حدیث اول
آتش عشق حسینی
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
ان لقتل الحسین علیه السلام حراره فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: برای شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص .۵۵۶
حدیث دوم
عاشورا، روز غم
قال الرضا علیه السلام:
من کان یوم عاشورا یوم مصیبته و حزنه و بکائه جعل الله عز و جل یوم القیامه یوم فرحه و سروره.
امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند روز قیامت را برای او روز شادی و سرور قرار می دهد.بحار الانوار، ج ۴۴، ص .۲۸۴
حدیث سوم
محرم، ماه سوگواری
قال الرضا علیه السلام:
کان ابی اذا دخل شهر المحرم لا یری ضاحکا و کانت الکابه تغلب علیه حتی یمضی منه عشره ایام، فاذا کان الیوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه…
امام رضا علیه السلام فرمود: هر گاه ماه محرم فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت، روز دهم محرم که می شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود .امالی صدوق، ص ۱۱۱
حدیث چهارم
دیده های خندان
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
یا فاطمه! کل عین باکیه یوم القیامه الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکه مستبشره بنعیم الجنه.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمی گریان است، مگر چشمی که در مصیبت و عزای حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهای بهشتی مژده داده می شود.بحار الانوار، ج ۴۴، ص .۲۹۳
.سالگرد سوگ حسین
عن الصادق علیه السلام:
نیح علی الحسین بن علی سنه فی کل یوم و لیله و ثلاث سنین من الیوم الذی اصیب فیه.
حضرت صادق علیه السلام فرمود: یک سال تمام، هر شب و روز بر حسین بن علی علیه السلام نوحه خوانی شد و سه سال، در روز شهادتش سوگواری برپا گشت.بحار الانوار، ج ۷۹، ص .۱۰۲
حدیث ششم
بودجه عزاداری
قال الصادق علیه السلام:
قال لی ابی: یا جعفر! اوقف لی من منالی کذا و کذا النوادب تندبنی عشر سنین بمنی ایام منی.
امام صادق علیه السلام می فرماید: پدرم امام باقر علیه السلام به من فرمود: ای جعفر ! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان کن که به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحه خوانی و سوگواری کنند.بحار الانوار، ج ۴۶، ص .۲۲۰
حدیث هفتم
نوحه خوانی سنتی
عن ابی هارون المکفوف قال:
دخلت علی ابی عبد الله علیه السلام فقال لی: انشدنی، فأنشدته فقال: لا، کما تنشدون و کما ترثیه عند قبره…
ابو هارون مکفوف می گوید: خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدم.امام به من فرمود: «برایم شعر بخوان» .پس برایش اشعاری خواندم.فرمود: اینطور نه، همان طور که (برای خودتان) شعر خوانی می کنید و همانگونه که نزد قبر حضرت سید الشهدا مرثیه می خوانی.بحار الانوار، ج ۴۴، ص .۲۸۷
حدیث هشتم
پاداش شعر گفتن برای حسین علیه السلام
قال الصادق علیه السلام:
ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنه و غفر له.
امام صادق علیه السلام به جعفر بن عفان فرمود: هیچ کس نیست که درباره حسین علیه السلام شعری بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب می کند و او را می آمرزد.رجال شیخ طوسی، ص .۲۸۹
حدیث نهم
سرودن برای اهل بیت علیه السلام
قال الصادق علیه السلام:
من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه.
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند.وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص .۴۶۷
حدیث دهم
اصحاب مدح و مرثیه
قال الصادق علیه السلام:
الحمد لله الذی جعل فی الناس من یفد الینا و یمدحنا و یرثی لنا.
امام صادق علیه السلام فرمود: خدا را سپاس که در میان مردم، کسانی را قرار داد که به سوی ما می آیند و بر ما وارد می شوند و ما را مدح و مرثیه می گویند.وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص .۴۶۹
#حدیث گریه بر اباعبدالله الحسین(ع)
https://eitaa.com/manbarmajma
حدیث یازدهم
شعر خوانی در ایام عزا
قال الرضا علیه السلام:
یا دعبل! احب ان تنشدنی شعرا فان هذه الایام حزن کانت علینا اهل البیت علیه السلام.
امام رضا علیه السلام به دعبل (شاعر اهل بیت) فرمود: ای دعبل! دوست دارم که برایم شعری بسرایی و بخوانی، چرا که این روزها (ایام عاشورا) روز اندوه و غمی است که بر ما خاندان رفته است.جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص .۵۶۷
حدیث دوازدهم
مرثیه، نصرت اهل بیت علیه السلام
عن الرضا علیه السلام:
یا دعبل! ارث الحسین علیه السلام فانت ناصرنا و مادحنا ما دمت حیا فلا تقصر عن نصرنا ما استطعت.
