🌟💫🌾💫
💫🌻🌼
🌾🌼
💫
روضه و گریز امام حسن علیه السلام
#گریز_روضه_امام_حسن_ع
#امام_حسن_ع
📜 صاحب (کشف الغمّه) از کتاب (حلیة الاولیاء) روایت کرده است که روزی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم حضرت حسن علیه السّلام را بر دوش خود سوار کرد و فرمود هر که مرا دوست دارد باید که این را دوست دارد، و از ابوهریره روایت کرده است که میگفت هیچ وقت حسن علیه السّلام را نمی بینم مگر آنکه اشک چشمم جاری میشود و سببش آن است که روزی حاضر بودم در خدمت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم که حضرت حسن علیه السّلام دوید و آمد تا در دامان حضرت پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم نشست، پس آن حضرت دهان او را باز کرد و دهان خود را به دهان او برد و میگفت:
خداوندا! من دوست میدارم حسن را و دوست میدارم دوست او را و این را سه مرتبه فرمود.(١)
👆جا دارد عرض كنيم يا رسول الله با بوسه بر اين لبها كه شما بر آن بوسه مي زديد خواستيد حرمت آنرا به ديگران گوشزد كنيد ، اما مى دانيد چه گذشت بر اين لب و دهان ؟
راوي مي گويد ، دشمنان ايشان
بارها به امام كريم ما سم خورانده اند . و هر بار از آن رهایی مییافت ،
اما امان از سم مرتبه ی آخر .
روايت داريم سم به قدری شدید بود که پارهای جگر امام از گلویشان خارج شد. (٢)
📚 منابع
١- دانستنيهاى كريم اهل بيت عليه السلام
به نقل از
ترجمه (کشف الغمه) ٢/١٤٠، (حلیة الاولیاء) ٢/٣٧
٢- دانستنی های کریم اهل بیت علیه السلام
به نقل از (مناقب) ابن شهر آشوب جلد٤ صفحه ٣٤
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
🌟💫🌾💫
💫🌻🌼
🌾🌼
💫
روضه و گریز امام حسن علیه السلام
#گریز_روضه_امام_حسن_ع
#امام_حسن_ع
📜 پيامبراكرم صلى الله عليه و آله وسلم ميفرمايند:
بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَيتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطيتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَينِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَينَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ ريحَ الْجَنَّةِ؛
به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه السلام هدايت مى يابيد و به وسيله حسن احسان مى شويد و به وسيله حسين خوشبخت مى گرديد و بدون او بدبخت. بدانيد كه حسين درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى كند.
👆 جا دارد عرض كنيم يا رسول الله خود بهتر مى دانيد با اين بزرگوارانى كه خوشبختى و بدبختى امت بوسيله ى آنها تعيين مى شد ، چه كردند ؟!
على را كه وسيله هدايت مردم بود در محراب نماز به شهادت رساندند ، امام حسن را زهر دادند ، به طورى كه پاره هاى جگرش در تشت ريخت ، و اما دلها بسوزد براى امام حسين عليه السلام ، دركربلا با لب تشنه به شهادت رسيد ...
📚 منبع
جامع احاديث شيعه به نقل از مأة منقبة، صفحه ٢٢
#نشر_حداکثری
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
❌ عکس العمل وحشیانه لشکریان امام حسن علیه السلام بعد از اعلام صلح با معاویه توسط آن حضرت.
🏴 غارت و جسارت و خنجر مسموم.
▪️بعد از سخنان امام حسن علیه السلام مبنی بر صلح در ساباط مدائن، منافقان كه گروهى از ايشان در باطن مذهب خوارج داشتند بر خاستند و گفتند: «كَفَرَ وَاللّهِ الرَجُّل» به خدا قسم كه اين مرد كافر شد!
پس بر آن حضرت بشوريدند و به خيمه آن جناب ريختند و اسباب و هر چه يافتند غارت كردند. حتّى مصلاى آن جناب را از زير پايش كشيدند و عبدالرحمن بن عبداللّه اَزْدى پيش تاخت و رداى آن حضرت را از دوشش بكشيد و برد.
آن حضرت بنشست و رداء بر دوش مبارك نداشت. پس اسب خود را طلبيد و سوار شد و اهل بيت آن جناب با قليلى از شيعيان دور آن حضرت را گرفتند و دشمنان را از آن حضرت دفع مى كردند و آن جناب طريق مدائن پيش داشت.
چون خواست از تاريكيهاى ساباط مداين عبور كند ملعونى از قبيله بنى اسد كه او را جرّاح بن سنان مى گفتند ناگهان بيامد و لجام مركب آن حضرت را گرفت و گفت: اى حسن! كافر شدى چنانكه پدرت كافر شد و خنجرى مسموم بر ران مباركش زد كه تا استخوان بشكافت.
پس حضرت از هول درد، دست به گردن او افكند و هر دو بر زمين افتادند. پس شيعيان و مواليان آن ظالم رابكشتند و آن حضرت را برداشتند و در سريرى گذاشتند به مدائن به خانه سعد بن مسعود ثَقَفى بردند.
📓 منتهی الامال ۱/۵۳۸
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
🔴برای فرج امام زمان دعا کنیم
🌹امام عسکری درباره فرزندشان فرمودند:
"بخدا قسم او قطعا غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن از هلاکت نجات نمی یابد مگر کسیکه: خداوند بزرگ او را در اعتقاد به امامتش ثابت بدارد؛ و به او توفیق دعا برای تعجیل فرجش بدهد."
📚کمال الدین و تمام النعمة، باب۳۸
منظور از هلاکت در این کلام نورانی، انحراف از مسیر حق و خروج از جاده مستقیم ایمان است. بر اساس روایات، این هلاکت و انحراف در دوران غیبت بسیار شدید و فراگیر است؛ تا آنجا که فردی صبحگاه مؤمن است ولی شبانگاه از دین خارج شده و کافر می گردد و بالعکس.
📚 غیبت نعمانی باب۱۲
🌹امام عسکری «دعا کردن برای فرج» را به عنوان نسخه ای شفابخش برای نجات از این ورطه هولناک در اختیار ما قرار داده و آن را «تنها راه رهایی» معرفی نموده اند.
https://eitaa.com/manbarmajma
مداحی_آنلاین_شخصیت_امام_حسن_مجتبی_استاد_رفیعی.mp3
5.18M
🏴 #شهادت_امام_حسن(ع)
#شخصیت امام حسن مجتبی(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #رفیعی
https://eitaa.com/manbarmajma
مداحی آنلاین - بردباری - استاد عالی.mp3
1.75M
🏴#شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
# دشنام به امام مجتبی(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #عالی
https://eitaa.com/manbarmajma
اشکی که در فراق ریخته میشه.mp3
1.69M
#اشکی که در فراق کربلا ریخته میشه
😭😭😭
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #قلیزادهمحمدی
https://eitaa.com/manbarmajma
مداحی آنلاین - مهمان امام رضا - حجت الاسلام عالی.mp3
6.23M
🏴 #شهادت_امام_رضا(ع)
♨️مهمان امام رضا(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
تضمین بهشت برای زائر امام رضا صلوات الله علیه.mp3
545.9K
#کلیپ_صوتی
💢 تضمین بهشت برای زائر امام رضا صلوات الله علیه
📌 برگرفته از برنامه سمت خدا روز یکشنبه 20 تیرماه 1400 https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
sire emam reza.mojtahedi.mp3
4.48M
🎙آیت الله مجتهدی تهرانی
🌺 سیره شخصیتی امام رضا علیه السلام
#امام_زمان
#امام_رضا
#منبر_کوتاه
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡زائر امام رضا علیه السلام 💡
💠 مرحوم استاد فاطمی نیا (ره)
🔸در این کلیپ مرحوم استاد فاطمی نیا ضمن بیان داستانی از یکی از علما به بیان لطف و محبت امام رضا علیه السلام نسبت به زائران خود می پردازند.
🔶 شادی روح مرحوم استاد فاطمی نیا فاتحهای به همراه ذکر صلوات قرائت فرمایید.
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
emam reza.momeni.mp3
3.61M
🎙حجت الاسلام مؤمنی
🌺 آدم شدن در حرم امام رضا علیه السلام
#امام_زمان
#امام_رضا
#منبر_کوتاه
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا نام قائم را که می خوانیم..می ایستیم؟
🎙استاد پناهیان
🌼🌼
https://eitaa.com/manbarmajma
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
داستانی شنیدنی از سلام دادن چوپانی به آقا امام حسین(ع)
🎙استاد مسعود عالی
🌼🌼
https://eitaa.com/manbarmajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ روضه جانسوز حضرت امام حسن مجتبی (ع)
سخنران شهید کافی
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
داستانهایبحارالانوار
احسانِ بی منّت...
روزی مردی بیابان نشین به خدمت امام حسن علیه السلام رسید. امام از سیمای او دریافتند که نیازمند است و برای کمک گرفتن آمده است.
به خدمتگزاران فرمودند: «هر چقدر پول در خزانه هست به این مرد بدهید.»
وقتی به سراغ خزانه رفتند دیدند بیست هزار درهم در آنجا هست.
همه را برداشته و به سائل دادند.
او که سخت در تعجب فرو رفته بود عرض کرد: سرور من! شما به من فرصت ندادید تا شما را مدح گویم و تقاضای خود را بیان کنم.
امام در ضمن گفتاری فرمودند: «احسان ما اهل بیت بی درنگ صورت میگیرد.»
📚بحار ج ۴۳ ص ۳۴۱.
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
✍پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند:
همنشين شايسته و خوب، بهتر از تنهايى است و تنـهايـى بهـتر از همنـشين بـد اسـت.
يـاد دادن نيـكى بهـتر از سـكوت است و سكوت، بهتر از ياد دادن بدى است.
📚بحارالانوار، ج 74 ص 84
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
⚫️ جود و بخشش کریم اهل بیت (علیه السلام)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
شخصی خدمت امام مجتبی(علیه السلام) رسید و عرض کرد: ای فرزند امیر مؤمنان! تو را به خدایی که به شما نعمت فراوان داده، به فریاد من برس که دشمنی ستمکار دارم که نه حرمت پیران را پاس می دارد و نه به خردی صغیران ترحم می کند.
حضرت که تکیه داده بودند، با شنیدن این سخن، برخاستند و نشستند و فرمودند: «کیست این دشمن تا داد تو را از او بگیرم؟»
عرض کرد: دشمن من، فقر و پریشان حالی است. حضرت اندکی سر به زیر افکندند و سپس سر برداشتند و به خدمتکار خود فرمودند: «آنچه مال نزد تو موجود است، بیاور»
او نیز پنج هزار درهم آورد و به آن مرد داد و امام در پایان فرمود: «تو را به خدا سوگند می دهم که هرگاه بار دیگر این دشمن به تو حمله ور گردید و ستم ورزید، او را نزد من بیاور تا او را از تو دور گردانم»
محمد رضا غیاثی کرمانی، سیره اخلاقی امام حسن مجتبی(علیه السلام)، مؤسسه انتشارات حضور، 1385، چ1، صص24و25؛ به نقل از: بحارالانوار، ج43، ص 350
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
اخبار شهادت امام حسن مجتبی و مسموم شدن حضرت ع
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع «2»
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام_و_عاشوراء
بالاخره پيغمبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) و علي بن ابيطالب (عليه السّلام) از شهادت امام مجتبي (عليه السّلام) مکرّر خبر داده بودند و آنچه آنها فرموده بودند لباس عمل پوشيد و قضيّه ي شهادت حضرت مجتبي (عليه السّلام) يعني آن مظلوم تاريخ از اين قرار بود.
معاويه از يک طرف حسادت زيادي به عظمت و مقام والاي امام مجتبي (عليه السّلام) که در بين مردم پيدا کرده بود، ناراحت بود و از طرف ديگر قصد داشت «يزيد» پسرش را به جاي خود بنشاند و او را به خلافت معرّفي کند. لذا بخاطر اين اراده ي ناپاک، ناگزير بود که امام مجتبي (عليه السّلام) را هر طوري که هست شهيد کند.
معاويه نامه اي به پادشاه روم نوشت و از او سمّي که مهلک فوري باشد تقاضا کرد، او هم سمّي اين چنين در شيشه کرد و براي معاويه فرستاد.
معاويه مخفيانه کسي [2] را نزد «جعده» دختر «اشعث بن قيس» که آن روزها همسر امام مجتبي (عليه السّلام) بود، فرستاد و به او وعده کرد که اگر بتواند امام مجتبي (عليه السّلام) را بوسيله ي آن سمّ شهيد کند، به او صد هزار درهم بدهد و چند مزرعه از مزارع اطراف کوفه را در اختيار او قرار دهد و شعب سوراء (که قريه ي خوش آب و هوائي در اطراف عراق بوده) را ملک او بکند و از همه مهمتر او را براي يزيد خواستگاري نمايد.
«جعده» فريب وعده هاي معاويه را خورد و تصميم گرفت که امام مجتبي (عليه السّلام) را شهيد کند.
لذا «جعده» آن سمّ را در ظرف شيري ريخت و در سر سفره افطار آن حضرت گذاشت امام مجتبي (عليه السّلام) وقتي خواستند بوسيله ي شير روزه شان را باز کنند مقداري از آن شير را آشاميدند سپس متوجّه شدند که مسموم گرديده اند. لذا رو به جعده کردند و فرمودند: «انّا للّه و انّا اليه راجعون».
اي دشمن خدا مرا کشتي خدا تو را بکشد. به خدا قسم پس از من کسي براي تو بهتر از من نخواهد بود. تو را آن فاسق ملعون و دشمن خدا (معاويه) گول زده و مسخره ات کرده و خدا تو و او را ذليل کند و شما را به جزاي گناهانتان برساند.
امام مجتبي (عليه السّلام) در اثر خوردن آن سمّ چهل روز مريض بودند و افراد مختلفي به عيادتشان مي آمدند.
اوّل کسي که به نزد آن حضرت آمد برادر بزرگوارشان حضرت «حسين بن علي» (عليهما السّلام) بودند. وقتي کنارشان نشستند، به برادر بزرگوارشان عرض کردند: اين چه حالتي است که در شما مشاهده مي کنم؟ فرمود:
تو مرا در روزهاي پايان عمرم در دنيا و اوّل زندگيم در آخرت مشاهده مي کني و من خودم براي مرگم اقدامي نکرده ام ولي من بر جدّم وارد مي شوم امّا از فراق تو و خواهران و دوستانم کراهت دارم ولي با توجّه به آنکه با پيغمبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) و اميرالمؤمنين و مادرم فاطمه ي زهراء و حمزه و جعفر (عليهم السّلام) ملاقات مي کنم از اين گفته ام استغفار مي نمايم و خداي عزّوجل جانشين هر چيزي است که از بين مي رود و تسلّي براي هر مصيبتي است و جبران کننده ي مافات است.
[2] بعضي گفته اند که اين واسطه «مروان بن حکم» بوده است.
بحارالانوارجلد44صفحه ۱۵۱
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع «3»
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام_و_عاشوراء
سخنان امام حسن مجتبی ع هنگام شهادت با امام حسین ع
امام مجتبي (عليه السّلام) در حالي که در هر سرفه مقداري خون از حلق نازنينشان مي آمد فرمودند:
اي برادر مي بيني که چگونه خون جگرم در طشت ريخته است، من مي شناسم کسي را که مرا به اين مصيبت و بلاء انداخته، اگر او را به تو معرّفي کنم تو با او چه خواهي کرد؟
حضرت ابي عبداللّه الحسين عرض کردند: من او را مي کشم. حضرت مجتبي (عليه السّلام) فرمودند:پس من هم او را تا آخر عمرم به تو معرّفي نخواهم کرد ولي آنچه را که به تو مي گويم بنويس و نگه دار.
سپس فرمود: اين وصيّتنامه اي است که من به برادرم حسين بن علي (عليهما السّلام) مي گويم.
او (حسن بن علي (عليه السّلام)) وصيّت مي کند
در حالي که شهادت مي دهد که خدائي جز خداي يکتا نيست او يکي است و شريکي ندارد، وصيّت مي کند در حالي که عبادت مي نمايد خدا را حقّ عبادتش را او شريکي در مُلک ندارد، چون ذليل نمي شود، ياري براي او از ذلّت وجود ندارد. و او همه چيز را خلق کرده و همه چيز را اندازه گيري کرده و او اولي است که عبادت شود و احقّ است بر ديگران که تمجيد گردد کسي که او را اطاعت کند رشد خواهد کرد و کسي که او را معصيت کند اغوا خواهد بود و کسي که به سوي او برگردد هدايت خواهد شد.
من وصيّت مي کنم به تو اي حسين درباره ي کساني که از اهل و اولاد من و اهل بيت خودت که بعد از من مي مانند اينکه از گناهکارانشان بگذري و نيکوکارانشان را قبول کني و براي آنها مانند پدر باشي و بدن مرا کنار قبر رسول اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) دفن کن چون من بدان خانه حقّ بيشتري از ديگران دارم. (پس از جملاتي مي فرمايد:)
اگر عايشه نگذاشت که مرا در آن خانه دفن کنيد تو را قسم به خدا و به قرابت و رحمي که متّصل است به پيامبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) نگذاري قطره ي خوني ريخته شود تا آنکه من پيغمبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) را ببينم و آن حضرت را ازآنچه با من کرده اند خبر دهم و او را به قضاوت بنشانم. [3].
[3] بحارالانوار جلد 44 صفحه ي 151.
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع «4»
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام_و_عاشوراء
سالم بن جعد از عیادت کنندگان امام حسن مجتبی ع
يکي ديگر از کساني که به عيادت امام مجتبي (عليه السّلام) در آن چهل روز رفت «سالم بن جُعد» بود.
مي گويد: وقتي به خدمت آن حضرت رفتم، گفتم: اي پسر پيغمبر تو ما را ذليل کردي و ما جمعيّت شيعه را بنده ي ديگران نمودي و حتّي يک نفر از دوستانت براي تو باقي نمانده است.
امام مجتبي (عليه السّلام) در آن حال کسالت فرمود:چرا؟
گفتم: بخاطر اينکه خلافت را به معاويه ي تجاوزگر واگذار نمودي.
فرمود: به خدا قسم من خلافت را به او ندادم مگر وقتي که ديدم يار و ياوري ندارم و اگر ياوري مي داشتم با او شب و روز جنگ مي کردم تا آنکه خدا بين من و او حُکم فرمايد ولي من تلوّن اهل کوفه را مي دانم و مي دانم که آنها وفائي ندارند و عهده دار عمل کردن به قول و فعلشان نيستند آنها با هم اختلاف دارند و به زبان به ما مي گويند که دلهاي ما با شما است ولي شمشيرهايشان از غلاف عليه ما بيرون آمده است.
وقتي امام مجتبي (عليه السّلام) کلامش به اينجا رسيد حالش بهم خورد از حلقوم مبارکش خون فوران زد و دستور داد طشتي در مقابلش گذاشتند که در ميان آن طشت خون حلقش ريخت.
گفتم: اي پسر پيغمبر اين چه حالت است که من مشاهده مي کنم؟! در شما دردي و کسالتي ظاهر نيست!
فرمود: بله من مرضي و کسالتي ندارم ولي معاويه مرا مسموم کرده و اين سمّ بر جگرم نشسته است.
عرض کردم: چرا خودتان را مداوا نمي کنيد؟
فرمود: دو مرتبه ي ديگر او مرا مسموم کرد و اين بار سوّم است که ديگر دوائي ندارد.
يکي ديگر از کساني که براي عيادت حضرت مجتبي (عليه السّلام) در آن چهل روز به خدمتش مشرّف شد «جُنادة بن ابي اميه» بود.
او مي گويد: به خدمت امام مجتبي (عليه السّلام) براي عيادتشان رسيدم وقتي چند لحظه در محضرشان نشستم ديدم لخته ها خون زيادي از حلقوم مبارکشان در ميان طشتي که در مقابلشان هست مي ريزد. عرض کردم: اي مولاي من چرا خود را معالجه نمي فرمائيد؟
فرمود: اي بنده ي خدا مرگ را به چه چيز مي توانم معالجه کرد.
گفتم: «انّا للّه و انّا اليه راجعون» سپس رو به من کرد و فرمود:
پيغمبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) به ما فرموده و قرار اين است که از اولاد علي و فاطمه ي زهراء (عليها السلام) يازده نفر امام و صاحب امر خلافت باشند.
هيچ يک از آنها از دنيا نمي روند مگر با کشته شدن و يا مسموم گرديدن.
سپس در حالي که طشت را آن طرف مي گذاشت و گريه مي کرد و بسيار محزون بود من به آن حضرت گفتم: مرا موعظه بفرمائيد. فرمود: بله.
«استعد لسفرک» يعني خود را براي سفر آخرت قبل از مرگ آماده کن، تزکيه ي نفس کن، خود را به مقام اولياء خدا برسان تا از مرگ نترسي و بلکه از مرگ استقبال کني.
و فرمود: «و حصل زادک قبل حلول اجلک» يعني قبل از آنکه حضرت ملک الموت بيايد و بخواهد قبض روحت کند. زاد و توشه ي عالم آخرتت را از قبيل اعمال صالحه و عبادات مأثوره تحصيل کن و دست خالي از اين دنيا نرو و خود را به کمالات روحي برسان.
و فرمود:«واعلم انّک تطلب الدنيا و الموت يطلبک» يعني بدان تو طلب دنيا مي کني ولي مرگ هم در تعقيب تو حرکت مي کند و تو را مي طلبد.
و فرمود: «ولا تحمل همّ يومک الّذي لم يأت علي يومک الّذي انت فيه» يعني اي «جناده» همّ و غمّ روزي که هنوز نيامده و معلوم نيست چه خواهد شد بر روزي که در آن هستي تحميل مکن و خود را براي آينده ناراحت نکن.
و فرمود: «واعلم انّک لا تکسب المال شيئا فوق قوّتک الا کنت فيه خازنا لخيرک» يعني اي «جناده» بدان که تو بيشتر از قدرت خود مالي را کسب نمي کني مگر آنکه براي ديگري آن را خواهي گذاشت. و فرمود: «واعلم ان في حلالها حسابا و في حرامها عقابا و في الشبهات عتابا» يعني اي «جناده» بدان که در کسب مال حلال دنيا روز قيامت بايد حسابش را تحويل دهي و در حرامش عقاب و عذاب مي شوي و در شبهاتش مورد عتاب پروردگار واقع خواهي شد.
بحارالانوار جلد 44 صفحه ي 139.
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع «5»
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام_و_عاشوراء
سخنان امام حسن مجتبی در عرفان و اخلاق هنگام شهادت
و فرمود: «فانزل الدنيا بمنزلة الميته خذ منها ما يکفيک فان کان ذلک حلالا کنت قد زهّدت فيها و ان کان حراما لم يکن فيه و زرفا خذت کما اخذت من الميته و ان کان العتاب فان العتاب يسر».
يعني اي «جناده» دنيا را به منزله ي مرده اي فرض کن و از آن به قدر آنکه بخوري و نميري دريافت کن. اگر آن مقدار اندک که از دنيا براي خود گرفته اي حلال باشد تو جزء زهّاد خواهي بود چون از حلال دنيا مختصري را انتخاب کرده اي و اگر حرام باشد چون به قدر ضرورت از دنيا گرفته اي وزر و وبالي به گردنت نخواهد بود و اگر شبهه ناک باشد و عتاب و سرزنش داشته باشد عتاب در مال کم که تو از دنيا گرفته اي طبعا آسان است.
و فرمود: «واعمل لدنياک کانک تعيش ابدا واعمل لآخرتک کانک تموت غدا» يعني اي «جناده» براي دنيايت آنچنان کار کن مثل آنکه مي خواهي هميشه در دنيا بماني و براي کسب زاد و توشه ي آخرتت آنچنان عمل کن مثل آنکه بنا است فردا بميري.
و فرمود: «واذا اردت عزا بلاعشيرة وهيبة بلا سلطان فاخرج من ذل معصية اللّه الي عز طاعة اللّه عزّوجل» يعني اي «جناده» اگر مي خواهي بدون اقوام و دوستان و طرفداران عزيز باشي و مي خواهي بدون سلطان داراي شخصيّت و هيبت باشي خود را از زير بار ذلّت گناه بيرون بياور و اطاعت خداي عزّوجل را بکن.
