eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.8هزار دنبال‌کننده
608 عکس
694 ویدیو
102 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام جواد علیه السلام : مَنْ اتَمَّ رُکُوعَهُ لَمْ تُدْخِلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ. (کافی، ج3، ص321) هرکس رکوع نمازش را به‌طور کامل و صحیح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد. @majmaozakerine
ای دل ز ولایت علی شادی کن🌼 احساس غرور و فخر و آزادی کن🌺 با دسته گلی پر از درود و صلوات🌸 از روز غدیر و شادی اش یادی کن💐 عید سعید غدیر خم پیشاپیش مبارک باد🌾 https://eitaa.com/joinchat/1696595994C786d9241b8 کانال روبه دوستان خودمعرفی کنید 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمونه هايي از معجزات و کرامات حضرت جواد ـ عليه السّلام ـ: 1. «هنگامي که امام جواد ـ عليه السّلام ـ با ام الفضل همسر خود از بغداد به مدينه مراجعت مي فرمود در کوفه به خانه مسيّب رسيد و آن هنگام غروب آفتاب بود پس حضرت داخل مسجد شد و در صحن مسجد درخت سدري بود که ميوه نمي داد, حضرت کوزه آبي طلبيد و در زير آن درخت وضو گرفت و نماز مغرب را به صورت جماعت به جا آورد... سپس وقتي که مردم کنار درخت آمدند و ديدند که ميوه بسيار خوبي دارد تعجب کردند و از سدر آن خوردند, ديدند که شيرين است و دانه ندارد, سپس مردم با آن حضرت وداع کردند و ايشان به مدينه تشريف بردند».[8] 2. از حسين مکاري نقل شده که گفت زمانيکه امام محمد تقي ــ عليه السّلام ــ در بغداد بود وارد بغداد شدم, ديدم که حضرت نزد خليفه در نهايت جلالت است با خودم گفتم که حضرت جواد ـ عليه السّلام ـ با اين مقام و مرتبه اي که اينجا دارد و از حيث جلال و طعام هاي لذيذي که در اختيار دارد, ديگر به مدينه بر نخواهد گشت, همين که اين خيال در خاطر من گذشت ديدم آن جناب سر به زير افکند, سپس سر بلند کرد در حالي که رنگ مبارکش زرد شده بود فرمود: اي حسين نان جو با نمک نيم کوب در حرم رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ نزد من بهتر است از آن چه که در اينجا مشاهده مي کني».[9] 3. «از اسماعيل بن عباس هاشمي نقل شده که گفت: روز عيدي خدمت حضرت جواد ـ عليه السّلام ـ رفتم و از تنگي معاش خود نزد حضرت شکايت کردم, آن حضرت از محل نماز خود يک مشت خاک برداشت, خاک به برکت دست آن حضرت پاره طلايي گداخته شد پس آن را به من عطا کرد و من به بازار بردم که 16 مثقال بود».[10] درباره فضائل و مناقب و کرامات امام جواد ـ عليه السّلام ــ کتابهاي زيادي نوشته شده است و به تعداد بيشتري اشاره گرديده که در اين نوشته مجال ذکر آنها نيست, براي اطلاع بيشتر به کتب تاريخي مراجعه شود. پی‌نوشت‌ها: [1] . يحيي يکي از دانشمندان نامدار زمان مأمون, خليفه عباسي, بود که شهرت علمي او در رشته هاي گوناگون علوم آن زمان زبانزد خاص و عام بود. [2] . شيخ مفيد, الارشاد, کنگره جهاني شيخ مفيد, چاپ اول، 1413ق، ج2، ص283. https://eitaa.com/manbarmajma
✨﷽✨ 🌼مختصری از زندگینامه امام جواد علیه السلام ✍امام نهم علیه السّلام در سال 195 هـ. ق در مدینه به دنیا آمدند ؛ نام شریفشان محمّد مشهور به "ابو جعفر" و القاب معروف ایشان " تقی" و "جواد" است . پدرشان حضرت رضا علیه السّلام مادرشان سبیکه ( خیزران ، ریحانه ) نام دارد . چون حضرت امام رضا علیه السّلام شهید شدند ، امام محمّد تقی علیه السّلام هفت سال و چند ماه داشتند که به "امامت" رسیدند . با آنکه خردسال بوده ، چون از طرف خداوند به امامت برگزیده شدند صغر سن در امامت ایشان مدخلیّت ندارد ، زیرا کوچک و بزرگ در مکتب پروردگار یکسان هستند . امام جواد علیه السّلام از همان سنین کودکی نمونه وقار و صاحب عزّت و اقتدار بوده و هیچ وقت کارهای کودکانه و عبث نمی کردند . در ترویج دین و حفظ شعائر اسلام همان وظیفه ای را داشتند که دیگر ائمّه معصومین علیهم السّلام داشتند و از نظر امامت و ولایت با آنها در یک صف قرار گرفته و مسئولیّت حراست از دین اسلام و تبلیغ احکام و تشریح مسائل اسلامی و تعلیم و تربیت دینی را عهده دار بودند . 💥مأمون چون فضایل امام نهم را شنید و به شخصیّت و عظمت آن امام جوان پی برد ، شوق زیارت او را یافت ، ضمن اینکه می خواست سادات علوی در حیطه قدرت او باشند . پس دستور داد حضرت جواد علیه السّلام را به خراسان دعوت کردند و چون دید این جوان هاشمی با همه خردسالی در علوم و فنون و حکمت و ادب و کمال عقل مثل بزرگان و مشایخ علماست ، به او زیاد احترام می کرد و دختر خود اُمّ الفضل را به تزویج او در آورد و وی را با احترام خاصّی به مدینه فرستاد . عبّاسیان که از علاقه زیاد مأمون به امام جواد علیه السّلام و تزویج دخترش و شخصیّت والای این جوان بیمناک بودند و از برگشتن خلافت به علویان بعد از مأمون احساس خطر می کردند ، به دسیسه و توطئه چینی دست زده و آن قدر سعایت کردند تا سرانجام اُمّ الفضل همسر امام را تحت تأثیر قرار دادند و او امام جواد علیه السّلام را مسموم ساخت .مدّت عمر امام جواد علیه السّلام بیست و پنج سال و مدّت امامتش هفده سال بود و سرانجام در سال 220 هـ. ق به شهادت رسیدند . 📚 کتاب حدیث اهل بیت (ع) صفحات 297-310 https://eitaa.com/manbarmajma
دوران امامت: «امام جواد ـ عليه السّلام ـ پيشواي نهم شيعيان در سال 203 ه‍ .ق پس از شهادت پدر بزرگوارش امام رضا ـ عليه السّلام ـ در سن هشت سالگي, به تصريح پيشوايان گذشته و با تعيين امام رضا ـ عليه السّلام ـ عهده دار امامت شد. بيشتر عمر 25 ساله حضرت يعني 17 سال دوران امامت او با زمامداري مأمون (218- 203) و معتصم (220- 218) مصادف بود». از آنجا که امام جواد ـ عليه السّلام ـ در سن کودکي به امامت رسيد بعضي از شيعيان, در امامت آن جناب تأملي داشتند تا آنکه علماء و افاضل و اشراف شيعه از اطراف عالم متوجه حج گرديدند و بعد از مناسک حج به خدمت آن حضرت شرفياب شده و از مشاهده فضائل و معجزات و کرامات ايشان اقرار به امامت آن منبع سعادات نمودند و رنگ شبهه از آيينه خاطرات خود زدودند, در اينجا به برخي از فضائل و کرامات آن حضرت اشاره مي کنيم. فضائل امام جواد ـ عليه السّلام ـ را مي توان به دو دسته تقسيم کرد: 1. فضائل علمي 2. فضائل اخلاقي 1. فضائل علمي امام ـ عليه السّلام ـ : امام جواد ـ عليه السّلام ـ از دو جهت به مناظرات علمي کشانده مي شد. نخست: از طرف شيعيان خود که با توجه به سن کم آن حضرت مي خواستند علم الهي را دريابند. دوم: از طرف حکومت, به ويژه مأمون و معتصم, دو خليفه معاصر آن حضرت. خلفا مي کوشيدند با تشکيل مناظره, شيعيان را رو در روي برخي از دانشمندان بنام زمان قرار دهند تا شايد در پاسخ برخي از پرسشها درمانده شوند و شيعيان از اين رهگذر, در اعتقاد خود (وجود علم الهي نزد ائمه اهل بيت عليهم السلام) دچار مشکل شده و از پيروي آنها دست بردارند ولي در همه اين بحثها و مناظرات علمي, حضرت جواد ـ عليه السّلام ـ با پاسخهاي قاطع و روشنگر, اعتقاد و اطمينان کامل شيعيان به امامت آن حضرت را تثبيت کرد و ابرهاي تيره ابهام و شبهه را از فضاي فکر و ذهن آنان کنار زد و خورشيد حقيقت را آشکار ساخت. از جمله مناظرات آن حضرت به مناظره با يحيي بن اکثم[1] اشاره مي کنيم: «با حضور عباسيان و مأمون, يحيي بن اکثم از حضرت جواد ـ عليه السّلام ـ پرسيد: محرمي که حيواني را کشته, وظيفه اش چيست؟ امام در جواب از وي پرسيد: آيا فرد محرم, صيد را در حرم کشته يا بيرون از آن؟ آيا محرم جاهل به حکم بوده يا عالم به حکم؟ آيا عمداً آن را کشته يا به خطا؟ آيا محرم آزاد بوده يا برده؟ آيا بالغ بوده يا نابالغ؟ هنگام رفتن به مکه آن را کشته يا در موقع بازگشت؟ صيد از پرندگان بوده يا غير از آن؟ صيد کوچک بوده يا بزرگ؟ محرم اصرار بر عمل خود دارد يا از کرده خود پشيمان است؟ در شب صيد را کشته يا در روز؟ محرم در حال عمره بوده يا حج؟»[2] با اين فروضي که امام جواد ـ عليه السّلام ـ براي مسأله طرح کرد, يحيي حيرت زده و درمانده شد تا جايي که همه حضار از رنگ باختن چهره اش شکست او را به وضوح دريافتند. آنگاه امام از يحيي بن اکثم پرسيد: مرا از مردي خبر بده که زني در اوايل صبح بر او حرام بود, روز که بالا آمد آن زن بر وي حلال شد و در هنگام ظهر دوباره بر او حرام گرديد و در موقع عصر حلال شد و در موقع عشاء حلال و در نيمه شب باز بر او حرام و در هنگام طلوع آفتاب حلال شد؛ مسأله اين زن چيست؟ و چگونه بر او حلال و حرام مي شود؟ - يحيي گفت: به خدا سوگند که من جواب اين مسأله را نمي دانم شما بفرماييد تا ياد بگيرم. حضرت فرمود: اين زن کنيز شخص ديگري بوده که بر اين مرد حرام بود, روز که بالا آمد کنيز را از صاحبش خريداري کرد و حلال شد. ظهر او را آزاد کرد و بدين جهت بر او حرام شد. عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. هنگام غروب او را ظهار[3] کرد و در نتيجه بر او حرام شد و در وقت عشاء کفاره ظهار داد و دوباره بر وي حلال شد, نيمه شب او را طلاق داد و به اين علت حرام شد؛ صبح رجوع کرد و دوباره بر او حلال شد. مأمون بار ديگر در مقابل دانش امام اظهار شگفتي کرد و گفت: کمي سن مانع از کمال عقل براي اين خاندان نمي شود».[4]
آگاهی امام جواد ـ عليه السّلام ـ ازنیات درونی «محمد بن حمزه از محمد بن علي هاشمي نقل کرده که او گفت: صبح روز ازدواج امام جواد ـ عليه السّلام ـ با ام الفضل بر او وارد شدم و به علت دارويي که شب قبل خورده بودم عطش مرا فرا گرفته بود ولي از حضرت خجالت کشيدم آب طلب کنم, امام به صورتم نگاهي کرد و فرمود: خيلي تشنه اي درست است؟ گفتم: بله حضرت به غلامش فرمود آب بياور من با خودم فکر کردم الان برايم آب زهرآلود مي آورد، غلام آب را آورد حضرت لبخندي زد پس آب را از غلام گرفت و مقداري نوشيد سپس به من داد و من نوشيدم, مدت زيادي نزد حضرت ماندم, دوباره تشنه ام شد حضرت بار ديگر آب طلبيد و همان کاري را که دفعه اول انجام داده بود انجام داد. محمد بن حمزه گفت که محمد بن علي هاشمي به من گفت: به خدا سوگند ابو جعفر ـ عليه السّلام ـ آنچه را در دلها باشد مي داند همچنانکه شيعيان مي گويند».[5]
فضائل اخلاقي امام جواد ـ عليه السّلام ـ: از ميان القاب امام جواد عليه اسلام دو لقب «التقي و الجواد» مشهورترين القاب است که خود دليل بر اين است که آن حضرت در دوران نوجواني و دوران پذيرش مسئوليت امامت و جوان بودن در هنگام شهادت, به صفت پارسايي آراسته بوده و خدمت رساني و سخاوتمندي نسبت به مردم و اطرافيان کار هميشگي او بوده است. کارنامه امام در سه سال حاضر نبودن پدر در مدينه و ارجاع امور ديني و اجتماعي و خانوادگي توسط امام هشتم به وي, گواه کارداني و جامعيت و فضيلت امام نهم مي باشد. «امام هشتم به آن حضرت توصيه کرد ورود و خروج تو از درب بزرگ باشد, به همراه خود طلا و نقره داشته باش و کمتر از پنجاه دينار به عموهاي خود عطا نکن، انفاق کن و از فقر هراسناک مباش که قدرت الهي با تو است و امام جواد ـ عليه السّلام ـ طبق توصيه پدر بزرگوارش عمل مي کرد».[6] بهره‎گيري از فرصت براي رفع مشکلات مردم و گره گشايي ازکار آنان از مسلمات سيره امام جواد ـ عليه السّلام ـ است؛ چنان که «مردي از اهالي سجستان خراسان در سفر حج به محضر امام رسيد و از بدهي خود در ديوان والي شهر خود صحبت کرد و اعلام داشت که والي سرزمين ما, شما خاندان پيامبر را دوست دارد, با نامه اي از وي بخواهيد در خراج (ماليات) به من احسان نمايد حضرت کاغذي گرفت و مکتوب نمود «رساننده نامه مدعي است شما عقيده شايسته اي داريد, پس به وي احسان‎نما» با ورود به سجستان، والي به دليل اطلاع از نامه امام به استقبال وي آمد و پس از پرسش از مشکل او, ماليات را بخشيد و کمک مناسبي نيز به او کرد».[7]
🌠☫﷽☫🌠 علیه‌السلام : 🔻 «ثَلَاثٌ‏ يُبَلِّغْنَ‏ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة» 🔅 سه چیز است که بنده را به رضوان خدا می‌رساند: ۱_ زیادی ، ۲_ نرمخویی، ۳_ بسیار دادن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 امام جواد (علیه السلام) : ✅ سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند ، پشمیان نگردد : 1⃣ اجتناب از عجله 2⃣ مشورت کردن 3⃣ و توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری . 📚 مُسنَدُ الامامُ الجواد ( ع ) ص۲۴۷، 🏴 صَلَّی اللهُ عَلَيكَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا التَّقِيُّ الْجَوَادُ يَا ابْنَ رَسُولِ الله حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈•
از جواد الائمه بیاموزیم.pdf
462.1K
🔖فیش منبر 🔖 علیه السلام 💠از جوادالائمه بیاموزیم💠 ▪️عفو و گذشت ▪️ساده زیستی ▪️از عواملی که در تعامل ▪️برخورد با هنرمندان غیرمتعهد ▪️صبر و بردباری ▪️نیکی به والدین ▪️جود و احسان ▪️منشور بخشایش ▪️بخشش و هدیه ▪️خدمتگزاری و گره گشایی ▪️کمک به درماندگان ▪️آزادی بردگان ▪️پناه نیازمندان
سیره اخلاقی امام جواد علیه السلام.pdf
307.8K
🔖فیش منبر 🔖 علیه السلام 💠سیره اخلاقی وجود نازنین و پربرکت امام جواد علیه السلام 💠
مولود پر برکت.pdf
664.4K
🔖فیش منبر 🔖 علیه السلام ♦️موضوع: ✍مولود پر برکت ♦️امام جواد علیه السلام در یک نگاه ♦️مراسم ولادت ♦️امام جواد علیه السلام از دیدگاه دیگران ♦️مولود با برکت ♦️سم پاشیها ♦️مناظرات با برکت ♦️سخنان با برکت
🩸 به مادرِ پسرت علی «علیه‌السلام» بگو برایت آب بیاورد ! در نقلی آمده است: 🥀 از آن زمان که کنیز امام جواد علیه‌السلام، (حضرت «سمانه» علیهاالسلام) امام هادی علیه‌السلام را به دنیا آورد و از آن طرف هم «امّ‌الفضل» ملعونه، از امام جواد علیه‌السلام باردار نشد، کینه‌ها و حسادت‌های او روز به روز نسبت به امام جواد علیه‌السلام و حضرت سمانه علیهاالسلام، شعله‌ور تر می‌شد. 🥀 تا اینکه با نقشه معتصم عباسی ملعون، دست به مسموم کردن امام جواد علیه‌السلام زد. وقتی که زهر را به إمام علیه‌السلام خوراند و مطمئن شد که دیگر حضرت به شهادت می‌رسد، در را بر روی امام علیه‌السلام بست و او را تنها در حجره قرار داد و خود پشت در نشست. 📋 و هو یُنادِی وا عَطَشَاه اُسقینی ماءً فَتَقولُ لَهُ نادِ اُمّ عَلِیّ إبنِکَ تَسقیکَ ماءً ▪️در حالی که امام علیه‌السلام ندای «واعطشاه» سر می‌داد و آب طلب می‌نمود، آن زن ملعونه از پشت در به إمام علیه‌السلام می‌گفت: مادر پسرت علی (مادر إمام هادی علیه‌السلام) را صدا بزن تا به تو آب برساند! 📚ناعی الطفّ،ص۵۶۸ ✍ از آنجا که تاریخ هیچ فرزندی را برای اهل‌بیت علیهم‌السلام از همسرانی چون عایشه، حفصه، جعده و امّ‌الفضل گزارش نکرده است، میتوان گفت چه بسا خدای متعال این‌گونه اراده کرده بود که مادر فرزندان اهلبیت علیهم‌السلام، دشمن و قاتل آنان نباشند و از صُلبی پاک و مطهر، فرزندی در رحم آن زنان ملعونه، به ثمر ننشیند! 📝 شعله‌های کینه از هر سو به سویش آمدند در دل حجره، دل پروانه را آتش زدند زهر بهر بردن نوری دگر مأمور شد زهر یک‌بار دگر هم‌دست با انگور شد داغ او هم مثل داغ مجتبی مرهم نداشت آه صاحب‌خانه بین خانه‌اش مَحرم نداشت ظهر بود و هلهله بود و هیاهو بود و درد آه کاری کرد ام الفضل که جعده نکرد از سر شادی کنار پیکر او کف زدند تا صدایش در دل حجره نپیچد دف زدند پایکوبی کنیزان حرمتش را بد شکست کِل کشیدند و نگفتند او عزیز فاطمه ست آه جا دارد تمام عمر از داغش گریست پشت‌بام خانه که شأن امام شیعه نیست گرچه قرآنِ تنش از زهر آیه‌ آیه شد لااقل بال کبوترها برایش سایه شد لااقل جمع کثیری از محبین آمدند وقت تشییعِ جنازه گل به تابوتش زدند در دل گودال جسمش نامرتب شد؟ نشد پیکر پاکیزه‌اش مهمان مرکب شد؟ نشد تازه بعد از این که لشکر از دل گودال رفت شمر با آن خنجر کُندش به استقبال رفت
🩸مُشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی | هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی ... عبدالله بن رزين گوید: 🥀 من مجاور مدینه الرسول صلی‌الله‌علیه‌وآله بودم، و امام جواد علیه‌السلام را می‌دیدم که هر روز ظهر به مسجد می‌آمد و در صحن پیاده می‌شد و به طرف قبر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌رفت و بر او سلام می‌کرد. 📋 و يَرْجِعُ إِلَى بَيْتِ فَاطِمَة علیهاالسلام وَ يَخْلَعُ نَعْلَهُ فَيَقُومُ فَيُصَلِّي ▪️و بعد به محل خانه حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر می‌گشت و کفشهایش را بیرون می‌آورد و می‌ایستاد و نماز می‌خواند. 📚المناقب، ج۴، ص۳۹۵ 📌 زكریا بن آدم گوید: 📋 إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا إِذْ جِی‏ءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ ▪️خدمت‏ امام رضا علیه‌السلام نشسته ‏بودم كه امام جواد علیه‌السلام را پیش او آوردند. سنّ آن حضرت از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد علیه‌السلام دست هایش را بر زمین کوبید و سرش را به طرف آسمان ‏بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. 🔖امام رضا علیه‌السلام به ایشان فرمود: 📋 بِنَفْسِی! فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ ▪️جانم ‏فدایت! چرا فکرت طولانی شده است؟ 🔖 امام جواد علیه‌السلام فرمود: 📜 فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی‏ فَاطِمَةَ أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً 👈 به آن بلاهایی که بر سر مادرم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آوردند، مى‌اندیشم. به خدا قسم آن دو نفر را از قبر خارج می‌کنم و به آتش می‌کشم و خاکسترشان را به باد می‌دهم و به دریا می‌ریزم. 📋 فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ : بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ ▪️در این هنگام، امام رضا علیه‌السلام او را در آغوش ‏كشید و میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت! به ‏راستى كه تو لایق امامت‏ هستى! 📚دلائل الامامه، ص۴۰ ✍ از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی بین چشمت، چشمه‌ای از حوضِ کوثر داشتی مشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی روزگارت می‌گذشت و غصه‌هایت کم نشد بر دلت غم روی غم‌های مکرر داشتی بین شهری که پر از دشمن پر از خونخوار بود لااقل در خانه‌ات ای کاش، سنگر داشتی خانه آزادی‌ست؛ وقتی شهر، زندان می‌شود تو ولی در خانه زندانبانِ دیگر داشتی روی خاکِ حجره‌ات مظلوم، گیر آوردنت در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی همسرت می‌ریخت، روی خاکِ حجره آب را لحظه‌ای که جای لب‌ها دیده‌‌ای تر داشتی تشنه جان دادی دَم آخر شبیه جدّ خود مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی ؟! قتلگاهت خانه‌ات شد؛ همسرت هم قاتلت حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی !
🔴 توسل به سلام الله علیه جهت ترفیع درجات معنوی .... 🔸 سلام الله علیه فرمود ؛ مَن أحَبَّ أن يَلقی اللّهَ وَ قَد رُفِعَت دَرَجاتُهُ وَ بُدِّلَت سَيِّئاتُهُ حَسَناتٍ ، فَليَتَوَلِّ . 🔸اگر کسی دوست داشته باشد خدا را ملاقات کند در حالیکه مقام و مرتبه اش بلند گشته و درجات معنوی او بالا رفته و گناهانش به حسنات تبدیل شده، باید به دامان ولایت حضرت سلام الله علیه بیاویزد و تحت ولایت و امامت ایشان قرار بگیرد. 📚بحارالانوار ج۳۶ ص ۲۹۶
🔴 فضایل و مصایب صلوات الله علیه 🔸عَنْ کَلِیمِ بْنِ عِمْرَانَ قَالَ قُلْتُ سلام الله علیه ادْعُ اللَّهَ أَنْ یَرْزُقَکَ وَلَداً! فَقَالَ إِنَّمَا أُرْزَقُ وَلَداً وَاحِداً وَ هُوَ یَرِثُنِی . فَلَمَّا وُلِدَ سلام الله علیه قَالَ سلام الله علیه لِأَصْحَابِهِ قَدْ وُلِدَ لِی شَبِیهُ فَالِقِ الْبِحَارِ ، وَ شَبِیهُ ، قُدِّسَتْ أُمٌّ وَلَدَتْهُ قَدْ خُلِقَتْ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ، ثُمَّ قَالَ سلام الله علیه یُقْتَلُ غَصْباً فَیَبْکِی لَهُ وَ عَلَیْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ ، وَ یَغْضَبُ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی عَدُوِّهِ وَ ظَالِمِهِ فَلَا یَلْبَثُ إِلَّا یَسِیراً حَتَّی یُعَجِّلَ اللَّهُ بِهِ إِلَی عَذَابِهِ الْأَلِیمِ وَ عِقَابِهِ الشَّدِیدِ . 🔸کلیم بن عمران میگوید به سلام الله عليه عرض كردم دعا كنيد تا خداوند فرزندى به شما عنايت فرمايد! حضرت فرمود تنها يك فرزند روزى من خواهد شد و او از من ارث مى برد . وقتى سلام الله عليه متولّد شد ، سلام الله عليه به يارانش فرمود فرزندى براى من متولّد شد كه همانند است كه درياها را مى شكافد ، و همانند است كه مادر مقدّسه ای دارد ، و به راستى كه طاهره و مطهّره آفريده شده است . آنگاه سلام الله عليه فرمودند: اين فرزندم از روى ستم و خشم كشته مى شود ، اهل آسمان بر او مى گريند ، و خداوند متعال بر دشمن ستمگرش غضب مى نمايد و اندكى نمى گذرد كه خداوند دشمن او را به عذاب دردناك و كيفر شديدِ خود گرفتار مى نمايد . 📚بحارالانوار ج ۵۰ ص۱۵ .
🔴 حضرت سلام الله علیه: 🔸عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ قَالَ إِنِّی لَعِنْدَ سلام الله علیه إِذْ جِیءَ سلام الله علیه وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِينَ . فَضَرَبَ بِيَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ ، فَأَطَالَ الْفِكْرَ ، فَقَالَ لَهُ سلام الله علیه بِنَفْسِی فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ ؟ فَقَالَ فِيمَا صُنِعَ بِأُمِّی سلام الله علیهاَ . أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِيَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْيَمِّ نَسْفاً . فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا ، يَعْنِی الْإِمَامَة . 🔸زكريّا بن آدم گفت من خدمت حضرت سلام الله عليه بودم كه حضرت سلام الله علیه را آوردند ، حضرت آن وقت كمتر از چهار سال داشت . دست خود را بر زمين زد و صورت به آسمان بلند نمود و مدتى در انديشه بود ، حضرت سلام الله علیه فرمود جانم بقربانت در چه فكرى چنين فرو رفته اى ؟ عرض کرد در فكر ستمى كه به مادرم سلام الله علیها روا داشتند . بخدا قسم را خارج ميكنم (یعنی خلیفه اول و دوم) و ميسوزانم و خاكسترشان را بباد ميدهم و بدريا ميريزم. حضرت سلام الله عليه او را پيش كشيد و پيشانى مباركش را بوسيد ، سپس فرمود پدر و مادرم فدايت ، تو شايسته امامتى . 📚بحار الانوار ۵۰ / ۵۹ . ابواب الامام التاسع ، باب ۳ ، حدیث ۳۸ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا