7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
📽 مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی)
⚖️ ما علوم انسانیمان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است.
⚖️ علوم انسانی غرب مبتنی بر جهانبینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر نگاه مادی است.
⚖️ ریشه و پایه و اساس علوم انسانی را در قرآن باید پیدا کرد. یکی از بخشهای مهم پژوهش قرآنی این است. باید در زمینههای گوناگون به نکات و دقائق قرآن توجه کرد و مبانی علوم انسانی را در قرآن کریم جستجو کرد و پیدا کرد. این یک کار بسیار اساسی و مهمی است.
🗓بیانات در دیدار جمعی از بانوان قرآنپژوه کشور
۱۳۸۸/۷/۲۸
📱به #ندای_تهذیب بپیوندید:
@nedaye_tahzib
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔉 جریانهای اعتبار سنجی معاصر
استاد جمال الدین حیدری فطرت
چهارشنبه ۲ اسفند
🏠@markaztf
مرکز تفقه علوم اسلامی
🔉 جریانهای اعتبار سنجی معاصر استاد جمال الدین حیدری فطرت چهارشنبه ۲ اسفند 🏠@markaztf
نسبت به این جریان شناسی دو نکته به ذهن می رسد:
اول اینکه، دیدگاه استاد مددی، بررسی مجموعه قرائن «صدوری، متنی و مضمونی» است و تحلیل فهرستی (و همچنین مشایخی ، گاهی اوقات مسلک مشایخی را در رتبه دوم می فرمایند) ذیل صدوری قرار می گیرد. (صوت ایشان به ضمیمه تقدیم می شود)
نکته دوم را به عنوان تکمله ای بر نظام امام محور عرض می کنم.
هدایت شده از استاد مددی
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درس خارج اصول استاد مددی/ ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
بررسی روایات از سه جهت «صدور، متن، مضمون» در سه حوزه «دینی و اسلامی، مذهب امامیه، عقلایی» . / وجود دو رویکرد «شاهد» و «معیار» در این زمینه
💠 تکمله ای بر مبنای نظام امام محور در اعتبارسنجی حدیث
یحیی عبدالهی
در رابطه با نظام امام محور، ضمن تأیید و پذیرش آن، تکمله ای به ذهنم می رسد.
مقدمتاً عرض کنم، دسته بندی رویکردهای موجود اعتبارسنجی از حیث های مختلفی ممکن است که هرکدام از یک زاویه و حیث خاص دسته بندی می کند. استاد مددی ریشه بحث را در این می بینند که آیا ما این عواملی که مطرح می شود (مثل ثقه، عدل، کتاب مشهور و...) را به عنوان «معیار» مطرح می کنیم یا «شاهد»؟ به بیان دیگر آیا خداوند متعال (شارع) در اعتبارسنجی برای ما معیار مشخص کرده است و گفته است باید خبرثقه را تعبداً بپذیری؟ یا اینکه نه تعبدی نیست و مطابق با سیره عقلا، می بایست به وثاقت و اطمینان عقلایی برسیم؟
از این منظر، نظام امام محور چگونه می تواند پاسخی به این پرسش باشد؟ و جزو کدام دسته قرار می گیرد؟
به نظر می رسد نظام امام محور گزینه سومی است؛
توضیح اینکه نظام امام محور، مبنایی است که می تواند اثبات کند، شاکله اصلی حدیث، از طریق مشهور خود، سالم به دست ما رسیده است. این ادعا تو قید دارد: اولاً اعتبار کلیت و شاکله و نظام احادیث است، و منافاتی با اندک روایات غیرمتعتبر داخل آن ندارد. ثانیاً مسیر مشهور را در بر می گیرد لذا شامل کتابهای غیرمشهور در حاشیه ، که عمدتاً از سوی اصحاب طرد شده اند و یا اختلافی است (مثل مصباح الشریعه) نمی شود.
بنابرانچه گذشت می توان خط سوم بودن نظام امام محور را اینگونه بیان کرد:
نظام امام محور هم عقلایی است و هم تعبدی و اساساً این دوگانه را متزلزل می کند.
هم قرینه عقلایی است ؛ بدین معنا که ائمه (ع) در یک سیر مدیریت و راهبری اجتماعی، حدیث را از مخاطرات و آُسیب ها، حفظ کرده اند و سالم به مقصود رسانده اند و هرکسی با تاریخ حدیث (البته با این خوانش خاص) آشنا باشد، حکم به صحت کلیت مجموعه احادیث در سیر مشهور می کند. لذا هم فرایند عقلایی است و هم مورد پذیرش عقلا است و نه تعبدی.
اما از منظر دیگر می توان گفت رنگ و بوی تعبدی نیز دارد، بدین معنا که به سیره و فعل امام برمی گردد و نتایج امر را میتوان به امام و شارع حکیم مستند نمود. مدیریت و راهبری امام در نقل و انتقال حدیث در واقع فعل و سیره حضرت است که حجیت شرعی دارد و نمی توان آن را نادیده گرفت.
اما چندنکته:
1️⃣.این قرینه عقلایی و تعبد شرعی ، درمقیاس خرد نیست که با اعمال آن، یک یا تعدادی روایت، معتبر شوند بلکه در مقیاس مجموعه روایات است. لذا از این منظر می توان آن را قرینه و تعبد کلی نام نهاد.
2️⃣ این مبنا نمی تواند اعتبار و حجیت تک تک احادیث را اثبات کند، لذا نیازمند تکمیل است، بله می تواند مثلاً تا 70-80 درصد، حجیت یک روایت را ثابت کند اما برای تکمیل نصاب حجیت (100 درصد) 20-30 درصد دیگر باقی می ماند ، چون بالاخره می دانیم درهمین مجموعه اصلی روایات ما، روایات غیر معتبر نیز ولو اندک و اقلی راه پیدا کرده است. درنتیجه برای تکمیل این مبنا ، نیازمند به دو مبنای پیشین هستیم و می بایست حسب اتخاذمبنای مختار به آندو مبنا رجوع کنیم. (همچنین ممکن است بگوییم روایاتی که در سیر مشهور انتقال حدیث قرار داشته اند، مقتضی حجیت اند، الا اینکه خلافش ثابت شود؛ میان ایندو تفاوت هست اما نتیجه آنها نزدیک به یکدیگر است)
3️⃣ بله اگر ، مجموع و نظام روایات ، دارای دلالتی باشند، غیر از دلالت تک تک آنها، می توان گفت این دلالت به لحاظ سندی و مصدری حجت است (تفصیل این مطلب را در مقاله تواتر نظام مند بیان کرده ام).
4️⃣ آنچه ذکر شد به نظرم با مبانی استاد مددی قابل انطباق است؛
ایشان در بحث فقهی جوائز السلطان، درباره موضع ائمه نسبت به حکومت های جائر، از همین سبک استفاده کردند و گفتند به جای مراجعه به چند روایت متعارض (که در جای خود لازم است) می بایست به سیره عملی 250 ساله امام استناد کرد.
همچنین در بحث به دست آوردن معیار تعبدی از روایات می فرمودند ما دو سری همه روایات مربوطه را سر درس خواندیم ولی معیار تعبدی استفاده نکردیم، بله فی الجمله خبر حجت است و لذا مبنای سیدمرتضی که خبر را حجت نمی داند نمی پذیریم. به نظرم ایشان، فی الجمله حجیت تعبدی را اثبات می کنند ولی تفصیل و بالجمله اش نیازمند تکمیل نصاب عقلایی حجیت است.
🏠@markaztf
📚 همزمان با ایام ماه مبارک رمضان
ویرایش جدید کتاب «روش، گرایش و قواعد تفسیری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)»
از سوی #انتشارات_انقلاب_اسلامی منتشر شد.
♦️ یکی از مهمترین فعّالیتّهای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی) در سالهای قبل از انقلاب و در دوران مبارزه برای شکلگیری حکومت اسلامی و همچنین پس از پیروزی نهضت اسلامی مردم ایران، برگزاری جلسات تبیین و تفسیر آیاتی از قرآن کریم بوده است.
آنچه در این کتاب آمده تلاشی است برای تبيين روش و گرايش و نيز استخراج مبانی، قواعد و ویژگیهای تفسيری ایشان كه از بررسی تفسير سورهی برائت، به دست آمده است. همچنین موردپژوهی و ارائهی نمونههای عینی ذیل هر مبنا و قاعدهی تفسیری، از ویژگیهای متمایز این نوشتار است که بر کارآمدی و سودمندی آن افزوده است.
📝 گفتنی است کتاب حاضر، یک نوبت در سال ۱۳۹۳ با عنوان «مروری بر مبانی، روش و قواعد تفسیری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی) در تفسیر سورهی برائت» چاپ شده بود و اکنون با بسط مطالب، ارائهی دلایل، شواهد و نمونههای بیشتر در مباحث و توسعهی عناوین، گسترش یافته و با حجم بیش از دو برابر، در قالب اثری مستقل با ۳۱۲ صفحه در اختیار پژوهندگان علوم قرآنی قرار گرفته است.
📌 کتاب «روش، گرایش و قواعد تفسیری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)» در سیویکمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم از اول فروردین ۱۴۰۳ عرضه خواهد شد.
https://shop.khameneibook.ir/product/روش-گرایش-و-قواعد-تفسیری-حضرت-آیت-الله-العظمی-خامنه-ای-مدظله-العالی
@KhameneiBook
هدایت شده از عقلنوشتههای انقلابی
🔰 چهار انگاره در معنای علم دینی، بخش اول
به نظر حقیر، لااقل چهار انگاره کلان نسبت به علم دینی به طور عام، و علوم انسانی به طور خاص وجود دارد که این چهار انگاره در موارد زیادی حتی توسط صاحبان اندیشه و بزرگان خلط می شود.
🔹 انگاره اول، انگاره ای است که علم دینی را علم کاشف از حقیقت می داند و اساساً مناط علم بودن و دینی بودن را واحد می داند. لذا علمی بودن، مساوق است (وحدت حیثیت دارد) با دینی بودن.
🔹انگاره دوم، این انگاره است که علم دینی، علمی است که میزان اخبار و مستندات شرعی در خصوص موضوع آن چه لحاظ تعداد اسناد و چه از لحاظ دلالت، به حدی باشد که بتوان بر اساس آن مدعی شد که علم جدیدی به غیر از علوم رقیب و مسبوق به آن، پدید می آید. در این تلقی، ما می توانیم ادعای فقه اسلامی کنیم، چرا که تعداد اخبار مستند و همچنین استحکام دلالتهای آیات و روایات فقهی به حدی است که می توان مدعی شد که علم فقه موجود در غیاب آنها، اساساً به این صورت و محتوا شکل نمی گرفت. باید دقت بسیار کرد که قائلین به این جریان وقتی درباره اقتصاد اسلامی یا جامعه شناسی دینی یا روان شناسی دینی هم صحبت می کنند، به پشتگرمی تراکم دلیلیت و دلالت آیات و روایات، به خصوص در بخش تجویزی و هنجاری چنین حرفی میزنند و معمولاً در خصوص بخش مشاهداتی ـ توصیفی علوم انسانی موجود یا اساساً تصوری ندارند و یا بزرگواری مانند شهید صدر به صراحت بخش توصیفی اقتصاد را (علم اقتصاد) را از دایره اتصاف به اسلامیت و عدم اسلامیت خارج می کند. (فعلا وارد دعوای صغروی این مسئله نمی خواهم بشوم که آیا شهید صدر علم اقتصاد را هم تقسیم به اسلامی و غیر اسلامی کرده یا نه که سرجای خودش باید بررسی دقیق شود.)
این انگاره، به دینی بودن یک علم، نگاه گزاره ای دارد و پرطرفدار ترین تقریر از علم دینی در میان فقهای ماست.
🔹انگاره سوم: کسانی است که اتصاف یک علم به اسلامیت را نه از طریق اول و نه از طریق دوم، بلکه از طریق اسلامی بودن مبانی و بنیانهای یک علم دنبال می کنند و معتقدند که اگر بنیان انسان شناسی علوم انسانی مادی است که هست، ما نمی توانیم علوم انسانی مدرن را اسلامی بدانیم.
این نگاه، با تمام تقریرهای متعددی که می تواند داشته باشد، از ابتدا علم را به بخش توصیف و تجویز تقسیم نمی کند، بلکه این نکته را گوشزد می کند که مشاهده گر در مقام توصیف مشاهده خودش هم که هست، بر بستر امکانی ایستاده است که بنیانهای نظری و متافیزیکی او برایش فراهم کرده است.
لذا در این نگاه هرچند ممکن است بین هست ها و بایدها، رابطه توالدی و منطقی نباشد، ولی هست ها و بایدها در یک و همچنین سطوح مختلف هست از بنیانهای نظری گرفته تا مشاهدات جزیی در هم حضور دارند و به هم متقوم هستند.
(البته اینجا کسانی که تلقی به هم پیوسته تری از رابطه علم و جامعه دارند و علاوه بر تقوم حیطه های مختلف علم، علم و جامعه را نیز به هم متقوم می دانند، مانند دکتر داوری، قدری مسئله بغرنج تر می شود.)
بر اساس این انگاره اگر نگاه کنیم، مسئله لزوم اسلامی سازی علوم از علوم انسانی فراتر می رود و به علوم پزشکی، زیستی و حتی طبیعی هم به راحتی کشیده می شود. لذا در این نگاه لازم نیست برای اینکه «طب اسلامی» داشته باشیم، حتما روایات فراوانی بیابیم، گاهی یک یا دو یا چند آیه و روایت که ناظر به بنیانهای تکوین یک موضوع پرداخته است، می تواند سرنوشت تفسیر و توضیح هزاران مشاهده تجربی را تغییر دهد.
بخش دوم ⬇️
هدایت شده از عقلنوشتههای انقلابی
🔰 چهار انگاره در معنای علم دینی، بخش دوم
🔹انگاره چهارم، انگاره توجه به اسلامیت فرایند تکون یک شناخت در مواجهه با یک موضوع است. این انگاره که به نظر حقیر که تکامل یافته انگاره سوم است، تلاش می کند تا آنچه را که از ضرورت جریان مبنا در مفاهیم پایین دست تری مانند تبیین مشاهده در انگاره سوم گفته شده است، در قالب یک «الگوی مفهومی» و «هندسه و طبقه بندی علوم» توضیح دهد.
قائلین به این انگاره، تلاش می کنند تا در یک ساختواره مفهومی، نه تنها علوم عقلی، نقلی، تجربی را از هم تفکیک و تمیز دهند، بلکه «نسبت میان آنها» و «نحوه تأثیر و تأثر آنها» را توضیح دهند.
این انگاره که امروزه بسیاری از صاحب نظران علم دینی بدان قائل هستند، دقیقاً نقطه مقابل «جدا انگاری و لزوم عدم تداخل حیطه های علوم عقلی، نقلی و تجربی» است که مرحوم علامه طباطبایی در مقدمه المیزان و هم چنین در ذیل آیه 13 و 14 سوره مائده و آیت الله جوادی آملی در کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی بیان می کند.
این انگاره بر آن نیست، که علوم عقلی، نقلی و تجربی با یکدیگر مرز ندارند و باید هر یک در همه جا دخالت مستقیم داشته باشد، بلکه معتقد است که هر یک از علوم مختلف، حیطه و محدوده مشخصی دارند ولی این حیطه ها از هم انفصال و گسستگی مطلق ندارند و بر فیلسوف است که بر اساس طرحی که از هستی و معرفت دارد، محدوده هریک از این حیطه ها و نحوه داد و ستد آنها را مشخص کند.
امروزه اساتیدی مانند پارسانیا، میرباقری، خسروپناه، واسطی، هادوی و ...به دنبال دست یابی به این الگوی مفهومی که مبنای طبقه بندی جدیدی در علوم است، می باشند.
بر اساس این انگاره نیز ما حتماً «طب اسلامی» خواهیم داشت، ولی نه به معنای اینکه هر آنچه که مطمئن شویم علم طب امروز به واقع رسیده را اسلامی بنامیم (انگاره اول) و نه به معنای اینکه قائل شویم که آنقدر آیه و روایت طبی داریم که یک علم طب جدید تأسیس کنیم (انگاره دوم)، بلکه به معنای ایجاد یک نظام جامع تحقیقات نظری، کتابخانه ای، تاریخی، میدانی و اجرایی که می تواند بستر جریان مفاهیم بنیادین و ارزشی دین، تا لایه مشاهداتی و تجویزی خُرد باشد.
🔸پینوشت:
باید توجه داشت که انگاره دوم خودش عرض عریضی دارد.
مرحوم شهید صدر از این لحاظ که در خود بخش مذهب که آن را متصف به اسلامیت می داند، از گزاره ها فراتر می رود و از روبنا به سمت زیربنا و پرسش های بنیادین سیر می کند و هم از لحاظ اینکه از طریق نقش مفاهیم، تلاش می کند که توصیفات این عناوین مندرج در قرآن و روایات را نیز از خود کتاب و سنت استخراج کند، به انگاره سوم نزدیک است.
ولی ایشان در پذیرش انفصال روش کشف مکتب از روش علم که اولی تجویزی است و دومی توصیفی، در همان انگاره دوم جای می گیرد.
درباره اتصاف علم به اسلامیت، ایشان به معنای اینکه «علم اقتصاد» در جامعه دینی از «واقعیت دینی» صحبت می کند و به تعبیر دیگر، موضوعش اسلامی است، این اتصاف را درست می داند، ولی آنچه که بنده تاکنون از مباحث ایشان برایم حاصل آمده، این است که ایشان فرقی بین «روش توصیف علم اقتصاد» در جامعه دینی و غیردینی قائل نیست. البته فیشهایی در تأیید و نقض این مطلب هست که ان شاء الله با کمک دوستان خوبم به زودی همه را گرد میآوریم و جمع بندی میکنیم .
در هر صورت اگر ارتباط و به هم پیوستگی این بخش مذهب و علم را در مباحث مرحوم شهید صدر اثبات کردیم، ایشان در انگاره سوم و حتی انگاره چهارم جای می گیرند...
https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
💠 امروزه پیــرامون فلسـفه اخــلاق، مکـاتب و رویکــردهای متنوعی شکل گــرفته و مسئلههای آن از قدیم در میراث فلسفی و کلامی اسلامی محل بحث بوده است. نکته قابل توجه این است که رویکرد غالب در این عرصه، رویکــرد فلســفی کلامی است که امتداد اندیشه های سدههای نخستین میباشد. گویی نظریهپـــردازان این عرصه، ورود به این بحث را تنها شأن عقل فلسفی تلقی کردهاند و کمتر تحقیق جامعی در این مسأله از منظر معارف وحی به چشم میخورد.
مدرسه بهاره فلسفه اخلاق قصد دارد با نگاهی جامع، در چهار محور ۱. میراث فلسفی و کلامی ۲. تراث اخلاقی ۳. اندیشه های معاصر و ۴. اندیشه مبتنی بر معارف وحی، گام موثری در رشد و بالندگی این دانش بردارد.
🔰 مدرسه بهــــاره
| آشنـــایی با فلســفه اخــلاق |
▫️زمان برگزاری: پنجشنبهها، به مدت ۶ هفته، ساعت ۹ صبح الی ۱۷(به همراه ناهار)
▫️شیوه برگزاری: حضوری(ظرفیت محدود)
قم، بلوار الغدیر، کوچه ۱۰، ساختمان مفید، طبقه ۴
🎴لینک ثبتنام:
https://www.negahschool.ir/product/falsafeh_akhlagh/
با مشارکت:
#مرکزتفقهعلوماسلامیوالگوهایحکمرانی
#مؤسسهمعارفاهلبیت(ع)
#مدرسهتفکرونوآورینگاه
#فرهنگستانعلوماسلامی
✨آگـاهـے بـــراے سامـــانے دیگــر✨
مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ
🆔 @sch_negah
🌐 http://www.negahschool.ir
🏠@markaztf
14.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🎥 آیت الله حائری شیرازی(ره)
💠 علوم انسانی توهماند؛ چرا که آنچه بشر درباره انسان میداند موهوم است و تمام علوم انسانی از انسانشناسی میگذرد.
💢 آقایان نباید تردید کنند در رد محصولات علوم انسانی غربی.
⚖️#روانشناسی_در_ترازوی_نقد 8️⃣
📖 #علوم_انسانی_اسلامی
📽 #آیت_الله_حائری_شیرازی | برگرفته از کانال آیت الله حائری شیرازی(ره)
🆔 @Bavar_tarbiat
🏠@markaztf