و فرمود: «واذا نازعتک الي صحبة الرجال حاجة فاصحب من اذا صحبته زانک و اذا خدمته صانک واذا اردت منه معونه أعانک وان قلت صدّق قولک و ان صلت شدّ صولک و ان مددت يدک بفضل مدّها و ان بدت عنک ثلمة سدّها و ان راي منک حسنه عدّها و ان سئلته اعطاک و ان سکت عنه ابتداک». (بحارالانوار جلد 44 صفحه ي 139. )
يعني اي «جناده» اگر خواستي با کسي رفاقت کني و احتياج به رفاقت او داشتي با کسي رفاقت کن که وقتي با او مصاحبي مايه ي زينت تو باشد و وقتي خدمتگزارش باشي تو را نگه دارد و اگر از او کمک خواستي تو را کمک کند و اگر سخني گفتي تو را تصديق کند و اگر به او نزديک شدي، او نزديک شدنت را تقويت کند و اگر دست نياز به سوي او دراز کردي دستت را رد نکند و اگر اشکالي در کارت پيدا شد آن اشکال را برطرف کند و اگر از تو خوبي مشاهده کرد، آن را به حساب بياورد و اگر تو از او چيزي خواستي به تو بدهد و اگر حاجتت را به او نگفتي او خودش ابتدائا از خواسته ات تحقيق کند و حاجتت را برآورد.
يکي ديگر از کساني که امام مجتبي (عليه السّلام) را در آن روزها عيادت کرد «عمر بن اسحاق» بود.
مي گويد: من با يکي از آشنايان به عيادت حضرت حسن بن علي (عليهما السّلام) مشرّف شديم. آن حضرت به من رو کردند و فرمودند: از من سؤالاتت را بپرس.
گفتم: نه به خدا قسم من از شما سؤالي نمي کنم تا خداي تعالي شما را شفا دهد و بعدا در حال صحّت سؤالاتم را از شما خواهم پرسيد.
سپس آن حضرت حرکت کرد و به اتاق مجاور رفت و برگشت دوباره فرمود: از من سؤالاتت را بپرس قبل از آنکه ديگر نتواني از من سؤالي کني باز من گفتم: تا خداي تعالي شما را شفا ندهد من از شما چيزي سؤال نمي کنم. فرمود: قسمتي از کبدم در اثر سمّ از بين رفته و من مکرّر مسموم شده ام ولي اين دفعه مثل آن دفعه ها نيست.
بالاخره از خدمتش مرخّص شدم فرداي آن روز که خدمتش رسيدم، ديدم در حال جان دادن است و امام حسين (عليه السّلام) بالاي سر آن حضرت نشسته و از او سؤال مي کند که من بعد از شما کشته شدن شما شهادتتان را به که نسبت بدهم و کي شما را مسموم نموده است فرمود: او را معرّفي کنم که تو او را بکشي حضرت حسين بن علي عرض کرد: بلي. فرمود:
اگر قاتل من همان کسي باشد که من گمان مي کنم خداي تعالي او را عذاب خواهد کرد و اگر او نباشد من دوست ندارم که بي گناهي بخاطر گمان من کشته شود.
البته ما معتقديم که امام قاتل خود را مي شناخت و يا لااقل مي توانست او را بشناسد ولي بخاطر تعليم يک مسأله ي اخلاقي به شيعيان جهان اين مطلب را به اين صورت بيان مي فرمايد و درسي به آنها مي دهد.
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع «6»
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام_و_عاشوراء
مرثیه امام حسن ع برای امام حسین ع هنگام شهادت
سپس حضرت ابي عبداللّه الحسين (عليه السّلام) در آخرين روز حيات آن حضرت چشمش به صورت امام مجتبي (عليه السّلام) افتاد ديد رنگ آن حضرت در اثر سمّ «سبز» شده است عرض کرد: برادر چرا رنگتان «سبز» شده است؟ امام مجتبي (عليه السّلام) به گريه افتادند و دست به گردن حضرت امام حسين (عليه السّلام) انداختند و مدّتي گريه کردند.
و فرمودند: اي برادر حديثي که از جدّم رسول خدا (صلّي اللّه عليه و آله) در حقّ من و تو رسيده به صحّت پيوست حضرت ابي عبداللّه الحسين (عليه السّلام) عرض کرد: آن حديث چيست؟ حضرت مجتبي (عليه السّلام) فرمودند: [ صفحه 222]
رسول اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) فرمود: در شب معراج وقتي که در باغهاي بهشت گردش مي کردم از کنار خانه هاي اهل ايمان مي گذشتم دو قصر بسيار مجلّل که در تمام خصوصيّات مثل هم بودند در کنار يکديگر ديدم ولي يکي از آنها از «زبرجد سبز» و ديگري از «ياقوت سرخ» نماسازي شده بود به جبرئيل گفتم: اين دو قصر مال کيست؟ او گفت: يکي مال امام حسن (عليه السّلام) و ديگري مال امام حسين (عليه السّلام) است. به جبرئيل گفتم: چرا اين دو قصري که در همه جهت مثل هم اند در رنگ آن همه تفاوت دارند؟ جبرئيل به من جوابي نداد و ساکت ماند به او گفتم: چرا حرف نمي زني؟ جبرئيل گفت: از شما حيا مي کنم که حقيقت را بگويم. گفتم: از تو سؤ ال مي کنم به حقّ خدا اين را به من بگو. جبرئيل گفت: امّا سبزي قصر امام حسن (عليه السّلام) بخاطر اين است که آن حضرت را با سمّ مي کشند اثر آن سمّ اين است که در دم مرگ بدن او سبز مي شود و امّا علّت سرخ بودن قصر امام حسين (عليه السّلام) اين است که او را با شمشير مي کشند و صورت مبارکش از رنگ خون سرش قرمز مي شود. [5] . [ صفحه 223] در اينجا امام مجتبي (عليه السّلام) و حضرت ابي عبداللّه الحسين (عليه السّلام) و کساني که در آنجا اطراف آنها بودند گريه کردند.
سپس حضرت مجتبي (عليه السّلام) رو به برادرشان کردند و فرمودند: اي برادر من از تو جدا مي شوم و به پروردگارم ملحق مي گردم و به حقّي که من به تو دارم قسَمت مي دهم که درباره ي قاتل من حرفي نزني و درباره ي من کاري نکني که خوني بريزد. [6] .
حضرت ابي عبداللّه الحسين (عليه السّلام) خود را بر روي بدن آن حضرت انداخت و سر و چشمش را بوسيد و کنار آن حضرت نشست و مدّت زيادي با هم آهسته حرف زدند. سپس امام مجتبي (عليه السّلام) فرمودند: مرا به صحن حياط ببريد مي خواهم به ملکوت آسمان نگاه کنم وقتي آن حضرت را به زير آسمان در صحن حياط بردند دست به دعا برداشت و عرض کرد:
خدايا من براي رضاي تو راضي هستم که جانم گرفته شود و شهادت نصيبم گردد. [7] .
حضرت ابي عبداللّه الحسين (عليه السّلام) به برادر عرض کرد:مايلم در لحظه ي وفات از حالتان مطّلع باشم. فرمود: از رسول اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) شنيدم که مي فرمود:
عقل از ما خاندان تا وقتي روح در بدنمان هست مفارقت نمي کند دستت به دست من بده وقتي که ملک الموت آمد من دستت را فشار مي دهم.
حضرت ابي عبداللّه الحسين (عليه السّلام) دستشان را در دست امام مجتبي (عليه السّلام) گذاشتند پس از ساعتي حضرت امام مجتبي (عليه السّلام) آهسته دست آن حضرت را فشار دادند و اشاره فرمودند که حضرت ابي عبداللّه (عليه السّلام) گوششان را نزديک دهان آن حضرت ببرند وقتي اين کار را کردند حضرت امام مجتبي (عليه السّلام) فرمودند: که ملک الموت به من گفت:
بر تو بشارت باد که خداي تعالي از تو راضي است و رسول خدا (صلّي اللّه عليه و آله) شفيع گناهکاران است سپس امام مجتبي (عليه السّلام) مواريث انبياء و آنچه اميرالمؤمنين (عليه السّلام) به آن حضرت در دم مرگ سپرده بود به حضرت سيّدالشّهداء (عليه السّلام) سپرد و در روز 28 ماه صفر سال پنجاهم هجري [8] از دار دنيا رحلت فرمود.
[5] بحارالانوار جلد 44 صفحه ي 145.
[6] بحارالانوار جلد 44 صفحه ي 154.
[7] بحارالانوار جلد 44 صفحه ي 138.
[8] مصادف بوده است با 10 فروردين سال 49 هجري شمسي مطابق با 27 مارس سال 670 ميلادي.
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشهید صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ.