eitaa logo
🕯شهید🕯محراب🕯دستغیب🕯
38 دنبال‌کننده
159 عکس
66 ویدیو
1 فایل
*بسمه تعالی* *شروع بانام ولی حق علی ابن ابیطالب(ع)اول شهیدمحراب* *معرفی ویاد * شهید محراب حضرت آیت الله حاج سید عبدالحسین دستغیب شیرازی رحمة الله عليه*حامی ولایت* و*یادازامامان جمعه محترم بعدازایشان* *یادازهمه شهدای محراب* و *.......................
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم حکایت زیر است که توسط یکی از دوستان نزدیک ، آقای سودبخش روایت گردیده است: شهید بزرگوار حضرت آیت ا... دستغیب بسیار مقید بودند را بخوانند. حتی در مسافرتها و سالیان دراز که خدمت آن بزرگوار بودم بندرت به یاد دارم که سر وقت نماز نخوانده باشند. در یکی از مسافرتهای که خدمت ایشان بودیم. بلیط هواپیما یکسره برای جده فراهم نشد. بلیط هواپیما از تهران به بیروت و از بیروت به جده تهیه شد. در بطور ترانزیت چند ساعت ما را نگاه داشتند و نزدیکهای مغرب بود که هواپیما برای پرواز به جده آماده شد. حضرت آیت ا... خیلی سعی می کردند اگر میسر باشد هواپیما تأخیر کند تا بشود نماز را سر وقت خواند، ولی میسر نشد. وارد هواپیما شدیم. در داخل هواپیما زیاد معطل شدیم. ایشان خیلی ناراحت بودند که نماز نخوانده اند. چند مرتبه خواستند پیاده شوند، گفتند مسافرین همه سوارند، الان حرکت میکنیم. بالاخره تأخیر هواپیما به قدری شد که حساب کردیم وقتی به جده می رسیم ممکن است وقت نماز گذشته باشد و نماز قضا گردد. حضرت آیت ا... با حالت پریشان و ناراحت گفتند: پیاده شویم هر چند هواپیما برود و ما جا بمانیم، اما درب هواپیما بسته بود. ایشان با حالت توجه مخصوص و سکوت چند دقیقه ای سرپا ایستاده بودند که هواپیما برای حرکت روشن شد. به مجرد روشن شدن هواپیما شعله های آتش از موتور آن نمایان گردید. با عجله هواپیما را خاموش کردند و درب آن را باز کردند و از مسافرین خواستند که هرچه زودتر پیاده شوند. با خوشحالی زائدالوصفی با دوستان پیاده شدند و مرتب میفرمودند: ! ! کارکنان هواپیما میگفتند: حداقل ۴ ساعت تأخیر داریم تا هواپیما آماده حرکت شود. به مجرد رسیدن به سالن فرودگاه ایشان به نماز ایستادند. را با توجه و شکر گزاری خاص انجام دادند. را که دادند. مأمورین گفتند: آقا سوار شوید که نقص هواپیما برطرف شده و میخواهیم حرکت کنیم !!! کانال https://eitaa.com/mehrab713
آیت‌الله حاج سید عبدالحسین دستغیب در سال ۱۲۸۸ شمسی در شیراز در یک خانواده روحانی اهل علم و فضیلت متولد شد. پدرش سید محمدتقی هنگام تولد فرزندش در کربلا به سر می‌برد و چون ولادت او مقارن با عاشورا بود، نام او را عبدالحسین نهاد. سید عبدالحسین در ۱۲ سالگی پدر خود را از دست داد و در سال ۱۳۱۰، جهت ادامه تحصیل علوم دینی راهی نجف شد و از محضر بزرگان کسب فیض کرده و به درجه اجتهاد نائل شد. مبارزات سیاسی او از زمان کشف حجاب شروع شد اما اوج مبارزات این شهید بزرگوار علیه رژیم شاه، زمانی بود که لوایح ششگانه مطرح شد و جنبش سال ۱۳۴۱ که آغاز نهضت (ره) بود شکل گرفت. در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ایشان بازداشت و به تهران تبعید شد. در سال ۱۳۴۳، برای دومین بار دستگیر و به تهران اعزام و زندانی و سپس تبعید شد. پس از آزادی، ایشان رهبری اهالی را در نهضت امام خمینی بر عهده داشت. در سال ۱۳۵۶ عوامل شاه، مدتی ایشان را در منزل خود محصور و تحت نظر داشتند که با عکس‌العمل شدید مردم انقلابی با رژیم مجبور به عقب‌نشینی شدند. پس از کشتار وحشیانه رژیم شاه در پنجم رمضان، در شیراز حکومت نظامی اعلام شد و آن عالم مجاهد دستگیر و در تهران زندانی شد. پس از پیروزی به نمایندگی از مردم فارس در انتخاب شد و همچنین به فرمان امام به سمت منصوب شد. ایشان همچنین ریاست حوزه علمیه فارس را بر عهده داشت و بعد از پیروزی انقلاب، مدارس علمیه قوام، هاشمیه و آستانه شیراز را که سال‌های طولانی توسط تعطیل شده بود، دوباره دایر کرد. سرانجام در روز جمعه ۲۰ آذر ۱۳۶۰، آیت‌الله سید عبدالحسین ، در حالی که عازم نمازجمعه شیراز بود، در یکی از کوچه‌های مسیر منزل تا مسجد با بمب انتحاری توسط کوردل به شهادت رسید. در مورد زندگی نامه آیت الله دستغیب کتاب زیر را منتشر کرده است: 📘 👇 ( زندگی نامه سیاسی سومین شهید محراب حضرت آیت‌الله حاج سید عبالحسین دستغیب ) https://eitaa.com/mehrab713
📘📙📕📗 در مهربان ابعاد زندگی را بازگو می کند به گزارش روابط عمومی رادیو معارف از ۱۵ آذر ۹۹ با مهمان مخاطبان فرهیخته خود خواهد شد. مسابقه کتابخوانی" یار مهربان" هر روز ساعت ۱۹:۱۵ از رادیو معارف به روی آنتن می رود. http://radiomaaref.ir/NewsDetails/?m=048106&n=751657 📻 📻 📻 📻 📻
📚 اولین بار در آستانه سی و هشتمین سال پیروزی انقلاب اسلامی زیبا، جذاب و خواندنی، آواز بچه آتش را روانه بازار کرده است. [ ]؛ با شیوه ، توسط آقای ، خوش ذوق و مطرح شیرازی نگارش یافته است این کتاب حاصل مدتها تحقیق و پژوهش،‌ مصاحبه و مطالعه پرونده آیت الله در شیراز است. این کتاب برای پژوهشگران بسیار مفید است. 📚 📚 📚 https://eitaa.com/mehrab713
، آواز بچه آتش درباره زندگی است و شخصیت اصلی آن نادر اتابکی نام دارد این شخصیت بر اساس نام مستعار نادراتابکی که زیر گزارش‌های موجود از بیت شهید دستغیب در اسناد ساواک ثبت شده، در ذهن نویسنده شکل گرفته است. بنابر مستندات ساواک، قبل ازانقلاب فردی با نام مستعاراتابکی مأمور می‌شود که در بیت شهید دستغیب نفوذ کند و گزارش‌های بیت را به صورت روزانه و هفتگی به ساواک ارائه دهد. این کتاب از دو دفتر تشکیل شده است. دفتر اول آن، روایتی است از آینده به گذشته که از هنگام انفجار تروریستی و شهادت آیت‌الله دستغیب آغاز می‌شود و به تدریج تا سال ۵۷ به عقب برمی‌گردد. در دفتر دوم نیز، مخاطب با نادر اتابکی آشنا می‌گردد. اتفاقاتی که در داستان رخ می دهد، منطبق بر زندگی شهید دستغیب بوده و کاملاً واقعی است‌ ، رئیس فارس، در استان فارس، شیراز، در ۲۰ آذر ۱۳۶۰ به شهادت رسید. نویسنده شیرازی کتاب، آواز بچه آتش آقای است نویسنده‌ با مطالعه پرونده آیت الله در و مصاحبه‌های متعدد، بخش‌های زیبایی از زندگی، سلوک و رفتار شهید دستغیب را به رشته تحریر در آورده است. از بخش‌های جذاب کتاب اقدامات انقلابی شهید دستغیب و تلاش عوامل رژیم (ساواک)برای ساکت یا منزوی کردن ایشان است. https://eitaa.com/mehrab713
سطرهایی از؛ 📚 از ساختمان که بیرون آمد، نمیدانست چرا برای اولین بار با این صراحت با دکتر مخالفت کرد. اما حس خوشی داشت. برای اولین بار خودش بود و مستقل. شاید مزه ی چیزی زیر دهنش رفته بود که خروارها از آن، زیر زبان بود. پیاده رو منتهی به چهارراه زند را گرفت و قدم زد. لیست را بیرون آورد و فکر کرد: از بین ببرمش! نامردی... شاید غلامی یا دیگه ای تعقیبم کرده باشه؟ تو خونه راحت لیست رو از بین میبرم... دکتر بدجوری به کیف زل زده بود. مشکوک شد... ممکنه بریزن و لیست رو ازم بگیرن... بهتره یه راست برم خونه ی دستغیب. برگشت و به عقب سرنگاه کرد: وای غلامی..! به سرعت لیست را از کیف در آورد و همین طور که سرعتش را زیاد میکرد بی اختیار چپاند توی دهانش. جویدو جوید و بلعید. 📒 📙 https://eitaa.com/mehrab713
بسم الله الرحمن الرحیم سعي کنيد گناهان کبيره را بشناسيد. بهترين کتاب، کتاب است. خدا در قرآن مي فرمايد: اگر از کبائر پرهيز بکنيد ما از گناهان صغيره ی شما مي گذريم. ممکن است که اين تلقی پيش بيايد که آيه باعث تجری بر گناه مي شود، ولی اين طور نيست. اين برداشت اشتباهي از آيه است. مقصود آيه اين است که اگر کسی اين قدر خدا ترس و باتقوا هست که از گناهان کبيره دوری بکند، خدا کم کم در وجودش آثار گناهان صغيره را از بين مبرد. مثلا اگر کسی مواد مخدر و غذاهای مضر را ترک بکند، مزاجش سالم میشود و اگر مزاجش سالم شد، مي تواند بعضي از غذای ناسالم را دفع بکند. اگر کسی از گناهان کبيره اجتناب بکند روح سالم میشود و آن وقت آثار گناه صغيره خيلی نمیتواند در زندگی فرد ضرر بزند. اگر کسی گناه صغيره را کوچک بشمارد و به آن بی اعتنایی بکند اين به بدترين گناهان تبديل میشود. اميرالمومنين میفرمايد: بدترين گناه اين است که شخص انجام بدهد و بگويد اين چيزی نيست. حالا اگر اين فرد توبه نکند و گناه برای او عادت بشود و بر گناه اصرار بورزد، اين خودش گناه کبيره است. گناه صغيره يکی از تورهای شيطان است که اگر کسی آنرا انجام داد به سمت گناه کبيره هم میرود. اين همان دانه پاشيدن شيطان است. يکی ديگر از موارد تکفير کهولت سن است. همان طور که خدا میفرمايد به پيرها احترام کنيد، خودش هم به پيرها احترام مي کند. کهولت سن باعث مي شود که خدا از بعضی گناهان آنها بگذرد. کسي که پير میشود در مقابل خدا خاضع میشود و گردن کشی ندارد و اين خودش تسليم در برابر خداست. کهولت سن يک نعمت است. وقتي ما طفل هستيم هيچ قدرتی نداريم ولی بعد که جوان شديم مغرور میشويم. https://eitaa.com/mehrab713
(ره): ایشان [ ] یک مرد وارسته به تمام معنا و معلم اخلاق، مرشد مردم و هر چه در صحبت هایش هست معنویات و دعوت به خدا و دعوت به اسلام است معذلک اینها بنایشان بر این است که آنهائی که بیشتر دعوت به اسلام می کنند آنها را بیشتر هدف قرار بدهند. . جلد ۱۵ . صفحه ۲۵۵ ۱۳۶/۰۹/۲۱ https://eitaa.com/mehrab713
آیت الله شهید دستغیب(ره): ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ میرود ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﺎ ﻧﻪ؟ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﮔﻢ ﺭﺳﯿﺪ ﻣﺆﻣﻨﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ؟ ﺳﺨﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ(ﻉ) ﻣﺤﮏ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﺍﺯ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﺎ ﻧﻪ. ﺣﻀﺮﺕ میفرماید: ﻫﺮﮐﺲ ﮔﻨﺎﻫﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﮑﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺳﺎﺧﺖ، ﻣﺆﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﻣﻌﻠﻮﻡ میشود ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﺭﺍ آیت الله https://eitaa.com/mehrab713
وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ و کسانی که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بین نمی‌برد! قسمتی از آیه ۴ ۲۰ آذر ۱۳۶۰ سالروز شهادت سومین آیت الله تسلیت باد
محمد رضا عبدالهی رئیس دفتر
بسم الله الرحمن الرحیم حکایت زیر است که توسط یکی از دوستان نزدیک ، آقای سودبخش روایت گردیده است: شهید بزرگوار حضرت آیت ا... دستغیب بسیار مقید بودند را بخوانند. حتی در مسافرتها و سالیان دراز که خدمت آن بزرگوار بودم بندرت به یاد دارم که سر وقت نماز نخوانده باشند. در یکی از مسافرتهای که خدمت ایشان بودیم. بلیط هواپیما یکسره برای جده فراهم نشد. بلیط هواپیما از تهران به بیروت و از بیروت به جده تهیه شد. در بطور ترانزیت چند ساعت ما را نگاه داشتند و نزدیکهای مغرب بود که هواپیما برای پرواز به جده آماده شد. حضرت آیت ا... خیلی سعی می کردند اگر میسر باشد هواپیما تأخیر کند تا بشود نماز را سر وقت خواند، ولی میسر نشد. وارد هواپیما شدیم. در داخل هواپیما زیاد معطل شدیم. ایشان خیلی ناراحت بودند که نماز نخوانده اند. چند مرتبه خواستند پیاده شوند، گفتند مسافرین همه سوارند، الان حرکت میکنیم. بالاخره تأخیر هواپیما به قدری شد که حساب کردیم وقتی به جده می رسیم ممکن است وقت نماز گذشته باشد و نماز قضا گردد. حضرت آیت ا... با حالت پریشان و ناراحت گفتند: پیاده شویم هر چند هواپیما برود و ما جا بمانیم، اما درب هواپیما بسته بود. ایشان با حالت توجه مخصوص و سکوت چند دقیقه ای سرپا ایستاده بودند که هواپیما برای حرکت روشن شد. به مجرد روشن شدن هواپیما شعله های آتش از موتور آن نمایان گردید. با عجله هواپیما را خاموش کردند و درب آن را باز کردند و از مسافرین خواستند که هرچه زودتر پیاده شوند. با خوشحالی زائدالوصفی با دوستان پیاده شدند و مرتب میفرمودند: ! ! کارکنان هواپیما میگفتند: حداقل ۴ ساعت تأخیر داریم تا هواپیما آماده حرکت شود. به مجرد رسیدن به سالن فرودگاه ایشان به نماز ایستادند. را با توجه و شکر گزاری خاص انجام دادند. را که دادند. مأمورین گفتند: آقا سوار شوید که نقص هواپیما برطرف شده و میخواهیم حرکت کنیم !!! کانال https://eitaa.com/mehrab713
به نام خدا می گوید: در جوانی محبت و شوق شدیدی به حضرت مهدی (عج) در من پیدا شد که لحظه ای قرار و آرام نداشتم به طوری که از خوردن و آشامیدن غافل می شدم تا کار به جایی رسید که باخود عهد کردم آنقدر از خوردن و آشامیدن خودداری خواهم کرد تا تشرف خدمت امام(ع) برایم حاصل شود یا آنکه بمیرم چند روز غذا نخوردم و روز سوم در مسجد سردزک که افتخار خدمتگزاری آن مسجد را داشتم از ضعف، بیهوش افتاده بودم که ناگاه صدای دلنواز روح بخشی با عظمت، که پر از لطف و عنایت بود به گوشم رسید: ! برخیز و از این غذایی که برای تو آورده اند تناول کن، مگر نمی دانی این عملی را که انجام دادی درشرع مطهر اسلام است بعداً، از این قبیل کارهای غیر مشروع بپرهیزید به مجرد شنیدن این صدا قدرت و قوه ای در من پیدا شد بی اختیار برخاستم و نشستم صورتی نورانی دیدم - امید است نصیب همه دوستان و عاشقان راهش بشود - مانند ماه می درخشید فرمودند: حاج مؤمن آقای سید هاشم (امام جماعت مسجد سردزک) به مشهد می روند شما هم با ایشان بروید در قم شخصی را ملاقات خواهید نمود به دستور او رفتار کنید حاج مومن بعد از این دیدار در مسیر تشرف به مشهد در قم به محضر یکی از یاران حضرت می رسد، و با ملحق شدن آن ولی خدا در تهران و همسفر شدن حاج مومن با وی بسیاری از عجایب دیده و می شنود می فرمود: به آن مرد نورانی گفتم تکلیف من چیست؟ فرمود: سیدی؛ (آیت الله ) از اهل که تحصیلاتش در انجام شده و به شیراز برمی گردد با او مجالست و مصاحبت داشته باش برای تو بسیار نافع است و علامتش آن است که آن سید را که زیر خاک پوشیده است خاکهای آن را برمی دارد و به کمک مردم، مسجد را می سازد و احیا می کند و دیگر اینکه به حاج مومن فرمود: بدان که شما قبل از آن سید خواهید مرد و آن سید متکفل غسل و کفن و دفن شما می شود و آن سید را می کنند حاج مومن سالها ملازم بود و در کتاب، ماجرای وی را مفصل نقل می کند مرحوم ره در کتاب می نویسد: دوستی داشتم از اهل شیراز به نام حاج مومن که به رحمت ایزدی پیوسته است؛ بسیار مرد صاف ضمیر و روشن دل و با ایمان و تقوایی بود می گفت: خدمت حضرت (عج) مکرر رسیده ام و بسیاری از مطالب را نقل می کردند و از بعضی هم اِبا مینمود آرامگاه این مرد خدا در شیراز، قرار دارد
⚑ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ‌ی ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﺒﺮ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺯﻧﺪﻩ‌ﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﻭﺯی ﺩﺍﺩﻩ میﺷﻮﻧﺪ سوره - آل‌عمران - آیه ۱۶۹ ۲۰ / آذر سالروز سومین آیت الله تسلیت باد https://eitaa.com/mehrab713 🕯 ⚑ 🕯 ⚑ 🕯 ⚑ 🕯
محمد رضا عبدالهی رئیس دفتر
کتاب صوتی "داستانهای شگفت" اثر شهید آیت الله دستغیب " شامل 17 داستان صوتی" با صدای منبع: www.aviny.com ✅ لینک دانلود گزیده ای از کتاب داستان های شگفت از گوگل درایو👇👇 https://drive.google.com/folderview?id=1fdM7DrTpRxPl0rFAJRfXympQAMm5hX1t @audio_ketab
بسم الله الرحمن الرحیم حکایت زیر است که توسط یکی از دوستان نزدیک ، آقای سودبخش روایت گردیده‌است: شهید بزرگوار حضرت آیت ا... دستغیب بسیار مقید بودند را بخوانند. حتی در مسافرت‌ها و سالیان دراز که خدمت آن بزرگوار بودم بندرت به یاد دارم که سر وقت نماز نخوانده باشند. در یکی از مسافرتهای که خدمت ایشان بودیم. بلیط هواپیما یکسره برای جده فراهم نشد. بلیط هواپیما از تهران به بیروت و از بیروت به جده تهیه شد. در بطور ترانزیت چند ساعت ما را نگاه داشتند و نزدیکهای مغرب بود که هواپیما برای پرواز به جده آماده شد. حضرت آیت ا... خیلی سعی می کردند اگر میسّر باشد هواپیما تأخیر کند تا بشود نماز را سر وقت خواند، ولی میسّر نشد. وارد هواپیما شدیم. در داخل هواپیما زیاد معطل شدیم. ایشان خیلی ناراحت بودند که نماز نخوانده‌اند. چند مرتبه خواستند پیاده شوند، گفتند مسافرین همه سوارند، الان حرکت می‌کنیم. بالاخره تأخیر هواپیما به قدری شد که حساب کردیم وقتی به جده می‌رسیم ممکن است وقت نماز گذشته باشد و نماز قضا گردد. حضرت آیت ا... با حالت پریشان و ناراحت گفتند: پیاده شویم هر چند هواپیما برود و ما جا بمانیم، اما درب هواپیما بسته بود. ایشان با حالت توجه مخصوص و سکوت چند دقیقه‌ای سرپا ایستاده بودند که هواپیما برای حرکت روشن شد. به مجرد روشن شدن هواپیما شعله های آتش از موتور آن نمایان گردید. با عجله هواپیما را خاموش کردند و درب آن را باز کردند و از مسافرین خواستند که هرچه زودتر پیاده شوند. با خوشحالی زائدالوصفی با دوستان پیاده شدند و مرتب می‌فرمودند: ! ! کارکنان هواپیما می‌گفتند: حداقل ۴ ساعت تأخیر داریم تا هواپیما آماده حرکت شود. به مجرد رسیدن به سالن فرودگاه ایشان به نماز ایستادند. را با توجه و شکر گزاری خاص انجام دادند. را که دادند. مأمورین گفتند: آقا سوار شوید که نقص هواپیما برطرف شده و می‌خواهیم حرکت کنیم !!! کانال https://eitaa.com/mehrab713
اشاره رهبر انقلاب به شناسنامه تاریخی استان فارس: مظهر معنویت، اخلاق و جهاد بود رهبرمعظم انقلاب اسلامی: شهید دستغیب، هم مظهر معنویّت و روحانیّت بود، هم مظهر اخلاق بود، هم مظهر جهاد بود. سال ۴۱ و ۴۲ که این مبارزه تازه شروع شده بود و ماها قم بودیم، آن روز نوارهای مرحوم دستغیب را از شیراز می‌آوردند قم و ما می‌شنفتیم. مرحوم حاج شیخ بهاءالدّین محلّاتی و بقیّه‌ی علمای شیراز جلسه تشکیل داده بودند و سخنگوی این مجموعه مرحوم دستغیب بود که به نظرم ظاهراً در مسجد جامع شیراز اجتماع میکردند و سخنرانی میکرد و مانند اینها. و این ادامه داشت تا وقتی که شهید شد. 🔹️بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای کنگره‌ی ملی شهدای استان فارس. ۱۴۰۳/۸/۲ 🔹️متن کامل بیانات: khl.ink/f/58164