1969942500.pdf
4.09M
𖤐
💌رمان: #خانومم_باش
👩🏻💻نویسنده: نیلوفر۷۲
🎭ژانر: #اجتماعی
💭خلاصه:
آوا دختری که جبر زمانه باعث میشه خودشو به شکل پسرها در بیاره تا اینکه به پست یه پسر هفت خط میوفته و زندگیش به مسیر باریکی کشیده میشه…
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
@mazhabyi
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
5202605398.pdf
1.31M
𖤐
💌رمان: #عشق_در_برزخ
👩🏻💻نویسنده: یلدا_آیلار
🎭ژانر: #عاشقانه # اجتماعی #غمگین
💭خلاصه:
تا امروز میخواستم در ستایش عشق بنویسم مفهومی قریب که
در بستر اساطیر و
سپیدی و ٬ افسانه ها جاریست و اینک ما میراث دار آنیم اما
گویا در این وادی سبزینگی
عشق همگی ممنوعست ستایش از عشق برایم دیگر مفهومی جدا
از پوسته خشکیده
بر سیاهی گرم ٬ عادات گذشتگان دارد عشق معاصر در رقصیدن
با مرگ زیر جامه سبز سفالت خیابانهاست اکنون میخواهم در ستایش عشق نسلی
بنویسم که زاده پاییز
است اما به جستجوی خونین بهاری سبز به پا خواسته است ما
زادگان مهریم زنده به
عشقی…
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
@mazhabyi
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
df19fa99c5be433711137498e437ded7 (1).pdf
9.2M
𖤐
💌رمان: #ال_ای
👩🏻💻نویسنده: پرستو.س
🎭ژانر: #عاشقانه
💭خلاصه:
ال آی داستانی از دنیای گرگینه ها و خوناشام هاست با چاشنی جادو … اِل آی دختر آلفای یه قبیله گرگینه هاست ، یه گرگینه بدون گرگ که باید بخاطر گناه برادرش به یه قبیله جدید بره ! جایی که همه فکر می کنن بخاطر ضعف ال آی نابود میشه اما اون نه تنها زنده می مونه … بلکه برمی گرده، برمی گرده قدرتمند تر از همیشه…
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
@mazhabyi
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
5670535027.pdf
2.62M
𖤐
💌رمان: #تنهایی_رها
👩🏻💻نویسنده: #شایسته_نظری
🎭ژانر: #عاشقانه
💭خلاصه: رها دختری هنرمند و آرام است.
کمی از ناراحتی قلبی رنج می برد.
یک روز در مغازه ی تجهیزات هنری
با مردی در حد چند کلام هم صحبت می شود. چند روز بعد متوجه می شود که ناخواسته عاشق او شده. به مغازه می رود.
ولی متوجه می شود فرد مورد نظر پزشک است و مهمان صاحب مغازه بوده و در تهران سکونت دارد.
رها شروع به درس خواندن می کند تا دانشکده ی هنر تهران قبول شود و هر طور شده عشق را پیدا کند.
و بعداز قبولی در به در تمام مطب های تهران می شود. در حالی که عشق برای ادامه تحصیل به خارج رفته است.
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
@mazhabyi
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
5670404384.pdf
8.88M
💌رمان: #مادلینگ
👩🏻💻نویسنده: #آزاده_شیرزاده
🎭ژانر: #عاشقانه
💭خلاصه: دلان دختری تنها که بعد از اخراج از شرکت آرمان
در جستجوی شغلی جدید برای گذران زندگی سخت و پیچیده اش ، به طور اتفاقی به عنوان پرستار سر از خانه مادر دکتر شاهین آرمان (بهجت خانوم)... رئیس مجموعه شرکت های بزرگ حسابرسی آرمان در می آورد و به عنوان پرستار در انجا مشغول کار میشود تا وقتی که به خاطر دزدی مشکوک از منزل بهجت خانوم مجبور به نقل مکان به ویلای شاهین میشوند....
شاهین مردی سختگیر با چشمان کهربایی
و دلان حاضرجواب.....
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
@mazhabyi
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
5602370710.pdf
1.56M
𖤐
💌رمان: #اعتراف_عاشقانه
👩🏻💻نویسنده: #سحر_هاشمی
🎭ژانر: #عاشقانه
💭خلاصه: گوشیشو پرت کرد روی داشبورد ماشین دستشو گذاشت کنار شیشه ماشین و سرشو تکیه داد به دستش نگاهشم دوخت به بیرون بهنام – بهنوش … اهنگو عوض کن . توی دلم غر زدمو گفتم..
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
@mazhabyi
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
1_1130634825.pdf
16.16M
💌رمان: #روانشناس_مجنون
👩🏻💻نویسنده: #فرگل_حجازی
🎭ژانر: #عاشقانه
💭خلاصه: داستان در مورد دختر شر و شیطونی که توی خانوادهی چهار نفره زندگی میکنه و به شدت عاشق خانوادشه. تا وقتی که میره دانشگاه و با آرسیما آرمان، استاد مغرورش آشنا میشه ولی همهی ماجرا این نیست. حتما فکر میکنید عین اکثریت رمانا دختر قصمون قراره عاشق استاده شه ولی در واقع استاده یه نسبت خاصی با دختره داره که نشون به مشخص کردن اتفاقات عجیبی میشه. کدوم اتفاق ها؟ چطوری؟
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
@mazhabyi
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
5602357187.pdf
4.4M
💌رمان: #شاپرک_داغ_دیده
نویسنده:axei
🎭ژانر: #عاشقانه #کلکلی #هیجانی
💭خلاصه: من کیستم؟ تو کیستی؟ از وقتی که تو را دیدم دگر خود را نشناسم… خود را نشناسم… نه فقط تو که موجودی ناشناخته هستی… موجودی ناشناخته… حداقل برای من… آری من… منی که با اولین نگاهت دلم لرزید… حسی به تو دارم… حسی ناشناخته… مانند وجودت… وجودی که مرا به آتش می کشید بدون آنکه بپذیرم…. بپذیرم که وجودت مرا ناآرام می کند… اما … حسی پایدار که همیشه با من بود…. و من آن را نمی پذیرفتم… زیرا از آن هراس داشتم… و بازم هراسی ناشناخته… برایم گنگ بود… زیر آن را تجربه نکرده بودم… اما… و اما من حسی را که از ان هراس داشتم را درون تو یافتم… آری تو… و آن حس چیزی نبود جز عشق… آری عشق… اما من از آن هراس داشتم… من از عشق هراس داشتم… ولی چرخ گردون ناخدای آسمانها همه چیز را با دستان مهربانش رقم زد…بدون اینکه من بدانم…با جون و دل پذیرفتمش… اما چه شد؟… پایان خوش
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
@mazhabyi
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
4_5769623409180805569.pdf
1.52M
𖤐
💌رمان: #آشپز_باشی
👩🏻💻نویسنده: #محمد_ستاری
🎭ژانر: #عاشقانه #طنز #کلکلی
💭خلاصه: راجع به دختری به اسم سوگل هست که پدرش صاحب یکی از بهترین رستوران
های شهر تهرانه و دنبال یه سری اشپز ماهر هستن…
در این بین با دانیال پسری شوخ، مغرور و البته همه روز و شبش با تلافی میگذره اشنا میشه و...
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
@mazhabyi
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
حس پنهان .pdf
1.36M
#حس_پنهان
#رمانی_عاشقانه
#دختری که مجبور میشه به خاطر #عمل مادر اش #صیغهی دکتر مغرور بشه و ...
#نویسنده_آســــــمان_اصغرزاده
#جنجالی
@mazhabyi
4_5785293885123068604.pdf
1.43M
💌رمان: #من_روحم
👩🏻💻نویسنده:سحربانو
🎭ژانر: #طنز_تخیلی
💭خلاصه:فاقدخلاصه
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
@mazhabyi
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
5586029471.pdf
6.23M
𖤐
💌رمان: #در_آغوش_مهربانی 1⃣(جلد_اول)
نویسنده: arameeshah20
🎭ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #طنز #اربابی
💭خلاصه: داستان در مورد دختری به نام روژانه که یه دختر شر و شیطون و در عین حال مهربونه… این دختر هیچوقت اجازه نمیده حقش پایمال بشه و اگه ببینه حق کسی رودارن به زور میگیرن از اون طرف هم دفاع میکنه… داستان از اونجا شروع میشه که پدر و مادر روژان فوت کردن و وکیل خونوادگی که دوست صمیمیه پدر روژان بود میاد در مورد رازی صحبت میکنه...
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•
@mazhabyi
•┈┈••✾•📚•✾••┈┈•