eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_شصت_و_پنجم 🔻 #ابراهیم_در_آتش 🔸ابراهیم همچنان ثابت و #استوار #بی‌آنکه
📘 📖 📝 🔻 🔹سپس به آزر رو کرد و گفت؛ 🤴: «ای آزر، به راستی این فرزند خوانده‌ات چقدر در پیشگاه خدا، و است.» ↩️آنگاه به سوی 💐 نگریست و فریاد زد؛ 🤴: ، بگو بدانم از این همه آتش🔥 ❓ 🍃ابراهیم در پاسخ گفت؛ ‌‌‌✨ مرا از آن .✔️✨ 👥مردم با دیدن👀 این به حدّی 😲 و شدند که نزدیک بود در مقابل دعوت ابراهیم شوند و او را به خویش برگزینند و چیزی نمانده بود برای از او گردند، 🔸 برخی از آنها، را بر قبول حق و 👈🏻 دسته‌ای دیگر مخالفین ابراهیم به آنان 🤕 برسانند. ↩️ فقط عده‌ای انگشت شمار به ابراهیم آوردند و ایمان خود را از مردم پنهان کردند تا و آزار نمرودیان گریبان آنان را نگیرد. *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🔹 که با دیدن👀 صحنه -آتش🔥 در برابر قوم خود شکست خورده بود، با خدای ابراهیم، ، ↩️به همین خاطر تا به بالای آن برود و به 🌥 نزدیک شده و با خداوند مبارزه نماید😐 ☝🏻 خداوند با 🌪برج او را درهم ریخت.✔️ 🔸 راه دیگری را برای مبارزه انتخاب کند، 👈🏻 لذا تصمیم گرفت با 🦅و که به آنها وصل کرده بود خود را به ⛅️ نزدیک کند و با خداوند .⚔ ↩️ گویند آنقدر بالا رفته بود که 🌎 را همچون می دید، ولی به زمین بازگشت و دوباره شکست خورد.✔️ 📖قرآن در سوره نمل آیه 27 میفرماید: 📖✨« (همانند بت پرستان سرکش) مکرها و نمودند، ولی پایه‌های ساختمانشان را کرد و سقف آن را به رویشان 🏚 ساخت».✔️ ادامه دارد....... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_ویازدهم 🔻 #حضرت_موسی_علیه‌السلام 🌷می کنم آغاز با نام کریم
📘 📖 📝 🔻 🔷 در مصر زندگی می کرد و چوپانی🐑 بود و خداپرست نیز بود، ✔️ 🔸 او یک دختر👧🏻 و یک پسر👦🏻 به نام داشت و باز همسرش باردار🤰🏻 بود که شبی🌌 طفلش به دنیا آمد🤱🏻 ↩️ و چون از مطلع شدند، طفل را مخفی کردند 👈🏻 نگهداری او خیلی دشوار😥 بود و هر لحظه ممکن بود به برسد، در این‌باره خیلی فکر🤔 کردند و عاقبت که👇🏻 ✨«او را در گ‌ای بگذار و سپس در رودش🌊 افکن تا آب او را به کرانه اندازد و دشمن من و دشمن موسی او را برگیرد و مهری💕 از خودم بر تو افکندم☝️🏻 تا زیر نظر من پرورش یابی و تو را پروردم✔️ ✋🏻مترس و اندوه مدار ❌که ما او را به تو باز می گردانیم✔️ و قرار می‌دهیم.😊 *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*- 🔻 🌿 فرا رسید و هرچه نزدیک تر می شد مادر موسی (یوکابد یا یوخابید) نگران تر 😥می شد. 🌱 که آثار حمل در یوکابد آشکار نباشد ❌ ↩️از سویی یوکابد با قابله‌ای دوست بود. کسی را به دنبال قابله فرستادند، قابله آمد و او را .👌🏻 👶🏻نوزاد 👥 متولد شد. ✔️ 🔹در این هنگام ✨ مخصوصی از چهره موسی درخشید که بدن قابله به لرزه افتاد، ☝️🏻 همان دم قابله گفت؛ «تصمیم🤔 داشتم را به مأموران خبر دهم ولی او چنان بر قلبم ❤️چیره شد که مویی از او کم شود.»😊 ♦️ از خانه بیرون آمد و او را دیدند 👀و به خانه مادر موسی وارد شدند. و دستپاچه😱 شدند و موسی را در انداختند. 💂🏻‍♂ وارد شدند و جز تنور آتش چیزی ندیدند😑 و شده از خانه خارج🚶🏻‍♂ شدند. ☝️🏻در این لحظه 😭 نوزاد از تنور بلند شد. مادر به سوی تنور رفت و دید 👀که خداوند را بر موسی 🌸 ساخته است. 🧕🏻مادر که از صدای گریه 😭نوزاد نگران شده بود که نکند متوجه او شوند دست به 🤲🏻بلند کرد و از خدا خواست که چاره ای دیگر پیش روی او بگشاید و با الهام او را از نگرانی😔 حفظ گرد و در چنین آمد؛⬇️ 💫« او را شیر 🍼بده و هنگامی که بر او ترسیدی وی را در 🌊 بیفکن و نترس و غمگین مباش که ما او را به تو و او را از قرار می‌دهیم.✅»💫 🔸 بعد از این جریان نزد نجاری رفت و دستور ساخت یک به شکل تابوت⚰ را داد. 👤 از موضوع نوزاد آگاه گشت و نزد جاسوس فرعون رفت اما به☝️🏻 امر الهی بر زبان او زده شد و سخن بگوید😐 و هرچه تلاش کرد حرفی نزد، نیز او را به باد کتک گرفتند و از قصر بیرون انداختند.😏😁 ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