eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
Voice 131_sd.m4a
851.6K
💦گران بهاترین شی💦 💕به شیخی گفتندفلان کس بر روی آب می رود. شیخ گفت:«سهل است، وزغی و صعوه ای (پرنده کوچک)بر روی آب می برود.» 💕شیخ را گفتند:فلان کس در هوا می پرد. شیخ گفت:«زغنی( پرنده گوشت خوار) و مگسی نیز در هوا بپرد.» 💕او را گفتند:فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می برود. شیخ گفت:«شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می شود. 💕 این چنین چیزها را بس قیمتی نیست 💕مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بجنبد و با خلق داد و ستد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدا غافل نباشد». 💕ارزش واقعی انسان به این است که همواره به یاد خداوند باشد و هرگز حضور او را از یاد نبرد. _مداح حاج ارمین غلامی ┄┄┅═✧❁🌼🍁🌼❁✧═┅┄
Voice 132_sd.m4a
713.5K
مردى از اهل حبشه نزد رسول خدا صلوات الله علیه و آله آمد و گفت : 🔻یا رسول الله ! گناهان من بسیار است. آیا در توبه به روى من نیز باز است ؟ پیامبر (ص) فرمود : آرى ، 🔻راه توبه بر همگان ، هموار است. تو نیز از آن محروم نیستى. مرد حبشى از نزد پیامبر (ص) رفت. مدتى نگذشت که بازگشت و گفت : 🔻 یا رسول الله ! آن هنگام که معصیت مى ‏کردم ، خداوند ، مرا مى ‏دید ؟ 🔻پیامبر (ص) فرمود : آرى ، مى ‏دید. مرد حبشى ، آهى سرد از سینه بیرون داد و گفت : توبه ، جرم گناه را مى ‏پوشاند ؛ چه کنم با شرم آن ؟ در دم نعره ‏اى زد و جان بداد. 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 133_sd.m4a
801.6K
شخصیت والای زن" 🍃🦋 🔮زن طلایی ست که عاشق شدنش اجبارست 🔮همچو برگیست که گریان شدنش اخطارست 🏮مثل ماه است که در پرده شب الماس ست 🏮همچو خورشید که زیبا شدنش تکرارست 👩‍🎓گاه در وقت سحر مثل هل چایی صبح 👩‍🎓گاه چون لذت شیرینی یک افطارست 🙋‍♀زن همان مادر من هست که پابوسی او 🙋‍♀صدثواب است که در سختی ما انصارست 🙆‍♂چون درختی ست که در زیر پرش آرامم 🙆‍♂بهترین منزل دور از گنه و آوارست 🌸زن نشانی ست که بر روی زمین آمده است 🌸دیدنش لحظه ایمان به خدا اقرارست 🦋زن طلایی ست که عاشق شدنش اجبارست 🦋صدثواب است که درسختی ما انصارست.. _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 134_sd.m4a
5.21M
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ از ابو مخنف و یزید بن حبیب مصری نقل شده در اسلام مشاجره و منازعه ای پرغوغاتر و پر سر و صدا تر از مجلسی که در کاخ معاویه برگزار شد گزارش نشده است. 🔻قضیه از این قرار است که : عمرو عاص معاویه را تحریک کرد که جلسه ای تشکیل دهد با هدف تحقیر و اهانت به امام حسن علیه السلام. 🔸اعضای جلسه: یک طرف معاویه, عمروعاص, عمربن عثمان, عتبه بن ابوسفیان, مروان و مغیره, و یک طرف فرزند شیر خدا, حسن بن علی بن ابیطالب علیهم السلام. 🔸شروع جلسه جالب است 🔻معاویه گفت من مایل به تشکیل این جلسه نبودم ؛ اینها مرا مجبور کردند . حضرت قبول نکردند و گفتند: سبحان الله خانه ملک تو باشد و اجازه تشکیل جلسه با تو نباشد؟ 🔻حضرت مدیریت جلسه را بدست گرفت وخطاب به معاویه گفت: با اینکه من تنهایم اما این آنهایند که از من در وحشتند نه من از جمعیت آنها. حالا دستور بده سخن بگویند.(حضرت آنها را آدم حساب نکرد و مخاطب قرارشان نداد). 1️⃣ اول پسر عثمان سخن گفت و به امام اهانت کرد که شما که قاتل پدرم عثمان هستید و باید قصاص می شدید؛ چرا زنده اید؟ و اهانت های دیگر به حضرت کرد. 2️⃣ بعد عمرو عاص بدترین اهانت ها را به امام کرد(که قلم شرم دارد از آنها) از جمله گفت: شما و پدرت دشمن خدایید!! و از بدترین مخلوقات خدا هستید و قاتل خلفا هستید و... 3️⃣ بعد عتبه برادر معاویه به حضرت اهانت کرد که شما و پدرت شرورترین مردم هستید, قصاص تو بر ما لازم است و... 4️⃣ بعد ولید به امام اهانت کرد و گفت شما به عثمان حسادت کردید, شما قطع رحم کردید و امت اسلامی را از بین بردید و... _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 135_sd.m4a
865.6K
تاثیر وضو ✅ تاثير شير دادن كودك در حال وضو 🖌 شيخ مرتضي انصاري(متوفي 1281ه.ق.) كه در نجف اشرف مدفون است، از علما و مراجع برجسته قرن سيزدهم بود و كتاب‌هاي درسي«مكاسب» و«رسائل» كه در حوزه‌هاي علميه تدريس مي‌شود، از تأليفات ايشان مي‌باشد. وي زاهد و عابدي بي مانند بود و از نظر علم و جنبه‌هاي معنوي، يگانه عصر به حساب مي‌آمد. وقتي به مادرش گفتند: «فرزندت به درجات عالي علم و تقوا رسيده است» وي در پاسخ گفت: «من در انتظار آن بودم كه فرزندم ترقي بيشتري داشته باشد. زيرا من به او شير ندادم مگر اين كه با وضو بودم، 🌨 و حتي در شب‌هاي سرد زمستان هم بدون وضو او را شير نمي‌دادم.» 📚 مرتضي انصاري، زندگاني و شخصيت انصاري، ص57. مداح حاج آرمین غلامی
Voice 136_sd.m4a
5.66M
دعای عهد _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 137_sd.m4a
3.03M
💠 شفای سرطان به عنایت امام رضا علیه السلام 💠 مرحوم آیت اللَّه العظمی آقای حاج شیخ محمّد علی اراکی از آیت اللَّه العظمی آقای حاج سید ابوالقاسم خویی نقل فرمود: هنگامی که بچه بودم، پدرم در مشهد آشنایی داشت که مرد صالح و باتقوایی بود، او می‌گفت: مدت ها بود که در انگشتانم سوزشی را احساس می‌کردم به نحوی که روز به روز بر سوزش آن افزوده می‌شد. با وجود صبر و تحمّل فراوان نهایتاً بی طاقت شده و تصمیم گرفتم به نزد بهترین دکتر شهر که یک آمریکایی بود بروم. با مراجعه به او دریافتم که انگشتانم به سرطان مبتلا شده است و باید بریده شود. اما هرچه فکر کردم نتوانستم برای این کار خود را راضی کنم. مدّتی از این جریان گذشت تا از شدت درد، برای بریدن انگشت خود راضی شدم، وقتی دوباره پیش دکتر آمریکایی رفتم، گفت: سرطان پیشروی کرده و برای جلوگیری از آن، باید دست از مچ قطع شود. پذیرفتن این حرف برای من سخت بود، در نتیجه حاضر نشده و برگشتم، ولی درد توان را از من گرفت و برای بار سوم نزد دکتر آمریکایی رفتم که تشخیص او پیشروی مجدّد سرطان تا آرنج بود، که باید تا همان جا قطع می‌شد، اما باز من راضی به این کار نشدم و سرانجام برگشتم. مجدّداً از شدت درد، برای بار چهارم نزد دکتر رفتم، ولی در اثر پیشروی سریع سرطان تشخیص او این بود که باید دست از کتف قطع شود، اما من حاضر نشدم. سرانجام چاره ای جز تسلیم ندیدم، لذا گرفتم نزد دکتر بروم، ولی قبل از رفتن به مطب دکتر با وجود خستگی فراوان، ابتدا به حرم حضرت رضاعلیه السلام رفتم و با ناراحتی عرض کردم: این چه عنایتی است که به من دارید؟ ... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 138_sd.m4a
