eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
216 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_چهل_و_یکم 🔻 #حکایتی_از_حضرت_عزرائیل 🔹نقل شده که از #عزرائیل پرسیدند
📘 📖 📝 🔻 🔹وقتی بر قوم عاد ماند و دعوت او در قومش کارساز نیفتاد، ♥️ خداوند به مدت آن قوم را دچار نمود. بارانی🌧 نبارید ☁️و و همه جا را فرا گرفت🏜️. 🔸در آن هنگام شغل هود 👨‍🌾 بود. 👥 مردم به خانه هود آمدند و از همسر او خواستند تا از هود بخواهد برای آنها دعا کند،🤲🏻 🧕🏻 همسر هود گفت؛ اگر دعای او می شد برای خودش دعا می کرد. 😟برای اینکه زمین هایش یک قطره آب است.💧 👥مردم عاد از خانه🏠 هود بیرون آمدند و به جستجوی هود🧐 پرداختند، وقتی او را یافتند از او خواستند تا در حق شان کند.🤲🏻 🍃 هود دست به دعا برداشت و برای قوم عاد ✔️ و از قوم عاد خواست که کنند.👌🏻 ↩️هنگامی که از پیش هود برمی گشتند شروع به باریدن کرد.🌧 👥 مردم عاد دوباره نزد هود بازگشتند و از او راجع به 🧕🏻 سؤال کردند،🤔 🍃هود پاسخ داد، ♥️ خداوند هیچ مؤمنی را خلق نمی‌کند،☝🏻 اینکه دشمنی را برای او در کنارش قرار دهد و این زن، من است. 🔹پس از دعای هود تمام سرزمین ها دوباره سرسبز شد.🍃 👱‍♂« » همان فرزند « عوص» و ، دارای دو پسر به نام های و بود.✔️ 🔸 بعد از مرگ عاد آن دو به و روی آوردند و برای خود کاخ هایی بزرگ ساختند. 🔹همانطور که در صفحات قبل گفته شد بنایی با انواع و ، ساخت و مأموران او برای ساختن یکی از کاخهای او مشغول جمع آوری بودند و در جایی دیگر نقل کرده اند که طول کشید تا کار ساخت قصر تمام شد.✔️ 🔸 قصری با هزار قصر دیگر و ، و نام قصر همان [ ] بود 🔸هنگامی که سالها از دعوت هود میگذشت، آن قوم هنوز هم می کردند، و اعمال زشتی را مرتکب می‌شدند.🤦🏻‍♂️ 🔹 که دوباره به دعای هود سرسبزی🍃 زمین🌎 را فرا گرفت، بازهم به خدا و به کفر گرویدند😟 و باز خداوند بار دیگر یاران رحمت خود را از آنان داشت، آن قوم دست بر دعا برداشتند🤲🏻 و از خدا باران خواستند🌧، تا اینکه مخالفین هود در آسمان، ابر سیاهی را دیدند که آسمان نیلگون را تاریک ساخت،🌑 قوم چشمها👀 را به ابر دوختند و برای دیدار آن شتافتند زیرا مدتی بود که نباریده بود و گفتند؛ 👥این ابری که در است بزودی برای ما می آورد.🌧😃 🔸 اما هود به آنها گفت؛ 🍃این سیاهی که در آسمان می بینید، ابر رحمت نیست،❌ ☝🏻 است، این همان عذابی است که در ارسال آن عجله می کردید. بادی است که و به همراه دارد.✔️ ↩️چیزی نگذشت که 🌪 وزیدن گرفت، آن باد روز بر قوم عاد می وزید،😲 🔹 و قوم دیدند که و و آنان از زمین بلند و به مکانهای دور دست پرتاپ می شود بادی که 🌳 را از جا می کند و مردم را چون به این طرف و آن طرف پرتاب می کرد. آن هفت روز را [ ] می نامند.✔️ 🔸 در مدت یک هفته، ماه به وسیله برج زحل و مریخ در نحوست به سر می برد. به این تندباد و طوفان هم می گویند که از زمین🌏 بیرون می آید و این باد نشانه 😨 می باشد و این باد تا به حال بر هیچ قومی جز نوزیده است.✔️ ↩️ این باد 💫به طرف قوم عاد هدایت می شد. به بادی که قوم عاد را نابود کرد [ ] نیز می گویند. ✔️ 👨‍👩‍👧‍👦مردم از ترس و با 😱 و به سرعت به خانه ها🏠 پناه بردند. این قوم عذاب زده فکر می کردند که بدین وسیله می توانند جان خود را کنند ولی این بلایی عمومی و بود. 🔹سرانجام قوم به خاک هلاکت افتادند، و آثارشان بکلی متلاشی و از صفحه تاریخ برچیده شد. ✨ نیز در اوصاف این عذاب می فرماید؛ 🌪 وحشتناک و سردی را در یک مستمر بر آنان نازل کردیم که مردم را همانند تنه های نخل کرد و به هر طرف پرتاپ می کرد.✔️ 💢✨« خدای تو هیچ قوم و اهل دیاری را در صورتی که مُطیع و نیکوکار باشند به ظلم، نمی‌کند».✋🏻✨ ↩️تنها هود و همراهانش در این طوفان، از گزند به دور ماندند و در تمام هفت شبانه روز به هود پناه بردند و از گزند باد در امان ماندند.✔️
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_چهل_و_هفتم 🔻 #دعوت_قوم_ثمود_به‌خداپرستی 🌸از خداوند سزای داوری
📘 📖 📝 🔻 🔹روزی رو به فرمود؛ 🍃 من از درخواست کوچکی دارم، ☝🏻 خدایان شما پاسخ مرا دادند، من از میان شما می روم و شما هم از من حاجتی بخواهید تا از خداوند خواستار شوم.✔️ 🔸 همه بیرون از شهرگرداگرد 🗿 جمع شدند و مشغول شدند. هنگامی که را دیدند، از او خواستند تا خواسته‌اش را کند.✔️ 🔹 صالح آن 🗿را صدا زد، اما هیچ بعد از مدتی رو به مردم گفت؛ 🍃 دیدید که در مقابل خواسته کوچکی از من .🤨 🍃حال شما از من خواهشی کنید، تا قدرت خدای خود را به شما نشان دهم.✔️ ↩️ از صالح خواستند که آنان را با 🗿 بگذارد، صالح به آنان داد و دوباره بازگشت، اما این بار هم 🗿 کاری انجام دهند. 🔸روز کم کم به اتمام می رسید🌅 که از قوم ثمود مردم با صالح بر 🏔 بلند رفتند، آنان از صالح ↪️ تا او را👈🏻 و را👈🏻 نماید.✅ 🔹آنان از صالح که و ⛰ ↩️ 🐪 و که هم باشد، بیرون بیاورد.😳 🌸گفت صالح، سخت باشد این مرا 🍃 لیک آسان باشد از بهر خدا 🌸کوه با آن محکمی از هم شکافت 🍃از درون، اشتر به بیرون راه‌یافت 🔸صالح گفت؛ 🍃 این کار برای من مشکل است، اما برای خدای من، می‌باشد.👌🏻 ⏳ مدتی گذشت و و ، صخره های مقابل تکه تکه شد و بین کوه🏔 از هم باز شد و 🐪 از آن بیرون آمد😲 و 🗿 با ترس و حیرت🤯 به این شتر نگاه می کردند.😲 ↩️ بار دیگر رو به صالح گفتند؛ اگر خدای تو قدرت دارد این شتر هم اینک به دنیا بیاید.😑 ⏳مدت کوتاهی گذشت و نوزاد شتر به دنیا آمد.✔️ 🔹 قوم ثمود بازهم به خدا 🤦🏻‍♂️، 👥👥 قوم ثمود که این کار صالح و می باشد،😐 ☝🏻 اما آن یک نفر ماجرا را برای بقیه مردم بازگو کرد و به صالح آورد.✔️ 🔸 صالح به قومش گفت؛ 🍃این شتر🐪 یک روز به می‌آید و روز بعد همگی می توانید از آن استفاده کنید.👌🏻 🔹هنگامی که روز صالح می رسید، شتر وسط روستای قوم می ایستاد و آن قدر شیر می داد که همه مردم می شدند😯 ادامه دارد.... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°