°بسم_الله°
#یه_حبه_نور
✍️خدا بزرگتره یا گناه من و تو
اگه بگی دیگه آب🌊 از سرم گذشت چه یه وجب چه صد وجب، یعنی خدا رو دست بسته میبینی که نمیتونه کمکت کنه.
اگه بدونی خدا عاشقانه 💕انتظار تو رو میکشه و از ناامید شدنت ناراحت میشه یه ثانیه هم معطل نمیکردی!
✨لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ ؛
هرگز از رحمت (نامنتهای) خدا ناامید مباشید.
📖سوره زمر، آیه۵۳.
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_سماوائیه
🆔 @masare_ir
✨ انقلابی درس خوان
🍃درس نمیخواندیم. به خیال خودمان فکر میکردیم مبارزه کردن واجبتر است.
محمد نصیحتمان میکرد؛ میگفت: «این چه حرفی است که افتاده در دهان شماها؟ یعنی چه که درس خواندن وقت مان را تلف میکند؟
باید هم درس بخوانید، هم مبارزهتان را ادامه دهید. آدم بیسواد که به درد انقلاب نمیخورد.»
📚کتاب یادگاران؛ جلد ۱۶؛ کتاب رهنمون، نویسنده: محمد رضا پور، ناشر: روایت فتح،تاریخ چاپ: چهارم- ۱۳۸۹؛ خاطره شماره ۱۸
#سیره_شهدا
#شهید_رهنمون
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
هدایت شده از آرشیو عکس خام
🔸مرحوم #آیت_الله_کشمیری فرمود: شب #نیمه_شعبان سه بار سوره یاسین
یکی به نیّت طول عمر
و یکی به نیّت وسعت رزق
و یک بار به نیّت صحت جسمانی
خوانده شود.
امشب ما رو هم مشمول دعاهای خیرتون بفرمایید🌸
@Rawphoto
✍آرزوی لذتبخش
📣همسران! در زندگی مشترک نسبت به هم بی تفاوت نباشید و باهم سخن بگویید.
خیلی راحت و به سادگی احساستان را به شریک زندگی خود بگویید:
✅من به توجه تو نیاز دارم... احساس کردم به من توجه نداری!
✅من به محبت 💞بیشتر تو نیاز دارم!
✅من به این که بگویی: "دوستم داری" علاقمندم!☺️
✅دلم میخواهد با من این طوری صحبت کنی!
✅من دوست دارم با من این جوری رفتار کنی!
❌با این لحن با همسر خود صحبت نکنید:
تو نسبت به من بی توجه شدی!
تو دیگر مرا دوست نداری!
و...
💡زندگی شاد و موفق، یک آرزوی لذتبخش دست یافتنی است.
#ایستگاه_فکر
#خانواده
#به_قلم_رخساره
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
سلاااام!
دنبال یه تجربه ی جدید میگردی🤔
تا حالا احیای شب نیمه شعبان رو تجربه کردی؟
*در یک شب مهم و سرنوشت ساز قراره باز هم کنار هم جمع بشیم* 😍🌙
به محفل دخترونه ما دعوتی!
(ویژه دختران متوسطه اول)
نمایش و سرود 🎭
نقد فیلم 🎥
و....💎
در سهشنبه *شبِ ۱۵ شعبان*
از ساعت ۲۱ تا ۷ صبح
هرچه سریعتر نام و نام خانوادگی ات رو بفرست💌👇
09059415410
@haft_aseman7
*🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹*
✍فضای ویرانگر
اشک در چشمان نیلوفر جوشید. دیشب از فکر و خیال اصلا خوابش نبرده بود. سر درد داشت. صفحه گوشیاش روشن شد و اسم دوستش نهال روی صفحه نمایان.
💫نیلوفر دست در دست دخترش لیلا وارد کافی شاپ شد. نهال صندلی را جلو کشید. لیلا سریع نشست.
_ نیلوفر! چی میخوری، سفارش بدم؟
همانطور که سرش تو گوشی بود بدون این که به نهال نگاه کند، جواب داد: «هر چی برا خودت سفارش میدی، برا منم سفارش بده.»
نهال لیست کافه را زیر و رو کرد و گفت:
«چطوره دو تا کاپوچینو با کاپ کیک سفارش بدیم.»
نیلوفر همانطور که سرش پایین بود، ابروهایش را خم کرد و دستش را روی پیشانیاش گذاشت.
👧نهال به لیلا، دختر نیلوفر که روی صندلی بغل دستش نشسته بود نگاهی انداخت که آرام با عروسکش بازی میکرد. لیلا زیر لب برای خودش چیزی میگفت و گاهی صدایش را کمی بالا میبرد. مادرش هراز گاهی به او تشر میزد که آرام باشد!
🌱نهال دستی بر سر لیلا کشید و لبخندی زد:«نیلوفر! دخترت بازی میکنه، چه کارش داری؟!»
نیلوفر با خشم به نهال نگاهی انداخت. میخواست چیزی بگوید که پیشخدمت رسید. نهال سفارش را به او گفت. پیشخدمت که رفت به نیلوفر گفت: «عزیزم! گوشی رو بذار کنار. یکم با هم صحبت کنیم تا حالمون عوض بشه. گوشی رو بعدا هم تو خونه میتونی چک کنی.»
📱این بار نیلوفر حرفش را گوش داد، صفحه گوشی را خاموش کرد و آن را در کیفش گذاشت با چشمانی پر از غصه نگاهی به نهال انداخت. نهال سر صحبت را باز کرد: «یادته اون موقع که دانشجو بودیم هفتهای یه بار میاومدیم اینجا. فقط قهوههای این کافه میچسبید.»
نیلوفر با چشمانی که دیگر شادی در آن برق نمیزد، لبخندی کمرنگ روی لبش نمایان شد.
🥮پیشخدمت سر میزشان آمد و سفارشها را روی میز چید. لیلا با خوشحالی فریاد زد: «آخ جون! کیک شکلاتی»
لیلا دستش را طرف تکههای شکلات روی کیک برد که نیلوفر تشر زد: «اگه میخوای با دست بخوری باید اول دستاتو بشوری. میخوای مریض بشی؟!»
نهال نگذاشت حرفش را ادامه بدهد: «من الان میبرمش تا دستاشو بشوره.»
_ولش کن! بذار خودش میره دستاشو میشوره.
نیلوفر آرام به نهال گفت: «کارت دارم.»
لیلا با اخمهای درهم کشیده به سمت دستشویی کافیشاپ رفت.
نهال کمی سرش را جلو برد: «خُب بگو عزیزم... چی شده؟»
_حمید... تصمیم گرفته ازم جدا بشه. اونم به خاطر بیتوجهیهای من و مدام تو فضای مجازی بودنم.
بغض نیلوفر ترکید و اشکش جاری شد.
#داستانک
#خانواده
#به_قلم_رخساره
🆔 @masare_ir
بسمالله الرحمن الرحیم
💠پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: «پدرانتان را گرامی بدارید تا فرزندانتان شما را گرامی بدارند.»۱
🍃🌺🍃🍃
☘خانم آسیه ثانوی نوشته: «متأسفانه من چیز زیادی از اولین بوسه یادم نیست؛ ولی هر سال روز پدر، برام رسم شده که صورت و دست پدرم رو ببوسم.
حس میکنم که با بوسیدن در واقع دارم ازش قدردانی میکنم. به پدر عزیزم میگم به اندازه تمام دنیا دوستت دارم❤️ و ازت بخاطر تمام زحماتت در طی این سالها ممنونم.»
🌺خدایا! آنچه را پدر و مادرم، در سخن گفتن با من، اگر از اندازه بیرون رفتند، همه را به آنان بخشیدم و همۀ آنها را به هر دو نثار کردم و از تو میخواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان برداری.۲
۱.ترازوی حکمت، محمدی ری شهری،ص ۵۳۳
۲.صحیفه سجادیه، دعای ۲۴
#چالش
#دست_بوسی
#ارسالی_اعضا😍
🆔 @masare_ir
✍جان جهان
✋السلام علیک یا ابا صالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.
🌱از عطر خوش گل نرگس
جهان معطر میگردد؛
همان وقت که از سامرا بر پیکر جهان،
جانی تازه دمیده میشود💞
و مهدی عجلاللهتعالیفرجه
روی دست پدر
لبخند میزند.
به یُمن میلاد نور✨
قلبهای خاکستری
شسته میشوند
و رویشی🌱 دوباره جریان مییابد.
🌷 در روز میلاد پرنورش، خطاب به او میگوییم:
مولاجان!☀️
طعم و طراوت بندگی،
با ظهورت جاودانه میشود.
و چشم شیعه تا سحر ظهورت
پیوسته بیدار میماند، به چشم انتظاریات.
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🎉🎉میلاد حضرت صاحب الامر عج مبارک باد.
#مناسبتی
#نیمه_شعبان
#به_قلم_رخساره
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✨دست به خیر بودن
🌾نیمه شب بود که از حرم امام رضا علیه السلام بیرون آمدیم. هوا عجیب سرد بود. پیرمردی که به سمت حرم در حرکت بود، از زور سرما خودش را مچاله کرده بود.
مصطفی شال گردن خود را باز کرد و انداخت دور گردن پیرمرد: «حاج آقا! التماس دعا.»
📚کتاب یادگاران، جلد ۲۲؛ کتاب احمدی روشن، نویسنده: مرتضی قاضی،ناشر: روایت فتح، تاریخ چاپ: چاپ نهم- ۱۳۹۳؛ خاطره شماره ۱۱
#سیره_شهدا
#شهید_احمدیروشن
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
14.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍رفیق، آماده هستی؟
📖توی کتاب انجیل یه قسمتش میگه برای اومدن منجی هرچی لازمه آماده کنین تا اونجا که چراغاتون هم روشن بذارید. یعنی وقتی اومد فوری برید استقبالش!*
🤔در این حد آماده هستی؟
رفقا حضرت جوری میاد که فکرشم نمیکنی، یهویی!
پ.ن: روشن گذاشتن چراغ خونه نمادی از انتظار کشیدن هست که آدم منتظر کسیه ...
📚*کتاب هزار و یک نکته پیرامون امامزمان، نکته ۲۷۰.
#امام_زمان
#نیمه_شعبان
#به_قلم_افراگل
#تولید_حسنا
🆔 @masare_ir
✍هوامونو داره
🚌ماشینهای زیادی توی جاده در حال حرکت بودند. از نگاه کردن به جاده و ماشینها و خطوط ممتدی که بین حرکت آنها گم میشد خسته شدم.
👀چشمانم را روی هم گذاشتم، از این گرمای بیموقع و ترافیک دم عید کلافه شده بودم. تنها چیزی که این شرایط را برایم قابل تحمل میکرد، فکر کردن به پایان خوش این سفر و دیدن عزیزانم بود.
🏢وارد شهر شدیم. با دیدن زادگاهم لبخند گوشهی لبم نشست.
از دیدن مردم در حال جنبجوش و تلاش لذت میبردم.
وارد ترمینال جنوب شدیم. اتوبوس ایستاد. پاها و زانوهایم بیحس شده بودند. شوخی نبود دوازده ساعت تمام توی راه بودم.
کمی که لنگلنگان راه رفتم، پاهایم به فرمان خودم درآمد.
🎁ساک مسافرتی را به دنبال خود میکشیدم. بیشترین وسایل داخل آن هدایای بچهها بود.
همانهایی که قبل از مسافرت سفارش داده بودند.
برای اولین تاکسی دست بالا گرفتم.
راننده تاکسی، خوش برخورد و خوش زبان شروع به حرف زدن کرد.
☀️در بین حرفهایش وقتی که گفت: « مملکت بیصاحب نیست، ما صاحب داریم که هوامونو داره! »
حرفش به دلم نشست. معلوم بود به حرفی که میزند اعتقاد کامل دارد.
وقتی که سوار تاکسی میشدم، یک لحظه چشمم به صندلی عقب افتاد که پر از بستهبندیهای شکلاتهای رنگوارنگ بود.
💫راننده سرحال و سرخوش به من نگاه کرد و اشاره به عقب ماشین کرد:
« بستهبندیها مال تولد آقامونه بردار تبرکه! »
با حرف او تازه فهمیدم دو روز دیگر تولد امام زمانه و من فراموش کرده بودم.
خجالت کشیدم و توی دلم شروع کردم به زمزمه کردن:
من گریه میکنم که تماشا کنی مرا
مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا
با گریه کردن این دل من زنده میشود
دلمرده آمدم که تو احیا کنی مرا
#داستانک
#مهدوی
#امام_زمان
#به_قلم_افراگل
🆔 @masare_ir
بسمالله الرحمن الرحیم
💠رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «نگاه محبت آميز فرزند به پدر و مادرش عبادت است.»۱
🍃🌺🍃🍃
☘خانم مرضیه قلیان نوشته: «اولین باری که دست بابامو بوسیدم در سن ۱۸ سالگی و قرار بود برم دانشگاه. پدرم بعد از کلی خرید لوازم التحریر و لباس های شکیل، مرا برای ثبت نام به دانشگاه برد. من موقع خداحافطی، برای تشکر دستانش را بوسیدم و حس کردم که پدرم مانند یک کوه پشت منه... و من به او دلگرمم، حس بسیار قشنگی بود❤️»
🌺 خدایا! مرا برای خدمت به پدر و مادر توفیق عنایت کن! و روزی که هر انسانی به خاطر آنچه مرتکب شده جزا داده میشود و در برنامه جزا به آنان ستم نمیشود، مرا در زمرۀ آنان که عاقّ پدران و مادراناند قرار مده.۲
۱. بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۸۰
۲.صحیفه سجادیه، دعای ۲۴
#چالش
#دست_بوسی
#ارسالی_اعضا😍
🆔 @masare_ir