فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ایت الله فاطمی نیا :
میرین پیش امام رئوف یا درد و دل میکنید خوب از آقای رئوف هم بخواید با همسر و فرزندان هم رئوف رفتار کنید فقط به زیارت اکتفا نکید صفات عالیه بخواهید از آقا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_شانزدهم
#بخش_هفتم
صفت هفتم: خیانت در مال
خیانت در مال یا عِرض کسی یا حرمت و آبروی او .
این را آدم باید توجه داشته باشد که خیانت در مواقع مختلف میتواند اتفاق بیفتد ؛ یعنی آن چیزی که در اختیار آدم هست یا اینکه شرطی که خداوند برای آدم قرار داده است . آن را بنا بر غیر فرمان خداوند تبارک و تعالی به آن عمل کند ؛ اگر یک چنین کاری کرد خیانت کرده است .
خب این شکل ظاهرش است که یک مالی در اختیار آدم قرار میدهند ؛ یا اینکه ناموس کسی در اختیار آدم قرار داده می شود ؛ آن موقع اگر آدم غیر از فرمان خداوند تبارک و تعالی به آن توجه داشته باشد ؛ خیانت است و باید تاوان آن پس داده بشود و ما هم باید ببینیم چنین حالتی در وجود ما هست یا نه ؛چون شکلی که در معراج صحبت میشود مشکل مادی آن است که آدم باید به آن توجه کند .
که اگر برایش اتفاق افتاده زوایایش را بررسی کند و از آن توبه کند و برگردد و در شرایطی که فرمان خداوند تبارک و تعالی است ؛قرار بگیرد .
اگر شکل معنوی اش را بخواهیم در نظر بگیریم ؛ آدم وقتی نگاه می کند به معارفی که در اختیار او قرار داده میشود ؛ اگر بخواهد از آن معارف در جهت انحرافی استفاده بکند این هم خیانت است ؛ حالا بیشترین چیزی که در جهت معارف برای آدم میتواند اتفاق بیفتد ؛ همین است که این چیزهایی که آدم کسب میکند ؛در جهت مادی بخواهد از آن استفاده بکند .
اگر چنین حالتی باشد آن هم خیانت است و خیانتی بسیار سنگین است و آدم اگر در آن واقع بشود ؛ جواب پس دادن خیلی مشکل خواهد بود ؛ آنکه درمال و شرایط مادی است ؛ شاید آدم بتواند آن را سریعاً برطرف کند ؛ ولی در معارف برطرف کردنش خیلی سخت است ؛ چون آدم آغشته میشود به صفت های گوناگون دیگری که اگر آلوده شد ؛ برگشتن از آنها سخت خواهد بود و در واقع آن شرایطش هم برای آدم سنگین خواهد بود .
پس بنابراین باید دو حالت را در نظر بگیریم : در حالت مادی آن توجه داشته باشیم که آیا آن چیزی که در اختیار آدم قرار داده شده به صورت امانت ؛ آیا ما در آن زمانی که بودیم ؛ به آن عمل کردیم یا نه ؟
و اگر عمل نکرده باشیم یعنی خیانت صورت گرفته است .
شکل معنوی : آدم باید ببیند که خداوند تبارک و تعالی چرا تمام این موارد را در اختیار آدم قرار داده است ؟ اینها امانت است چون متعلق به خود آدم نیست . آدم باید به اینها یک چنین توجهی داشته باشد ؛ و اگر از این امانت در آنچه که خداوند تبارک و تعالی برای آدم مشخص کرده استفاده نکند ؛ این هم خیانتی است که باید جواب اینها را بدهد .
باید در این دو جنبه ما خودمان را بررسی کنیم که اینها به چه صورت در ما تجلی داشته است .
ریشه ی همه اینها بر میگردد به اینکه آدم از حقیقت اینها آگاه نیست .
یک وقتی است که آدم به صورت مالی که در اختیار او قرار داده می شود به شرایطش آگاه نیست که آن جهل آدم هست که در آن واقع شده و آن را انجام می دهد .
ولی اگر آدم متوجه شد باید برگردد و زمانی هست که آدم اگر بخواهد عملاً کاری را در این مسیر انجام بدهد ؛ دیگر شرایطش خیلی بدتر خواهد بود.
و خیانتی هست که با آگاهی صورت گرفته است و شرایط مختلفش را آدم می دانسته ؛ منتها این خیانت اینجور صورت گرفته و پاسخ دادنش هم بسیار بسیار دشوار خواهد بود .
حالا از نظر معارف هم همین است که باید آدمی چنین حالتی را در نظر بگیرد ؛ چون آدم ؛ کمی که در این معارف پیش برود ؛ شرایط گوناگونی برایش به وجود می آید که شاید فکر کند که یک کسی شده و یا وحی پیدا کرده است ؛ بعد از این اگر در مسیر، غیر از فرمان خداوند تبارک و تعالی استفاده بکند آن شرایط آدم را بدتر خواهد کرد.
و یک وقتی آدم فکر میکند که در معارف دارد پیش میرود ؛ ولی میبیند که همه آنها را دارد از دست می دهد ؛ بنابراین خیانت هایی صورت گرفته و جبران کردنش هم خیلی سخت خواهد بود.
البته نه اینکه نشود ولی خیلی سخت خواهد بود .
✍ادامه دارد .........
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_شانزدهم
#بخش_هفتم
✍✍ قسمت دوم
آدم باید توجه داشته باشد که یک وقتی در این شرایط قرار نگیرد ؛ این هم که آدم وقتی از نظر معنوی از نظر معارفی نگاه می کند ؛ ابتدایش این نیست که فکر کند میخواهد خیانتی در این کارها انجام بدهد ؛
در ابتدا آدم فکر میکند که در مسیر خدا هست و حرکتش هم حرکت درستی است ؛ الان هم که خیلی ها را در این عالم می بینیم که در این مسیرها بودند و تا یک جایی پیش رفتند؛ ولی بعد ۱۸۰° تغییر مسیر دادند برای اینکه یک چنین خیانتهایی در درون شان صورت گرفته است . یک دفعه۱۸۰° برمیگردند .
این افراد آن چیزهایی را که یک زمانی به عنوان معارف و تجلیات در وجودشان حضور داشته و به آن اذعان داشته اند در واقع همه آنها را انکار می کنند .از اینجور افراد در عالم موارد مختلفش دیده شده و آنها در یک حالتی قرار میگیرند که نمیتوانند برگردند و خیلی شرایط بدی پیدا میکنند که ما باید بدانیم ؛ در این مسیر که داریم حرکت میکنیم یک چنین مشکلاتی برای آدم میتواند به وجود بیاید و آدم چنین آگاهی برایش به وجود بیاید که یک موقعی این اتفاقات برایش انشاالله نیفتد .
این هم مطابق با آن مثال می بینیم که خلق خوبی نخواهد بود و در جهنم خواهد بود؛ به همان اندازه باید در آنجا تصفیه بشود .
این هم باید آدم توجه داشته باشد که چون اینجا خیانت هایی انجام گرفته و دست اندازی شده در مال و عرض یا حریت یا آبروی دیگران یا هر شکل ظاهری دیگر در آن دنیا باید پاسخ بدهد.
از نظر معنوی هم که شرایطش خیلی بدتر است ؛ یک وقتی هست چون معارف میآید و در تمامی وجود آدم آغشته می شود ؛ آن موقع نگاه می کنیم تصفیه شدن تمام مراتب خیلی سخت تر از این است که آدم مثلاً در مال کسی یا در شرایط دیگری قرار گرفته باشد .
آن موقع می بینی که تسویه شدنش هم طول می کشد و مقدارش هم از نظر وسعت زیاد میشود.
به خاطر اینکه تمام مراتب آلوده شده اند .
آن طریقه برطرف شدنش هم این است که در ابتدا که آدم میخواهد در این مسیرها حرکت کند ؛ چه از نظر مادی چه از نظر معنوی ؛ نیتش را در نظر بگیرد و همیشه نیت رو به بالا داشته باشد ؛ این نیست که آدم فکر کند که یک نیت انجام بدهد برای یک کاری و بعد تا آخر همان نیت باقی باشد .
در زمانهای مشخصی آن نیت پالایش بشود و خالصتر بشود .
آدم نگاه میکند از اولی که دارد نماز میخواند و میگوید : قربتا الی الله دارم نماز میخوانم ؛ بعد از یک مدتی که پیش میرود؛ باید آن را ؛ هم پالایش بکند و هم ارتقا بدهد تا این که در همین حالت نماند ؛ چون اگر در آن حالت بماند ؛ چه بسا که بنابر آن معارفی که برای آدم به وجود می آید آن موقع آدم در شرایط دیگری قرار میگیرد .
و بعد هم بدانیم که همیشه آدم در حال تغییر و تحول است ؛ بنابراین باید همیشه آن نیت هایش هم در تغییر و تحول باشد ؛ مثلاً اگر مالی را در اختیار آدم قرار میدهند ؛ آدم در ابتدایی که می گیرد با این نیت که مال خداوند تبارک و تعالی است و میخواهد که کار خوبی را انجام بدهد ؛ یک زمانی که می گذرد ؛ باید آدم یک یادآوری بکند و از زوایای مختلف ان نیت را مورد بررسی قرار بدهد و اثراتی که برایش داشته را ببیند و اگر اثرات ضعیفی داشته آنها را برطرف کند .
در تمامی موارد هم این طوری هست که نیت حتما باید مورد توجه قرار بگیرد تا آدم دچار خیانت نشود.
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_شانزدهم
#بخش_هشتم
صفت هشتم
فرورفتن در باطل :
مراد از آن حکایت کردن در معصیت ها و فجور است .
مثل حکایت افعال زنان فاحشه و مجالس شراب و رفتار اهل فسق و فجور و کیفیت اسراف اهل اسراف ؛ و تکبر و کبر پادشاهان و عادت بدی شان ؛ حکایت بدبختی های اهل بدبختی و مذهب های فاسد و امثال اینها.
این هم از آن شرایطی است که ممکن است خود آدخم آغشته به اینها باشد و از خودش صادر بشود که این خیلی بد است ؛
چون دوباره همان شکوفایی های بنیه عاقله و مراتب بالاتر اتفاق نیفتاده است
.یک چنین شرایطی برای آدم اتفاق می افتد ؛ و در هر جایی آدم آغشته به اینها می شود.
وقتی توجه پیدا می کنیم می بینیم که یک حالت خیلی بدی برای آدم صورت می گیرد.
یک وقتی هست که دیگران دارند چنین حکایت هایی می کنند و آدم در مجالس آنها شنونده است ؛هر چند درجه این از آنها کمتر است ؛ولی اثرات مخربش را خواهد داشت .
و ما هم باید ببینیم چنین حالت هایی در درون ما هست یانه ؛ آدم وقتی در این مسیر قرار می گیرد ؛ طبیعتاً زبان خودش از این ها آرام آرام جدا می شود ؛ به خاطر اینکه وقتی وجود آدم جایگاه معارف خداوند شد و توجه به آن درگاه پیدا کرد ؛ آرام ارام از این ها خارج می شود ؛ و اینها در وجود آدم نخواهند بود .
ولی آن شکل دومش که آدم شنونده است؛ چون در جاهای مختلف و مکانهای مختلف رفت و آمد دارد ؛ مثل سرکار ؛خانواده ؛ فامیل و دوستان و آشنایان که با اینها برخورد دارد ؛ چنین حالتی برای آدم اتفاق می افتد ؛ اینجا هم آدم باید توجه داشته باشد که اگر بتواند از آن مجالس خارج بشود ؛ باید خارج بشود تا شنونده چنین حکایتهایی نباشد .
اگر نمی تواند ؛ باید حتماً درونش حالت استغفار را داشته باشد ؛ تا اینکه آن زمانش تمام بشود ؛ و وقتی از آنجا خارج میشود ؛ احساس راحتی به او دست بدهد ؛ آخر یک وقتی هست که آدم در یک مجلس فسق و فجور است و به آدم حالتی دست می دهد که از آنجا خارج بشود ؛ ولی وقتی از آنجا خارج می شود ؛ احساس راحتی به آدم دست نمی دهد ؛ زیرا باز تمایل دارد که آنجا باشد.
باید آدم چنین امتحاناتی را برای خودش قرار بدهد و بداند که این حالتی که در درونش است؛ درجه اش چه درجه ای است .
چون اگر آدم آن امتحانات را برای خودش قرار ندهد ؛ نمیتواند وجودش را پالایش کند.
ما باید چنین پالایشی را در درون خودمان داشته باشیم ؛ تا از اینها رها بشویم .
این هم گفته شد ؛ که وقتی آدم به سمت خدا میرود ؛ زبانش کم کم از این ها خارج می شود؛ فرض بر اینکه آدم خودش به اینها آلوده نباشد ؛ یعنی اینها از خودش صادر نشود ؛ ولی وارد شدن او در مجالسی هست که اگر بتواند خارج بشود باید از آن جا خارج بشود .
اگر نمی تواند خارج بشود ؛ باید در درون خودش واقعاً آن حالت استغفار را داشته باشد؛ و آدم با خدا صحبت بکند که خدایا من نمی خواهم با اینها باشم ؛ حالا بنابر اجبار اینجا قرار گرفتم و خودت شاهد هستی که من هیچ سنخیتی با این ها ندارم.
حالا وقتی از آنجا خارج می شود ؛ حالت خودش را باید متوجه بشود ؛ که آیا از خارج شدن از آنجا خوشحال است یا ناراحت است .
اگر خوشحال بود بداند که با آنها هیچ ربطی ندارد ولی اگر این خوشحالی و انبساط در درونش به وجود نیامد و حالت بی تفاوتی بود ؛ یعنی اینکه میل داشته که در آنجا باشد و باید ببیند که این آغشتگی در وجودش هنوز هست !
و اگر وقتی از آنجا خارج شد ناراحت بشود و گرفتگی به او دست بدهد که چرا از آنجا خارج شد ؛ یعنی تمایل داشته که در آن مجلس باشد .
ما باید یک چنین امتحاناتی را برای خودمان در نظر بگیریم و از آنها متوجه بشویم که درون ما چه تمایلی دارد ؟
آیا تمایل دارد که در این باطل ها باشد ؟
این هم تمرین می خواهد که با تمرین شرایطش برای آدم مشخص می شود و می تواند در آن پیشرفت داشته باشد.
باید توجه داشته باشیم که همه اینها بنابر آن است که هنوز قوه عاقله خوب شکوفا نشده و مراتب پایین مثل قوه غضب و شهوت و خیال می خواهند غذای خودشان را طلب کنند و در آن مجالس که قرار می گیرند ؛ طبیعی است.
چون مراتب به این دنیا تمایل دارند و اینها هم غذای آنهاست ؛ اگر این شکوفایی برای آدم به وجود بیاید ؛ آدم دیگر نمی خواهد در این شرایط واقع بشود .چون آنها تحت فرمان مراتب بالاتر میروند و غذای بهتری به مراتب پایین ارائه میدهند.
مطابقت این با مثال : یعنی در جهنم است و هر قدری که آدم آلوده بشود باید آنجا تصفیه بشود و آن هم بستگی به درجه آلودگی آدم دارد که چقدر آنجا واقع بشود
طریقه اش هم این است که باید آن امتحانات به وجود بیاید ؛ تا متوجه بشود که در چه شرایطی است ؛ آیا آلوده است یا نیست و درجه آلودگی اش را با آن امتحانات برای خودش مشخص بکند .
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۷۸۶
#هفته دفاع مقدس گرامی باد
ازویژگی های ارزشمند دفاع مقدس ....
#ماملت_امام_حسینیم
#تبلیغ
#حجاب
#ایمان_امید
#دشمن_شناسی
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه>شانزدهم
#بخش_نهم
صفت نهم
تکلم به سخنان بیهوده :
تکلم به مالایعنی و فضول
یعنی سخنان بی فایده گفتن و تکلم کردن به چیزی که نه در کار دنیا آید و نه در کار آخرت و اگر چه این حرام نباشد ولی بسیار مذموم است .؛ زیرا باعث تضییع اوقات می شود و ضد سخنان بیهوده ؛خاموشی است .
اینجا اگر هم حرفی را بزند که گناه نباشد یا مثلاً حالت شرعی هم نباشد و مباح باشد ؛ وقت آدم را از بین میبرد .
مثلا می بیند که با دیگران صحبت های گوناگونی انجام می گیرد که به درد آدم می نمی خورد ؛
بعد از مدتی متوجه میشود که مثلاً یک یا دو ساعت وقتش تلف شده و نتوانسته در این مدت در کاری که موجب شکوفایی اش باشد قرار بگیرد .
بنابراین توجه داشته باشیم که در این ها قرار گرفتن ؛ تنها از بین رفتن وقت وفرصت ما هست .
باید توجه داشته باشیم که آیا به این آغشته هستیم یا نه ؟
البته اکثریت آدمها به این آغشته هستند که وقت خودشان را هدر میدهند و چیزی هم عایدشان نمی شود ؛ و چه بسا که منجر به آغاز گناهان می شود و آغاز گناهان همین سخنان بیهوده است .
وقتی کسی تحت فرمان نباشد و زمانش اینگونه سپری شود ؛ بعد آرام آرام تمایل پیدا میکند که در گناهان دیگری وارد بشود .
و ریشه اش این است که تا قوه عاقله شکوفا نشده است ؛ آدم در این شرایط قرار میگیرد .
مطابقت با مثال : باز آدم در آن دنیا قرار میگیرد و چون تمایل به گناه پیدا کرده است ؛ در جهنم خلق میشود و شرایط خوبی برای آدم نخواهد بود .
آدم باید خودش را امتحان کند که در چه شرایطی قرار گرفته است .
آیا آن حالت ها برای آدم بوده یا نبوده است .
مثل فرو رفتن در باطل شاخه ضعیف تر از آن است ؛ توجهی پیدا کنیم به اینکه تمایل به فرو رفتن در باطل پیدا نکنیم .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراجالسعاده
#جلسه_هفدهم
#بخش اول
رذایل ترکیبی سه قوه
صحبت در مورد رذایل بود .
رذایلی که از سه قوه عاقله ؛ غضبیه و شهویه ناشی می شوند ؛ می خواهد مورد بررسی قرار بگیرد .
اولین صفت حسد است .
منظور از سه قوه یعنی اینها تواما با هم رذایلی را که در این ها هست ؛ باعث می شوند .و رذایل ترکیبی هستند . و شرایط پیچیدهای در درون آدم ایجاد می کنند .
این تعریف هایی که می شود تعریف های کلی است .
هر کسی باید درون خودش دنبال این رذایل بگردد و ببیند که این رذایلی که دارد مثلا حسد ؛ در وجود آدم تجلی پیدا میکند از رذایل کدام قوه ها ناشی شده است .
یعنی باید یک ریز سنجی خیلی زیادی را آدم انجام بدهد تا اینکه اینها ریشهای برطرف بشود .
اگر به این صورت به اینها نگاه نکنیم و به صورت کلی نگاه کنیم ؛ ما فقط آتش را خاموش کرده ایم و خاکسترش میماند و در یک موقعیت دیگر شعله ور میشود ؛ پس بنابراین این صفاتی که میخواهد بررسی بشود باید به صورت ریشهای باشد
و هر کس باید در درون خودش مواردی را که به وجود میآید ؛ ببیند از کجا ناشی می شود .
بنابراین رذایلی که برای سه قوه گفته شد و در آن میان باید بازیگری قوه واهمه را هم در نظر بگیرد ؛ یعنی علاوه بر اینکه این رذایل از آن سه قوه ناشی میشوند ؛ باید بازیگری قوه واهمه که آنجا نقش بسزایی دارد مورد توجه قرار بگیرد .
حسد:
عبارت است از تمنای زوال نعمتی از برادر مسلم خود از نعمتهایی که صلاح او باشد .
تعریفی که میشود یعنی یک کسی یک چیزی را دارا هست ؛ حالا چه مالی چه مادی یا معنوی باشد ؛ آدم دوست دارد که از او سلب شود و در واقع از آن صفتی که به آن آغشته شده و در نزد دیگران هم به شکل ظاهری اش محبوبیت دارد ؛ در نزد خداوند هم محبوبیت دارد ؛ از آن کنده بشود و از بین برود .
بررسی کردن صفت حسد ؛درسه قوه ای که گفته شد ؛ یک ریزبینی میخواهد که از کدام ناشی است .
منتها تعریفی که در معراج السعادة شد مورد بررسی قرار می گیرد .
و در این صفت آدم مثال هایی در زمینه های مختلف بزند و آن را ریشه یابی کند و ببیند که به کدام قوه و کدام رذیله اش برمیگردد .
یعنی کار خیلی پیچیده می شود بعدش هم ما بگوییم این صفت حسد در ما نیست و آن موقع آدم سطحی میگذرد ولی بعد در یک زمانی که آدم تصورش را نمی کند سرباز می کند.
چون که قبلا بصورت ریشه ایی مورد بررسی قرار نگرفته است
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786