⚜ تأملی بر نظر استاد #آکوچکیان
در عرصۀ #هنر، #اندیشۀ_هنر، #حکمت_هنر
🔷 «#هنر» آشکارگی زیباشناسانۀ تجربههای خود و خودیشدۀ هنرمند ـ مخاطب، و در تعبیری نزدیک، وساطت انتقال چیزی از ناکجای انسانی به کجایی او در یکی از انواع زبانهای مرسوم هنر است. «#شعر» نزدیکترین قسم کلمه و کلامی ـ از این انواع زبانی ـ به آن تجربۀ زیباشناخت هنر است. #هنر در این تعریف و با تأکید بر وجه تجربۀ زیستۀ خود و خودیشدۀ آن، از صنعت و بهمثابۀ یک پیشه فاصله میگیرد و بدینسان مرز میان «هنرمند» و «هنرپیشه» معلوم میشود.
🔶 در دورۀ معاصرِ اندیشۀ دینی ـ اندیشۀ هنری، «#اندیشۀ_هنر ـ #تجربۀ_هنری»، در آستانۀ نسبتی دوباره با اندیشۀ دینی و تجربۀ زیست دینی، در عرصۀ هنر، سرِ حضور مییابد. در این صورت، میتوان از اندیشه و تجربۀ دینشناخت هنر سخن گفت و «حکمت قرآنی» در همین گذار از اندیشۀ الهیاتی به تجربۀ زیست دینی سر برمیآورد و از رهگذار آن، حکمت الهیاتی هنر و بهطور خاص «#حکمت_قرآنی_هنر» معنا مییابد.
🔷 #اندیشۀ_هنری ـ #تجربۀ_هنری در عرصۀ اندیشه و تجربۀ مسلمانی هنر، در چندین نوبت تاریخی، مجال عینی نسبت با اندیشه و تجربۀ زیست دینی یافته است و در دو سطح و اشکوبۀ اندیشهپردازی هنر و آفرینش اثر هنری و در قالب یک مکتب و سبک معین هنری نمود و حضور یافته است. #تاریخ_هنر در جهان اسلامی ـ ایرانی، تاریخ هنر مسلمانی و به تعبیری دیگر، هنر آیینی تلقی شده است و نه تاریخ هنر دینی. بر همین منوال، مبنای مرسوم تقسیمبندی #دورههای_تاریخی_هنر، دورههای حاکمیتی (مثل هنر دورۀ صفوی) یا مکانی (مانند مکتب اصفهان) بوده و از یک تقسیمبندی درون اندیشهای و تجربتشناختِ هنری به دور بوده است، حالآنکه برای مثال، تاریخورزی و تاریخپردازی اندیشه و تجربۀ هنری در غرب به لحاظ روششناسی و متدلوژیِ فهم تاریخی، بالنسبه به وسع تاریخ علم خویشْ به نوعی رویکرد درونزا نزدیکتر شده است. تقسیمبندی #دورههای_تاریخی_غرب، مستند به تاریخ اندیشۀ ترقی، به عصر سنت، به عصر مدرن و به عصر فرانوگرایی، از همین نگرۀ درونزا سرچشمه میگیرد. یک مبنای قابلدفاع برای نقد تاریخ هنرْ تفکیک دورههای تاریخ و نیز تفکیک دورههای اندیشۀ ترقی و مستند به آن، است تا رویکرد بازخوانی و نقد تاریخ هنر نیز سمتوسوی آیندهنگر و آیندهنگار داشته باشد.
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 مسئلۀ ما در تفسیر #عاشورایی ـ #کربلایی از #موقعیت_غدیر
◾️به خویش از منظر غدیر بنگریم!
و به انسان امروز بیندیشیم که چه تصویر و نقشۀ مفهومیای برای خود از جهان پیرامون دارد که بر این مدار نگاه به نهضت حسین دارد؟
و به تاریخ و #میراث_عظیم فرهنگی خود در افق معاصریت (اکنون جامعه) بیندیشیم و با رویکردی متفکرانه تحلیل کنیم «ما با حسینبن علی و جنبش تدبیری او چه نسبتی داریم؟».
◾️اینک و در جهان جدیدْ سه معادلۀ بزرگ برای انسان جدید و بهطور خاص مسلمان ایرانی اتفاق افتاده است:
۱. معادلۀ وضعیت امروز بحران انسان معاصر در نسبت با جایگاه نهضت حسینی؛
۲. و معادلۀ گذار در دهههای اخیر تحول جهان ایرانی؛
۳. و معادلۀ ظهور انواع نظریهها و انواع گرایشها در تفسیر این نهضت.
◾️ما باید همت ورزیم که سرمایههای بزرگ فرهنگی مثل عاشورا را وارد وجدان و خرد جمعی زمان حال بکنیم.
◾️اگر ما نتوانیم #میراث_عظیم اندیشهای، نظریهای و فرهنگی خود را در افق معاصریت (اکنون جامعه) وارد کنیم، به هیچ وجه نمیتوانیم در عرصههای گوناگون فردی، اجتماعی و تمدنی اثرگذار باشیم، امری که اساساً متفکرانه است و نه تبلیغی؛ یعنی کاری نیست که مداحان و مبلغان بهعنوان دستگاههای سنتی از پس آن بربیایند. بنابراین برای اینکه بتوانیم #سرمایههای_بزرگ_فرهنگی مثل عاشورا را وارد وجدان جمعی زمان حال بکنیم، به یک الگوی اندیشهای و زبانی خاص نیاز داریم.
اینک و در جهان جدید دامنۀ مسئلۀ ما و #نهضت_حسینی بر مدار #موقعیت_غدیر، به پنج عرصۀ زندگی زیستمانی ـ فردی، زندگی اجتماعی، عرصۀ هنر و نیز عرصۀ تحول تمدنی و در نقطۀ اوج، تجربۀ عرفانی در متن واقعیت پیچیدۀ جهان امروز رسیده است.
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 ای ایستاده در وادی صلاح
وادی آدم
وادی دعوت
حسین من!
ای تواناترین مظلوم
با توام همراه
ای استوار نیک
ای چشمانداز روشن خدا
بهسوی زندگی، بهسوی مرگ
با تو زندهایم
با تو میمیریم
خدای کند چونان تو بزییم
خدای کند چونان تو بمیریم
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 #معادلۀ_گذار در دهههای اخیر #تحول جهان ایرانی
◾️#فکر_دینی، با نظر به تجربۀ پنج دهۀ انقلاب اسلامی ایران، از ساحت یک امر حماسی ـ فرهنگی و سپس سیاسی در آستانۀ یک فهم تازهآمد پارادایمی قرار دارد. تجربۀ زمانی ـ مکانی #عاشورا ـ #کربلا نیز بر همین منوال در این کوران تازهفهمی پارادایمی قرار گرفته است. سه پرسش چیستی، چرایی و چگونگی انقلاب عاشورا ـ کربلا با پرسشی از #فرانظریۀ_پارادایم_تحول و تغییر به معرض نظر معاصری قرار گرفته است. این بازخوانی پارادایمی اینک با سرنوشت انقلاب اسلامی ایران نیز گره خورده است. در کانون این دورۀ گذار نیز، پرسش از معرفت پیشرفت و منطق معرفت و نظریه و الگوی پیشرفت، «پرسش مرکزی» است.
◾️بدین سان #نظریههای_عاشورا ـ کربلا در آستانۀ یک بازخوانی عظیمی قرار گرفتهاند.
➺@markaz_strategic_roshd
🏴#انتظار از دین، چه #نیازی به دين و چه انتظاری از #امامت علوی رشد
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
⚫️ رویکرد به تحلیل #عاشورا ـ #کربلا از خردورزی فلسفۀ دینی آغاز میشود. اینکه «چه نیازی به #عاشورا ـ #کربلا است؟» وامدار این پرسش است که «چه نیازی به اصل #امامت است؟» و این نیز بهنوبۀخود در زیرمجموعۀ «چه نیازی به دین انبیایی ـ دیانت علوی است؟» طرح و تحلیل میشود.
⚫️ اهتمام به پردازش مدلِ مفهومیِ الگوی دینشناخت پیشرفت و پیشرفتشناخت دین از مبانی فلسفۀ دینی آغاز میشود تا در اولین گام به مقولۀ #انتظار_از_دین پرداخته شود، به اینکه آیا انتظار مدیریت همهجانبۀ رشد ـ توسعه انتظار بایستهای از دین است؟ عیارسنجی چندوچون جنبش معاصر احیای فکر دینی و سطح کوشایی در پردازش اندیشۀ دینشناخت پیشرفت (رشد ـ توسعه)، اندیشۀ جمهوری اسلامی و اندیشۀ مدیریت هندسۀ قدرت جهانی، تابع گستره و ژرفای خودآگاهشدۀ آن #نیاز و #انتظار است.
⚫️ رویکرد به اصل امامت و عینیتهای رخدادۀ تاریخی آن، چونان عاشورا ـ کربلا، در مساحت تازۀ انسان جدید، جهان اجتماعی جدید و دانش جدید، از خاستگاه #فلسفۀ_دینی آغاز میشود و سپس نوبت به پردازش فلسفی، کلامی و آنگاه فقهی و سپس حاکمیتی میرسد. کانون این تحلیل نیز این نگرش است که جزئی از ساختار تحلیلی #فرانیاز انسانشناخت رشد، فرانیاز الگوی عینی رشدنگر مدیریت موقعیتهای گوناگون زندگی است. این خواهانیْ ماهیتی بیرونِ دینی دارد. ادیان و مکاتب گوناگون زیستی در نگاه این عیار نقد و مقایسه میشوند.
⚫️ اولین شاخصۀ دینداریْ #نیاز_به_دین و اولین شاخصۀ قرآنی بودنْ نیاز به قرآن و اولین شاخصۀ علوی بودنْ نیاز به #امامت و اولین شاخصۀ حسینی بودنْ نیاز به امام حسین (ع) و سنت زیستی اوست.
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 السّلام علیکَ یا ابا عبدالله الحُسین
و علی الأَرواح التّی حلّت بفِنائک
و اَناخَت بِرَحلِك
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
◾️با تو آموزگار خویش
با تو حس رضایت از زندگی
موجبهموج
مرا سرشار میسازد.
ای آموزگار خوبی!
سلام بر تو
و سلام بر روحهایی که در آستانۀ كبريايیات حلول کردند
و به آرامش رسیدند.
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 در آستانۀ عاشورا ـ کربلا
◾️در رویکرد آغازین به #دین و به مکتب #امامت_علوی ـ حسینی، سه سؤال اصلی داريم:
۱. چه #انتظاری_از_دین، چه #نیازی_به_دين و چه انتظاری از #امامت_علوی میتوان داشت؟ و به تعبیری، نیاز خودآگاه به دین پس نیاز خودآگاه به امامت علوی در میان میآید؟
۲. چه #انتظاری_از_عاشورا و چه #نیازی_به_عاشورا داریم که به تعبیری، نیاز خودآگاه به امامت پس نیاز به عاشورا ـ کربلا را در میان میآورد؟
۳. پس انتظار برای عاشورا كدام است؟ از اهل مسلک عاشورایی، در آستانۀ آن آموزهها چه انتظاری میرود؟
◾️کوتاه اینکه مکتب و عاشورا ـ کربلای حسینی کجای زندگی ما حاضر است؟ چه انتظاری از آن میتوان داشت و چه نیازی به آن داریم؟ و درمقابل نیز، اگر این انتظار برآوردنی است، چه انتظاری از خویش دربرابر و برای این انتظار بایستی داشته باشیم؟
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 تربیت و تدبیر #عاشورایی _ #کربلایی زندگی
▪️محتوای حرکت عاشورای حسینی تبلور عینی یک #الگوی_راهبردی است برای احیای #دین بهمثابۀ الگوی تدبیر زندگیای رو به آرمان رشد در اندیشهها، جانها، زندگیها، تربیت و سازندگی، مدیریت و سیاست و بهطور کل زندگی اجتماعی. هرگاه این محتوا بهدرستی تبیین شود و با شناخت درست واقعیتهای جاری حیات انسانی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه و نیز با اصول درست پیادهسازی چارچوبهای کاربردی الگوی مطلوب حیات دینی در مقتضیات گوناگون همراه گردد، بهنوبۀخود #تربیتکننده و #مدیریتکنندۀ دو عرصۀ فرد و جامعه است که به #رخداد_تمدنی میانجامد.
🖋 به قلم احمد #ّآکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 مکتب #عاشوار ـ #کربلا
◾️«#عاشورا ـ #کربلا» بیان آزمودهشدۀ زمانی ـ مکانی تدبیر همهجانبۀ زندگی فردی و اجتماعی، یعنی یک «گفتمان در #مدیریت_موقعیت» است؛ موقعیتی به تجربه گذاشتهشده از انتخاب میان دو شیوۀ زیست و دو الگوی زندگی پیشروی انتخاب آدمیان که در حافظۀ تاریخْ میراثی است تا امروز، تا فردا: شیوۀ سپیدی دربرابر شیوۀ سیاهی، مکتب الهیاتی و مصطفایی و علوی دربرابر مکتب کفری و نفاقی!
◾️مکتب «#عاشورا ـ #کربلا» نوعی اندیشه، نظریه، الگو، سنت و گفتمان دربارۀ شیوۀ زیست انسانی است که در متن عینیت فصلی از تاریخ حیات بشریْ دو امتداد زمانی (در وقتی خاص) ـ مکانی (در مکانی معین) گرفته و تبدیل به یک «#نظریۀ_موقعیت» شده است.
◾️«#عاشورا ـ #کربلا» یک «#سنت» یا «#روش برای تدبیر تغییر رو به آرمان رشد دربرابر حادثههای مهاجم زندگی» و اصولاً هرگونه موقعیت راهبردی است که البته الگوی راهبری راهبردیِ معینی میطلبد.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 دوگانۀ امن و اضطراب نمونهای از آموزگاری #موقعیت_عاشورایی ـ کربلایی
◾️بسیاری از ما در داشتنها «#امن_غرور» داریم و در نداشتنها «مضطرب» و در دلهره و هراسیم. ریشههای آن را تحلیل کنید که چرا؟ و اینکه اصحاب عاشورا در این موقعیتها چگونه بودهاند؟
◾️برای اصحاب عاشورا، از دست دادن عزیزترین نعمتها و بهرههای بلند زندگی یکی ازجمله بازیگریهای آنان در عرصۀ این سلوک نمادین تاریخی است. حسین(ع) مثلِ «علیاکبر» یا «ابوالفضل العباس» را دارد و آنان را از دست میدهد، کمرش میشکند، اما تزلزل و عقبنشینی و ابتذال و بیهودگی ندارد.
◾️داشتنها و نداشتنها نباید مایۀ امن و اضطراب باشند. چه که دربرابر داشتنها اشتغال و خوف و رجا جا دارد، نه امن غرور و دربرابر نداشتنها هم نه اضطراب، که باز اشتغال و خوف و رجا که علی(ع) فرمود: «شُغِلَ مَنِ الجَنَّهُ و النّارُ اَمامَهُ» کسی که بهشت و جهنم را پیش پای خودش میبیند و سرمایۀ نعمتهای مقدر را میبیند و قضا و دستور حق را هم میشنود، دیگر امن احمقانه و اضطراب خام ندارد که کار میکند و اقدام مینماید.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 السّلام علیکَ یا ابا عبدالله الحُسین
و علی الأَرواح التّی حلّت بفِنائک
و اَناخَت بِرَحلِک
◾️با تو حس رضایت از زندگی
موجبهموج
مرا سرشار میسازد.
ای آموزگار خوبی!
سلام بر تو،
و سلام بر روحهایی که در آستانۀ کبریاییات حلول کردند
و به آرامش رسیدند.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 در دیروز برای آفریدگاری فردا
◾️«#عاشورا ـ کربلا» فرصت ظهور نظریۀ تدبیر زمانی ـ مکانی پیشنهادی دین قرآنی در یک عینیت تاریخی همواره ممکن، برای هر دورۀ تاریخ انسانی، به معنای امکان تبدیل دین قرآنی به نظریهای عینی برای مدیریت زیست در برهههای دمبهدم نوشوندۀ تاریخ انسانی است.
◾️«#عاشورا ـ کربلا» اتفاقی در خط آخر ممکن برای زندگی معنیدار و معنای زندگیْ برای آفریدگاری زمان و همۀ تاریخ را در مشت تدبیر معنایی زندگی گرفتن است.
◾️«#عاشورا ـ کربلا» نماد رخداد در موقعیت، در زمان (عاشورا) ـ در مکان (کربلا)، و همۀ این موقعیت زمانی ـ مکانی زیست را در میدان ارادۀ رویش خویش و خلق گرفتن است.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 #زن در عیار انسان معیار
◾️«#عاشورا ـ کربلا» نظام تربیتی عظیمی را به دست میدهد که اهداف، شکلها، روشها و مراحل تربیت، الگوهای تربیتی، و عناصر و مبنای نظام تربیتی دین را در خود دارد. این نظام تربیتیْ هم تفسیری خالص و توانمند از نظام تربیتی دین به دست میدهد و هم این تفسیر را در نمونههای عینی تربیتیافتۀ عاشورایی پیشنهاد میکند.
◾️همۀ زندگی #زینب_کبری را پیش و حین و پساز آن رخداد، پرورندۀ بینش و شناخت و شعور خود دریابیم و در باور خویش بپذیریم که آن آموزگار چونان دیگر عاشوراییان در خط مستمر زیستی خویش و ازجمله در هنگامۀ کربلا بر گونۀ خاصی زندگی داشتند و دارای ساختار و محتوای شخصیتی خاصی بودند که آنگونه مرگ خویش را انتخاب کردند و پذیرا شدند تا با مرگ خویش نیز راهبر بشریت بهسوی دیانت و آدمیت باشند.
◾️نهضت عاشورا فراخوان ماست به باورداشت #زن_معیار و نیز شیعۀ پنجاه و پنج سال زندگی زینب بودن. آنگونه که او زندگی داشت در آن راستا و راه زندگی کنیم و با او نیز و همچون او و در راه او، از زندگی و مرگ خویش نیز وسیلهای بسازیم تا ادامۀ جریان بالندگی خویش و تربیت جامعۀ خویش تأمین شود و دشمنسوز باشد و همراهساز.
◾️#زینب_کبری پیامآور زندگانی مصطفایی، فاطمی، مرتضایی، حسنی و عاشورایی است؛ بانویی برای آموزگاری همۀ زندگی! فاطمۀ غدیری در نیم سدۀ دوم هجری «زینب عاشورایی ـ کربلایی» است.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
💠تأملی بر نظر استاد احمد #آکوچکیان در عرصۀ #مبانی_نظری و #مطالعات_مبنا
🟫 و در مبنای همۀ سامان دانشی اندیشۀ دینشناخت پیشرفت، پارادایمپژوهی و مطالعات نظری پیشرو است.
🟠 گرایش راهبردی این سامان نظریْ پارادایمپژوهی در عرصۀ اجتهاد تفسیری است.
🟠 «#پارادایم» سرمشق فکری، الگوی مسلط اندیشگی و چارچوب فکری بنیادی است که فراگیر مبانی نظری (هستیشناسانه، روششناسانه، معرفتشناسانه و ارزششناسانه تا انسانشناسانه) مستدل و عام بدیهی (اصول موضوعه) و اصول و قواعد مبتنی بر آنهاست و فعالیت علمی دانشمندان را با روشهای معینی در حوزههای علمی (و معرفتی) هدایت میکند و بهنوبۀخود، بهمثابۀ الگویی فرهنگی است که مجموعهای از الگوها و نظریهها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل دادهاند. بدینسان پارادایمْ الگو و شیوههایی است که یک رشته و دانش معین در یک بازۀ زمانی خاص دارد.
🟠 در راستای تعریف یادشده، سه پرسش بنیادی در حوزۀ پارادایم در یک نظریۀ تفسیری بدینگونه پیشرو میآید:
۱. پرسش #هستیشناخت دین: این پرسش در ساحت نظریۀ تفسیر معطوف به پرسش از چیستی هستی (حقیقت و تحقق) دین است و ماهیت و شکل تحقق دین در اوج نمادین واقعیت اجتماعی را نشانه میرود. پرسش این است که دین و امر دینی چیست و چه جایگاهی در عرصۀ چراییهای حیات انسانی دارد؟ و دو سطح حقیقت دین و تحقق دین، در معادلۀ وجود اشیا و ایدهها در ذهن و وجود جهان بیرونی، چه تصویر بنیانپرداز برای جریان فکر اجتهادی مسئلهمحور دارد و چه سهم نسبتی با اندیشۀ پیشرفت برقرار میسازد؟
۲. با پرسش #معرفتشناخت، دانشپذیری دو ساحت یادشدۀ حقیقت دین و تحقق دین به میان میآید. معرفتشناسی یا معرفت به علمْ کاوش در چیستی، چرایی و چگونگی هر علم یا معرفتی است. معرفتشناسیْ علم به علم است و عرصۀ آن معقولات ثانوی فلسفی و نیز منطقی هستند. معقولات ثانوی منطقی از جنس مباحث روششناسی است. اندیشۀ مرجع یا فرااندیشۀ جهتبخش فرایند شناختی و شکلگیری شکلهای گوناگون از دانش دینشناخت پیشرفت کدام است؟ و نظام معارف مبتنی بر این اندیشۀ مرجع چه مناسبات سازوکاری، پیوستاری و میانرشتهای دارند؟
۳. پرسش #روششناختی در ساحت فکر اجتهادی پرسش مربوط به چگونگی دینپژوهی قرآنبنیان است. بدینروی به راهبردهای منطقی، اصول ابزارهای فنی و سیاست روش و شیوۀ عملی فرایند معرفتسازی یا معرفتیابی توجه میکند. در اینجا نیز، پاسخها دقیقاً به پرسشهای قبلی (پرسشهای معرفتشناختی و فلسفۀ دینی) بازمیگردند.
🟫 در راستای این مبانی سهگانه در این سامان پارادایمپژوهی، از مبانی فلسفۀ دینی، انسانشناسی تا فلسفههای مضاف، از موضوعاتی مانند فلسفۀ سیاسی ـ اجتماعی نیز سخن میرود.
➺@markaz_strategic_roshd
🟨بحثی در عرصۀ مبانی نظری و مطالعات مبنا، در نمونۀ پروژۀ #جهان_دینی
🔹در فصل ظهور آکادمیک #فلسفۀ_دین و دینپژوهی، بهتدریج عازم چرایی دین در جهان جدید و بهطور خاص چرایی دین انبیایی و دین ابراهیمی در عصر مدرن و پسامدرن شدهایم. همچنانکه ترجمۀ فلسفه در فلسفۀ دین در بینش بیرونمتنی از دین به دین و نیز بینش بیرونوحیانی به دین، عازم بینش رفتوبرگشتی درونمتنی ـ بیرونمتنی، بیروندینی و دروندینی در عرصۀ دادوستدی «معنای زندگی» و «تدبیر توسعهای پایدار» شده، و هر دو مقولۀ حقیقت دین و تحقق دین داخل در اندیشهورزیهای دورۀ معاصری گردیده است.
🔸#نظامشناسی_دین اینک بیگانه از #نظامسازی_دینشناخت توسعهای در میان نمیآید و بهناگزیر به این هر دو عرصه خواسته یا ناخواسته اندیشیده میشود. دورۀ معاصری از این چشمانداز فراخوان به یک امر مغفول راهبردی عظیم است و آن اینکه ایدۀ معاصری جمهوری اسلامی در جهان ایرانی، چونان جمهوری اسلامی در پاکستان یا در هر اقلیم جغرافیایی یا فرهنگی دیگر وجهی دادوستدی از نظریه و نظام را یافته است و نمیتوان بیگانه از این بینش دادوستدی در متن فلسفۀ دین به اصل نظریه اندیشید و به عینیت این نظام مدنی اهتمام ورزید.
🔸ظهور داعشیزمْ محصول بیپاسخی حیث #نظریهای دین در تدبیر رشد ـ توسعهای مدنیت معاصری است و نمایندگی از امرِ مغفول یادشده میکند و فرجامی بهجز تورم و زوال قدرت نخواهد داشت، مگر آنکه فلسفهای روشن در اصل نظریه و سامانی نظامواره در تفسیر دین و گام توسعهای تحقق دین بیابد.
🔹«#فلسفۀ_دین» در کوتاهترین تعریف عبارت است از دانش چیستی و چرایی دین بهمنظور گذار روشمند و بنیادین از حقیقت دین به چگونگی تحقق آن (تدین). به سخنی دیگر، فلسفۀ دین خاستگاه بازسامانی مستمر مبانی معرفتشناخت و روششناخت فکر دینی برای سامانبخشی مناسبات تفسیر و تدبیر جهان است.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 در آستانۀ #سجاد_آل_محمد (ص)
رخداد #امامت_اوصیایی در خط تجربۀ امامت انبیایی شکل گرفته است.
⚫️ بدینسان نظریهای در تاریخ برای پیوست به برآیند رخداد تغییر و تحول بشری به پدیدۀ تمدن الهیاتی شکل میگیرد:
۱. اوج این تاریخیت برای در چشم آمدن و به منظر تحلیل نشستنْ فرصت تاریخی عصر حسینی است و در خط #امامت_معیار، با امامت علی مرتضی به میدان میآید تا الگوی جامع معنیداری زندگی در متن عینیت زمان و زمانۀ پیشرو باشد. این مهم در عصر امام حسن با انبوه چراییها و چگونگیها همراه میشود و با دورۀ امام حسین، بالغترین پاسخ زیستمانی، اجتماعی، تاریخی و تمدنی خویش را میگیرد. ابوالفضلالعباس نمونۀ مخاطب معیار این تجربۀ بلند است، همانطور که زینب کبری نیز نمونۀ مخاطب معیار این تجربۀ بالغ است. این دو نمونۀ مخاطبْ در میدان سناریوی تعریفشدۀ امام حسین (ع) فاعلان آن عینیت بیمانند تاریخی حسینی میشوند؛
۲. و #سجاد_عاشورایی با نقش راهبردی تبیین و نشانگری این اوج تاریخْ مضمون عمیق آن را با نشانگری #جستوجوی_خوبی نشان میدهد. این آموزگار آموخت که مضمون آن چراییها و چگونگیها و این عینیت عاشوراییْ جستوجوی خوبی است. نیایش سجادی نشانۀ جستوجوی خوبی با الگوی نیازها و فرانیازهای این چنین سالکان معیاری است که عمق معنایی تجربۀ عاشورایی را با زندگی خویش نشان میدهد؛
۳. بر منوال و روش زیستی آن مخاطبان معیار، #جنس_جستوجوی_سجادی خود را آشکار میکند، جستوجویی که میتواند تاریخیت بیافریند و برای هر فاعل لایق این خطابْ عمرآفرین باشد، با بیست و پنج سال عمر علیاکبر و با سی و چهار سال عمر ابوالفضلالعباس و با پنجاه و شش سال عمر زینب کبری یا پنج سال عمر باقر آل محمد؛
۴. با سنت نیایشی سجاد آلمحمد (ص)، ترجمان خط جستوجوی وجودی انسان رویآورنده به خدا و دین قرآنی با «اهدنا الصراط المستقیم» با نمونۀ رخداده در تاریخیت عینی عاشورایی حاضر و پیشرو است.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
پیشاهنگی #حکمتبنیان_امامت_معیار
🟠 بروز فصل دانش ـ حکمتبنیانی #امامت_معیار با امام #باقر، علیهالسلام، فصل ترجمان راهبردی خویش در ترسیم مضمون امامت نبوی، فاطمی و علوی میگیرد.
🟡 امام باقر، علیهالسلام، از ۵۷ تا ۱۱۴ ه. ق. در عمری پنجاه و هفتساله، پنجمین امام شیعیان آغازگر قرن دوم اسلام (از سال ۹۵ تا ۱۱۴ ه. ق. به مدت ۱۹ سال) و اولین سدۀ امکان تجدد در تراز #امامت علوی است.
🟢 عصر سامانگیری نهایی ارکان تحلیلی #الگوی_رشد در عینیت عصر بحرانْ وامدار دانشبنیانسازی این الگو و نظام است. عضو نهایی ویرایش پنجم ساختار نظریه برای سامان کلان نظریه اوست. فرمول ساخت این نظریه در آن دانش انبیایی حاضر است. در خط تداوم تاریخیت دین انبیایی یک ویرایش تفصیلی بر سه ویرایش مصطفایی، فاطمی و مرتضایی پیشرو میآید. برخی از #ارکان_زیستمانی این ویرایش:
۱. در نوع فضای تربیتی با پدر و مادر هاشمی (فاطمه، علهیاالسلام ،مادر او فرزند امام حسن مجتبی، علیهالسلام، است)؛
۲. در تجربۀ اوج رنج با عاشورا؛
۳. در تجربۀ عمق معناداری زندگی با سجاد آل محمد، علیهمالسلام؛
۴. در تجربۀ زن در متن زندگی؛
۵. و برآیندگیری این تجربهها در جنس زیستمان در نظام خواهانیها در نوع فعالیتهای معاشی، در بردباری و بخشش، در صبوری، در هیبت ...؛
۶. در تجربۀ مدیریت راهبردی در عصر پنج خلیفۀ اموی؛
۷. در ایجاد جنبش علمی درک آن الگوی معیار با تربیت چهارصدو شصت و دو شاگرد در عرصههای کلامی، حدیثی، تفسیری، اخلاقی و فقهی تا گفتمانی برای اوجبخشی عصر امام صادق، علیهالسلام، با حداقل صد هزار حدیثْ تا به اینگونه منظومۀ چراییها و چگونگیهای آن معادلۀ دین و تدین به عمق فلسفۀ چگونگی راه باز کند؛
۸. و پیشتازی در جنبش پارادایمی علوی؛
۹. و حتی در رسم پرکشیدنش به آسمان در کیفیت حکایت مرگ خویش در نمونۀ وصیت دفنش با لباس نمازش.
این زادروز بر سالکان این طریق همواره گرامی باد!
به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
⚜ در عرصۀ پژوهش #اجتهادی_تفسیری
احمد آکوچکیان:
▫️ انسان تازهای در آستانۀ کتاب کریم
جهان جدید و تازهای برای انسان امروز اتفاق افتاده است، جهانی با انبوه پرسشها و مسئلههای تازه دربارۀ انسان، پس دربارۀ زندگی، پس و بهناگزیر دربارۀ دین یا مکتب برای زندگی و به این قرار دربارۀ انبوه چگونگیهای ناگزیر پیشروی معنیداری زندگی در این معاصریت و ازجمله پرسش از چگونگی معادلۀ ملت و دولت و نه دولت ـ ملت. کتاب مرجع دین برای زندگی «قرآن کریم» است. چگونه به قرآن روی کنیم و به خویش فرصت جریان رشدشناخت این کتاب حکیم را در متن معادلۀ عقلانیت و معنویت زندگی معاصری خویش ببخشیم؟
۱. معاصریت ناگزیر بشر امروز اتفاق افتاده است، #تجددی با انبوه #پرسشهای تازه و دیدگاههای تازه، مانند پرسش از معادلۀ عقلانیت و خلاقیت انسان، عقلانیت و معنویت در متن زندگی، پرسش از معادلۀ ایمان و شریعت، پرسش از معادلۀ معنای هستی و معنای زندگی، پرسش از الگوی توسعۀ پایدار در همۀ عرصههای حیات انسانی بهقصد آیندهنگاری تاریخیت همۀ زندگی؛
۲. برای انسان امروز ـ خواسته یا ناخواسته و خوانده یا ناخواندۀ دینپژوهان ـ «#دین_برای_انسان» در میان است و نه «#انسان_برای_دین»! بدین روی هجوم عظیم انتظارات انسان معاصری از دین در میان است. برای انسانی که دین پاسخگوی دغدغههای وجودی او و جستوجوهای او باشد، آن «انتظار از دین» به «نیاز به دین» فراوری میشود و بر مدار این نیاز به دین است که برای انسان سالک باورکردۀ دین معیار برای رویش وجود خویش، نوبت بالغی از «انسان برای دین» سر میرسد. پس در این معاصریت، باید نشان داد که «کتاب دین: قرآن کریم» معیار پاسخگوی این معادلۀ «از دین برای انسان تا انسان برای دین» است. بدینسان ظهور خودآگاه دانش فلسفۀ دین و به این قرار، گذار معادلۀ انتظار از دین و نیاز به دین در تحلیل مسائل معاصری پیشروی دین و دینداری با میانداری رخداد «دین برای انسان» بهمثابۀ مدخل ورود در جریان زیست دیندارانه و برآمدن گامبهگام «انسان برای دین» رخ نموده است؛
۳. این رویکرد تازهبنیاد فلسفۀ دینی به دین معیار حاجتمند ناگزیر روشمندی است. باید از یک #روش معین سخن گفت که بتوان با آغازگری از فهم آنْ فهرست انتظارات از دین را در خط استنطاقی قرار داد و بلوغ یک خط فکری معین را به سامانی نظریهای تبدیل کرد، یک #سامان_نظریهای که توانمند دانشبینانسازی زندگی و توسعه را داشته باشد و بر این مدار، نشانگر آن باشد که دین معیار توانمند جریانداری در یک الگوی درونزای توسعۀ آیندهنگار است و نشان میدهد چگونه فاعلان چنین عرصۀ زیستیای میتوانند خود برنامهریز تدبیر توسعهای خویش و ملت خویش بر مدار آن دین معیار باشند تا بهمدد گفتمان و فرهنگ حاصل این زیست برنامهای، یا دانش عامه، آن دانشبنیانی را به داناییبنیانی برای متن جامعۀ انسانیْ بهویژه در خواهانی و رؤیا و عزم انسانی تا ملی تبدیل کنند.
با این رخداد تازۀ فلسفۀ دینی، تاریخ تفسیر دین و قرآن کریم اینک با رهسپاری به «معرفتشناسی و روششناسی پسینی یا فلسفۀ تاریخ تفسیر» در آستانۀ یک گذار راهبردی پارادایمی است؛
۴. در این خواهانی فلسفۀ دینی جاری در متن مسائل عینی انسان و مدنیت معاصری، فراوری بهتدریج خودآگاه معادلۀ سازِکاریِ اینک روشنترِ «نظرْـ عمل» به «#پارادایم ـ #واقعیت» در متن تحقیق و توسعه و در این راستا، ضرورت تبیین معرفتشناخت و روششناخت دانش تفسیر در فرایند اجتهاد تفسیری سازوکار پیشرفتشناختْ در متن فرانظریه و نظریۀ اندیشۀ دینشناخت پیشرفت و پیشرفتشناخت دین قرآنی ـ اوصیایی پیشرو است.
➺@markaz_strategic_roshd
💠 در عرصۀ پژوهش فقه و حقوق
🔅 جایگاه فلسفۀ فقه
«#فقه_حکم» بر مدار ادراک هستها (دانشهای حقیقی)، بر رسم دیرینش، دانش اعتباری و هنجاری (دانش شایدها و بایدهای برگزیده در تنظیم روابط آدمیان با خویش، با هستی و خدای خویش، با جهان، طبیعت، با جامعه و مردمان و با تاریخ) آموزههای استنباطی قوانین و احکام حاکم بر حرکت و تحرک و فعل ارادی انسان مختار است. در تعبیری همپای، «#فقه_حکم» دانش استنباطی و اعتباری مربوط به هدایت و تنظیم رفتارها و مناسبات انسانی میانحوزهای در عرصۀ شریعت در افق مبانی نظری، از هستیشناسی تا انسانشناسی و جامعهشناسی، در سامانی با دو دانش اعتباری اخلاق (ارزشهای بالادستی: شایدها و نشایدها) و فقه ـ حقوق (ارزشهای حداقلی و پایه: بایدها و نبایدها)، بایدها و نبایدها، شایستها و نشایستها، حقها و تکلیفهای معطوف به رشد ـ توسعۀ فردی و اجتماعی در چارچوبۀ نظامهای مطلوب تربیتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی، دفاعی تا قضایی و جزایی است. این دو دانش اعتباری ناظر به چگونگیها هستند، درحالیکه #ادراکات_حقیقی به چیستیها و چراییها نظر دارند. حکمْ ضابطۀ حاکم بر رابطه است. فقه حکم دانش استنباطی تا استنتاجی الهیاتی این ضابطههاست.
#فقه_حکم بهمثابۀ یک دانش هنجاری ناظر و راهبر به هدایت و تنظیم رفتارها و مناسبات انسانی با خود، خدا، جهان و انسانهای دیگر، چونان هر دانش دیگری موضوع تأملات فلسفی (موضوع درجه دوم دانشی) قرار میگیرد و بخش انبوهی از پرسشهای مربوط به این قسم از تأملات فلسفی جزو مسائل آن است. این پرسشها فراتر از اسلوب و روش و منابع معرفتی مرسوم در پاسخگویی به مسائل فقهیْ در چارچوب «فلسفۀ فقه» پاسخ خود را دریافت میکنند که بهناگزیر روشهای تحلیلی و عقلی خاص خود را میطلبند.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 #امام_معیار در اوج رخداد سیاهی
◾️نخستین نشانۀ #امامت_فاطمی ـ علوی در تدبیر آیندهنگار راهبردی خلق اینک از میان جهان برآمد و در غریبترین وقت دین محمدی تداومبخش جهان ممکن دینی شد. خط نفاق، خیانت، جاسوسی و خوارج در اوج است و او تنهاست و آموزگار این درس بزرگ که «در اوج غربت و توطئه چگونه میتوان راست و راهبر و سربلند زیست؟»
◾️به روش زندگی #امام_حسن_مجتبی بسیار بیندیشیم. در اوج سیاهیها، حتی در میان نزدیکترین کسان خود، نیز میتوان برقرار رسم سپیدی معنیدار زندگی بود.
احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd