eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
613 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
.. دوم محرم برهمه شاهان حسین فرمانرواست حاکم کل جهان در کربلاست .. سلطنت برکل شاهان میکند شاه ما بر کل شاهان، پادشـاست هرکه را داردجنونی مست اوست جزحسین بر هر که می نازی خطاسـت سلطنت باشدبه دستان حسین بر همه شاهان حسین فرمانرواســت هرچه میخواهی بیا از اوطلب، این حسین سلطان ملک اولیاســـت کل گنج عالمین در دست اوست باب رحمت بعدحق دراو، رواســـــت امپراطور است درعالم حسین کیست او.هرچه از اوگویم رواســــت هرچه سلطان است ای (مجنون )بدان بر سرای این حسین جمله گداســــت..
.. دوم محرم سلطان کربلا ﺣﺮﻣت چیز ه دیگریست آقاﻋﻨﺎﯾﺖ ﻭﮐﺮﻣت چیز ه دیگریست ....................................... ذکرحسین ‌حسین همه جا ﯾﮏ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ آقاهمیشه ﺫﮐﺮ ﻭﺩﻣت چیزه دیگریست ....................................... اینجاشبی قدم به سره دیده ام بنه ﺩﺭ ﻫﺮ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﻗﺪﻣت چیزه دیگریست ....................................... خود وعده کرده ای که بگیری دست مرا ای شافع جنان ﻗﺴﻤت چیزه دیگریست ....................................... سلطان عشق شافع فردای محشری شاهاﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﺍ ﻋلمت چیزه دیگریست ..................................... ..(مجنون ) به جزشمابه کسی رونمیزند ارباب نزدحق ﻗﻠﻤت چیزه دیگریست.
(ع)_ باز درشیبب عذارقتلگاه بود ملعونی کنارقتلگاه بودگیسوی حسین دردست شمر روی خاک افتاده یارقتلگاه میزند در زیرخنجر دست وپا شدجدا ازتن نگار قتلگاه مثله شد درزیر خنجر ها تنی لاله ی نرگس عذارقتلگاه هرطرف یک تکه از جسم توبود عطر گیسویت بهار قتلگاه یوسف گمگشته زیرخنجراست ای مسیحای تبار قتلگاه تکه ای سالم نمانده درتنت مانده یادت گلعذار قتلگاه ای براهت مانده زینب تا ابد دیده گریان اشکبار قتلگاه جلوه کن ای مه بالای نی تا برآید انتظار قتلگاه آمده مادر به استقبال تو ازمدینه در کنار قتلگاه میکنم ناله برای دوریت اشکهایم بر مزار قتلگاه انتقام حق توخواهم گرفت خطبه خوانم درکنار قتلگاه تا نفس در سینه (مجنون)بود میشود او داغدار قتلگاه غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ دوم محرم دوم_ محرم_۱۴۰۳
امام_حسین_علیه_السلام رزق عالم میرسدبا یک نوایت یاحسین بازآقاکرده ام حال وهوایت یاحسین وصف وشانت باید از پیغمبر و حیدر شنید ما کجا و گفتن از حال و هوایت یاحسین دربهشت جاودان بردرب آن حک کرده اند اولویت هست اینجا با گدایت یاحسین در اذان خود بگویم اشهد ان حسین می شوم وارد به جمع بچه هایت یاحسین گفت مجنون نعمت لیلی فراوان میرسد هرچه دارد این جماعت از دعایت یاحسین @majnon1396 دوم محرم
شاه عشاق جهان کرببلایت عشق است توتیاکردن خاکِ کفِ پایت عشق است روضه ی خانگی ماهمه لطف زهراست قندش از مادر تو مزه ی چایت عشق است جان به راه روضه های توسپردن چه خوش است ناله از ما زدن و مرثیه هایت عشق است در رهت جامه دریدن شده کارم همه شب دم گرفتن زغم وسوز ه نوایت عشق است خوشم از اینکه شدم به روضه ها پاگیرت ناله از داغ فراق کربلایت عشق است مادرم شیربه اشک غم تو داده به من گریه های پدرم دراین عزایت عشق است چه شود پای پیاده به زیارت آیم نیمه شب ناله در ایوانِ طلایت عشق است باز (مجنون)حرم کرببلا دعوت شد باز آقابخدا لطف وعطایت عشق است @majnon1396 دهه دوم محرم
(ع)_ باز درشیبب عذارقتلگاه بود ملعونی کنارقتلگاه بودگیسوی حسین دردست شمر روی خاک افتاده یارقتلگاه میزند در زیرخنجر دست وپا شدجدا ازتن نگار قتلگاه مثله شد درزیر خنجر ها تنی لاله ی نرگس عذارقتلگاه هرطرف یک تکه از جسم توبود عطر گیسویت بهار قتلگاه یوسف گمگشته زیرخنجراست ای مسیحای تبار قتلگاه تکه ای سالم نمانده درتنت مانده یادت گلعذار قتلگاه ای براهت مانده زینب تا ابد دیده گریان اشکبار قتلگاه جلوه کن ای مه بالای نی تا برآید انتظار قتلگاه آمده مادر به استقبال تو ازمدینه در کنار قتلگاه میکنم ناله برای دوریت اشکهایم بر مزار قتلگاه انتقام حق توخواهم گرفت خطبه خوانم درکنار قتلگاه تا نفس در سینه (مجنون)بود میشود او داغدار قتلگاه غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
