#یادداشت_روز_نوزدهم
#در_باب_طلبگی
#سنگ_نانوایی_یا_گدازه_آتشفشان
وقتی نان سنگک را از تنور نانوایی بیرون می آوریم سنگ های چسبیده به آن چنان داغ و سوزان است که با دست نمی توانیم آن ها را از نان جدا کنیم. حق هم همین است تا چنین داغ نباشد، نمی توانیم با آن نان بپزیم و طبیعتا اثری نخواهد داشت. اما به مرور وقتی از تنور #فاصله می گیرد، #سرد می شود و دیگر با سنگ بی خاصیت باغچه تفاوتی ندارد. مگر اینکه سری با آن بشکنیم و شیشه ای با آن خرد کنیم. برای همین است که نانوا قبل از هر چیز باید تنور را روشن کند تا ساعتی بعد بتواند نانی بپزد و دست خلق الله بدهد.
از طرفی #گدازه_آشتفشان وقتی حتی زیر زمین است همه نگرانند که چگونه آن را #خاموش کنند و از گداختگی او در امان بمانند. با اینکه _اقیانوس_ها_آب این گدازه را فرا گرفته، اما هسته زمین خاموش نمی شود و به طریقی راه بیرون ریختن گدازه هایش و #سوزاندن همه چیز را که بر سر راهش باشد پیدا می کند. و این شیوه را میلیون ها سال است که در پیش گرفته است و حتی #خیال_سرد_شدن هم ندارد.
ما در #طلبگی سنگ داغ نانوایی هستیم که آتش زیر و بالای تنور نانوا ما را #داغ کرده است یا گدازه ای هستیم که از دل زمین می جوشد و گرمایش را از خودش گرفته و چیزی آن را سرد نمی کند؟ آیا ما در #مسیر_طلبگی منتظر #انگیزه بخشی #دیگران هستیم تا در ما حرکتی ایجاد شود و تکانی به خودمان بدهیم و چون جرقه ای بدرخشیم و باز خاموش شویم تا شاید باز کسی پیدا شود و جرقه ای در ما بگیراند. یا همچون زمین، #آتشی_در_دل داریم که هیچ خاموش کننده آتشی حتی اقیانوس ها آب نمی تواند آن را سرد و خاموش کند.
در #مسیر_لغزنده، پرپیچ و خم و #طولانی طلبگی اگر برای عبور از پستی ها و بلندی ها آتش درون ما روشن نباشد و برای حرکت نیاز به سوخت و #انگیزه_بیرونی داشته باشیم، باید بدانیم که زمانی فرا می رسد که اطراف ما به جای سوخت رسان ها و انگیزه بخش ها، دست اندازها، #سرعتگیرها و #سرد_کننده ها فراوان خواهد شد آن گاه دیگر قدرتی برای حرکت در درون ما نخواهد بود که بتوانیم راه را ادامه دهیم و به #مقصد_مقصود برسیم.
@masirtalabe