eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶 آیا تقدم امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر دیگران، تندروی در شیعه‌گری است؟! 👈🏼👈🏼 احمد کسروی (منحرف و روغن‌فکر التقاطی) می‌گوید: چيزي‌كه هست شيعی‌گری در اين سادگي خود نايستاد و هر زمان رنگ ديگری به آن زده شد! از همان زمان‌های پيش يک‌دسته به تندروی برخاسته چنين گفتند كه: در زمان ابوبكر و عمر و عثمان نيز، علی به خلافت سُزنده تر می‌بوده، و آن سه تن ستم كرده‌اند كه به جلو افتاده‌اند!! اين‌را گفته از ابوبكر و عمر و عثمان ناخشنودي نمودند. اين نخست آلودگي بود كه شيعيگري پيدا كرد. چه راستي آنكه پس از مرگ بنيادگزار اسلام، ياران او كه سران مسلمانان شمرده ميشدند، نخست به ابوبكر و سپس به عمر و سپس به عثمان خلافت داده بودند و علي ناخشنودي از خود نشان نداده بود و نبايستي دهد(۱). 📝 در پاسخ باید گفت که: 🍃 اولا: در توضیح باید گفت که عده‌ای تندرو نگفتند که ابابکر سزاوار خلافت نیست، بلکه خود وی چنین گفت. ابابکر می‌گفت: ای مردم من خلیفه شدم درحالی که بهترین شما نیستم(۲). 🍃وثانیاً: و این که آن دو ستم کردند نیز درست است. اهل‌سنت از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت میکنند: اگر کسي بر عده‌اي از مسلمانان مقدم شود در حالي که مي‌داند در جامعه بهتر از او وجود دارد، هم به خدا و هم به پيغمبر و هم به مسلمان‌ها خيانت کرده است(۳). 🍃 وثالثا: اما اینکه آیا بزرگان اسلام خلافت به ابابکر داده‌اند یا نه، شیوه بیعت‌گیری ابابکر را ببینیم: ابن ابی الحدید سنی معتزلی می‌گوید: گوید: من همیشه محب بنی‌هاشم بودم وقتی رسول الله صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، مانند شخص سرگردان شتابان شدم با آن ناراحتی که برای وفات آن حضرت داشتم پس نزد بنی‌هاشم پیش پیامبر در حجره می‌رفتم و می‌آمدم دنبال بزرگان قریش می‌گشتم. درهمین حین دیدم که ابابکر و عمر نیستند و ناگاه از کسی شنیدم که می‌گوید: گروهی در سقیفه بنی ساعده هستند. ناگاه دیدم شخص دیگری گوید: با ابابکر بیعت شد. طولی نکشید که ناگاه دیدم ابابکر آمد و همراهش عمر ابوعبیده و عده‌ای از اصحاب سقیفه هستند درحالی که ❌کمربندهای صنعانی به کمر بسته‌اند و به هرکس که می‌رسیدند بدون استثناء به سختی وی را می‌زدند و جلو می‌انداختند و دستش را دراز می‌کردند و به دست ابابکر می‌کشیدند حال چه بخواهد چه نخواهد❌(۴). 📚 منابع: ۱. بخوانند و داوری کنند، ص۸ ۲. البدایة والنهایة، ج۷، ص۶ ۳. تمهيد الأوائل وتلخيص الدلائل، ج۱، ص۴۸۶ ۴. شرح نهج ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۱۹ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼۱. پیغمبر قرن بیستم یا خرک حکم آباد، تهران، ۱۳۲۲ش، ۱۴صفحه؛ 👈🏼۲. چند سؤال از کسروی، محمود زرندی، تهران، چاپخانه طلوع، مرداد ۱۳۲۳ش؛ 👈🏼۳. نامه سرگشاده عبدالله آتشکدی در پاسخ ترهات ناسید احمد کسروی، اهواز، صافی، ۱۳۲۳ش؛ 👈🏼۴. پیام مبارکی به کسروی، حاوی بیش از ۷۴۰ پرسش از سوی سید محمدعلی مبارکه‌ای (م ۱۳۲۵ش)؛ 👈🏼۵. بررسی در پیرامون اسلام، میرزا محمد جواد آقا تهرانی، با مقدمه حاج سراج انصاری و قاسم اسلامی، تهران، بهمن ۱۳۲۴ش؛ 👈🏼۶. تیشه بر بنیاد بی‌دینی یا فلسفه و علوم امروزی در قرآن، تقی ادیب پور دبستانی شیرازی، شیراز، اردیبهشت ۱۳۲۴ش. نام کتاب روی یک صفحه این چنین و در صفحه داخل: تیشه بر بنیاد کسروی است؛ 👈🏼۷. آتش انقلاب، شیخ قاسم اسلامی، (۱۳۲۵ش، تهران، چاپخانه آفتاب) ۱۵۹صفحه و در رد اندیشه‌های کسروی. در این کتاب شرح مناظره‌ای هم که در سال ۲۴ میان چند تن از دوستان کسروی با یکی از مخالفان وی انجام شده، گزارش شده است. 👈🏼۸. کجروی‌های کسروی، جلد اول اسلام آیین رستگاری، فرهنگ نخعی، تهران، ۱۳۳۵ش؛ 👈🏼۹. پندار پروری یا بخشی از داوری‌های کسروی درباره دانش‌ها، رضا اصفهانی فراهانی، تهران، ۱۳۴۳ش؛ 👈🏼۱۰. احمد کسروی و نمونه‌هایی از عقاید وی، نورالله طبائی، قم، در راه انقلاب فکری اسلامی، ۱۳۴۴ش؛ 👈🏼۱۱. در پاسخ کسرویان، میرابوالفتح دعوتی، تهران، آیین جعفری، (بی تا) بحث‌هایی از سال ۱۳۴۱ش، ۲۴۴ صفحه جیبی. 