809.1K
زیاد به زیارت امام رضا علیه السلام بروید.... امام رضا(ع) مي فرمايد : اگر کسي به زيارت من بيايد من در سه جا به ديدن او مي آيم. يکي از صفات امام رضا(ع) انيس و مهربان است زيرا يک زيارت را به سه زيارت پاسخ مي دهد. روايت داريم که وقتي به زيارت امام رضا (ع) مي رويد بجاي اينکه يک ساعت در حرم باشيد اين را به دو تا نيم ساعت تقسيم کنيد يعني دو بار به زيارت بياييد تا تعداد زيارت شما بيشتر بشود. يکي از بزرگان بيش از 60 بار به زيارت امام رضا(ع) رفته بود و وقتي ايشان را در خواب ديدند، ايشان گفته بود که مي خواهم به دنيا برگردم تا يک بار ديگر به زيارت امام رضا(ع) بروم. _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 139_sd.m4a
2M
آیت الله اراکی (ره) فرمودند: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر. سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (ع) است! گفتم چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید. ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم! همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست. جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود. 📚 منبع: کتاب آخرین گفتار مداح حاج آرمین غلامی
Voice 140_sd.m4a
3.96M
🔸جنگ احد و شهادت حضرت حمزه علیه‌السلام ▪️در اين غزوه بر أميرالمؤمنين عليه السلام بہ جهت حمايت از پيامبرﷺ 90 جراحت بر صورت، سر، سينہ ، شڪم، دست و پاي مبارڪ رسيد▪️ جبرئيل نازل شد و عرض ڪرد:🔻 🔸يا محمد، به‌خدا قسم اين‌عمل علی‌بن‌ابی‌طالب مواسات (یاری رساندن) است🔸 پيامبر صلی الله عليه و آله فرمود:🔻 اين بدان‌جهت است‌کہ‌من از اويم و او از من است. جبرئيل عرض ڪرد: و من از شما دو بزرگوارم🔸 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۴📚 🔹بانوئی بہ نام نُسَيبِه در جنگ اُحـُد: ♦️در اين روز يڪی از کسانی کہ جانفشانی کرد و فرار نڪرد، بلکہ مانع از فرار ديگران نيز شد؛ بانوئی بہ نام نسيبه دختر کعب بن مازنيه بود و بہ او اُم عَماره می‌گفتند♦️ او با شوهر و دو پسرش در جنگ‌احد شرکت‌داشتن نسيبه مُشک آبی بہ دوش داشت و سَقايی‌ات لشکر اسلام را می‌نمود✅ هنگامی ڪہ موقعيت را چنان ديد ڪہ مسلمين در حال فرار هستند، مشڪ را بہ ڪناری انداخت و خود را پيش روی پيامبر صلی الله عليه و آله سپر ڪرد، بہ گونہ‌ای ڪہ جراحات زيادی بر او وارد شد، ڪہ مداوای يڪی از آن جراحت‌ها تا يك سال بعد ادامه داشت🌺 اين زن فداکار دست بہ شمشير برد، و چنان ضربه‌ای بر ابن حميه ڪہ قصد کشتن پيامبر صلی الله عليه و آله را داشت زد کہ او فرار ڪرد👺 عبدالله فرزند نسيبه خواست فرار ڪند ڪہ مانع او شد و او را تشويق بہ جنگ و دفاع از پيامبر صلی الله عليه و آله نمود و او قبول ڪرد🌹 پيامبر(ص) بہ نسيبه فرمود:🔻 🔸بارڪ الله عليڪ يا نسيبه🔸 در اين حال پيامبر ديد يکی‌از مهاجرين فرارمیکند در حالی کہ سپرش را به پشتش بستہ است👹 مداح حاج آرمین غلامی
Voice 141_sd.m4a
1.07M
