eitaa logo
متن| قصه قهرمان ها
1.8هزار دنبال‌کننده
69 عکس
2 ویدیو
498 فایل
سلام🙋‍♂️ ✔️این یک کانال مستقل نیست.✔️ بلکه اینجا قراره متن قصه های کانال اصلی مون @ghese_ghahremanha را بارگزاری کنیم. ☑️جهت ارتباط با ادمین @Mi_Akbari313 @N_bahrami68
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان پیامبر، قسمت هفتم، پیمان جوانمردان.pdf
943.3K
🔰 داستان پیامبر، قسمت هفتم، پیمان جوانمردان ✅قسمتی از داستان: مرد یمنی رفت دم خونه‌ی عاص ابن وائل و در زد و گفت: جناب عاص! میشه پول من رو بدی؟😊 میخوام برگردم به کشورم یمن. من کلی بچه دارم و اونها منتظر من هستن.🥲 عاص ابن وائل با پررویی تمام به اون مرد گفت: «کدوم پول؟ از چه چیزی صحبت میکنی؟»😳 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر قسمت هشتم، ازدواج پیامبر.pdf
838.7K
🔰 داستان پیامبر، قسمت هشتم، ازدواج پیامبر ✅قسمتی از داستان: رئیس‌کل قریش گفتن: «ای مردان بزرگ! همه‌ی شما خوب میدونید که محمد، معروف به پاکدامنی و امانتداری هست.☺️ او بهترین و خوش اخلاقترین مردان ما هست. او کسی هست که همه‌ی ما به او اعتماد داریم.😊 اینک او تصمیم گرفته که با خدیجه‌ی کبری ازدواج کنه."😍 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر، قسمت نهم، دعوا برای یک سنگ.pdf
838.3K
🔰 داستان پیامبر، قسمت نهم، دعوا برای یک سنگ ✅قسمتی از داستان: چهار، پنج تا قبیله‌ی بزرگ بودند که همه میخواستند این افتخار نصیب خودشون بشه.😩 برای همین بینشون دعوا شد.😐 قبلا گفتم که اون زمان جاهلیت تقی به توقی میخورد، دعوا راه می‌انداختند 🤪 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر، قسمت دهم، پسرعموی پیامبر.pdf
714.5K
🔰 داستان پیامبر، قسمت دهم، پسرعموی پیامبر ✅قسمتی از داستان: پیامبر خدا و چند نفر دیگه از عموهای ایشون رفتن خونه حضرت ابوطالب و خواستند که حضرت ابوطالب بچه‌هاشون رو بدن به فامیل تا اونا از بچه‌ها نگهداری کنن.😊 از قضا حضرت ابوطالب، پسر شش ساله‌اش یعنی علی بن ابیطالب رو داد به پیامبر خدا .🥰 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر، قسمت یازدهم، بعثت پیامبر.pdf
844.6K
🔰 داستان پیامبر، قسمت یازدهم، بعثت پیامبر ✅قسمتی از داستان: پیامبر خدا تو اون غار مینشستن و به آسمونها فکر میکردند. شما شده تا حالا به آسمونها فکر کنید؟🌌 تا حالا شده با خودتون فکر کنید کی این آسمونها رو خلق کرده؟🌄 کی اینقدر قشنگ نقاشی کشیده؟؟🎨 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر، قسمت دوازدهم، اولین مسلمانان،.pdf
897.9K
🔰 داستان پیامبر، قسمت دوازدهم، اولین مسلمانان ✅قسمتی از داستان: پیامبر از همسرشون حضرت خدیجه دعوت کردن تا ایشون هم ایمان بیارن و مسلمون بشن.☺️ حضرت خدیجه بدون اینکه هیچ مِن و منی کنن یا تردیدی داشته باشن فورا گفتند من به شما ایمان آوردم 🥰 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر قسمت سیزدهم، اولین نماز جماعت.pdf
779.6K
🔰 داستان پیامبر، قسمت سیزدهم، اولین نماز جماعت ✅️قسمتی از داستان: روزی پیامبر به همراه حضرت خدیجه و امام علی علیه السلام رفته بودن بیرون از خونه‌شون، توی یه جایی که کسی نبود و اونجا وایستادن نماز بخونن 🤲 که یک مرتبه حضرت ابوطالب از راه رسیدن.تا از راه رسید، با تعجب به اونها نگاه کرد.😳 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر، قسمت چهاردهم، مهمانی خانه پیامبر .pdf
841.9K
🔰 داستان پیامبر، قسمت چهاردهم، مهمانی خانه پیامبر ✅قسمتی از داستان: پیامبر خدا از جاشون بلند شدن و شروع به صحبت کردن و گفتن: «ای فامیلهای عزیزم! به خدا سوگند که در کل اعراب جوانی رو سراغ ندارم که هدیه‌ای بهتر از هدیه‌ای که من برای شما آوردم برای فامیلهاش آورده باشه.»😉😍 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر، قسمت پانزدهم، خبر مهم پیامبر.pdf
777.3K
🔰 داستان پیامبر، قسمت پانزدهم، خبر مهم پیامبر ✅قسمتی از داستان: پیامبر خدا توی شهر داشتن رد میشدن، ابولهب عموی پیامبر تا حضرت رو میدید با مسخره کردن میگفت: «سلام پیامبر خدا، حالت چطوره؟ میبینم که باز پیامبر شده‌ای.»😡 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر، قسمت شانزدهم، اذیت و آزار مسلمانان.pdf
838.7K
🔰 داستان پیامبر، قسمت شانزدهم، آزار و اذیت مسلمانان ✅قسمتی از داستان: پیامبر رو مسخره می کردن 😡 کنایه می زدن، اذیتشون می کردن 😓ولی جرأت نداشتن دستشون رو روی پیامبر بلند کنن.😏 چون پیامبر یه قبیله ی بزرگی داشتن به نام بنی هاشم.😎 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر، قسمت هفدهم، ایمان آوردن حمزه.pdf
842.8K
🔰 داستان پیامبر، قسمت هفدهم، ایمان آوردن حمزه ✅قسمتی از داستان: وقتی حمزه برگشت، یکی از کنیزها و خادمهاش بهش گفت که ابوجهل بی‌عقل چیکار کرده و چه رفتار زشتی با پیامبر انجام داده.😒 تا کنیز این رو به حمزه گفت حمزه عصبانی و خیلی ناراحت شد.😡 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر، قسمت هجدهم، مسلمان شدن ابوذر.pdf
901.6K
🔰 داستان پیامبر، قسمت هجدهم، مسلمان شدن ابوذر ✅قسمتی از داستان: چند روزی طول کشید تا توی هوای گرم حجاز، ابوذر که سوار شترش بود به مکه برسه.🥵 تا رسید به مکه با خوشحالی و هیجان از مردم میپرسید: این پیامبری که تازه میگن اومده دعوت به یکتاپرستی میکنه کیه؟ میخوام برم پیشش.😍 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر، قسمت نوزدهم، قصه‌های قرآن.pdf
836.1K
🔰 داستان پیامبر، قسمت نوزدهم، قصه‌های قرآن ✅قسمتی از داستان: پیامبر با صدای زیباشون بلند بلند قرآن میخوندن.🥲 کافرها هم بدون اینکه به همدیگه بگن یواشکی نصفه‌های شب میرفتن پشت در خونه‌ی پیامبر و آیات قرآن رو گوش میکردن.😳🥺 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر، قسمت بیستم، معجزه‌های پیامبر.pdf
903.3K
🔰 داستان پیامبر، قسمت بیستم، معجزه‌های پیامبر ✅قسمتی از داستان: پیامبر خدا گفتن: شما همین الان هم فهمیدین حق با منه ولی قبول نمیکنین.😏 چه معجزه‌ای میخواین؟ کافران به پیامبر گفتن: ما از تو می خواهیم که به این درخت بگی بیاد جلو.😐 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان پیامبر، قسمت بیست و یکم، داستان معراج.pdf
845K
🔰 داستان پیامبر، قسمت بیست و یکم، سفر معراج ✅قسمتی از داستان: پیامبر خدا نماز خوندن و به جبرئیل گفتن: «من آماده‌ی این سفری که میگی هستم.»😉 جبرئیل رفت کنار ایشون ایستاد و یک مرتبه پیامبر خدا و جبرئیل رفتن به طرف آسمون.😍🌌 (ص) جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا