eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_بیست_و_هشتم 🔻 #ازدواج_مجدد_نوح_علیه_السلام 🔹نوح از اینکه مردم #خدا
📘 📖 📝 🔻 🔹روزی جمعی👥👥 از مردم به خاطر باران🌧 که به همراه داشت، تصمیم گرفتند نزد بروند و از او بخواهند 🤲🏻کند تا بلکه ببارد.🌧 🔸 وقتی به در خانه🏠 رسیدند، در را زدند، زنِ نوح🧕🏻 از خانه🏠 بیرون آمد، 👥آنها گفتند؛ «نوح کجاست⁉️ ما آمدیم از او بخواهیم 🤲🏻 کند تا 🌧 ببارد». 🧕🏻 اوّل گفت؛ اگر دعای نوح می‌شد، برای خود ما دعا میکرد که شود.☹️ 🔹او اکنون به 🏜️ رفته تا جمع کند و بفروشد و آن چنان هم ندارد که دعایش گردد.😟 🔸خلاصه آنها👥 به آن 🏜️ رفتند، 💥 دیدند که هیزم به پشت گرفته و بر 🦁 سوار است و 🐍 به دست گرفته و آن مار را تازیانه خود (در راندن شیر) قرار داده است.😲😳 👥 به نوح گفتند؛ «دعا کن تا بیاید،🌧 همه جا را گرفته است».☁️😔 🍃 🤲🏻و باران آمد.⛈✔️ 👥 آنها به نوح گفتند؛ تو که این گونه هستی چرا در مورد 🧕🏻 خودت نمی کنی که مثلاً از خانه ات🏠 بیرون رود و شود و پشت سرت بدگویی نکند.⁉️ 🍃نوح در پاسخ فرمود؛ ✨ و و با چنین زنی، از آن است که با ، او را به برسانم.✨ ادامه دارد.... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ •🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_هفتاد 🔻 #تبعید_هاجر_و_اسماعیل 🔹 #پس_از_آنکه خداوند، از هاجر، #اسماعی
📘 📖 📝 🔻 🧕🏻هاجر در آن شرایط سخت ، عبایش را به روی سایه خاری که در آن بیابان بود پهن کرد و 👶🏻 در سایه آن نشست و به و فکر کرد به او آرامش میداد. ناگاه اظهار کرد. 👶🏻کودک به پشت روی زمین افتاده و را به زمین می‌سایید، گویی از سنگ و خاک یاری می‌طلبید. ↩️ در چند قدمی آنها دو کوه کوچک ( ⛰️ و ⛰️) بود، 🧕🏻هاجر را روی ⛰️ دید و وقتی به سویش شتافت، دید که 🔸و 💧 را روی 🏔 دید و به سویش شتافت ولی آن هم بیش نبود.😟 🔹این رفت و آمد تکرار شد. در حالی که به کودکش👶🏻 می‌نگریست و دید امیدش از هر سو بسته است 😢 به سوی فرزندش آمد تا در او در نزد کودکش باشد.😔 ↩️ تا به کودک نزدیک شد دید 👣 آب زلال💧 و گوارا پیدا شده است.😲 🧕🏻هاجر بسیار خوشحال شد😃 و رو به آب گفت؛ 🍃« » یعنی👈🏻 ✨«ای آب آهسته باش»✨ ↩️ازاین روآن چشمه را زمزم نامیدند.✔️ 🔸 از آب و نشاط یافتند.😃 ⏳ طولی نکشید که از دور وجود آب را کردند و دسته دسته به طرف آن آمدند تا از آن بیاشامند.✔️ 🔹 نخست طایفه « جرهم» را که در آن نزدیکی سکونت داشتند و 🧕🏻هاجر تمام ماجرا را برای آنان بیان کرد.✔️ 🔸کم کم و به سوی مکه🕋 به راه افتادند و کم کم بیابان سوزان🏜️ مکه روز به روز و تبدیل به گشت.✔️ 🧕🏻هاجر که از مواهب و روزی‌های الهی برخوردار شده است.🤲🏻 👦🏻اسماعیل کم کم بزرگ شد🧔🏻 و زندگی آنها رونق یافت 👴🏻و ابراهیم نیز نوردیده‌اش اسماعیل و از هاجر به مکه می آمد و دوباره باز می‌گشت.✔️ ⏳ و طولی نکشید که هاجر به پیوست و اسماعیل یگانه مونس خود را از دست داد.😔⚰ ↩️اسماعیل نیز دختری را بنام🧕🏻« »به همسری‌برگزید.💑 🔸هنگامی که اسماعیل به رسید، ابراهیم از همسر خود ساره که تقاضای از ابراهیم و پروردگار کرده بود شد که او را نامیدند.✔️✨ ادامه دارد.... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وهجدهم 🔻 #نگرانی_مریم_و_سفر_به_دور_دست 🔹چندین ماه گذشت و مریم در
📘 📖 📝 🔻 ☝️🏻بی تردید ، تا حدی ناراحتی های 😔او را کم می کرد، و او را می ساخت که خاطر پریشانش آسوده😌 گردد 🔹او همواره امید به یعنی زمان بعد از زایمان فکر می کرد🤔 که نوزاد خود می تواند دلیلی بر او باشد ☝️🏻چرا که فرشته خدا به او خبر📜 داده بود که فرزندی از تو به دنیا می آید که در سخن می گوید.😟 ☝️🏻و آیا این ، دلیلی بر بی گناهی او نبود؟🤨 🔸 قطعا چنین بود، زیرا چنین کودکی خود بهترین بر پاکی مریم بود.✅ 🔸بالاخره زمان وضع حمل فرا رسید✔️ و مریم درد زایمان را احساس کرد😣. ✨ مریم بی درنگ از شهر خارج شد و سر به 🏜گذاشت تا دور از مردم👥 فرزند خود را به دنیا آورد. ☝️🏻تا اینکه درد زایمان او را به سوی تنه 🌴 کشانید. 🦋گفت؛ ای کاش من از این پیش و از صفحه عالم به کلّی نامم فراموش شده بود😔. 🔹در آن بیابان مریم و و بدون یار و مددکاری که در هنگام وضع حمل به او کمک کند و باعث تسکین دردش شود.😢 ⏪پس، از زیر پای او فرشته ای ( )، مریم را ندا داد که؛ 🌺 غم مدار🙂، پروردگارت از زیر قدم تو جاری کرد. ✋🏻ای مریم شاخ درخت خرما 🌴را حرکت بده تا از آن برای تو فرو ریزد. ☝️🏻و تناول کن و از این چشمه آب بنوش و چشم خود را به روشن دار.😊 ☝️🏻در نهایت مریم و مشقت بار😖 وضع حمل را چشید و فرزند خود را در محیطی باز و در زیر آسمان صاف به دنیا آورد.😊 ✨و به این ترتیب به قدرت الهی از مادری و چشم به جهان گشود. ☝️🏻وقتی کودک به دنیا آمد، مریم به بازگشت. *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 ☝️🏻بی شک سبز شدن 🌱 ، دلیلی محکم✊🏻 بر بی گناهی مریم و او بود و این می توانست راه تهمت دروغگویان و عیب جویان را سد کند🚧. 🔹ولی این معجزه تنها برای آن دسته 👥کارساز است که در آن مکان و در کنار نخل با مریم روبرو👀 می شدند،☝️🏻 اما چنین نبود و در آن زمان مریم تنها بود و کسی آن صحنه را .❌ 😈ابلیس که باخبر گشت به دنیا🌍 آمده است به جستجوی🧐 پرداخت☝️🏻 وقتی او را با مریم در وسط یافت دور تا دورش را گرفته بودند و اجازه ورود به شیطان را ندادند❌. 😈 شیطان پرسید؛ عیسی کیست؟ ✨ بار دیگر شامل حال مریم شد و ندایی تازه از سوی به او رسید که: 🌺گفتند؛ او مثل است بدون پدر به دنیا آمده است.☑️ ☝️🏻اگر کسی از را که دیدی به او بگو که من برای خدا نذر 🤫کرده ام و با هیچکس امروز هرگز سخن نخواهم گفت. 🦋مریم با شنیدن این ندا با 😌تمرکز از دست رفته خود را باز یافت و قوای💪🏻 باقیمانه خود را به کار گرفت و در حالیکه را در آغوش گرفته بود به طرف قریه و قبیله👥 خود به راه افتاد. 🔹با ورود مریم به شهر، خبر📢 او منتشر شد و چون مردم، او را با دیدند،👀 زبان به او گشودند و هرکس تهمتی زد و ناسزایی گفت😒. 👥آنها در و او شدت عمل به خرج دادند. برخی را بخاطرش می آوردند و بزرگواری اصل و نسب او را تذکر می دادند.🤨 ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