#با_فاطمه_علیهاالسلام
#20جمادی_الثانی
#اشعار_فاطمی
روزی که از تجسم امکان خبر نبود
روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود
حتی مجال لحظه برای گذر نبود
جز نور احمد از دم خالق اثر نبود
در ظلمتی که صبر ملک را ربوده بود
شد نور پاک فاطمه روشنگر وجود
زهرا رسید و نور جهان را فرا گرفت
در آسمان تجلی توحید پا گرفت
ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت
این نور محض را به بغل مصطفی گرفت
احمد که بوده نور رخش روح کائنات
کامل نبود بی گل او گلشن حیات
عالم در انتظار هبوط فرشته بود
حوریه ای که نور، گِلش را سرشته بود
خاکی که از شعاع الهی برشته بود
دست قضا به نامه ی این گُل نوشته بود
این آفتاب جلوه ای از نور سرمد است
این نسترن ملیکه ی باغ محمد است
کوثر، یکی از آن همه الطاف داوری است
او مریم است و لایق شأن پیمبری است
چون آفتاب، سُنت او ذره پروری است
قرآن ناطق است که از هر بدی، بری است
قدیسه هست و بانوی ملک قداست است
قدرش فراتر از شب قدرِ فِراست است
دختر که بود ام ابیها لقب گرفت
همسر که شد حبیبه ی یکتا لقب گرفت
مادر که گشت سرور زن ها لقب گرفت
در زندگی یگانه ی دنیا لقب گرفت
با آنکه درک شوکت او کار خاتم است
فرصت برای شرح مقامات او کم است
دنیا مجال نیست که او بی نهایت است
هر نکته از کرامت او صد حکایت است
این شاعرانگی سندش در روایت است
روز ظهور فاطمه، صبح قیامت است
آن روز قدر فاطمه فهمیده می شود
با حکم او بساط جزا چیده می شود
روزی که چشم ها همه حیران رحمت اند
یک مشت دلسپرده به دنبال فرصت اند
حتی پیمبران که بزرگان امت اند
چشم انتظار شافع روز قیامت اند
زهراست آنکه کار شفاعت به دست اوست
آری که اختیار قیامت به دست اوست
ای سیب دلربا که نصیب علی شدی
محبوب مصطفی و حبیب علی شدی
با گوشه ی نگاه طبیب علی شدی
در شورش زمانه، شکیب علی شدی
نامت کنار نام خداوند خورده است
جان علی به جان تو پیوند خورده است
در مردمی که جهل به آن ها سوار شد
دختر به گور کردنشان افتخار شد
تو آمدی و عزت زن آشکار شد
این روح غرق عاطفه، صاحب وقار شد
در مکتبی که نام تو در صدر نام هاست
یک زن، تجلی صفت رحمت خداست
خورشید سر گذاشته بر پای شوکتت
جبریل پر کشیده به بام ارادتت
سجاده چهره سوده به درگاه طاعتت
ایاک نعبد است گواه عبادتت
مادر ندیده ایم به این اوج بندگی
در بندگی نمونه و در کار زندگی
تیغ علی که شهره به هر کارزار شد
خم شد به پای بوسی تو، ذوالفقار شد
برخواست موج و در قدمت آبشار شد
پاییز سمت خانه ات آمد بهار شد
در هر چمن طراوت گل ها به بوی توست
حتی صفای جنت الاعلی به بوی توست
تو آن ملیکه ای که سراپا وقار بود
حوریه ای که چادر او وصله دار بود
همسایه با دعای شبت برقرار بود
آل عبا به محور تو استوار بود
قرآن ناطقی تو و قرآن داورت
بوده است همچون آینه ای در برابرت
ای رشک ساکنین جنان بیت ساده ات
دست قضا و پای قدر در اراده ات
زرین رکاب چرخ غلام پیاده ات
صبر وحیا دو ویژگی فوق العاده ات
صبر تو در مسیر خدا بی نظیر بود
سعی تو داد خواه امیر غدیر بود
روزی که خطبه خواندی و قرآن زبان گرفت
جان دادی و به سعی تو اسلام جان گرفت
آهی کشیدی و نفس آسمان گرفت
آهت رسید و دامن طاغوتیان گرفت
این ننگ بر حکومت شان ماند تا ابد
باید که شرح داغ تو را خواند تا ابد
می سوختی هرآینه، پروانه شاهد است
دستاس گریه کرد به تو، شانه شاهد است
بر غربت تو گریه ی مردانه شاهد است
از چاه آب آوری و خانه شاهد است
وقتی به سمت چاه می افتاد راه تو
بالا می آمد آب، به شوق نگاه تو
روزی که کارنامه ی اسلام دود شد
سکان دین اسیر هوای یهود شد
بی حرمتی، جوابِ سلام و درود شد
دستت به دستگیری امت کبود شد
راه علی گرفتی و گشتی فدای او
بودی در اوج غربت او آشنای او
#سید_روح_الله_موید
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🆔 @raziolhossein
#با_رسول_خدا صلیاللهعلیهوآله
#عید_سعید_مبعث
#اشعار_محمدی
#27رجب
صدای وحی میرسد به گوش احمد امین
صدا بلند تر شود برای بار دومین
زمان به شوق میدود، سکوت میکند زمین
بخوان به نام خالقت که هست رکن دین همین
بخوان و سرفراز کن قبیلهی قریش را
مژده بده سلسله ی جلیلهی قریش را
غار حرا منوّر از جمال کبریاییاش
امین وحی هم شده واله دلرباییاش
منتخب خدا شده شکوهِ مصطفاییاش
محور مهربانی است سینهی خداییاش
سلام میکند به او، خدا و جمله خلقتش
زبان گرفته آسمان، مبارک است بعثتش
شبهه جزیرهای شده مفتخر از کلام حق
کویره تشنهای شده لبالب از پیام حق
به دست مصطفی ببین سلسلهی زمام حق
مژده دهد نبی حق به اولین امام حق
که ای شکوه نام تو جذبهی هر سخن علی!
منم رسول خاتم و تویی وصی من علی!
عبدمناف! فخر کن به آدم ابوالبشر
عبدمطلّب از شرف، تاج گذار روی سر
گشته یتیم مکه بر امت ماسوا پدر
کاش که بود آمنه کنار این پیامبر
به مادرش سلام حق به همسرش سلام حق
خدیجهای که سر نزد لحظهای از کلام حق
خموشای سخنوران ناطق وحی آمده
فضل تمام انبیا از این جناب سر زده
آیهی "لا اله" را بخوان میان بتکده
مگر که نور حق دمد به قلبهای یخ زده
اگر چه از یهودیان به او عذاب میرسد
از آن وجود مهربان صبر و صواب میرسد
خُلق عظیم او دهد پاسخ صد ابولهب
به جز خدا، به جز دعا، نیاورد به روی لب
به صبح روزه گیرد و به شب کند نماز شب
به حیرت اند مشرکان از این وقار و این ادب
که در جواب آن همه بیادبی به محضرش
کند عیادت از کسی که شعله ریخت بر سرش
مردم غم رسیده را مرهم قلب و جان شود
به نور عقل و راستی حامی دختران شود
مدعی برابری به مردم جهان شود
چشم کِشد بلال او که لحظهی اذان شود
صدای خشک و خستهای نوای عشق سر دهد
چو آفتاب جلوهای به چهرهی سحر دهد
بَردهی رنج دیده را به اوج آسمان بَرد
عقیده های شوم را ز خاطر زمان بَرد
به هر کجا که میرود طراوت جنان بَرد
به گوشهی تبسمی دل از بهشتیان بَرد
معجزهی نگاه او به قلب مرده جان دهد
لحن سلامِ گرم او سرشت را تکان دهد
شیوهی جذب کردنش رسالتی است دیدنی
به کودکان کند سلام حالتی است دیدنی
رو به خدا که میکند عبادتی است دیدنی
او و خدیجه و علی، جماعتی است دیدنی
دو آفتاب و یک قمر نور دهد حجاز را
کعبه به خود ندیده است این چنین نماز را
ببین یگانهی بشر قامت خود دوتا کند
ببین علی نوجوان به دوست اقتدا کند
ببین خدیجه این دو را رهبر و مقتدا کند
بگو به دشمن نبی اقامهی عزا کند
از این سه نورِ متصل بقای دین داور است
مثلثی که محورش فاطمهی مطهر است
جان به فدای احمد و هجرت بینظیر او
گشوده شد مسیر دین به سعی چشمگیر او
ببین به لیلة المبیت، کوشش وزیر او
علی که در مباهله بیان شده غدیر او
برای ختم الانبیا همیشه جان نثار شد
علی است جانشین او نه آنکه یار غار شد
غدیر برکه ای بُود ز چشمه سار بعثتش
مدینه قبله گاه شد از آفتاب هجرتش
ظهور مهدی اش شود ادامه ی نبوتش
کوفه زمان مهدی است مرکز حکومتش
طلوع نور مهدی است آفتاب سرمدی
به دست او جهان شود مدینهی محمدی
#سید_روح_الله_موید
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🆔 @raziolhossein