eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمان عجل الله ما رو فراموش نمی‌کنه، این ما هستیم که فراموشش می‌کنیم... جهت تعجیل و سلامتی آقامون امام زمان صلواتی عنایت بفرمائید اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدوآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم در ثواب نشر شما هم شریک باشید اللهم عجل لولیک فرج ➖➖➖➖➖➖➖ امـــــامـ زمـــانـــے شــــو حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
سفر پر ماجرا 15.mp3
7.12M
۱۵ ✍دلی که در دنیا، اِلهــه ای جز اللّــه نداشت؛ مورد احترام فرشته ی مَرگ است. ✨حضرت عزرائیل، این عاشق را آرام کرده، و به اهلِ آسمان، معرفی می نماید حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
1_1989545902.mp3
3.67M
34 ✅تو خودتُ بهتر از همه می شناسی! اگه می بینی؛ نسبت به دیگران دورو هستی، و لبخند و مهربانی ات نسبت بهشون صادقانه نیست؛ بترس❗️ زودتر بجنب... نگو این که گناه نیست حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
🌟🌹هنگام اذان مغرب به افق تهران ۱۹/۴۵ است ان شاء الله 🌟🌹نماز اول وقت را جدی بگیریم ان شاء الله
مداحی آنلاین - نماهنگ دنیای من - مازیار طاولی.mp3
2.94M
🌴شب زیارتی امام حسین(علیه السلام) 🍃اشک اذن دخول حرم یاره 🍃جز حرم گدا جایی نداره 🎙 تا 💔 🌷 🌙 حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
دعای‌کمیل۩مهدی‌میرداماد.mp3
10.16M
🕋 دعــــای ڪـمیــل 🎙 بـــا نــــوای ســـیـــد مــهــدی مـیــــرداماد 32BitR📀10MB⏰Time=42:6 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل پنج📚 نام این فصل: برو دنبال شبهاتت... #قسمت_سی_و_چهارم بهش خوش هم
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل پنج📚 نام این فصل: برو دنبال شبهاتت... اگه دوست دختر حرامه و آخر عاقبت نداره پس چرا فامیلای من اونایی که توسط همین تلگرام با هم آشنا شدن و دوست شدن و بعدش ازدواج کردن الان با هم راحت زندگی میکنن مگه این روش حرام نبود؟ خب... تا همین جا فکر کنم همتون کافر شدید😁 ادامه بدم یا نه ؟ بیخیال.... تازه می خواستم بگم ما تک سلولی بودیم و از نسل میمون بودیم بعد کم کم انسان شدیم😅 ببینید بچه ها... من با دین داری تقلیدی مخالفم... کسی که برای خودش ارزش قائل باشه از صفر میره و باورهاشو خودش میسازه و هیچ چیزش تقلیدی نیست. من جواب تک تک این شبهات رو میدونم... اما جواب نمیدم. میدونی چرا ؟ چون من تلاش کردم و رفتم دنبال شناخت دین. تو هم باید بری و شبهاتتو برطرف کنی. اصول دین و عقاید تقلیدی نیست که حالا مامان بابات نماز خون بودن تو هم نماز خون بشی! نه! خدا روز قیامت اصلا قبول نمیکنه که تو تقلیدی جلو رفته باشی! من سال 93 و 94 و 95 رفتم و باورهامو از صفر شخم زدم و خودم رفتم دنبال شبهاتم و جوابشو پیدا کردم. اگه میبینید انقدر اعتقاداتم محکمه چون واقعا براش زحمت کشیدم! شبهاتی که براتون مطرح کردم شبهات خودم بود و برای همشون جواب دارم. اما عمرا جواب بدم! خودت برو تلاش کن جوابشو پیدا کن. و گرنه همون بهتر که کافر باشی و مسلمون تقلید کار نباشی... ببخشید یکم جدی حرف زدم... ✍🏻نویسنده: ادامه دارد... حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_هشتاد_و_دوم 🔻 #ملاقات_با_مردمی_مختلف 🔹هنگامی که ذوالقرنین از کار ساخ
📘 📖 📝 🔻 🔹 به شرق و غرب عالم فرشته‌ای الهی✨ به نام همراه او بود. 🔸 در مورد عبادت اهل آسمان از او ، 💫 ، ✨ در تمام آسمان ملک ها به عبادت خدا مشغول می‌باشند. هرکسی به سجده رفته سر از آن برنمیدارد. ✋🏻 و هرکس به عبادت ایستاده نخواهد نشست. ✋🏻 🔸ذوالقرنین که شد، از خداوند خواست تا به او بدهد، تا عبادت بیشتری بکند.✔️ 💫 به او گفت؛ ✨در روی زمین به نام وجود دارد، اگر از آن بنوشی خواهی‌داشت.✔️ ↩️ در میان سرزمین تاریکی‌ها قرار دارد. 🔸 مدت ها به جستجو و در مورد آن چشمه پرداخت، 👨‍🔬 بسیاری را در کنار خود جمع کرده، از محل چشمه 🤷🏻‍♂️، ☝️🏻 تا اینکه پسری از نسل پیامبران در مجلس حاضر شد و گفت؛ 🍀 محل دقیق چشمه را .✔️ 🔹ذوالقرنین مشغول شد. 🔸 بسیاری از در کنار سربازان او بودند، 🔹 مردم سرزمینش و خانواده او از رفتن او شدند.😔 🔸 پس از گذشتن از کوهها🏔، دریاها🌊 به رسید✔️ ↩️ که در این سرزمین بلائی بر سر او بیاید، به دستور ذوالقرنین و حیوانات برایش آماده شد و چند هزار از 👨‍🔬 سوار بر اسب به همراه ( ) که فرمانده لشگر اسکندر بود. وارد وادی ظلمات شدند.✔️ 🔹 به مابقی سپاه عظیم خود تا مدت بیرون سرزمین ظلمات وی بمانند و در غیر اینصورت به سرزمین خود بازگردند.✔️ ادامه دارد..... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت255 صدای گربه‌ها وادارم کرد که دوباره پنجره را ببندم. امیرزاده با تعجب نگا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت256 دستمال کاغذی از کیفم برداشتم و عرق پیشانی‌اش را پاک کردم. لبخند زد. شالم را چند تا زدم و شروع به باد زدنش کردم. جلو آمد و دستم را بوسید. –این جوری پیش بری دعا می‌کنم هیچ وقت از این جا خلاص نشیما. بعد سرش را بالا گرفت و گفت: –خدایا! ممنون که ما رو این جا زندونی کردن. با لبخند به در اشاره کردم. –حالا امیدی به باز شدنش هست؟ با لبخند پهنی نگاهم کرد. –من تلاشم رو می‌کنم ان شاءالله که باز نشه. مشتی آرام به شکمش زدم. –نگو دیگه، ان شاءالله باز بشه. دولا شد و صورتش را مچاله کرد. –آخ، بخیه‌هام. کف دستم را جلوی دهانم بردم. –ببخشید! مگه هنوز درد می کنه؟ بلند بلند خندید و روی کاناپه نشست. –آقا من دیگه نمی‌تونم کار کنم. مجروح شدم. کنارش نشستم و اخم مصنوعی کردم. –علی آقا! الان وقت ناز کردن نیست. زودباشید در رو باز کنید زودتر از این جا بریم. شال را از دستم گرفت و مثل پنکه سقفی شروع به باد زدن کرد. –نگرانی؟ سرم را تکان دادم. –بیشتر نگران خونوادم هستم. یعنی الان فهمیدن که ما با هم هستیم؟ دست از کارش کشید. –حتما فهمیدن. امید به خدا داشته باش. –دارم. اول خدا بعدم امیدم به شماست. از جایش بلند شد. –من برم سر کارم تا امیدت نا‌امید نشده. خندیدم و اشاره‌ای به یخچال کردم. –حالا از گشنگی نَمیریم شانس آوردیم. با لحن شوخی گفت: –تازه یه پرس نون و ماست خوردی بازم گرسنته؟ سکوت کردم و او با خنده ادامه داد. –این جوری پیش بری که در آینده من هر چی در میارم باید خوراکی بخرم که... خندیدم. صدای میو میوی گربه‌ها قطع نمی شد. امیرزاده پنجره را باز کرد. –فکر کنم تشنه شونه که این قدر سر و صدا می کنن. حالا تو چی بهشون آب بدیم؟! فکری کردم و ظرف ماست را شستم و پر از آب کردم. –بفرمایید، این رو بذارید جلوشون. گربه‌ها در ابتدا فقط ظرف را بو می‌کردند و آب نمی‌خوردند ولی کم‌کم شروع به خوردن کردند. کف دست هایم را به هم کوبیدم و رو به امیرزاده گفتم: –وای خوردن، خوردن...! امیرزاده خندید. –نه به اون ترسیدنت، نه به این ذوق کردنت. بعد دستم را گرفت و شروع به نوازشش کرد. –انگار خواست خدا بود که تو این جا کنارم باشی، وگرنه من این جا تنهایی از دوری تو یه بلایی سرم میومد. سرم را به بازویش تکیه دادم و آب خوردن گربه‌‌ی مادر و بچه‌هایش را نگاه کردم. امیرزاده دستش را روی شانه‌ام گذاشت. –من مطمئنم ما از این جا نجات پیدا می‌کنیم. نگاهش کردم. –از کجا می‌دونید؟ نفسش را بیرون داد: –مادرم همیشه میگه وقتی زن و شوهری تو هر کاری پشت هم باشن خدا هم کمکشون می‌کنه که به خواسته شون برسن. با تردید پرسیدم: –نظر مادرتون در مورد شما و هلما هم همین طور بود؟ اخم ساختگی کرد. –چرا اینو می‌پرسی؟ نکنه اون در مورد مادرم حرفی بهت زده. –نه، منظورم اینه مادرتون هلما رو دوست داشت؟ لب هایش را روی هم فشار داد. –اگه دوسش نداشت که به عنوان عروس قبولش نمی‌کرد. راستش اوایل خیلی هم بهش اعتماد داشت، طوری که وقتی اومد به مادرم گفت که پا دردت به خاطر مسجد رفتنه مادرم یه مدت کوتاه برای نماز به مسجد نرفت. –چه ربطی به پا درد داره؟ –حاصل همون آموخته‌هاش بود دیگه، می‌گفت چون موقع مسجد رفتن شیطان به انسان حمله می‌کنه که مانع بشه و انسان هم باهاش مبارزه می‌کنه، این باعث ضعیف شدن بدن آدما میشه، حالا بعضیا پاشون درد می‌گیره، بعضی کمرشون یا هر جای دیگه از بدنشون. بعدشم می‌گفت شما دیگه این همه سال نماز خوندی وصل شدی، حالا با روش های دیگه بیا وصل شو و از این حرفا... ابروهایم بالا رفت: –خب بعد مادرتون مسجد رفتنشون رو قطع کردن، پا دردشون خوب شد؟! –بهش گفت که هم زمان باید کلاسا رو هم شرکت کنی، حالا بماند که شهریه‌ی کلاسا چقدر گرون بود. مامان چند جلسه‌ای همراه مادر خود هلما شرکت کرد. ولی بعد قطع کرد و دیگه نرفت. می‌گفت یه جوری تو کلاسا حرف می زنن که آدم دلش واسه شیطان می‌سوزه و از شیطون دیگه بدش نمیاد. بعدم مسجد رفتنش رو از سر گرفت و گفت حاضره پا درد بکشه ولی دیگه اون حرفا رو نشنوه. این جوری شد که هلما با مامانم چپ افتاد. فکری کردم و پرسیدم: لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸🌸