eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
453 دنبال‌کننده
253 عکس
21 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🍃 نذر غربت و مصائب مادرمان؛ 🍃🏴 حرف از علی(ع) بود و تمام ِ تکیه گاهت رفتی سپر باشی! خدا پشت و پناهت دلشوره دارم! بیقرارم! کاش تقدیر... فوراً رقم میخورد طبقِ دلبخواهت اما ورق برگشت و‌ آوردند هیزم کم کم به غارت رفت حالِ روبراهت با کینه های کهنه از صفین و خیبر محکم به در...محکم لگد زد! با وقاحت! نامرد مردی آمد و دستِ بزن داشت یک آن سیاهی رفت چشمان سیاهت بین در و دیوار چشمت روزِ بد دید خوردی زمین! جان داد طفلِ بی گناهت از دردهای اصلی ات فضه خبر داشت از بغض های مادرانه در نگاهت ای وای ازین پهلو به آن پهلو شدن ها بالا نمی آمد نفس همراهِ آهت از سرخیِ جای غلاف و جایِ سیلی با اشکِ پنهانی سحر شد شامگاهت شمشیر نه! گودال نه! ای وای مادر... در بین آتش؛ پشتِ در...شد قتلگاهت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت عشق أمیرالمؤمنین(ع) 🏴🍃 جذبه از یاقوت و گوهر میرود سورۂ اخلاص و کوثر میرود زجرها دیده ست اما غرق شوق؛ محضِ دیدار پیمبر(ص) میرود لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع) هر زمان که جانبِ «در»... میرود گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب خوب میداند که آخر میرود... نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و دیگر از آغوش بستر میرود با چه حالی حضرت دارالشّفا مضطر و بشکسته پیکر میرود از دو چشمش اشک جاری میشود تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع)؛ تشنه در آغوش ِ مادر میرود! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذرساحت مقدس إنسیة الحورا 🍃🏴 مروه و سعی و صفا مشعر؛ به نام ِ فاطمه ست(س) احترام ِ کعبه بعد از احترام ِ فاطمه ست(س) مسجد و گلدسته و محراب میگوید: علی(ع) چون أمیرالمؤمنین تنها امام ِ فاطمه ست(س) در دفاعِ از ولایت محسنش را میدهد ذوالفقارِ مرتضی(ع) محو قیام ِ فاطمه ست(س) چرخش دستاس قوّت میدهد بر دست او روز و شب «نادعلی» ذکر مدام ِ فاطمه ست(س) جذبۂ منظومۂ شمسی تبسّم های اوست گرمی خورشید از لحن سلام ِ فاطمه ست(س) غرق شد آنقدر در عشقش که حس کردم علی(ع)... نیمۂ دیگر که نه! بی شک تمام ِ فاطمه ست(س) در قیامت؛ هم عنایت هم شفاعت سهم ماست دوستی با شیعۂ حیدر مرام ِ فاطمه ست(س)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 تقدیم به چهل سالگی انقلاب اسلامی ایران 🌺🍃 وعده ها داده ایم و ، مثل یک صاعقه! پُر از طوفان آسمان هم به وجد آمده است، شده جاری ترنّم ِ باران رنگ سبز و سفید و سرخ زدم، گوشۂ شعر خود همین امروز میدهد بیست و دوّم ِ بهمن، به دلم اشتیاق بی پایان انقلابِ همیشه اسلامی، شد چهل ساله و شبیه سرو... ریشه داده ست و پای آن یکریز، خون سرخ شهید بوده روان علم و فنّاوری و استقلال، موشکِ دوربُردمان را ساخت چه نظام ِ شکوهمندی شد، چه قشنگ است حاصلِ ایمان با ولایت همیشه در صحنه، غرقِ سمعاً و طاعتا هستیم دست در دست های رهبرمان، صاحبِ اقتدار جاویدان تفرقه جو نبوده و خواندیم، کوریِ چشم ِ فتنه «واعتصموا» تا ابد وحدت است رمز نجات، با توجّه به آیۂ قران سال ها ایستادگی، عزّت، سخت یکرنگ و صادق و روراست حرفۂ دشمنانِ ما امّا، سال ها نقض ِ وعده و پیمان جبلُ الرّاسخ است کشور ملن، محکم و سربلند و پابرجا حک شده بر کرانۂ الوند، سمبلِ جاودانگی ایران! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذرمیلاد دردانهٔ هستی؛پارۂ تن پیغمبر(ص) 🌺🍃 زده ذکر ِ تو بر درِ خانهٔ دل، به خدا که گِلم شده از گِلِ تو خودِ سورهٔ کوثری و احدی؛ نشود به خدا که معادلِ تو منم آنکه نشسته به پشت درت، برسان به من از کرَمت نظری درِ رحمت خود بگشا بشود؛ که نگاهِ تو شامل سائل تو به تلألوءِ دستِ تو وقت قنوت، شده مُهرِ نماز تو قبلهٔ من به تو رو زده طالبِ سجده شده، به هوایِ تو کعبه مقابلِ تو تو که رکن نمازِ پیمبری و، هدف اینکه تو از همه سرتری و همه لحظه به عشق تو حور و ملَک، شده حافظ ساحتِ منزل تو پدرت ضربانِ نبوّت حق؛ شده قلبِ ولایتِ حق علی(ع) و شده بعدِ حسن(ع) شهِ لطف و کرم؛ پسری چو حسین(ع) حاصلِ تو ز جماد و بشر زِ قضا و قدَر، به تو عرضه شد از پس ِ پردهٔ غیب بشود همه عالم و عرش برین، به فداییِ مصحف ِ کامل تو تو به فکر شفاعت امّت حق، نگرانِ قیامتِ شیعه تویی نرسد به محبّ تو آتش غم، شده فاطمه(س) شکل و شمایلِ تو تو رضیه و حضرت مرضیه ای، تو زکیه محدّثه انسیه ای شبِ قدری و مریم و آسیه هم، شده اند خادم ِ محفلِ تو شده مدح تو ذکر زمین و زمان، شده وصف مقام ِ تو ورد زبان همه آرزویم شده اینکه شبی، برسم به لیاقتِ مقبلِ تو! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر غربت و دلتنگی امام زمان(عج) 🍃🌺 دلگیرم از حالِ خودم دلگیر! مدتهاست بر گردنم افتاده یک زنجیر مدتهاست از گنبد فیروزه ای پُل میزنم تا تو در ذهن، جا خوش کرده این تصویر مدتهاست رفته ست از یادم که باید «منتظر» باشم از چشم من افتاده این «تعبیر» مدتهاست جای عبادت معصیت شد کار هر روزم شد آفتِ جان من این تقدیر! مدتهاست- آسوده خاطر اشکهایت را درآوردم با چشم های هرزه... با تزویر مدتهاست در دستهایت با چه حالی میزند ضجّه؛ پروندۂ اعمال ِ پُرتقصیر مدتهاست برگرد جانِ هر کسی که دوستش داری بیچاره ام کرده ست این تأخیر مدتهاست من دوستت دارم، نگاهم کرده ای قطعاً هستم اگر با نفْس ِ خود درگیر مدتهاست! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر میلاد سراسر خیر و برکتِ 🌺🍃 بر سر مأذنه گل داده اقاقیِ سپید باز هم نغمۂ «أین الرّجبیون» پیچید ماه دلدادگی و ماه وصالِ ما شد باز هم لطف و کرم شامل حالِ ما شد از همه ثانیه هایش برکت می بارد چه شب و روزِ پُر از خیر کثیری دارد کاش با دست علی(ع) آب حیاتی برسد فاطمه(س) لطف کند برگ براتی برسد تا پس از کرب و بلا راهی مشهد بشویم در شبِ عید به پابوسی آقا برویم آن امامی که رئوف است و پسردار شده حُسن بی حد شده، آیینۂ سرشار شده هشتمین نور شده صاحب دردانه بیا محض تبریک به زهرا(س) و به شکرانه بیا نور چشمان رضا(ع) در دل ما جا دارد پسر حضرت نجمه(س) چه تماشا دارد گذر دل به درِ خانۂ او افتاده کاظمینی شده هر کس که سلامی داده پر کشیده ست دلم از حرمش تا حرمی چون رسیده ست گلِ محترم و با کرمی دور شش گوشه پُر از بالِ ملائک شده است واژه هایم به ضریحش متبرّک شده است داده بر اهل ولا دستِ خدا هدیۂ ناب نوۂ حضرت زهرا(س)؛ پسر نازِ رباب(س) دستِ خورشید چه خیرالعملی آورده باز هم حضرت ارباب علی(ع) آورده شیرخواره ست ولی رزم عیانی دارد وقت ایثار عجب تاب و توانی دارد پا به پایِ علی اکبر(ع) شده سرمستِ پدر اوج شش ماهگی اش شد سپر دست پدر چقدر روحیۂ رزم شناسی دارد کنج گهوارۂ خود اشکِ حماسی دارد دل به میدان زد و شور علوی در سر داشت حرمله آمد و یک تیرِ سه شعبه برداشت تیر در چلّه چه حیران شده و غمگین شد گوش تا گوشِ علی اصغرِمان خونین شد کمرش خم شده و محوِ پسر گشته حسین(ع) سمت خیمه دو قدم رفته و برگشته حسین(ع)! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت پدر دو عالم 🌺🍃 با نگاهِ تو محال است که «مشکل» باشد عشق «آسان» شده تا لذّتِ کامل باشد هدف از خلقتِ پر برکتِ تو یعنی دین؛ مصلحت نیست که با غیر تو کامل باشد کعبه گهوارهٔ تو بود و خدا فرموده تا برای «تو» فقط خانه و منزل باشد سخت طوفان زده ام! شب شده! نگذار دلم مثل یک ماهیِ افتاده به ساحل باشد شیعه میخواستی و کاش که ذهنم عمری؛ سخت درگیرِ ازین دست-مسائل باشد حاکم ِ شرع زیاد آمده و رفته ولی نتوانسته کسی مثل تو عادل باشد محوِ ایوان طلایت شدم ای درّ نجف غزل آوردم و ایکاش که قابل باشد وصفت آنقدر زیاد است که قطعا باید شاعرت محتشم و مقبل و دعبل باشد عین حقّی و محال است به ناحق بروی قبله محکم تر از آن است که مایل باشد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
امید ذکرِ تعجیلم کجایی؟! دلیلِ حُسنِ تعلیلم کجایی؟! بهار و عیدِ من بی تو چه سرد است صفایِ سال-تحویلم کجایی؟! #أللهم_عجل_لولیک_الفرج #التماس_دعای_فرج #مرضیه_عاطفی @marziyehatefi
به عشقت غرق در امید هستیم پُر از شوق پیام ِ عید هستیم بروی چشم! بیش از پیش امسال به فکر «رونقِ تولید» هستیم! @marziyehatefi
تمام سال را با حالِ جنجال به یاد کربلا می رفت از حال بمیرم! عاقبت دق داد او را... مرورِ تلّ و مقتل، شمر و گودال! #ألسلام_علیک_یاجبل_الصبر #یازینب_کبری_أدرکني #مرضیه_عاطفی @marziyehatefi
🍃🌺 نذر نگاه سراسر رحمتِ 🌺🍃 سیّد و سالار و سرور؛ دوستت دارم حسین(ع) حاصل آیاتِ کوثر؛ دوستت دارم حسین(ع) ای نگاهت عید، ای تفسیرِ حوّل حالنا أحسنُ الأحوالِ نوکر؛ دوستت دارم حسین(ع) میزنم فریاد روزی زیر ایوان نجف عشقِ زهرا(س) جانِ حیدر(ع)؛ دوستت دارم حسین(ع) خالصانه، بی ریا، با جان و دل، بی حدّ و مرز تا ابد یک جورِ دیگر دوستت دارم حسین(ع) نیستم دلخوش به اعمالم امیدم لطف توست سرپناهِ روز محشر؛ دوستت دارم حسین(ع) حضرت آدم به خاک افتاد و حین توبه اش گفت با احوالِ مضطر؛ دوستت دارم حسین(ع) میرسد بر گوش ِ دل از جانب پروردگار زینت دوش پیمبر(ص)؛ دوستت دارم حسین(ع) زینب(س) از کنجِ گلویت بوسه ای برداشت و... گفت در لحظات آخر دوستت دارم حسین(ع)! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر ساحت مقدس باب الحوائج؛ 🍃🏴 در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم بر درِ این خانه هر کس شد عزیز و محترم خانه ای که حک شد از روز ازل بر سردرَش ذکر «یاموسی بن جعفر(ع)» یا امام ذوالکرم آمدم! چون راه دادی و نمیگویی که این؛ روسفید و روسیاه است و عرب یا که عجم سفره ام برکت گرفت از ریزه نانِ سفره ات کم شده اما نمیدانم چرا رزق حرم؟! در هوای مشهد و قم بارها حس کرده ام فاصله دارم فقط با کاظمینت یک قدم حضرت باب ٱلحوائج هستی و شد مستجاب حاجتم یا از تو یا از حضرت صاحب-علَم عاشقِ شش گوشه ام! هنگام امضایِ برات جا نمانم از نگاه تو... نیفتم از قلم بسکه خوبی سائلت را پرتوقع کرده ای کم نمیخواهم! نخواهد رفت چون دستت به کم صبر کن آقا... بماند بقیه را فردا بده من‌ نمک نشناسم و حاجت بگیرم میروم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
جواب واضحِ "إقرأ" بلي بود بدون شکّ و امّا و ولی بود دلیل بعثت و معراجِ احمد(ص) غدیر و جانشینی علی(ع) بود! @marziyehatefi
🍃🌺 به شادباش ِ حلول ماه شعبان 🍃🌺 آسمان شد آفتابی! عید آورده خدا انبیا غرق شعف! لرزید پشتِ اشقیا آمد و شد پنجمین آیینۂ آلِ کسا نام او را با طلا حک کرد موسی بر عصا روز و شب خیل گدا محض ِ گدایی میرسید بسکه فطرس بالِ خود را بر رخِ عالم کشید دست حق یکباره او را از همه سر کرده است رزق عالم را به زیبایی مقدّر کرده است خاک را برداشته؛ با نام او زر کرده است عرش در میلادِ مولایم چه محشر کرده است میگذارد دست میکاییل پیش ِ مادرش تاجی از فیروزه و الماس بر رویِ سرش کلّ عالم شد برای او غلام ِ خانه زاد ماه و خورشید و ستاره، کهکشان و ابر و باد تا خدا حس کرد خاطرخواهِ عشقش شد زیاد خواند بعد از هر اذان، در هر دو گوشش "اِن یکاد" از کجا آورده این سیمایِ بی مانند را؟!! اینچنین میگفت و "اسما" دود کرد اسپند را نور چشم و زینتِ دوش پیمبر(ص) آمده گفت خیبر: قوّت بازوی حیدر آمده آمد و لبخند بر لب های مادر آمده محض ِ آقایم حسن(ع) یار و برادر آمده این خبر آمد که شد بهبوهۂ جشن و سرور خانۂ مولا امیرالمومنین(ع) شد غرقِ نور جبرئیل آمد؛ نشست و کرد چشمش را رصد چارگوش ِ چوبیِ گهواره اش را بوسه زد دور باشد از وجودش شرّ شیطان؛ چشم بد خواند با صوتِ حجازش قل هواللهُ احد بوسه از پیشانی و مابینِ ابرویش گرفت تا علی(ع) قنداقه را محکم در آغوشش گرفت دید در چشمان او آیاتِ محکم را فقط آسمان و روز و شب هایِ منظّم را فقط در نگاهش توبۂ حوّا و آدم را فقط پای بوسیِ تمام اهل عالم را فقط تا شنیدم اینچنین آقاست؛ من هم آمدم سر به زیر و دست-خالی بر نگاهش رو زدم داده آرامش به قلبم ذکر زیبایِ حسین(ع) در دلم هرگز نمی گیرد کسی جایِ حسین(ع) در گلو عمریست جا خوش کرده آوایِ حسین(ع) میشود خوشبخت آنکه پیر شد پایِ حسین(ع) او که بعد از کربلا آیینۂ ایثار شد سید و سالار بود و سیدالاحرار شد سوم شعبان رقم زد روزِ بی مانند را بر لبِ صاحب-زمان(عج) زیباترین لبخند را بارش ِ باران خبر آورده این پیوند را لحظۂ شیرینِ میلادِ پدر-فرزند را عشقِ سجّاده نشین بود و چه نورانی جبین خواند او را حضرت ارباب؛ زین العابدین(ع) در قنوتش آیه آیه شوقِ استغفار داشت در دل محراب با عرش ِ خدا دیدار داشت اینچنین در هر زمان آرامش ِ بسیار داشت در عبادت؛ خطِ مشی و سیره و معیار داشت از نگاهش شرحی از نهج البلاغه جاری است شک ندارم که صحیفه شیوۂ دینداری است ذکر خیرش هست تا روز قیامت ذکرِ لب ربّناهایش حلاوت داشت با طعم ِ رطب چرخش ِ تسبیح او حولِ مدارِ روز و شب شد علی بن الحسین(ع) و عشقِ با اصل و نسب همرگ و همریشه ایم و شد برایمان عزیز هست ایرانی نسب از سمتِ مادر؛ گل بریز! دستِ حق ویرانگرِ ظلم و ستم آورده بود نور مطلق! آفتابِ خوش قدم آورده بود در طوافِ روی او خورشید، کم آورده بود محض سائل ها فقط لطف و کرم آورده بود داد با روشنگریِ خود به ظلمت خاتمه بود مولودِ چهارم از تبارِ فاطمه(س) آن طرف گل کرد بر تاجِ وفاداری نگین چون امیرالمومنین(ع) شد صاحبِ حبل المتین غرق در جشن و سرور و شادمانی شد زمین ماهِ کامل داشت در آغوش ِ خود ام البنین(س) بسکه زیبا بود یوسف آمد و وقتِ سحر گوشۂ قنداقه اش زد مُهرۂ چشم و نظر دور تا دورش شلوغ و نام ِ او آرام ِ جان چشم هایش نافذ و عمقِ نگاهش مهربان میرسد دائم صدایِ هلهله از عرشیان بوسه زد بر دستهای او پدر وقتِ اذان اینچنین بی واسطه حلّالِ هر مشکل شده ظاهراً عباس(ع)! در واقع ابوفاضل شده چونکه بود از کودکی راهِ ولایت را بلد رویِ حرف ِ حضرت اربابمان حرفی نزد دور باشد از وفاداریِ او چشمانِ بد شد علمدار و همین را زد به نام خود سند روی شمشیرش؛ علی(ع) حیدر مدد مکتوب شد تا ملقَب شد به سقّا حالِ دریا خوب شد حضرتِ باب الحوائج بود و تمثالِ ادب شد برای زینبِ کبری(س) در آرامش سبب مشکیِ عمّامه اش زد بارها طعنه به شب تا قیامت وصف او کار شبانه روزِ لب تا گره افتاد در کارم سریع و بی دلیل حاجتم را بر پرِ کنجِ علَم بستم دخیل! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر میلاد سیدالأحرار 🌺🍃 خبر پیچیده در عالم که درّ ناب می آید نگین پنجم ِ آل کسا؛ ارباب می آید در آغوشش گرفته فاطمه(س)، یکریز پیغمبر(ص)- برای بوسه بر لبهای او بیتاب می آید چه تمرین میکند فطرس طریقِ دست بوسی را مگر شب تا سحر در چشم هایش خواب می آید!! فقط مشتاق دیدار است و وعده داده بر بالَش که محض پر گشودن بهترین اسباب می آید خدا قنداقه اش را با حریرِ کهکشان بسته برای خواندنِ لالایی اش مهتاب می آید ملقّب شد به «ثاراللهْ»! قطعاً قبله و کعبه... برای دیدنش با مسجد و محراب می آید علی(ع) در سایۂ گهواره اش «والشّمس» میخواند وَ سائل با رعایت کردنِ آداب می آید یقیناً می رود با دست های پُر از این خانه کسی که بی ریا، با قصدِ دقّ الباب می آید ¤ به یاد تشنگی هایش می آید اشک از چشمم میان روضه مادامی که حرف از آب می آید! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ساحت مقدس وارث کربلا 🌺🍃 دور و برش دلدادۂ ماهر ندارد از شیعیانش یک نفر عابر ندارد مردی که فرمان می پذیرد عرش از او بالاسرش یک خادم ِ حاضر ندارد تنها صدای حرکت بالِ کبوتر... شور و نوایی نیست و ذاکر ندارد شاعر شدم تا پَست فطرت ها نگویند بیتی به نامش نیست و شاعر ندارد جانم فدای آن امامی که مزارش؛ یک آستانِ تا ابد دایر ندارد آتش به جانم می کشد هر سال، شعبان میلاد آقایی که یک زائر ندارد نامش علی بن الحسین(ع) است و بدانید از کربلا جز داغ، در خاطر ندارد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت سراسر شعفِ 🍃🌺 خبر رسیده که آقایمان پدر شده است پسر رسیده؛ پدر صاحبِ سپر شده است جوانِ خوش قد و بالای خانۂ لیلا برای سید و سالارمان ثمر شده است خصایصش شده تلفیقی از نبی(ص) و علی(ع) چهارقل به لبِ هر که با خبر شده است نمیروم به خدا جای دیگری! چونکه گدا فقط درِ این خانه معتبر شده است چه دست ها که به قنداقه اش گره خورده چه چشم ها که به شوقِ وصال، تر شده است نگاه نافذِ او شد دلیلِ خلقِ عقیق به سنگ، خیره شد و صاحبِ اثر شده است برای هر که غلام ِ علیست(ع)؛ خیرِ کثیر برای دشمنِ حیدر، بلا و شَر شده است دوباره «أشهدُ أنّ علی(ع) ولی الله» اذان به شوقِ صدایش چه شعله ور شده است از آن زمان که به دست پدر معمّم شد نگاه عمّه به او گرم و گرمتر شده است شمایلِ ادبش کاملاً أبالفضلی ست(ع) اگر که شهره به دست-بوسیِ پدر شده است! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر نور چشمان سیدالشهدا(ع) 🌺🍃 دل از ما بُرد و او را حضرتِ دلبر تصوّر کن جهان را اینچنین با جذبه ای دیگر تصوّر کن صدایش زد علی(ع) تا چشم ِ دشمن کورتر باشد دلِ اربابمان را خانۂ حیدر تصوّر کن وجودِ این پدر-فرزند ممسوس خدا بوده ست دو روح ِ پاک را در یک تن و پیکر تصوّر کن سرِ شهزادۂ ما را به «تاجِ زر» نیازی نیست به جای خاک؛ زیر هر دو پایش «زر» تصوّر کن چه مجنونانه میزد شانه موهای جوانش را از این تصویر؛ لیلا بودنِ مادر تصوّر کن تداعی شد علی(ع) تا با غضب شمشیر را برداشت عبایش را به دوش انداخت! پیغمبر(ص) تصوّر کن برادر زاده شیرین است! پس با شوق بی پایان... کنار عمه جان زینب(س) علی-اکبر(ع) تصوّر کن ¤ برای آخرین دیدار سمتِ خیمه راهی شد همیشه روضه ها را اول از آخر تصوّر کن فرود آمد به روی پیکرش بارانی از نیزه گُلی را زیر پا افتاده و پرپر تصوّر کن! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🌺🍃 نذر نگاه مهربانِ 🌺🍃 می نشینم گوشه ای و آهِ حسرت میکشم گوشه-چشمی از تو را عمریست منّت میکشم از ازل «قالوا بلی» گفتم برای دیدنت سال ها بر دوش خود بارِ امانت میکشم مهزیارت بی تو شد آواره! امّا بی تو من... این نفس هایِ کذایی را چه راحت میکشم! خوشبحالِ عاشقی که گفت با عجز و نیاز ناز چشمان تو را محض عبادت میکشم عهد بستم با تو امّا نفْس عهدم را شکست اینچنین در وادیِ عصیان اسارت میکشم تا که آقا سر به زانوی تو روزی جان دهم روز و شب بر لوحِ دل نقش شهادت میکشم در خیالاتم تجسّم میکنم رویِ تو را رنجِ بسیاری از این طرزِ زیارت میکشم باز هم یکسالِ دیگر باعثِ زحمت شدم نیمۂ شعبان که می آید خجالت میکشم! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🌺🍃 غزل-مناجات با خدا در ماه رجب 🍃🌺 خسته ام از روز و سال و ماه؛ عمرم شد تباه یا کریم الصفح، یا ألله؛ عمرم شد تباه امر کردی بندگی کن! عرض کردم غرقِ اشک- حیف دل با تو نشد همراه، عمرم شد تباه یاغیاث المستغیثین، دستهایم را بگیر آمدم ألعفو یا ربّاه، عمرم شد تباه این «منِ عاصی» به آسانی «تو» را از من گرفت درگذر از بندۂ گمراه، عمرم شد تباه «یا من أرجوهُ لکل خیر» دیدی عاقبت؟!! آرزوهایم نشد کوتاه...عمرم شد تباه خوابِ غفلت آمد و حالِ دعایم را گرفت تا که جُنبیدم به خود ناگاه! عمرم شد تباه پا به پایِ نفسِ سرکش رفتم و افسوس که... راه را نشناختم از چاه؛ عمرم شد تباه لطف کن گاهی دلیل گریه هایم را بپرس حسرت شش گوشه دارم آه، عمرم شد تباه جانِ آقایی که شد در علقمه دستش جدا قسمتم کن کربلا گهگاه، عمرم شد تباه! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر رحمت عام خداوند و 🌺🍃 تشنه ام آبِ حیاتی برسانید به من لذّتِ صوم و صلاتی برسانید به من رمضان آمد و گفتم: بِعَلیٍّ ألعفو... گوشه-چشمی؛ نظَراتی برسانید به من توبه کردم به خدا تا که محلّم بدهید طبق عادت حسَناتی برسانید به من غرق در معصیتم! شوقِ هدایت دارم باز کشتیِ نجاتی برسانید به من رزقِ چشمان ِ مرا بیشتر از پیش کنید کنج هیئت برَکاتی برسانید به من تا که جاری شوم از روضۂ جانسوزِ حسین(ع) خبر از آب فراتی برسانید به من نگذارید از این داغ شبی دق بکنم لااقل یک عتباتی برسانید به من کربلا، حرکتِ پرچم، من و بین الحرمین باز هم برگ براتی برسانید به من! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃 غزل-مرثیه زبانحال 🍃🏴 نمی آید نفس از سینه بالا دم ِ آخر به من رو کرده غم ها کمی بنشین کنارم! بیقرارم... دلم خیلی پریشان است أسما... تو را جان ِ هر آنکه دوست داری؛ حواست بعدِ من باشد به زهرا(س) خصوصاً وقتِ پهلو-دردهایش به جایِ من کنارش باش آنجا غم ِ بی مادری و بغض، سردرد... بمیرم! دخترم می افتد از پا برای درد بازویش دعا کن گلم را لحظه ای نگذار تنها به تو زحمت نخواهد داد قطعاً فدایِ رأفتِ أمّ أبیها فقط شرمنده! چون دستش شکسته- کمک کن تا بپوشد چادرش را بگو «عجّل وفاتي» را نخوانَد اگر چه داغ دید از دارِ دنیا! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 در آستانۂ میلادِ کریم اهل بیت(ع) 🌺🍃 تا نشستم با ادب هر بار، پای سفره ات شد کرَم پشتِ کرَم تکرار، پای سفره ات راه دادی و چه تحویلم گرفتی باز هم چشم‌ پوشی کردی از بدکار، پای سفره ات من گدایی نابلد! أنت کریم إبن کریم روی چشمانم قدم بگذار، پای سفره ات همنشینِ زائران و دوستدارانت شدم تازه شد با أغنیا دیدار، پای سفره ات با جُزامی هم-غذا شد دستهایِ گرم تو قاسِمت(ع) نان خورد با بیمار، پای سفره ات شیوهٔ نَقلِ حدیثت در عمل بود و نشست- جملهٔ «ألجّار ثمّ ٱلدّار»، پای سفره ات نان-خورِ عهد قدیم ِ خانه ات هستم اگر پرورش دادم برایت یار، پایِ سفره ات روزیِ بی منّتِ فرزندهایم دست توست با همان پیمانهٔ سرشار، پای سفره ات! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🌺🍃نذر میلاد اربابِ کریمان 🌺🍃 قوّت بال و پرم، یا حسن بن علی(ع) با تو شدم محترم، یا حسن بن علی(ع) باز هم از جانِبت آمده یک یاکریم- پَر زده دور و برم، یا حسن بن علی(ع) خورده به کارم گره، ذکر لبانم شده مثل پدر-مادرم، یا حسن بن علی(ع) رزقِ سجودِ مرا بیشتر از پیش کن از همه سائل ترم، یا حسن بن علی(ع) کاش به روی سرم دست تو را حس کنم در نفس ِ آخرم، یا حسن بن علی(ع) زمزمۂ برزَخم یا علي موسی الرضا(ع) زمزمۂ محشرم، یا حسن بن علی(ع) تا بپذیرد مرا محض ِ غلامی؛ حسین(ع)... نام تو را میبرم، یا حسن بن علی(ع) این بدِ بی آبرو کنج خیالات خود ساخت برایت حرم، یا حسن بن علی(ع) حک شده روی نگین شرف الشّمس ِ من حضرتِ صاحب کرم، یا حسن بن علی(ع)! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🌺🍃 نذر نیم-نگاه حضرت سیدالشهدا 🍃🌺 قطره ای گمشده ام در دل دریای حسین(ع) چشم ِ دل می طلبم محض ِ تماشای حسین(ع) هر که را خواسته باشد به جنون می کِشَدَش سخت دیوانه کننده ست مداوای حسین(ع) کوه هم از کرَمش تاب نیاورد و نوشت؛ بر عقیق یمنی نام دلارایِ حسین(ع) خانهٔ بختِ من از لطف خدا شد هیئت تا که خوشبخت شوم، پیر شوم ‌پایِ حسین(ع) از گناهان من آگاه ولی راهم داد مانده ام در کرم و سبکِ مُدارای حسین(ع) میزبان گرچه خدا؛ لحظهٔ افطار بگیر؛ حاجت از مشک و علَم! از خودِ سقّای حسین(ع) در مناجاتِ ابوحمزه تداعی شده است سجدهٔ نیمه شب و غربتِ نجوای حسین(ع) میدهد جان به تنِ مرده به یک پلک زدن طفل شش ماهه؛ همان حضرتِ عیسای حسین(ع) روزه واجب شده تا روضه مجسّم بشود یاد سوزِ عطش و خشکی لبهای حسین(ع)! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر ضربت خوردنِ قران ناطق 🍃🏴 غمی امشب شبی بر صفحۂ تقدیر وارد شد سحر بود و کسی در نیّتش تقصیر وارد شد تمام ِ راه را میگفت ذکر توبه با تسبیح رسید آشفته خاطر، از «درِ تزویر» وارد شد کسی با هیبتِ ابلیس آشوب و سراسیمه نمازش را فرادا خواند و بی تکبیر وارد شد غضب در چشم هایش داشت و وحشت میانِ دل زمانِ فتنه بود و کفر با تکفیر وارد شد دلِ محراب لرزید و تن مسجد تکانی خورد زمان محکم زمین خورد و در او تغییر وارد شد هدایت منهدم شد تا که بسم الله را گفت و... سپس بر فرقِ قران ضربۂ شمشیر وارد شد نمی فهمید قران جز علی(ع) معنا ندارد که! از آن لحظه کنارِ ترجمه، تفسیر وارد شد «مرادی» بود و حاصل شد مرادش، پس خوش آمد گفت- به او شیطان! همینکه با غل و زنجیر وارد شد علی(ع) «فزتُ و ربّ الکعبه» را گفت و خبر بردند... حسن(ع)با بغض؛صبری کرد و قدری دیر وارد شد پدر را بُرد از مسجد، سپس زخم سرش را بست جوان از خانه رفت اما شکست و پیر وارد شد برای اینکه بابا را نبیند اینچنین زینب(س) کمی این پا و آن پا کرد و با تأخیر وارد شد اگر کوبید مُشتش را به دیوارِ کنارِ «در» دلش پُر بود از کوچه اگر دلگیر وارد شد... سکوتش سال های سال زجرش داد تا اینکه به روی جسم و تابوتش هزاران تیر وارد شد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
حریف ضرب و شتم ِ ذوالفقار تو نبودند و به این علّت میان سجده ات شمشیر آوردند دوای درد تو قدری «بصیرت» بود اما حیف... یتیمان صف کشیدند و برایت «شیر» آوردند! #سلام_بر_اول_مظلوم_عالم_علی_ع #باولایت_بابصیرت #مرضیه_عاطفی @marziyehatefi
🏴🍃 شب قدر 🍃🏴 میان بندگانت بدتر از من نیست! تنها من! تو دستم را گرفتی و اسیر دستِ دنیا... من گنهکارم؛ به تاثیرِ دعاهایم امیدی نیست گمانم فاصله افتاده از درگاهِ تو تا من تو در دستانِ پینه بسته، در اشک یتیمان و به دنبالِ تو میگردم چرا عمریست اینجا من؟! چه برکت دادی و شد سفره ام رنگین و رنگین تر ندانستم اگر چه حرمتِ نان و نمک را من به جایِ آبروریزی همیشه آبرو دادی فقط شرمنده ام کردی! نمیدانم که آیا من- تو را آنگونه که باید عبادت کرده ام یا نه! مبادا بندگی کرده ست جنّ و إنس، إلّا من پُر از خوف و رجایم، کار دستم داده عصیانم چه محتاجم به غفرانِ تو بیش از پیش-ترها من شبِ قدر است و بیمارِ گناهم؛ گوشۂ چشمی تویی «نِعمَ الطّبیب» و سخت محتاجِ مداوا من إلهي لاتؤدّبني... نبینم خشم و قهرت را عذابم کن ولی یک لحظه سرسنگین نشو با من! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🌺🍃 نذر سفره داری خداوند کریم و 🍃🌺 پایانِ مهمانی و دیگر فرصتی نیست دل کندن از این سفره کار راحتی نیست از خوب هایِ خوب تا بدهایِ بد را قلباً پذیرفتی و گفتی: دعوتی نیست! در سجده هایِ شکر، چشمانم پر از اشک دل بردن از چشم تو هم بد-عادتی نیست وقتِ اذان افتاد سمت من نگاهت داری هوایم را و جایِ حسرتی نیست ذکرِ «لکَ صمتُ» دم افطار یعنی؛ «أنت إلهی» پس به شیطان رغبتی نیست از استجابت های تو بعد از شبِ قدر؛ می گردم و در دست هایم حاجتی نیست «ألغوث» هایم نذرِ «خلصنا من ٱلنار» جوشن به تن دارم! خیالِ وحشتی نیست آوردم و بخشیدی و شرمنده کردی در اینکه «غفّار ٱلذنوبی» صحبتی نیست پس بعد از این هم خط بزن با دست رحمت هر گونه عصیان را اگر که زحمتی نیست! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