درِ آتش زده ای روی سرش افتاده وسطِ شعله همه بال وپرش افتاده باره شیشه داشت آن بانو به خود‌ بالگد بین دری بود پسرش افتاده ابر با ابر گلاویز شد وشد آتش صاعقه بر دل دعوا گذرش افتاده لشگری ردشده از،روي گل یاس علی دیدیکباره همه برگ وبرش افتاده درطناب افتاده واوبه خودش می‌پیچد جنگ را باخته؛ در مه سپرش افتاده شر، شده کوچه ودر، وای بحال زهرا پیش چشمان علی بود سپرش افتاده فاطمه دروسط کوچه زمین گیرشده سوی اوحضرت مولا نظرش افتاده آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بین دیواری ودری بود عذابت کردند پیش چشم رهگذر خانه خرابت کردند بین دیوار ودری داغ نمودند تنت بالگدهای مداوم همه خوابت کردند چقدر زجرکشیدی تودرآن صحنه ی شوم وسط شعله چنین بود کبابت کردند بازی اهل سیاست چه فریبَ‌ست و ریا باتمسخربین در بودخطابت کردند اول کار دراين حمله هجوم آوردند آخرش بين دري نقشه بر‌ آبت کردند بين آتش تن و رخساره زهراميسوخت در نهاخانۀ آن بيت كبابـت کردند ریخت ازسینه ی تو چشمه ای از خون زهرا بین دیوار ودری بودسرابت کردند لب فروبسته ای از دردوغم خود زهرا بعده تو بامنه دلخسته حسابت کردند... آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
الله الرحمن الرحیم راه بندان است کوچه, شانه داری مهربان؟ کفتری بشکسته بالم, لانه داری مهربان؟ هی قدم برداشتی تو از غم و دلواپسی غصه ات بردوش من ,ویرانه داری مهربان؟ عاقبت ای باوفا این غصه جانم را گرفت کرده ام گم خانه را,کاشانه داری مهربان؟ فاطمه بین درو دیوار افتاده بیا بهرمن یک مرحم شاهانه داری مهربان ثلث سادات جهان بایک لگد نابود شد بهر زهرا سینه ای جانانه داری مهربان گرچه گستاخیست ای مرد دستهایت بسته است پشت این در عاشقی فرزانه داری مهربان گوشوارفاطمه درکوچه ها مفقود شد گریه ای بی وقفه دارم , شانه داری مهربان؟ غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
بسم الله الرحمن الرحیم  مزن ظالم  که زهرایم  جوان است    که او  نور زمین  آسمان است   مزن ظالم  که  او ام ابیهاست   شفیع  محشر  فردای  عقباست   مزن  ظالم که  زهرا بی گناه  است   که  بر  خلق  دو عالم  او پناه  است   مزن ظالم  که زهرا  نور عین است  مزن چون  فاطمه  ام الحسین است   مزن سیلی  به روی  ماه  پاره   که گوش  فاطمه  شد پاره پاره   مزن با تازیان  بر روی زهرا  مکش  آتش  تو بر  گیسوی زهرا   میان در  تو کشتی همسرم را   شکستی  تا ابد  بال و پرم را   تمام  هست و بودم  بوده زهرا   تمام تار  و پودم بوده زهرا   به پیش  دیده ام  زهرا  کتک خورد  که پهلویش  از آن  ضربه ترک خورد   ولی  تا  روز محشر  سوگوارم   که رفته  از کفم  تنها نگارم  💠 # آرمین غلامی_(مجنون)
-  حیف  شد  گلخانه ام  را سوختند  میخ  را   بر سینه  گل دوختند  حیف شد  پروانه را  سیلی زدن   روی ماهش  پرده ای  نیلی  زدن  حیف شد  در بین آن  دیوار و در   فاطمه  نقش   زمین شد  با پسر  حیف  شد  ماه نبی  آتش  گرفت  بین در  یار علی  آتش  گرفت   حیف شد  آلاله ام  پژمرده شد  لاله گلخانه ام آزرده شئ    حیف شد  زهرا  غریبانه  برفت  یار هجده  ساله از  خانه برفت  عاقبت  پشت  علی   از غم شکست   مرتضا  بی فاطمه  از پا  نشست   بی تو  زهرا  روز حیدر  چون شب است  همنشین  ناله هایم   زینب  است  ای هلال  رونمایم   فاطمه  می روی  از این  سرایم  فاطمه   بی  تو در  این شهر  غم بی یاورم   کس نباشد   بی تو زهرا  دلبرم   ای دلا  دیگر علی  تنها شده  همنشین  غصه و غمها  شده  💠 آرمین غلامی_(مجنون)
درِ آتش زده ای روی سرش افتاده وسطِ شعله همه بال وپرش افتاده باره شیشه داشت آن بانو به خود‌ بالگد بین دری بود پسرش افتاده ابر با ابر گلاویز شد وشد آتش صاعقه بر دل دعوا گذرش افتاده لشگری ردشده از،روي گل یاس علی دیدیکباره همه برگ وبرش افتاده درطناب افتاده واوبه خودش می‌پیچد جنگ را باخته؛ در مه سپرش افتاده شر، شده کوچه ودر، وای بحال زهرا پیش چشمان علی بود سپرش افتاده فاطمه دروسط کوچه زمین گیرشده سوی اوحضرت مولا نظرش افتاده آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)