eitaa logo
مَنظومه یِ حُسن
970 دنبال‌کننده
332 عکس
16 ویدیو
0 فایل
💎منظومه ای از : ✅مطالب اخلاقی،فلسفی و عرفانی برای تهذیب و معرفت نفس ✅سخنان گهربار و راهگشا از عرفای بالله ◀ارسال نظرات و تبادل: 🆔 @Hafeze_ser
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 اگر غریبه ای از علت سر بریدن حسین(ع) پرسید، بگویید: ترکیبی از و عاشورا را رقم زدند و چه معجون عجیبی است این ترکیب... @manzoomeye_hosn
چشم بد دور از آن قد رشیدت پسرم  قامتت شانه به شانه با علمدار شده  گر ترک خورده لبت غصه مخور ای بابا  تشنه ی وصلی و هنگامه ی دیدار شده  👤 #قاسم_نعمتی 📚 @manzoomeye_hosn
♦️نامش «شرحبیل» و کنیه اش «ابوالسابغه» بود؛خیلی دیر و پس از فتح مکه مسلمان شد ♦️ ما بیشتر از رذالت دشمنان امام حسین(ع) شنیده ایم ؛ اما در وصف عبادات شمر نوشته اند که شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است. فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق می خوردند، عربده می کشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که آن طرف ایستاده اند، آدم هایی هستند که پیشانی‌شان پینه بسته بود. بسیاری از آن ها اهل تهجد بودند.حتی تعدادی از این افراد با پیغمبر(ص) هم دیده شده اند.  🔵شمر افتخاری دارد که ما آرزویش را می کنیم ؛یار و یاور امیرالمؤمنین در جنگ صفین.حتی او در مبارزه با ادهم ابن محرز باهلی (از سپاهیان معاویه) شمشیر خورد و زخمی شد؛؛پس به زبان امروزی او جانباز جنگ صفین است ◼️اما عاقبتش چه شد؟واقدی می گوید که شمر سر سیدالشهدا(ع) را برید،بر بدنش اسب تاخت ، خیمه اهل بیت(ع) را آتش زد و حتی گستاخی را به حدی رساند که قصد شهادت امام سجاد(ع) را کرد. 🔹🔹از جمله افرادی بود که «عبیدالله بن زیاد» حاکم کوفه، او را برای پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقیل، به دارالاماره فرستاد. 🔹🔹زمانی که عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه در نامه‌ای برای حاکم کوفه نوشت که امام حسین علیه السلام  حاضر شده برگردد «عبیدالله حاکم کوفه» نظر داد که باید پذیرفت ولی وقتی شمر از این نامه مطلع شد، او را منع کرد و گفت که اگر امام حسین علیه السلام  خود را تسلیم نکند و برود، بعداً قدرتمند می‌شود. پس بهتر است نگذارید برود. عبیدالله هم نظر شمر را قبول کرد او را فرمانده سپاه با ۴۰۰۰ جنگجو کرد و همراه با نامه‌ای به طرف عمربن سعد فرمانده کوفه در کربلا فرستاد، تا از حسین بخواهد که یا تسلیم شود یا به جنگ تن در دهد و به دنبال این نامه، گفت ای عمر سعد، اگر اینکار را انجام نمی‌دهی از لشکر ما کناره بگیر و لشکر را به شمربن ذی الجوشن واگذار. 🔹🔹در روز عاشورا او فرمانده پیاده‌های لشکر کوفه بود.در آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که امام حسین علیه السلام جراحت‌های زیادی در سر و بدن داشت، شمر، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه او نشست و سر او را از تن جدا کرد. ♦️در قیام مختار برخی نوشته اند كه جسم او را نزد سگان انداختند و بعضي می گويند كه او را دستگير كردند، گردنش را زدند و بر بدنش اسب تاختند و سر او را، نزد محمد بن حنفيه فرستادند. ⚠️شمر امام را می شناخت .در کنارش در جنگ صفین جنگیده بود؛اما راه باطل را می گزیند چرا که بین حقیقت و منفعت ، لحظه ای تفکر لازم است، البته تفکری که آن را از هفتاد سال عبادت برتر می دانند. 👌لحظه ای تفکر ما در کجای تاریخ ایستاده ایم: با حق و حقیقت اخروی یا با سود و منفعت دنیوی. @manzoomeye_hosn
♨️ اگر دین حق با #رفاه‌طلبی و بدون قیام و جهاد حفظ مي‌شد، #حسین بن علي‌ (ع) كه از ما عاقل‌ تر بود هرگز #خون خود را به پای آن نمي‌ریخت. #شهیدآوینی| گنجینه آسمانی،ص206 🔺 @manzoomeye_hosn
💕 داستان کوتاه روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی بحال "ابوذر غفاری" می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند: چطور؟! "مولا" فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت "بیعت گرفتن" از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی "اشرفی" به ابوذر دادند تا با "عثمان" بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود: شما دو "توهین" به من کردید؛ اول آنکه فکر کردید من "علی فروشم" و آمدید من را بخرید. و دوم بی انصاف ها آیا "ارزش" علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟ تمام "ثروت های دنیا" را که جمع کنی با یک "تار موی علی" عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا "گریه" می کردند و می فرمودند: به "خدایی" که جان علی در دست اوست، "قسم" آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست "سه شبانه روز" بود او و خانواده اش "هیچ نخورده بودند." "مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان علی فروشی نکنیم...." @manzoomeye_hosn
هدایت شده از مَنظومه یِ حُسن
❗️این کانال واگذار می شود برای اطلاع از شرایط واگذاری به مدیر کانال پیام دهید @hafeze_ser
💠لطیفه عرفانی! 🔸یکی تعریف می کرد وقتی از نماز جماعت صبح برمی گشتم جماعتی را دیدم که بزور قصد سوارکردن گاو نری به ماشین داشتند. گاو مقاومت می کرد وحاًضر نبود سوار ماشین بشود من رفتم دستی به پیشانی گاو کشیدم . گاو مطیع شد وسوارماشین شد. من مغرور شدم وپیش خودم گفتم این از برکت نماز صبح است. وقتی رسیدم خانه دیدم مادرم گریه وزاری می کند.علت را که جویا شدم گفت گاومان رادزدیدند. گاو مراشناخت ولی من اورا نشناختم. 😂 @manzoomeye_hosn
💠 صاحب خُلق عظیم 💠 " کمال در تکمیل اخلاق است. لذا احادیث متعددی از خود رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم وجود دارد که فرمودند: 🔹«خیارکم احسنکم اخلاقاً» بهترین شما، نیک خلق ترین شماست 🔹«احبّکم الی الله احسنکم اخلاقاً» محبوب ترین شما نزد خدا کسی است که از بین شما خوش خلق تر است. 🔹«افاضلکم احسنکم اخلاقاً» برترین های شما صاحبان خلق های نیکوتر در بین شما هستند. ◀️ حال که شاخص فضیلت و نیکو و خیر بودن، شاخص محبوب بودن نزد خدا حسن خلق است، آیۀ چهارم سورۀ را به یاد بیاورید که خدای متعال راجع به پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: 🔹" انّک لعلی خلقٍ عظیم» هر آینه تو دارای خلق عظیمی هستی. این نشان دهنده مرتبت و مقام بلند پیغمبر اکرم است و لذا رسالت پیغمبر هم در بیان خود حضرت در همین ویژگی منحصر می شود. 🔹پیغمبر اکرم فرمود: «انّما بعثت لأتمم مکارم الاخلاق» «انّما» از ادات حصر است، یعنی منحصرا این است و جز این نیست، منحصرا من مبعوث شدم تا کرامت های اخلاقی را به مرحلۀ نهایی و انتهایی خودش برسانم، به کمال خودش برسانم. ◀️ از همین جا می شود فهمید که تمام احکام عملیه مقدمه است برای به وجود آمدن خلقیاتی در انسان. 🔸اگر گفته شده و زکات بدهید برای این است که روحیۀ سخاوت و اسیر دنیا نبودن و تعلق به دنیا نداشتن در انسان ایجاد شود. 🔸اگر گفته شده بخوانید، به این خاطر است که روحیۀ افتادگی در او ایجاد شود و از و خود بزرگ بینی نجات پیدا کند. 🔸اگر گفته شد بگیرید، به خاطر این است که روحیۀ اخلاص در او تثبیت شود. اینها فرمایشات معصومین است. 🔹امیرالمومنین علیه السّلام فرمود «فرض الله الصّلوة تنزیهاً عن الکبر» خدا را واجب کرد تا با نماز گزاردن انسان از منزّه شود. پس نماز مقدمه است برای این هدف اخلاقی. «و الصّوم تثبیتاً للاخلاص» و خدا را واجب کرد به خاطر این که روحیۀ را در انسان تثبیت کند. ◀️ حال می فهمیم که معنای این که "من منحصرا مبعوث شدم برای این که کرامت های اخلاقی را به اوج قلۀ کمال خودشان برسانم" یعنی چه. این به این معنا نیست که اسلام احکام ندارد، یا عمل به احکام الله چندان اهمیتی در دین ندارد. چرا، احکام دارد و عمل به احکام الله هم دارای اهمیت بسیار بالایی است، اما اهمیتش اهمیت مقدّمی است، یعنی احکام الله زمینه ساز و مقدمۀ به وجود آمدن کرامت های انسانی در انسان است. التماس دعا @manzoomeye_hosn
لولاک گفت محمد را. محمد گفت: "من نیز! ما زاغَ البصرُ. تو از همه مرا گزیدی، من نیز غیر ترا نمی‌خواهم". می‌فرماید، اگر خدا در حق محمد می‌گوید: "لولاک ما خلقت الافلاک" (اگر تو نبودی افلاک را نمی آفریدم)؛ محمد هم در عوض می‌گوید: "مازاغ البصر" (چشمم بجز تو، به کس دیگر نمی‌نگرد). عشق چون وافی‌ست، وافی می‌خَرد در حریفِ بی‌وفا می‌نَنگرد 👇 @manzoomeye_hosn عشق از جنس وفاست. در عشق شرک راه ندارد. خاصیتش آن است که هرچه جز معشوق را از چشم و دل می‌برد : «یکی در زمان مُصْطَفی صَلَّی اللّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ آمد گفت که: "من این دین تو را نمی‌خواهم ، وَاللّه که نمی‌خواهم. این دین را باز بستان .چندان که در دینِ تو آمدم ، روزی نیاسودم؛ مال رفت، زن رفت، فرزند نماند، حرمت نماند، قوت نماند، شهوت نماند". گفت:"حاشا دین ما هر جا که رفت ، باز نیاید، تا او را از بیخ و بُن بَر نکَند و خانه اش را نروبد و پاک نکند؛ که لا یَمَسُّهُ اِلاَّ المُطَّهَرُوْنَ". چگونه معشوق است تا در تو مویی مِهر خودت باقی باشد، به خویشتن راهت ندهد. به کلّی از خود و از عالَم بیزار می‌باید شدن ، و دشمن خود شدن، تا دوست روی نماید. اکنون دین ما در آن دلی که قرار گرفت تا او را به حقّ نرساند و آنچه نابایست است از او جدا نکند، از او دست ندارد.» 👇 @manzoomeye_hosn
پس قیامَت شو قیامَت را بِبین دیدنِ هر چیز را شَرط است این 📚 می فرماید برای درک هر چیز باید جزئی از آن را در خود داشته باشی . اگر مهربانی را درک می کنی، یا شفقت و دوستی را، بدان که آن مهر و محبت و دوستی در تو هست که آن را می فهمی؛ همچنان که اگر خشم و قهر و دشمنی هم می بینی، حتما در وجود خودت هست که برایت قابل درک شده . آن کس که سراسر مهر است، به هر چه بنگرد محبت می بیند؛ و آنکه تماما خشم است و سرشار از حس دشمنی، هر جا بنگرد قهر می بیند و خصومت. اما یک نکته دیگر هم در این ابیات هست؛ می فرماید: "پس قیامت شو، قیامت را ببین ". یعنی عده ای هستند که خود، قیامت اند؛ مولانا این صفت را به پیامبر نسبت می دهد: زو قیامَت را هَمی‌پُرسیده‌اند ای قیامَت تا قیامتْ راهْ چند؟ 📚 🍃🍃🍃 یعنی از پیامبر، که خود عین قیامت بود، می پرسیدند: تا قیامت چقدر مانده است؟! اما معنای این حرف چیست؟ یعنی چه که پیامبر عین قیامت بود؟ باید معنای قیامت را نزد مولانا بدانیم : "هرگاه که خیالات از میان برخیزند و حقایق روی نمایند، بی‌چادرِ خیال، قیامت باشد . آنجا که حال چنين شود، پشیمانی نماند. هر حقیقت که تو را جذب می‌کند، چیز دیگری غيرِ آن نباشد؛ همان حقیقت باشد که تو را جذب کرد." 📚 قیامت اشاره به زمان نیست. قیامت یک تجربه است، تجربه دیدار هر چیز، همانگونه که هست. برای عده ای این تجربه در همین حیات قابل حصول است. مولانا این عالم را دارالغرور می خواند؛ جایی که امور عکس آنچه می نمایند، هستند. قیامت هنگامی است که پرده های فریب و خیال از پیش چشم برداشته می شود؛ و ما عین حقیقت را شاهد می شویم . پس پیامبر قیامت بود، یعنی حقیقت را شاهد بود . او از این ایوان دروغ به مقعد صدق کوچ کرده بود، و هر چیز را همان گونه که بود، می دید. @manzoomeye_hosn
بی‌آینه روی خویش نتوانی دید در یار نگر که اوست آيينۀ تو #رباعی_مولانا @manzoomeye_hosn