eitaa logo
🔹«مکتب امام» در آیینه «صحیفه امام»🔹
255 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
418 ویدیو
80 فایل
🎯هدف: آشنایی عمیقتر با «مکتب امام» در جهت بسط و امتداد بخشیدن به آن در ساحتهای مختلف زندگی فردی، اجتماعی، فرهنگی و تمدنی، در حدّ وسع و توان خود 📚متن محوری: کتاب «صحیفه امام» 🖌 ارتباط: @yarab2730
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹«مکتب امام» در آیینه «صحیفه امام»🔹
💔 حضرت (سلام علیها) 🌷 غزلی از توسط شیخ محمدحسین ره () 📌 هایی که در ( ) قرار دارند، سعدی است. تشنه لبا! به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکَنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم؟ گرچه بلای دوست را از سر شوق، حاملم (بار فِراق دوستان بس که نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم) ‏▪️ مُلک قبول کی شود جز که نصیب مُقبلی؟ لایق عشق و عاشقی برگ گل است و بلبلی بار غم تو را چو من کس نکند تحمّلی (بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی بار دل است همچنان ور به هزار منزلم) ‏▪️ داسِ غم تو می‌کُند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو رفتم و دل بمانْد در سلسله غمت گرو (ای که مهار می‌کشی، صبر کن و سبک برو کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم) ‏▪️ شوق تو می‌زند ز سر، شور و ز نای غم، نوا تن سوی شام غم روان، دل به زمین نینوا جز منِ داغدیده را درد نبوده بی دوا (بارْ کشیدۀ جفا، پرده دریدۀ هوا راه ز پیش و دل ز پس، واقعه‌ای است مشکلم) ‏▪️ تا تو به خاطر منی، دیده به خواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلتِ از تو در رهِ شامِ خراب کی شود؟ (معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه به شخصْ غایبی، در نظری مقابلم) ‏▪️ ما به هوای کوی تو در به دریم و کو به کو وز غم هجر روی تو با اَجَلیم رو به رو کی شود آن که من کنم شرح غم تو مو به مو؟ (آخرِ قصد من تویی، غایت جهدِ آرزو تا نرسد به دامنت، دستِ امید نگسلم) ‏▪️ سوخت ز آتش غم هجر تو پرّ و بال من چون شب تار، روز من، هفته و ماه و سال من نقش تو در ضمیر من، مونس لایزال من (ذکر تو از زبان من، فکر تو از خیال من کی برود؟ که رفته‌ای در رگ و در مفاصلم) ‏▪️ گر چه اسیر حلقۀ سلسلۀ اجانبم یا که چو نقطه، مرکز دایرۀ مصائبم ور چه ز حد بود برون منطقه نوایبم (مشتغل توَم چنان کز همه چیز غایبم مفتکر توَم چنان کز همه خلق غافلم) ‏▪️ ای که به عرصۀ وفا از همه بُرده‌ای سَبق، جز تو که سر نهاده از بهر نثار بر طبق؟ خواهر داغدیده را یک نظر، ای جمال حق (گر نظری کنی، کند کِشته صبر من وَرَق ور نکنی چه بر دهد کِشتِ امیدْ حاصلم؟) ‏▪️ مفتقرا به عاشقی گشت بساط عمرْ طی کی برسی به دولت وصل نگار خویش؟ کی؟ پیری و بندْبندِ دل شور و نوا کند، چو نی (سنّت عشق، سعدیا تَرک نمی‌دهی به می چون ز دلم برون رود خویِ سرشته در گِلم؟) ‏▪️ من که، به لافِ عاشقی، همسر صد مبارزم گرچه فنون عشق را، با همه جهل، حایزم ور چه نصاب شوق را، با همه فقر، فایزم (داروی درد شوق را، با همه علم، عاجزم چارۀ کار عشق را، با همه عقل، جاهلم) 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹
✈️ به ، مقطعی جدید در ⏳ادامه توضیح ✊با تبعید ، علی رغم فضاى ، برخی ها به صورت و تعطیلی مغازه ها در و بسیاری شهرها، تعطیلی اعتراضی نمازهای ، ، و حتی در بسیاری از شهرها به مدت دو هفته، تعطيلى طولانى ، ارسال نامه ها، تومارها و تلگراف‏های بسیار به و مقامات و سازمانهاى بين المللى، شعارنویسی بر دیوارها و... رخ داد، 🔴 ولی قیامی مانند 15 خرداد شکل نگرفت. ⛓همان صبح 13 آبان، سیّد که برای مشورت به دیدار رفته بود، در (و بعد از ضرب و شتم آن عالم بزرگوار توسط مأموران که منجر به بیهوشی اش شد)، دستگیر و به منتقل شد. 🏢 محل اقامت اوّليه امام، بلوار بود که در مرکز شهر و جلب کننده توجه بود. ازاینرو، ساعت چهارده فردا، امام به ساختمانی فرعی در خيابان منتقل شد. 🕌 در هشت روز اقامت در آنکارا، به بازدید از خیابانها و مراکز دیدنی شهر مثل بلوار آتاتورک و قسمت قدیمی آنکارا، تلاش برای یادگیری زبان ، حضور در مزار 40 تن از علمای دینی از پای درآمده به دست آتاتورک، و... پرداخت؛ 🏘 این امور، باعث وحشت شد و چند روز بعد، براى منزوى‏تر ساختن و قطع هرگونه ارتباط، ایشان را در شش صبح 21 آبان1343ه.ش، به در 324كيلومترى غرب آنكارا انتقال دادند. ادامه در پست بعد👇 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹
🔦توضیح مرتبط با و 👥 پیوستن اجباری سیّد به پدر ⏳ ⛓همان صبح 13 آبان، سیّد که برای مشورت به دیدار رفته بود، در (و بعد از ضرب و شتم آن عالم بزرگوار توسط مأموران که منجر به بیهوشی اش شد)، دستگیر و به منتقل شد. 🕵️‍♂️🕵🏻️‍♂️سی آذر1342 ه.ش، به خانه امنی در منتقل شد تا تحت نظر و با ضبط مکالمه ها، با نماینده علمای ، حاج سیّد ، چند دیدار داشته باشد. 🔻حدود دو ماه پس از تبعید، سیّد مصطفی هم به اجبار به پدرش پیوست. 🔺هشتم دی‌ماه، ، وی را که 57 روز در زندان بود، به فرستاد تا بعد از دیدن خانواده، با بلیت رزورشدة 13 دی ماه، راهی شود! ✊ امّا او با مشورت تصمیم گرفت در قم بماند تا با خواسته خودش تبعید نشده باشد... ادامه در پست بعد👇 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹
🔦توضیح مرتبط با 👥 پیوستن اجباری سیّد به ❌❌❌ دستگیری سیّد ره در ره توسط 📚 شیخ محمد ، ، ج8، ص40-41 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹
1360-12-18_128k.mp3
6.37M
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 درباره حضرت سلام علیها 🕚 : 18 اسفند 1360 ه.ش/ 13 جمادی الاولی1402ه.ق 🕌 : ‏ 👥 : و اسلامى‏ 🌿 قدرت حق تعالى در خانه حضرت زهرا (س) 🌿خدمتهای اهل این به بشر 🌿 خطبه زهرا سلام الله عليها در مقابل حكومت 🌿 و در مدت بيست و چند سال و در عين حال كمک به موجود 🌿 امام و کردن جابر 🌿 حضرت 🌿با اينكه عدّه و اسباب و ابزار آنها كم بود، لكن روح و روح آنها را بر همه ستمكاران عصر خودشان غلبه داد و را زنده كردند و براى شدند 🌿در مقابل گاهى با و گاهى با بايد ايستاد و آنها را به جاى خودشان نشاند ☝️عدم امكان با ، ج‏16، ص87-88 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹
1360-12-18_128k.mp3
6.37M
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 درباره حضرت سلام علیها 🕚 : 18 اسفند 1360 ه.ش/ 13 جمادی الاولی1402ه.ق 🕌 : ‏ 👥 : و اسلامى‏ 🌿 قدرت حق تعالى در خانه حضرت زهرا (س) 🌿خدمتهای اهل این به بشر 🌿 خطبه زهرا سلام الله عليها در مقابل حكومت 🌿 و در مدت بيست و چند سال و در عين حال كمک به موجود 🌿 امام و کردن جابر 🌿 حضرت 🌿با اينكه عدّه و اسباب و ابزار آنها كم بود، لكن روح و روح آنها را بر همه ستمكاران عصر خودشان غلبه داد و را زنده كردند و براى شدند 🌿در مقابل گاهى با و گاهى با بايد ايستاد و آنها را به جاى خودشان نشاند ☝️عدم امكان با ، ج‏16، ص87-88 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹
🔹«مکتب امام» در آیینه «صحیفه امام»🔹
🌹🌹🌹 💔 حضرت (سلام علیها) 🌷 غزلی از توسط شیخ محمدحسین ره () 📌 هایی که در ( ) قرار دارند، سعدی است. تشنه لبا! به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکَنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم؟ گرچه بلای دوست را از سر شوق، حاملم (بار فِراق دوستان بس که نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم) ‏▪️ مُلک قبول کی شود جز که نصیب مُقبلی؟ لایق عشق و عاشقی برگ گل است و بلبلی بار غم تو را چو من کس نکند تحمّلی (بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی بار دل است همچنان ور به هزار منزلم) ‏▪️ داسِ غم تو می‌کُند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو رفتم و دل بمانْد در سلسله غمت گرو (ای که مهار می‌کشی، صبر کن و سبک برو کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم) ‏▪️ شوق تو می‌زند ز سر، شور و ز نای غم، نوا تن سوی شام غم روان، دل به زمین نینوا جز منِ داغدیده را درد نبوده بی دوا (بارْ کشیدۀ جفا، پرده دریدۀ هوا راه ز پیش و دل ز پس، واقعه‌ای است مشکلم) ‏▪️ تا تو به خاطر منی، دیده به خواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلتِ از تو در رهِ شامِ خراب کی شود؟ (معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه به شخصْ غایبی، در نظری مقابلم) ‏▪️ ما به هوای کوی تو در به دریم و کو به کو وز غم هجر روی تو با اَجَلیم رو به رو کی شود آن که من کنم شرح غم تو مو به مو؟ (آخرِ قصد من تویی، غایت جهدِ آرزو تا نرسد به دامنت، دستِ امید نگسلم) ‏▪️ سوخت ز آتش غم هجر تو پرّ و بال من چون شب تار، روز من، هفته و ماه و سال من نقش تو در ضمیر من، مونس لایزال من (ذکر تو از زبان من، فکر تو از خیال من کی برود؟ که رفته‌ای در رگ و در مفاصلم) ‏▪️ گر چه اسیر حلقۀ سلسلۀ اجانبم یا که چو نقطه، مرکز دایرۀ مصائبم ور چه ز حد بود برون منطقه نوایبم (مشتغل توَم چنان کز همه چیز غایبم مفتکر توَم چنان کز همه خلق غافلم) ‏▪️ ای که به عرصۀ وفا از همه بُرده‌ای سَبق، جز تو که سر نهاده از بهر نثار بر طبق؟ خواهر داغدیده را یک نظر، ای جمال حق (گر نظری کنی، کند کِشته صبر من وَرَق ور نکنی چه بر دهد کِشتِ امیدْ حاصلم؟) ‏▪️ مفتقرا به عاشقی گشت بساط عمرْ طی کی برسی به دولت وصل نگار خویش؟ کی؟ پیری و بندْبندِ دل شور و نوا کند، چو نی (سنّت عشق، سعدیا تَرک نمی‌دهی به می چون ز دلم برون رود خویِ سرشته در گِلم؟) ‏▪️ من که، به لافِ عاشقی، همسر صد مبارزم گرچه فنون عشق را، با همه جهل، حایزم ور چه نصاب شوق را، با همه فقر، فایزم (داروی درد شوق را، با همه علم، عاجزم چارۀ کار عشق را، با همه عقل، جاهلم) 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹
🌹🌹🌹 💔 حضرت (سلام علیها) 🌷 غزلی از توسط شیخ محمدحسین ره () 📌 هایی که در ( ) قرار دارند، سعدی است. تشنه لبا! به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکَنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم؟ گرچه بلای دوست را از سر شوق، حاملم (بار فِراق دوستان بس که نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم) ‏▪️ مُلک قبول کی شود جز که نصیب مُقبلی؟ لایق عشق و عاشقی برگ گل است و بلبلی بار غم تو را چو من کس نکند تحمّلی (بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی بار دل است همچنان ور به هزار منزلم) ‏▪️ داسِ غم تو می‌کُند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو رفتم و دل بمانْد در سلسله غمت گرو (ای که مهار می‌کشی، صبر کن و سبک برو کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم) ‏▪️ شوق تو می‌زند ز سر، شور و ز نای غم، نوا تن سوی شام غم روان، دل به زمین نینوا جز منِ داغدیده را درد نبوده بی دوا (بارْ کشیدۀ جفا، پرده دریدۀ هوا راه ز پیش و دل ز پس، واقعه‌ای است مشکلم) ‏▪️ تا تو به خاطر منی، دیده به خواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلتِ از تو در رهِ شامِ خراب کی شود؟ (معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه به شخصْ غایبی، در نظری مقابلم) ‏▪️ ما به هوای کوی تو در به دریم و کو به کو وز غم هجر روی تو با اَجَلیم رو به رو کی شود آن که من کنم شرح غم تو مو به مو؟ (آخرِ قصد من تویی، غایت جهدِ آرزو تا نرسد به دامنت، دستِ امید نگسلم) ‏▪️ سوخت ز آتش غم هجر تو پرّ و بال من چون شب تار، روز من، هفته و ماه و سال من نقش تو در ضمیر من، مونس لایزال من (ذکر تو از زبان من، فکر تو از خیال من کی برود؟ که رفته‌ای در رگ و در مفاصلم) ‏▪️ گر چه اسیر حلقۀ سلسلۀ اجانبم یا که چو نقطه، مرکز دایرۀ مصائبم ور چه ز حد بود برون منطقه نوایبم (مشتغل توَم چنان کز همه چیز غایبم مفتکر توَم چنان کز همه خلق غافلم) ‏▪️ ای که به عرصۀ وفا از همه بُرده‌ای سَبق، جز تو که سر نهاده از بهر نثار بر طبق؟ خواهر داغدیده را یک نظر، ای جمال حق (گر نظری کنی، کند کِشته صبر من وَرَق ور نکنی چه بر دهد کِشتِ امیدْ حاصلم؟) ‏▪️ مفتقرا به عاشقی گشت بساط عمرْ طی کی برسی به دولت وصل نگار خویش؟ کی؟ پیری و بندْبندِ دل شور و نوا کند، چو نی (سنّت عشق، سعدیا تَرک نمی‌دهی به می چون ز دلم برون رود خویِ سرشته در گِلم؟) ‏▪️ من که، به لافِ عاشقی، همسر صد مبارزم گرچه فنون عشق را، با همه جهل، حایزم ور چه نصاب شوق را، با همه فقر، فایزم (داروی درد شوق را، با همه علم، عاجزم چارۀ کار عشق را، با همه عقل، جاهلم) 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹
🌹🌹🌹 💔 حضرت (سلام علیها) 🌷 غزلی از توسط شیخ محمدحسین ره () 📌 هایی که در ( ) قرار دارند، سعدی است. تشنه لبا! به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکَنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم؟ گرچه بلای دوست را از سر شوق، حاملم (بار فِراق دوستان بس که نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم) ‏▪️ مُلک قبول کی شود جز که نصیب مُقبلی؟ لایق عشق و عاشقی برگ گل است و بلبلی بار غم تو را چو من کس نکند تحمّلی (بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی بار دل است همچنان ور به هزار منزلم) ‏▪️ داسِ غم تو می‌کُند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو رفتم و دل بمانْد در سلسله غمت گرو (ای که مهار می‌کشی، صبر کن و سبک برو کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم) ‏▪️ شوق تو می‌زند ز سر، شور و ز نای غم، نوا تن سوی شام غم روان، دل به زمین نینوا جز منِ داغدیده را درد نبوده بی دوا (بارْ کشیدۀ جفا، پرده دریدۀ هوا راه ز پیش و دل ز پس، واقعه‌ای است مشکلم) ‏▪️ تا تو به خاطر منی، دیده به خواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلتِ از تو در رهِ شامِ خراب کی شود؟ (معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه به شخصْ غایبی، در نظری مقابلم) ‏▪️ ما به هوای کوی تو در به دریم و کو به کو وز غم هجر روی تو با اَجَلیم رو به رو کی شود آن که من کنم شرح غم تو مو به مو؟ (آخرِ قصد من تویی، غایت جهدِ آرزو تا نرسد به دامنت، دستِ امید نگسلم) ‏▪️ سوخت ز آتش غم هجر تو پرّ و بال من چون شب تار، روز من، هفته و ماه و سال من نقش تو در ضمیر من، مونس لایزال من (ذکر تو از زبان من، فکر تو از خیال من کی برود؟ که رفته‌ای در رگ و در مفاصلم) ‏▪️ گر چه اسیر حلقۀ سلسلۀ اجانبم یا که چو نقطه، مرکز دایرۀ مصائبم ور چه ز حد بود برون منطقه نوایبم (مشتغل توَم چنان کز همه چیز غایبم مفتکر توَم چنان کز همه خلق غافلم) ‏▪️ ای که به عرصۀ وفا از همه بُرده‌ای سَبق، جز تو که سر نهاده از بهر نثار بر طبق؟ خواهر داغدیده را یک نظر، ای جمال حق (گر نظری کنی، کند کِشته صبر من وَرَق ور نکنی چه بر دهد کِشتِ امیدْ حاصلم؟) ‏▪️ مفتقرا به عاشقی گشت بساط عمرْ طی کی برسی به دولت وصل نگار خویش؟ کی؟ پیری و بندْبندِ دل شور و نوا کند، چو نی (سنّت عشق، سعدیا تَرک نمی‌دهی به می چون ز دلم برون رود خویِ سرشته در گِلم؟) ‏▪️ من که، به لافِ عاشقی، همسر صد مبارزم گرچه فنون عشق را، با همه جهل، حایزم ور چه نصاب شوق را، با همه فقر، فایزم (داروی درد شوق را، با همه علم، عاجزم چارۀ کار عشق را، با همه عقل، جاهلم) 🔹🔸🔹 @maktabeEMAMdarSAHIFE 🔹🔸🔹