eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
-اشعارفاطمی-روضه ای وای که محشر شد ه درکوچه ی باریک غصه چه مقدّر شده درکوچه ی باریک ازروضۀ ناموسی و این قصۀ سیلی تکرار مکرر شده درکوچه ی باریک تقصیر ندارد به گمانم سر دیوار هر چه شده از در شد ه درکوچه ی باریک دیدم که سرت فاطمه جان خورد به دیوار ششماهه که پرپر شده درکوچه ی باریک افتاد زپا دروسط آن درو دیوار دلبسته یِ حیدر شده درکوچه ی باریک تقسیم غنیمت شده بی اذن واجازه ارثیّۀ مادر شده درکوچه ی باریک ارثیّۀ پهلوی لگد خوردهء مادر این سهم به حیدر شد ه درکوچه ی باریک گهوارهء ششماهۀ محسن شده خالی وقف علی اصغر شد ه درکوچه ی باریک رخسار کبودت شده ارثیه ی زینب تقدیم به دختر شد ه درکوچه ی باریک کشتند تورا فاطمه جان زیر لگدها حیدرچه مکدر شده درکوچه ی باریک همواره شده ظلم به ناموس پیمبر ای وای که مضطر شده درکوچه ی باریک کشتندگل یاس علی بالگد ومشت عمرتوچه پرپر شده درکوچه ی باریک -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
◾️یا فاطمة الزهرا(س)◾️ بسترت را جمع کن از خانه ، بیماری بس است زیر چشمت گود افتاده است ، پس زاری بس است از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام این تبسم کردن از روی ناچاری بس است لاله ، لاله ،لاله، لاله، لاله، لاله ، ...تا به کی ؟ جای خالی در لباست نیست گل کاری بس است من مرتب میکنم این خانه ات را تو فقط لحظه ای هم دست از دیوار برداری بس است ای شکسته بال پس کی استراحت میکنی هر زمان که پا شدم دیدم تو بیداری ، بس است این طرفداری از من کار دستت داده است بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است وقت کردی یک کفن هم بعد پیراهن بباف زندگی کردن برای من بس است ، آری بس است باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است /آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)/
بس کن مغیره بر سراوتازیان مزن باضرب پابه همسر قامت کمان مزن بس کن مغیره پیش دوچشمان مجتبی باضرب کعبه نی به تن آن جوان مزن -------------- -------------- ------------ باتازیانه ای بدنم رامغیره زد دربین کوچه ای حسنم رامغیره زد افتاده گوشواره ام ازگوش یاعلی باضرب تازیانه تنم رامغیره زد غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
حضرت_زهرا-اشعارکردی وخدا دلخوشی‌ام، داشتن فاطمه بی دل تنیاوغریبم، وطن فاطمه بی یاس زیبا متمایل و کبودی وسیاس یاس، همرنگ عقیق یمن فاطمه بی کوچه له غربت خورشید، دریدن ناله در و دیوار، پره عطر تن فاطمه بی مرتضی، بار امانت دریدن له سر دوش مصطفی، منتظر آمدن فاطمه بی بی‌وضو، دست له ،ای شعر ه نباید بکوتی قلم و دفتره، م، سینه زن فاطمه بی له سره سنگه مزار منه (مجنون)توبنویس له محبان حسین و حسن فاطمه بی آرمین غلامی (مجنون)
یک دست زمختی به سرت بنشسته شلاق عدو روی پرت بنشسته از من چقدر وقت گرفت آن کوچه يعنی لگدی به پيكرت بنشسته درکوچه ی باریک تنت افتاده در زیر لگدها بدنت افتاده برگشته ای ازکوچه ولیکن خاکی ای فاطمه دیدم حسنت افتاده آن پهلوی چون بهاره‌ات خونی بود آن چشم پر از ستاره‌ات خونی بود فهمیده از چادر خاک آلودت در كوچه دو گوشواره‌ات خونی بود غلامی_(مجنون کرمانشاهی)_
حیدره خسته اگرزنده بماند بی تو آرزو دارد دراین شهرنماند بی تو تاسحرخواب نداری تو ز درد پهلو چکند گرکه دگر حق بستاند بی تو مرده ام فاطمه ازگریه ی پیوسته ی تو اشک ازدیده علی ات بفشاندبی تو بارها صدهاگره کوربدستم واشد این گره روی گره خورده نداند بی تو حاضرم بهرتو جان را بدهم ای زهرا سره شرمنده ازاین روی نهاندبی تو تامغیره میرسد تن حسن می لرزد گریه هارا او ز دیده برهاندبی تو دیگر ازکوچه بیادت رفت و آمدنکنم انتقام توازاین دربستاند بی تو ای زمین خورده کوچه چقدر مظلومی فاطمه رفت زتن،تاب وتواند بی تو حرف های دل خسته همه ازبی تابی است حیدر حق توازاین خلق ستاندبی تو  آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بیمارخانه ام بدنت را تکان بده بانوقبول صورت نازت نشان بده خانه خراب گشتم وغم بر سرم نشست همچون کبوتری به قفس این پرم شکست ای مرغ آشیانه پرت را بریده اند درکوچه ها تن وبدنت راکشیده اند زهرا چقدر حال و هوایت پرازغم است تقصیر سرفه است صدایت پرازغم است آئینه‌ی ترک ترک از سنگِ هاشکست خانوم من عزیز علی غم به دل نشست یکباره شدکه زندگی‌ام را بهم زدند زهرا تو را به کوچه همه پشتِ‌هم زدند قلبم کنارِ توست ولی نازمیکنی این چند وقت پشتِ علی راز میکنی آن خون تاولت سندی ازمدینه است آن سرفه‌ی غلیظ تو از درد سینه است آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
_سبک دشتی تمام هستی من ازبرم رفت همه دار وندارم گوهرم رفت على تنها و دلخون شدخدایا يگانه عشق من، تاج سرم رفت شب آخربیادت غم گرفتم بیادروی توماتم گرفتم به دوشم میبرم زهراشبانه سرتابوت تو دستم گرفتم دل حیدر بیادت کوه درد است اجاق خانه ی من سرد سرد است بهارمن توبودی فاطمه جان دگراز داغ تو رخساره زرد است میان کوچه دستم بسته بودند در میخانه را بشكسته بودند میان در تنت رافاطمه جان به ضرب تازیان آزرده بودند شب آخر برایت سوگوارم توان بردن جسمت ندارم شب آخر سرسازش نداری بیادت فاطمه نالان و زارم _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بنویسید که آئینه محراب منم بنویسید پاکیزه تر از آب منم من همان دارو ندار حیدرم نام اورا روی لبهامیبرم دردلم یک آفرینش ساده گیست قلب من صد نینوا آزاده گیست قامتم یک نور با صد جلوه بود سادگیم دل ز حیدر می ربود برهمه اهل جهان فیضیه ام در کرم یک حوزه علمیه ام چادرزهرا حیا رازنده کرد آبروی انبیا را زنده کرده. . . ✔️‏آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی")
گوشوارم بشکست و ثمرم سوخت علی بین آتش بخدا پلک ترم سوخت علی در ودیوارمیان آتش ودود بسوخت بین آتش بدن مختصرم سوخت علی ای همه دار وندارم غم تو کشت مرا غم واندوه در این لانه پرم سوخت علی رسمش این بود که تنها بروم درکوچه شوق رفتن به دل این سفرم سوخت علی خب حالی زمن خسته گرفتی آقا بابت سینه ی من میخ درم سوخت علی خوب شد پهلوی تودرد نداری حیدر بالگدهای پیاپی کمرم سوخت علی غربت کوچه مااز همه جانسوزتر است ناله هایت درغم نوحه گرم سوخت علی آتش ودود زبانه میکشد مابین در بین دیوار ودر خانه سرم سوخت علی بارمن افتادحیدر با لگدها بین در نیست دیگرثمرم چون پسرم سوخت علی... آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
❁﷽❁   بنویسید که زهرا حرفی ازرفتن مزن درد داردپهلویت خنده دگر بر من مزن   پیش پای من نفس هایت فتاده ازشمار لاله ی من حرفی ازویرانی گلشن مزن   گفت پیغمبر علی دریاب زهرای مرا گرکه باشد فاطمه حرفی توجوشن مزن   میروی اما توقع داشتم یافاطمه حرفی از چشمان بی سو درپی بستن مزن   باسرافتادی میان آن در آتش زده فاطمه حرفی زمن درپشت در اصلن مزن   بنویسیدبرایم فاطمه همسفراست فاطمه درخانه ام حرفی تواز رفتن مزن   بود ه انددور و برت اسما وفضه فاطمه حرفی ازتابوت مرگ خودبه پیش من مزن   پیرهن بهرحسینت بافتی با دست خود فاطمه جان حسینت ناله و شیون مزن (مجنون کرمانشاهی)
: نقش آیینه‌ی ایوانِ علی فاطمه است همه جا نعره طوفان علی فاطمه است قعطی عمر بشر درطلب رحمت اوست بخداجلوه یِ باران علی فاطمه است نفس حیدرفاطمه، چون نفسش فاطمه است جان زهراست علی جانِ علی فاطمه است دیده ام نقش نوشته روی کاشی حرم نقش هرکاشی ایوان علی فاطمه است فاطمه وقف علی بود وعلی وقف غمش چونکه مهمان به سر خوانِ علی فاطمه است ‌ مضجعِ حضرت حیدر بخدا درنجف است بازمیگویم که جانانِ علی فاطمه است من گدایم به در کوی تو ای شیر خدا بازمیگویم که سلطانِ علی فاطمه است ناله بر فاطمه کردیم که صاحب کرم است صاحب روزی هرنانِ علی فاطمه است گوشه ی صحن علی برسروبرسینه زدیم چاره‌یِ حال پریشان علی فاطمه است ✍شاعر... آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی) 🏴🏴🏴
