eitaa logo
مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد)
122 دنبال‌کننده
220 عکس
16 ویدیو
0 فایل
این رسانه به معادلۀ «اندیشه، نظریه، مدل مفهومی و عملیاتی تا گفتمانی» و «پیشرفت، تجدد و توسعه» بر مدار دین قرآنی ـ اوصیایی نظر دارد و مخاطب را به هم‌اندیشی فرامی‌خواند. ⭕️به‌منظور رعایت حقوق مالکیت معنوی، انتشار مطالب تنها با ذکر نام کانال امکان‌پذیر است‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 الگوی راهبردی (ع) ⚫️ تشیع آل‌البیت (ع) در آستانۀ یک دورۀ تمدنی تازه است، دوره‌ای که با انقلاب تازۀ پارادایمی رقم‌زنندۀ جنس تازه‌ای از است. چهارده‌ معصوم (ع) یک بازیگری آینده‌نگار واحد در چهارده رویکرد استراتژیک به‌ قصد پیشنهاد نظری تا عملیاتی امکان انسان رشد، جامعۀ توسعه‌ای و تمدن آینده‌نگار دارد. اینک یک زمان‌ ـ مکان خاص در دورۀ عباسی با نمایندگی کانون عمیق منعقد قدرتی هارون، امین تا مأمون عباسی و میدان عمل راهبردی علی‌بن موسی الرضا (ع) در ایفای امامت خویش در عمری ۵۵ ساله (۱۴۸ تا ۲۰۳ ه. ق.) در ترسیم الگوی معیار حاکمیتی و اجتماعی عصر سلطۀ سیاه است، عصری پیچیده در سیاست خلافت عباسی. گویا تکرار پیچیدگی عصر معاویه با «رویکرد راهبردی دین و مدنیتی دیگرگون از ولایت علوی» در میدان یک آموزگاری آینده‌نگار تازه است: ۱. مأمون در خراسان است و امام هشتم در مدینه و با شهادت امام کاظم (ع) در سال ۱۸۳ ه. ق. و آغاز امامت امام رضا (ع)، ده سال هم‌دورۀ امام رضا تا سال ۱۹۳ ه. ق. است. مدینه میدان ظهور الگوی در پنهانْ مهیاشدۀ امام کاظم (ع) است. نوبت به مأمون می‌رسد؛ او در خراسان و در مرو است و نگران جریان به‌تدریج در حال شکل‌گیری مدنیت تشیع آل‌البیت (ع) است؛ ۲. سال ۲۰۰ ه. ق. است و مأمون نگران حضور امام در مدینه. پس او را به مرو می‌خواند با وعدۀ تفویض ولایت‌عهدی به ‌قصد نشانگانی یک پوستۀ به‌ظاهر مهربان از سیاست عباسی با ولایت علوی. در نمونۀ تکرار می‌شود. هر دو امام اجبار دو حاکم سیاه را در میدان انتخاب خویش درآوردند و آنان را در بازی خویش آوردند. ۳. امام به‌ظاهر ولایت‌عهدی مأمون را قبول اجباری می‌کند و باز راهبردی دیگر اتفاق می‌افتد: رسمیت درضمن معادلۀ دانش ـ قدرت آل‌البیت (ع) در ایجاد یک نظام مدیریتی با میانداری نقش نظام دانش ـ دانایی و سازمان‌دهی تدریجی معادلۀ مدنیت تشیع در ایرانْ اتفاق قبول الگویی با نفوذ در دولت جور. ۴. با یک برنامه‌ریزی دقیق آینده‌نگار با انتخاب خویش برای جابه‌جایی مرز جغرافیایی شیعه و ایجاد یک کانون جغرافیایی تازه برای تشیع آل‌البیت (ع) رخ نموده است. رخداد امت با ده معصوم به‌تدریج شکل گرفته است و اینک این امت در یک نقطۀ جغرافیایی به‌تدریج تمرکزی بالادستی می‌گیرد؛ ۵. بر مدار یک و نظام آموزگاری مدون با یک کانون جغرافیایی متمرکز و مقتدر شیعیْ تمرکز شیعیان در ایران همزمان با فروپاشی تدریجی عباسیان به‌تدریج اتفاق می‌افتد؛ ۶. پس فرصت حرکت اجتماعی با بنیان‌گذاری دولت دینی و شکل‌گیری حاکمیت در تحقق ولایت دین رخ می‌دهد. امام عصر ـ امام رضا (ع) ـ پس‌از هجرت خویش امام‌زادگان را به ایران دعوت می‌کند تا نقطه‌های فرهنگی لازم برای ملت ـ ‌دولت معیار (امت ـ امامت) مهیا باشد. به این‌گونه جنس دیگری از در آن الگوی جامع استراتژیک، خویش را با امام هماهنگ می‌کند؛ ۷. مخاطب دین علوی به‌تدریج به سامان جامع الگوی ممکن زیستمان رشد توسعۀ مدنی، اجتماعی و آینده‌نگاری تمدنی رسیده است. اینک در عصر غیبت مهدی (عج)، میدان انواع هماهنگ بازیگری استراتژیک اولیا و معصومین (ع) در اختیار شیعیان آل‌البیت (ع) برای تجددی همواره درون‌زا است. این گوی و این میدان! و این یعنی امام عصر (ع)، تا با حضور روشمند امام موعود (ع) در برآیند «الگوهای اقدام راهبردی سیزده معصوم پیشین» آینده‌نگاری تمدنی معیار ممکن شود و فلسفۀ ولایت دین روشنایی نهایی گیرد و نیز رخداد معیار حضور انسان معیار در امت و امامت معیار ترسیم عینی گیرد. 🖋 به قلم @markaz_strategic_roshd
🏴 فرصت هموارۀ فردا ◾️با نمونۀ موقعیتی راهبری علوی دانش‌بنیان و راهبردی دورۀ گذار تحققی دین و توسعه‌ای انسانی، یک نمونۀ ممکن دیگر عینی با امام حسن علیه‌السلام می‌رسد. ◾️رخدادهای تازه‌آمد پارادایمی و در پایه، رخدادهای فلسفۀ دینیْ اساس تازه‌ای نیز در نگرش به اصل امامت ایجاد می‌کند. ◾️امام حسن علیه‌السلام در آغاز جوانی به شهادت می‌رسد. کار نزدیک‌ نیم‌ قرنۀ تدبیر دانش‌بنیانی مدنی در یک دورۀ کمتر از پنج سال اتفاق می‌افتد و فرزندی که باید از چشم‌ها پنهان باشد، فرزندی با پشتیبانی تربیت‌شده‌های پدر برای فرصت‌گیری بلوغ بایستۀ فرزند. ◾️با شصت و نه سال فرصت غیبت صغری برای امام علیه‌السلام، سالک به‌ اوج پختگی رسیده، و فصل فاعلیت رشد ـ توسعه‌ای آدمیان مخاطبْ بسته به لیاقت و آمادگی آنان آغاز شده است؛ به‌ این‌ معنا که از پایان قرن سوم تا اینک یعنی قرن پانزدهم هنوز انسان مخاطب دین لیاقت حضور آن راهبر معیار را نیافته است (صبری بلند از خدای اوصیا برای همت‌گیری انسان‌های مخاطب دین قرآنی ـ اوصیایی!) تا به‌ این‌گونه افزون‌بر هستی‌شناسی انسان تاریخیْ انسان‌شناسی او نیز فرصت معناگیری یابد. به شخص امام پنج‌ساله نیازی نیست، به حضور راهبرندۀ هفتادسالۀ او نیاز است. این‌گونه همۀ تاریخ نیز فلسفه گرفته است. ◾️ علوی ـ فاطمی در گفتنی‌ها، اصول و سنت‌های مبنای زیست انبیایی، مصطفایی و اوصیایی با امام حسن عسکری به فرجام گویش با خلق رسیده است. منظومۀ امکانی انتظارات و نیازها و فراانتظارات و فرانیازهای بشری تا این امام با پاسخ‌های دم‌به‌دم آینده‌نگار راهبردی این اولیا به میان آمده و پاسخ گرفته است که اگر سؤال‌ها و انتظارهای زندۀ مرجع در اتفاق پیشرفت هم‌چنان در میان بود، فلسفه‌ای برای تا وقت موعود مهیاشدگی انسان‌ها و بشر برای انتظارات آل‌البیت نمی‌بود. ◾️ وعده‌ داده‌شدۀ الهی تا ولی چهاردهمْ و امام دوازدهمْ الگوی عینیت‌بخش معینی گرفته است. اصل مبنا در آن است که دو نظام دادوستدی ترتیبی و تنزیلی قرآن کریم و خط نبوت مصطفایی تا امامت اوصیاییْ مجموعۀ مسئله‌های تاریخی امکان تجدد انسانی را تا هر وقت حیات بشری پاسخگو است. این نظام دادوستدی و این خط نبوتی ـ امامتی خط دادوستدی و رفت‌وبازگشتی پارادایم تا نظریه را در متن حقیقت دین و مدل‌های مفهومی و عملیاتی و گفتمانی را در متن تحقق دین در خویش دارد. ◾️اکنون این خط پاسخگویی تاریخی آینده‌نگار است تا انسان‌ها و بشر در عینیت تاریخی خویش «کی و چه موقع» عینیت‌بخش پاسخ‌ها و راهبردهای پیشنهادی آن اوصیا هستند. ◾️اینک خط اوصیا قیام عینی خط تاریخی بشر است. دیر یا زود آنْ با اهتمام خودخواسته و خودآگاه این بشر اراده‌ورز تاریخی است. بدین‌ روی بی‌پاسخ از سوی آل‌البیت تا وقت امام حسن عسکری دیگر وجود ندارد. از آن پس، خط امامت در کیفیت عمل بشری دربرابر این پاسخ‌ها است. 🖋 به قلم احمد @markaz_strategic_roshd
🟫 و فرصت سجادی تجربۀ زیست دینی: ۱. کتاب حقیقت دین و تحقق دین و در کانون آن، کتاب تفسیر و تدبیر خوبی‌هاست. کتاب حقیقت معنای زندگی و الگوی تدبیر آن در متن تاریخیت انسانی است. برای این تفسیر و تدبیر نیز این کتاب کریم دو روش در خویش دارد: یکی روش تفسیر مفهومی با الگوی صد و چهارده سوره‌ای نظام ترتیبی خود و دیگری روش سامان‌گیری تنزیلی به‌تناسب رخدادهای عینی سبب نزولی و تاریخی در رویکرد آینده‌نگاری راهبردی. قرآن کریم امکان راهبری آفرینش تاریخیت انسانی رشدمدار و معنی‌بخش زندگی را به میان آورد و رسم رفتار برنامه‌ای را با قابلیتی دم‌به‌دم تازه‌شونده با ماهیتی تجددی پیش‌رو گذاشت. مخاطبْ همۀ تاریخ بشر است و اولین نمونۀ میدانی آنْ بیست و سه سال عصر بعثت است؛ ۲. بسط عینی پیشنهاد این الگوی آینده‌نگار راهبردیْ در خط تاریخیت امامت انبیایی و اوصیایی در تاریخ بشر رخ نموده است که نگرش فلسفی آن یعنی یک فلسفۀ معین برای همۀ تاریخ در قرآن کریم آمده است. در این نگرش قرآنی، خوب بودنْ معناداری زندگی و رویش، هم میدان رخداد تاریخی خویش را نشان می‌دهد و هم این‌که این تاریخْ فلسفه دارد، فلسفه‌ای که با فلسفۀ خلقت انسان نسبت دارد و این‌گونه فلسفۀ انسان و فلسفۀ تاریخ با فلسفۀ دین نسبت می‌گیرد. انسانْ آفریدگار زندگی، انسان دارای یک الگوی معنی‌دار برای زندگی و آفریدگار تاریخیت خویش است و این‌گونه می‌بینیم که این فلسفۀ انسان و فلسفۀ تاریخ با بازمعنی می‌شود؛ یعنی تاریخیت انسان به حکایت جنس معنی‌بخشی زندگی تعریف می‌شود؛ ۳. رخداد اوصیایی در خط تجربۀ امامت انبیایی شکل گرفته است. تاریخیت شامل انواع امکان‌های خوب بودن و بد بودن با این خط معیار است و امکان عینیت‌بخشی خوب بودن را در تاریخ بشر نشان می‌دهد تا به این‌گونه تاریخیت ناگزیر بشر یک میدان تداوم هموارۀ انسانی بگیرد و این تداوم تا وقت قیامت بشر همواره برپاست. امام زمان (عج) در وجه کانونی این تداوم تاریخی معلوم می‌شود. در متن تاریخ هموارۀ بشر، از بدو خلقت و فلسفۀ خلافت‌گیری او تا همواره تاریخ یک خط امامت معیار حاضر بوده است و هست. بدین‌سان نظریه‌ای در تاریخ برای پیوست به برآیند رخداد تغییر و تحول بشری به پدیدۀ تمدن الهیاتی شکل می‌گیرد؛ 🔸 پیش‌تر نیز آموختیم: ۴. اوج این تاریخیت برای در چشم آمدن و به منظر تحلیل نشستنْ فرصت تاریخی عصر حسینی است و در خط ، با امامت علی مرتضی به میدان می‌آید تا الگوی جامع معنی‌داری زندگی در متن عینیت زمان و زمانۀ پیش‌رو باشد. این مهم در عصر امام حسن با انبوه چرایی‌ها و چگونگی‌ها همراه می‌شود و با دورۀ امام حسین، بالغ‌ترین پاسخ زیستمانی، اجتماعی، تاریخی و تمدنی خویش را می‌گیرد. ابوالفضل‌العباس نمونۀ مخاطب معیار این تجربۀ بلند است، همان‌طور که زینب کبری نیز نمونۀ مخاطب معیار این تجربۀ بالغ است. این دو نمونۀ مخاطبْ در میدان سناریوی تعریف‌شدۀ امام حسین‌ (ع) فاعلان آن عینیت بی‌مانند تاریخی حسینی می‌شوند؛ ۵. و با نقش راهبردی تبیین و نشانگری این اوج تاریخْ مضمون عمیق آن را با نشانگری نشان می‌دهد. این آموزگار آموخت که مضمون آن چرایی‌ها و چگونگی‌ها و این عینیت عاشوراییْ جست‌وجوی خوبی است. نیایش سجادی نشانۀ جست‌وجوی خوبی با الگوی نیازها و فرانیازهای این چنین سالکان معیاری است که عمق معنایی تجربۀ عاشورایی را با زندگی خویش نشان می‌دهد؛ ۶. بر منوال و روش زیستی آن مخاطبان معیار، خود را آشکار می‌کند، جست‌وجویی که می‌تواند تاریخیت بیافریند و برای هر فاعل لایق این خطابْ عمرآفرین باشد، با بیست و پنج سال عمر علی‌اکبر و با سی و چهار سال عمر ابوالفضل‌العباس و با پنجاه و شش سال عمر زینب کبری یا پنج سال عمر باقر آل محمد؛ ۷. با سنت نیایشی سجاد آل‌محمد (ص)، ترجمان خط جست‌وجوی وجودی انسان روی‌آورنده به خدا و دین قرآنی با «اهدنا الصراط المستقیم» با نمونۀ رخ‌داده در تاریخیت عینی عاشورایی حاضر و پیش‌رو است. 🖋 به قلم احمد @markaz_strategic_roshd
💠 وقت نیمۀ شعبان برای (ع) ✨ خط امامت علوی ـ فاطمی در گفتنی‌ها، اصول و سنت‌های مبنای زیست انبیایی، مصطفایی و اوصیایی، با به فرجام گویش با خلق رسیده است. منظومۀ امکانی انتظارات و نیازها و فراانتظارات و فرانیازهای بشری تا این امام با پاسخ‌های دم‌به‌دم آینده‌نگار راهبردی این اولیا به میان آمده، و پاسخ گرفته است. ✨ اگر سؤال‌ها و انتظارهای زندۀ مرجع در اتفاق پیشرفت هم‌چنان در میان بود، فلسفه‌ای برای غیبت تا وقت موعود مهیاشدگی انسان‌ها و بشر برای انتظارات آل‌البیت نمی‌بود. جنس تجدد وعده‌ داده‌شدۀ الهی تا ولی سیزدهم الگوی عینیت‌بخش معینی گرفته است. اصل مبنا در آن است که دو نظام دادوستدی ترتیبی و تنزیلی قرآن کریم و خط نبوت مصطفایی تا امامت اوصیاییْ مجموعۀ مسئله‌های تاریخی امکان تجدد انسانی را تا هر وقت حیات بشری پاسخگو است. این نظام دادوستدی و این خط نبوتی ـ امامتی در خویشْ خط دادوستدی و رفت‌وبازگشتی پارادایم تا نظریه در متن حقیقت دین و تا مدل‌های مفهومی و عملیاتی و گفتمانی در متن تحقق دین در خویش دارد. ✨ اکنون این خط پاسخگویی تاریخی آینده‌نگار منتظر است تا انسان‌ها و بشر در عینیت تاریخی خویش «کی و چه موقع» عینیت‌بخش پاسخ‌ها و راهبردهای پیشنهادی آن اوصیا است. اینک خط اوصیا منتظر قیام عینی خط تاریخی بشر است. دیر یا زودِ آنْ با اهتمام خودخواسته و خودآگاه این بشر اراده‌ورز تاریخی است. بدین‌روی انتظار بی‌پاسخ از سوی آل‌البیت‌ (ع) تا وقت امام حسن عسگری‌ (ع) دیگر وجود ندارد. از آن پس، خط امامت در انتظار کیفیت عمل بشری دربرابر این پاسخ‌ها است. ✨ با فرض پاسخ به پرسش‌های ممکن بشری تا امام یازدهم، و ظهور امام زمان چیست؟ این فلسفه به و خلافت انسان بازمی‌گردد. در آموزگاری سوره‌هایی مانند سورۀ بقره (آیات ۳۰ تا ۳۹)، از مهیاشدگی پاسخ‌های الهی سخن آمده است و انسان معیارْ عالِم این پاسخ‌ها و سالک زیستی آن‌ها است. اکنون فرصت وقت تازه‌ای برای زیست بشری است تا انسانِ خود را تربیت‌کرده برای امت امام معیار بودن و امام مهیای پاسخ‌داری همۀ سؤال‌های بشریْ آفریدگار آن سامان انسانی، اجتماعی و تمدنی تبیینی در فلسفۀ خلافت بشر باشند. این نوع نگرش و این نوع نگاه برای فلسفۀ غیبتْ موضوعات فلسفۀ خلقت و خلافت بشر را با فلسفۀ انسان، اجتماع، تمدن و تاریخ نیز نسبت می‌بخشد. ✨ اگر بشر زمانی چنان رشد یابد که خویش خواهان و توانمند تحقق دین شود چه نیازی به حضور امامی پس‌از امام یازدهم دارد، درحالی‌که خویش توانمند شده است. و اگر خواهان باشد اما توانمند پیاده‌سازی دین نباشد، پس در هر زمانی نیازمند امامی است که به‌سهولت به وی دسترسی داشته باشد و مفهوم خویش را بر مدار انتظار امام مهدی برای همراهی کامل مردمان می یابد. ☀️شاگرد مرام مهدوی☀️ 🌐https://roshdcsrd.ac.ir/@markaz_strategic_roshd