امام رضا علیه السلام فرمود: ای دعبل! برای حسین بن علی علیه السلام مرثیه بگو، تو تا زنده ای، یاور و ستایشگر مایی، پی تا می توانی، از یاری ما کوتاهی مکن.جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص .۵۶۷
حدیث سیزدهم
شیعیان همراه و همدل
قال علی علیه السلام:
ان الله…اختار لنا شیعه ینصروننا و یفرحون بفرحنا و یحزنون لحزننا.
علی علیه السلام فرمود: خداوند برای ما، شیعیان و پیروانی برگزیده است که ما را یاری می کنند، با خوشحالی ما خوشحال می شوند و در اندوه و غم ما، محزون می گردند.غرر الحکم، ج ۱، ص .۲۳۵
حدیث چهاردهم
کشته اشک
قال الحسین علیه السلام:
انا قتیل العبره لا یذکرنی مؤمن الا بکی.
حسین بن علی علیه السلام فرمود: من کشته اشکم.هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند مگر آنکه (بخاطر مصیبتهایم) گریه می کند.بحار الانوار، ج ۴۴، ص .۲۷۹
حدیث پانزدهم
یک قطره اشک
قال الحسین علیه السلام:
من دمعت عیناه فینا قطره بوأه الله عز و جل الجنه.
حسین بن علی علیه السلام فرمود: چشمان هر کس که در مصیبتهای ما قطره ای اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جای می دهد.احقاق الحق، ج ۵، ص .۵۲۳
منبع کتاب: چهل حدیث عزادارى، اثر جواد محدثى
#حدیث گریه بر اباعبدالله الحسین (ع)
https://eitaa.com/manbarmajma
.
♣️وقایع روز اول محرم سال ۶۱ ق♣️
✍ امام حسين علیهالسلام پس از دريافت نامههاي فراوان از اهالي كوفه، مبني بر بيعت با امام، نماینده خود، مسلم بن عقيل(ع) را به کوفه فرستاد. مسلم(ع) پس از اطمينان از صداقت كوفيان، نامهاي براي امام حسين(ع) نوشت و آن حضرت را به كوفه دعوت كرد.
✅ امام حسين(ع) در روز هشتم ذي الحجه سال 60 قمري به همراه خانواده، و ياران خود عازم كوفه شد. اما در بين راه در توقفگاه زرود، خبر شكست قيام شيعيان كوفه و شهادت مظلومانه مسلم بن عقيل(ع) بدست مزدوران عبيدالله بن زياد را دريافت كرد.
✅ حر بن يزيد از سوي حصين بن نمير مأموريت داشت كه مانع ورود امام به كوفه گردد. در توقفگاه عذيب نامهاي از عمر بن سعد فرمانده نظامي سپاه عبيدالله بن زياد بدست حر بن يزيد رسيد و او را مأمور كرد كه بر امام حسين(ع) سخت گيرد و او را از بياباني خشك و فاقد آب و آباداني گذر دهد.
✅ حر بن يزيد بر امام حسين(ع) سخت گرفت و او را به سرزميني غيرآباد وارد و مجبور به توقف نمود. امام حسين(ع) ناچار به توقف در این سرزمین شد و فرمودند: نام اين مكان چيست؟ گفتند: كربلا. امام حسين(ع) همين كه نام كربلا را شنيد، گفت:
🌹 اَللّهُمَّ اِنّي اَعوذُ بكَ مِنَ الكَربِ و البَلاءِ. سپس فرمود: اين جا، مكان كرب و بلا و محل محنت است، پس فرود آييد كه منزل و خيمهگاه ما اين جا است. اين زمين، محل ريختن خون ما است و در اين مكان، قبرهاي ما واقع ميگردد. اينها را جدم محمد مصطفي صلی الله علیه و آله به من خبر داده است.
---------------------------------
پی نوشت:
الارشاد، ص 416؛
منتهی الآمال، ج 1، ص 320؛
الفتوح (ابن اعثم كوفي)
https://eitaa.com/manbarmajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«امر امام زمان به مداحان و سخنرانان»
آقای سید علی سجادی
🔻قابل توجه هیأتی ها
#ورودیه
◾️ گفتگوی جگرسوز سیدالشهداء علیهالسلام با زینب کبری سلاماللّهعلیها به هنگام نزول در سرزمین «کربلا»...
⚡️ گریباندریدن زینب کبری سلاماللّهعلیها با شنیدن خبر شهادت سیدالشهداء علیهالسلام...
سید بن طاووس مینویسد:
وقتی که زینب کبری علیهاالسلام با زنان و دختران از ناقهها پیاده شدند، در گوشهای نشستند که سیدالشهداء علیهالسلام ابیاتی را با خود زمزمه نمود که خبر از شهادت خود در این سرزمین میداد.
تا صدای این ابیات به گوش زینب کبری سلاماللّهعلیها رسید، سراسیمه در حالی که لباسش بر روی زمین کشیده میشد، از جمع مخدّرات بیرون آمد و به محضر برادر رسید عرضه داشت:
... یا أخِی! بِأَبِي وَ أُمِّي أتُقتَلُ و أنا أنظُرُ إلَیک؟
▪️ای برادرم! پدر و مادرم به فدایت! قرار است تو اینجا کشته شوی ومن نظارهگر کشتهشدنت باشم؟!
فَرُدَّتْ غُصَّتُهُ وَ تَرَقْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ «لَوْ تُرِكَ الْقَطَاةُ لَنَامَ»
▪️در اینجا که دیگر سیدالشهداء علیهالسلام نتوانست جلوی گریه خود را بگیرد؛ چشمان مبارکش در اشک غوطهور شد و فرمود:
اگر «مرغ قَطا» را به حال خویش رها میکردند البته به خواب میرفت.(ضربالمثل از اینکه اینها مرا رها نمیکنند)
... ثُمَّ أَهْوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيَّةً عَلَيْهَا
▪️در اینجا بود که زینب کبری سلاماللّهعلیها دست به گریبان خود انداخت و آن را درید و بیهوش بر روی زمین افتاد.
سیدالشهداء علیهالسلام از جای برخاستند و آب به صورت خواهر پاشیدند و او را آرام نمودند.
📚لهوف،ص۹۵(با اندکی تفاوت)
📚المنتخب،طریحی،ص۴۲۸
#ورودیه
#معارف_حسینی
◼️ امام صادق علیهالسلام شب اول ماه محرم، دم درِ مجلس عزای سیدالشهداء عَلَيْهِالسَّلَام نشستند ...
⚡️حضرت زهرا علیهاالسلام در مجالس عزاء سیدالشهداء علیهالسلام حاضر میشود...
فُضیل بن یسار، شب اول ماه محرم در محفل عزایی برای امام حسین علیه السلام شرکت کرد و از آن مجلس خبر به امام صادق علیهالسلام نداد.
روز بعد وارد بر امام صادق علیهالسلام شد. امام علیه السلام فرمودند:
ای فضیل! شب گذشته کجا بودی؟
عرضه داشت: آقای من!
کاری مرا مشغول کرده بود.
امام علیه السلام فرمودند:
ای فضیل! بر من مخفی نیست که شب گذشته کجا بودهای!
آیا در محفل عزاداری جدّ من حسین علیهالسلام حضور نداشتی!؟
عرضه داشت: بله آقا جان!
حضرت فرمودند:
نَوّرَ الله قَلبَکَ و شَرَحَ صَدرَکَ و آجَرَکَ عَلَی حُسنِ صُنعِک و َوِلاءِ اَهْلِ بَیتِ نَبیّک
▪️ خدا قلبت را نورانی کند و به تو شرح صدر دهد و تو را بر این عمل نیکو و موالات تو با اهل بیت پیامبرت علیهمالسلام پاداش دهد.
سپس امام علیهالسلام فرمودند:
من هم در آنجا حاضر بودم.
فضیل عرضه داشت: پس چرا شما را من ندیدم؟ کجا نشسته بودید؟
امام علیه السلام فرمودند:
لحظه ای که خواستی از خانه خارج شوی آیا در کنار درب خانه، پایت به لباسی نخورد؟
گفت :بله آقا جان.
گامام علیه السلام فرمودند:
من آنجا نشسته بودم.
فضیل گوید:
گفتم: آقاجان پس چرا در کنار درب خانه نشسته بودید و به بالای مجلس تشریف نیاوردید؟
امام علیه السلام فرمودند:
وقتی که خواستم وارد شوم دیدم رسول خدا و جدّم امیرالمؤمنین علی و جدّهام فاطمه زهرا «سلام الله علیهم» در بالای مجلس نشسته بودند و به جهت احترام، من شرم کردم از اینکه به بالای مجلس بیایم .
جدهام فاطمه زهرا سلام الله علیها در هر عزایی که برای پسرش امام حسین علیهالسلام گرفته میشود، حاضر میشود همانگونه که بعد از ظهر روز عاشورا در کنار قتلگاه او حاضر شد.
📚 ثمرات الاعواد ج١ ص٣٢
#ورودیه
◾️ وقتی که ذوالجناح از حرکت باز میایستد ...
⚡️ با شنیدن نام «کربلا»، سیدالشهداء علیهالسلام آه سردی از دل کشیدند و فرمودند: همینجا قرار است خون ما ریخته شود...
در نقلی آمده است:
سیدالشهداء علیهالسلام همراه با اصحاب خود وقتی که به زمین کربلا رسیدند، اسب آن حضرت از حرکت ایستاد و حضرت از آن پایین آمدهاند و سوار مرکب دیگری شدند و آن مرکب هم حتی یک قدم نیز بر نداشت و به همین شکل هفت مرکب را عوض کردند اما هیچ یک از آن ها حرکت نکرد.
🔻 وقتی که امام علیهالسلام این حال را دید فرمودند:
ای قوم!
اسم این سرزمین چیست؟ گفتند: غاضریه.
فرمودند: آیا اسمی غیر از این هم دارد؟ گفتند: نینوا .
فرمودند:آیا اسمی غیر از این هم دارد ؟گفتند :شاطئ الفرات .
فرمودند:
هل لها اسمٌ غيرَ هذا؟ قالوا: تُسَمّىٰ كربلاءَ
▪️ آیا نیز اسم دیگری هم دارد؟ گفتند؛ کربلا
فعِندَ ذلك تَنفَّسَ الصُّعَداء و بَکَی بکاءً شدیداً و قال: أرضُ كربٍ و بلاء
▪️پس در این هنگام سیدالشهدا علیهالسلام نفس سردی کشیدند و شدیدا گریه کردند و فرمودند:
"زمین کرب و بلا" (سختی و دشواری و بلا)
سپس فرمودند:
اِنزلوا،هاهُنا مَناخُ رِكابِنا،هاهُنا تُسفَكُ دِمائُنا
▪️همگی پیاده شوید و بار و اساسیه خود را فرود آرید. اینجاست خوابگاه شتران ماست. اینجاست که خون ما قرار است ریخته شود.
هاهُنا واللّهِ تُهتَكُ حريمُنا، هاهُنا واللّهِ تُقتلُ رِجالُنا
▪️و الله همین جاست که حرمت ما هتک میشود. والله همین جاست که مردان ما کشته میشوند.
هاهُنا واللّه تُذبحُ أطفالُنا، هاهُنا واللّهِ تُزارُ قبورُنا
▪️والله همین جاست که اطفال ما ذبح میشوند. والله همین جاست که قبور ما زیارت میشود.
و بهٰذِه التّربة وَعَدَني جَدّي رسولُ اللّه رسول خدا صلیالله علیه وآله ولا خُلفَ لِقولِه
▪️ این تربت همان تربتی است که جدّم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وعده آن را به من داد و خلافی در گفتار او نیست.
سپس از اسب خود پیاده شدند.
📚مقتل أبي مخنف ص۴۸
📚الدّمعة السّاكبة،ج ۴ ص ۲۵۶؛
📚وسيلة الدّارين، ص۷۵
2_144178960579036710.mp3
1.66M
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
♦️نَمی از دریای کرامات حضرت سیدتنا و مولاتنا رقيه بنت الحسین "علیهماالسلام"...
افراد مورد اعتماد و امین از قول یکی از خدام قدیمی حرم حضرت رقيه "سلاماللهعلیها" اینگونه نقل کردهاند:
وقتی که خانههاي اطراف حرم را براي توسعه حرم مطهر خريداري مينمودند، يكي از مالكين كه يهودي يا نصراني بود، به هيچ وجه حاضر نبود خانه خود را براي توسعه حرم بفروشد. خريداران حاضر شدند كه حتي به دو برابر و نيم قيمت خانه را از او بخرند، ولي وي نفروخت.
بعد از مدّتي زن صاحب خانه حامله شده و نزديك وضع حمل وي ميشد. او را نزد پزشك معالج ميبردند، بعد از معاينه ميگويد:
بچّه و مادر، هر دو در معرض خطر ميباشند و خانم بايد زير نظر ما باشد. قبول کردند، تا درد زايمان شروع شد.
🔻صاحب خانه ميگويد:
همسرم را به بيمارستان بردم و خودم برگشتم و آمدم درب حرم حضرت رقيّه عليهاالسلام و به ايشان متوسّل شدم و گفتم اگر همسر و فرزندم را نجات دادي و شفاي آنان را از خدا خواستي و گرفتي خانهام را به تو تقديم ميكنم.
مدّتي مشغول توسّل بودم، بعد به بيمارستان رفتم و ديدم همسرم روي تخت نشسته و بچّه در بغلش سالم است.
همسرم گفت: كجا رفتي؟ گفتم رفتم جايي كاري داشتم.
گفت: نه، رفتي متوسّل به دختر امام حسين عليه السلام شدي!
گفتم از كجا ميداني؟
🔻زن جواب داد:
من، در همان حال زايمان كه از شدّت درد گاهي بيهوش ميشدم، ديدم دختر بچه اي وارد اطاق بيمارستان شد و به من گفت:
ناراحت مباش، ما سلامتي تو و بچّه ات را از خدا خواستيم، فرزند شما هم پسر است.
اَبلغِي سَلامي الى زَوجِك وَ قُولِي لَه أنْ يُسَمّيهِ حُسَين
🔹 سلام مرا به شوهرت برسان و بگو اسمش را "حسين" بگذارد!
گفتم: شما كه هستيد؟
آن دختر گفت:
اَنا رقيّةُ بنتُ الامامِ الحُسینِ عَلَيْهِ السَّلَام
🔹من رقيّه دختر امام حسين عليهالسلام هستم.
📚کرامات السیدة الرقیة علیهاالسلام ص ٨
✍كيستم من دُر درياي كرامت/ ثمر نخل امامت/ گل گلزار حسينم/ دل و دلدار حسينم/ همه شب تا به سحر عاشق بيدار حسينم/ سر و جان بر كف و پيوسته خريدار حسينم/ سِپَهم اشك و عَلَم ناله و در شام علمدار حسينم...
#کرامات
🏴ورود کاراون امام حسین علیه السلام به کربلا
روضه مکتوب دکتر رفیعی:
این دلها را روانه کنیم کربلا کنار قبر ارباب بی کفن مان اباعبدالله که جنّ و انس، ارض و سما، مایری و لایری برای او اشک ریختند.
ناحَت عَلَيهِ الاَنبِياءُ وَالرُّسُل * بَلِ العُقولُ وَالنُّفوُسُ وَالمُسُل
بَکا عَلَیهِ مایَری وَ لايُرَى * وَالاَرضُ وَالسَّماءُ وَ إطباقُ الثَّرى
«مایری و لایری» برای امام حسین اشک ریختند. روز دوم، روز ورود کاروان اباعبدالله به کربلا بود.
کاروان مسیرهای متعددی را از مکه تا کربلا طی کرد، امروز در سرزمین کربلا فرود آمد. اللهُمَّ إنّی أعوذُبِک مِن الکَربِ وَالبَلاء، ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَا هُنَا مَحَطُّ رِحالِنا، وَ مَسْفَکُ دِمائِنا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه و آله وسلم. [۳]
وقتی به حضرت عرض کردند این جا کربلاست، فرمود: این جا محل شهادت ماست. این جا محل ریختن خون ماست. این جا محل قبر ماست. أخبرَني بهذا جدی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ؛ جدّم رسول خدا این خبر را به من داد.
السَّلامُ عَلَيكَ يا رَحمَة الله الواسِعَه وَ یا بابَ نَجاةِ الاُمَّة.
سَفینَةَ النَّجاة وَ قُرَةَ عَينِ النَّبِيِ المُصطَفی یا مَظلوُمُ يَا اَبا عَبدِالله.
بار بگشایید باران این جا کربلاست * آب و خاکش با دل و جان آشناست
بار بگشایید خوش منزلگهی است * تا به جنّت زین مکان اندک رهی است
فرمود بدانید این جا چه اتفاقاتی میافتد! یک لحظه فیلم همه ی قضایا در ذهن امام حسین خطور کرد.
این جا صدای العطش بر عرش اعلی میرود * این جا سرم بالای نی از جور اعدا میرود
آن جا به دست خودکفن، بر گردن اکبر کنم * در موج دشمن گریه بر آن شبه پیغمبر کنم
امروز وارد کربلا شدند. عقیله ی بنی هاشم میخواست پیاده شود همه ی محرمها دور و برش را گرفتند؛ عباس، قاسم و همه ی برادرانش آمدند. امام حسین علیه السلام همین که میخواست خیمه ای را نصب کند، اصحاب میدویدند؛ آقاجان، اجازه بدهید ما خیمه را نصب کنیم. با چه عظمت و ابهتی اهل بیت در سرزمین کربلا پیاده شدند! یا بقية الله! این یک فرود بود؛ یعنی روز دوم محرم در کربلا! یک خروج هم صبح یازدهم از کربلا دارند. زینب آمد سوار بشود نتوانست. هر چه نگاه کرد کسی را ندید. هرچه نگاه کرد هیچ محرمی را ندید. شاید در ذهنش خطور کرد روزی را که در این سرزمین پیاده شد همه ی محرمها و برادرانش بودند. زینب آمد قتلگاه، گفت: برادر همه را سوار کردم، اما خودم مانده ام.
بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِي * بِأَبِي الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى [۱]
در میان خیمه زیبای تو * ناله دارد خواهر شیدای تو
خیمهها بوی عجیبی میدهد * بوی جانسوز غریبی میدهد
خیمهها معناگر یک مطلبند * مظهر آوارگی زینبند
خیمهها بوی اسیری میدهد *** خیمهها بوی یتیمی میدهد
----------
[۳]: اللهوف، ص ۸۰؛ منتهی الامال، ص ۴۶۳؛ سوگنامه آلمحمد، ص ۲۲۳.
[۱]: بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۹۵: اللهوف، ص ۱۳۰.
https://eitaa.com/manbarmajma
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
رقیه (سلام الله علیها).pdf
205K
◾️روضه مکتوب◾️
💠شماره ۲💠
🔘شب سوم محرم 🔘
🔻موضوع🔻
▪️مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شب_سوم_محرم
#محرم
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
#جرعهای_از_معرفت
♨️توصیههای برای ماه #محرم ؛
آیت الله فاطمی نیا رحمةالله علیه:
▪️خالصانه در مجالس عزاداری شرکت کنید. طوری باشید که غیر از امام حسین (علیه السلام) چیزی نبینید.
▪️ با پاکی ظاهر و باطن به این مجالس مشرف شوید؛ همانطور که با وضوء وطهارت در این جلسات شرکت میکنیم، به وسیله استغفار، طهارت باطنی هم کسب کنیم.
▪️قبل از ورود به مراسم عزای ابی عبدالله علیه السلام بگوییم: خدایا اگر در وجود من مانعی از کسب فیض ابی عبدالله علیه السلام هست، آن را برطرف بفرما.
▪️ دهه محرم، دهه تحول است، جناب حرّ یک شخص است، اما حرّ شدن یک جریان میباشد. در این دهه باید متحول شویم.
حدیث هشتم
پاداش شعر گفتن برای حسین علیه السلام
قال الصادق علیه السلام:
ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنه و غفر له.
امام صادق علیه السلام به جعفر بن عفان فرمود: هیچ کس نیست که درباره حسین علیه السلام شعری بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب می کند و او را می آمرزد.رجال شیخ طوسی، ص .۲۸۹
حدیث نهم
سرودن برای اهل بیت علیه السلام
قال الصادق علیه السلام:
من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه.
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند.وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص .۴۶۷
https://eitaa.com/manbarmajma
4_6012859892623213919.mp3
2.64M
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
#مقتل_طفلان_حضرت_زینب سلام الله علیها
#مقتل_صوتی "١"
🎤حجه الاسلام محسن حنیفی
🖇 انتشار ، لطفا با ذکر صلوات
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
#جوانان_زینب_کبری_علیهم_السلام
◼️ وقتی که محمّد، پسر بزرگ زینب کبری سلام الله علیها، به پای داییاش میافتد تا اذن میدان بگیرد...
نقل کردهاند:
زینب کبری سلام الله علیها لباس رزم بر تن دو فرزندش پوشاند و شمشیر بر کمرشان بست و از خیمه بیرون آمد و در حضور سیدالشهدا علیه السلام ایستاد و عرضه داشت:
برادر جان! این دو پسر را آوردهام تا فداییات شوند، خواهشم این است که هدیه ناقابل خواهر را قبول کنی و دست رد بر سینهام نگذاری.
امام علیه السلام وقتی که حال زار زینب کبری علیهاالسلام و دو جوان کفن پوشیده اش را دید، اشک ریخت و آهی کشید اما جوابی نداد.
محمد که برادر بزرگ عون بود عرضه داشت:
مولای من! اگر برادرم عون را اذن میدان ندهی و او را از برای تسلی دل مادرم بگذاری، لکن تمنا دارم که مرا اذن دهی تا رو به آخرت آورم و در خدمت جدّ پاکیزه سرشتم، جعفر طیّار در بهشت طیران کنم.(عبدالله، شوهر زينب کبری علیهاالسلام، فرزند حضرت جعفر طیار علیه السلام بود)
محمد این جملات را گفت و خود را به روی قدم های امام علیه السلام انداخت و سر برنداشت تا آنکه سیدالشهدا علیهالسلام اذن میدان را به او داد...
📚ریاض القدس ج٢ نسخه خطی
#جوانان_زینب_کبری_علیهم_السلام
◼️ همه آمدند استقبال الّا زینب کبری سلاماللّهعلیها...
وقتی که سیدالشهدا علیه السلام ، نعش مطهر عون و محمد علیهماالسلام،را از میان میدان به خیمهگاه آورد، مخدرات همگی به استقبال آن دو شهید بیرون دویدند مگر زینب کبری علیهاالسلام؛ که از خیمه ها بیرون نمیآمد ( تا مبادا برادر از روی او خجل باشد) و فقط در همان جا نشسته و اینگونه دعا مینمود:
ای خداوند محمود! این طایفه عاد و ثمود را در دنیا و آخرت به بدترین بلا مبتلا گردان و انتقام آل محمد صلیالله علیهم اجمعین را از ایشان بگیر.
📚 بحرالمصائب ج٣ص١٧٢
#حر_ریاحی
🔘 حکایت دستمالی که سیدالشهداء علیهالسلام بر سر حرّ بست و بعد از هزار سال، خون تازه از زیر آن جاری شد...
مرحوم سیّد نعمة الله جزائری در کتاب «الأنوار النُعمانیّه» مینویسد:
افراد معتمد و موثّق برای من نقل کردند که شاه إسماعیل در سفری برای زیارت قبر حضرت سیّدالشهداء علیهالسّلام به کربلا رفت و چون از بعضی از مردم شنیده بود که به حرّ بن یزید ریاحی طعن میزنند، به سمت قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را نبش کنند.
🔻چون قبر حرّ را نبش کردند، دیدند که به همان هیئت و کیفیّتی که کشته شده است خوابیده است، و بر سر او دستمالی دیدند که با آن سر حرّ بسته شده بود.
شاه اسماعیل در کتب تاریخی خوانده بود که در واقعه کربلا که سر حرّ مورد اصابت قرار گرفت و حضرت سیدالشهدا علیهالسلام دستمال خود را بر سر حرّ بستند و حرّ با همان دستمال دفن شده است، برای باز کردن و برداشتن دستمال تصمیم گرفت.
فلمّا حَلّوا تِلكَ العِصابة جَرَى الدَم مِن رأسِه حتّى اِمتَلأ مِنهُ القبر
🔹 چون آن دستمال را باز کردند خون از سر حرّ جاری شد بطوریکه از آن خون قبر پُر شد.
و چون دستمال را بستند خون باز ایستاد و چون دوباره باز کردند خون جاری شد. و هر چه کردند که بتوانند آن خون را به غیر از همان دستمال بند بیاورند و از جریانش جلوگیری کنند میسّر نشد. و از اینجا دانستند که این قضیّه موهبت الهی است که نصیب حرّ شده است.
شاه اسماعیل دستور داد قبّهای بر مزار او بنا کردند و خادمی را بر آن گماشت تا آن بقعه را خدمت کند.
📚الانوار النعمانیه ج۳ ص۱۸۶
#حر_ریاحی
🔘 یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ مَوْلانَا الْحُسَیْنِ علیه السّلام اکْشِفْ لَنَا الْکُرَبَ الْعِظامَ بِحَقِّ مَوْلانَا اَلْحُسَیْنِ علیهالسلام...
⚡️ کرامتی از حضرت حرّ ریاحی «حَشَرنا اللهُ مَعهُ فی دار النعیم»
عالم ربانی مرحوم مولوی قندهاری گوید:
زمانی که در کربلا بودم، به مرض تب مزمن و اختلال حواس مبتلا شدم. رفقا مرا برای تفریح و تغییر هوا به سمت قبر جناب حر شهیدبردند.
در حرم حرّ بودم و قدرت ایستادن نداشتم، نشسته زیارت مختصری خواندم.
🔻 در این اثناء دیدم زن عرب بیابانی وارد شد و نزدیک ضریح نشست و انگشت خود را در حلقه ضریح گذارد و این دعا را خواند:
یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ مَوْلانَا الْحُسَیْنِ علیه السّلام اکْشِفْ لَنَا الْکُرَبَ الْعِظامَ بِحَقِّ مَوْلانَا اَلْحُسَیْنِ علیهالسلام
🔹 ای کسی که غم و اندوه را از چهره مبارک مولایمان حسین علیهالسلام برداشتی، گرفتاریهای بزرگمان را نیز به حق مولایمان حسین علیهالسلام از ما بردار.
پس انگشت خود را برمی داشت و در حلقه متصل به آن گذاشته و آن ذکر را میخواند و همینطور میخواند و دور میزد؛ دور پنجم یا ششم او بود که من هم آن جمله را حفظ کردم، چون توانائی ایستادن نداشتم که از بالا شروع کنم خود را کشان کشان به ضریح رسانده و انگشتم را به حلقه پایین ضریح گذاشتم و همان جمله را خواندم.
و بعد در حلقه دیگر و چون در حلقه سوم مشغول خواندن شدم، گرمی مختصری از داخل ضریح به انگشتانم رسید به طوری که به داخل بدن و تمام رگهای بدنم سرایت کرد مانند دوای آمپولی که تزریق میکنند، حس کردم میتوانم برخیزم، پس برخاستم و بقیه حلقهها را ایستاده خواندم و بکلی آن مرض برطرف گردید و دیگر اثری از آن پیدا نشد.
📚داستان های شگفت،عبدالحسین دستغیب،ص۲۰۵
حربن یزیدریاحی(ره) .pdf
438.9K
◾️روضه مکتوب◾️
🔘شب چهارم محرم 🔘
🔻موضوع🔻
▪️حضرت حر سلام الله علیه
#حضرت_حر سلام الله علیه
#شب_چهارم_محرم
#محرم
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
04-ROZE JENABE HOR.mp3
4.46M
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
🚩 روضه های محرم 🏴
🔺 روضه
#حضرت_حر سلام الله علیه
#شب_چهارم_محرم
#استاد_هاشمی_نژاد
چهارم محرم
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
✅ مقتل طفلان حضرت زينب (س)
🔶 عون بن عبدالله بن جعفر
🔶 محمدبن عبدالله بن جعفر
برخی گفتهاند هر دو فرزندان حضرت زینب سلامالله علیها بودهاند؛ اما بنا بر نقل مشهور و صحیحتر، مادر عون، حضرت زينب عليها سلام و مادر محمد، خوصاء بنت حفص از بني بكر بن وائل است.
روزی که امام حسین (ع) از مکّه عازم عراق شد، عبدالله بن جعفر، شوهر حضرت زینب (س) فرزندان خود، محمد و عون را همراه امام حسین (ع) روانه ساخت تا در رکاب حضرت باشند و به ایشان وصیت کرد که هرگز از جانبازی در راه امام کوتاهی نکنند.
روز عاشورا حضرت زینب (س) لباس نو بر تن عون و محمد پوشاند و آنها را آماده شهادت ساخت.
سپس هر دو را نزد ابی عبدالله (ع) آورد و برای ایشان اجازه جهاد خواست. امام نخست اجازه نمیداد. سیدالشهدا علیهالسلام فرمود: شاید همسرت عبدالله راضی نباشد. حضرت زینب (س) عرض کرد: همسرم به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید، پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند.
سرانجام امام با اصرار خواهر اجازه داد.
عون اینگونه رجز میخواند:
ان تنكروني فانا ابن جعفر
شهيد صدق فيالجنان ازهر
يطير فيها بجناح اخضر
كفي بهذا شرفا فيالمحشر
و محمد نیز چنین رجز خواند:
اشكو الي الله من العدوان
فعال قوم في الردي عميان
قد بدلوا معالم القرآن
و محكم التنزيل و التبيان
و اظهروا الكفر مع الطغيان
ابتدا محمد پس از نبردی دلاورانه که ده نفر را كشت، توسط عامر بن نهشل تيمي ملعون به شهادت رسید. عون کنار بدن غرق خون محمد آمد و گفت: برادرم! شتاب مکن که به زودی من نیز به تو میپیوندم. عون نیز پس از به درک واصل کردن سه سوار و هجده پياده توسط عبدالله بن قطبه طايي شهید شد.
امام حسین علیهالسلام، پیکر پاک آن دو نوجوان را بغل گرفت و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده میشد، آنها را به سوی خیمه آورد. برخی گفتهاند زنان به استقبال جنازههای آنها آمدند. اما حضرت زینب (س) که همیشه پیشتاز بود دیده نمیشد. او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش نیفتد و بیتابی نکند. شاید هم از این رو که مبادا برادرش، امام حسین علیهالسلام در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بیجواب بماند.
👈 منابع:
نفسالمهموم/ حاج شیخ عباس قمی
الوقایع و الحوادث ج 3/ محمدباقر ملبوبی
تذکرهالشهدا/ ملاحبیب کاشانی
#مقتل
#طفلان_حضرت_زینب سلام الله علیها
#محرم_1401
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
مداحی آنلاین - علی اصغر علیه السلام - استاد عالی.mp3
4M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_عالی
🔥چه طوری نفس آدم رام میشه؟
آیت الله میر باقری 02.4.29.mp3
35M
🔳 آیت الله #میرباقری
▫️موضوع: شب سوم #ماه_محرم
⏱29 تیر 1402
📌محرم ، سخنرانی خوب بشنوید .
✅ کانال سخنرانی های کوتاه