eitaa logo
محمد ابراهیم کفیل
2هزار دنبال‌کننده
620 عکس
602 ویدیو
352 فایل
لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون انعام/127 ارتباط با ادمین @mekafil1348 @mojtabakafil
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله با عرض سلام و تسلیت خدمت همه عزیزان و بزرگواران آنچه به عنوان بسته محرم الحرام تقدیم شد برخی از يادداشت های حقیر است در باره موضوعاتی که بیان آنها را در مجالس حسینی صلوات الله علیه با در نظر گرفتن مخاطب مناسب می دانم. در ادامه فایل word مباحث را هم تقدیم می کنم و از همه عزیزان التماس دعا دارم
اشعار شب چهارم محرم روضه جوانان حضرت زینب سلام الله علیها روز اول چه خوب يادم هست سهم من بي تو بيقراري بود عيد من ديدن نگاه تو دوري‌ات اوج سوگواري بود بي تو جنت براي من دوزخ روز روشن براي من شب بود تا هميشه کنار تو بودن همه‌ي آرزوي زينب بود لحظه لحظه دلم گره مي‌خورد به ضريح مجعّد مويت دل من را به باد مي دادي مي گشودي گره ز گيسويت ولي اين روزها چه دلگير است چقدر اين زمانه بد تا کرد آنقدر بي کسي و غربت داشت تا که ما را به کربلا آورد کربلا کربلا پريشاني غربت از چشم هات مي بارد ندبه ندبه فراق و دلتنگي از غروب نگات مي بارد دست من خالي است اما باز دو فدايي برايت آوردم از منا تا منا دو حاجيِّ کربلايي برايت آوردم رد مکن هديه هاي خواهر را گرچه ناقابلند، ناچيزند سپر کوچکي مقابل تو در هجوم کبود پائيزند با ولاي تو پروريدمشان درس آموز مکتبت هستند عاشق جانفشاني اند آقا پيشکش هاي زينبت هستند هر دو با شور حيدري امروز از تو إذن قتال مي خواهند خون جعفر ميان رگ هاشان اين دو عاشق، دو بال مي خواهند گره از ابروان خورشيد و گره از کار ماه وا مي شد چشم هاي حسين راضي شد نذر زينب دگر ادا مي شد بين خيمه نشسته بود اما در دلش اضطراب و ولوله بود پرده‌ي خيمه را که بالا زد دو گل و يک سپاه حرمله بود دو فدايي، دو تا ذبيح الله که به سوي مناي خون رفتند در طواف سنان و سر نيزه تا دل کربلاي خون رفتند ديد از بين خيمه، جان هايش دلشان را به آسمان دادند سر سپردند در هواي حسين چقَدَر عاشقانه جان دادند دلش از درد و غم لبالب بود شاهدش ديده هاي پر ابرش بر دلش داغ دو جگر گوشه عقل مبهوت مانده از صبرش ديد پرپر شدند، اما باز جز تب بندگي عشق نداشت پاي از خيمه ها برون ننهاد تاب شرمندگي عشق نداشت اين همه جانفشاني و ايثار خط اول ز شرح مطلب بود کربلا ـ کوفه ، شام تا يثرب سِرّي از معجزات زينب بود محسن مهدوی ... اشعار شب چهارم محرم *************** اگر که درد تو در ناله ام اثر دارد و گر که از دل من روح تو خبر دارد مزن به سینه ی من دست رد، نباید دید برادری به دلش این همه شرر دارد اگر چه خواهر تو بی بضاعت است اما ببین میان بساطش دو تا پسر دارد یکی برای رسیدن به اکبر و قاسم که شوق و شور پریدن به بال و پر دارد که دیگری که امید دلش به اذن شماست که ذره ای غمت از روی سینه بر دارد و من تعجب از این می کنم، نمی دانم برادرم به زبان نه چرا دگر دارد برای نجمه و لیلا اگر نیاوردی همین که نوبت من شد هزار اگر دارد؟ حلالشان شده شیرم که خونشان ریزد به پای خون خدا پس نگو خطر دارد