⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وچهاردهم 🔻 #ازدواج_نامشروع_هیرودیس ☀️روزی به یحیی خبر رسید که «ه
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وپانزدهم
🔻 #حضرت_مریم_علیهاالسلام
🌺حضرت مریم،
☝️🏻 آن بانوی بزرگوار نام پدرش « #عمران» و نام مادرش🧕🏻 #حنّه» بوده است،
🧕🏻مادر مریم زنی نازا بود و فرزندی نیاورده بود😕 و سالها در حسرت طفلی برای خود میسوخت و آنقدر اشک😭 میریخت تا با خیال خوش فرزند👧🏻 به خواب برود. 😴
🍃او #نذر کرده بود که اگر ☝️🏻روزی دارای طفلی شد، او را نوکری عبادتگاه🤲🏻 #بیتالمقدس بگمارد تا خدمتگذار آنجا شود.
👈🏻و همین که فرزندی داشته باشد تا قلبش❤️ آرام بگیرد قانع بود.
🔹او هر زمانی که میدید پرنده ای🕊 به جوجه خود غذا میدهد و یا زنی طفلش را درآغوش گرفته، عاطفه مادریش شدت می یافت و نهایت میل خود به فرزند را احساس میکرد.😩
🔸تصور اینکه فرزندی ندارد❌تا موجب تسکین دردهای او باشد، خواب راحت را از چشم او ربوده بود.😔
☝️🏻او راضی بود #عزیزترین چیز و #گرانبهاترین💎 ثروتش را بدهد تا شاهد نگاه دوست داشتنی😍 و لبخند شیرین😄 فرزند باشد و او را در آغوش گرم خود بفشارد و رنج و محنت خود را فراموش کند.😌✔️
🧕🏻 #مادرمریم_باخود_پیمان_بست که فرزند خود را به هیچ کاری وادار نکند❌ و از او هیچ انتظاری نداشته باشد،
☝️🏻 بلکه او را برای خدمت به #خانه_خدا فارغ از هر قید و بند آزاد بگذارد.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #وفات_عمران
🔹روزی خداوند به عمران #وحی فرستاد،
✨ من به تو #فرزندی میبخشم.
☝️🏻 او مژده را به همسرش🧕🏻 #حنّه ابلاغ کرد و مدر کرد تا فرزندش را #نذر_بیت_المقدس کند.
🌸پروردگار دعای🤲🏻 مادر را به اجابت رسانید.✔️ و خواهش او را بر آورد و روزی مادر احساس کرد که #جنین در رحم او به حرکت در آمده است.😍
☝️🏻این حادثه طراوتی به مادر بخشید و دنیا در نظرش روشن✨ شد،😍
چین و چروک جبین او را برطرف✔️ و لبخند خنشودی 😄بر لبانش نشاند.✔️
☝️🏻او با چهرهای گشاده😃 و آغوشی باز به #استقبال_زندگی رفت و با دلگرمی ❤️به آینده خوش بین شد.😌
⏪از آن پس، او روزها در کنار شوهرش مینشست و آنچه در جان و دل خویش احساس میکرد با شوهر در میان میگذاشت😊 و #آینده_کودک و آنچه را برای او آرزو داشت برای او بیان مینمود.✔️
🔸 #عمران نیز با خوشحالی و مسرّت😃 به سخنان همسرش گوش میداد. این #زنومرد_غرق_در_شادیوسرور_شدند و آن طفل با آنکه هنوز در رحم مادر بود رنج و ناراحتیهای زندگی را از آنان برطرف ساخت.👌🏻
⬅️در آن هنگام که مادر مریم در قعر دریای #افکار🤔 و #آرزوهایش شناور بود😌
🍂 برگ تازه ای از زندگی او رقم خورد و روزگار بار دیگر چهره ناراحت را بر او نمایان ساخت و #غم و #اندوه را در دل او جایگزین کرد. 😔
▪️آری او #در_انتظار_فرزند و آرامشروان 😌بود که #مرگ_شوهرش_فرارسید و اشک فراق😭 را همچون باران بهاری از دیدگانش سرازیر ساخت.
☝️🏻بار دیگر مادر مریم #تنها_شد و هرچه قدر زمان وضع حمل او نزدیک میشد، #تلخی_غم و #شهد_آرزو در وجود او درهم میآمیخت و هر زمان احساس میکرد که دردهای درونی او افزایش یافته، #امید_به_خدا قوت قلب♥️ او را احیاء میکرد و آرزوی دیدن 👀سیمای فرزندی، پرتویی در دلش میافکند و ناراحتی و اندوه او را تسکین میداد و #موجب_تسلیتخاطرش_میشد.😊
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_و_بیست_و_دوم 🔻 #نبوغ_عیسی_علیه_السلام 🔹هنگامی که عیسی #هفت_ساله
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وبیست_وسوم
🔻 #مناظره_عیسی_با_کاهنان
🔹عیسی به حلقه درس دانشمندان🧐 #بیت_المقدس وارد می شد و به سخنان آنها گوش فرا می داد و در آنها دقت و تأمل و تفکر 🤔می کرد، او می دید 👀که مردم به راحتی به هر سخن اعتقاد پیدا می کنند و آن را #تصدیق✅ می نمایند.
🔸عیسی نتوانست❌ خود را اینگونه با #مستمعین (گوش کنندگان) هماهنگ سازد وبی اختیار 😌از میان مردم به ارائه #افکار و #آراء_خود🤔 می پرداخت و با بیان حق 📜به مجادله و بحث با آنها پرداخت،
☝️🏻 به حدی که بعضی #کاهنان از برخورد او #عصبانی😡 شده و سؤالات او را #نادیده 😒می گرفتند،
👈🏻اما بتدریج کار به جایی رسید که هرگاه #عیسی لب به سخن🗣 می گشود، همگی سراپا گوش می دادند و عرصه بر آنانی که بر عقیده باطل خود استوار💪🏻 بودند تنگ شد و او را در #سرزنش خود فرو می بردند.
⬅️زیرا تا آن لحظه #سابقه_نداشت کسی در برابر☝️🏻 عقاید باطلشان به مباحثه با آنان بپردازد و یا سخنان شنونده ای بر گفتارشان مقدم بیفتد.
☝️🏻اما عیسی به اعتراض آنها #اعتنایی_نکرد 😒و خشم و کینه آنان، عیسی را از روش خود باز نداشت.
🔸بلکه #سؤالات_خود را چون دانه های باران💧 بر سر آنان فرود می آورد و با #استدلال_های_قاطع💪🏻 خود عرصه گفتار و بیان را بر آنان تنگ می ساخت.
🔹یک روز بحث و مناظره عیسی با #دانشمندان_بنی_اسرائیل آن چنان او را مشغول🤔 ساخت،
که او #خوردن و #آشامیدن را فراموش کرد، مادر عیسی🧕🏻 که به انتظار بازگشت او نشسته بود، ناامید شد،
👈🏻لذا برخاست و به هر جایی که #گمان_میبرد او رفته باشد، سر زد و از هر انجمنی👥 که احتمال حضور او را می داد پرسید،⁉️ ولی چون از جستجو نتیجه ای نگرفت، #آزرده و #خسته به سوی شهر خود بازگشت.
🔹چون مریم از جستجوی در شهر خسته شد😪، فکر کرد که ممکن است عیسی به همراه نزدیکان 👥و یا با بعضی از همشهریان خویش به دهکده بازگشته باشد.
⏪پس در پی او به #دهکده رفت و به جستجوی🧐 او پرداخت ولی چون خبر و اثری از او نیافت،😢 ناچار دوباره به سوی #بیت_المقدس بازگشت و در آنجا به تفحّص فرزند خود پرداخت ولی اثری از او نیافت.❌
☝️🏻 او بار دیگر با دقت بیشتر 🧐در شهر به جستجوی فرزند خود پرداخت و این بار به هر #مکان و #منزلی🏡 که حدس می زد که عیسی به آنجا رفته، سر زد.
👈🏻و در همین حال ناگهان عیسی را دید👀 که در جمع #علما و #بزرگان و در دریای🌊 بحث و استدلال و مناظره غوطه ور است، و قوم را مغلوب #بیان_حق و #استدلال محکم 💪🏻خود کرده است.
✨ مریم از آنچه می دید متعجب شد😲 و با ناراحتی و نگرانی عیسی را نزد خود خواند و پرسید، چرا از من روی گردان شده ای؟!😔
🔹سپس او را مورد #سرزنش قرار داد و به خاطر غیبتش با او درشتی کرد و گفت؛ من در جستجوی تو #سختی ها کشیدم و برای یافتن تو چه #رنجها که تحمل نکردم.😠
🌿عیسی در پاسخ گفت؛ #بحث علمی با علما و مناظره با دانشمندان مرا آنچنان در خود فرو برد 🧐که دیگر نتوانستم به موقع به دیدار شما نایل گردم.😔
☝️🏻 سپس با عرض #پوزش به همراه مادر خود به شهر ناصره بازگشت.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