eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶 من جایگاه علامه را در برزخ دیدم! 👈🏼👈🏼 آیت‌الله برای استاد ابوالحسنی (منذر) نقل می‌کردند که آیت الله مرعشی نجفی به من فرمودند: من خیلی عاشق علّامه مجلسی بودم. مخصوصاً وقتی که یاد بیانات علامه می‌افتادم، از اینکه چرا بعضی جرأت می‌کنند و تعبیرات ناروایی را نسبت به ایشان به کار می‌برند، در تعجب بودم. 🍃 یک شب خیلی به حضرت صدّیقه، فاطمه زهرا «سلام الله علیها» متوسل شدم تا در برزخ، مقام علّامه مجلسی را به من نشان دهند. همان شب در خواب دیدم که به «قبرستان وادی‌السلام» رفتم تا برای همه مؤمنین، اساتیدمان و فقهایی که در آنجا هستند فاتحه بخوانم. دیدم وادی السلام یک صحرای بی حّد و حصر است؛ یک بیابان ولکن مملوّ از عمامه! 🍃 همه اهل علم‌اند و گویا من در عالم خواب همه را می‌شناسم: «شیخ کلینی»، «شیخ صدوق»، «شیخ مفید»، «سلّار»، «ابن حمزه» [ره]، بزرگانِ مشهد؛ تمام. حاج شیخی هم که من در این جمع می دیدم «حاج میرزا حسین نوری» [صاحب مستدرک الوسائل] بود. من قبلاً حاج میرزا حسین نوری را درک نکرده بودم اما گویی ایشان را از قبل دیده‌ام و می‌شناسم. دیدم آن جلو، طرفِ قبله، یک دری از خاتَم -که با هیبت و عظمت است - وجود دارد ؛ یک نفر هم کنار آن ایستاده و آن در بسته است. به حاجیِ نوری عرض کردم اینجا کجاست؟ فرمودند: اینجا قطعه‌ای از «وادی السلامِ نجف» است. وقتی نظاره کردم، آثار قبری را ندیدم امّا هوا و فضایِ خیلی خوب و مایه انسی داشت که انسان دوست داشت از آن جدا نشود. 🍃 حاجی نوری فرمودند: ارواح مؤمنینِ شیعه هر جای دنیا که باشند پس از وفات به وادی السلام منتقل می‌شوند و در اینجا تا روز قیامت متنعّم‌اند. امروز پیغمبر اکرم، ائمه اطهار و حضرت زهراء «سلام الله علیهم اجمعین» اذن عام دادند که با نوّابشان ملاقات کنند. پشت این در باغی است که پیامبر اکرم، ائمه و حضرت زهرا [علیهاالسلام] در آن باغ هستند. آن آقایی هم که دمِ در ایستاده، «علاّمه مجلسی» است. ایشان واسطه بین پیغمبر، ائمه و علمای شیعه است. خودِ پیغمبر صلّ الله علیه و آله و سلم به علّامه مجلسی لقب «بابُ الأئمّه» داده‌اند! 🍃 علّامه هم جفت جفت آقایان را صدا می‌کرد: مثلاً «محمد بن یعقوب کلینی و صدوق»، «شیخ مفید و شیخ طوسی»، «سید رضی و سید مرتضی»... آقایان جفت جفت به ملاقاتِ پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌رفتند. من از هول و هیبتِ واقعه‌ای که در آن فضا دیدم از خواب جستم. در این حال به سجده افتادم و خدا را شکر کردم که اگر بخواهم برای همه حوزه نجف و قم از این شمه بگویم، به من لیاقت دادند که باطن مرحوم مجلسی و خدماتی را که به مذهب شیعه نموده ببینم. 🍃 مرحوم آقای مرعشی بعد از نقل این رؤیا می‌فرمود: بعضی‌ها بی‌انصافند و بعضی‌ها هم بیچاره هستند؛ نه تنها مجلسی را نشناختند، خود ائمه اطهار علیهم‌السلام را هم نشناختند. 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @monzer_ir
🍃 فرازهایی از وصیتنامه مرحوم آیت‌الله العظمی ➖ سفارش می‌کنم او را به اینکه لباس سیاهی که در ماه های محرّم و صفر می‌پوشیدم، با من دفن شود. ➖ سفارشش می‌کنم به سجّاده‌ای که هفتاد سال بر آن نماز شب به جا آورده‌ام، با من دفن شود. و سفارشش می‌کنم قرآن کوچکی را که به او سپرده‌ام، به هنگام دفن در دست راست من بگذارد. 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🌿 جلال و جبروت حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها 👈🏼 مرحوم آیت‌اللّه رضوان‌الله‌تعالی‌علیه بارها می‌فرمودند: علّت آمدن من به قم این بود که پدرم، آقا سیدمحمود مرعشی نجفی - که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام، بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت مکاشفه، حضرت علی علیه‌السلام را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می‌خواهی؟ عرض می کند: می‌خواهم بدانم قبر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. ➖ حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم. عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ ➖ حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه‌ی معصومه سلام اللّه علیها عنایت فرموده‌اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها برود. 📚 فروغ کوثر، ص۵۸؛ کریمه اهلبیت، ص۴۴ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 از آیت‌الله العظمی نقل شده است که فرمودند: یکی از علمای نجف اشرف که مدتی به قم آمده بود، برای من چنین نقل کرد که: 🍃 من مشکلی داشتم به رفتم و درد دل خود را به محضر حضرت بقیةالله حجّةابن‌الحسن‌العسکری امام زمان "علیه السلام" عرضه داشتم و از وی خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود. 🍃 برای این منظور، مکرّر به مسجد جمکران رفتم ولی نتیجه ای ندیدم. روزی هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم: مولا جان! آیا جایز است که در محضر شما و منزل شما باشم و به دیگری متوسّل شوم؟! - شما امام زمان من می باشید آیا زشت نیست با وجود امام، حتّی به علمدار کربلا قمر بنی هاشم "علیه‌السلام" متوسّل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟! 🍃 از شدت تأثّر، بین خواب و بیداری قرار گرفته بودم. ناگهان با چهره‌ی نورانی قطب عالم امکان حضرت حجةابن‌الحسن‌العسکری روحی فداه مواجه شدم. - بدون تأمل به حضرتش سلام عرض کردم، حضرت با محبّت و بزرگواری جوابم را دادند و فرمودند: 🍃 نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمی‌شوم که به علمدار کربلا متوسّل شوی، بلکه شما را راهنمایی هم می‌کنم که به حضرتش چه بگویی! چون خواستی از حضرت اباالفضل "علیه‌السلام" حاجت بخواهی، این چنین بگو: یا اباالغوث ادرکنی... 📚 کتاب کرامات العباسیه سلام‌الله‌علیه، ص۱۹۱ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ 👈🏼👈🏼 علامه متتبع آیت‌الله العظمی مرعشی (صاحب شرح و تعلیقات احقاق الحق) می‌فرمودند مرحوم میرحامد حسین کتابی از کتب اهل‌سنت را نداشت و پس از تفحص گفتند که این کتاب نزد عالم قریه (رابوق) که بین مکه و مدینه است می‌باشد. ➖ پس میرحامدحسین از آن عالم سنی تقاضا کرد که آن کتاب را به عنوان فروش یا امانت به وی بدهد و آن عالم سنی قبول نکرد. پس میرحامد حسین به قصد مکه حرکت کرد و بعد از مناسک حج به قریه رابوق آمد و به‌طور ناشناس بر آن عالم وارد گردید و آن‌چنان وانمود کرد که مسافری است و می‌خواهد چند روزی در آن قریه بماند. ➖ پس آن عالم خوشحال گردید و نسبت به میرحامد حسین اظهار محبت نمود و او را نزد خود نگاه داشت. وقتی شب فرارسید میرحامد حسین گفت من خیلی دوست دارم در موقع خواب مطالعه کنم تا به خواب روم و قرآنی بالا سرم باشد که از خیال و افکار متفرقه آسوده باشم. آن عالم گفت مانعی ندارد بیا در این کتابخانه بخواب و هر کتابی را که می‌خواهی مطالعه کن و قرآن را هم بالای سر خود بگذار. ➖ پس میرحامد حسین وارد کتابخانه شده و پس از جستجوی فراوان کتاب مورد نظر را به‌دست آورد و مشغول مطالعه گردید و پس از اینکه قسمتی از آن‌را خواند لازم دید که همه آن‌را استنساخ نماید. ➖ از حسن اتفاق، یکی از شیعیان در بازار رابوق دکانی داشت. میرحامدحسین وسائل نوشتن را از او گرفت و شب‌ها کلیه آن کتاب را استنساخ نمود. همین که میرحامد حسین همه آن کتاب را استنساخ نمود از آن عالم اجازه مرخصی خواست. او بسیار افسرده شد و به مفارقت میرحامد حسین راضی نبود ولی در عین حال چون شرعاً مزاحم شدن او را هم جایز نمی‌دانست، لذا مقدمات سفر او را تهیه نموده وی را مرخص کرد. ➖ موقعی‌ که میرحامد حسین به وطن خود رسید جریان استنساخ کتاب را برای آن عالم نوشت و از او بسیار اظهار تشکر کرد. وقتی نامه وی بدست آن عالم رسید و از جریان آگاه شد، از بلند همتی میرحامد حسین و صبر و تحمل وی در شهر غربت و آن همه خدمت و ذلت تعجب نمود و از غصه کتاب مزبور ســکته کرد و مرد و به ائمه (یدعون الی النار) خود ملحق گردید. 📚 گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج۷، ص۲۷ -۲۳ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 حرمین امامین عسکریین (علیهماالسلام) را زیارت کرد. در مسیر حرم سیّدمحمّد، راه را گم کرد. از شدت تشنگی و گرسنگی و وزش باد شدید بیهوش شده وبر زمین افتاد. چشم که گشود سرش را بر دامان بزرگواری دید.. به او آب گوارا و نان داد. فرمود: ای سیّد! اراده کجا داری؟ گفت: حرم مطهّر سیّد محمّد. فرمود: «این حرم سیّد محمّد است». نگاه کرد و خود را در حرم سیّدمحمّد یافت. ➖ تأکید و سفارش فرمود بر تلاوت قرآن، و انکار شدید بر کسی که قائل به تحریف قرآن است. ➖ تأکید فرمود بر نهادن عقیقی که اسماء مقدّسه چهارده معصوم (علیهم‌السلام) بر آن نقش بسته و نوشته شده زیر زبان میّت. ➖ تأکید فرمود بر احترام پدر و مادر، زنده باشند یا مرده.و تأکید بر زیارت بقاع مشرّفه ائمّه (علیهم‌السلام) و اولاد آنها و تعظیم وتکریمشان. ➖ تأکید فرمود بر احترام به ذرّیّه سادات و فرمود: «قدر خود را به‌خاطر انتسابت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بدان وشکر این نعمت را که موجب سعادت وافتخار زیاد است به‌جای آور». سفارش فرمود: 👈 بر خواندن قرآن و نماز شب و فرمود: ای سیّد! تأسف بر اهل علمی که عقیده‌شان انتساب به ما است ولکن این اعمال را ادامه نمی‌دهند. سفارش فرمود: 👈 بر تسبیح فاطمه زهرا (سلام الله علیها) 👈 و بر زیارت سیّدالشهداء (علیه‌السلام) از دور ونزدیک 👈 و زیارت اولاد ائمّه (علیهم‌السلام) وصالحین وعلما 👈 تأکید فرمود بر حفظ خطبه‌ی شقشقیّه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) 👈 وخطبه علیا مخدّره زینب کبری (سلام الله علیها) در مجلس یزید -لعنة الله علیه ... مرحوم آقای مرعشی نجفی ملتفت این سفارشات نبود تا زمانی که به یکباره خبری از آن جوان نبود... 📚 ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان (علیه‌السلام) ، حکایت۳۴ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @basoyazoohor
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم آیت‌الله العظمی در وصیت‌نامه‌ی خود، می‌نویسند: 🔻 سفارش می‌کنم به مداومت این دعای شریف در قنوت‌های نمازهای واجب. و آن را من روایت می‌کنم از: پدر علّامه خود، و نیز از جمال السّالکین، مرحوم شیخ محمّدحسین شیرازی، و آن دو بزرگوار از استاد خود مصباح‌السّالکین، مرحوم سیّد مرتضی رضوی کشمیری، و او نیز به طریق خود از ستاره فروزان، سید رضي الدین علیّ بن طاووس حسنی، مؤلف کتاب «الاقبال»، که متّصل به اصحاب موالی ما و پیوستگی به پیشوایان ما دارد، روایت می‌کند و آن دعا این است: أللّهُمَّ إِنّی أسْئَلُكَ بِحَقِّ فاطِمَه وَأبیها، وَبَعْلِها وَبَنیها، وَالسِّرِّ المُسْتَوْدَعِ فیها، أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد، وَأنْ تَفْعَلَ بِی ما أنْتَ أهْلُه، وَلا تَفْعَل بِی ما أنَا أهْلُه؛ ترجمه : پروردگارا! من تورا به حقّ فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی را که در او به امانت نهاده‌ای می‌خوانم. که درود بفرستی بر محمّد و آل محمّد و آن‌گونه که خود شایسته آنی با من رفتار کنی نه آن‌گونه که من سزاوار آنم. 📚 کتابچه وصیتنامه مرحوم آیت الله مرعشی نجفی 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 آیةالله العظمی رحمة الله علیه می‏‌فرمودند: ➖ از روزی كه خودم روی پای خودم ایستادم، هرگاه لباس نویی می‌‏دوختم، نخستین بار می‏بردم در حرمهای ائمه (علیهم‌السلام) و با مالیدن به ضریح، آن را متبرك نموده، بعد از آن استفاده می‏‌كردم. . ➖ و می‏‌فرمودند: «زمانی كه من در مدرسه قوام در نزدیكی‌های صحن مطهر مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشتم، با مرحوم آیت‌الله حاج سیدابوالقاسم ارسنجانی شیرازی كه از علماء بزرگ شیراز بودند، هم حجره بودم. ما گاهی گرسنه می‏ شدیم و هیچ چیز نداشتیم بخوریم. بعضی از اعیان و اشراف آن روز هم فرزندان خود را می‏‌فرستادند به نجف اشرف كه درس بخوانند، ولی این‌ها معمولا می‏‌آمدند و درس نمی‏‌خواندند و آش و پلویی راه می‏‌انداختند و عده‌‏ای هم از این افرادی كه دنبال دنیا بودند، دور این‌ها را می‏‌گرفتند و ارتزاق می‏‌كردند، گاهی این‌ها كاهوی زیادی می‌خریدند و می‏‌آمدند در كنار حوض و برگ‌های زیادی را می‌‏ریختند در حاشیه حوض و ساقه‌‏های وسطش را می‏‌بردند و می‌‏خوردند. و من و آن رفیق هم حجره‌‏ام با هم می‏‌رفتیم این برگ‌های اضافی كاهوها را مخفیانه جمع می‏‌كردیم و با آن‌ها سد جوع می‏‌كردیم و هیچ‌گاه هم به خودمان اجازه نمی‌‏دادیم كه برای كسی بازگو كنیم، ولی آنی از تحصیل و تدریس غافل نبودیم». ➖ شب آخری كه ایشان فوت کردند، فرمودند: «من خیلی بارم سبك است و هیچ نگرانی ندارم، تنها یك چیز مرا زجر می‏دهد و آن این است كه می‏‌ترسم در ایام زندگیم نوشته من یا صحبت‌های من در هر موردی باعث شده باشد كه حقی ناحق شود، یا در همسایگی ما گرسنه‏‌ای بوده باشد و ما غذای سیر خورده باشیم كه والله وبالله وتالله اگر چنین چیزی بوده من آگاهی نداشته‏‌ام». ➖ و روزی كه ایشان از دنیا رفتند، یك قبا داشتند كه مشكی بود و در ایام محرم و صفر می‏‌پوشیدند و مجموع پولی كه در جیب ایشان بود، هشتصد تومان بود و هیچ اندوخته‌ای، زمینی یا ملكی نداشتند. 📚 فقهاي نامدار شيعه، عقيقي بخشايشي ص۵۶۶ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
ای حرمت قبله‌ی حاجات ما یاد تو تسبیح و مناجات ما تاج شهیدان همه عالمی دست علی ماه بنی‌هاشمی ماه کجا، روی دل آرای تو سرو کجا، قامت رعنای تو ماه و درخشنده‌تر از افتاب مطلعِ تو جان وتن بوتراب 👈🏼 از مرحوم آیت‌الله رحمه‌الله نقل شده است که: یکی از علمای نجف برای حل مشکلش به می‌رفت و به امام‌عصر علیه‌السلام متوسّل می‌شد، اما پس از مدتی نتیجه‌ای نگرفت. یک روز در مناجاتش با ارواحنافداه گلایه کرد که: آيا جايز است كه در مسجد شما باشم و به ديگری متوسّل شوم؟! آيا زشت نيست با وجود شما، به قمر بنی‌هاشم علیه‌السلام متوسّل شوم؟! ناگهان در حالت مکاشفه، امام عصر علیه‌السلام را دید که فرمودند: «نه تنها زشت نيست و ناراحت نمی‌شوم، بلكه شما را راهنمايی هم می‌كنم كه به حضرتش چه بگويی؛ هروقت خواستی به عمویم عباس علیه‌السلام متوسّل شوی، اين چنين بگو: "يَا أَبَا الغَوث‏ أَدرِكنِي‏" (ای فریادرس، مرا دریاب!)» 📚 چهره درخشان‌ قمر بنى‌هاشم، ج۱، ص۴۱۹ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🌿 👈🏼 درباره مرحوم آمده است: لقد كان نشاطه فيما يتعلق بالأحاديث والرجال يتركز بشكل أساس على كتاب بحارالأنوار وقد قال عن ذلك: لقد قرأت كتاب بحارالأنوار ثلاثةمرات كاملة وبدقة من أجل متون أحاديثه ومرتين لأجل رجال حديثه ... لقد كان يعتبر بحق من أعجوبات التاريخ الاسلامي في معرفة الحديث والرجال، كما قال عنه الفقيه الراحل آيةالله النجفي المرعشي قدس سره: إنه مجلسي زمانه. 📝 نشاطِ ایشان به‌أحادیث و رجال، به‌شکلی أساسی بر روی کتاب بحارالانوار متمرکز بود. ایشان در این مورد می‌فرمودند: من کتاب را به‌صورت کامل و با دقت خواندم به‌علت و خواندم به‌علت . علامه نمازی شاهرودی بحق از اعجوبه‌های تاریخ اسلام در معرفت حدیث و رجال بود به‌نحوی که فقیه راحل آیت‌الله قدس سره در مورد علامه نمازی شاهرودی می‌فرمودند: او می‌باشد. 📚 مستدركات علم رجال الحديث، ج۱، ص۶ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 آیت‌الله العظمی بارها می‌فرمودند: شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته‌ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین _علیه‌السلام_ با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند: شاعران اهل‌بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند. فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید. آن‌گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند. فرمودند: شهریار ما کجاست؟! شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان! ➖ شهریار این شعر را خواند: علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را/ که به ما سوا فکندی همه سایه هما را آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر، کیست؟! گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی می‌کند. گفتم از جانب من او را دعوت کنید که به‌قم نزد من بیاید. چند روز بعد شهریار آمد. دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر _علیه‌السلام_ دیده‌ام. ➖ از او پرسیدم: این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساخته‌ای؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته‌ام؟ چون من این شعر را نه به کسی داده‌ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده‌ام. ➖ مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی به‌شهریار می‌فرمایند: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین _علیه‌السلام_ تشریف دارند. حضرت، شاعران اهل بیت را احضار فرمودند. ابتدا شاعران عرب آمدند. سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند. بعد فرمودند شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید. آن‌گاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری که مطلع آن را به‌یاد دارم خواندید. ➖ شهریار بسیار منقلب می‌شود و می‌گوید: من فلان شب این شعر را ساخته‌ام و همان‌طور که قبلا عرض کردم. تاکنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده‌ام. تا به‌هیچ کسی نگفته‌ام که چنین شعری دارم. ➖ آیت‌الله مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت، معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیده‌ام. ➖ ایشان چندین بار به‌دنبال نقل این خواب فرمودند: یقینا در سرودن این غزل، به‌شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به‌این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا _سلام الله علیها_ است و خوشا به‌حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است. بلی. این بزرگواران، خاندان کرم هستند و همه ما در ذیل عنایات آنان به‌سر می‌بریم. 📚 جزوه فرازهایی از وصیتنامه الهی اخلاقی آیت الله مرعشی نجفی، ص۵۰تا۵۳، کتابخانه معظم‌له، چ۱۱ (ویرایش چهارم) 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar