eitaa logo
مسار
344 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
573 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
💠نه به کتک زدن ✅برخی والدین فکر می کنند کودکی که اذیت می کند، اگر تنبیه بدنی شود، می توانند جلوی اذیت های او را بگیرند. 🔘چنین روشی شاید در کوتاه مدت کودک را آرام تر کند؛ اما در دراز مدت اثرات جبران ناپذیری بر روح و روان کودک می گذارد. 🔘همچنین بعد از مدتی، کتک خوردن برایش عادی می شود و دیگر حساب نمی برد. 🔘او اکنون کودک است؛ ولی اگر والدین به روش خود ادامه دهند احتمال دارد وقتی بزرگ شود فرار از خانه را بر ماندن ترجیح دهد و به محیط های ناامن بیرون پناه ببرد. ✅پس والدین باید بدانند، کتک زدن در هیچ شرایطی، شیوه تربیتی مناسب نمی باشد‌. 🆔 @tanha_rahe_narafte
☁️جنگل ابر ☘️دلم هوای یک سفر سه نفره داشت. من و پدر و مادر. در خیالم کوله ام را می‌بستم که با باز شدن در و صدای پُر از ذوق پدر نگاهم به سوی او کشیده شد. چشم‌هایش برق و درخشندگی داشت و ابروانش همچون بال‌های باز شکاری از هم باز شده بود. من هم سر ذوق آمدم و لب‌های غنچه صورتی رنگم از هم باز شد. 🌸با همان صدای بلند و پُر از ذوق به من گفت: «ستاره کوله سفرت رو ببند تا راهی شیم.» 🌸مادر که از آشپزخانه صدای او را شنید، سرش را به داخل سالن کشید و با ناز گفت: «علی آخرش با این یهویی‌هات کار دستمون میدی هاااا حالا کجا؟» ☘قبل از اینکه پدر فرصت جواب دادن بیابد جیغ بلندی کشیدم و خودم را در آغوشش پرت کردم : «وااای چقد تو خوبی بابا ! » 🌺به سرعت موشک پرتاب شده از سکوی پرواز حاضر و آماده به همراه کوله‌ام روی مبل شیری رنگ کنار در ورودی نشستم. پدر مثل همه یهویی‌هایش نگفت کجا می‌رویم. تمام طول سفر در کشف جایی بودم که می‌رفتیم. بعد از ساعت ها که برایم به کندی گذشت به ورودی جنگلی رسیدیم و از کنار جوی آبی که سنگ های کف آن را می‌شد شمرد و کوچکی و بزرگی آن‌ها را دید رد شدیم. اطرافمان پُر از گل‌های وحشی و گیاهان دارویی بود. همان لحظه از کنار یک گروه اسب سفید که در حال دویدن بودن و دُم‌شان رقص زیبایی را در هوا به نمایش گذاشته بود گذشتیم وبه بالاترین نقطه جنگل رفتیم و پیاده شدیم. 💫خدای من چه می‌بینم؟! جنگلی پُر از ابرهایی که در حال رسیدن به آغوش زمین هستند. رفتم تا به نزدیکترین نقطه به آن‌ها رسیدم و در خیال خود بر پشت ابرها سوار شدم تا به آسمان برسم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌪طوفان غم کنار خیمه‌ها می‌زد قدم آرامشی که در دلش طوفانی از غم بود 🆔 @tanha_rahe_narafte
🧐دوست و دشمنت کیا هستند؟ نگاهی به درون قلبت بیانداز. ببین چه کسانی را دوست داری و از چه کسانی متنفر هستی. 🌸امروز پانزدهمین روز چله زیارت عاشوراست. چله گیران عزیز هر زمان زیارت عاشورا را قرائت فرمودند با یک اعلام کنند تا برای آنهایی که اعلام نکردند، پیام یادآوری بفرستم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مطالب روزانه مسار
ziarat_ashura_sazvar-[www.Patoghu.com].mp3
5.87M
🌺 صبح با یاد کی از خواب بلند می‌شوی؟ 💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین علیه‌السلام و صدقه دادن برای امام زمان ارواحنافداه شروع کنیم. 🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم: ✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨ 🆔 @tanha_rahe_narafte
🍃هوای وصل 🍃 اگر حسین نباشد، کجا رَوَد دلِ من ؟ که بی‌وجود‌ِ گُل فاطمه، گرفتارم‌ .‌ . .💔 هوای وصل تو ما را کشانده‌ اینجا .. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨نماز شب چه فایده ای داره؟ 🍃در شناسایی های قبل از والفجر هشت بودیم. در شلمچه حاج قاسم به حسین گفت که اکبر موسی پور و حسین صادقی نیامده اند. به قرار گاه خبر بده. احتمالا اسیر شده باشند. 🍃حسین گفت: امشب را صبر می کنم تا فرادا از همه چیز مطلع می شویم. صبح آمد و گفت: دیشب هر دو نفرشان را خواب دیدم. هر دو شهید شده اند. در خواب اکبر به من گفت: ما ۱۲ شب دیگر با حسین می آییم. 🍃می گفت: در خواب که دیدم شان. اکبر جلو بود و خیلی نورانی و حسین عقب تر و کم نور تر. بعد پرسید: اگر گفتی چرا این گونه بود؟ گفتم: خودت بگو. 🍃گفت: اکبر هیچ وقت نماز شبش ترک نمی شد و در سخت ترین شرایط حتی در شناسایی های داخل آب نماز شبش را می خواند؛ اما حسین بعضی وقت ها که خسته بود نماز شبش را نمی خواند. پرسیدم: تو چه کردی که توانستی آنها را در خواب بینی؟ گفت: کاری نکردم. فقط یک حمد برای خواب دیدن شان خواندم و دیدم شان. 📚 رندان جرعه نوش؛ خاطرات حمید شفیعی، نویسنده و راوی: حمید شفیعی،ص۱۵۸ 🆔 @tanha_rahe_narafte
9.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☺️باور کن جدی میگم، دیگه وقت تغییره 🍃گاهی ضرب‌المثل‌ها کار هفتاد من کلمه را انجام می‌دهند. مثل این ضرب‌المثل «داخلمون خودمون رو کشته بیرونمون مردمو» بعضی افراد در بیرون از خانه چنان ظاهر می‌شوند و رفتار می‌کنند که همه می‌گویند؛ خوشا به حال خانواده‌اش، اما هیچ کس خبر ندارد او در خانه اژدهای دوسر است که خون همه را در شیشه‌ می‌کند. 🌾اگر می‌خواهید بفهمید آدم خوش اخلاق و مهربانی هستید یا نه؟ باید ببینید که رفتارتان با اعضای خانواده چگونه است. اگر رفتار مناسبی با اعضاء خانواده نداشتید، نباید از تغییر ناامید شوید؛ چون خانه محل تربیت است و انسان اگر ایراد خود را بشناسد، می‌تواند در همان خانه و در ارتباط با اعضای خانواده به تغییر دادن رفتارهای نادرست خود بپردازد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍خانه سالمندان 🌺زهرا در باغچه مشغول بازی با عروسکش گلناز خانم بود. سر و صورت خود و گلناز را حسابی خاک و شلی کرده بود. 🌸صدای بابا امیر حسابی بالا رفته بود. هر چه هوار داشت بر سر پدربزرگ بیچاره خالی می کرد :«وای خسته شدیم پدر، چقدر ببرمت دکتر، همش مریضی. چقدر مینالی!» ☘پدربزرگ فقط آهی کشید و با ساک کوچک سورمه ای رنگش که انگار تمام دارایی هایش در آن خلاصه می شد، وارد حیاط شد تا به خانه سالمندان برود. 🌺 زهرا سرش را بالا کرد. پدربزرگ را با چشمانی پر از اشک دید. قبل اینکه خودش را در آغوش پدربزرگ بیندازد تا اشک هایش را پاک کند؛ یکدفعه پدربزرگ سر خورد و نقش بر زمین شد. 🌸صدای ناله پدربزرگ ضعیف و ضعیف تر می شد :« آخ کمرم آخ کمرم.» ☘زهرا سریع چشمان عروسکش را گرفت :« خوب نیست گلناز خانم این چیزا را ببینی، میترسم تو هم یاد بگیری بعد با بابات بد حرف بزنی.» 🌺صدای هق هق زهرا بلندتر شد. با دست خاک آلودش اشک هایش را پاک کرد :« گلناز خانم پدربزرگ خیلی مهربونه، من خیلی دوستش دارم. نمی‌دونم چرا بابام این قدر از پدربزرگ بدش میاد. شاید همه بچه ها از باباشون بدشون میاد؛ اما من که بابا امیر رو خیلی دوست دارم. فهمیدم شاید باید بزرگ بشم بعد از بابا امیر بدم بیاد،گلناز جونم اگر بزرگ شدن اینطوریه پس من دوست ندارم هیچ وقت بزرگ بشم که بخوام سر بابا امیر داد بزنم.» 🌸بابا امیر که دست پدربزرگ را گرفته بود تا او را بلند کند. درد و دل زهرا را با عروسکش شنید. دست های پدرش را بوسید و بابت عصبانی شدنش از او عذرخواهی کرد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شماره۴۱ بسم الله الرحمن الرحیم از : رقیه ب : امام حسین علیه السلام السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین حالا ک فرصتی شد تا برایتان نامه ای بنویسیم، فقط حرف دلم را میگویم : میشود رزق امسال مرا بنویسید اربعین ، پای پیاده سفرکرببلا ؟ 💔 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 علیه‌السلام 🆔 @parvanehaye_ashegh
🌺 جمعه‌ها احساس دلتنگی نمی‌کنی؟ ✨امام زمان ارواحنا فداه بیش از آنکه ما منتظر او باشیم، منتظر متحول شدن ماست. آیا هنوز زمان دگرگون شدن‌مان نرسیده است؟ 🌸امروز شانزدهمین روز چله زیارت عاشوراست. چله گیران عزیز هر زمان زیارت عاشورا را قرائت فرمودند با یک اعلام کنند تا از ادمین کانال @taghatoae دعای خیر هدیه بگیرند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
ziarat_ashura_sazvar-[www.Patoghu.com].mp3
5.87M
🌺 سلام بر غایب همیشه حاضر 🌥جمعه‌ای دیگر رسید. صدای ندبه عدالت طلبان بلند شد: آقا جان، مهدی صاحب الزمان، بیا بیا. 💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین و امام زمان علیهماالسلام و صدقه دادن برای سلامتی حضرت حجت ارواحنافداه شروع کنیم. 🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم: ✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨ ✨ السلام علیک یا بقیة الله خیر لکم✨ 🆔 @tanha_rahe_narafte