یه کرامت از اهل بیت براتون بگم:
قضیه مربوط به شخصی به نام عبد الله عامر است
کسی که یه دختر داره،دخترش نا بینا شده
مریضی داره تمام دکترا جوابش کردند
یه روزسلمان بر خورد کرد با پدر این دختر،پرسید،عبدالله دخترت چطوره
گفت سلمان،دیگه تمام دکترها جوابش کردند
گفت عبدالله من یه طبیب سراغ دارم
مریضت رو شفا میده ،اما شرطی داره
گفت شرطش چیه؟
گفت شرطش اینه که اگه دخترت
شفا گرفت مسلمان بشی،باشه سلمان مسلمان میشوم
کجاست این دکتر،فرمود مدینه،
کدوم مدینه ،مدینه ی پیغمبر
اومد مدینه ی پیغمبر
( خدا قسمت همه ی ما کنه).
کوچه بنی هاشم، خانهی امیرالمومنین
درب رو کوبید،وارد خانه شد
ماجرا روبه امیرالمومنین گفت
صدا زد سلمان خوب کاری کردی
حالا که مریض رو آوردی
برو طبیبش حسین رو هم بیار
(حالا تو هم بگو حسین جان منم مریض دارم،زینب جان شفای مریضم
رو از تومی خوام)
ابی عبدالله اومدن یه مقدار آب آوردن
آقا ابا عبدالله تبرک کرد،گفت سلمان
آب رو بده به عبدالله
یه مقدار رو به دختر بده یه مقدارش رو هم به سر او بریزید
این کار رو کردند
تا آب رو خورد،چشم باز شد
شهادتین رو جاری کرد
گفت بابا من نام حسین رو شنیدم،
بابا من چشم نداشتم ببینم،بابا حسین رو به من معرفی کن، بابا حسین رو معرفی کرد
نه سال این دختر خانه ی امیرالمومنین بود،کنیزی بچه های فاطمه رو میکرد....
حالا فهمیدی کی بوده ها،هنده بوده
موقع ازدواج این دختر شد
عبدالله اومد شهرمدینه، دخترم وقت ازدواج است میخوام برگردی شام
امر امر پدره
با همه خداحافظی کرد هنده،اما آخرین نفر زینبه،هنده و زینب(س)
دست به گردن هم انداختند.
می دونی زینب چی گفت،صدا زد هنده حالا که میخوای بری برو
اما یه روز تو شهر شام،به تو مهمان میرسه
با این مهما نهامدارا کن این مهمان ها
داغدیده هستند
اما هنده متوجه نشد،هنده این مهمانهایی که برات می رسند داغ برادر دیده اند...
هنده رو آورد عبدالله به شهر شام
🕌🌴
⏪داشت عبدالله عامر دختری
به چه دختر آفتاب انوری
در میان خوب رویان طاق بود
از ملاحت شهره آفاق بود
تا یزید بی حیا نامش شنید
صید حسنش خیمه درعالم کشید
یزید شنید هنده وارد شده،هنده زیبا بوده،اومد خواستگاری، عبدالله راضی نیست،هنده راضی نیست اما چه کنند
زن یزید شد،تا آن
شبی که زینب روآوردند تو خرابه، صدا زد یزید منم میخوام برم توی خرابه به دیدن اسرا،
صدا زد نه تو ملکه ای تو زنیزیدی،تو زن امیری
جای تو در خرابه نیست،
گفت نه خیلی مایلم
یزید شیطان می دونه،هنده میشناسه زینب رو تا الان رسوا شده
هنده بیاد تو خرابه بیشتر رسوا میشه،
اما اصرار پشت اصرار، گفت حالا که میخوای بری خرابه صبر کن تا بگم کنیز ها خرابه رو آب و جارو کنند کرسی بگذارند
خرابه رو آماده کردند
بی بی زینب سوال کرد آی کنیز ها
کی میخواد به دیدن ما بیاد
صدا زدند آی زن اسیر زن یزید هنده میخوادبیاد
تا زینب شنید صدا زد خواهرم ام کلثوم بیا
(دیگه من وارد روضه شدم)
خواهر میدانی کی میخواد به دیدن ما بیاد
کسی که با دست حسین شفا گرفته
هنده میخوادبیاد توی خرابه
اما خواهر به این زن و بچه ی داغدیده بگو اگه از شما سوال کردند
بزرگ شما کیه؟
منو با اسم صدا نزنند
منو با انگشت نشون بدند.
هنده وارد خرابه شد،
نشست رو کرسی رو کرد به اسرا
صدا زد بزرگ این اسرا کیه؟
همه با دست زینب رو نشون دادند
⏪کیستی ای زن در کجا داری وطن
آی زن شما اهل کجا هستی
بی بی فرمود:ما اهل مدینه ایم،
شیخ ذبیح الله محلاتی رحمه الله علیه میگه تا هنده شنید اهل مدینه اند به احترام پیغمبر و بچه ها ی
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله
از رو کرسی اومد پایین نشست
روی خاکها
حالا که اهل مدینه اید به من بگید
محل شما کجاست، صدا زد محل ما
کوچه ی بنی هاشم است
وای وای...
حالا که اهل کوچه بنی هاشم هستی
من چندتا آشنادارم
آی زن اسیر به من بگو ببینم آیا علی رومی شناسی صدا زد آری
آیا فاطمه رو میشناسی یا نه صدا زد آری
آی زن اسیر حسن رو میشناسی
آی زن اسیرحسین رو میشناسی
گفت آری....
یا ابا عبدالله...حالا هر چی میخوای بخواه
هر چی ناله داری بزن...
هرچی فریاد داری آماده کن ها
امروز زینب ناله میخواد
صدا زد آی زن اسیر به من بگو آیا حسین رو میشناسی یا نه گفت آره
آی زن اسیریه دوستی دارم بنام زینب
به من بگو ببینم آیا زینب رو میشناسی یا نه؟
صدای ناله زینب (س)بلند شد ،سر به دیوار خرابه اشک می ریزه،
هنده گفت آی زن اسیر من حرف بدی نزدم چرا گریه می کنی....
صدا زد هنده به خدا من زینبم
حسین....
آخ نه نه تو زینب نیستی،من سالها در کنار زینب بودم
نگاه به این لباس قیمتی نکن،نگاه به این تخت و جلال نکن
من یه روز کنیز بودم
کنیز زینب بودم،من زینب رو خوب می شناسم
من خانمم رو می شناسم، زینب من قدش خمیده نبوده
زینب من گیسوانش سفید نبوده
یه نشانی دارم زینب بی برادرش
حسین به سفر نمی رفت
⏪آخ اگر تو زینبی پس کو حسینت
(به به بلدی ها زمزمه کن)
مداح
#اسارت_اهلبیت_علیهمالسلام 04
#با_حسین_علیه_السلام 371
#با_زینب_علیهاالسلام 31
🔵⚪️ اهلبیت سیدالشهداء علیهالسلام #در_کوفه: #صدقهبرماحراماست...
👈🏼👈🏼وقتی که دختران امیرالمؤمنان علی علیه السلام به کوفه رسیدند، مردم شهر جمع شدند تا آنها را ببینند.
🔸 اُمِّ کلثوم فریاد زد: «یا اهل الکوفة! أما تستحون من اللّه ورسوله أن تنظروا إلی حرم النبی؟»؛ ای مردم کوفه! شما از خدا و رسولش خجالت نمیکشید که به ناموس پیامبر نگاه میکنید؟
🔸یکی از زنهای کوفه که اسراء را در آن حال دید گفت: شما اسیران متعلّق به چه دین و کشوری هستید؟
زن ها فرمودند:
«نحن أساری آل محمد»؛ ما اسیران از خاندان محمد هستیم.
🔸چند نفر از کوفیان، برای کودکان، خرما و نان و گردو آوردند، حضرت امکلثوم بر سرِ آنها فریاد زد:
"صدقه بر ما حرام است".
آنگاه آنها را از دست کودکان گرفت و به زمین انداخت.
📚 منابع:
مقتل مقرم، ص۳۷۴_۳۷۵
الدمعة الساکبة، ص۳۶۴
مثیر الاحزان، ص۸۴
لهوف، ص۸۱
أسرار الشهادة، ص۴۷۷
تظلم الزهراء، ص۱۵
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
______________________
#اسارت_اهلبیت_علیهمالسلام 03
#با_حسین_علیه_السلام 362
#با_محرم 146
⚫️⚫️ #کمخوابیاجباری و #شببیداریهای کاروان اسراء..
👈🏼👈🏼 وَ أَمَّا أُمُّ كُلْثُومٍ فَحِينَ تَوَجَّهَتْ إِلَى الْمَدِينَةِ جَعَلَتْ تَبْكِي وَ تَقُول:
▪️ أَ فَاطِمُ لَوْ رَأَيْتِينَا سَهَارَى
▪️ وَ مِنْ سَهَرِ اللَّيَالِي قَدْ عَمِينَا
📝 حضرت ام کلثوم صلوات الله علیها هنگام بازگشت به مدینه خطاب به قبور مطهر با چشمی گریان فرمود:
▪️ای فاطمه! کاش ما شب بیدارانی که از زیادی بیخوابی کور شدهایم را میدیدی.
📚 بحارالأنوار (ط.بيروت)، ج45، ص197
📚 العوالم العلوم، ج17، ص423
چه بر سر خاندان رسالت آوردند، لعنةاللهعلیهمأجمعین
😭😭
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
______________________
#مرثیه_حضرت_ام_کلثوم
سوگوارِ حضرت کلثومم
بیقرارِ حضرت کلثومم
درعزایش دل من شد پرغم
روضه دارحضرت کلثومم
هر کجای جهان که باشم در
سایه سار حضرت کلثومم
عمریه سرخوش و شكوفايم
در بهار حضرت کلثومم
سرفرازم به روز محشر هم
درجوار حضرت کلثومم
چون کبوترزنم به هرجاپر
در جوار حضرت کلثومم
گم نگردد مسیر عشق او..
..در مدارِ حضرت کلثومم
شدكار من نوکریِ کویش
گرمِ کار حضرت کلثومم
شادم که از تولّدم همه دم
جيره خوار حضرت کلثومم
مادر من كنيز و بابم عبد،
از تبار حضرت کلثومم
عمری همچون مدافعان حرم
سر بدارِ حضرت کلثومم
تا نفس میکشم خداراشکر
در كنار حضرت کلثومم
جان رازکف دهم بپای غمش
جانثارِ حضرت کلثومم
همچو عباس نه..، مثال حبیب
پیرِ دار حضرت کلثومم ِ
من گدایم به عشق او، زِ وفا
ذوالفقار حضرت کلثومم
تاشدم گریه کن برای حسین
افتخار حضرت کلثومم
مثل مهدی به بَندِ غربت او
لاله بار حضرت کلثومم
دیده ام اشک و خون فشان غمِ..
..چشم تار حضرت کلثومم
گویم ازكوفه و جسارت شام
سوگوار حضرت کلثومم
همچو"مجنون" شاکر الطاف
كردگار حضرت کلثومم
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
_گوشواره ام کلثوم خواهرامام حسین ودرخیمه بردندوگوش اورا دریدند
تاراج خیام امام حسین " سلام الله علیه " پس از شهادت آن حضرت
👈🏼👈🏼
دشمنان پیش آمدند تا به گرد خیمه ها حلقه زدند. شمر بن ذى الجوشن نیز با آنها بود. او گفت: به درون خیمه ها بروید و جامه ها و متاعشان را بگیرید.
مردم وارد شدند و هر چه در خیمه ها بود برداشتند تا جایى که گوشواره امّ کلثوم خواهر حسین علیه السلام را هم گرفتند و گوشش را دریدند. حتّى جامه رویینِ زنان را به زور مىکشیدند و مىبردند. قیس بن اشعث قطیفه اى را برداشت که حسین علیه السلام بر روى آن مىنشس. او از این رو «قیسِ قطیفه» نامیده شد. همچنین مردى از قبیله اَزد به نام اسود، کفش هاى ایشان را برداشت و سپس مردم به سوى وسایل زنان و اسبان و شترها رفتند و آنها را به تاراج بردند.
✅متن عربی:
أقبَلَ الأَعداءُ حَتّى أحدَقوا بِالخَیمَةِ، ومَعَهُم شِمرُ بنُ ذِی الجَوشَنِ، فَقالَ : اُدخُلوا فَاسلُبوا بِزَّتَهُنَّ .فَدَخَلَ القَومُ أَخَذوا کُلَّ ما کانَ بِالخَیمَةِ حَتّى أفضَوا إلى قُرطٍ کانَ فی اُذُنِ اُمِّ کُلثومٍ ـ اُختِ الحُسَینِ ـ فَأَخَذوهُ وخَرَموا اُذُنَها، حَتّى کانَتِ المَرأَةُ لَتُنازَعُ ثَوبَها عَلى ظَهرِها حَتّى تُغلَبَ عَلَیهِ . وأخَذَ قَیسُ بنُ الأَشعَثِ قَطیفَةً لِلحُسَینِ علیه السلام کانَ یَجلِسُ عَلَیها فَسُمِّیَ لِذلِکَ قَیسَ قَطیفَةٍ وأخَذَ نَعلَیهِ رَجُلٌ مِنَ الأَزدِ یُقالُ لَهُ: الأَسوَدُ، ثُمَّ مالَ النّاسُ عَلَى الوَرسِ وَالخَیلِ وَالإِبِلِ، فَانتَهَبوها.
📘#مقتل الحسین للخوارزمی: ج ٢ ص الفتوح ابن اعثم کوفی: ج ۵ ص ١٢٠
روضه ام کلثوم وگریز به کربلا
همه اینا رو خانم با یه مکافاتی زیرِ یه خیمۀ نیم سوخته جمع کرد .. آمار گرفت دید یکی از بچه ها کمه .. سریع تو این صحرا داره میگرده .. چه خبر شده ؟! یکی از بچه ها گم شده .. ام کلثوم اومد خواهر جان میخوای بریم با هم دنبالش بگردیم ؟! .. انقدر گشتم پیداش نکردم .. صدا زد من میدونم کجا رفته .. دیدم تو این صحرا داره صدا میزنه اَبَا .. یه ظرف آبم برداشته بود داشت دنبالِ باباش میگشت .. حتماً رفته گودال .. تا اومدن تو گودال دیدن این بچه خودشُ انداخته رو بدنِ بی سرِ بابا ...
بچه رو بلند کردن ، چی جوری این بدنُ پیدا کردی ؟! تو این تاریکی ها چی جوری پیدا کردی گودال رو ؟! گفت عمه جان انقد دلم هوایِ بابامُ کرد .. آخه دیدم لحظه هایِ آخرش هی میگه جیگرم میسوزه ..
تو این صحرا هی صدا میزدم اَبا اَبا اَبا؛ دیدم از یه گودالی از یه سمتی صدایی داره میاد؛ این صدا به گوشم آشناست، این صدا صدای بابامه؛ هی داره میگه اِلَیَّ ...
سر بریدن ، آخرِ کارِ حرامیها نبود
قاتلت بعد از سرت دست از تن تو بر نداشت
هیچکس را رد نکردی از درِ احسان خود
پیکرت پیراهن و انگشتت انگشتر نداشت
غارتم کردند ، اما چادرم از سر نرفت
پس غلط گفتند اینکه خواهرت معجر نداشت
حنجرت را بوسهای دادم بهجایِ صورتت
خواهرت ای بی سرِ من ! چارهای دیگر نداشت
این بدنُ بلند کرد به سمت آسمان .. ای خدا این قربانی رو از ما قبول کن؛ از زینبت قبول کن ... همه ایستادن دارن نگاه میکنن این خواهر میخواد با بدن داداشش چه کنه ..
دیدن پیکر رو زمین گذاشت . گفت داداش کجا رو برای بوسهی زینب گذاشتن؟! هرجا رو نگاه میکنم پُرِ زخمه .. هیچ جایِ بوسهای برای زینبت نذاشتن ...
خواهم که بوسهات زنم اما نمیشود
جایی برای بوسه که پیدا نمیشود
دوست و دشمن دارن نگاه میکنن ، یهو دیدن زینب خم شد .. این لبا رو گذاشت به این رگهایِ بُریده ..
تا لبها رو برداشت این لبها پُرِ خون شد .. دیگه از یاد زینب نمیره بوسهای که با این لبهام به حنجرت زدم داداش ، داداش ....
ای حسین ....
بامداحی
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
29 جمادی الثانی
وفات حضرت ام کلثوم(سلام الله علیها)
حضرت ام کلثوم چهار ماه پس از بازگشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. پدرشان مولی الموحدین امیرالمومنین(سلام الله علیه) و مادرشان حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)میباشد.
صاحب ریاحین الشریعه به نقل از اعیان الشیعه میفرماید:
امیرالمومنین(سلام الله علیه) آن مخدره را به عون بن جعفر طیار (سلام الله علیه)تزویج نمودند.
آنچه در مورد ازدواج ام کلثوم(سلام الله علیها) با غیر از عون بن جعفر نقل شده از بافته های مخالفین است. آن حضرت در واقعه جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین (سلام الله علیه)و اهل بیت و اصحابشان ، در کنار خواهرشان حضرت زینب (سلام الله علیها)از بانوان و یتیمان محافظت مینمود.اشعار آن حضرت در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است.
پس از عاشورا که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند،خطبه آن حضرت در کوفه و مجلس ابن زیاد،اشعار آن حضرت در قادسیه و قنسرین ،اثر دعای آن حضرت در سیبور و بعلبک ،کلمات آن جناب با شمر هنگام ورود به دروازه شام، مرثیه های حضرتش در اربعین و مراجعت به مدینه، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدره دارد.
سرانجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا،بالاخص شهادت سید الشهداء(سلام الله علیه) رحلت شهادت گونه نمود و در مدینه منوره دفن شد. به قولی رحلت آن حضرت در 21 ماه جمادی الثانی بوده است.(وقایع الشهور ص 110)
#محقق
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#_مقتل_و_روضۀ_بسیار_جانسوز #_ام کلثوم_و _روضه_حضرت_رقیه_سلام الله علیها _حاج آرمین #غلامی
*سبط ابن جوزی نوشته در بستان الواعظین: "فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام"یزید دستور داد،سر رو بردن" فَنُصِبَ عَلَى البابِ "جلویِ در دارالعماره آویزان کردن ...
"وجَميعُ حَرَمِهِ حَولَهُ ،"دخترا کنارش بودن ، زن ها کنارش بودن ، سه ساله نگاه می کرد ، بابا ! بابا ! چرا بالا نشین شدی؟ حسین ... وجَميعُ حَرَمِهِ حَولَهُ خانواده اش دور و برش بودن "ووُكِّلَ بِهِ الحَرَسُ "نگهبان گذاشت ، نه یک نفر،نه دو نفر ، یه دستوری دارد ، دستور می رسد از جانب امیر، اطاعت لازمه" وقالَ : إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ" هر وقت یکی از این دخترها گریه کرد ، اگه زن ها گریه کردن " فَالِطموها" بزنیدشون ، بهشون لطمه بزنید ، بزنید زن هارو ....
حالا زن های بزرگ شاید بتونن خودشونُ نگه دارن ، اما مگه دختر بچه ها میتونن سر بریده ببینند گریه نکنند ... بابا دلم برات تنگ شده ....
یعنی این نازدونه ها چقدر کتک خوردن ... روایت میگه : این سر 9 ساعت بین زن ها آویزان بود ... همه نگاه می کردند ، ای وای ....
خواهرها گریه کنید برا اون آقایی که خواهرش اُم الکلثوم سر بلند کرد، "وإنَّ اُمَّ كُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها" سرش رو بالا آورد " فَرَأَت رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام" سر برادر رو دید، "فَبَكَت" گریه کرد ... کاش گریه نمی کرد ، یازهرا " فَرَفَعَ يَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ" یکی از نگهبانا دستش رو بلند کرد ، دست نحسش رو بالا آورد، " ولَطَمَها لَطمَةً " یه لطمه ای به صورتش زد ، یه سیلی زد نه بیشتر ، اما" حَصَرَ وَجهَها" همۀ صورت به تمامی آسیب دید ....
این خانم جا افتادۀ بزرگ سال ، تمام صورتش آسیب دید ، یه لحظه فقط یه دختر بچۀ سه ساله رو تصور کن ، اصلاً مگه میشه به این صورت سیلی زد؟ اگه سیلی بخوره ، چه اتفاقی می افته؟*
سیلی نخورده نیست کسی در میان ما
کو آن زبان که با تو بگویم چگونه ام
دست عدو بزرگ تر از صورت من است
یک ضربه زد کبود شده هر دو گونه ام
#حاج_آرمین_غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رقیه و ام کلثوم _سلام_الله و
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
❁﷽❁
اولین کانال رسمـے اشعارمجنون کرمانشاهی در ایتا افتتاح شد👋👋
متن جدیدترین اشعار ولادت و شهادت اهل بیت(علیه السلام)📝
تمامے فایل هاے مداحـــے🎤
متن اشعار📝
گزارشـــات تصویرے📷
اعلام مراســـمات📅
مستی حلال🍇
کانال اشعار مجنون کرمانشاهی👇🏻
@majnon1396
🚫عضو شو تا پاک نشده🚫
#مرثیه_حضرت_ام_کلثوم
سوگوارِ حضرت کلثومم
بیقرارِ حضرت کلثومم
درعزایش دل من شد پرغم
روضه دارحضرت کلثومم
هر کجای جهان که باشم در
سایه سار حضرت کلثومم
عمریه سرخوش و شكوفايم
در بهار حضرت کلثومم
سرفرازم به روز محشر هم
درجوار حضرت کلثومم
چون کبوترزنم به هرجاپر
در جوار حضرت کلثومم
گم نگردد مسیر عشق او..
..در مدارِ حضرت کلثومم
شدكار من نوکریِ کویش
گرمِ کار حضرت کلثومم
شادم که از تولّدم همه دم
جيره خوار حضرت کلثومم
مادر من كنيز و بابم عبد،
از تبار حضرت کلثومم
عمری همچون مدافعان حرم
سر بدارِ حضرت کلثومم
تا نفس میکشم خداراشکر
در كنار حضرت کلثومم
جان رازکف دهم بپای غمش
جانثارِ حضرت کلثومم
همچو عباس نه..، مثال حبیب
پیرِ دار حضرت کلثومم ِ
من گدایم به عشق او، زِ وفا
ذوالفقار حضرت کلثومم
تاشدم گریه کن برای حسین
افتخار حضرت کلثومم
مثل مهدی به بَندِ غربت او
لاله بار حضرت کلثومم
دیده ام اشک و خون فشان غمِ..
..چشم تار حضرت کلثومم
گویم ازكوفه و جسارت شام
سوگوار حضرت کلثومم
همچو"مجنون" شاکر الطاف
كردگار حضرت کلثومم
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
#مرثیه_حضرت_ام_کلثوم
ام کلثوم ای تمام باورم
نام تو بر روی لب می آورم
مادر گیتی نزاید همچو تو
درعزایت رخت ماتم آورم
ام کلثوم ای غریب شهرما
نامت ای بانو به عربت می برم
کس هوای کوی لیلایت نکرد
بوده ای بانو توتنها دلبرم
در طفولیت میان این دیار
غصه وغم های حیدر دیده ای
شاهده میخی که بر پهلو گرفت
بین در افتاده مادر دیده ای
بی امان شدگریه های تویقین
روز ها در خاطرت رنجیده ای
شاهدی بر آتش دیوار ودر
مادرت را بین آتش دیده ای
در میان خانه بودی بی امان
بهرمادر بیقراری کرده ای
مثل زینب خواهرت باغصه ها
بعد زهرا خانه داری کرده ای
اول آوارگی اینجاست لیک
غصه های تو چراپایان نداشت
زندگی کردن برایت تا ابد
ساعتی دور از حسین امکان نداشت
.........
دیده ای درکربلا باچشم خود
بردن انگشتر و خلخال را
کی فراموشت شودیک لحظه ای
خنجر وآن تنگی گودال را
دیده ای دربین گودالی عده ای
تیر ونیزه بی هوامیزد به او
عده ای باسنگ وبا چوبش زدند
پیرمردی با عصا میزدبه او
خاطرات وغصه ی کرب وبلا
کرده بانواشک تو بی اختیار
لحظه ای هرگز زیاده تو نرفت
هتک حرمت های مرد نیزه دار
رشادت های خود بانوچنین
تو حفاظت ها ز زینب کرده ای
پابه پای کاروان سنگ جفا
از سره بام منازل خورده ای
دیده ای بانو سه ساله دختری
بین صحرا بر زمین افتاده است
در خرابه تا رسیدی بر سرش
دیده ای پیش پدر جان داده است
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
🍇
#مرثیه_حضرت_ام_کلثوم
داده ای بال و پرم حضرت کلثوم مدد
خُنَکای جگر م حضرت کلثوم مدد
به تلافی همه شب نام توشد ورد لبم
ذکر خیر سحر م حضرت کلثوم مدد
در پی قبر تو ای دخترزهرا وعلی
این دل در به در م حضرت کلثوم مدد
کوری چشم هر آنکس که جسارت به تو کرد
اسم تو بال و پرم حضرت کلثوم مدد
کار با خلق نداریم، سگ کوی توایم
سایه ات روی سر م حضرت کلثوم مدد
دخترفاطمه ای و مادر ما شده ای
به عطایت نظر م حضرت کلثوم مدد
به جهان نام شما ورد زبانم شده است
نور چشمان ترم حضرت کلثوم مدد
سود این است که حساس به نامت باشیم
بی خیال ضرر م حضرت کلثوم مدد
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
#مرثیه_حضرت_ام_کلثوم
ام کلثوم گل نسترن فاطمه است
کیست او سرو رسای چمن فاطمه است
کیست اونور جهانتاب جلال و جبروت
کیست او دخترگل پیروهن فاطمه است
اوست آئینه ی مرعات جمال وجبروت
کیست او روح علی در بدن فاطمه است
چونکه محبوبه و منظومه ی حسن است به جهان
ام کلثوم گل انجمن فاطمه است
اوست بر خاتم انگشت سلیمان وفا
چونکه ارزنده عقیق یمن فاطمه است
ام کلثومی و تکبیر تو از بانک علیست
کیست اکسیر گل نسترن فاطمه است
از که آموخته است حجب و حیا ومعرفت
کیست شاگرد کلاس سخن فاطمه است
ام کلثوم زسوز سحر ش لاله دمید
کیست او طوطی ، شکر شکن فاطمه است
کیست او بانوئی اندر حرم قرب و عفاف
کیست او واقف سر و علن فاطمه است
مثل ومانندندارد به جهان وهستی
شاهد تشت جگر بر حسن فاطمه است
کیستی او عمه ي سادات جهان است فقط
تا ابد محرم بیت الحزن فاطمه است
ام کلثوم شده شاهده مظلومی گل
کیست او ناظر غسل و کفن فاطمه است
ام کلثوم به ( مجنون) نظری لطف نمود
چونکه او گوهر ،گردون ثمن فاطمه است
📕شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
. 👇👇👇👇👇👇
کانال اختصاصی اشعار جدید.
@majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم..:
#مرثیه_حضرت_ام_کلثوم
ام کلثوم ای تمام باورم
نام تو بر روی لب می آورم
مادر گیتی نزاید همچو تو
درعزایت رخت ماتم آورم
ام کلثوم ای غریب شهرما
نامت ای بانو به عربت می برم
کس هوای کوی لیلایت نکرد
بوده ای بانو توتنها دلبرم
در طفولیت میان این دیار
غصه وغم های حیدر دیده ای
شاهده میخی که بر پهلو گرفت
بین در افتاده مادر دیده ای
بی امان شدگریه های تویقین
روز ها در خاطرت رنجیده ای
شاهدی بر آتش دیوار ودر
مادرت را بین آتش دیده ای
در میان خانه بودی بی امان
بهرمادر بیقراری کرده ای
مثل زینب خواهرت باغصه ها
بعد زهرا خانه داری کرده ای
اول آوارگی اینجاست لیک
غصه های تو چراپایان نداشت
زندگی کردن برایت تا ابد
ساعتی دور از حسین امکان نداشت
.........
دیده ای درکربلا باچشم خود
بردن انگشتر و خلخال را
کی فراموشت شودیک لحظه ای
خنجر وآن تنگی گودال را
دیده ای دربین گودالی عده ای
تیر ونیزه بی هوامیزد به او
عده ای باسنگ وبا چوبش زدند
پیرمردی با عصا میزدبه او
خاطرات وغصه ی کرب وبلا
کرده بانواشک تو بی اختیار
لحظه ای هرگز زیاده تو نرفت
هتک حرمت های مرد نیزه دار
رشادت های خود بانوچنین
تو حفاظت ها ز زینب کرده ای
پابه پای کاروان سنگ جفا
از سره بام منازل خورده ای
دیده ای بانو سه ساله دختری
بین صحرا بر زمین افتاده است
در خرابه تا رسیدی بر سرش
دیده ای پیش پدر جان داده است
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
🍇
#مرثیه_حضرت_ام_کلثوم
سوگوارِ حضرت کلثومم
بیقرارِ حضرت کلثومم
درعزایش دل من شد پرغم
روضه دارحضرت کلثومم
هر کجای جهان که باشم در
سایه سار حضرت کلثومم
عمریه سرخوش و شكوفايم
در بهار حضرت کلثومم
سرفرازم به روز محشر هم
درجوار حضرت کلثومم
چون کبوترزنم به هرجاپر
در جوار حضرت کلثومم
گم نگردد مسیر عشق او..
..در مدارِ حضرت کلثومم
شدكار من نوکریِ کویش
گرمِ کار حضرت کلثومم
شادم که از تولّدم همه دم
جيره خوار حضرت کلثومم
مادر من كنيز و بابم عبد،
از تبار حضرت کلثومم
عمری همچون مدافعان حرم
سر بدارِ حضرت کلثومم
تا نفس میکشم خداراشکر
در كنار حضرت کلثومم
جان رازکف دهم بپای غمش
جانثارِ حضرت کلثومم
همچو عباس نه..، مثال حبیب
پیرِ دار حضرت کلثومم ِ
من گدایم به عشق او، زِ وفا
ذوالفقار حضرت کلثومم
تاشدم گریه کن برای حسین
افتخار حضرت کلثومم
مثل مهدی به بَندِ غربت او
لاله بار حضرت کلثومم
دیده ام اشک و خون فشان غمِ..
..چشم تار حضرت کلثومم
گویم ازكوفه و جسارت شام
سوگوار حضرت کلثومم
همچو"مجنون" شاکر الطاف
كردگار حضرت کلثومم
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
29 جمادی الثانی
وفات حضرت ام کلثوم(سلام الله علیها)
حضرت ام کلثوم چهار ماه پس از بازگشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. پدرشان مولی الموحدین امیرالمومنین(سلام الله علیه) و مادرشان حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)میباشد.
صاحب ریاحین الشریعه به نقل از اعیان الشیعه میفرماید:
امیرالمومنین(سلام الله علیه) آن مخدره را به عون بن جعفر طیار (سلام الله علیه)تزویج نمودند.
آنچه در مورد ازدواج ام کلثوم(سلام الله علیها) با غیر از عون بن جعفر نقل شده از بافته های مخالفین است. آن حضرت در واقعه جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین (سلام الله علیه)و اهل بیت و اصحابشان ، در کنار خواهرشان حضرت زینب (سلام الله علیها)از بانوان و یتیمان محافظت مینمود.اشعار آن حضرت در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است.
پس از عاشورا که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند،خطبه آن حضرت در کوفه و مجلس ابن زیاد،اشعار آن حضرت در قادسیه و قنسرین ،اثر دعای آن حضرت در سیبور و بعلبک ،کلمات آن جناب با شمر هنگام ورود به دروازه شام، مرثیه های حضرتش در اربعین و مراجعت به مدینه، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدره دارد.
سرانجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا،بالاخص شهادت سید الشهداء(سلام الله علیه) رحلت شهادت گونه نمود و در مدینه منوره دفن شد. به قولی رحلت آن حضرت در 21 ماه جمادی الثانی بوده است.(وقایع الشهور ص 110)
#محقق
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
❣﷽❣
🌿سخنرانی_حضرت_ام_کلثوم س
🌿ام_کلثوم_کیست؟
ام کلثوم دختر علی بن ابیطالب و فاطمه زهرا،خواهر زینب،حسن بن علی و حسین بن علی است. او در واقعه کربلا از آغاز تاپایان حضور داشت.زادروزش درسال ششم هجری و فوتش چهارماه و ده روز پس از بازگشت از شام و درمدینه اتفاق افتاد.
🏴ایــــــام شـهادت أم کلثـــــوم🏴
حَضرَت سَیدَتی وَمولاتی عُلیاءمُخدره
جنـــــاب ام کُلثوم(سـَــلام اللّه عَلیها)
.
⬛️پس از واقعه کَربِلاء، دوش بــه دوش حضـــــرت عــــــــقیله بنــــــی هاشم
(سـَــــــــــلام اللّه عـــــلیها) بودند
ایشان هم بارها و بارها در طول مسير خطبه خواندندولی بیان نمیشود
مثلاً؛
در كـُــــوفه، بَعلبَک، ســـيبور، نصیبیین
ومنازلی كه رفتند سخنان وشرح مصائب ایشان وجود داردخطبه اي كه ازحضرت اُم کُلثوم دَر كوفه خواندندغوغایی به پا کرد که شهرت نقلی وروایی داردکه وقتي ديدند مردم كوفه نان و خــــرما در میان بچه ها بعنوان(صــَدقه)تقسیم میکنند حضرتش آمدندباهمان غُل وَ زنجیرازدهان بچه ها نان و خرما را بـــيرون كشـــيدند
وخـــــطاب بــــه زنــان کوفه فرمودند؛
مـــگر مــــا را نــمیشــــــناسید؟!
مگر نمیدانید صدقه بر ماحـــرام است؟!
.
.
⬛️در ســندخـــبری اهــــل مــقاتل است
بعدازخطبه حضرت_زینب(علیهاالسلام) حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) شروع
به سخنرانی کردند که گویا همه صدای امیر_مومنان (علیه السلام) راشنیده اند
وَقال راوی؛
رَأيتَ أم كُلثوم (عَليها السَلام)وَلَم
أرخَفرة وَاللّه أنطَق مِنها كَأنَما تَنطَق وَتفَرغ عَلى لِســـان أمير المؤمنــين
(عليه السلام)
امّكلثوم (علیهاالسلام)را ديدم و ديگر همانند او سخنورى نديدم؛ گويا از زبان عــــــلي (علیه الســـلام)سخن مىگفت..
منابع؛
مقتل لُـهوف،ص۱۸۱
بحارالانوار؛ ج۴۵، ص۱۱۴
تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۱۵
الوافی بالوفیات؛ج۱۵، ص۲۴
بلاغات النساء؛ص ۲۴