eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.3هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
1هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
صلی‌الله‌علیه‌وآله دو عیسی دم دو موسی ید دو حسن خالق سرمد یکی صادق یکی احمد یکی عالی یکی اعلا یکی بنیانگر مکتب یکی آرنده ی مذهبی یکی انوار را مشعل یکی اسرار را گویا یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا یکی نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا رسد آوای قال الصادق و قال رسول الله به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه دو تن اما چو ذات یک تا هر دو بی همتا محمد کیست جان جان جان عالم خلقت که گر نازی کند در هم فرو ریزد همه دنیا محمد کیست روح پاک کل انبیا در تن که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا محمد کیست مولایی که مولانا علی گوید منم عبد و رسول الله بر من رهبر و مولا محمد از زمان ها پیشتر می زیست با خالق محمد از مکان پیموده ره تا اوج او دانی محمد محور عالم محمد رهبر آدم محمد منجی هستی محمد سید بطحا محمد کیست آنکو بوده قرآن دفتر مدحش که وصفش را نداند کس به غیر از قادر دانا محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
سلام ما به کمال و صداقت صادق درود ما به کلام و فقاهت صادق درود پیرو احمد به مکتب جعفر سلام شیعه ی حیدر به حضرت صادق سلام ما به دیار شرافت و عزت درود ما به بقیع و به تربت صادق نشسته ام که سرایم جمال قرآن را حدیث و فقه و کلام و روایت صادق قلم شکسته سر از مدح وسعت دریا زبان فتاده به لکنت ز هیبت صادق چه گویم از قمر و از شهاب و از خورشید چگونه دم زنم از قدر و شوکت صادق نگاه عقل ز عزّ و جلال او حیران چگونه لب بگشایم به صحبت صادق نظام و مکتب توحید و دولت قرآن حیات تازه گرفت از فراست صادق گرفته توشه هزاران هزار دانشجو ز خرمن برکات و فضیلت صادق چه رنج ها که کشید آن امام جاویدان چه ظلم ها و جفا شد به ساحت صادق دریغ و درد که نامردمان عصیان گر ز بغض و کینه شکستند حرمت صادق دوباره خانه ی زهرا دچار آتش شد به روزگار پر از درد و محنت صادق به قوم بد صفت کینه توز نفرین باد که سوخت سینه ی مهر و محبت صادق دلم گرفته،سراپا گداز و اندوهم نشسته ام به عزا در شهادت صادق غریب بود و غریبانه تر ز دنیا رفت فدای مضجع بی شمع و غربت صادق خدا کند که شود از عنایت یزدان نصیب محسن صافی زیارت صادق 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ یا صادق آل عبا از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت من سفره‌ ام کباب، به غیر از جگر نداشت ” ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم ` جز داغ دل، نصیب، جگر بیشتر نداشت بردند اگر به بزم عدو نیمه‌ شب مرا آنجا یزید و چوب تر و تشت زر نداشت از کودکانِ لرزه به پیکر فتاده‌ام یک تن امید دیدن روی پدر نداشت گویی مدینه رسم شده خانه سوختن سهمی دگر ز مادر خود این پسر نداشت غم نیست خانه‌ام اگر آتش گرفت، شکر گر خانه سوخت، فاطمه‌‌ای پشت در نداشت 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
نوحه‌شهادت‌امام‌صادق‌علیه‌السلام.mp3
138K
◾️ نوحه شهادت امام صادق علیه‌السلام کشته شده صادق آل پیمبر صاحب عزا احمد و زهرا و حیدر واویلا واویلا واویلا واویلا با خون دل نوشته شده واویلا قرآن ناطق کشته شده واویلا واویلا واویلا واویلا واویلا غمهای عالم به دل ما نشسته حرمت شیخ الائمه شد شکسته واویلا واویلا واویلا واویلا اشک غم از دیده او می چکیده نیمه ی شب در پی مرکب دویده واویلا واویلا واویلا واویلا غربت و تنهائیش ارث مادر بود از ماتم کربلا دیده اش تربود واویلا واویلا واویلا واویلا چشم من و کرم حضرت صادق جان فدای حرم حضرت صادق واویلا واویلا واویلا واویلا 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ اشعار شهادت امام صادق (علیه‌السلام) باز گرفته دلم برای مدینه باز نشسته دلم به پای مدینه شکر خدا عاشق دیار حبیبم شکر خدا که شدم گدای مدینه بال فرشته است، سایبان قبورش بال فرشته است، خاک پای مدینه در کفنم تربت بقیع گذارید صحن بقیع است، کربلای مدینه کرب و بلا می­شود دوباره مجسم تا که به یاد آورم عزای مدینه دست من و لطف دست با کرم تو جان به فدای بقیع بی‌حرم تو سنّ تو، قدّ تو را کشیده خمیده؟ یا که خداوند آفریده خمیده؟ منحنی قدت از کهولت سن نیست شاخه ی سیبت ز بس رسیده، خمیده بس که غریبی تو ای سپیده محاسن شیعه اگر چه تو را ندیده، خمیده نیست توان پیاده رفتنت ای مرد پس به کجا می روی خمیده، خمیده هر که صدای تو را میان محله وقت زمین خوردنت شنیده، خمیده در وسط کوچه ها صدای تو این بود مادر من، مادر شهیده، خمیده کیست که دارد تو را ز خانه می‌آرد؟ در وسط کوچه ها شبانه می‌آرد؟ وقتی درِ خانه در برابرت افتاد خاطره ای در دل مطهرت افتاد مرد محاسن سپید شهر مدینه کاش نگویی چگونه پیکرت افتاد گرم خجالت شدند خیل ملائک حرمت عمامه ات که از سرت افتاد راستی این کوچه آشناست، نه آقا؟ یعنی همین جا نبود مادرت افتاد؟ تکیه زدی تا تنت به خاک نیفتد حیف ولی لحظه‌های آخرت افتاد... 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ مصیبت امام صادق علیه‌السلام تمام عمر به لطف خدای حضرت صادق نشسته ایم به زیر لوای حضرت صادق قسم دهیم خدا را به جعفربن محمد که اشک چشم دهد در عزای حضرت صادق رواست سر بگذارم به روی خاک بقیع و... ز دیده اشگ ببارم برای حضرت صادق فدای غربت و مظلومیَش ، که سجاده کشیده خصم ، از زیر پای حضرت صادق خدا زابن ربیع نگذرد که رحم نکرد و... نرفت چند قدم پا به پای حضرت صادق خدا ز ابن ربیع نگذرد که بی ادبی کرد به حال سجده و «یارَبّنا»ی حضرت صادق خدا زابن ربیع نگذرد ، که بی ادبی کرد به نام مادر درد آشنای حضرت صادق زخانه با سر و پای برهنه می بَرد او را خدا کند که بمیرم برای حضرت صادق دوان دوان پی مرکب به سمت دارالاماره فدای غربت آقا ، فدای حضرت صادق نفس نفس زد و یک لحظه یاد مادرش افتاد چکید اشگ غم از چشم های حضرت صادق همینکه شعله‌ی آتش بلند شد ز حریمش رسید ناله‌ی واویلتای حضرت صادق به گریه گفت حسیناً و ما نَسیتُ حسیناٰ شد آستانه‌ی در نینوای حضرت صادق ــــــ شکست حرمتش اما نخورد سنگ به رویش شکست حرمتش اما نه استخوان گلویش شکست حرمتش اما نشد شکسته جلالش نرفت دست حرامی به سمت اهل و عیالش سر مطهر اورا کسی به نیزه ندیده فدای خواهر مظلومه ای که ناله کشیده «سری به نیزه بلند است در برابر زینب» «خدا کند که نباشد سر برادر زینب» 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
مردی که جبریل امین در محضرش بود دریای علمش هدیه ی پیغمبرش بود نام شریفش اسم نهری در بهشت است خلد برین هم جلوه ای از مظهرش بود فقه و کلام و منطق و عرفان و حکمت این چشمه ها جاری ز چشم کوثرش بود وقتی که در میدان دین آماده می شد تازه زمان رزم و فتح خیبرش بود هر احتجاجش چشم ها را خیره می کرد تیغ کلامش ذوالفقار دیگرش بود حتّی به همراه هزاران طالب علم «نعمان ثابت»*پای درس منبرش بود هارون مکّی ها کجا بودند آن روز روزی که دست شعله سدّ معبرش بود فرزند ابراهیم را آتش نسوزاند این معجزه از معجزات محشرش بود یاد مدینه بود و عکس آتش و دود ... ... دائم میان قاب چشمان ترش بود پای پیاده، پشت مرکب، آه افتاد آثار افتادن به روی پیکرش بود شکرخدا چشمی به ناموسش نیفتاد شکرخدا که بین حجره همسرش بود مویی نشد کم از سر اهل و عیالش هر چند که بغضی درون حنجرش بود در آن شلوغی روضه می خواند اشک می ریخت اشکش برای عمّه های مضطرش بود او بیشتر یاد رقیّه بود آن جا این روضه ها هم حرف های آخرش بود: از کاروان جا مانده بود و اندکی بعد ... ... با تازیانه زجر، بالای سرش بود یک دست خود را حائل سیلی نمود و یک دست دیگر هم به روی معجرش بود آتش، هجوم ناگهانی، درد پهلو این ها همه ارثیه های مادرش بود 🔆 کانال 🆔 @heydariam_heydari110 🆔 @mohmmad_khorramfar
بقیع ! باز کن آغوش روح پرور را که در برت بِکِشی میهمان آخر را   بقیع ! غسل زیارت کن و ضریح بساز که بوسه‌ها بزنی پیکری مطهر را   بقیع ! این تنِ مولای سالخورده‌ی ماست بگیر در بغل آرام یاس پرپر را   بدان که شرح غم این غریب دشوار است غمی که کاسه‌ی خون کرد دیده‌ی تر را   بمیرد آنکه در این سنّ و سال، زهرش داد که آتشی زد و سوزاند، پای تا سر را   شرار زهر شبی را به خاطرش آورد که دید شعله‌ی بر چار چوبه‌ی در را   میان دود، درِ خانه با لگد وا شد که باز زنده کند روضه‌های مادر را   چه ضربه‌ای که سَر و روی میخ را خون کرد شکست شیشه‌ی عمر عزیز حیدر را   بقیع ! روضه‌ی شیخ الائمّه سنگین است ولی بیا که بگویم از این فراتر را   چه گویم از شب و پای برهنه‌ی آقا؟ که زنده کرد عزای سه ساله دختر را   گمان نکن که تمام است مقتل‌ الصّادق بقیع ! گوش بده حرفهای آخر را   به قصد کُشتنش آن شب که تیغ بالا رفت خدا رساند پیِ یاری‌اش پیمبر را   همین رسول خدا دید شمر ملعون را که بُرد زیر گلوی حسین خنجر را   تلاش کرد، ولی جای بوسه را نَبُرید به زورِ پا زد و گرداند پاره‌ پیکر را 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ در رثای شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام ای خوشه‌ای ز خرمن فیضت تمام علم! با منطق تو اوج گرفته مقام علم با صد زبان به علم کلامت، سلام علم هر جا که علم بود، تو بودی امام علم تو وارث کمال و جلال محمّدی مصداقِ صدق و صادقِ آل محمّدی آیینۀ تمامِ کمالات روی توست یادآور رسول خدا خلق و خوی توست دارالشفای هر دل بیمار، کوی توست گلواژه‌های وحی، پر از رنگ و بوی توست بی‌منطق رسای تو قرآن زبان نداشت بی‌همت تو دین، شرف جاودان نداشت توحید معتبر شده از اعتبار تو گلخانۀ وسیعِ امامت، بهار تو «بحرالعلوم»، قطره‌ای از جویبار تو «شیخ مفید»، لاله‌ای از لاله‌زار تو «طوسی» و «مجلسی» و «صدوقت» سه آیت‌اند با نور دانش تو چراغ ولایت‌اند... با آنکه خاک پاکِ مدینه دیار توست ویرانۀ بقیعِ دلِ ما مزار توست تا روز حشر، سینۀ ما دغدار توست هر شیعۀ شکسته‌دلی اشکبار توست... ای آفتاب، زائر صحن و سرای تو! خاموش شد چگونه صدای دعای تو؟... 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را به کوه طور ببین سجده‌ی شقایق را امام پنجم شیعه پدر شد و حالا گرفته در بغل خویش امام صادق را ز گوشه‌ی لبش, از خنده اش عسل ریزد به جای نقل, خدا بر سرش زُهَل ریزد مدینه بود و شبی مثل ماه, نورانی شبی که گشت زمان غرقِ نور افشانی شبی که حضرت باقر لبش شکوفا شد نداشت مثل همان شب مدینه دورانی خبر رسید ملایک به شور آمده‌اند ز عرش روی زمین سمت نور آمده‌اند مدینه شاهد مولود بی‌نظیر شده عروس حضرت زهرا به او اسیر شده به کف گرفته علوم تمام عالم را مرید جاذبه هایش ابابصیر شده کرامت و حسناتش شبیه حیدر شد بلاغتِ نفسش هم, زُراره پرور شد تولدش خبر از نورگستری دارد شرافت قدمش ذره پروری دارد ملائکه همه در عرش یک صدا گفتند عروس حضرت زهرا چه گوهری دارد چه گوهری, که ربوده است قلب عاشق را به صولتش زده حق مُهر و مومِ حاذق را کرشمه‌های نگاهش بهشت می‌سازد برای دلشده‌ها, سرنوشت می‌سازد خودش حرم که ندارد, ولی دل ما را شبیه صحن و سرا خشت خشت می‌سازد شمیم عطر تنش بوی یاس را دارد تمام زندگیش بوی ربنا دارد به یمن مقدم صادق, خزان تمام شد و رسیده موسم شادی و, غم حرام شد و رسیده‌اند همه بهر تهنیت از عرش مسیر خانه اش امروز ازدحام شد و همینکه بوسه ز پایش فرشته می‌چیند ترانه روی لب جبرئیل می‌شیند رسید و جامعه را شیعه کرد و انسان کرد مطیعِ امر خدا را شبیه ِ سلمان کرد لطافت از نفحاتش چکید و, عالم را به خلصت نبوی یک شبِ مسلمان کرد رسید و داد خدا دست او شفاعت را نوشته‌اند به خاک رهش هدایت را نوشته‌اند به وصفش شفاعتش حتمی است گدا که داشته باشد کرامتش حتمی است به ما که شیعه‌ی اثنی عشر شدیم, حتماً به حشر و محشر کبری عنایتش حتمی است مسیر خانه اش از آسمان گذر دارد بدیهی است که از عرش هم خبر دارد 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
آتش فتنه چه داغی سرِ داغت می‌ریخت! سر زده از در و دیوار به باغت می‌ریخت خانه‌ات بی‌خبر از اشک زلالت می‌سوخت چه بگویم! دلِ همسایه به حالت می‌سوخت پشت مرکب، چه غریبانه کشاندند تو را پا برهنه سرِ بازار دواندند تو را پشت مرکب، رمق اندک پایت افتاد سرشناس همه‌ی شهر، عبایت افتاد! ارثی از مرثیه‌اش بُردی و گفتی: مادر وسط کوچه زمین خوردی و گفتی: مادر هیچ کس بغض تو را، مونس و غمخوار نشد کربلا، کارِ خدا بود که تکرار نشد حُرمت مویِ سپید تو شکسته‌ست، قبول تو یداللهی و دستان تو بسته‌ست، قبول باز هم شکر! به عمامه‌ی تو دست نخورد حرف غارت نشد و جامه‌ی تو دست نخورد زخمی نیزه‌ی هر بی‌سر و پایی نشدی بی‌کفن مانده‌ی گودال بلایی نشدی باز هم شکر! به خلخال نگین باقی ماند اهل‌بیت حَرمت پرده نشین باقی ماند با دلی سوخته از غصه لبالب نشدند دخترانت ملأعام معذب نشدند 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
میان آتش نمرود پیکرِ تو نسوخت شبیه‌مادرمظلومه‌ات‌ پرِ تو نسوخت اگرچه‌از سر دوشت‌کشیده‌شد؛امّا هزار شُکر عبای مُطهّرِ تو نسوخت تو با کهولت‌ سِن،پابرهنه،در دل شب به‌حیرتم‌دلِ‌خصمِ‌ستمگر‌ِ‌‌‌ تو نسوخت؟ اگر‌چه‌ سوخت‌درِخانه‌ی‌تو در آتش هزارشُکردرآن‌بین‌همسرِ تو نسوخت پی‌طواف‌تو شعله به خانه وارد شد شبیه‌کعبه‌ولی‌پای‌تا‌ سرِ تو نسوخت اگرچه‌ زهر‌ تورا آب کرد همچون شمع در آفتاب ولی جسم لاغر تو نسوخت سه‌بار تیغ به رویت کشید آن نامرد ولی ز کُندی خنجر که حنجرِ تو نسوخت نرفت راس شریف تو بر سرِ نیزه ازاین‌طریق‌دلِ‌خون‌خواهرِ تو نسوخت به‌ دست‌ دشمن‌تو بود تازیانه ولی به ضرب آن کمر و کِتف دخترِ تو نسوخت نریخت‌بعدِتوآتش‌کسی‌به فرق‌ سرش دگرعمامه‌ی‌مُوسی‌بن‌جعفرِ تو نسوخت هزار مرتبه باقی‌ست‌جای‌شُکرش‌ که از اهل‌بیت‌تو یک‌تن‌ برابر‌ِ تو نسوخت 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar