eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
421 دنبال‌کننده
245 عکس
15 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🏴 نذر شهادت عشق أمیرالمؤمنین(ع) 🏴🍃 جذبه از یاقوت و گوهر میرود سورۂ اخلاص و کوثر میرود زجرها دیده ست اما غرق شوق؛ محضِ دیدار پیمبر(ص) میرود لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع) هر زمان که جانبِ «در»... میرود گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب خوب میداند که آخر میرود... نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و دیگر از آغوش بستر میرود با چه حالی حضرت دارالشّفا مضطر و بشکسته پیکر میرود از دو چشمش اشک جاری میشود تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع)؛ تشنه در آغوش ِ مادر میرود! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت عشق أمیرالمؤمنین(ع) 🏴🍃 جذبه از یاقوت و گوهر میرود سورۂ اخلاص و کوثر میرود زجرها دیده ست اما غرق شوق؛ محض ِ دیدار پیمبر(ص) میرود لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع) هر زمان که جانبِ «در»... میرود گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب خوب میداند که آخر میرود... نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و دیگر از آغوش بستر میرود با چه حالی حضرت دارالشّفا مضطر و بشکسته پیکر میرود از دو چشمش اشک جاری میشود تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع)؛ تشنه در آغوش ِ مادر میرود! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت دردانۂ عالم هستی 🏴🍃 -لطفا حقّ روضه ادا شود- چه زخمی؛ بی هیاهو... مادرِ من گرفته دردِ پهلو مادرِ من... نگو که این جراحت های ِ تازه ندارد هیچ دارو مادرِ من خودم دیدم میانِ کوچه محکم- زمین خوردی دو زانو مادرِ من نشسته روبرویت؛ بغض کرده گرفتی از پدر، رو مادرِ من نکش از دستِ کار افتاده ات کار نزن با اشک؛ جارو مادرِ من دعا کردی همه همسایه ها را میانِ دردِ بازو مادرِ من حسین(ع) آمد به من گفت ای برادر چرا پوشانده اَبرو مادرِ من؟! نخورده شانه بر موهایِ زینب(س) به هم پیچیده گیسو مادرِ من تو را جانِ حسن(ع)، دیگر به بابا- نگو تابوتِ من کو!؟ مادرِ من! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر میلاد پناه دو عالم 🌺🍃 «نور» نازل میشود! معنایِ «انسان» میرسد روزگار ظلمت و عصیان به پایان میرسد محض ِ توصیفش همین کافیست که جبریل گفت کوثرِ حق است و اثباتش به قران میرسد هست شش دنگِ حواسش مادرانه سمتِ ما بیشتر آن لحظه ای که جان به جانان میرسد خلقِ مان کرده خدا صِرفاً برای نوکری عمرِ ما در خانۂ مادر به پایان میرسد یک نخ از چادر نمازش کارِ تربت میکند اینچنین محض شفا؛ دارو و درمان میرسد بارها «إنسیةُ الحَورا» صدایش زد علی(ع) چونکه دید از رویِ ماهش نور ایمان میرسد تا که بر هم میگذارد پلک؛ شب سر میرسد گوشۂ لب تر کند یکریز باران میرسد دستۂ دستاس را چرخاند و رزقِ ما رسید خانه را آماده کرد و گفت مهمان میرسد ما نمک پروردۂ این سفره ایم و سال هاست از تنورِ حضرت زهرا(س) به ما نان میرسد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت مظلومانۂ مادرسادات 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- تا خورد با غصبِ فدک مادر به دیوار با گریه حک شد سورۂ کوثر به دیوار زد سیلی آن نامرد و یک آن بیهوا خورد- پیش حسن(ع) محکم سرِ مادر به دیوار با بی حیایی بر سر زهرا(س) تشر زد جبریل می زد آه بال و پر به دیوار روی زمین افتاد تا که گوشواره با گریه عالم تکیه زد مضطر به دیوار از صبحِ خلقت تا به صبح روزِ محشر لعنت فرستاده ست پیغمبر(ص) به دیوار لعنت بر آن دستانِ هیزم آوری که هر لحظه میزد آتشی دیگر به دیوار سر را علی(ع) شرمنده می انداخت پایین می رفت بالا شعله ها از در به دیوار شد بیشتر از پیش هر چه درد پهلو نزدیک میشد بیشتر بستر به دیوار «عجّل وفاتي» شد اجابت تا حسینش(ع) زل زد شبانه با دو چشم تر به دیوار تابوت را میساخت پنهانی و کم کم چون تکیه میزد گوشه ای دختر به دیوار در خانه تیغِ ذوالفقارش می کشید آه در کوچه میشد خیره تا حیدر به دیوار! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت نور مجسّم، عشق دو عالم 🌺🍃 باید ادب و خُلقِ نکو داشته باشم در وصف تو باید که وضو داشته باشم کوثر شده ای! لطف تو بسیار زیاد است باید که سبو پشتِ سبو داشته باشم جای تو و عشقِ تو در آن امن و امان است هر چند دلی غرقِ رفو داشته باشم شد فاطمه(س) نام تو، که مانند شب قدر در هر دو جهان رازِ مگو داشته باشم میلاد تو شد باعث اندوهِ حسودان تا کینۂ سختی به عدو داشته باشم پیشِ تو پیمبر(ص) شدنش داد نتیجه لبخند پر از خیرِ تو شد سهم خدیجه(س) میخوانمت ای سورۂ نورِ دلِ حیدر(ع) ای آیۂ تطهیر، در آغوش پیمبر(ص) ای گوهر دردانۂ دریای سخاوت ای ریزه خورِ سفرۂ تو مریم و هاجر قران به تو و نسل تو دارد سندیّت کوری دو چشمان همان دشمنِ ابتر راضیّه شدی! از تو خدا داشت رضایت در حجب و حیا بسکه شدی از همه برتر از چادر تو خلق شود تازه-مسلمان هر گوشۂ آن گوشه ای از عالم محشر من عاشق اینم که بدهکارِ تو باشم همسایۂ دیوار به دیوارِ تو باشم بی شُبهه ترین یاری و تفسیرِ یقینی همکفو علی(ع) هستی و اسطورۂ دینی از خیرِ کثیر تو دو عالم شده برپا نان آور دیرینۂ افلاک و زمینی دادی به گدا رخت عروسی خودت را رفت و به همه گفت که بخشنده ترینی آرامش محضی و علی(ع) شوق تو دارد خوش داشته هر لحظه کنارش بنِشینی نام تو درخشیده بر آن، دارد از این پس- انگشتر حیدر چه عقیق و چه نگینی هر صبح تبسم زده ای؛ عاشق و دلخواه با ذکر دل انگیزِ «علیاً ولی الله» این خانه چراغان شده از برکتِ مادر هستی و ندارم به خدا حسرتِ مادر محتاج دعاهای توام جانِ حسینت(ع) یک نیم نگاهی برسان حضرتِ مادر لبریز محبت شده با دست تو هر کس- تنها شد و بی بهره شد از نعمتِ مادر پشت درِ این خانه شلوغ است همیشه چون هست فقط لطف و کرم عادتِ مادر جبرییل به والله...به درگاهِ خداوند- راهم بدهد؛ باشد اگر صحبتِ مادر محتاج تو هستم؛ به کسی کار ندارم در هر دو جهان غیر تو دلدار ندارم! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر ایام فاطمیه و عزای مادرسادات 🏴🍃 چه کسی دیده جوانی بشود خون به جگر شود آزرده؛ نبیند دل خوش را دیگر چه کسی دیده بیایند و به آتش بکشند «درِ» آن خانه که هستند عزادارِ پدر رسمش این نیست به قرآن که چهل مردِ شرور با لگدهای پیاپی برسانند شرر چه کسی دیده؟!...به والله قسم جان داده... مادری را وسطِ شعله کسی دیده اگر چه کسی دیده زنی بین فشار در و میخ وضع حملش شود آغاز و شود کشته پسر من ندیدم که مریضی عوض ِ حمد شفا حاجتش مرگ شود یکسره با دیدهٔ تر چه کسی دیده که یک خانم هجده ساله نفَسَش بند بیاید نگران در بستر درد دارد که همه شهر شود دشمن او وَ نگیرد کسی از حالِ بدش هیچ خبر چه کسی دیده زنی طالبِ تابوت شود مرد خانه شود از این غم ِ سنگین مضطر هیچکس کاش نبیند که غریب و مظلوم بشود نیمهٔ شب خاکسپاری مادر! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت گره گشای دو عالم 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- پیر شد خانوم ِ خانه... حیف شد... رفت با غربت شبانه...حیف شد... دید جای دلخوشی آزار از- فتنهٔ دوره زمانه... حیف شد... حیف شد آن دستِ خیّر شد کبود با غلاف و تازیانه، حیف شد... روی پهلو شب به شب سر باز کرد زخم ها دانه به دانه... حیف شد... همدم و سنگ صبورش را علی(ع) بُرد حیران روی شانه... حیف شد... بیقرارانه سپردش دستِ خاک بی مزار و بی نشانه... حیف شد... بی توقع، با کسالت، زود رفت با محبت! بی بهانه... حیف شد... بچه ها عادت به مِهرش داشتند مادریِ عاشقانه، حیف شد... بعد از این دیگر مبدّل شد به اشک خنده های کودکانه، حیف شد!... ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر کرامت بیکرانِ مادرسادات 🌺🍃 دل را به دستانش گرفت و جنس زر کرد سائل پذیرفت و گدا را معتبر کرد خیلی ضرر کرد آنکه وقت عرض حاجت این پا و آن پا کرد... امّا و اگر کرد مادر شد و مِهرش به قلب عالم افتاد در جانمان حبّ علی(ع) را بیشتر کرد خود عاشقش بود و به دست خود در این دل عشق أمیرالمؤمنین(ع) را مستقر کرد هر کس به بغض فاطمه(س) رغبت نشان داد با دست خود پرونده اش را شعله ور کرد وارد نشد آتش به رستاخیزِ دوزخ تا گوشه ای از چادر خود را سپر کرد رحمت بر آنکه تا گره بر کارش افتاد پیش از تمام خلق، مادر را خبر کرد این نکته شد ثابت به من که در دو عالم؛ هر کس به غیر از فاطمه(س) رو زد ضرر کرد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅   @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت مادر هجده ساله مان 🍃🏴 بوسه بر نامش زد و با جان و دل تعظیم کرد ماتمش رخت عزا را بر تنِ تقویم کرد زنده شد عیسی کنارِ ذکرِ یازهرایِ(س) ما حضرت مریم به اسم اعظمش تعظیم کرد دست تاریخ آمد و در کوچه ای غربت کشید شهر را با مردمانِ بی وفا ترسیم کرد مهربانی های بی حدّ و حسابش عاقبت جملهٔ «ألجار ثمّ الدار» را تنظیم کرد اولین نان تنور خانه اش را فاطمه(س) پخت و بین تک تکِ همسایه ها تقسیم کرد وای از قوم نمک نشناس! آنکه جای حق یاورِ باطل شد و دل را به او تسلیم کرد مکرِ شورای سقیفه کار دستِ شیعه داد مرتضی(ع) را از خلافت سالها تحریم کرد گفت بر آتش بسوزان «چادر» و «در» را سریع بی حیا مزد رسالت را چنین تفهیم کرد در حمایت از علی(ع)زهرا(س)گذشت از هرچه داشت محسنِ(ع)شش ماهه اش را پشت «در» تقدیم کرد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅   @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