🌺سلام علیکم
برای دستیابی سریع شما عزیزان
هر درس#هشتگ_گذاری شد.با زدن روی هر درس به جلسه مورد نظر وارد میشوید.
#شرح_معراج_السعاده ⬇️
#معارفه
#جلسه_اول
#جلسه_دوم
#جلسه_سوم
#جلسه_چهارم
#جلسه_پنجم
#جلسه_ششم
#جلسه_هفتم
#جلسه_هشتم
#جلسه_نهم
#جلسه_دهم
#جلسه_یازدهم
#جلسه_دوازدهم
#جلسه_سیزدهم
#جلسه_چهاردهم
#جلسه_پانزدهم
#جلسه_شانزدهم
#جلسه_هفدهم
#جلسه_هجدهم
#جلسه_نوزدهم
#جلسه_بیستم
#جلسه_بیست_و_یکم
#جلسه_بیست_و_دوم
#جلسه_بیست_و_سوم
#جلسه_بیست_و_چهارم
#جلسه_بیست_و_پنجم
#جلسه_بیست_و_ششم
#جلسه_بیست_و_هفتم
#جلسه_بیست_و_هشتم
#جلسه_بیست_و_نهم
#جلسه_سی_ام
#جلسه_سی_یکم
#فرمول ⬇️
#جلسه_اول
#جلسه_دوم
#جلسه_سوم
#جلسه_چهارم
#جلسه_پنجم
#جلسه_ششم
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراجالسعاده
#جلسه_هفدهم
#بخش اول
رذایل ترکیبی سه قوه
صحبت در مورد رذایل بود .
رذایلی که از سه قوه عاقله ؛ غضبیه و شهویه ناشی می شوند ؛ می خواهد مورد بررسی قرار بگیرد .
اولین صفت حسد است .
منظور از سه قوه یعنی اینها تواما با هم رذایلی را که در این ها هست ؛ باعث می شوند .و رذایل ترکیبی هستند . و شرایط پیچیدهای در درون آدم ایجاد می کنند .
این تعریف هایی که می شود تعریف های کلی است .
هر کسی باید درون خودش دنبال این رذایل بگردد و ببیند که این رذایلی که دارد مثلا حسد ؛ در وجود آدم تجلی پیدا میکند از رذایل کدام قوه ها ناشی شده است .
یعنی باید یک ریز سنجی خیلی زیادی را آدم انجام بدهد تا اینکه اینها ریشهای برطرف بشود .
اگر به این صورت به اینها نگاه نکنیم و به صورت کلی نگاه کنیم ؛ ما فقط آتش را خاموش کرده ایم و خاکسترش میماند و در یک موقعیت دیگر شعله ور میشود ؛ پس بنابراین این صفاتی که میخواهد بررسی بشود باید به صورت ریشهای باشد
و هر کس باید در درون خودش مواردی را که به وجود میآید ؛ ببیند از کجا ناشی می شود .
بنابراین رذایلی که برای سه قوه گفته شد و در آن میان باید بازیگری قوه واهمه را هم در نظر بگیرد ؛ یعنی علاوه بر اینکه این رذایل از آن سه قوه ناشی میشوند ؛ باید بازیگری قوه واهمه که آنجا نقش بسزایی دارد مورد توجه قرار بگیرد .
حسد:
عبارت است از تمنای زوال نعمتی از برادر مسلم خود از نعمتهایی که صلاح او باشد .
تعریفی که میشود یعنی یک کسی یک چیزی را دارا هست ؛ حالا چه مالی چه مادی یا معنوی باشد ؛ آدم دوست دارد که از او سلب شود و در واقع از آن صفتی که به آن آغشته شده و در نزد دیگران هم به شکل ظاهری اش محبوبیت دارد ؛ در نزد خداوند هم محبوبیت دارد ؛ از آن کنده بشود و از بین برود .
بررسی کردن صفت حسد ؛درسه قوه ای که گفته شد ؛ یک ریزبینی میخواهد که از کدام ناشی است .
منتها تعریفی که در معراج السعادة شد مورد بررسی قرار می گیرد .
و در این صفت آدم مثال هایی در زمینه های مختلف بزند و آن را ریشه یابی کند و ببیند که به کدام قوه و کدام رذیله اش برمیگردد .
یعنی کار خیلی پیچیده می شود بعدش هم ما بگوییم این صفت حسد در ما نیست و آن موقع آدم سطحی میگذرد ولی بعد در یک زمانی که آدم تصورش را نمی کند سرباز می کند.
چون که قبلا بصورت ریشه ایی مورد بررسی قرار نگرفته است
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_هفدهم
#بخش_دوم
در مقابل حسد چند صفت دیگر هست که مورد بررسی قرار می گیرد مثل غبطه.
غبطه:
اگر تمنای زوال نعمت از برادر مسلم خود نکند ؛ بلکه مثل آن را از برای خود بخواهد آن را غبطه و منافسه می خوانند .
این هم شرایطی است که وقتی شخصی صفتی را دارا باشد ؛ و آدم آن صفت را دوست داشته باشد ؛ بخواهد که آن صفت در وجودش ایجاد بشود .
اما در مسیرهایی که آدم حرکت میکند باید هیچ موقع حالت مقایسه بین خودش و دیگران قرار ندهد ؛ چه میخواهد مادی باشد و چه معنوی .
چون حالت مقایسه ریشه اش هم کمی برمیگردد به غبطه .
یعنی آدم اول غبطه میخورد ولی وقتی نتواند به آن برسد ؛ آن موقع آرام آرام ؛ آن در درون آدم مسیر انحرافی رفتن را شروع میکند .
پس باید مسئله غبطه را که مورد بررسی قرار می دهیم توجه به آن نقطه ضعف هم داشته باشیم که اگر بخواهیم در آن شرایط قرار بگیریم برای ما شرایط خوبی نخواهد بود.
صفت بعدی غیرت است.
غیرت:
اگر زوال چیزی را از کسی خواهد که صلاح او نباشد آن را غیرت گویند .
این هم در شرایطی است که آدم شرایطش را داشته باشد که چنین حالتی برایش به وجود بیاید .شاید مثلاً میگویند هر جایی آدم فکر نکند که این غیرت است باید تمام زوایایش برای آدم روشن باشد ؛ بعد آدم یک چنین حالتی را درخواست بکند .
چون یک وقتی هست که بنا بر جهل آدم می خواهد یک چیزی را از یک کسی از بین ببرد؛ ولی اینجور نبود. یعنی این به نفع شما بوده که در او باشد این هم باید یک آگاهی خیلی بالایی داشته باشد.
نقطه عطف غیرت هم این است ؛که باید توجه داشته باشیم که اگر در جای خودش این غیرت ؛ ظهور پیدا نکند ؛ چه بسا که ضرر های سنگینی به طرف مقابل وارد میکند .
در بعضی از درگیری ها یا بعضی شرایط گوناگون که در جامعه نگاه میکنیم ؛ طرف بر اساس جهل می آید کاری را انجام میدهد و فکر میکند که این جا غیرتش گل کرده بعدها هم خودش و هم دیگران می فهمند که اشتباه بوده که آدم توجه به نقطه ضعف این حالت داشته باشد .
ضد حسد نصیحت است و آن عبارت است از خواستن نعمتی که صلاح برادر مسلم باشد از برای او.
آدم میبیند برای خیرخواهی چیزهایی را عنوان میکند یا چیزهایی را درخواست میکند یا میخواهد شخص به یک کمال بالاتر برسد.
آن هم باید زوایای مختلف برای آدم روشن باشد .
و این هم باز به همان دوتا صفتی که در بالا گفته شد ؛ می تواند نقاط ضعفی را داشته باشد چون یک وقتی هست که نصیحت کردن ؛ وضعیت را بدتر از آن می کند که آدم فکرش را میکرد.
پس باید از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهد ؛ منتها اینها در شرایط ظاهری است .
زمانی که طبق فرمان ؛ آدم باید کاری انجام بدهد ؛ آن موقع نتیجه هر چیزی می شود ! دیگر به آدم ربطی ندارد .
بنابر فرمان نصیحتی میکند یا ارشادی میکند در یک مسیری که به یک کمال بهتری برسد و موقعی که فرمان باشد ؛ چون فرمان هم مطمئناً از کسی هست که بالاتر از خودش دارد صادر میشود و آدم معمولاً فرمان از پایین تر از خودش نمی برد ؛ معمولاً چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی از کسی که از آدم یک برتری دارد فرمان می برد.
اگر برابر فرمان باشد نتیجه چه خوب باشد چه بد ؛ دیگر وظیفهاش را انجام داده و به حواشی آن کاری ندارد .
معیار حسد ؛آن است که آن چه را از برای خود نخواهی ؛ از برای او بخواهی.
و آنچه را از برای خودبخواهی ؛از برای او نخواهی .
یعنی آدم باید معیار حسد را این جور در نظر بگیرد و ببیند چه چیزی برای خودش می خواهد و چه چیزی برای خودش نمی خواهد.
اگر خلاف این چیزی را که در درون خودش می گذرد را برای دیگران بخواهد آن معیار است که آدم میتواند بگوید اینجا این حسد گل کرده و باید دنبال عیب و ایراد ها بگردد و ببیند این عیب و ایراد ها از کجا ناشی میشود .
البته چه موقع آدم میتواند بفهمد حسادت برای آدم اتفاق افتاده یا نه ؟
وقتی که بخواهد به این معیار توجه بکند باید در یک سکوت واقع شده باشد تا چنین چیزی در وجودش اتفاق بیفتد .
یا اینکه کسی به شما اعلام کند که این صفت در شما هست .
به همین راحتی اینها به فکرش نمیرسد ؛چون آدم مشغول به آن است .مگر اینکه در سکوت باشد .
پذیرفتن از دیگران هم کمی مشکل است که کسی یک صفتی را به آدم اعلام کند.
اگر آدم واقعا ببیند که طرف مقابل شرایط خاصی را دارد ؛میتواند از آن طرف ؛ حرف شنوی داشته باشد و بداند که آن چیزی که او می گوید در واقع صلاح آدم است.
✍ادامه دارد..........
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_هفدهم
#بخش_چهارم
موجبات حسد
به طور کلی هفت بند است .
ولی کل رذایلی که در قوه عقل و غضب و شهوت است ؛ میتواند موجبات حسد باشد. یعنی آن تعداد رذایلی که در آنها گفته شده و یا آنهایی که گفته نشده و شاید وجود داشته باشد ؛ همه آنها میتوانند پایههای به وجود آوردن حسد باشند ؛ که آدم باید آنها را مورد توجه قرار بدهد .
منتها باید چنین توجهی پیدا کند که اینها را باید در درون خود یک بازنگری بکند .
از نزدیک ترین کسانش شروع کند و ببیند که آیا نسبت به آنها حسد دارد یا ندارد.
آدم شاید بگوید نه ؛ ما نسبت به دیگران حسود نیستیم ؛ولی این را به صورت ظاهری نباید نگاه کنیم ؛ باید دقیقاً با آن کسانی که مخصوصاً آدم با آنها سیر دارد در معارفی که قرار میگیرد ؛ آنها را خوب مورد بررسی قرار بدهد و بعد از نظر مالی خودش را با دیگران مقایسه کند ؛ با اطرافیانش ؛ با کسانی که مثلاً با آنها حشر و نشر دارد ؛ هم به صورت مادی هم به صورت معنوی مورد بررسی قرار بدهد و ببیند اگر واقعاً این حس در درونش است ؛ آنها را ریشه یابی کند و ببیند که به کدام یکی از این رذایل که در قوه های مختلف گفته شده برمیگردد.
۷مورد گفته شده:
۱. خباثت نفس و بخل ذاتی بر بندگان خدا که البته اینها قبلا مورد بررسی قرار گرفته است .
۲. عداوت و دشمنی
۳. حفظ اشتهار و آوازه
۴. ترسیدن از بازماندن از مقصود و مطلوب خود و این مخصوص دو نفر است که هر دو طالب یک چیزند .
۵. تعزز و آن عبارت است از این که بر او گران باشد که یکی از امثال و اقران او یا شخصی که از او پست تر باشد از او بالا تر شود
۶. تکبر
۷. تعجب و استبعاد
اینهایی که اعلام کرد حالتهای کلی است که ما باید همه اینها را مورد بررسی و توجه قرار بدهیم ؛
آن هم که گفته محبت دنیا منشاء همه اسباب حسد است ؛ به این دلیل است که همه رذایلی که برای قوای مختلف مورد توجه است ؛ هر کدام از آنها میتواند موجب حسد شود
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
-
بسمالله الرحمن الرحیم
#جلسه_هفدهم
#بخش_پنجم
معالجه حسد:
۱. بوسیله علم
۲. بوسیله عمل
- با علم : آدم باید ببیند آن چیزی که در این عالم قرار داده شده است در نهایت به کجا میانجامد ؟
همه اینها برمیگردند به سمت خداوند تبارک و تعالی و احتیاج به آن است که آدم بینش خوبی پیدا کند .
همین درسهایی که می خواند و همین عبادت هایی که انجام میدهد ؛ اینها باعث میشود بینش آدم بالا برود و ظرفیتش بیشتر بشود.
- با عمل: عمل باید خلاف آن چیزی که در درون آدم ایجاد شده ؛ باشد و با ریشه یابی باید ببیند به کجا بر می گردد و خلاف آن را انجام بدهد تا این حسد از درون آدم خارج شود.
حسد مذموم وحرام :
۱. حسد به ظهور رسیده که حرام است.
۲. حسد به ظهور نرسیده که مذموم است.
البته آن حسدی که به ظهور نرسیده ؛ موجب خطرات دیگری در درون آدم میشود .
آن که به ظهور رسیده هم وضعیت آدم را خیلی خراب میکند.
ولی آنان که به ظهور نرسیده است ؛ آتش زیر خاکستر است که شرایط دیگری را در درون آدم ایجاد میکند .
اگر اینها را طبق آن فرمول بخواهیم نگاه کنیم؛ ابتدا باید ببینیم به این صفت که معرفی شد آغشته هستیم یا نه ؟
مثلاً یکی از آنها را آدم مثال بزند و این را روی آن پیاده کند .
ببینیم که آیا این حالت در درون ما هست یا نه.
مثلا آدم همین معارفی را که دارد کسب می کند ؛ ببیند نسبت به کسانی که همراه با آنها این معارف را میخواند ؛ حسادت دارد یا نه ؛
فعلا باید صورت مثبتش را در نظر بگیریم تا ریشه یابی کنیم ؛
یعنی اینطور در نظر بگیریم که نسبت به دیگران حسد دارد ؛ پس ببیند این حسدی را که دارد آیا به ظهور رسیده یا نه ؟
معنی به ظهور رسیدن اینست که ؛ آیا آدم کاری میکند که دیگری هم از این معارف استفاده بکند یا نه ؟
اگر مثلاً کارهایی انجام میدهد تا یک بحثی از یک کسی سلب بشود و او دیگر نتواند در این ها قرار بگیرد ؛ مثلا پیش خودش فکر می کند که شاید او خیلی بعدها باید این معارف را کسب کند ؛ چرا الان باید بیاید در این معارف قرار بگیرد ؛ مثلاً ما که این همه در این درسها و بحثها بوده ایم ولی آنها نبودند ؛ و حالا اگر آنها بخواهند بیایند با ما یکی شوند و از ما هم جلو بزنند ؛ پس این همه زحمتی که کشیدیم چه می شود .
اگر بخواهیم ببینیم این حالت به کدام قوه برمیگردد ؛ میبینیم که این برمیگردد به آن قوه عاقله.
حالا در قوه عاقله اگر بخواهیم رذایل را مورد بررسی قرار بدهیم ؛ میبینیم که بیشتر بر میگردد به جهل مرکب .
آدم فکر می کند :آنچه را که در درون ما باید ایجاد بشود ؛ فقط برای ما هست و برای دیگران نیست و اعتقاد هم دارد که این معارف با توجه به زمانی که در این معارف بودیم و کار می کردیم ؛فقط به این اندازه برای ما اتفاق بیفتد ؛ نه اینکه برای دیگران اتفاق نیفتد ؛ ولی برای دیگران به اندازهای که در آن حالت بودند اتفاق بیفتد .یعنی آدم برای دیگران میخواهد به اندازه ای که کار کرده اند و به اندازه ای که در این مسیر بوده اند و نه بیشتر ؛ بهره ببرند.
این خودش یک حسد پنهانی است که شاید آدم به آن توجهی هم نکند . اکثراً در این مسیرها به این نوع حسد مبتلا هستند.
یک وقت آدم فکر نکند که ما خودمان هم مبتلا نیستیم .
باید آدم حتما این را مورد بررسی قرار بدهد .
بعضی ها هستند که میبینی یک کلاسی را می روند و می گویند این کلاس فقط مختص ماست و هیچ کس دیگری نباید به این راه داشته باشد.
خب این دو تا حالت دارد :
یک : این نظر شخصی خود آدم است که چنین دیدگاهی دارد ؛ این آدم را میبرد به اینکه در آن جهل مرکب واقع شده و جهل مرکب برای آدم ظهور پیدا کرده است.
نتیجهاش آمده است در حسد خودش را نشان داده و قوه واهمه هم بازیگری را انجام میدهد. و به نظر خودش دلایل قانع کننده را از جاهای مختلف درونش میگیرد و کنار هم میچیند و مثل حالتی که یک جواب منطقی را پیدا کرده و به او ارائه میکند و مثلاً خودش را از این بابت آرام میکند ؛ چون اگر نتواند جوابی را به وجود بیاورد ؛ یک ناآرامی در درون آدم به وجود می آورد و این خطرناک ترین چیزی است که آدم می تواند با این دلیل های مختلف در درون خودش را آرام بکند.
✍دامه دارد ......
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_هفدهم
#بخش_ششم
صفت دوم: اهانت و تحقیر نمودن بندگان خدا
اهانت و تحقیر نمودن بندگان خدا و مذمت آن .
شکی نیست که این صفت مذموم در شریعت مقدس حرام و موجب هلاکت صاحب آن است .
چطور می تواند اتفاق بیفتد یعنی چه موقعی این حالت می تواند برای آدم رخ بدهد ؟
باز دوباره آدم بیاید در رذایل این قوه عاقله و ببیند چه رذایلی در درونش است .
آدم نگاه میکند میبیند زمانی که آدم می خواهد کسی را تحقیر کند ؛ از کدام رذیله قوه عاقله نشأت میگیرد .
معمولاً وقتی نگاه میکنیم میبینیم آن جاهایی که برای آدم از نظر دارایی شرایط گوناگونی اتفاق میافتد ؛ یعنی به دارایی های گوناگون در وجود خودش توجه میکند و چون از آن ها خالی است و در واقع به آن متلبس نشده است ؛باعث میشود چنین حالتی در درون آدم ایجاد بشود .
اگر تکتک رذایل قوه عاقله را نگاه کنیم ؛ معمولاً بر میگردد به خطورات و مکر و حیله ای که در درون آدم است و می تواند از آنها ناشی بشود و آدم را به سمتی ببرد که یک چنین اتفاقاتی برای آدم بیفتد.
به خاطر اینکه اشتغالاتی که آدم در طی روز دارد ؛ بنابر قوه غضب و شهوت ؛ آنها دست به دست هم میدهند و یک شلوغی در درونش به وجود میآورند و وقتی که با دیگران برخورد می کند ؛ می بیند شرایط دیگران برای آدم قابل تحمل نیست یا مثلاً چون خودش به چنین حالت هایی نرسیده است ؛ آن شلوغی هایی که در درونش است ؛ باعث میشود که آدم نسبت به دیگران ایراد بگیرد . چرا که خودش در سکوت نیست تا بتواند آن را تجزیه و تحلیل کند و رفتار دیگران را مورد بررسی قرار بدهد .
بنابراین اگر از کسی چیزی صادر بشود آدم میخواهد سریعاً با آن برخورد کند و برخوردش هم مطمئناً از رذایل این قوه ها ناشی میشود
.
زمانی هست که آدم نگاه میکند میبیند ؛ چون خودش ضعف های گوناگون در قوه غضب و شهوت دارد ؛ باعث میشود که در مقابله با دیگران آن صفت را به آنها اطلاق کند و آنها را مورد تحقیر قرار بدهد .
این هم برمیگردد به اینکه رذایل قوه غضب در وجود آدم جریان پیدا کرده است و هر کدام از اینها میتواند باعث بشود که آدم در شرایطی قرار بگیرد که دیگری را مورد تحقیر قرار بدهد .
به خاطر اینکه خودش به خاطر شرایطی که دیگران دارند ؛ نمی تواند خودش را کنار آنها قرار بدهد و تحمل ندارد که دیگران از او بالاتر باشند.
حالا از هر لحاظ که میخواهیم در نظر بگیریم ...
برای همین هم این باعث می شود ؛ با توجه به شلوغی که درونش است ؛ دیگران را مسخره و تحقیر کند و باعث اذیت دیگران بشود .
تک تک این ها چون به سه قوه برمیگردد ؛ باید دوباره مورد بررسی قرار بگیرد و ببینیم که آیا ما به این حالات آغشته هستیم یا نه ...
یعنی آدم نگاه می کند می بیند باز دوباره تمام آن رذایل قوه غضب و شهوت را ؛با آن خطورات و مکرو حیله مورد بررسی قرار بدهد که در واقع از قوه عاقله هستند .
یعنی اگر نگاه کنیم شناسایی رذایلی که به سه تا قوه برمیگردد بسیار پیچیده است و اگر آدم چند مورد را در درون خودش مورد بررسی قرار بدهد آنها برای او آشکار می شود .
ضد اهانت و تحقیر نمودن:
اکرام و احترام داشتن بندگان خدا بوده باشد و از شرایف اعمال و فضایل افعال احترام به سادات است.
در اینجا آن شرایطی که برای آدم به وجود میآید ضد این باید حتماً اجرا بشود .
نگاه میکنیم در رذایلی که برای ما هست؛ در قوه غضب و شهوت و عاقله ؛ اگر برطرف بشود ؛ این مورد هم خود به خود برطرف می شود .
منتها آن شکل ظاهری را که آدم باید مقدمتا انجام بدهد ؛ ضد این حالت را داشته باشد.
ببیند که اگر جایی به دیگری از طرف خود آدم دارد اهانت می شود ؛ برعکس آن را انجام بدهد و به دیگران احترام بگذارد.
مثلاً اگر کسی را تحقیر کرده باید عذرخواهی کند و احترام زیادی بکند تا اینکه حالت ظاهری آن از آدم برطرف بشود ؛ حالت باطنی اش را هم گفتیم باید تمام این رذایل مورد بررسی قرار بگیرد .
اگر یک وقتی فرصت باشد یکی دو مورد از آنها را در جلسه مورد بررسی قرار بدهیم تا اینکه مشخص شود که آدم چطور باید از اینها در بیاید.
الحمدلله رب العالمین
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786