تاریخ پانزدهم شوال؛ وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام چنین روزی به سال 255 جناب عبدالعظیم فرزند عبدالله بن علی بن حسن بن زیدبن حسن بن امیر المومنین علی علیه السلام به وفات رسید. شاه عبدالعظیم از محدثین واز اصحاب امام جواد وامام هادی علیهما السلام بوده وهنگامی که عقاید خود را خدمت امام هادی علیه السلام عرضه میکند آن حضرت اورا تایید میکند ومیفرمایند :حقا تو از شیعیان ما هستی. شاه عبدالعظیم ازدست بنی العباس گریخت وبه طور ناشناس در ری زندگی میکرد .همسر ایشان جناب بانو خدیجه دختر قاسم بن الحسن بن زیدبن حسن بن علی علیه اسلام بوده که خود بانویی با کمال بوده است. وقایع الشیعه ص۱۸۱ برای حضرت شاه عبدالعظیم و همسر ایشان وپدرومادر ش صلوات. @majnon1396 به حق حضرت زینب سلام الله علیها اللهم عجل لولیک الفرج 👇👇👇 ✅ 💐 عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارِ عَنْ بَعْضِ أَهْلِ الرَّيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى 🔅أَبِي الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ🔅 علیه السلام، فَقَالَ: أَيْنَ كُنْتَ؟ فَقُلْتُ: زُرْتُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ علیه السلام. فَقَالَ: أَمَا إِنَّكَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِيمِ عِنْدَكُمْ، لَكُنْتَ كَمَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ علیه السلام. 💠🔶🔹 💐محمد بن يحيي عطار از يكي از اهالی رى نقل می کند كه گفت: نزد حضرت 🔅هادی🔅 علیه السلام رفتم، حضرت فرمودند: كجا بودى؟ عرض كردم: به زيارت امام حسين بن على رفته بودم. حضرت فرمودند: تو اگر قبر عبدالعظيم ع را كه نزدتان هست زيارت ميكردي، مثل كسي بودي كه حسين بن علی ع مداح حاج آرمین غلامی
🗣رسم ساخت تسبیح از خاک قبر حضرت علیه السلام قبل از شهادت حسین بن علی علیه السلام حضرت صادق علیه السلام فرمود: حضرت فاطمه علیهاالسلام، دختر رسول خدا صلّی الله علیه و آله، نخ پشمین بافته شده را به تعداد تکبیرات گره زده بود و آن را در دست می ‌گرداند و تکبیر و تسبیح می ‌گفت تا آن که بن عبدالمطلب شهید شد و تربت او را به کار گرفت و از آن تسبیح ساخت و مردم هم تبعیّت کردند. امّا وقتی حسین بن علی علیه السلام شهید شد، امر تسبیح به تربت او برگشت و به خاطر فضیلت و مزیّتی که داشت، تربت او برای تسبیح به کار گرفته شد. 🌹 (مستدرك الوسائل، ج‏4، ص12- 13 به نقل از المزار الکبیر) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
Voice 102_sd.m4a
2.39M
ملاعباس چاوش با جمعی از جوانان شب جمعه به کربلا آمدند، از او خواستند تا برایشان مداحی کند،رسیدند بالای سر امام حسین(ع)، به خود گفت دفترچه شعرم را باز میکنم هر شعری آمد همان را میخوانم. دفترچه اش را باز کرد و اشعار علی اکبر(ع) آمد، و شروع کرد به خواندن. سفر اول کربلا و همه جوان، مجلس شوری بپا شد، ملا عباس گفت:بس است،دیگر برویم استراحت کنیم. در عالم خواب به او گفتند آماده شوید که امام حسین(ع) میخواهد به دیدارتان بیاید، او در عالم خواب همه را بیدار کرد و مودبانه نشستند تا آقا تشریف آوردند. امام حسین(ع) فرمود:ملا عباس! گفتم: بله آقا جان. فرمودند: می دانی چرا من امشب به اينجا آمدم؟! گفتم: نه آقاجان. فرمودند: من با شما سه كار داشتم. گفتم: آن سه كار چيست آقا جانم؟ فرمودند: اولا، بدان كه هر كس زائر ما باشد، به ديدنش می رويم! ثانيا، شبهای جمعه وقتی در مازندران هستی و جلسه داريد و دور هم می نشينيد، یک پيرمردی دم در می نشيند و كفش ها را درست می كند، سلام حسين را به او برسان! سپس فرمودند: ملا عباس! كار سوم هم اين است كه آمدم به تو بگويم كه اگر دفعه ی ديگر رفقا را در شب جمعه به حرم آوردی،... گفتم بله آقا؟ یک وقت ديدم بغض راه گلويشان را گرفت. گفتم: آقا چی شده؟فرمودند: ملا عباس اگر دو مرتبه رفقايت را شب جمعه به حرم آوردی و خواستی نوحه بخوانی، ديگر نوحه ی علی اكبر را نخوانی! گفتم: چرا نخوانم؟ مگر بد خواندم؟ غلط خواندم؟ !فرمودند: نه. گفتم پس چرا نخوانم؟! فرمودند: ملا عباس! مگر نمی دانی شبهای جمعه مادرم فاطمه زهرا(س) به كربلا می آيند؟! مداح حاج آرمین غلامی
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب # ❤️ ♦ افتاده دست مردک پستی سرت حسین خس خس فتاده دروسط حنجرت حسین درزیرخنجرش بدنت فحش میخورد مشتی زدو همه دهنت مُش میخورد نامرده پست موی سرت راکشیده است ملعون مست بال وپرت رابریده است کشتار چلچله چقَدرباب شدحسین ازسوزتشنگی جگرت آب شدحسین اینگونه پیش دیده ی من دست و پا مزن اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن گریم برای وسعت دریای تشنه ات خواهر فدایی توو لب های تشنه ات آبی نبود درکف ودر نای تشنه ات عالم فدای آن لب عطشان و تشنه ات خونابه ی سر از دهنت ریخت یاحسین آلاله روی پیرهنت ریخت یاحسین دیدم که روی لعل لبت خیزران نشست دیدم حسین روی گلویت سنان نشست چکمه به روی پیکر تو بی امان زدند سر نیزه وحشیانه به روی دهان زدند جزخاک وخس دگر کفنت نیست تشنه لب بر جسم خویش پیرهنت نیست تشنه لب ✅
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 ♦ بین گودال تنش بود که ذبحش کردند زیرچکمه بدنش بودکه ذبحش کردند ساربان درپی انگشتری،انگشت برید گندم ری ثمنش بود که ذبحش کردند هرکسی آمده چیزی ببرداما شمر درپی پیرهنش بود که ذبحش کردند زنده زنده زتنش شمر،سرت کردجدا غرق خون کل تنش بود که ذبحش کردند وای از واعطشا گفتن،او درگودال ناله ی دلشکنش بود که ذبحش کردند بین گودال به لب ذکر مناجاتش بود نیمه کاره سخنش بود که ذبحش کردند برسره سینه ی او شمربه خنجرآمد قطعه قطعه بدنش بود که ذبحش کردند مادرت فاطمه آمد و لی باقده خم اولین سینه زنش بود که ذبحش کردند روی خاک است غریبانه تن سلطانی بوریایی کفنش بود که ذبحش کردند ✅
Voice 101_sd.m4a
5.8M
☘حکایت شنیدنی توبه مصطفی دیونه☘ 🔻در قدیم هرمحله تهران قُرُق یک لات بود.مثلا یک قسمت با طیب بود یک قسمت هم با مصطفی پادگان یا مصطفی دیوونه. البته به این دلیل بهش دیوونه میگفتند چون دیوونه اهل_بیت بود ولی بهرحال یک لات بود. 🔻لات های قدیم یک مرام ها و جوانمردیهایی هم داشتند. یک شب جمعه ای مصطفی پادگان بهمراه نوچه هاش به شمال تهران (باغهای فرحزاد آن زمان)برای عیاشی وخوشگدرانی میروند.اتفاقاً آسید مهدی قوام هم برای هوا خوری آنجا بود.کسی آمد وبه مصطفی خبر داد که آسید مهدی قوام هم آنطرف باغ است،بزن وبکوبتون رو کمتر کنید مصطفی رو به آن شخص گفت:ما نوکر بچه های فاطمه زهرا هستیم!رفت پیش سید مهدی،صورتش رو بوسید و گفت ما نوکر شماهم هستیم! 🔻آسید مهدی گفت مصطفی! ما امشب اومدیم لات بشیم! مرام لوطی گری ولاتی، اولین قانونش چیه؟ 🔻مصطفی گفت:حاج آقا اولین قانونش قانون حق نمک. اگه نمک کسی رو خوردی نمکدون نشکن.سید مهدی گفت حرفش رو فقط میزنی یا عمل هم میکنی؟ مصطفی ساکت شد و چیزی نگفت. 🔻مصطفی! مثل اینکه فقط حرفش رو میزنی چقدر نمک خدا رو خوردی و نمکدون شکستی! مصطفی همون جا و همون وقت به دست آسید مهدی قوام عوض شد. 🔻بعد از آن قضیه تمام دارایی و ثروت خود رو تبدیل به پول نقد کرد و در چمدانی گذاشت و راهی قم شد رفت خدمت آیت الله بروجردی (رحمت الله علیه) 🔻وقتی وارد منزل ایشان شد نزدیک ظهر بود دفتر دار آقای بروجردی در ایوان ایستاده بود در حالیکه مصطفی وارد حیاط شد.رو به دفتر گفت میخواهم آقای بروجردی رو ببینم. دفتر دار گفت آقا، پیرمردی هستند و الان هم نزدیک ظهر.ایشان اذیت میشوند .... مداح حاج آرمین غلامی
بسم الله الرحمن الرحیم شده ام برتوگرفتاراباعبدالله روم ازعشق توبر داراباعبدالله ناظر کارمن ازروز ازل بودی تو بوده ام برتوهواداراباعبدالل ه همه ی عمر حواست به دلم بوده وبس نشدم آلوده رفتاراباعبدالله میکنم توبه به درگاه تو ای شاه کرم شده ام خسته ز تکراراباعبدالله گربدم اماتو آقامهربانی میکنی گشته ام برتو بدهکاراباعبدالله من خجالت زده ام کارنکردم به درت بودم عمری به تو سرباراباعبدالله کاش (مجنون)به در میکده ات جان بدهد بر درت ناله کنم زاراباعبدالله _آرمین غلامی(مجنون )
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ از ازل معتکف کوی امام صادقم من اسیرخم ابروی امام صادقم درپی جلوه ی دنیانرود این دل من من خریدار گل روی امام صادقم گل رخان رابه سرای دل عاشق ره نیست عاشق آن رخ دلجوی امام صادقم برلبانم همه جا زمزمه جزنامش نیست ازازل سینه زن کوی امام صادقم تا ابدگریه کنه شیخ الائمه هستم شكرگویم که ثناگوی امام صادقم لب(مجنون )همه جا زمزمه ی یادش بود سرخوش ومست ازآن ی امام صادقم . 🔅لبنانی بود! 🔅ولی دوست داشت یک خانه هم توی مدینه داشته باشد. پول داد به امام صادق تا حضرت برایش خانه بخرد! گفت: زحمتش را شما بکشید. 🔅آقا فرمود : یک خانه خوب برایت خریده ام. این هم قباله اش! و یک کاغذ گذاشت جلویش! 🔅مرد خواند: جعفر بن محمد برای این مرد خانه ای در بهشت خریده است که یک طرف آن به خانه رسول اکرم متصل است، طرف دیگرش به خانه امیرالمؤمنین و دو طرف دیگرش به خانه ي امام حسن و امام حسین!!! 🔅مرد با خوشحالی کاغذ را بوسید و گذاشت روی چشمانش. امام گفت: پولت را دادم به فقرای مدینه! 🔅خانواده اش را قسم داده بود وقتی مرد، نوشته را بگذارند توی کفنش! روز بعد از دفنش آمدند سر قبرش؛ دیدند نوشته ای آنجا گذاشته شده: جعفر بن محمد به وعده اش وفا کرد! . 🔎در محضر آفتاب، مجموعه ۱۴ خورشید و ۱ آفتاب . مداح،،
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 خلاصه ای از زندگینامه حضرت امام صادق علیه السلام 🔆 نام: جعفر بن محمد سلام الله علیه  كنيه: ابوعبدالله، ابواسماعيل و ابوموسى القاب: صادق، فاضل، صابر، طاهر، قائم، كافل و منجى مشهورترين لقب آن حضرت «صادق» است . 🔆 تاريخ و محل ولادت: هفدهم ربيع‏ الاول سال ۸۰ هجرى در مدينه منوره، در سرزمين حجاز 👈🏻نسب پدرى: امام محمد باقر بن على بن حسين بن على بن ابیطالب سلام الله علیه 🔆 نام مادر: فاطمه، مكنّى به‏ ام فَروه بنت قاسم بن محمد. ام فَروه، که مقام والايى در بين زنان زمان خويش داشت. اين زن از تربيت ‏شدگان مكتب امام زين‏ العابدين و امام محمد باقر علیهماالسلام است.  🔆 مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، امام محمد باقر سلام الله علیه در هفتم ذی حجه سال‏ ۱۱۴ هجرى تا ۲۵ شوال سال ۱۴۸ هجرى، به مدت ۳۴ سال  🔆 تاريخ و سبب شهادت: ۲۵ شوال سال ۱۴۸ هجرى، در سن ۶۵ سالگى، به وسيله زهرى كه منصور دوانيقى لعنت الله علیه به آن حضرت خورانيد. 👈🏻 محل دفن: قبرستان بقيع، در مدينه مشرفه، در جوار قبر پدر و جدش و امام‏ حسن مجتبى سلام الله علیه 👈🏻تعداد راويان و اصحاب امام صادق سلام الله علیه بيش از چهار هزار نفر است كه از محضر آن حضرت بهره‏مند شده و در جهان اسلام به انتشار علوم اهل بيت پرداختند. مداح،،
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیه السلام (ع) باشدقبول پیکره بی جان تونسوخت باشد قبول میخ دری برتنت ندوخت باشدقبول بسته نشدهر دو دست تو دیگرندیداهل وعیالت شکست تو دیگرمیان هجره تنت جابجانشد عمامه وعبا زتن تو جدانشد دیگرتنت به سمت و سوی بزم مِی نرفت باشد قبول سره جدت به نی نرفت باشد قبول سره جدت به نیزه هانشد پیراهنی ز پیکر جدت جدا نشد باشدقبول قلب توغمگین نمانده است دیگرسری به گوشه خورجین نمانده است آقابه کوچه نیزه به پهلوت میزدند سنگی دگر به روی سرتو نمیزدند درکوچه هابه زخم دل تو نمک زدند در کوفه عمه جان شمارا کتک زدند آقاجان، نیمه شب بردنت. خیلی‌ها تو کوچه و بازار نبودن ببینن... بمیرم برا جدت امیرالمؤمنین؛ جلو چشم زن و بچه، ریسمان به گردن، دست بسته میبردنش. یهو یه صدایی از پشت در گفت "یاعلی" با تمام قوّتش بلند شد. دست به کمربند مولا انداخت. یهو یه اشاره‌ای کرد: مغیره! مگه نمیبینی نمیذاره علی رو ببریم؟ اونجا بود که شاید امام حسن این صحنه رو دید فرمود: الهی بشکنه دست مغیره میان کوچه‌ها بی‌مادرم کرد... مداح،،
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
متن سینه زنی شهادت حضرت صادق (ع) ... 🍃 آنکه سوی بیرقش عمری دویدم صادق است آنکه درعالم شده تنها امیدم صادق است کس مرا درعالمین هرگز نکرده دلبری آنکه ازنامش همیشه خیر دیدم صادق است خوب یادم داد. مادر عشق شیخ الاوصیا از لب بابــای خود نامش شنیــــدم صادق است ذکرتان هرکس بگویدمیشود، آقای من آنکه غیرازاومن ازایشان بُـریـدم صادق است گر زمین گیــرم ولی او دستگیرم بوده است آنکه جزخوبی از اوچیزی ندیدم صادق است صحن خاکی بقیع شدقبله اهل نظر یاد لحظه لحظه اش آهی کشیدم صادق است کاش عمری خادم صحن بقیعت میشدم آنکه عمری گرد او باجان پریــدم صادق است من چه گویم بهتریـــن ایام عمــرروضه بود آنکه عمری درعزایش من خمیدم صادق است مداح،،
بسم الله الرحمن الرحیم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ @majnon1396 ایدل بنال از امشب ، که فصل غم بپاشد شهر مدینه دیگر، در ماتم و عزا شد بدشت سینه بذر، غصه و غم بکارید اندر ، عزای صادق ، سوگ و عزا بپاشد کشتی علم و تقوا ، اندر طواف طوفان در بین موج غمها- اسیر و مبتلا شد شهر مدینه گشته ، کرببلای صادق شیون و وامصیبت ، در ارض و در سما شد موسی ابن جعفر امشب ، دیگر پدر ندارد دگر بدون بابا ، زمانه بی صفا شد گرفته گَرد ماتم – کُرسی علم و دانش جهان علم و تقوا ، بنگر که در عزا شد از ستم و جفای – منصور بی مروت پیرُ رئیس مذهب ، امشب دگر فدا شد (مجنون) از این مصیبت ، گریه ی بی امان کن کُشته امام صادق ، از زهر پُر جفا شد شعر..آرمین غلامی(مجنون)
علیه السلام (ع) باشدقبول پیکره بی جان تونسوخت باشد قبول میخ دری برتنت ندوخت باشدقبول بسته نشدهر دو دست تو دیگرندیداهل وعیالت شکست تو دیگرمیان هجره تنت جابجانشد عمامه ازسر وعبا زتنت جدانشد دیگرتنت به سمت و سوی بزم مِی نرفت باشد قبول سره جدت به نی نرفت باشد قبول سره جدت به نیزه هانشد پیراهنی ز پیکر جدت جدا نشد باشدقبول قلب توغمگین نمانده است دیگرسری به گوشه خورجین نمانده است آقابه کوچه نیزه به پهلوت میزدند سنگی دگر به روی سرتو نمیزدند درکوچه هابه زخم دل تو نمک زدند در کوفه عمه جان شمارا کتک زدند 🔸شاعر:آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے
--آرمین غلامی (مجنون) --------------------------- آن روز مدینه یکسرغم بود ازرفتن صادق همه جاماتم بود تنها نه زمین بلکه زمان گشت عزادار این داغ همیشه بر سر عالم بود 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 آتش به در خانه ی حق برپا بود گویاکه تدایی غم زهرا بود رسم است که درشعله ی آتش سوزد هرخانه بر آن نام علی احیا بود 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 نیمه شب بود دراین کوچه پدر رابردند پی ناقه دست بسته پدرم آزردند شعله بالامیکشد ازخانه ی مانیمه شب بی عباحضرت شیخ الاوصیارابردند 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 وسط کوچه چرا در تب و تابی ارباب روی دستت چو علی بود طنابی ارباب اشگ غم ریخته ای دروسط کوچه ولی یاد لب تشنگی طفل ربابی ارباب 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 پشت مرکب ها توراپای پیاده می کشند نیمه ی شب پیکرت را ایستاده میکشند وای دیدی بی امان پای پیاده نیمه شب شاه را پیش دوچشم شاهزاده میکشند 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 تاشكوه در آن حسن حقایق افتاد دریای بلا زچشم عاشق افتاد درکوچه به پیش دیده ی اهل وعیال دیدم بخداحضرت صادق افتاد 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 دربین شعله خانه ات آتش کشیده اند بی احترام گشتی و حرمت دریده اند در کوچه دست بسته تورامیکشانده اند دراضطراب اهل وعیال تو دیده اند
بسم الله الرحمن الرحیم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ @majnon1396 من هوادار امام صادقم مست وهوشیار امام صادقم آنکه بر دین خدارهبربود حضرت صادق گل حیدر بود دشمنت شدحمله ور در خانه ات آتشی زد بر دره کاشانه ات پیش چشم کودکان خانه ات کرده پژمرده گل وپروانه ات سربرهنه برده اند درتاب وتب پیرمردی رامیان سوزه تب پیش چشمان عیال جان به لب میکشدجسم توراخفاش شب بی کس وبی یار ویاور بوده ای حجت حق.نوره داوربوده ای درمدینه زارومضطرگشته ای خسته ازمنصورکافرگشته ای زهره کینه بر دلت کرده اثر درعزایت میزند موسی به سر تا ابد(مجنون)عزادارتوشد ای گل زهراگرفتارتوشد _شعر_آرمین غلامی(مجنون) ._______________________