زیارتنامه حضرت فاطمه به مناسبت ایام فاطمیه و ایام سوگواری این بانوی بزرگوار اسلام بسم الله الرحمن الرحیم یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَهً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوکِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَی (أَتَانَا) بِهِ وَصِیُّهُ‏ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ‏ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَهَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّهُ النَّقِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَهُ الْعَلِیمَهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَهُ الْمَغْصُوبَهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَهُ الْمَقْهُورَهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکِ وَ عَلَی رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ‏ أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَیْتِ عَلَی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّکِ وَأَنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّرَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ وَ مَنْ جَفَاکِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ وَ مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَی رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ وَ مَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ وَ مَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ لِأَنَّکِ بَضْعَهٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ کَمَا قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِکَتَهُ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَی مَنْ سَخِطْتِ عَلَیْهِ‏ مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَیْتِ‏ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً وَ حَسِیباً وَ جَازِیاً وَ مُثِیباً التماس دعا😔😔
👆👆مراسم صبح شهادت حضرت زهرا، به روایت ۷۵ روز کرمانشاه،شهرک فرهنگیان .حاج آرمین غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆👆مراسم فاطمیه درجمع کودکان ومربیهای کودکستانهای شهرکرمانشاه در آستان مقدس امامزاد ه ابراهیم (ع)طاقبستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گوشوارم بشکست و ثمرم سوخت علی بین آتش بخدا پلک ترم سوخت علی در ودیوارمیان آتش ودود بسوخت بین آتش بدن مختصرم سوخت علی ای همه دار وندارم غم تو کشت مرا غم واندوه در این لانه پرم سوخت علی رسمش این بود که تنها بروم درکوچه شوق رفتن به دل این سفرم سوخت علی خب حالی زمن خسته گرفتی آقا بابت سینه ی من میخ درم سوخت علی خوب شد پهلوی تودرد نداری حیدر بالگدهای پیاپی کمرم سوخت علی غربت کوچه مااز همه جانسوزتر است ناله هایت درغم نوحه گرم سوخت علی آتش ودود زبانه میکشد مابین در بین دیوار ودر خانه سرم سوخت علی بارمن افتادحیدر با لگدها بین در نیست دیگرثمرم چون پسرم سوخت علی... آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
: نقش آیینه‌ی ایوانِ علی فاطمه است همه جا نعره طوفان علی فاطمه است قعطی عمر بشر درطلب رحمت اوست بخداجلوه یِ باران علی فاطمه است نفس حیدرفاطمه، چون نفسش فاطمه است جان زهراست علی جانِ علی فاطمه است دیده ام نقش نوشته روی کاشی حرم نقش هرکاشی ایوان علی فاطمه است فاطمه وقف علی بود وعلی وقف غمش چونکه مهمان به سر خوانِ علی فاطمه است ‌ مضجعِ حضرت حیدر بخدا درنجف است بازمیگویم که جانانِ علی فاطمه است من گدایم به در کوی تو ای شیر خدا بازمیگویم که سلطانِ علی فاطمه است ناله بر فاطمه کردیم که صاحب کرم است صاحب روزی هرنانِ علی فاطمه است گوشه ی صحن علی برسروبرسینه زدیم چاره‌یِ حال پریشان علی فاطمه است ✍شاعر... آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی) 🏴🏴🏴
▄▅▆▇█▓▒░فاطمیه░▒▓█▇▆▅▄▃▂ مرا درخانه یک دلداده ای بود میان جام قلبم باده ای بود برایت فاطمه جان میدهم من کنارم یارِ فوق العاده ای بود وفا رابایدازنام تو آموخت به پایت همچو من اِستاده ای بود دوباره کرده ام زهراهوایت برای من، دل از کف داده ای بود در اقلیمِ وجودِ این دل من هوای دیدن، شهزاده ای بود برای پاسداری از حریمت چو من جان بر کفِ آماده ای بود تو بودی فاطمه تاجِ سر من به چشمانت چو من افتاده ای بود مروزهرا ی من ازخانه ی من!!! گذشتن از تو، کار ساده ای بود؟؟ _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)