واژهشناسی «زمستان»
«زمستان» از دو بخش تشکیل شدهاست:
زَم*: برف و سرما؛
ـستان: پسوندوارهٔ زمان.
در نتیجه، «زمستان» یعنی «زمان سرما».
★ «زمهریر» هم یعنی «سرمای سخت».
#واژهشناسی
۱۴۰۲/۱۱/۱۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
🧠۴ روش عملی برای ارتقای هوش زبانی
فهرست
۱) هوش زبانی چیست؟
۲) هوش زبانی بر چه پایهای استوار است؟
۳) چه کسانی باید هوش زبانی خود را تقویت کنند؟
۴) افزایش هوش زبانی چه سودی دارد؟
۵) چگونه هوش زبانی خود را افزایش دهیم؟
ادامه را در اینستاگرام متنوک بخوانید (اینجا).
#زبانشناسی
۱۴۰۲/۱۱/۱۴
سید محمد بصام
@Matnook_com
یک نکتۀ فاصلهگذاری!
گروههای نحوی همیشه بافاصله نوشته میشوند و واژهها همیشه با نیمفاصله یا بیفاصله:
«روی هم» (گروه و بافاصله):
- «کمال [...] لبهایش خودبهخود روی هم جنبید.» (جمال میرصادقی، درازنای شب، ص ۲۲۸)
- روان در دستوپای هم فتادند/ به عزت روی هم را بوسه دادند (هلالی جغتایی، دیوان، ص ۲۹۳)
«رویهم» (واژه/ قید و با نیمفاصله):
- «تفنگچیهایمان رویهم چند نفرند؟» (محمود دولتآبادی، کِلیدر، ج ۱۰، ص ۲۶۷۷)
یادآوری:
«رویهمرویهم» و «روهمروهم» نیز قیدند و کاملاً با نیمفاصله نوشته میشوند:
- «سربازها رویهمرویهم زیر یک چادر تلانبار میشدیم.» (محمود دولتآبادی، کِلیدر، ج ۳، ص ۸۳۹)
- «حکیم بهش گفت پرهیز کنه چیزایی که واسش [واسهش] بده و هلههوله و روهمروهم [...] نخوره.» (جعفر شهری، شکر تلخ، ص ۳۱۰)
۱۴۰۲/۱۲/۰۵
سید محمد بصام
@Matnook_com
دو روش فعالسازی نیمفاصلۀ استاندارد در وُرد
روش اول:
در هر وُردی، این مراحل را برای فعال کردن نیمفاصله طی کنید:
INSERT (منو) → Symbol → More Symbols... → Special Characters → No-Width Optional Break → Shortcut Key... → Press new shortcut key → Assign.
روش دوم:
گرفتن همزمان کلیدهای Ctrl + Shift + 2. با این روش میتوانید در همۀ برنامههای ویندوز نیز نیمفاصلۀ استاندارد بزنید.
یادآوری:
۱) هرگز برای درج نیمفاصله از - + Ctrl و دیگر کلیدها استفاده نکنید.
۲) در صفحهکلید فارسی استاندارد (FAS: Persian (Standard) Keyboard)، که در ویندوزهای هشت به بالا هست و فقط باید بهعنوان صفحهکلید پیشفرض انتخاب شود، Shift + Space نیمفاصلۀ استاندارد میزند.
#ورد
۱۴۰۲/۱۲/۰۵
سید محمد بصام
@Matnook_com
واژۀ «نسکافه» (Nescafé) از ترکیب دو واژۀ «نِستْله» (Nestlé) و «کافه» (café) ساخته شدهاست. اینگونه واژهها را «آمیزه» مینامند و به فرایند ساخت آنها، که یکی از شیوههای معمول واژهسازی است، «آمیزهسازی» میگویند. چند نمونۀ دیگر:
توانیر: تولید و انتقال نیرو؛
خصولتی: خصوصی + دولتی؛
رزمایش: رزم + آزمایش؛
فجازی: فضای مجازی؛
مارموذ: مارمولک/ مار + موذی؛
نستعلیق: نسخ + تعلیق؛
ویرگولاستار: ویرگول + ویراستار.
#واژهشناسی #دستورزبان
۱۴۰۲/۱۲/۱۰
سید محمد بصام
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایان داستان تنوین!
چرا نباید واژههای تنویندار را با «ن» بنویسیم؟
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۲/۱۷
سید محمد بصام
@Matnook_com
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
🔺نازی سنگسفیدی، نویسنده و پژوهشگر، از سبزوار 🔰کانال مؤسسه در ایتا: @Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺شایان کوشانفر، کارشناسی روانشناسی، از بروجرد
🔰کانال مؤسسه در ایتا:
@Matnook_com
🔥چهارشنبهسوری!
💥«سور» به معنی «جشن، شادی، مهمانی، و رنگ سرخ» است و در «سورچرانی»، «ختنهسوران»، و «سور دادن» نیز کمابیش همین معانی را دارد. در ایران قدیم، جشنها معمولاً از شب با آتشبازی و آتشافروزی آغاز میشده و در سپیدهدم به آبپاشی ختم میگردیده و، بر پایۀ متنی کهن، یکی از این جشنهای آخر سال «شبسوری» نام داشتهاست. ایرانیان از دیرباز شب چهارشنبۀ آخر سال را با آتشافروزی جشن میگرفتند تا اهریمنِ تاریکیِ شب و شومیِ چهارشنبه را با پرتو سرخ آتش از بین ببرند. عبارت «زردی من از تو، سرخی تو از من» به همین باور اشاره دارد.
💥از دیگر رسمهای چهارشنبهسوری:
- پلشتزدایی (خانهتکانی و نو کردن اثاث خانه)؛
- آتشافروزی (برای طلسمزدایی و شتاب بخشیدن به بازگشت خورشید و گرما در بهار بههمراه پایکوبی)؛
- تفأل زدن (شعرخوانی و فالگوشنشینیِ دختران و زنان بر سر راهها و پشت درِ خانهها)؛
- کوزهشکنی (برای دور کردن بلاهای سال و بازگشت تندرستی و شادی)؛
- بلاگردانی و برکتزایی (با پختن آش ابودَردا، کوکوی هفتسبزی، دود کردن اسفند، قاشقزنی، و ...).
#واژهشناسی
۱۴۰۲/۱۲/۲۲
سید محمد بصام
@Matnook_com
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳ شیوه برای تغییر «عدمِ» عربی در جمله
#ویرایش_زبانی
۱۴۰۲/۱۲/۲۴
سید محمد بصام
@Matnook_com
«میباشد» غلط نمیباشد!
۱) مضارع اِخباری فعل «بودن» سه صورت صرفی دارد:
- -َم، -ی، -َست، -یم، -ید، -َند؛
- هستم، هستی، هست، هستیم، هستید، هستند؛
- میباشم، میباشی، میباشد، میباشیم، میباشید، میباشند.
۲) صورت اول و دوم بهاصطلاح «بینشان»اند (یعنی متعارف و رایجاند و در زبان گفتار و نوشتارِ معیار بهکار میروند)، ولی صورت سوم «نشاندار» است (یعنی در گفتار مردم و نوشتار معیار بهندرت بهکار میرود). بنابراین هر سه صورتِ صرفی «درست»اند و فقط تفاوت «سبکی» و «کاربردی» دارند.
۳) در متون قدیم فارسی، کمابیش فعل «میباشد» بهکار رفتهاست:
- «پیرزنِ درویشی بود و معاش او از آن گاو بودی و آن گاو را ازو بخواستند. گفت: من این گاو را نفروشم، که معاش من و عیالگان ازین گاو میباشد.» (ترجمۀ تفسیر طبری)
- «چون بوعلی درآمد، شیخ گفت: ما را اندیشۀ زیارت میباشد. بوعلی گفت: ما در خدمت میباشیم.» (اسرارالتوحید)
- «مریدی گفت پیر را: چه کنم کز خلایق به رنج اندرم، از بس که به زیارت من همی آیند و اوقات مرا از تردد ایشان تشویش میباشد.» (گلستان)
- موشکافی هنر نمیباشد/ چشم از عیب دوختن هنر است (صائب)
۴) گاهی، برای پرهیز از تکرارِ «است» یا رسمیت بیشتر، از «میباشد» استفاده میشود. از آنجا که تکرار همیشه ناپسند نیست و «میباشد» نیز صورت نشاندار و نامتعارف فعل «بودن» در فارسی امروز ایران است، بهتر است آن را بهکار نبریم و همهجا «است» بنویسیم. بنابراین:
⛔️ ننویسیم:
- همسر اینجانب کارمند شهرداری بوده و متقاضی یک وام دهمیلیونتومانی میباشد.
✅ بنویسیم:
- همسر اینجانب کارمند شهرداری و متقاضی یک وام دهمیلیونتومانی است.
⛔️ ننویسیم:
- دانشجویانی که متقاضی حذف نیمسال تحصیلی میباشند.
✅ بنویسیم:
- دانشجویانی که متقاضی حذف نیمسال تحصیلی هستند.
⛔️ نگوییم:
- مخاطب در دسترس نمیباشد.
✅ بگوییم:
- مخاطب در دسترس نیست.
یادآوری:
در فارسیِ تاجیکی و افغانستانی، «میباشد» و دیگر صیغههای «باشیدن» در زبان مردم رایج است و بنابراین در آنجا و در میان آنان صورتی بینشان (= متعارف) بهشمار میآید و کاربرد آن نیز بیاشکال است.
#دستورزبان #ویرایش_زبانی
۱۴۰۳/۰۱/۰۵
سید محمد بصام
@Matnook_com
شب «اَحیا» یا «اِحیا»؟
واژۀ عربی «اَحیاء» جمع «حَیّ» و به معنای «زندگان» است و «اِحیاء» به معنای «زنده کردن، جانبخشی، و برگزاری مراسم (مثلاً در شب قدر)». ازاینرو به هریک از شبهای ۱۹، ۲۱، و ۲۳ ماه رمضان که در آن عبادت و شبزندهداری میکنند، «شب اِحیا» میگویند و گاهی در فارسی آن را /شب اَحیا/ تلفظ میکنند.
در آواشناسی، طبق قاعدۀ «همگونی واکهای (vowel harmony)»، گاهی واکۀ یک هجا از واکۀ هجای مجاورش تأثیر میپذیرد و به شکل آن درمیآید. برای مثال، «غذا» در عربی به کسر «غ» و بر وزن «ندا» است، ولی واکهٔ e در هجای آغازین آن از واکۀ â در هجای دومِ این واژه (= ذا) تأثیر پذیرفته و به واکۀ a بدل شدهاست و بنابراین در فارسی /غَذا/ تلفظ میشود. در واژۀ «اِحیا» نیز واکۀ e در هجای اول از واکۀ â در هجای دوم (= یا) تأثیر پذیرفته و به a بدل شدهاست و بنابراین /اَحیا/ تلفظ میشود. چند نمونۀ دیگر از تبدیل واکهٔ e به a در فارسی: اِثناعشر > اَثناعشر؛ بِساط > بَساط؛ خِزانه > خَزانه؛ سِهام > سَهام؛ غِربال > غَربال؛ مِلاط > مَلاط.
وامواژهها معمولاً براساس نظام آواییِ زبانِ مقصد تلفظ میشوند و مانند سایر واژهها در گذر زمان دستخوش تغییر میگردند. وقتی عموم اهل زبان واژهای را به یک شیوه تلفظ کردند، آن را «تلفظ معیار» مینامیم و جز آن را «غیرمعیار». با استناد به فرهنگ آوایی فارسی (گیتی دیهیم)، تلفظ معیار و پربسامدِ «اِحیا»، به معنی «شب قدر»، /اَحیا/ است. در نتیجه، تلفظ «اِحیا» بهصورت /اَحیا/ در فارسی درست است و اگر تلفظ «اِحیا» بهصورت /اَحیا/ را نادرست بدانیم، باید تلفظ صدها واژۀ مشابهِ دیگر را نیز نادرست بدانیم.
یادآوری:
«احیاء» رسمالخطِ عربیِ این واژه است و در فارسی با املای «احیا» (بدون همزۀ پایانی) نوشته میشود، مانند «اعضا»، «املا»، «انبیا»، و «انشا» که همزۀ پایانیشان در فارسی نوشته نمیشود و درست است.
#زبانشناسی #املا_رسمالخط
۱۴۰۳/۰۱/۱۴
سید محمد بصام
Matnook.com
@Matnook_com
واژهبست «-ها»
۱) واژهبست نوعی تکواژ وابسته است که ۱) کاربرد مستقل ندارد و ۲) همیشه به یک واژه افزوده میشود و ۳) واژۀ جدیدی (= مشتق) نمیسازد و ۴) تکیۀ آوایی ندارد. کمابیش ده واژهبست در فارسی داریم که یکی از آنها «-ها/ -ـا» است.
۲) واژهبست -ها/ -ـا کاربرد گفتاری و غیررسمی دارد و معمولاً برای تأکید، تحذیر، تهدید، یا جز اینها بهکار میرود.
۳) واژهبست -ها/ -ـا همواره با واژۀ پیش از خود با نیمفاصله نوشته میشود، چون فاقد تکیۀ آوایی است:
غیرشکسته: آمدی نسازیها؛ به او گفتمها؛ میبخشیدها
شکسته: اومدی نسازیا؛ بهش گفتما؛ میبخشیدا
۴) واژهبست -ها در حالت شکسته بهصورت -ا/ -ـا نوشته میشود، مگر در واژههای پایانیافته به واکۀ e (= های بیان حرکت): باز دیرت میشهها!
۵) نوشتن واژهبست -ها با املای «آ» و بهصورت بافاصله نادرست است:
درست: عجب شانسی داریا.
نادرست: عجب شانسی داری آ.
#دستورزبان #گفتارینویسی #فاصلهگذاری
۱۴۰۳/۰۱/۱۹
سید محمد بصام
Matnook.com
@Matnook_com
«یی» یا «یای»؟
«-ی» نکره در پیوند با واژههای پایانیافته به همخوان y بهصورت پیوسته («...یی/ ...ـیی») نوشته میشود.
درست: خطمشیی، رأیی، سعیی
نادرست: خطمشیای، رأیای، سعیای
یادآوری: در ویراست جدید دستور خطّ فارسی فرهنگستان، به این نکتۀ رسمالخطی تصریح نشدهاست.
#املا_رسمالخط
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
کسرۀ واژۀ «پشتِپرده» خفیف است و بنابراین با نیمفاصله نوشته میشود (برای آشنایی با «کسرۀ خفیف»، حتماً این فرسته را ببینید).
۲۰ واژۀ «پشت»دار که کسرۀ آنها خفیف است و همیشه با نیمفاصله نوشته میشوند (گذاشتن کسرۀ آنها الزامی نیست):
پشتِبام/ پشتِبوم
پشتِپا
پشتِپاپزان
پشتِپرده
پشتِجلد
پشتِچشم نازک کردن
پشتِسراندازی
پشتِسر کسی صفحه گذاشتن
پشتِسر کسی نماز خواندن
پشتِسر گذاشتن
پشتِسرهم
پشتِسرهماندازی
پشتِکار
پشتِکنکوری
پشتِکوهی
پشتِگوش
پشتِگوشاندازی
پشتِمیزنشین
پشتِهم
پشتِهمانداز
#فاصلهگذاری
۱۴۰۳/۰۲/۰۶
سید محمد بصام
Matnook.com
@Matnook_com
Jozve.Nemune.V5.pdf
1.02M
📚بخشی از جزوهٔ چاپی دورۀ ستارگان ویرایش متنوک (ویراست پنجم) همراه با فهرست کامل
🎁این جزوهٔ چاپی هدیۀ ما به شرکتکنندگان در دورۀ ستارگان ویرایش است و با پستِ رایگان ارسال میشود.
@Matnook_com
دربارهٔ «روانشناسی» و واژههای «شناسی»دار
بهمناسبت ۹ اردیبهشت، روز مشاور و روانشناس
«روانشناسی» معادل واژۀ انگلیسی psychology (/سایکولوژی/) است که از عبارت یونانی Ψυχολογία گرفته شدهاست. در این عبارت، واژۀ ψυχή (/پسیکه/) به معنای «روح و نفْس» است. ازاینرو، در فارسی، به این دانش «علمالروح»، «علمالنفس»، و «معرفةالنفس» میگفتند. در سال ۱۳۱۷، دکتر علیاکبر سیاسی واژۀ فارسی «روان» را بهجای «روح» و «نفْس» بهکار برد و در پی آن، واژۀ «روانشناسی» را نیز ساخت، که رفتهرفته متداول و پذیرفته شد.
یادآوری:
در فارسی، دانشهایی که بخش پایانیشان «-شناسی» دارند اسماند. برای تبدیل این اسمها به صفت، بخش پایانیشان به «-شناختی» بدل میشود. بنابراین «روانشناسی» اسم است و صفتِ آن «روانشناختی» است. مثال:
- اسم (در ترکیب اضافی): دانش روانشناسی، انجمن زبانشناسی، و ...؛
- صفت (در ترکیب وصفی): اختلالات روانشناختی، مطالعات زبانشناختی، و ... .
#واژهشناسی #دستورزبان
۱۴۰۳/۰۲/۰۹
سید محمد بصام
Matnook.com
@Matnook_com
کارگران مشغول کارند!
بهمناسبت ۱۲ اردیبهشت، روز جهانی کارگر
در فارسی، برخی صفتها هم با حرف اضافه بهکار میروند و هم با نشانۀ اضافه: محتاج به پول/ محتاجِ پول؛ نزدیک به خانه/ نزدیکِ خانه؛ مشغول به کار/ مشغولِ کار. هر دو ساخت را میتوان در فارسی رسمی بهکار برد، ولی معمولاً کاربرد این صفتها با حرف اضافه رسمیتر یا فصیحتر تلقی میشود (کارگران مشغول به کارند) و بدون حرف اضافه، غیررسمی (کارگران مشغول کارند). گاهی نیز حرف اضافه و متممِ آن قبل از صفت میآیند و بیشتر در فارسی رسمی بهکار میروند: «افراد بشر در زندگی به کمک یکدیگر محتاجاند.» (مقالات دهخدا، ص ۹)
#دستورزبان
۱۴۰۳/۰۲/۱۲
سید محمد بصام
Matnook.com
@Matnook_com
فاصلهگذاری ۳۰ عبارت پرکاربرد!
فهرست زیر گروههای حرفاضافهایِ* «با»دار و پرکاربردی است که همیشه و کاملاً بافاصله نوشته میشوند:
با آنکه؛ با آنهمه؛ با استفاده از؛ با این ترتیب؛ با این تفاسیر؛ با این تفاصیل؛ با این حال؛ با اینکه؛ با این وصف/ توصیف/ اوصاف؛ با اینهمه؛ با تکیه بر؛ با تمامِ؛ با توجه به؛ با عنایت به؛ با عنوانِ؛ با کمالِ؛ با کمکِ؛ با کوششِ؛ با نهایتِ؛ با وجودِ؛ با وجود این؛ با وجود اینکه؛ با وجود آنکه؛ با وجودی که؛ با هدفِ؛ با هم؛ با همتِ؛ با همۀ؛ با یادِ؛ با یاریِ.
★ گروه حرفاضافهای از یک حرف اضافۀ ساده یا مرکب و دستکم از یک واژه تشکیل شدهاست و در جمله، نقش نحوی مشخصی دارد، مانند «با اشتیاق» که در این جمله قید است: هنگامه با اشتیاق به نمایشگاه کتاب میرود.
#فاصلهگذاری #دستورزبان
۱۴۰۳/۰۲/۲۴
سید محمد بصام
Matnook.com
@Matnook_com
دعوت به همکاری! (فوری)
۱) فیلمبردار حرفهای با موبایل یا دوربین برای ضبط محتوای آموزشی کوتاه
۲) تدوینگر ویدیو (با نرمافزارهای افترافکت و پریمیر) و طراح کاور و بنر (با فتوشاپ) برای تولید محتوای اینستاگرامی
درصورتیکه تخصص و توانمندی کافی دارید، رزومه و نمونهکارهایتان را به شناسۀ زیر بفرستید:
@Bassam_1982
@Matnook_com
«پارس» صدای سگ است یا ...؟
بهمناسبت ۲۵ اردیبهشت، روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت فردوسی
در فارسی، دو واژۀ «پارس» داریم که به یک صورت تلفظ میشوند، اما ریشه و معنای متفاوتی دارند:
۱) پارس: اقوام و قبایلی آریایی که در سرزمین «پارس» و عیلام ساکن بودند و زبان آنها را «پارسی» میگویند.
۲) پارس: صدای سگ، عوعو، واقواق.
در معنای اول، واج p، طبق قاعدۀ آوایی «نرمشدگی» (lenition)، به واج f تبدیل شده و «پارس» و «پارسی» بهصورت /فارس/ و /فارسی/ تلفظ گردیدهاست، مانند تبدیل «پیل» به «فیل» (که معمولاً گمان میکنند معرّب (= «عربیشده») است، ولی اینگونه نیست) یا تبدیل «سپارش» (از فعل «سپاردن» و «سپردن») به «سفارش». بنابراین واژهٔ «فارسی» نیز فارسی است، نه عربی و نه عربیشدۀ «پارسی».
در معنای دوم، پارس از «پاس» است و «پاس» به معنای «نگهبانی» است. سپس، طبق یک تحول آوایی (← مجلۀ زبانشناسی، س ۲۰، ش ۱، ص ۱-۱۶)، واج غیراشتقاقیِ r (واجی که در اصلِ واژه نبوده) به آن افزوده شده و بهصورت «پارس» درآمدهاست، مانند «چرتکه» (از اصل روسی) و «خاکشیر» و «تراشیدن» که در اصل «چتکه» و «خاکشی» و «تاشیدن» بودهاند. در بخشی از قلمرو زبان فارسی، به واژههای دیگری نیز همین واج r را افزوده بوده و آن را تلفظ میکردهاند، مانند «تاختن» و «پاسبان» که بهصورت /تَراختن/ و /پارسبان/ تلفظ میشدهاند. «پارس» نیز، به معنای «صدای سگ»، صورت تحولیافتۀ «پاس» است و درست است. در نتیجه، هیچ ارتباطی با سرزمین پارس ندارد، زیرا صرفاً دو واژۀ همآوا و همنویسهاند، مانند واژۀ فارسیِ «دَم» (= «لبۀ چیزی») و واژۀ عربیِ «دَم» (= «خون»).
یادآوری:
در ترکی، «پارس» نام یک جانور شکاری هم هست که در فارسی به آن «یوز»، و در عربی به آن «فَهْد» گفته میشود. در گاهشماری ترکی، «پارسئیل/ بارسئیل» به معنای «سال پلنگ» است.
#زبانشناسی #واژهشناسی
۱۴۰۳/۰۲/۲۵
سید محمد بصام
Matnook.com
@Matnook_com
دربارۀ «پهپاد»
واژۀ «پهپاد» از بههم پیوستنِ حروفِ آغازینِ عبارتِ «پرندۀ هدایتپذیر از دور» (unmanned aerial vehicle) ساخته شدهاست. به این فرایند، که یکی از روشهای اختصارسازی است، سرواژهسازی میگویند و به چنین واژههایی، سرواژه یا سرنام. یک نمونۀ دیگر: متنوک (مؤسسۀ تخصصی نگارش و ویرایش کتاب).
تلفظ «پهپاد» بهصورت /پهباد/ ـ بهدلیل تبدیل واج P به b ـ بهلحاظ آوایی طبیعی و موجه است، ولی نباید با «ب» نوشته شود. بنابراین املای *پهباد، که گاهی در متنهای خبری و فضای مجازی دیده میشود، نادرست است.
#واژهشناسی #املا_رسمالخط
۱۴۰۳/۰۲/۳۱
سید محمد بصام
Matnook.com
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۷ نکته دربارۀ «غیر» در ۷ دقیقه!
#دستورزبان #فاصلهگذاری
۱۴۰۳/۰۲/۳۱
سید محمد بصام
Matnook.com
@Matnook_com
دربارۀ «چای»
بهمناسبت روز جهانی چای ☕️
واژهٔ «چای» از چینیِ شمالیِ çá (با تلفظی شبیه /چا/) به هندی و روسی رفته و سپس با همین تلفظ به فارسی رسیدهاست. سپس واج /y/ ـ در قیاس با واژههایی مانند «پای» و «جای» (در کنار «پا» و «جا») ـ به آن افزوده شده و بهصورت «چای» و سپس «چایی» درآمدهاست. واژهٔ انگلیسیِ tea و فرانسویِ thé نیز از چینیِ جنوبیِ t‘e گرفته شدهاست. در فارسی، تلفظ و املای «چای» رسمی و «چایی» غیررسمی است.
#واژهشناسی
۱۴۰۳/۰۳/۰۱
سید محمد بصام
Matnook.com
@Matnook_com
27.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۵ فعل ممنوع در نامههای اداری!
#ویرایش_زبانی
۱۴۰۳/۰۳/۰۶
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com