eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
434 دنبال‌کننده
252 عکس
19 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
در حرم مهمان کن و از غم بپرس از دو چشمانِ ترم نم نم بپرس ناخوش احوالم، مرا مشهد بِبر گاهگاهی حالی از من هم بپرس! @marziyehatefi
بیا آقا که بی تو یاوری نیست به غیر از حسرت و چشم ِ تری نیست اگر چه امر، امرِ توست امّا... فقط برگرد! عرض ِ دیگری نیست! #أللهم_عجل_لولیک_الفرج #امان_از_عصرجمعه #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
در چشم تو آفتاب را می بینم تا خانهٔ آیینه شود آیینم راهم بده مثل جابر بن حیّان در حوزهٔ صادقیّه ات بنشینم! #سلام_بر_امام_جعفرصادق #عرض_تسلیت #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
🏴🍃 نذر شهادت جانسوزِ رئیس مذهب تشیّع 🍃🏴 منسبِ ذرّیۂ خیرالنّسا را داشتی صادقانه سیرۂ شیرِ خدا را داشتی در تمام ِ عمر، غیر از مسجد و درس و حدیث حضرتِ شیخ الائمه! تو کجا را داشتی؟! شد حسینیّه تمام ِ خانه ات... با جان و دل روضه میخواندی و داغ ِ کربلا را داشتی هم محرّم، هم تمام ِ ماه هایِ سال را یادِ جدّت بودی و حالِ عزا را داشتی اشک، جاری میشد از چشمانِ تو بی اختیار داغ ِ سقّا و غم ِ «أدرک أخا» را داشتی عدّه ای نامرد با پایِ پرهنه بردَنت در گلویت آه و بغض ِ بیصدا را داشتی خورد شعله با جسارت بر سر و انگشتِ تو خوب شد آقا به پیکر این دو تا را داشتی جان سپردی کنج بستر، پیکرت غارت نشد لااقل پیراهن و بر تن عبا را داشتی! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
خورشیدِ نجیبِ آسمان، معصومه(س) محبوبهٔ زینبی نشان؛ معصومه(س) تو فاطمهٔ ثانی و در حُجب و حیا؛ الگوی تمام دختران، معصومه(س)! #ألسلام_علیک_یا_فاطمه_معصومه #عرض_تبریک #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
میرسد آیا سلامم؟ یا کریم بنِ کریم با جوابت کاش از دل غصّه برمیداشتی یاامام مجتبی(ع) ایکاش مانندِحسین(ع)؛ در کنارِ گنبد و گلدسته، فطرس داشتی! #سلام_آقای_غریبم #یاامام_حسن #مرضیه_عاطفی @marziyehatefi
🌺🍃 نذر شبِ جمعه و شبِ زیارتیِ 🍃🌺 حلقه بسته اشک در چشمم ببین حالِ مرا بد زمین خوردم، شکسته باز هم بال و پرم روی دوشم مانده کوه معصیت کاری بکن روسیاهم، خسته ام آقا گذشت آب از سرم با همان دستی که دستم را گرفتی، باز هم دردهایم را چه بی منّت مداوا میکنی خوب می فهمم که داری با منِ بی آبرو راه می آیی و با لطفت مدارا میکنی استجابت کردی و هرگز نگفتی بعد از این کمترش کن! خسته ام از خیلِ حاجت های تو بیخیالِ هر که دورم زد، تو قیدم را نزن تا ابد گرم است پشتم به محبّت های تو سر به زانو، تکیه بر دیوار، با حالی عجیب خسته از رنگ و ریا و غفلتِ دور و برَم یادِ لحظاتی که دستم را کشیدم بر ضریح می نشینم گوشه ای آرام؛ دلتنگِ حرم نیمه شب من بودم و شش گوشه ات یادش بخیر با زیارتنامه ات قول و قراری داشتم قسمتم کن...کاش برگردد...چه کردم با خودم؟! «یاد ایامی که در گلشن بهاری داشتم» روضه خوان میگفت اینجایی که هستی کربلاست غربتِ این جمله اش قلب مرا ویرانه کرد در دو راهیِ عجیبی مانده بودم غرقِ اشک روی گنبد، حرکتِ پرچم مرا دیوانه کرد یک طرف شاهِ کرَم آن سو علمدار و علَم ناله های ألعطش در گوش ِ من جان میگرفت شیرخواره گوشۂ گهواره دیگر نا نداشت لااقل محض ِ رقیه(س) کاش باران میگرفت! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر نگین رکابِ رأفت 🌺🍃 با نگاهی گرم، غم از روزگارم را بگیر بیقرارِ بیقرارم کن؛ قرارم را بگیر دستهایم‌ را هماغوش ِ ضریحت کن شبی دست های خستهٔ چشم-انتظارم را بگیر کاملا بی بند و بارم کرده! آقایی کن و... باز هم از نفس ِ عاصی اختیارم را بگیر معصیت سنگین شد و ناجور پشتم را شکست جانِ هر کس دوست داری کوله بارم را بگیر تا که سقاخانه ات جاری تر از جاری شود کنج گوهرشاد، اشکِ بیشمارم را بگیر هر کجا غیر از خودت را ضامنم کردم، بیا... آبرویم را بریز و اعتبارم را بگیر مشهدت حج فقیران است و مدتهاست که عاشق فقرم! بیا دار و ندارم را بگیر حضرتِ صیاد؛ لطفا باز هم با رأفتت نقطه ضعفم را نگیر و قلب زارم را بگیر ضامن آهو شدی و سر درِ باب ٱلجواد(ع) پنجره فولاد را گفتی: شکارم را بگیر! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر میلادِ حضرت شمس الشموس 🌺🍃 زیر ایوان طلا چشم ترم مخصوص ِ توست جَلدِ خود کردی مرا! بال و‌ پرم مخصوص ِ توست ضامن آهو شدی! پشتم به عشقت گرم شد آبروداریِ روزِ محشرم مخصوص توست رو زدم بر غیر و تا درها به رویم بسته شد زائرم کردی و گفتی: این حرم مخصوص توست رد نکردی از درِ باب ٱلجوادِ(ع) خود مرا آمدم آقا! امیدِ آخرم مخصوص توست مشهدت حجّ فقیران است و اطرافِ ضریح هر چه می بینم تویی! دور و برم مخصوص توست سر به دیوارِ حرم عشق شهادت داشت و گفت: آقا جان؛ بگیر از من! سرم مخصوص توست چشم هایش قطره قطره اشک بعد از هر نماز؛ دست بر سینه سلام ِ مادرم مخصوص توست کاشکی امروز روزی زائرت بودم! ولی- نیستم... آقا حسابم کن! کرم مخصوص توست! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
دلیلی روشن و متقن ندارد ثوابی قدرِ یک ارزن ندارد نمازِ بی علی(ع) عصیانِ محض است اذان ِ بی علی(ع) گفتن ندارد! @marziyehatefi
🌺🍃 نذر غربتِ و 🍃🌺 خیری نرساندم که مرا یار بخوانی از عشقِ خودت جاری و سرشار بخوانی حق داری اگر بیت به بیت غزلم را با حالِ تاسف...غم ِ بسیار...بخوانی حق داری اگر گریه کنی گوشۂ خیمه از معصیتم در حدِ طومار بخوانی شرمنده ام آقا ولی ایکاش مرا هم؛ یکبار فقط یارِ وفادار بخوانی خوب است دم ِ مردنِ من حمد شفا را؛ بالا سرِ این عاشقِ بیمار بخوانی وقتش شده از کعبه حسینیّه بسازی برگردی و از سیّد و سالار بخوانی در گوشه ای از کرب و بلا روضه بگیری «ای اهل حرم میر و علمدار» بخوانی با پنج تنِ آل عبا(ع) هر شب جمعه؛ از غربت زینب(س) سرِ بازار بخوانی! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر خورشیدِ آسمان ایران 🌺🍃 عاشق کوچک ترین کوره دهاتِ مشهدم کیش مال دیگران! عمریست ماتِ مشهدم یک حرم دارد طلا! آیینه باران! غرقِ نور تا قیامت محو موصوف و صفات مشهدم بیقرار روضه خوانی های صحن کوثر و عاشق جشن و سرور و سور و ساتِ مشهدم کاملا زائر مدار است و کرَم خیز است و من؛ سالیانی هست محوِ خُلقیات مشهدم حسرت پابوس دارم ای اجل مهلت بده جرعه جرعه تشنهٔ آب فرات مشهدم شخص ِ میکاییل بی منّت تبرّک برده است بارها از زعفران و از نبات مشهدم صبح جمعه، غرقِ «ندبه» کنج صحن انقلاب عصر جمعه عاشقِ بغضِ «سمات» مشهدم از کجا باید بگیرم؟! کربلایم پیشکش ... چند وقتی هست که گیرِ برات مشهدم! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
جان را فدای عمۂ سادات کردی و در دست و بال هدیۂ بهترنداشتی یکسال ازشهادت تو طی شد و هنوز من گریه میکنم که چرا«سر»نداشتی؟! #صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله #شهیدمحسن_حججی #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
🏴🍃 نذر شهادت امام ِ جوانم 🍃🏴 سیاهی رفت چشمانت، زبانم از سخن افتاد شنیدم مقتلت شد خانه، اشک از چشم من افتاد نگاهش فتنه در سر داشت یارِ خانه ات تا گفت: برایت آب آوردم، بنوشش از دهن افتاد چه مکّارانه «أمّ الفضل» میشد «جعده» ای دیگر همین که زهر نوشیدی دلت یادِ حسن(ع) افتاد تداعی شد برای من سر بازارِ شهر شام صدایِ هلهله تا بر لبِ یک عدّه زن افتاد تنت در سایۂ بالِ کبوتر ها و عاشورا؛ به دستان یزیدی ها عبا و پیرهن افتاد تو کنجِ حجره جان دادی و امّا گوشۂ گودال حسینِ(ع) تشنه لب بر خاک ها دور از وطن افتاد تنت میسوخت روی بام زیرِ آفتاب آقا دلم آتش گرفت و یاد شاهِ بی کفن افتاد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
فدای لحظۂ نابِ جلوسَت ملائک بیقرارِ دست-بوست علی(ع) آمد نخِ تسبیحِ خود را گرفت از گوشۂ چادر عروست! #پیوندآسمانی_أمیرالمؤمنین_ع_و #حضرت_زهرا_س_مبارکباد #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
🍃🌺 نذر ناخدای کشتیِ نجات 🍃🌺 ای که نامت تا قیامت حُسنِ بی حد، یاحسین(ع) سرنوشتم را خدا با تو رقم زد، یاحسین(ع) شاهکارِ خلقتی، عشق تو شد سنگ محک شد جدا با حبّ و بغضت، خوب از بد، یاحسین(ع) از طفولیت شدم دیوانه ات چون مادرم؛ پیش چشمم اشک ریزان گفت ممتد: یاحسین(ع) «مُحیی الاموات» با اذنِ خدا در دستِ توست «قاضی الحاجات»! حاجاتم نشد رد، یاحسین(ع) بد ضرر کرد و یقیناً بر یقینش لطمه زد هر که شد در کارِ اعجازت مردّد یاحسین(ع) رفت از مُلکش سلیمان، مور شد در محضرت کربلایت شد برایش قصد و مقصد یاحسین(ع) در حریمت پهن شد بالِ ملائک! چون تویی؛ صاحبِ عرشی ترین ایوان و مرقد، یاحسین(ع) عاقبت می آورم «سر» را برایت پیشکش پس شهیدم کن! نگو هرگز...نباید یاحسین(ع)! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃غزل زبانحال نذر شهادت 🍃🏴 در غربت حاکم شده بر خاک بقیعم، بنشین که روا نیست به بیگانه بگویم حس کرد شکافندهٔ علمم قلم آمد، تا از دل آشفتهٔ دیوانه بگویم از غربت هجده گل لب تشنهٔ مظلوم، یا سوختن ِ خیمه که جا مانده به جانم قلبم شده از واقعهٔ روز دهم پُر؛ باید که از آن روز غریبانه بگویم ظهر و عطش و خنجر آن قاتلِ نامرد، ای وای از آن لحظه که بر سینه نشسته ست و بر غربت «تل» عمه دوید و بگذارید، از روضهٔ گودال شتابانه بگویم لرزید زمین و همه جا تیره شد از غم، سر بود و سپس غارت انگشتر و انگشت بین همه اینها به خداوند عذاب است، از حرمله و نعرهٔ مستانه بگویم من کودک نوپا و پدر در تب ممتد، در گوشه ای از خیمه دعاگوی عمو بود مشک و علَم و علقمه حیران شده بودند، کافیست که از غیرت مردانه بگویم با کوچکی دستِ خودم دستِ دعا را، در دست گرفتم ولی انگار که باید آن لحظه که سقا به زمین خورد و نظر خورد، از «إنکسرَ ظهری ِ» پیمانه بگویم پا دستخوش آبله شد بعدِ اسارت، در معرکهٔ شام کجاها که نرفتیم از خطبهٔ دندان شکنِ عمه و بعدش، از وحشت و خاموشی ویرانه بگویم همبازیِ من بود رقیه(س)! ولی او را، فقدانِ پدر از کمر و از نفس انداخت سخت است بیانش! به چه حالی و چگونه؛ از لحظهٔ جان دادن ِ دردانه بگویم؟! چشمان پدر ابر شد و یکسره بارید، آنقدر که مشهور ِ بُکایین ِ جهان شد شمعی شدم و‌ سوختم و مانده به دوشم، داغی که قرار است به پروانه بگویم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
زانو زده دل دوباره بر خاکِ بقیع از داغِ غمش چه شعله ور، خاکِ بقیع او حضرتِ ویرانه نشین بود و هنوز؛ بی شمع و چراغ خفته در خاکِ بقیع! #یاامام_محمدباقر_ع #حرم_نداری_آقا #مرضیه_عاطفی @marziyehatefi
🏴🍃 زبانحالِ 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- بر یارهایِ مختصرت گریه میکنم چون هست آخرین سفرت گریه میکنم رفته ست پیکرم سرِ دارالاماره و خون می شود چنین جگرت؛ گریه میکنم اینها هنوز در دلشان کینۂ علی ست(ع) هر شب به غربتِ پدرت گریه میکنم برگرد! می شناسمِشان که در آفتاب؛ از داغ های ِ مستمرت گریه میکنم بد چشم زخم می خورَد و رو به علقمه از حالِ حضرت قمرت گریه میکنم جان می دهد مقابلِ تو! گریه میکنی... من هم برای چشم ِ ترت گریه میکنم «أدرک أخاک» میشنوی بعدِ سال ها از «مُنکسِر» شدنِ کمرت گریه میکنم شش ماهه با عطش چه هماغوش می شود محض تلظّیِ پسرت گریه میکنم لب تشنه ام! فدای سرت أیهاالامیر چون می رود به نیزه سرت، گریه میکنم سهم ِ یکی پیرهن و دیگری عبا... بر ازدحام ِ دور و برت گریه میکنم هستند کوفیان همه خنجر به دست و من بر حال سختِ محتضرت گریه میکنم در خاک و خون به خواهرِ خود خیره میشوی بر خیمه های شعله ورت گریه میکنم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
یک عمر گرفتی از وجودم ماتم با لطف تو مستجاب شد حاجاتم من مطمئنم که در دعای عرفه؛ تو میگذری از سرِ تقصیراتم! #یا_إله_العاصین_ألعفو #التماس_دعای_فرج #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
🍃🌺 نذر میلادِ باسعادت 🌺🍃 ای نگاهت در مسیر کهکشان ها ماندگار وسعتِ دستان تو بر سایه بان ها ماندگار میشود ثابت به من در هر فرازِ «جامعه» نام تو بین همه خطّ امان ها ماندگار ما گدای سامرایت! سفره ها از لطف تو پهن خواهد شد، در آن ها آب و نان ها ماندگار شک ندارم از کرم آباد چشمانت هنوز باغ آباد است و شوقِ باغبان ها ماندگار چونکه همنامِ علی(ع) خواندت پدر، شد تا ابد أشهدُ انّ علی(ع) بین اذان ها ماندگار فعلِتان خیر است و احسان عادت هر روزتان اینچنین هستند آری مهربان ها ماندگار سائل آمد پشتِ در، وقت سحر، حین غروب شد به عشقت در میانِ آستان ها ماندگار رفت با دستانِ پُر بی آنکه بشناسد تو را می شوند اینگونه بی نام و نشان ها ماندگار سامرا با عشق تو آباد خواهد شد ولی حرف تو این است باشد جمکران ها ماندگار! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر عید با سعادتِ غدیر و 🌺🍃 دل سپردیم به عشقش، چه اسیریم اسیر طیّب الله به این حضرتِ دلدارِ دلیر «درِ» علم است و «در» از قلعۂ خیبر کنده پسرِ مرحب از این واقعه شد یک شبه پیر می نشستند دو زانو؛ پُرِ از شرم ِ حضور مالکِ اشتر و مقداد، سر افکنده به زیر چشم در چشم شدن کارِ فقط فاطمه(س) بود چونکه سخت است گذر کردن از این راه و مسیر هم همآغوش ِ یتیمان شد و هم در میدان؛ همه گفتند کسی آمده با هیبتِ شیر ذوالفقارش شده یک لشکر و دستانِ خدا غضبُ الله نوشته ست به روی شمشیر علوی مذهبمان کرده خدا روزِ الَست گفته این است برای همگان نِعمَ الامیر رفت تا هجده ذی الحجّه به پیغمبر(ص) گفت: جز علی(ع) هیچکسی را به خلافت نپذیر سندِ محکم آن آیۂ «ألیوم لکُم»... منکرش را بنشان و بگو آرام بگیر مُهر تأییدِ نماز است فقط حبّ علی(ع) نام او اصلِ اذان است و رکوع و تکبیر از خوشِ حادثه بر ساحت پیشانیِ ما نام او حک شده! زیباست عجب این تقدیر نسل در نسل، یقیناً به علی(ع) مُنتَسبیم شجره نامۂ ما را بنویسید غدیر! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
عقیقِ نامشان نقش ِ نگین است همین زیباترین حبل المتین است کسی بالاتر از این پنج تن(ع) نیست دلیل آیۂ تطهیر این است! @marziyehatefi
رسید از دستِ تو رزقِ گدایت فدایِ سفرۂ غرق صفایت نگاهی کن که من هم باشم آقا؛ نمک پروردۂ مهمانسرایت! @marziyehatefi
در این لحظاتِ عرفانی و زیبا سرازیر است اشک چشمم آقا عزادارانه با تعویض ِ پرچم؛ به تن کردم لباس مشکی ام را... @marziyehatefi