eitaa logo
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
501 دنبال‌کننده
52 عکس
53 ویدیو
8 فایل
مؤسسۀ متنوک مجری کارگاه‌های آنلاین ویرایش و درست‌نویسی در ایران نشانی: قم، خ شهدا، کوی ممتاز، پ ۳۲ تلفن: ۰۲۵۳۷۸۳۸۸۹۵ ثبت‌نام، پشتیبانی کارگاه و سفارش ویرایش: zil.ink/matnook_com تلگرام: https://t.me/Matnook_com وبگاه (به‌زودی): Matnook.com
مشاهده در ایتا
دانلود
! «لباس مجلسی باز دوباره شارژ شد.» این جمله و مانند آن را این روزها در فضای مجازی زیاد می‌شنویم. ولی انگار یادمان رفته‌است که یک زمانی مغازه‌دارها یا فروشندگانِ دوره‌گرد داد می‌زدند «فلان چیز را آورده‌ایم» یا «بهمان چیز دوباره رسید». اما امروز همان‌ها را شارژ می‌کنیم! مگر فعل «آوردن» و «رسیدن» چه اشکالی دارد که به‌جای آن‌ها از «شارژ شدن/ کردن» استفاده می‌کنیم؟ اشکالی دارد اگر بنویسیم یا بگوییم لباس مجلسی دوباره رسید یا باز هم لباس مجلسی آورده‌ایم؟ ۱۴‌۰‌۲/۱‌‌۰/‌‌۲‌‌۳‌ سید محمد بصام @Matnook_com
یک نکته‌ات بگویم! «ناطور» واژه‌ای عربی و به معنای «پالیزبان و نگهبان کشتزار» است. املای *ناتور نادرست است. املای واژه‌ها را تنها باید از فرهنگ‌های معتبر گرفت و نباید آن‌ها را تغییر داد. با این حال، در ارجاع‌دهی، املای کتاب‌ها را ـ حتی اگر نادرست باشند ـ تغییر نمی‌دهیم و به همان صورت چاپی می‌نویسیم (املای اَسناد هویتی و حقوقی را نیز همچنین). پس اگر مثلاً از ناتور دشت (کتاب سمت راست در تصویر) نقل می‌کنیم، نباید این املای نادرست را ویرایش و اصلاح کنیم. ۱۴‌۰‌۲/۱‌‌۰/‌‌۲‌‌۳‌ سید محمد بصام @Matnook_com
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
شیوۀ نگارش ضمیرهای شخصی پیوسته (۱) در فارسیِ معیار و غیرشکسته، رسم‌الخط ضمیرهای شخصی پیوسته (ـ‌‌م،
شیوۀ نگارش ضمیرهای شخصی پیوسته (۲) در فارسیِ گفتاری و شکسته، رسم‌الخط ضمیرهای شخصی پیوسته (ـ‌‌م، ـ‌‌ت، ـ‌‌ش، ـ‌‌مون، ـ‌‌تون، ـ‌‌شون) در پیوند با انواع واژه‌ها به شرح زیر است: ۱) واژه‌های پایا‌ن‌یافته به حرف پیوسته (مانند «ب» و «ه» و «یِ») و حرف جدا (مانند «ر»): - کتابم، کتابت، کتابش، کتابمون، کتابتون، کتابشون - توجهم، توجهت، توجهش، توجهمون، توجهتون، توجهشون - رأیم، رأیت، رأیش، رأیمون، رأیتون، رأیشون - برادرم، برادرت، برادرش، برادرمون، برادرتون، برادرشون ۲) واژه‌های پایان‌یافته به صدای i: - صندلیم، صندلیت، صندلیش، صندلی‌مون، صندلی‌تون، صندلی‌شون - سرمه‌ایم، سرمه‌ایت، سرمه‌ایش، سرمه‌ای‌مون، سرمه‌ای‌تون، سرمه‌ای‌شون - جداییم، جداییت، جداییش، جدایی‌مون، جدایی‌تون، جدایی‌شون یادآوری: املای «*صندلی‌م، *سرمه‌ای‌ت، *جدایی‌ش» و مانند این‌ها نادرست و نامتعارف است. ۳) واژه‌های پایان‌یافته به صدای ey: نِیَ‌م، نِیِ‌ت، نِیِ‌ش، نِیِ‌مون، نِیِ‌تون، نِیِ‌شون ۴) واژه‌های پایان‌یافته به حرف «و» الف) با صدای o: مانتوم، مانتوت، مانتوش، مانتومون، مانتوتون، مانتوشون ب) با صدای ow: رهروم، رهروت، رهروش، رهرومون، رهروتون، رهروشون پ) با صدای u: آرزوم، آرزوت، آرزوش، آرزومون، آرزوتون، آرزوشون ۵) واژه‌های پایان‌یافته به صدای e (های بیان حرکت): - خونه‌‌م، خونه‌‌ت، خونه‌ش، خونه‌مون، خونه‌تون، خونه‌شون - واسه‌م، واسه‌ت، واسه‌ش، واسه‌مون، واسه‌تون، واسه‌شون - چه‌م، چه‌ت، چه‌ش، چه‌مون، چه‌تون، چه‌شون ۶) واژه‌های پایان‌یافته به صدای â: بابام، بابات، باباش، بابامون، باباتون، باباشون یادآوری: واژه‌هایی مانند «موسیٰ» نیز در حکم واژه‌های پایان‌یافته به صدای â هستند: موسام، موسات، موساش، موسامون، موساتون، موساشون. ۷) واژه‌های پایان‌یافته به همزه الف) «أ»:مبدأم، مبدأت، مبدأش، مبدأمون، مبدأتون، مبدأشون ب) «ؤ»: لؤلؤم، لؤلؤت، لؤلؤش، لؤلؤمون، لؤلؤتون، لؤلؤشون پ) «ء»: جزئم، جزئت، جزئش، جزئمون، جزئتون، جزئشون ۸) حرف‌ اضافۀ «از»، «با»، «به»، و «برای» + ضمیرهای شخصی پیوسته الف) «از»: ازم، ازت، ازش، ازمون، ازتون، ازشون یادآوری: در نوشتارِ معیار نمی‌نویسیم «ازشان»، می‌نویسیم «از ایشان» یا «از آنان/ آن‌ها». «ازشان» در متن‌های غیررسمی مانند داستان و رمان به‌کار می‌رود. ب) «با» (با افزودن «ـ‌ها» پیش از ضمیر): باهام، باهات، باهاش، باهامون، باهاتون، باهاشون پ) «به»: ۱) صورت مؤکد و رسمی‌تر: بهم، بهت، بهش، بهمون، بهتون، بهشون «آقای محمدی، بیاین بیرون، بهتون می‌گیم.» (جمال میرصادقی، کلاغ‌ها و آدم‌ها، ص ۳۳) ۲) صورت محاوره‌ای و شکسته‌تر: به‌م، به‌ت، به‌ش، به‌مون، به‌تون، به‌شون «حمید خنده‌اش را خورد و به آن‌ها گفت: بذار به‌ش بگیم.» (جعفر مدرس‌صادقی، گاوخونی، ص ۸۸) یادآوری: در نوشتارِ معیار نمی‌نویسیم «بهشان»، می‌نویسیم «به ایشان» یا «به آنان/ آن‌ها». «بهشان» در متن‌های غیررسمی مانند داستان و رمان به‌کار می‌رود. ت) «برای» (با حذف «ی»): برام، برات، براش، برامون، براتون، براشون ۱۴‌۰‌‌۲/۱‌‌‌۰/‌‌۲‌‌‌۵‌ سید محمد بصام @Matnook_com
یک نکته‌ات بگویم! واژۀ پایان‌یافته به واکۀ e (در خط «-ه/ -ـه»)، گرچه عربی باشد یا بخش پایانی آن عربی باشد، در پیوند با پسوند «-ی» به‌صورت «-گی/ -ـگی» نوشته می‌شود، نه «-ه‌گی/ -ـه‌گی». پس: ✅ بنویسیم: بی‌علاقگی، بی‌ملاحظگی، جملگی، ذِلّگی، روزمرّگی، عُمدگی، غریبگی، فوق‌العادگی، قاعدگی، قلعگی* (= «ساکن قلعه»)، معرفگی، نشئگی ⛔️ ننویسیم: بی‌علاقه‌گی، بی‌ملاحظه‌گی، جمله‌گی، ذِلّه‌گی، روزمره‌گی، عُمده‌گی، غریبه‌گی، فوق‌العاده‌گی، قاعده‌گی، قلعه‌گی، معرفه‌گی، نشئه‌گی ★ «قلعه» عربی‌شدۀ «کلات» است. ۱‌۴‌۰‌‌۲/۱‌‌‌‌۰/‌۲‌۸‌ سید محمد بصام @Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قاعدۀ «همگونی واکه‌ای» چیست؟ در آواشناسی، به فرایندی که واکۀ یک هجا از واکۀ هجای مجاورش تأثیر بپذیرد و به شکل آن درآید «همگونی واکه‌ای» (vowel harmony) می‌گویند. برای نمونه، در واژۀ «گمان»، واکۀ o در هجای /گُـ-/ از واکۀ â در هجای /-مان/ تأثیر پذیرفته و به شکل آن درآمده‌است. ازاین‌رو /gomân/ به‌صورت /gamân/ تلفظ می‌شود و اشکالی ندارد (یعنی هردو درست‌اند). چند نمونه از تبدیل واکۀ o به a: رُواق > رَواق، عُنّاب > عَنّاب، قُواره > قَواره، گُواهی > گَواهی، مُفاد > مَفاد. ۱‌۴‌۰‌‌۲/۱‌‌‌‌۰/‌۲‌‌۹‌ سید محمد بصام @Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ننویسیم «کمپین»! ۳ معادل برای «کمپین» در فارسی معنای سوم را اینجا ببینید. ۱‌۴‌۰‌‌۲/۱‌‌‌‌۰/‌۳‌۰‌ سید محمد بصام @Matnook_com
دربارۀ واژۀ «پدر» واژۀ «پدر» در فارسیِ میانه و باستان pitar (پیتَر) بوده و از هندواروپایی -pətér* (پِتِر: لفظاً به معنای «پاینده و حامی») گرفته شده‌است. father در انگلیسی و Vater در آلمانی و Πατέρας (پَتِراس) در یونانی نیز برگرفته از همین «پِتِرِ» هندواروپایی و هم‌ریشه با «پدرِ» فارسی‌اند. (محمد حسن‌دوست، فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی، سرواژۀ «پدر») ۱‌۴‌۰‌‌۲/۱‌‌‌‌‌۱‌/‌۰‌۴ سید محمد بصام @Matnook_com
نه هرکه سر بتراشد قلندری داند! چرا «بغچه» را پیشنهاد می‌کنند؟ بخش «دلیل» خالی است! چرا آن را بر «بقچه» ترجیح می‌دهند؟ چون پیشنهاد فرهنگ املایی خط فارسی و ایضاً ترجیح نسخۀ قدیم دستور خط فارسی فرهنگستان است. لابد آن‌ها یک چیزی می‌دانسته‌اند دیگر! پس کار ما به‌عنوان کسی که دارد فرهنگ املایی (!) می‌نویسد چیست؟ ساده است: کپی ـ پِیست. چرا؟ چون کار دیگری بلد نیستیم. نه خود اهلش هستیم و نه از اهلش می‌شنویم. نتیجه چه خواهد شد؟ ترویج نادرست‌ها و دامن زدن به این آشفته‌بازارِ املا و رسم‌الخط. بگذریم. هنوز پیش‌پاافتاده‌ترین نکات فاصله‌گذاری را بلد نیستیم و رعایت نمی‌کنیم (اولین جملۀ تصویر را ببینید)، آن‌وقت دربارۀ املای واژه‌ها نظر می‌دهیم! روشن است که «سر زدن» فعل مرکب است و باید بافاصله نوشته شود (گویا آن را با فعل پیشوندی اشتباه گرفته‌اند). کاش کمی دستورزبان بلد بودیم یا دست‌کم به یک فرهنگ معتبر سر می‌زدیم. متأسفانه این منابع نوعاً همین‌طورند و اشکالات آن‌ها فراوان است. وانگهی، کسی که فرهنگ املایی می‌نویسد درست است که خود غلط بنویسد؟ ۱‌۴‌۰‌‌۲/۱‌‌‌‌‌۱‌/‌۰‌۵‌ سید محمد بصام @Matnook_com
«بقچه» یا «بغچه»؟ «بقچه» یک واژۀ ترکی است و در فارسی، اصالت املایی ندارد. هنگامی که این واژه‌ها با دو یا چند املا در خط نوشته می‌شوند و کمابیش با بسامد یکسان به‌کار می‌روند، همگی درست‌ و پذیرفتنی‌اند، ولی آن املایی ترجیح دارد که بسامدش بیشتر باشد («بسامد» یعنی «فراوانی کاربرد»). بسامد «بقچه» با استناد به پیکره‌های زبانی حدوداً شش‌برابرِ «بغچه» است. برای همین است که فرهنگ روز سخن املای «بقچه» را ترجیح داده‌است. خوشبختانه فرهنگستان نیز در دستور خط فارسی (ویراست جدید) ـ گذشته از اغلاطی که همچنان دارد ـ «بقچه» را به‌درستی ترجیح داده‌است. یادآوری: ۱) «بسامد املایی» همیشه ملاک ترجیح یا درستی نیست و گاهی بررسی‌های تاریخی و ریشه‌شناختی نیز نیاز است. بنابراین تعیین یا ترجیح املای واژه‌ها کاری است کاملاً تخصصی و نیازمند پژوهش‌های زبانی. ۲) اکیداً توصیه می‌کنم برای املا و رسم‌الخطِ واژه‌ها فقط به فرهنگ روز یا فشردۀ سخن ـ که در حال حاضر دقیق‌ترین منابع‌اند ـ مراجعه کنید. ۱‌۴‌۰‌‌۲/۱‌‌‌‌‌۱‌/‌۰‌‌۵‌ سید محمد بصام @Matnook_com
به‌مناسبت ۲ بهمن سالروز درگذشت ابوالحسن نجفی چند روز پیش که در یک فرستۀ ویدیویی توصیه کرده بودم اهل قلم نباید کتاب غلط ننویسیم را بخوانند*، یکی از دانشجویانم برای من ویدیویی فرستاد که در آن، یکی از مدرسان ویرایش به‌مناسبت سالگرد درگذشت ابوالحسن نجفی، کتاب غلط ننویسیم را معرفی می‌کرد و می‌گفت: این کتاب اولین کتابی است که سعی کرده «غلط» در نگارش را تعریف کند. «غلط» کلمه یا تعبیری است که خلاف قاعده باشد و در متون نوشتاری کهن به‌کار نرفته باشد و در زبان گفتار امروز هم به‌کار نرود و فقط در نوشتار امروز به‌کار رود، مثل کلمۀ «درب»: درب را ببندید. این «درب» فقط در نگارش امروز به‌کار می‌رود؛ نه در نگارش قدیم به‌کار رفته و نه در گفتار امروز به‌کار می‌رود. چند نکته دربارۀ سخن ایشان: ۱) غلط ننویسیم اولین کتابی نیست که سعی کرده غلط را تعریف کند (ای کاش چنین کاری را می‌کرد)، بلکه تعریف غلط و معیارهای آن را از شخصی به نام محمد زُهَری برداشته و بی‌آن‌که به منبعش اشاره‌ای کند، آن را در کتاب خود آورده‌است (محمد زهری کسی بود که اولین بار در مقدمۀ خود بر کتاب غلط ننویسیم اثر فریدون کار در دهۀ سی ـ تقریباً سی سال قبل از کتاب غلط ننویسیم ابوالحسن نجفی ـ ملاک‌هایی برای درست و غلط نوشت). پس غلط ننویسیم ابوالحسن نجفی اولین کتاب در این مسئله نیست. در ضمن، اینجا مجالی نیست که بگوییم ملاک‌های تقلیدی او نیز خالی از اشکال نیست و جای تأمل فراوان دارد. ۲) اگر چند ثانیه وقت صرف کنیم و فقط در پیکرۀ تاریخی فرهنگستان جست‌وجو کنیم، می‌بینیم که «درب» دست‌کم از قرن دهم در معنای «درِ» امروزی به‌کار رفته‌است: «چون شام شود، درب خانه را مضبوط نمایند» (قاسم هروی، ارشادالزراعه، ص ۲۷۹). پس براساس ملاک‌های خودِ غلط ننویسیم «درب» هم باید درست و پذیرفتنی باشد، چون دست‌کم چهارصد سال است که در متون فارسی به‌کار می‌رود. ۳) من اصراری ندارم که «درب» بنویسیم، بلکه سخنم این است که آن را غلط ندانیم. نیز بدانیم و دیگران را هم آگاه کنیم که چرا اهل زبان «درب» می‌نویسند (زیرا هیچ تغییر و تحولی در زبان بی‌دلیل نیست): ۱) «درب» را معمولاً گونهٔ رسمیِ «در» تلقی می‌کنند. ۲) برای اشتباه نشدنِ «در» با حرف اضافهٔ «در» معمولاً «درب» می‌نویسند. همین. ★ من همچنان معتقدم با آن‌که ابوالحسن نجفی خدمات زیادی به زبان فارسی کرد، ولی ترویج کتاب غلط ننویسیم او خیانت فرهنگی به اهل قلم است، زیرا بیشترِ مطالبِ کتابش غیرعلمی، براساس گمان، یا سلیقۀ شخصی اوست و دستاوردی جز گمراهی ندارد. شاید این نظرم برای برخی شگفت‌آور باشد، اما درستی آن را با دلایل و شواهد فراوان در کارگاه‌های ویرایش و دستورزبان زبان‌شناختی نشان داده و اثبات کرده‌ام. چه زیبا گفت ارسطو: من استادم افلاطون را دوست دارم، ولی حقیقت را بیش از او. پس بهتر است تعصب را کنار بگذاریم و ننگریم که که می‌گوید، بنگریم که چه می‌گوید. اگر سخنی حق گفت و درست، سلّمنا. والّا فلا. ۱‌۴‌۰‌‌۲/۱‌‌‌‌‌۱‌/‌۰‌‌‌۷‌ سید محمد بصام @Matnook_com
غلط ننویسیم؛ فریدون کار.pdf
36.12M
فریدون کار، غلط ننویسیم (با مقدمۀ سعید نفیسی و محمد زُهَری)، مؤسسۀ مطبوعاتی شرق، تهران، ۱۳‌۳‌۴ یادآوری: مطالب این کتابْ غیرعلمی و نادقیق است و خواندن آن به هیچ وجه توصیه نمی‌شود. نشر آن نیز صرفاً برای آگاهی و روشنگری است. ۱‌۴‌۰‌‌۲/۱‌‌‌‌‌۱‌/‌۰‌‌‌۷‌ سید محمد بصام @Matnook_com
۴ کاربرد مهم نقطه‌ویرگول ۱) قبل از جمله‌ای که کامل است، ولی به‌تنهایی به‌کار نمی‌رود و فقط با جملۀ قبل از خود معنا می‌یابد: - جدایی مانند قطعِ‌عضو است؛ زنده می‌مانی، اما کمتر از پیش هستی. (مارگارت اَتوود) - در گریختن رستگاری نیست؛ بمان و چیزی از خودت بساز که نشکند. (غزاله علی‌زاده) ۲) قبل از جمله‌ای که کامل است و جملۀ قبل از خود را معنا می‌کند یا بخشی از آن را توضیح می‌دهد: - بابک به فلسفه علاقه داشت و بیشتر در همین زمینه کتاب می‌خواند؛ این کتاب‌ها در آن زمان کمیاب بود. (علی صلح‌جو، نکته‌های ویرایش) - در جهان، هیچ چیزِ تازه‌ای دیده نمی‌شود. در حقیقت، تاریخ است که مدام تکرار می‌شود؛ یعنی آنچه می‌بینیم بارها در گذشته اتفاق افتاده‌است. (از اینترنت) ۳) قبل از جمله‌ای که نهاد یا بخشی از آن به قرینه حذف شده باشد: - آدم‌ها نه دروغ می‌گویند و نه زیر حرفشان می‌زنند؛ اگر چیزی می‌گویند، صرفاً احساسشان در همان لحظه است. (کارلوس فوئنتس) - رومی‌های قدیم [...] امور خود را به غلام‌ها محوّل می‌نمودند و این دو ضرر داشت؛ یکی این‌که غلام‌ها از روی میل کار نمی‌کردند. دیگر این‌که [...]. (محمدعلی فروغی) ۴) میان دو جملۀ کامل و مستقل که تقابل یا تضادی را نشان می‌دهند: - زندگی فیلم است؛ مرگ عکس است. (سوزان سانتَگ) - موفقیت یعنی به‌‌دست آوردن آنچه می‌خواهی؛ خوشبختی یعنی خواستن آنچه به‌‌دست می‌آوری. (دیل کارنِگی) یادآوری: در کاربردهای پیش‌گفته، نقطه‌ویرگول فقط میان دو جملۀ مستقل و کامل ‌می‌آید. بنابراین پیش از هرگونه عبارت یا جمله‌های پیرو (= وابسته) نباید نقطه‌ویرگول گذاشت. برای نمونه، در مثال‌های زیر، ویرگول می‌گذاریم،‌ زیرا جمله‌های پایانی از نوع پیرو و وابسته‌اند: - کسانی هستند که پشت‌سرهم ده‌ دوازده کتاب می‌نویسند، چنان‌که گویی نان‌شیرینی می‌پزند. - خسرو کتاب معروفش را نوشته‌ بود، همان کتابی که آخرین اثر او به‌شمار می‌رود. - طاس‌ها بی‌صدا می‌نشستند، بی‌آن‌که حتی چرخ بخورند. این را هم ببینید: ۳ کاربرد رایج نقطه‌ویرگول. ۱‌۴‌۰‌‌۲/۱‌‌‌‌‌۱‌/‌۰‌‌‌‌۸‌ سید محمد بصام @Matnook_com
واژه‌شناسی «زمستان» «زمستان» از دو بخش تشکیل شده‌است: زَم*: برف و سرما؛ ـ‌ستان: پسوندوارهٔ زمان. در نتیجه، «زمستان» یعنی «زمان سرما». ★ «زمهریر» هم یعنی «سرمای سخت». ۱‌۴‌۰‌‌۲/‌۱‌‌‌‌‌۱‌/‌۱۳‌ سید محمد بصام @Matnook_com
🧠۴ روش عملی برای ارتقای هوش زبانی فهرست ۱) هوش زبانی چیست؟ ۲) هوش زبانی بر چه پایه‌ای استوار است؟ ۳) چه کسانی باید هوش زبانی خود را تقویت کنند؟ ۴) افزایش هوش زبانی چه سودی دارد؟ ۵) چگونه هوش زبانی خود را افزایش دهیم؟ ادامه را در اینستاگرام متنوک بخوانید (اینجا). ۱‌۴‌۰‌‌۲/‌۱‌‌‌‌‌۱‌/‌۱‌۴‌ سید محمد بصام @Matnook_com
یک نکتۀ فاصله‌گذاری! گروه‌های نحوی همیشه بافاصله نوشته می‌شوند و واژه‌ها همیشه با نیم‌فاصله یا بی‌فاصله: «روی هم» (گروه و بافاصله): - «کمال [...] لب‌هایش خودبه‌خود روی هم جنبید.» (جمال میرصادقی، درازنای شب، ص ۲۲۸) - روان در دست‌وپای هم فتادند/ به عزت روی هم را بوسه دادند (هلالی جغتایی، دیوان، ص ۲۹۳) «روی‌هم» (واژه/ قید و با نیم‌فاصله): - «تفنگچی‌هایمان روی‌هم چند نفرند؟» (محمود دولت‌آبادی، کِلیدر، ج ۱۰، ص ۲‌۶‌۷۷) یادآوری: «روی‌هم‌روی‌هم» و «روهم‌روهم» نیز قیدند و کاملاً با نیم‌فاصله نوشته می‌شوند: - «سربازها روی‌هم‌روی‌هم زیر یک چادر تل‌انبار می‌شدیم.» (محمود دولت‌آبادی، کِلیدر، ج ۳، ص ۸۳۹) - «حکیم بهش گفت پرهیز کنه چیزایی که واسش [واسه‌ش] بده و هله‌هوله و روهم‌روهم [...] نخوره.» (جعفر شهری، شکر تلخ، ص ۳۱۰) ‌۱‌‌۴‌۰‌‌۲‌/‌‌۱‌۲/‌‌‌۰‌۵ سید محمد بصام @Matnook_com
دو روش فعال‌سازی نیم‌فاصلۀ استاندارد در وُرد روش اول: در هر وُردی، این مراحل را برای فعال کردن نیم‌فاصله طی کنید: INSERT (منو) → Symbol → More Symbols... → Special Characters → No-Width Optional Break → Shortcut Key... → Press new shortcut key → Assign. روش دوم: گرفتن هم‌زمان کلیدهای Ctrl + Shift + 2. با این روش می‌توانید در همۀ برنامه‌های ویندوز نیز نیم‌فاصلۀ استاندارد بزنید. یادآوری: ۱) هرگز برای درج نیم‌فاصله از - + Ctrl و دیگر کلیدها استفاده نکنید. ۲) در صفحه‌کلید فارسی استاندارد (FAS: Persian (Standard) Keyboard)، که در ویندوزهای هشت به بالا هست و فقط باید به‌عنوان صفحه‌کلید پیش‌فرض انتخاب شود، Shift + Space نیم‌فاصلۀ استاندارد می‌زند. ‌۱‌‌۴‌۰‌‌۲‌/‌‌۱‌۲/‌‌‌۰‌۵ سید محمد بصام @Matnook_com
واژۀ «نسکافه» (Nescafé) از ترکیب دو واژۀ «نِستْله» (Nestlé) و «کافه» (café) ساخته شده‌است. این‌گونه واژه‌ها را «آمیزه» می‌نامند و به فرایند ساخت آن‌ها، که یکی از شیوه‌های معمول واژه‌سازی است، «آمیزه‌سازی» می‌گویند. چند نمونۀ دیگر: توانیر: تولید و انتقال نیرو؛ خصولتی: خصوصی + دولتی؛ رزمایش: رزم + آزمایش؛ فجازی: فضای مجازی؛ مارموذ: مارمولک/ مار + موذی؛ نستعلیق: نسخ + تعلیق؛ ویرگولاستار: ویرگول + ویراستار. ۱۴‌۰‌۲/۱۲‌/۱۰‌ سید محمد بصام @Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایان داستان تنوین! چرا نباید واژه‌های تنوین‌دار را با «ن» بنویسیم؟ ۱۴‌‌۰‌۲/۱‌‌‌۲/‌‌۱‌‌‌‌۷ سید محمد بصام @Matnook_com
🔥چهارشنبه‌سوری! 💥«سور» به‌ معنی «جشن، شادی، مهمانی، و رنگ سرخ» است و در «سورچرانی»، «ختنه‌سوران»، و «سور دادن» نیز کمابیش همین معانی را دارد. در ایران قدیم، جشن‌ها معمولاً از شب با آتش‌بازی و آتش‌افروزی آغاز می‌شده و در سپیده‌دم به آب‌پاشی ختم می‌گردیده‌ و، بر پایۀ متنی کهن، یکی از این جشن‌های آخر سال «شب‌سوری» نام داشته‌است. ایرانیان از دیرباز شب چهارشنبۀ‌ آخر سال را با آتش‌افروزی جشن می‌گرفتند تا اهریمنِ تاریکیِ شب و شومیِ چهارشنبه را با پرتو سرخ آتش از بین ببرند. عبارت «زردی من از تو، سرخی تو از من» به همین باور اشاره دارد. 💥از دیگر رسم‌های چهارشنبه‌سوری: - پلشت‌زدایی (خانه‌تکانی و نو کردن اثاث خانه)؛ - آتش‌افروزی (برای طلسم‌زدایی و شتاب بخشیدن به بازگشت خورشید و گرما در بهار به‌همراه پایکوبی)؛ - تفأل زدن (شعرخوانی و فال‌گوش‌نشینیِ دختران و زنان بر سر راه‌ها و پشت درِ خانه‌ها)؛ - کوز‌ه‌شکنی (برای دور کردن بلاهای سال و بازگشت تندرستی و شادی)؛ - بلاگردانی و برکت‌زایی (با پختن آش ابودَردا، کوکوی هفت‌سبزی، دود کردن اسفند، قاشق‌زنی، و ...). ‌۱۴‌۰‌۲‌/‌۱۲/‌۲‌۲ سید محمد بصام @Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳ شیوه برای تغییر «عدمِ» عربی در جمله ‌۱۴‌‌۰‌‌۲/۱‌۲/‌‌۲۴‌ سید محمد بصام @Matnook_com
«می‌باشد» غلط نمی‌باشد! ۱) مضارع اِخباری فعل «بودن» سه صورت صرفی دارد: - -‌َم، -ی، -‌َست، -یم، -ید، -‌َند؛ - هستم، هستی، هست، هستیم،‌ هستید، هستند؛ - می‌باشم، می‌باشی، می‌باشد، می‌باشیم، می‌باشید، می‌باشند. ۲)‌ صورت اول و دوم به‌اصطلاح «بی‌نشان‌»‌اند (یعنی متعارف و رایج‌‌اند و در زبان گفتار و نوشتارِ معیار به‌کار می‌روند)، ولی صورت سوم «نشان‌دار» است (یعنی در گفتار مردم و نوشتار معیار به‌ندرت به‌کار می‌رود). بنابراین هر سه صورتِ صرفی «درست»‌اند و فقط تفاوت «سبکی» و «کاربردی» دارند. ۳) در متون قدیم فارسی، کمابیش فعل «می‌باشد» به‌کار رفته‌است: - «پیرزنِ درویشی بود و معاش او از آن گاو بودی و آن گاو را ازو بخواستند. گفت: من این گاو را نفروشم، که معاش من و عیالگان ازین گاو می‌باشد.» (ترجمۀ تفسیر طبری) - «چون بوعلی درآمد، شیخ گفت: ما را اندیشۀ زیارت می‌باشد. بوعلی گفت: ما در خدمت می‌باشیم.» (اسرارالتوحید) - «مریدی گفت پیر را: چه کنم کز خلایق به رنج اندرم، از بس که به زیارت من همی‌ آیند و اوقات مرا از تردد ایشان تشویش می‌باشد.» (گلستان) - موشکافی هنر نمی‌باشد/ چشم از عیب دوختن هنر است (صائب) ۴) گاهی، برای پرهیز از تکرارِ «است» یا رسمیت بیشتر،‌ از «می‌باشد» استفاده می‌شود. از آنجا که تکرار همیشه ناپسند نیست و «می‌باشد» نیز صورت نشان‌دار و نامتعارف فعل «بودن» در فارسی امروز ایران است، بهتر است آن را به‌کار نبریم و همه‌جا «است» بنویسیم. بنابراین: ⛔️ ننویسیم: - همسر اینجانب کارمند شهرداری بوده و متقاضی یک وام ده‌میلیون‌تومانی می‌باشد. ✅ بنویسیم: - همسر اینجانب کارمند شهرداری‌ و متقاضی‌ یک وام ده‌میلیون‌تومانی است. ⛔️ ننویسیم: - دانشجویانی که متقاضی حذف نیم‌سال تحصیلی می‌باشند. ✅ بنویسیم: - دانشجویانی که متقاضی حذف نیم‌سال تحصیلی هستند. ⛔️ نگوییم: - مخاطب در دسترس نمی‌باشد. ✅ بگوییم: - مخاطب در دسترس نیست. یادآوری: در فارسیِ تاجیکی و افغانستانی، «می‌باشد» و دیگر صیغه‌های «باشیدن» در زبان مردم رایج است و بنابراین در آنجا و در میان آنان صورتی بی‌نشان (= متعارف) به‌شمار می‌آید و کاربرد آن نیز بی‌اشکال است. ۱‌۴۰‌‌۳/‌‌۰‌۱/‌‌‌۰‌‌۵‌ سید محمد بصام @Matnook_com
شب «اَحیا» یا «اِحیا»؟ واژۀ عربی «اَحیاء» جمع «حَیّ» و به معنای «زندگان» است و «اِحیاء» به معنای «زنده کردن، جان‌بخشی، و برگزاری مراسم (مثلاً در شب قدر)». ازاین‌رو به هریک از شب‌های ۱۹، ۲۱، و ۲۳ ماه رمضان که در آن‌ عبادت و شب‌زنده‌داری می‌کنند، «شب اِحیا» می‌گویند و گاهی در فارسی آن را /شب اَحیا/ تلفظ می‌کنند. در آواشناسی، طبق قاعدۀ «همگونی واکه‌ای (vowel harmony)»، گاهی واکۀ یک هجا از واکۀ هجای مجاورش تأثیر می‌پذیرد و به شکل آن درمی‌آید. برای مثال، «غذا» در عربی به کسر «غ» و بر وزن «ندا» است، ولی واکهٔ e در هجای آغازین آن از واکۀ â در هجای دومِ این واژه (= ذا) تأثیر پذیرفته و به واکۀ a بدل شده‌است و بنابراین در فارسی /غَذا/ تلفظ می‌شود. در واژۀ «اِحیا» نیز واکۀ e در هجای اول از واکۀ â در هجای دوم (= یا) تأثیر پذیرفته و به a بدل شده‌است و بنابراین /اَحیا/ تلفظ می‌شود. چند نمونۀ دیگر از تبدیل واکهٔ e به a در فارسی: اِثناعشر > اَثناعشر؛ بِساط > بَساط؛ خِزانه > خَزانه؛ سِهام > سَهام؛ غِربال > غَربال؛ مِلاط > مَلاط. وام‌واژه‌ها معمولاً براساس نظام آواییِ زبانِ مقصد تلفظ می‌شوند و مانند سایر واژه‌ها در گذر زمان دستخوش تغییر می‌گردند. وقتی عموم اهل زبان واژه‌ای را به یک شیوه تلفظ کردند، آن را «تلفظ معیار» می‌نامیم و جز آن را «غیرمعیار». با استناد به فرهنگ آوایی فارسی (گیتی دیهیم)، تلفظ معیار و پربسامدِ «اِحیا»، به معنی «شب قدر»، /اَحیا/ است. در نتیجه، تلفظ «اِحیا» به‌صورت /اَحیا/ در فارسی درست است و اگر تلفظ «اِحیا» به‌صورت /اَحیا/ را نادرست بدانیم، باید تلفظ صدها واژۀ مشابهِ دیگر را نیز نادرست بدانیم. یادآوری: «احیاء» رسم‌الخطِ عربیِ این واژه است و در فارسی با املای «احیا» (بدون همزۀ پایانی) نوشته می‌شود، مانند «اعضا»، «املا»، «انبیا»، و «انشا» که همزۀ پایانی‌شان در فارسی نوشته نمی‌شود و درست است. ۱‌۴۰‌۳‌/‌‌۰‌‌۱/‌‌‌۱‌۴‌ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com
واژه‌بست «-ها» ۱) واژه‌بست نوعی تکواژ وابسته است که ۱) کاربرد مستقل ندارد و ۲) همیشه به یک واژه افزوده می‌شود و ۳) واژۀ جدیدی (= مشتق) نمی‌سازد و ۴) تکیۀ آوایی ندارد. کمابیش ده واژه‌بست در فارسی داریم که یکی از آن‌ها «-ها/ -ـا» است. ۲) واژه‌بست -ها/ -ـا کاربرد گفتاری و غیررسمی دارد و معمولاً برای تأکید، تحذیر، تهدید،‌ یا جز این‌ها به‌کار می‌رود. ۳) واژه‌بست -ها/ -ـا همواره با واژۀ پیش از خود با نیم‌فاصله نوشته می‌شود، چون فاقد تکیۀ آوایی است: غیرشکسته: آمدی نسازی‌ها؛ به او گفتم‌ها؛ می‌بخشیدها شکسته: اومدی نسازیا؛ بهش گفتما؛ می‌بخشیدا ۴) واژه‌بست -ها در حالت شکسته به‌صورت -ا/ -ـا نوشته می‌شود، مگر در واژه‌های پایان‌یافته به واکۀ e (= های بیان حرکت): باز دیرت می‌شه‌ها! ۵) نوشتن واژه‌بست -ها با املای «آ» و به‌صورت بافاصله نادرست است: درست: عجب شانسی داریا. نادرست: عجب شانسی داری آ. ۱۴‌۰‌۳‌/۰‌‌۱/۱‌‌۹ سید محمد بصام Matnook.com @Matnook_com