eitaa logo
مسار
342 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
505 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ اگر زمانی به خارج ایران سفر کردی، غذا چی می‌خوری؟ 🌹وقتی پس از طی مراحل تحصیلی با چمران با استفاده از بورس تحصیلی به آمریکا رفتم. 🌸وقتی رسیدیم فرانکفورت، هر جا که می‌رفتیم غذا بخوریم، مصطفی اولین چیزی که دقت می کرد این بود که در لیست غذا گوشت خوک نباشد. راوی: مهدی بهادری نژاد 📚چمران مظلوم بود؛ خاطراتی از شهید چمران، نویسنده: علی اکبری، صفحه ۹ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨مثل مردم 🍃رفته بودم بعلبک تا مصطفی را ببینم. آنجا هتلی در اختیار امام موسی صدر بود. ☘امام گفت: «برو ببین مصطفی کجاست؟ » چون هتل در اختیار امام بود، همه اتاق ها را گشتم؛ اما پیدایش نکردم. وقتی به امام گفتم که پیدایش نکردم، گفت: «مصطفی که روی تخت نمی خوابد. برای پیدا کردن او باید روی نیمکت ها و یا در بین افردی که روی زمین خوابیده اند، جستجو کنی. » 🌸راست می گفت. بالاخره یافتمش. روی زمین دراز کشیده بود و کتش هم انداخته بود روی صورتش. راوی: سید محمد غروی 📚 چمران مظلوم بود ؛ خاطراتی از شهید چمران، نویسنده: علی اکبری، ص۲۵ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨وفای به عهد مؤمن 🍃مصطفی به عهد و پیمان هایش وفادار بود. در سال ۱۹۷۷ جنگ بین مسلمانان و مسیحیان در جریان بود. به خاطر عید قربان آتش بس سه روزه ای برقرار شد. ☘️در همین ایام با چمران رفتیم شناسایی. رسیدیم به سنگر دشمن. یکی از سربازان دشمن درون سنگر خواب بود. به چمران گفتم: « بکشیمش؟» 🌾چمران گفت: « نه! ما در حالت آتش بس هستیم و یک مؤمن هیچ گاه خیانت نمی کند. فقط اسلحه اش را بردار.» 💫وقتی برگشتیم این قضیه تا مدت ها نقل محافل بود که چمران در عین تسلط به دشمن، از ریختن خونش اجتناب کرده است. راوی: عادل عون 📚چمران مظلوم بود؛ خاطراتی از شهید چمران، نویسنده: علی اکبری، صفحه ۲۳ 🆔 @masare_ir
✨تشریفات زدایی 🍃بعد از پیروزی انقلاب، رئیس مجلس اعلای شیعه لبنان هواپیمایی اجاره کرد و حدود هشتاد نفر از شخصیت های لبنانی را آورد ایران. افرادی که وزیر و وکیل و چهره های سیاسی بودند. ☘️رفتیم ساختمان نخست وزیری. وقتی موقع خواب شد، گفتند: «کجا بخوابیم؟» عرف این بود که اقلا باید در هتلی پنج ستاره اسکان شان می‌دادند. چمران خیلی راحت گفت: «صندلی‌ها را جمع کنید و همین جا روی زمین بخوابید.» 🌾حسابی تعجب کرده بودند. برای اعتراض به محمد شمس‌الدین مراجعه کردند. دکتر وقتی متوجه اعتراض‌ها شد، گفت: «کشور ما کشور انقلاب است و هتل هم میانه‌ای با انقلاب ندارد. یا همین جا بخوابید و یا اگر هتل می‌خواهید بدانید انقلابی نیستید.» بالاخره همه آن شب در همان ساختمان و روی زمین خوابیدند. راوی: سید محمد غروی 📚چمران مظلوم بود؛ خاطراتی از شهید چمران، نویسنده: علی اکبری، صفحه ۲۵ 🆔 @masare_ir
✨یتیم دوستی 🍀مصطفی به بچه‌های شیعه عشق می ورزید. بچه ها هم دوستش داشتند. شاید اندازه پدر نداشته شان. یک بار رفتیم حومه بیروت محل نگهداری اطفال یتیم. 🍃 بچه ها مصطفی را که دیدند، از اتاق ها بیرون دویده، از سر و کول دکتر بالا می رفتند. متحیر مانده بودم که شخصیت علمی و نظامی، دکترای فیزیک پلاسما و رئیس مؤسسه جبل عامل چه طور هم بازی بچه ها شده است. 💫دیگر حوصله ام سر رفت و اعتراض کردم که «چرا ما باید وقت مان را اینجا تلف کنیم؟» گفت: «تمام کار و زندگی من اینجا هستند. سعی کن تا با من هستی این را فراموش نکنی.» 🌾وقتی بچه ها بزرگ می شدند، می بردشان آموزشگاه های نظامی و رزم انفرادی یادشان می داد. وقتی یاد می گرفتند که اسلحه دست بگیرند، آنها را “شبل” یعنی “بچه شیر” صدایشان می کرد. او از همه این بچه ها یک مجاهد واقعی ساخت. راوی: مهدی علی مهتدی 📚چمران مظلوم بود، صفحه ۱۳ 🆔 @masare_ir
✨نمره ۲۱.۵ شهید مصطفی چمران 🌾سبک درس خواندن مصطفی منحصر به فرد بود. هر چه را باید یاد می گرفت، سر کلاس درس یاد می گرفت. به یاد ندارم که بیرون از کلاس درس خواندنش را دیده باشم. ☘️مهندس بازرگان به ما درس ترمو دینامیک درس می‌داد. یک بار در امتحان به مصطفی نمره ۲۱.۵ داده بود. صدای اعتراض بچه ها درآمده بود. 🌺استاد گفت: «نمره برگه امتحانی ۱۸ هست و نمره جزوه ۲ اما این جزوه آن قدر زیباست که استحقاقش بیش از نمره دو است.» راوی: مهدی بهادری نژاد 📚 چمران مظلوم بود؛ خاطراتی از شهید چمران، صفحه ۹ 🆔 @masare_ir