eitaa logo
مشام
699 دنبال‌کننده
73 عکس
75 ویدیو
10 فایل
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ارسال اشعار @mehrshadvahedi
مشاهده در ایتا
دانلود
به آن عاقل منم دیوانه دیوانه به آن مستی منم پیمانه پیمانه چه بودم من نمی‌دانم چه هستم من نمی‌دانم برو من را بجو مستانه مستانه امینم کو و مامن کو؟ امیر شیرآهن کو؟ خدایا ساقی من کو؟ به دور او شوم پروانه پروانه امیرالمؤمنین ساقی میخانه تو ای والا، تو ای هستی هست‌آور از آن بالا، نگاهی هم به پست آور تو مولایی، منم بنده منم سائل، تو بخشنده علی مولا، دل من را بدست آور علی شمسم علی ماهم علی میرم علی شاهم علی قبله علی راهم تویی هم کعبه و هم صاحب خانه امیرالمؤمنین ساقی میخانه شکاف کعبه را نور احد آمد ملائک صف‌به‌صف، بنت‌الاسد آمد ببین هاجر ببین عذرا ببین آسیه و حوا ببین از عالم بالا مدد آمد علی‌آدم علی‌موسا علی‌نوح و علی‌عیسا علی شد خادمش روح‌الامین اما خدا موی علی را می‌زند شانه امیرالمؤمنین ساقی میخانه به هر جا بنگری جز او نمی‌بینی ز هر نخلی رطب جز او نمی‌چینی علی‌قاهر علی‌غالب علی ابن ابی‌طالب علی آیین هر پیغمبری، دینی علی وافی علی‌صافی علی کامل علی کافی دل هر ذره بشکافی‌ علی کنه و علی‌هسته علی‌دانه امیرالمؤمنین ساقی میخانه امیرالمومنین هم سن و سال وحی می‌باشد علی وجه خداوند و جمال وحی می‌باشد علی تورات علی‌قرآن علی‌ انجیل علی‌فرقان علی آن شاهزاد‌کعبه مال وحی‌ می‌باشد علی والا علی سرور علی‌مولا علی‌رهبر به هر کرسی به هر منبر زده تکیه علی شاهانه شاهانه امیرالمؤمنین ساقی ميخانه علی‌حیدر، علی شیرخدا شمشیر برنده علی صفدر، علی پشت یلان بر خاک افکنده علی‌قاهر علی‌قهار علی‌یَعسوب علی‌کرّار خدا‌مظهر، شجاعت پیش او زانو‌زده؛ بنده علی‌تکبیر علی‌اکبر علی‌قادر علی‌اقدر ابوشّبِر‌ابوالشَّبَر علی عباس‌او در رزم جانانه امیرالمؤمنین ساقی ميخانه علی جان پیمبر همسر زهرا علی همتای‌ زهرا رهبر زهرا به عالم مصطفی سرور به هستی فاطمه محور علی آن خطبه‌های محشر زهرا علی آغاز پایانش علی اموات مهمانش همه عالم بقربانش خدایش را حسین اوست دردانه امیرالمؤمنین ساقی ميخانه امیرالمؤمنین ساقی‌کوثر باشد و اما یل‌‌ام‌البنینش آب‌آور باشد و اما دو شط‌آب لب‌تشنه حسینم‌وای گلو درگیر با دشنه حسینم‌وای و شمر از گودی‌گودال می‌آید و در دستش،،، زبانم لال می‌آید "سر‌آورده سر‌آورده" سر سالار زینب را بدون پیکر آورده مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
آهای مردم دنیا! نماز خوانده علی تمام عمر چه زیبا نماز خوانده علی تصورش چقدر عاشقانه‌ی نابی‌ست! کنار حضرت زهرا نماز خوانده علی نماز خواند و به پاخاست و به جا آورد که با تمامی معنا نماز خوانده علی جهان شبیه زنی شد مقابلش امّا بدون میل به دنیا نماز خوانده علی ز پای او همه گرم گرفتن تیر و ... بدون درد ، خدایا! نماز خوانده علی مگر نه ضربه‌ی او برتر از عبادت‌‌هاست؟ میان معرکه صدها نماز خوانده علی اگر نماز چنین‌ست که علی خوانده بگو هرآینه ‌تنها نماز خوانده‌‌‌ ، علی آهای مردم دنیا! علی نماز نخواند آهای مردم دنیا! نماز خوانده علی مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
ولی امر همه اولیا فقط حیدر مدرس همه ی انبیا فقط حیدر وصی مطلقه اوصیا فقط حیدر وکنت اولهم منطقا فقط حیدر اگر که‌ تار خلایق خداست پودی تو و آسمان‌ و‌ زمینی نبود بودی تو شبیه حضرت حق واجب الوجودی تو کسی که بود از آن ابتدا فقط حیدر تو درد عشق و یا مرهمی نمیدانم تو خالق همه عالمی نمیدانم خدا ، فرشته و یا آدمی نمیدانم یقین که هست شه ماسوا فقط حیدر برای وصف تو شاعر غزل نمیخواهد و طعم اسم تو شهد و عسل نمیخواهد مرید راه تو خیرالعمل نمیخواهد به گفته ی همه خیر الورا فقط حیدر وسیله اند هزاران نبی برای هدف هدف تویی و شود منکر تو‌ خار و تلف و هر کسی شده خاک تو گشته دُرِّ نجف آهاى اهل جهان مقتدا فقط حیدر به روز واقعه ها شیر بیشه یعنی تو و قال احمد فی دین ریشه یعنی تو تويى مضارع و ماضی همیشه یعنی تو… شفیع مردم بی دست وپا فقط حیدر تمام ‌دلخوشی اُم‌ آب هستی تو زمین اجاره ی تو بوتراب هستی تو نتییجه حضرت عالیجناب هستی تو شهادتین همه کبریا فقط حیدر نه‌ ذوالفقار نگویید ، دست عزرائيل به تیغ اخم تو بستند صور اسرافيل و دشمنان تو نسل‌ و نتیجه ی قابیل اگر كه راه یکی تا خدا فقط حیدر چه کرده تیغ تو مولا ابو لَهَب ها را گزاشت شیوه ی جنگ تو باز لب ها را نشان دهدبه عرب حب تو نسب ها را حلال زادگی نطفه ها فقط حیدر زمانه بر سر جنگ است یاعلی مددی مدد ز غیر تو ‌ننگ ‌است یاعلی مددی دلم برای تو تنگ است یاعلی مددی توسل همه در انتها فقط حیدر مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
این ماه عالم است که در تب نشسته است یا دختـر علــی کـه بـه مـرکـب نـشسته است؟ این گـــل ز بــاغ کـیـسـت کــه از عــطـر دامـنـش بر خـــاک تـفـتـه، لالـــه و کـوکــب نشسته است این بحر بـی‌کرانـه چـه دیـده‌سـت کـــایـنـچـنـیــن از مـوج خـون و خـشـم، لبـالـب نشـسـته اسـت آیـــا اسـیـــر می‌بــری ای شــام تــیــره‌بــخـت؟ این سوره‌ی نساست که در شب نشسته است این زن همان زن اسـت کــه بر خـــاک درگــهـش روح الامین همــــاره مـــؤدب نشــستــه اســـت طوفـان خــشـم فاطـــمــه مــی‌پــرورد بــه جــان امشــب اگــرچــه زمــزمـه بر لب نشسته است بار امـــانـتــی کـــه فــلـک تاب آن نداشت بر شــانــه‌هـای زخـمــی زینـب نشسته است زنـــجـــیــر را بـــگـــو کـــــه مـــــدارا کـنــد دمــی این ماه عالم است که در تب نشسته است... مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
یار ما گفت که بی شمع‌ ، درِ عشق مرو گفت با عقل خودت از گذر عشق مرو عافیت می‌طلبی دور و بر عشق مرو "جگر شیر نداری سفر عشق مرو" حرف عشق‌ست روا باد که در خون باشی "شرط اول قدم آن‌ست که مجنون باشی" گفت: من مات من العشق فقد مات شهید بعد او هیچ زنی پای مقامش نرسید سنگ بی‌تاب شد و عاقبت امر برید "آسمان بار امانت نتوانست کشید" جلوه‌ی طاقتش از آینه‌ی رب افتاد قرعه‌ی صبر به سرشانه‌ی زینب افتاد صدف آغوش گشود و به تماشای دُر است صدف ارباب که باشد همه دنیای دُر است از دهانش سخنی ریخت که معنای دُر است تو نگو چادر زینب به‌خدا جای دُر است گاه چون صخره شد و گاه چو گوهر باشد او نه آن‌ست و نه این‌ست ، فراتر باشد رفت تا خطبه بخواند چه درخشان خطبه! چه روان‌ست و چه پیچیده چو قرآن ، خطبه از همه کفر گرفته‌ست گریبان ، خطبه خصم را از عملش کرد پشیمان ، خطبه شوکت حیدری او به همه ثابت شد اسکتوا گفت و صدای شتران ساکت شد چوبه‌ی منبر او گفت بلاغت پیشه جلوی دشمن خود شیر شجاعت پیشه با رفیقان خداوند مروّت پیشه دم درگاه حسین‌ست محبت پیشه تاروپودی که فقط متصل هم بودند این دوتا عشق خدا عشق دل هم بودند در همه عمر اگر درد و بلا را دیده بی‌گمان آن‌طرف حادثه‌ها را دیده در پس هرچه که دیده‌ست خدا را دیده کی به زیبایی او کرب‌وبلا را دیده گرچه داغی که نشسته به دلش سنگین‌ست اوست زیبا و نگاهش همه زیبابین‌ست او هوادار خیام‌ست ، علمدار حرم او گرفتار حسین‌ست ، گرفتار حرم گردن حضرت زینب همه‌ی کار حرم نه عزادار خودش بلکه عزادار حرم یک عزادار که لبخند خود از یادش رفت سر اکبر غم فرزند خود از یادش رفت غصّه‌دار غم سالار شهیدان زینب کاروان‌دار زنان‌ست و پریشان زینب گریه کرده‌ست سر خار مغیلان زینب رفته همراه سنان بین بیابان زینب غمش این‌ نیست که دربند غم تل شده‌است غمش این‌ست که در شام معطّل شده‌است مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
38.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاعر: مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
قربْ چنگ‌ انداخته قوسِ گریبان تو را عرشْ روی خود کشیده خاک دامان تو را ساحت آغوش تو آنقدرها تنگ‌ست و سخت آرزو دارم ببینم کنج زندان تو را یک طرف بغداد و یثرب ، یک طرف ایران و مصر ای بنازم برکت هر گوشه‌ی خوان تو را پابرهنه سوی تو چون بشرِحافی می‌دوم تا بیابم راه و رسم پای‌بندان تو را مال خود را داد و عشقت را خرید و سود کرد این تجارت کرده ثروتمند ، صَفوان تو را گوش هارون کر! دل خلق خدا تخت تو بود کور باد آن‌که ندید اجلال پنهان تو را در سیه‌چال آینه در آینه شفّاف شد تا که یک بدکاره‌ دیده نور ایمان تو را سلسه هر شب به پاهایت توسل کرده‌است حاجتش امّا به هم زد ساق ارکان تو را لقمه‌ی افطار تو شلّاق سِندی بوده‌است ای خدا لعنت کند مرد نگهبان تو را از همان بالا ملائک غرق حسرت دیده‌اند بر سر دوش غلامان جسم بی‌جان تو را وای از آن تشییع پیکر در زمین کربلا اسب‌ها بردند با خود جدّ عریان تو را مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
در شامِ تارِ بی کسی ام رَدِّ ماه نیست اینگونه روزگارِ اسیری سیاه نیست دارند زنده زنده مرا دفن می کنند قعر سیاهچال کم از قتلگاه نیست پلکی که مشت خورده به آن..،وا نمی شود چشم مرا توان همین یک نگاه نیست هر شب به جای نان ، لگدی سیر میخورم افطارِ روزه‌داریِ من گاه گاه نیست! با هر تکانِ سر..،نَفَسَم قطع می شود... زنجیرِ دور گردن من بی گناه نیست ساقی که ساق عرش خدا بوده..،خُرد شد وضع وخیم زانوی من روبه‌راه نیست تصویر جسم لاغر من را خیال کن : یک کوه پُر غرور که هم‌وزن کاه نیست آخر عذاب بددهنی می کشد مرا زخمی شبیه زخم زبان نیست..،آه..،نیست تشییع من به گردن یک تخته ی "در" است... میخش ولی ز پهلوی من سهم‌خواه نیست شکر خدا که چند کفن قسمت من است عریان‌رهاشدن بخدا شأن شاه نیست حتی لباس های تنم دست هم نخورد در انتظار غارت من یک سپاه نیست معصومه ام به بزم شرابی نمی رود شکر خدا که دختر من بی پناه نیست مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ با نهایت تأسف ضایعه غم بار درگذشت شاعر اهل بیت علیهم السلام کربلایی محمد جواد رمضانی را خدمت خانواده محترم آن عزیز از دست رفته تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای روح پاک آن مرحوم علو درجات و مغفرت الهی و برای خانواده محترم صبر عظیم آرزومندیم مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
19.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به قلم : با نوای : مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
در هر نفس که نبض بهاران به دست توست ای باغبان! شکوه گلستان به دست توست ای بعثت مکارم اخلاقِ روح‌بخش! با یک تبسّمت عربستان به دست توست بر نردبان عشق تو پای بشر که رفت فهمیده‌ام تکامل انسان به دست توست سود معاش زندگی و خیر آخرت هم این به دست توست وَ هم آن به دست توست تا بین جهل و سیره نابت نزاع شد دیدم در این جدال گریبان به دست توست آسوده می‌رود رمه‌ای در میان دشت حقا که چوب‌دستی چوپان به دست توست وقتی که دور سفره‌ی ایزد نشسته‌ایم دندان برای ماست ولی نان به دست توست با بوسه بر دو دست پر از لطف فاطمه حس‌ کرده‌ای که فیض دوچندان به دست توست روز غدیر دست علی بین دست تو گویا تمام روضه‌ی رضوان به دست توست با سلطنت به مُلک دل ای خاتم الرسل! هرآینه نگین سلیمان به دست توست گیرم قریش سیم و زری داد امانتت یک عمر جان هرچه مسلمان به دست توست از ابتدای بعثت تو در حرا ، دلم در سلطه‌ی تو بود و کماکان به دست توست مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
شأن دعا به واسطه ربنای اوست معراج چشمه ای است که رودش حرای اوست عالم دخیل بند عبای یمانی اش وقتی حسینِ فاطمه تحت كَساى اوست خاك قدوم عرشى او توتياى چشم شرط عروج ، سُرمه گرفتن ز پاى اوست جان نبى عليست ، از اين رو كه مرتضى شرح زلال اَنْفُسَناى دعاى اوست نور اذان ز اشهد نام محمد است شور اذان ز اشهدِ بر مرتضاى اوست ما از الَست تابع اين خانواده ايم عهدى كه بسته ايم ز لطف و عطاى اوست شق القمر تجلى پيغمبرانه بود اين گوشه اى ز معجزه دست هاى اوست جنت همان نگاه محمد به قلب ماست او باب رحمت است كه عالم گداى اوست مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14