⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_بیست_و_هشتم 🔻 #ازدواج_مجدد_نوح_علیه_السلام 🔹نوح از اینکه مردم #خدا
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_بیست_و_نهم
🔻 #حکایتیکوتاه_از_نوحعلیهالسلام
🔹روزی جمعی👥👥 از مردم به خاطر #نیامدن باران🌧 که #قحطی به همراه داشت، تصمیم گرفتند نزد #نوح بروند و از او بخواهند #دعا 🤲🏻کند تا بلکه #باران ببارد.🌧
🔸 وقتی به در خانه🏠 رسیدند، در را زدند، زنِ نوح🧕🏻 از خانه🏠 بیرون آمد،
👥آنها گفتند؛ «نوح کجاست⁉️ ما آمدیم از او بخواهیم #دعا🤲🏻 کند تا #باران🌧 ببارد».
🧕🏻 #زن اوّل گفت؛ اگر دعای نوح #مستجاب میشد، برای خود ما دعا میکرد که #وضع_زندگیمان #خوب شود.☹️
🔹او اکنون به #بیابان🏜️ رفته تا #هیزم جمع کند و بفروشد و آن چنان #مقامی هم ندارد که دعایش #مستجاب گردد.😟
🔸خلاصه آنها👥 به آن #بیابان🏜️ رفتند،
💥 #ناگهان دیدند که #نوح هیزم به پشت گرفته و بر #شیری🦁 سوار است و #ماری🐍 به دست گرفته و آن مار را تازیانه خود (در راندن شیر) قرار داده است.😲😳
👥 #قحطیزدگان به نوح گفتند؛ «دعا کن تا #باران بیاید،🌧 #قحطی همه جا را گرفته است».☁️😔
🍃 #نوح_دعا_کرد 🤲🏻و باران آمد.⛈✔️
👥 آنها به نوح گفتند؛ تو که این گونه #مستجاب_الدّعوه هستی چرا در مورد #زن🧕🏻 خودت #نفرین نمی کنی که مثلاً از خانه ات🏠 بیرون رود و #مجازات شود و پشت سرت بدگویی نکند.⁉️
🍃نوح در پاسخ فرمود؛
✨ #ارزش و #ثواب_تحمّل و #صبر با چنین زنی، #بهتر از آن است که با #نفرین، او را به #مجازات برسانم.✨
ادامه دارد....
#بنت_الزهرا
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _
•⌈↝ @masirsaadatee 🌸⃟🕊
ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑
مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_هفتاد 🔻 #تبعید_هاجر_و_اسماعیل 🔹 #پس_از_آنکه خداوند، از هاجر، #اسماعی
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_هفتاد_و_یکم
🔻 #معجزه_خداوند_در_بیابان_خشک
🧕🏻هاجر در آن شرایط سخت #دل_به_خدا_سپرد، عبایش را به روی سایه خاری که در آن بیابان بود پهن کرد و #با_فرزندش👶🏻 در سایه آن نشست و به #نامهربانی_ساره و #محبتهای_ابراهیم فکر کرد
#ولی_یاد_خدا به او آرامش میداد.
ناگاه #اسماعیل اظهار #تشنگی کرد.
👶🏻کودک به پشت روی زمین افتاده و #پاشنههای_هردو_پایخود را به زمین میسایید، گویی از سنگ و خاک یاری میطلبید.
↩️ در چند قدمی آنها دو کوه کوچک ( #کوه_صفا⛰️ و #کوه_مروه⛰️) بود،
🧕🏻هاجر #نمایی_از_آب را روی #کوه_صفا⛰️ دید و وقتی به سویش شتافت، دید که #سرابی_بیش_نبوده
🔸و #نمایی_از_آب💧 را روی #کوه_مروه🏔 دید و به سویش شتافت ولی آن هم #سرابی بیش نبود.😟
🔹این رفت و آمد #هفت_بار تکرار شد. در حالی که به کودکش👶🏻 مینگریست و دید امیدش از هر سو بسته است #باچشمانی_اشکبار😢 به سوی فرزندش آمد تا در #آخرین_لحظات_عمر او در نزد کودکش باشد.😔
↩️ تا به کودک نزدیک شد دید #از_زیر_پاهای_اسماعیل👣 آب زلال💧 و گوارا پیدا شده است.😲
🧕🏻هاجر بسیار خوشحال شد😃 و رو به آب گفت؛
🍃« #زمزم»
یعنی👈🏻 ✨«ای آب آهسته باش»✨
↩️ازاین روآن چشمه را زمزم نامیدند.✔️
🔸 #هر_دو از آب #نوشیدند و نشاط یافتند.😃
⏳ طولی نکشید که #پرندگان از دور وجود آب را #احساس کردند و دسته دسته به طرف آن آمدند تا از آن بیاشامند.✔️
🔹 #حرکت_پرندگان نخست طایفه
« جرهم» را که در آن نزدیکی سکونت داشتند #به_طرف_چشمه_کشاند و
🧕🏻هاجر تمام ماجرا را برای آنان بیان کرد.✔️
🔸کم کم #طایفه_جرهم و #قبایل_دیگر به سوی مکه🕋 به راه افتادند و کم کم بیابان سوزان🏜️ مکه روز به روز #رونق_یافت و #بیابان تبدیل به #شهرکی_آباد گشت.✔️
🧕🏻هاجر #خدا_را_سپاس_گذارد که از مواهب و روزیهای الهی برخوردار شده است.🤲🏻
👦🏻اسماعیل کم کم بزرگ شد🧔🏻 و زندگی آنها رونق یافت
👴🏻و ابراهیم نیز #برای_دیدار نوردیدهاش اسماعیل و #احوالپرسی از هاجر به مکه می آمد و دوباره باز میگشت.✔️
⏳ و طولی نکشید که هاجر به #لقاءاللّه پیوست و اسماعیل یگانه مونس خود را از دست داد.😔⚰
↩️اسماعیل نیز #از_قبیله_جرهم دختری را بنام🧕🏻« #سامه»به همسریبرگزید.💑
🔸هنگامی که اسماعیل به #13_سالگی رسید، ابراهیم از همسر خود ساره که تقاضای #جوانی از ابراهیم و پروردگار کرده بود #دارای_فرزندی شد که او را #اسحاق نامیدند.✔️✨
ادامه دارد....
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وهجدهم 🔻 #نگرانی_مریم_و_سفر_به_دور_دست 🔹چندین ماه گذشت و مریم در
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_ونوزدهم
🔻 #ولادت_عیسی_علیه_السلام
☝️🏻بی تردید #پرهیزگاری_مریم، تا حدی ناراحتی های 😔او را کم می کرد، و او را #امیدوار می ساخت که خاطر پریشانش آسوده😌 گردد
🔹او همواره امید به #آینده یعنی زمان بعد از زایمان فکر می کرد🤔 که نوزاد خود می تواند دلیلی بر #بیگناهی او باشد
☝️🏻چرا که فرشته خدا به او خبر📜 داده بود که فرزندی از تو به دنیا می آید که در #گهوراه سخن می گوید.😟
☝️🏻و آیا این #برهان، دلیلی بر بی گناهی او نبود؟🤨
🔸 قطعا چنین بود، زیرا چنین کودکی خود بهترین #گواه بر پاکی مریم بود.✅
🔸بالاخره زمان وضع حمل فرا رسید✔️ و مریم درد زایمان را احساس کرد😣.
✨ مریم بی درنگ از شهر خارج شد و سر به #بیابان 🏜گذاشت تا دور از مردم👥 فرزند خود را به دنیا آورد.
☝️🏻تا اینکه درد زایمان او را به سوی تنه #درخت_خرمایی🌴 کشانید.
🦋گفت؛ ای کاش من از این پیش #مرده_بودم و از صفحه عالم به کلّی نامم فراموش شده بود😔.
🔹در آن بیابان مریم #تنها و #بی_پناه و بدون یار و مددکاری که در هنگام وضع حمل به او کمک کند و باعث تسکین دردش شود.😢
⏪پس، از زیر پای او فرشته ای ( #عیسی_بن_مریم)، مریم را ندا داد که؛
🌺 غم مدار🙂، پروردگارت از زیر قدم تو #چشمه_آبی جاری کرد.
✋🏻ای مریم شاخ درخت خرما 🌴را حرکت بده تا از آن برای تو #رطب_تازه فرو ریزد.
☝️🏻و تناول کن و از این چشمه آب بنوش و چشم خود را به #عیسی روشن دار.😊
☝️🏻در نهایت مریم #درد_طاقت_فرسا و مشقت بار😖 وضع حمل را چشید و فرزند خود را در محیطی باز و در زیر آسمان صاف به دنیا آورد.😊
✨و به این ترتیب #عیسی_علیه_السلام به قدرت الهی از مادری #نمونه و #پاک چشم به جهان گشود. ☝️🏻وقتی کودک به دنیا آمد، مریم به #بیت_المقدس بازگشت.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #سرزنش_مریم_علیهاالسلام
☝️🏻بی شک سبز شدن 🌱 #نخل_خکشیده، دلیلی محکم✊🏻 بر بی گناهی مریم و #پاکدامنی او بود و این #آیت_روشن می توانست راه تهمت دروغگویان و عیب جویان را سد کند🚧.
🔹ولی این معجزه تنها برای آن دسته 👥کارساز است که در آن مکان و در کنار نخل با مریم روبرو👀 می شدند،☝️🏻 اما چنین نبود و در آن زمان مریم تنها بود و کسی آن صحنه را #مشاهده_نکرد.❌
😈ابلیس که باخبر گشت #کودکی به دنیا🌍 آمده است به جستجوی🧐 #مسیح پرداخت☝️🏻 وقتی او را با مریم در وسط #بیابانی یافت دور تا دورش را #انبوه_فرشتگان گرفته بودند و اجازه ورود به شیطان را ندادند❌.
😈 شیطان پرسید؛ عیسی کیست؟
✨ #عنایت_پروردگار بار دیگر شامل حال مریم شد و ندایی تازه از سوی #کودکش به او رسید که:
🌺گفتند؛ او مثل #آدم_علیه_السلام است بدون پدر به دنیا آمده است.☑️
☝️🏻اگر کسی از #جنس_بشر را که دیدی به او بگو که من برای خدا نذر #روزه_سکوت 🤫کرده ام و با هیچکس امروز هرگز سخن نخواهم گفت.
🦋مریم با شنیدن این ندا با #آسودگی_خاطر 😌تمرکز از دست رفته خود را باز یافت و قوای💪🏻 باقیمانه خود را به کار گرفت و در حالیکه #کودک_خود را در آغوش گرفته بود به طرف قریه و قبیله👥 خود به راه افتاد.
🔹با ورود مریم به شهر، خبر📢 او منتشر شد و چون مردم، او را با #نوزادش دیدند،👀 زبان به #سرزنش او گشودند و هرکس تهمتی زد و ناسزایی گفت😒.
👥آنها در #ملامت و #سرکوب او شدت عمل به خرج دادند. برخی #شرافت_خاندانش را بخاطرش می آوردند و بزرگواری اصل و نسب او را تذکر می دادند.🤨
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