eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.8هزار دنبال‌کننده
644 عکس
727 ویدیو
111 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ ♨️💢 س ماجرای نبش قبر حضرت رقيه در سال ۱۲۴۲ شمسی همين كه سيد خشت بالای سر را برداشت ديدند افتاد؛ زير بغلش را گرفتند؛ هی می‌گفت: ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند يزيد لعنه ا...عليه، زن غساله و كفن فرستاده؛ ولی اکنون فهميدم دروغ بوده، چون دختر با پيراهن خودش دفن شده ... عالم بزرگوار مرحوم آيت‌ ا...علامه ملاّ محمد هاشم خراسانی مينويسد: عالم جليل شيخ محمدعلی شامی كه از جمله علمای نجف اشرف بود به حقير فرمود: جد مادری من، جناب آقا سيد ابراهيم دمشقی كه نسبش به سيد مرتضی علم‌الهدی منتهی ميشد و سن شريفش بيش از ۹۰ سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت.شبی دختر بزرگ ايشان حضرت رقيه دختر امام حسين عليه ‌السلام را در خواب ديد كه فرمودند:به پدرت بگو: به والی بگويد: ميان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذیت است، بيايد قبر و لحد مرا تعمير كند  دختر به سید عرض كرد، ولی سيد از ترس اهل سنت عمری به خواب اعتنا ننمود. شب دوم دختر وسطی سید همين خواب را ديد و به پدر گفت، ترتيب اثری نداد. شب سوم دختر كوچك سيد همين خواب را ديد و به پدر گفت، باز ترتيب اثری نداد. شب چهارم خود سيد حضرت رقيه را در خواب ديد كه به طريق عتاب فرمودند: چرا والی را خبردار نكردی؟! سيد بيدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شيعه و عمری امر كرد كه غسل كنند و لباس‌ های پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودی حرم مطهر باز شد، همان كس برود و قبر مقدس او را نبش كند، پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير كنند.  صلحاء و بزرگان از شيعه و عمری در كمال آداب غسل كردند و لباس پاكيزه پوشيدند، قفل به دست هيچ كس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سيد، و چون ميان حرم آمدند كلنگ هيچ كدام بر زمين اثر نكرد، مگر به دست سيد ابراهيم. حرم را قرق كردند و لحد را شكافتند. ديدند بدن نازنين حضرت رقيه سلام‌ ا...عليها، ميان لحد و كفن صحيح و سالم است اما آب زيادی ميان لحد جمع شده است. سیددر قبر رفت، همين كه خشت بالای سر را برداشت ديدند سيد افتاد. زير بغلش را گرفتند، هی ميگفت:ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند يزيد لعنه ا. عليه، زن غساله و كفن فرستاده ولی اکنون فهميدم دروغ بوده، چون دختر با پيراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی‌كنم، می‌ترسم بدن را منتقل كنم  و ديگر به عنوان رقیه بنت الحسين شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. سيد بدن شريف را از ميان لحد بيرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدين گونه بالای زانو خود نگه داشت و گريه می ‌كرد تا اينكه قبر را تعمير كردند. وقت نماز كه ميشد سید بدن حضرت را بالای جايی پاكيزه مي‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برميداشت و بر زانومی‌نهاد، تا اينكه از تعمير قبر و لحد فارغ شدند، سيد بدن را دفن كرد. و از معجزه آن حضرت اين كه سيد در اين سه روز احتياج به غذا و آب و تجديد وضو پيدا نكرد و چون خواست بدن را دفن كند دعا كرد كه خداوند پسری به او عطا فرمايد. دعای سید به اجابت رسيد و در سن پيری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را سید مصطفی گذاشت آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحميد عثمانب نوشت؛ او هم توليت زينبيه و مرقد شريف حضرت رقيه و ام كلثوم و سكينه را به سيد ابراهيم واگذار کرد اين قضيه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم اين قضيه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: «فَنزلَ في قبرها و وَضع عليها ثوباً لفَّها فيه و أخْرجها، فإذا هي بنتٌ صغيرةٌ دُونَ البُلوغِ و كانَ متْنُها مجروحةً مِنْ كثرةِ الضَّرب» آن سيد جليل وارد قبر شد و پارچه اي بر او پيچيد و او را خارج نمود، دختر كوچكی بود كه هنوز به سن بلوغ نرسيده، و پشت شريفش از زياديپی ضربات مجروح بود پس از درگذشت سید ابراهيم، توليت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیدمصطفی و بعد از او به فرزندش سيدعباس رسيد والسلام علی من اتبع الهدی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
30.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🩸مقتل خوانی مصائب 🩸 . سر بریده حضرت سید الشُّهدا . علیه السَّلام ━━━═━━⊰❀🩸❀⊱━━═━━━ 🔹با نوای : حجت الاسلام شیخ محمّدجعفری پور. 💠در راه ترویج مکتب معنوی عاشورا قدمی برداریم. http://eitaa.com/almaggatel ارتباط با خادم @M09100599468
سازماندهی لشکر خدا.mp3
8.98M
✔️ یک نقش ساده اما کارآمد در لشکر امام مهدی علیه‌السلام به شما پیشنهاد می‌کنیم! | @ostad_shojae | montazer.ir
چهل بند نافذ مطابق چهل منزل اسارت داستان کربلای امام حسین علیه السلام آنکه سخنران حسینی لب است کشتی عرفان خدا زینب است آمده در کرببلا چون کند قبلگه عشق به هامون کند گر چه که زینب خطر جنگ دید لیک به خود طاقت ماندن ندید گفت که حسینم تک و تنها رود من چه نشینم که به یغما رود من نروم نیست کسی یار او کیست چو من زینب غمخوار او من نروم دل به فغان میرود دشمن او زخم زبان میزند مادر من کرده وصیت مرا بوسه زنم زیر گلوی ورا ماه من آنست که جان بر لب است غمخور غمهای حسین زینب است رفته حسن مانده حسین بهر من رفت حسین شکستن ظهر من الفت و انسی که مرا با وی است دختر زهرایی شدن کافی است اذن رسالت چو پیمبر گرفت اذن ز عبد اله همسر گرفت رفت به آن دشت بلا با صغار تا که کند دشمن دینش فکار با سخن نرم خودش رام کرد ابرهه را سنگ زد و آرام کرد نیست جز او خوش سخن و راستگو آمده است تا بکند پرده رو خیمه بر افراشت میان سپاه رفت بروی تل و بنمود نگاه دید قتال و چقدر اشک ریخت دختر زهرا بند تن را گسیخت شاهد شور و شعف و رزم بود میل شهادت بسرش جزم بود نوبت قتل شه جانانه شد زینب او جانب تلماسه شد شمر لعین سر ز قفایش برید قد رسای دخت زهرا خمید آه کشید از دل و شیون نمود کاش همانجا علی آماده بود آتش عدوان به خیام اوفتاد زینب نالان به سما ناله داد کودک و زخمی و زنان را گرفت رفت به بادیه و ماوا گرفت اهل خیام نبوی شد اسیر یزیدیان هیچ نگشتند سیر هرچه به دستان و سروگوش بود دشمن خیره همه را در ربود ناقه ی عریان که لیاقت نداشت زینب کبری برویش پا گذاشت گرچه اسارت به زنان ننگ نیست لیک جواب نجباء سنگ نیست راس برادر به روی نیزه دید سوره ی کهف از دهنش می شنید رفت جمیع اسرا سوی شام منتظرند سنگ زنان روی بام سنگ زدند سوی تبار علی داده بر آنان لقب خارجی مجلسی آراست یزید بهرشان تا که کند خوار بدان جمعشان بر لب و دندان حسین چوب زد تا که شود برنده ی این نبرد حضرت زینب که در آنحال ماند خطبه ی قراء بدان شام خواند گفت به یزید سرو پا گشته مست از ستم خویش تو بردار دست کشتن مهمان خدا سود نکرد آبروی رفته تو دود کرد ما که ندیدیم بجز از جمال بلکه رسیدیم به عز و کمال خون خدا ضامن بیداری است غیر خدا نقمت و بیماری است آبروی اهل یقین با خداست راه حق از راه عداوت جداست گر چه که کرد دهر به ما روز تنگ ماند به شما لشگر دون نام ننگ نام حسین شهره ی عالم شود خاک درش بر همه مرحم شود ✍ شاعر و مداح اهلبیت ابوالقاسم غفاری
معجزۀ بزرگ در شام.pdf
370.2K
🔖منبر مکتوب 🔖 ✍معجزۀ بزرگ در شام 🏴مناسبت: شهادت حضرت رقیه (سلام الله علیها) از کانال حکمتِ بیان
ویژگیهای امام حسین (علیه السلام) در زیارت اربعین.pdf
363.9K
🔖فیش منبر اربعین 🔖 💠ویژگیهای امام حسین (علیه السلام) در زیارت اربعین💠 📌1. مقام عبودیت 📌2. تحمل غم و اندوه برای اصلاح جامعه 📌3. بخشیدن هستی خود برای نجات جامعه 📌4. ذلت و خواری دشمنان امام حسین علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه استاد فاطمی نیا برای کسانی که اربعین کربلا مشرف نمی شوند..! | صلوات‌هدیه‌به‌روح‌نورانی‌ایشان |
✔️ مزایای گریه در جدیدترین مقالات روز دنیا نویسنده:  Lana Burgess — 2023 گریه یک واکنش طبیعی به احساسات قوی است که می‌تواند از خوشحالی تا غم و اندوه متفاوت باشد. این مقاله به بررسی مزایای گریه برای سلامتی می‌پردازد. ۱- سمّ زدائی از بدن: گریه به تخلیه سموم و مواد شیمیایی که در بدن تجمع یافته‌اند ، کمک می‌کند. گریه عاطفی بخصوص می‌تواند کورتیزول ، هورمون استرس را کاهش دهد. ۲- آرامش بدن: گریه می‌تواند به کاهش استرس و تنش کمک کند. پس از گریه ، بدن وارد حالت آرامش و استراحت می‌شود که به بازیابی و بازسازی انرژی کمک می‌کند. ۳- تسکین درد: گریه باعث ترشح اکسی‌توسین و اندورفین می‌شود که به کاهش درد و ایجاد احساس خوب و آرامش کمک می‌کند. ۴- بهبود خلق و خو: گریه به تنظیم احساسات و بهبود خلق و خو کمک می‌کند. افرادیکه گریه می‌کنند ، اغلب بعد از آن احساس بهتری دارند. ۵- افزایش حمایت اجتماعی: گریه می‌تواند بعنوان یک سیگنال برای دیگران عمل کند تا حمایت و همدلی خود را نشان دهند. این حمایت اجتماعی می‌تواند به بهبود وضعیت روحی فرد کمک کند. ۶- کمک به خواب بهتر: گریه به آرامش و کاهش استرس کمک می‌کند که می‌تواند منجر به خواب بهتر شود. نتیجه: گریه یک فرآیند طبیعی و مفید برای بدن و ذهن است که می‌تواند به تخلیه استرس، بهبود خلق و خو، و تقویت روابط اجتماعی کمک کند. به همین دلیل، سرکوب گریه ممکن است اثرات منفی بر سلامتی داشته باشد. پی‌نوشت: گریستن از خوف خداوند متعال و برای مصائب اهلبیت (علیهم السّلام) ، بالاترین مرتبه و درجه اشک را دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امیرالمؤمنین:بِرُّ الوالِدَینِ أکبَرُ فَریضَةٍ بزرگترین و مهم‌ترین تکلیف الهی، نیکی به پدر و مادر است 📚میزان‌الحکمة،ج ۱۰،ص۷۰۹ ⁉️ابن‌مسعود:ازپیامبر ص سؤال کردم: محبوب‌ترین کارها نزد خدا کدام است؟ فرمودند:الصًلاه لِوقتها، نماز در وقت پرسیدم: ثُمَّ اَیُّ شِی؛ بعدازآن چه‌چیز؟فرمودند: بِّرُ الوالدین نیکی به پدر و مادر پرسیدم :بعد از آن چه‌چیز؟ فرمود:الجَهاد فی‌سبیل‌الله جهاد درراه خدا 📚بحارالانوار، ج۷۴، ص۷۰ 🌸مردی‌خدمت‌پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و گفت: پدرومادر پیری دارم که به‌خاطر اُنس‌ بامن مایل نیستند به جهاد در رکاب شما بیایم. رسول‌خدا ص به او فرمودند: فَقِرَّ مَعَ وَالِدَیک، پیش پدر و مادرت بمان قسم به‌آنکه جانم دردست اوست؛ یکروز اُنس با آنان،از یکسال جهاد بهتر است (البته‌درصورتی‌که‌جهاد،واجب‌عینی نباشد) 📚بحارالانوار، ج۷۴، ص۵۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍سخنرانی کوتاه سخن قابل تأمل امام کاظم (ع) حجت الاسلام دکتر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬علاقه خدا به بنده اش... 🎙️حجت الاسلام دانشمند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌
25 بار یاد مرگ_446.mp3
866.3K
🎧 ۲۵ بار یاد مرگ در روز 🎙️حجت الاسلام یاحضرت زهرا سلام الله
سخنرانی شب سوم ماه صفر 403.5.17.mp3
22.17M
📝 سخنرانی شب سوم ماه صفر 🎤حجت الاسلام 📆 ۱۷ مرداد 1403 🕌حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله ▪️ ۱۴۰۳
من شِمرم یا زهیر؟.mp3
8.87M
✔️ مقایسه زهیر (عثمانی مذهب) که علمدار سپاه امام می‌شود! و شمر (فرمانده سپاه پیاده نظام در جنگ صفین) که قاتل امام می‌شود! آینده‌ی من کدام است؟ | منبع : جلسه ۶۰۵ از مبحث خانواده آسمانی / دعا و استغاثه برای فرج @ostad_shojae | montazer.ir
🩸جملاتی که دل سنگ را آتش می‌زند... | درد و دل‌های حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها با سر بریده پدر در خرابه شام ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 در يكي از شب‌هاي اقامت اسيران در خرابه شام، حضرت رقيه (عليهاالسلام) پدرش را در خواب مي‌بيند و پريشان از خواب برمي خيزد. او گريه كنان مي‌گويد: من پدرم را مي‌خواهم! هر چه اهل خرابه خواستند او را ساكت كنند، نتوانستند. 📋 فَعَظُمَ ذلكَ عَلىٰ أهلِ الْبَيتِ، فَضَجّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدوا الْأحزانَ، و لَطِمُوا الْخُدودَ، و حَثّوا عَلىٰ رُؤوسِهِم التُّرابَ، و نَشَروا الشُّعورَ ▪️داغ همه از گريه او تازه تر گرديد و همه به گريه و زاري پرداختند و بر صورت ها لطمه زذند و خاک بر سر ریختند و موی پریشان کردند. 🥀 صدایشان به گوش یزید رسید. آن ملعون گفت چه شده است؟ گفتند: دختر خردسال امام حسين (عليه‌السلام) پدرش را خواب ديده است و او را مي‌خواهد. 📋 قالَ ارْفَعُوا رَأسَ أبيها و حَطّوهُ بَينَ يَدَيْها لِتَنظُرَ إليه، و تَتَسَلّىٰ به. فَجاؤوا بِالرَّأسِ الشَّريفِ إلَيْها مُغَطّىٰ بِمِنْدِيلٍ دِيبَقِيٍّ، فَوَضَعَ بَينَ يَدَيْها، ▪️یزید گفت: سر بريده پدرش را برایش ببرید تا به آن نگاه کند و آرام بگیرد. پس آن سر مطهر را در درون طبقي نهادند و روي آن را با پارچه اي پوشاندند و جلوي او گذاشتند. 🥀 شدت ضعف و گرسنگي، كودك را به توهّم انداخته بود. او گريه مي‌كرد و مي‌گفت: من كه غذا نخواستم؛ من پدرم را مي‌خواهم. مأموران گفتند: اين پدرت است. وقتي رقيه سلام‌الله‌علیها روپوش را كنار زد، دید سر بريده پدر است. آن را برداشت و به سينه چسباند و دلسوزانه مي‌گفت: 📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟ ▪️اي پدر! چه كسي صورتت را با خون سرت رنگين كرد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي قَطَعَ وَرِيدَكَ؟ ▪️ چه كسي رگ‌هاي گلويت را بريد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي اَيتَمَنِي عَلي صِغَرِ سِنِّي؟ ▪️چه كسی مرا در اين خردسالی يتيم كرد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَقِيَ بَعدَكَ نَرجُوهُ؟ ▪️ای پدرجان! به چه کسی بعد از تو امید داشته باشیم؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِليَتِيمَةِ حَتَّي تَكبرُ؟ ▪️چه کسی یتیمت را سرپرستی می کند تا بزرگ شود؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلنِّسَاءِ الحَاسِراتِ؟ ▪️چه كسي بانوان را در پناه خود مي‌گيرد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلاَرَامِل المُسبَيَاتِ؟ ▪️چه كسي زنان بيوه شده را آشيان مي‌دهد؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلعُيُونِ البَاكِيَاتِ؟ ▪️چه كسي اشك از چشم‌هاي اشك بار پاك مي‌كند؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلضَّايِعَاتِ الغَريبَاتِ؟ ▪️چه كسي زنان آواره را مأوا مي‌دهد؟ يَا اَبَتَاه! مَن لِلشُّعُورِ المَنشُورَات؟ ▪️چه كسي موهاي پريشان مان را مي‌پوشاند؟ 📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَعدُكَ؟وَا خَيبَتَاه مِن بَعدِكَ، وَا غُربَتَاه! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي لَكَ الفِدَاءُ! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاءٌ! ▪️ پس از تو كه... واي بر خواري پس از تو؟ واي از غريبي! كاش پيش از ديدن اين روز كور مي‌شدم! 📋 یاَ اَبَتَاهُ! لَيتَنِي تَوَسَّدتُ التُّرَابَ وَ لا اَریٰ شَيبَكَ مُخضَباً بِالدِّمَاءِ ▪️كاش چهره در خاك مي‌بردم و محاسن تو را خونين نمي ديدم. 🥀 سپس آن قدر گريه كرد تا از هوش رفت و ناله اش براي هميشه خاموش گرديد. صداي گريه بالا گرفت و مصيبتي ديگر بر دل داغدار اهل بيت علیهم‌السلام نشست. 📚نفس المهموم،ص۴۵۶ 📚أسرار الشّهادة،ص ۵۱۵ ✍ سلام تازه ز ره آمده، گلویت کو؟! سلام همسفر نی سوار من بابا چقدر حرف برای تو داشتم حالا بیا کمی بغلم کن قرار من، بابا من از خرابه نشینی و گریه خسته شدم تو هم ز سنگ لب بام و ضربه خسته شدی منم شبیه رخ عمه ام شکسته شدم تو هم ز نیزه نشینی پدر شکسته شدی تمام درد تنم را ز یاد بردم من تنور خانه ی خولی چه کرد با سر تو تو چوب خوردی و من هم لگد عزیز دلم فدای نرگس چشمت سه ساله دختر تو شنیده ای سر بازار ها چه شد یا نه؟! شنیده ای سر بازار زیورم گم شد مپرس معجر خود را چگونه گم کردم فقط بدان سر بازار معجرم گم شد به عمه گفته ام امروز شانه ای بزند به گیسوان پریشان و مختصر مویم از آن زمان که تو رفتی همه کسم شده است تمام درد و دلم را به عمه میگویم
🩸 ورقی از دفتر دلدادگی حضرت مولانا سیدالشهداء علیه‌السلام به نازدانهٔ سه‌ساله‌اش رقیه خاتون سلام‌الله‌علیها ... ➖ در نقل‌ها آمده است: 📋 و کانَ الحُسَینُ عَلَیهِ‌السّلامُ بِالنِّسبَةِ إلَیها شَدیدَ المَحَبّةِ. 🔻امام حسین ‌علیه‌السلام به حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها علاقه فراوانی داشت. 📚بشارة الباکین، تبریزی،(نسخه خطی) ورقه۱۵۷ 📚مصائب المعصومین علیهم‌السلام، یزدی،ج۲، ص۴۲۵ ➖ در نقلی دیگر آمده است: 🔻 چنانچه رسم است که اظهار دوستی به اولاد کوچک‌تر بیشتر است، امام حسین علیه‌السلام هم به همین قاعده به شیرین زبانیِ آن صغیره بسیار تعلق داشتند، و هم به واسطه بی مادری. 🔻آنی جانبِ او را فرو نمی‌گذاشتند؛ مِن جمله: همیشه (حضرت‌ رقیه سلام‌الله‌علیها) در دامان آن حضرت می‌نشست، و سر بر زانوی آن حضرت می‌گذاشت و می‌خوابید، و غذا از دست مبارک آن حضرت می‌خورد، و همیشه آن دست یداللّهی را حضرت بر سر و گیسوان او می‌کشید، و پیوسته آن صغیره شیرین زبان را می‌بوسید و می‌بویید. 📚سراج العاشقین،کاشانی،(نسخه خطی) ص۱۴۳. ✍ سورهٔ کوثرِ امام حسین جلوهٔ مادرِ امام حسین نمکِ لشگرِ امام حسین نازنین دخترِ امام حسین ای بزرگ قبیلهٔ عُشّاق یا رقیه! توئی «هوالرَزّاق» دست پروردهٔ عقیله توئی صاحبِ شوکتی جلیله توئی نازدارِ همه قبیله توئی پایِ معشوقِ خود قتیله توئی صاحبِ صحن وبارگاهی تو بر گنهکارها پناهی تو رویت آئینه دارِ زهرا بود گیسوانت ضریحِ بابا بود اولین چادرت چه زیبا بود در بغل کردنِ تو دعوا بود تو خودت قبلگاهِ حاجاتی دستگیری , رقیه ساداتی این عمو ها بد عادتت کردند رویِ شانه زیارتت کردند گریه ها بر اسارتت کردند چون نبودند غارتت کردند به تو سیلی زدند چند نفر روبرویِ سرِ علی اکبر...