👈🏼۱۲. پاسخ داوری، یا بررسی عقاید شیعه، حسین کاشانی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۴۵ش؛ 👈🏼۱۳. تحقیق در تاریخ و فلسفه بابی‌گری، بهایی‌گری و کسروی‌گرایی، یوسف فضایی، تهران، فرخی، ۱۳۵۱ش، ۲۷۴صفحه؛ 👈🏼۱۴. مهدویت و اسلام (پیرامون نوشته‌های احمد کسروی) از سید جعفر شهیدی چاپخانه سعادت بروجرد، ۹۱صفحه؛ 👈🏼۱۵. تناقضات پیمان و پرچم، از یکی از دوستان یوسف شعار که بر اساس یادداشت‌های شعار درباره وارونه‌گویی‌های کسروی و عقاید باطل او نوشته است. 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 ؟! 👈🏼👈🏼 (منحرف و روغن‌فکر التقاطی) می‌گوید: از آن‌سو، تاريخ نیک نشان می‌دهد كه: علی، با آن سه تن (ابابکر و عثمان و عمر) با مهر و خشنودی زیست!! (۱). 📝 در پاسخ باید گفت که: آقای کسروی میشه بگوئید کدام تاریخ؟ فقط یک نمونه در باب مخالفت مولا امیرالمومنین علی علیه‌السلام با متخلف و ملعون ثانی ذکر می‌شود: در روز حمله عمربن‌خطاب به بیت رسالت، حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام با وی چه کردند؟ امیرالمومنین علیه‌السلام به‌دنبال عمر از خانه بیرون آمدند و گریبان عمر را گرفتند و تکانی دادند و بر زمین زدند و بر بینی و گردنش کوبیدند و تصمیم به‌قتل او گرفتند، اما سخن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و وصیت حضرت درباره‌ی صبر را به یاد آوردند و فرمودند: ای پسر صهّاک! قسم به خدایی که محمد را به نبوت کرامت داد، اگر نبود پیمانی که از طرف خداوند نوشته شده و عهدی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با من نموده، می‌فهمیدی که هرگز نمی‌توانی داخل خانه‌ام بشوی(۲). 📚 منابع: ۱. بخوانند و داوری کنند، ص۸ ۲. شرح نهج البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید، ج۲، ص۱۹ و ج۶ ، ص۱۱ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۱۵، ص۵۷۸ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۱، ص۳۹ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◼️ 👈🏼👈🏼 آیت‌الله العظمی : من در جوانی که در مشهد طلبه بودم، برای زیارت عتبات عالیات به عراق رفتم و در نجف اشرف، روزی در درس مرجع کل، (رضوان‌الله‌علیه) حضور یافتم و ایشان دقایق و لطایف مباحث مرتبط به «أخبار من بلغ» را می‌فرمود. در پایان درس، رو کردم و به ایشان عرض کردم: «ای پیر غلام امام زمان (سلام‌الله‌علیه)، شما این‌جا ظرایف بحثی جزئی در مستحبات را با این دقت بیان می‌فرمایید، آن‌وقت در ایران به رئیس مذهب توهین می‌شود»! مقصودم (۱۲۶۹ تا ۱۳۲۴ ش) بود که بعداً کشته شد. ➖ آسید ابوالحسن آغاز به‌گریه کرد! بسیاری به‌من گفتند: «این چه نحوه‌ی صحبت کردن با این بزرگوار است؟!» آسید ابوالحسن اصفهانی پس از اتمام گریه و آرام گرفتن، به‌من رو کردند و فرمودند: «از این جهت است که شما باید بیایید نجف، درس بخوانید و ملا شوید [تا بتوانید بدین شبهات و اهانت‌ها پاسخ گویید و دین را تقویت نمایید…]!» ➖ من برگشتم به ایران و پس از چندی برای درس و بحث به هجرت کردم. من بسیار جوان بودم که رفتم نجف. غرض این‌که سید اصفهانی در نجف رفتن من تأثیر داشت… ➖ آن‌زمان، مهمان آسید ابوالحسن اصفهانی بودم. روزی سید اصفهانی آمدند خدمت ایشان. در این شورا بزرگانی مانند (۱۳۰۹ تا ۱۳۹۴ ق)، (۱۳۱۵ تا ۱۳۹۵ ق) و … بودند. آقای خوئی (ره) در (کفش‌کن، پایین اتاق) نشسته بود (کنایه از این‌که در آن جمع، بزرگی چون آقای خوئی در برابر دیگر بزرگان هنوز شاگرد بود). ➖ در استفتائی کار کرده و فتوایی استنباط نموده بودند. آن را به سید دادند. سید، پیراهنی و پیژامه‌ای به‌تن داشت و در حال کشیدن قلیان بود! استفتاء را که دید، آن را نپسندید و گفت: «بروید به‌فلان فصل الوسیلة ابن حمزه رجوع نمایید؛ پاسخ این استفتاء همان است». این تسلط و احاطه‌ی سید در فقه را می‌رساند. بگذریم… فقها رفتند… 📚 بخشی از بیانات زعیم حوزه‌ی علمیه‌ی قم آیت‌الله العظمی وحید خراسانی، در جریان بررسی یکی از حواشی آیت‌الله العظمی سیدابوالحسن‌اصفهانی در مسجداعظم‌قم 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @ayatollah_esfahani 🆔 @Fishe_menbar