eitaa logo
مکتب ذاکران فاطمی اراک
352 دنبال‌کننده
7هزار عکس
886 ویدیو
54 فایل
جلسات هفتگی مکتب ذاکران فاطمی، یکشنبه ها شماره کارت مکتب ذاکران فاطمی ،جهت کمک های ماهیانه دوستان به شرح ذیل است👇👇👇 5029081061650046 ارتباط با ادمین کانال و مدیرجلسات هفتگی @Maktabzakeran_admin @zakeranfatemi_admin @sjrafie
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ➖➖➖➖➖➖➖ (امام زمان) موسی بن جعفر (علیه السلام) یاصاحب الزمان (عج)   آقا بیا که روضه موسی بن جعفر است چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه دلها به یاد غصه ی او پر ز آذر است افتاده است بی کس و تنها ، غریب وار مردی که با تمامی خلقت برابر است مرثیه خوان حضرت کاظم خود خداست بانی روضه ،حضرت زهرای اطهر است زندان نگو که گرم مناجات با خداست غار حرای حضرت موسی بن جعفر است مرغی که در قفس ، نفسش تنگ آمده از وی به جای مانده فقط یک بغل پر است از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است ای من فدای شال عزای شما شوم آقا بیا که روضه موسی بن جعفر است :میلاد_یعقوبی_ا 🍃مکتب ذاکران فاطمی اراک @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ➖➖➖➖➖➖➖ موسی بن جعفر (علیه السلام) یاباب الحوائج آن زمانی که دل مهیا شد دفتر غم مقابلم وا شد تا که آنرا ورق زدم دیدم نهمین صفحه نام موسی شد حضرت کاظم از عنایت خویش نظری کرد و سینه غوغا شد در تکاپوی گفتن شعری طبع سردم چو گل شکوفا شد نفسی زد به آن دم قدسی روح مرده دوباره احیا شد تک نگاهی نمود و از پس آن همه ی درد من مداوا شد فقط از او زنم دمادم دم نفسم چونکه وقف مولا شد ذکر او بوده ذکر هر روزش پور مریم اگر مسیحا شد سینه ام پر شراره از غصه ناله هایم به غم هم آوا شد دل من از گنه زمین گیر است آمدم تو نگو دگر دیر است ای کلیمی که صد چو موسایی عالمی بنده و تو مولایی در مدیحه گلی به مثل شما من چه گویم که پور زهرایی پادشاهان چو ریزه خوار درت بر همه آفرینش آقایی آن رضایی که جان و دل از اوست تو به شمس الشموس بابایی آفتابی ستاره ای ، ماهی تو زمین ، آسمان نه دریایی آنقدر گفته اند و می گویند که شما روز حشر با مایی آنکسی که گدایتان باشد فخر می کند به حاتم طایی تا که مانده حریم پر مهرت چه کسی می رود دگر جایی در عزایت اگر اجازه دهی  هر دو چشمم کنند سقایی   من کجا و نوشتن از کرمت جان مولا مرا رسان حرمت   تو که با غصه ها هم آغوشی فقط از جرعه های غم نوشی شمع عمرت به گوشه زندان رفته دیگر به حال خاموشی ذکرتان بوده ذکر خلصنی بهر رفتن چقد رمی کوشی از جسارت به ساحت مادر در تب غیرتت چه می جوشی خلوت تو چه دیدنی باشد روز و شب از خدا تو مدهوشی جسمت افتاده بی رمق دیگر از غل آهنیین تو بیهوشی نکند موقع پریدن هست جامه ای از کفن چرا پوشی؟ سپری می شود ز غمهایت روز و شب های من به چاووشی مثل هر شیعه ای تو هم مولا عاشق آن ضریح شش گوشی من پریشان غصه هات هستم عاشق قبر باصفات هستم   :میلاد_یعقوبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شور؛ باب الحوائج عالم.mp3
1.62M
علیه‌السلام 🔹باب الحوائج عالم🔹 نور خدا تویی مولا روح دعا تویی مولا باب الحوائج عالم مشکل‌گشا تویی مولا اسمت گره‌گشاست، باب الحوائجی عشق تو پر بهاست، باب الحوائجی صحنت بهشت ماست، باب الحوائجی کاظمینت بهشت برینه قبلۀ آسمون و زمینه وعده‌مون با شما اربعینه «یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آقای ما تویی مولا مأوای ما تویی مولا نیلِ جهان پر آشوبه موسای ما تویی مولا ای جانِ مصطفی، موسی بن جعفری جانِ جهان ما، موسی بن جعفری عشقِ امام رضا، موسی بن جعفری قبلۀ دل‌ها باب‌المراده لطف تو حاجت ما رو داده کاظمین - کربلا، باز پیاده... «یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر» شاعر: نغمه‌پرداز: ✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸پوست و استخوانی فقط از آقای ما موسی بن جعفر علیهماالسلام باقی مانده بود ... ➖ راوی گوید: بر فضل بن ربیع داخل شدم در حالی که بر بام خانه نشسته بود. پس به من گفت نزدیک بیا. من نزدیک رفتم تا اینکه برابر او رسیدم. پس از آن به من گفت که به اتاق این خانه سَرَک بکش. من به آن اتاق سَرَک کشیدم، گفت: در این خانه چه می‌بینی؟ گفتم: 📋 ثَوْباً مَطْرُوحاً ! ▪️لباسی را می‌بینم که میان آن اتاق افتاده است. 🥀 فضل گفت: خوب نگاه کن! چون تأمل کردم و درست نظر کردم و فهمیدم، گفتم: مردی سجده کرده است. تا آنجا که گفت: او أبو الحسن موسی بن جعفر علیهماالسلام است (مدتی آن حضرت در خانه عُمّال هارون‌الرشید ملعون، زندانی بود). من شب و روز مراقب او هستم و او را در هیچ وقتی از اوقات نمی‌یابم مگر بر این حالتی که می‌گویم. 📚عیون أخبارالرضا علیه‌السلام، ج۱ ص۱۰۶ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ➖ در نقل دیگری نیز آمده است: راوی گوید: ما در مجلس هارون الرشید ملعون بودیم که گفتند حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام دارد وارد مجلس می‌شود؛ من ایستاده بودم که دیدم، 📋 إذْ دَخَلَ شَیْخٌ مُسَخَّدٌ قَدْ أَنْهَکَتْهُ الْعِبَادَةُ کَأَنَّهُ شَنٌّ بَالٍ قَدْ کَلَمَ السُّجُودُ وَجْهَهُ وَ أَنْفَه ▪️پیرمردی زردروی و ناتوان که عبادت پیکرش را فرسوده او را همانند مَشکی کهنه، لاغر نموده بود و سجده بر صورت و بینی او اثر گذاشته بود، وارد مجلس شد. 📚عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ج۱ ص۸۸. ✍ این «تعابیر»، حال و روزی همان مادری را به یاد می‌آورد که شبیه این عبارات را هم برای او نیز نقل کرده‌اند: 📜 ﻭ ﻧَﺤِﻞَ ﺟِﺴﻤُﻬﺎ ﻭَ ﺫﺍﺏَ ﻟَﺤﻤُﻬﺎ ﻭ ﺻﺎﺭَﺕ ﻛَﺎﻟﺨِﻴﺎﻝ، ﻭ ﻣَﺮِﺿﺖْ ﻣﺮﺿﺎً ﺷﺪﻳﺪﺍ، ▪️روز به روز جسم شریف فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها نحیف‌تر شده و گوشت بدنش ذوب می‌شد؛ به گونه‌ای که همانند یه شَبَه شده بود و حال آن حضرت به شدت خراب بود. 📚دعائم الاسلام، ج١ ص٢٣٢ 📝 من آن خورشید پنهانم که پشت ابر زندانم ز آهم شعله ور هستم،ز اشکم غرق بارانم شبیه غنچه‌ای در خود شدم جمع از غل و زنجیر نمی‌آید دَمی بیرون سرم از روی دامانم به سان باغ پاییزی نمانده از تنم چیزی شبیه مادرم زهرا شَبَه در جامه‌ای مانم اذان صبح من گریه اذان مغربم شلاق به وقت شرعی آه است افطاری که مهمانم از این دشنام زندانبان شده مویم سپید از غم فشار غیرت از مویم کشیده شیره‌ی جانم چه سنگین است دستانش نمی‌بیند دگر چشمم که گویا سیلی او دوخت مژگان را به مژگانم به روی تخته‌ی یک در مرا تشییع می‌کردند نشد جمعیتی غیر از غبار ره پریشانم مرا در کوچه و بازار امام الرافضین خواندند تنم فریاد اما زد مسلمانان! مسلمانم ! شبیه آن اسیران که به آن ها خارجی گفتند به یاد کوچه و بازار آن ها روضه می‌خوانم 🍃مکتب ذاکران فاطمی اراک @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🍃 اطلاعیه و دعوتنامه🍃🏴 🖤🍃 ویژه برنامه سالروز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ⚫️🍃 با حضور مکتب ذاکران فاطمی ، زائرین و خادمین ⚫️🍃 زمان : سه شنبه ۱۷ بهمن بعد از نماز جماعت ظهر و عصر ⚫️🍃 مکان : آستان مقدس امام زاده محمد عابد علیه السلام مشهد میقان اراک ⚫️🍃 منتظر حضور گرم شما عزیزان هستیم ⚫️🍃 مرکز افق ( اجتماعی ، فرهنگی و قرآنی ) آستان مقدس امام زاده محمد عابد علیه السلام مشهد میقان اراک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در گوشه ای نشسته امامی که خسته بود مولا که در قفس پر و بالش شکسته بود دیگر توان نبود به پایی که بسته بود تنهاترین غریب،نمازش نشسته بود بعد از نماز بر لبش أمّن یُجیب بود ارباب عالمی که در عالم غریب بود بعد از نماز ولوله تازیانه بود در صبح و ظهر،نوبت آخر شبانه بود رد کبود مانده به پشتش نشانه بود با بغض میزدند، که حیدر بهانه بود یا ربِّ نَجِّنی است که تکرار میشود روزه گرفته با ستم افطار میشود مولای ما به گوشه زندان عذاب شد زهری خوراند دشمن و هر لحظه آب شد از خون دل محاسن آقا خضاب شد آری دعای هر شب او مستجاب شد پر میکشد ولی،غل و ‌زنجیر وا نشد زهر جفای مانده به سینه دوا نشد سیدمحمدجواد سجادی 🍃مکتب ذاکران فاطمی اراک @maktabzakeran