تنهاشدنم،مانده دراین شهر
درشهرتو سرحلقه ی مستان شده بودی
درخویش بریزی غم تنهایی یارت
از فرط جنون لیلی دوران شده بودی
تنهاشده ام دست خودم را بفشارم
غمنامه ی باران بیابان شده بودی
تنها سخن از یاری تو مانده دراین شهر
بریاری من،نقطه ی پایان شده بودی
تصویر کنم تیغ تنت را بنوازد
ای یاس علی ساقه سوزان شده بودی
در کوچه تنگی به زمین خورد گل من
پامان خزان بودی ونالان شده بودی
آنقدر بسوزی که نماند زتنت هیچ
مقتول بدستان زمستان شده بودی
بانوبه خیالت نرسد لحظه ی ماندن
کز ماندن یک لحظه پشیمان شده بودی
دنیای دل عاشقت این است اگر چه
در چشم علی پیکره سوزان شده بودی
تصویرکن آن تازه نگاهی که به یک رسم
درپای علی به کوچه قربان شده بودی
از یاس دگرهیچ نماندست نشانی
در پنجه ی دیوار گروگان شده بودی
لاحول والا قوه الا به غم تو
در مذهب حیدرتو مسلمان شده بودی
معنای اذان را همه با یاده تودیدم
بر منبر دل،جلوه ی جانان شده بودی
درمکتب دل ،واژه به واژه همه زهراست
(مجنون)به درش بازمسلمان شده بودی
رفتی از زندگی حیدرتنها ،چکنم
همه رفتند،تــوهم رفتی ازاینجا ،چکنم
قول دادی که بمانی به کنارم شب و روز
گرگنی قول وقســـم راهمه حاشا،چکنم
بسترت پهن شده در وسط این خانه
درفراق روی تو،ای گل طاهاچکنم
قهرتــــــو قهر نباشد زمن ای فاطمه جان
رفتی از باغ پراز کینه اعداچکنم
بخدارفتن تو کرده مراخانه بدوش
بعده تو ای گل من،یکه وتنها،چکنم
کاش(مجنون)همه شب تابه سحرناله کنی
من ازاین ناله ی وامانده ی شبها،چکنم
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
»*****
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#غزل
فاطمه دیــن مـن و سوختن آیین منـست
ناله داره دل شب ها ،دل غمگیــن منــست
درعزای توبگریــــــم همه شب تابه سحر
نام زیبای توبانو، غـــــــــم شیرین منست
مادرا این دل تاریک من از مـــــــــــــاه تُهیست
گریه هایم همه شب خوشــه ی پروین منست
یاده آن کوچه ودر،خواب ز چشمـــم ببَرد
این چراغیست که شب بر ســــر بالین منست
بین دیوار ودری فاطمه ازپای نشست
غم واندوه شما،عشـق نخستین منـــست
دست وبازوی تودرکوچه ی باریک شکست
گفتن ازمرثیه ات تا به ابد دین منست
آسمـــان دل (مجنون)درعزای توگریست
سرخـــی دیده غم، از دل خونیـن منست
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
**
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#مصیبت_بستر_پردرد
#غزل
هر شب ای بانو پریشان توام
تا ابد محبوس زندان توام
مرتضی خسته تر از آیینه هاست
فاطمه درگیر پنهان توام
مجتبی گم کرده خود را بی صدا
فاطمه تا صبح گریان توام
مادری دلخون ز بی مهری شده
فاطمه پابند سوزان توام
اینچنین باریده ام شب تا به صبح
خون جگر از سیل باران توام
ناله ام سوزد شبانه تا سحر
فاطمه هر شب هراسان توام
فاطمه استاد درس زندگی است
همچو(مجنون) در دبستان توام
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
****
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#مصیبت_بستر_پردرد
#غزل
رفتی از زندگی حیدرتنها ،چکنم
همه رفتند،تــوهم رفتی ازاینجا ،چکنم
قول دادی که بمانی به کنارم شب و روز
گرگنی قول وقســـم راهمه حاشا،چکنم
بسترت پهن شده در وسط این خانه
درفراق روی تو،ای گل طاهاچکنم
قهرتــــــو قهر نباشد زمن ای فاطمه جان
رفتی از باغ پراز کینه اعداچکنم
بخدارفتن تو کرده مراخانه بدوش
بعده تو ای گل من،یکه وتنها،چکنم
کاش(مجنون)همه شب تابه سحرناله کنی
من ازاین ناله ی وامانده ی شبها،چکنم
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
🤝🤝🤝یاعلی🤝🤝🤝
پنج شباهت نماز به حضرت مولا ❤️❤️امیرالمومنین على عليه السّلام❤️❤️
١-هردو ستون دين اسلام هستند. پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: «على عمود الدين»
کافی.۲۹۴/۱✏️
»٢-هردو معيار و ميزان سنجش اعمال هستند. «السلام عليك يا ميزان الاعمال
"مفاتیح الجنان.زیارت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام "
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: «الصلاة ميزان» (بحار-٨٤/٢٦٤)📖
٣-نماز با معرفت و زيارت با معرفت آن حضرت مايۀ آمرزش الهى است. «من اتى الصلاة عارفا بحقها غفر له»
(خصال-٢/٦٢٨)📒
»در روايت است زيارت با معرفت امام امیرالمومنین على عليه السّلام موجب مغفرت است
زيارتنامۀ حضرت امیرالمومنین على عليه السّلام📚
۴ـ نماز و ولايت على عليه السّلام دژ محكم الهى است. قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: قال اللّه تعالى: «ولاية على بن ابى طالب حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى»
۳۹/٢٤٩بحار📖
قال على عليه السّلام: «الصلوة حصن من سطوات الشيطان»
غررالحکم✏️
۵ـ نماز و ولايت حضرت امیرالمومنین على عليه السّلام مايۀ پذيرفتن ساير اعمال انسان است. «لا يقبل اللّه من عبد حسنة حتى يسأله عن حبّ على»
بحار-١٦/٣١٨......📗
«ان قبلت قبلت ما سواها» كافى ٣/٢٦٨....📒
#ایام_فاطمیه
#شبهات_وهابیت
💢 چرا با وجود حضرت علي(ع)، فاطمه زهرا (س) پشت در رفت؟
در پیام قبلی اسناد تاریخی و موقعیت حضور حضرت زهرا(س) در نزدیکی #درب خانه ذکر شد.
#قسمت_دوم
✅حضرت صديقه شكي نداشت كه جمعيت بدون اذن داخل منزل نخواهند شد؛ چون نص قرآن است كه بدون اجازه وارد خانه كسي نشويد:
اي افرادي كه ايمان آورده ايد! در خانه هايي غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام كنيد اين براي شما بهتر است شايد متذكّر شويد!
و اگر كسي را در آن نيافتيد، وارد نشويد تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگرديد!» بازگرديد اين براي شما پاكيزه تر است و خداوند به آنچه انجام مي دهيد آگاه است!.
✅ خانه فاطمه، برتر از خانه پيامبران:
و از طرفي خانه انبياء احترام ويژه اي دارد كه كسي حق ورود بدون اجازه ندارد:
اي افرادي كه ايمان آورده ايد! در خانه هاي پيامبر داخل نشويد مگر به شما داده شود.
و شكي نيست كه خانه حضرت صديقه طاهره خانه پيغمبر محسوب مي شود همانطوري كه در تفاسير متعدد اهل سنت ذيل آيه شريفه:
در خانه هايي كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت ] آن ها رفعت يابد و نامش در آن ها ياد شود. در آن [خانه ] ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مي كنند.
سيوطي و ديگران از قول ابوبكر از نبي مكرم (ص) نقل كرده اند كه خانه علي و زهرا عليهما السلام از با فضيلت ترين خانه هاي انبياء محسوب مي شود:
رسول خدا (ص) اين آيه را تلاوت فرمود، شخصي پرسيد: اين كدام خانه ها است؟ فرمود: خانه هاي پيامبران. ابوبكر پرسيد: آيا خانه علي و فاطمه هم از همان خانه ها است؟ فرمود: بلي، از بر ترين آن است.
📚الدر المنثور، ج 6، ص 203،
✅ افزون بر اين تصور اين بود كه با توجه به موقعيت حضرت زهرا (سلام الله عليها) و احترام رسول اكرم صلي الله عليه وآله مردم با ديدن حضرت صديقه خجالت بكشند و متعرض نشوند همچنان كه عدّه اي با شنيدن صداي حضرت صديقه برگشتند.
همراه عده اي به طرف خانه فاطمه آمد و در را كوبيد، فاطمه با شنيدن سر وصداي جمعيت با صداي بلند و همراه گريه فرياد زد: اي رسول خدا چه مصيبت هايي پس از تو از پسر خطاب و پسر ابوقحافه مي بينيم. گروهي با شنيدن گريه فاطمه دلشان به درد آمد و با گريه آنجا را ترك كردند؛ اما عمر با گروهي ديگر باقي ماندند.
📚الامامه والسياسة، ج 1، ص 16،
بنابراين حضرت صديقه طاهره، هنگام هجوم، با ديدن عمر و همراهانش در را بست و نزديك دَر ايستاده بود و احتمال نمي داد كه با وجود آن حضرت متعرض خانه شوند و اين بي شرمي مهاجمان بود كه حرمت خانه و اهل آن را رعايت نكردند
#مباهله_قرن_21
#ادامه_دارد