بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوازدهم
#بخش_سوم
برطرف شدن رذیله ی کینه و عداوت :
اول تامل کند در این که دشمنی و عداوت شجره ای است که به جز اندوه و الم در دنیا ثمری ندارد و صفتی است که غیر از غصه و غم اثری نمی بخشد.
شرح : برای برطرف شدن این رذیله باید ضد آن را انجام دهیم و با متصف شدن به صفت بخشش ؛ کینه و دشمنی برطرف می شود .
عداوت و دشمنی از چیزهای ریز شروع می شود و در برخوردهای خیلی جزیی اتفاق می افتد.
اگر آدم ظرفیت لازم را داشته باشد و آغشته به صفت بخشش شده باشد و رشد اتفاق افتاده باشد ؛ صفت بخشش خداوند تبارک و تعالی از قوه عقل جاری می شود به مراتب پایین .
متصف شدن به صفت بخشش یعنی اینکه اگر قوه عاقله خوب رشد کرده باشد و خوب بتواند فرامین را انتقال دهد به سمت مراتب پایین تر ؛ زمانی که برخوردهای جزیی پیش می آید به راحتی از کنار آن ها عبور می کند چون می بیند که اصلا چیزی نیست که به خاطرش کینه داشته باشد یا بخواهد برخورد آنی داشته باشد بعد کم کم این ها باعث می شود که از وجود آدم برطرف شود و وقتی چنین حالتی پیدا شد آن موقع خلقش در آن مثال مورد بحث ؛ خلق خیلی خوبی خواهد بود.
ما الان دیده ایم در شکل ظاهری این موضوع ؛ وقتی کسانی کاری انجام داده اند یا برخوردی با آن ها شده ؛ اینها متقابلا با همان صفت با آن برخورد کرده اند و بعدها چه ثمراتی داشته است .
بعدها طرف مقابل یک شرمندگی خاصی برایش ایجاد شده و حتی مسیر این برخوردها تغییر کرده است .
دیده شده که یک نفر به نفر دومی توهین کرده و همان موقع نفر دوم عذرخواهی کرده است و نفر اول همیشه شرمنده او بوده است و اصلا مسیرش در این برخورد تغییر کرده است و دیگر هیچ وقت آن ظهور برای او اتفاق نیفتاده است و این باعث می شود که برای شخص دوم برکات خیلی زیادی اتفاق بیفتد و حجاب های گوناگونی را خداوند تبارک و تعالی به واسطه ی این برخورد از وجودش بردارد تا بتواند مسیر را به آسانی حرکت کند .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوازدهم
#بخش_اول
خلاصه کتاب
صفت سیزدهم از رذائل قوه غضب
عداوت و دشمنی
۱-حقد و کینه
۲-عداوت
۱- حقد و کینه عبارت است از پنهان کردن عداوت شخصی در دل
۲- عداوت عبارت است از آشکار کردن دشمنی به هر نحو و این ثمره حقد و کینه است.
حقد و کینه از ثمرات غضب است که بر اثر عجز و ناتوانی در انتقام در دل می ماند .
شرح :
این را بنابر آن پنج پارامتری که در نظر گرفته شده مورد بررسی قرار می دهیم.
خب با استفاده از همین تعریفی که از کینه شده ؛ ببینیم کینه به چه صورت در درون ما جریان دارد .
کینه چیزیست که آدم وقتی با کسی برخوردی دارد و بخاطر ضعفهای درون خودش ، نمی تواند قوه غضبش را به نمایش بگذارد ؛ درونش به صورت خاموش می ماند و این یک رذیله هست که اگر ماندگار شود ؛ مانعی برای سیر انسان می شود .
اگر انسان دقت کند متوجه می شود در این مسیری که می خواهد حرکت کند کاملا باید زلال باشد و در هر جایی که قرار می گیرد شفافیت خاصی برایش ایجاد شود و انعکاس داشته باشد.
قرار است وجود انسان زلال باشد و فرامین الهی را از مراتب بالا به پایین انتقال دهد اما این رذایل که وجود داشته باشند ؛ دخالت می کنند و آن انعکاس دهندگی و مسیر و زوایای آن را تغییر می دهند .
هر چقدر این رذائل بیشتر باشند ؛ زاویه ی آن انعکاس بیشتر تغییر می کند و آن چیزی که باید ظاهر شود ؛ شکل حقیقی به خودش نمی گیرد .
الان هم که می بینیم در این عالم این همه آدم هستند که نمی توانند تابش هایی که از بالا می شود را خوب انعکاس بدهند و به شکل های گوناگون دیگری در وجودشان به ظهور می رسد ؛ علتش وجود همین رذایل است و شاید خود آدم هم توجه نداشته باشد و به صورت مخفی باشد .
افرادی که در جهنم مخلد می شوند و یا در عالم بعدی شرایط خیلی بدی دارند به همین دلیل است که رذائل مخفی در وجودشان بوده و خودشان هم خبر نداشته اند ؛ بعدها وقتی که پرده کنار می رود می بیند که تمام اینها موجود بوده و انعکاس دهندگی وجودشان را همین رذایل تغییر می داده است و حقیقت هیچوقت ظاهر نشده است .
خب حالا ما باید ببینیم چنین حالتی برای ما وجود دارد یا نه ؟
جستجویی داشته باشیم و آن را از زوایای مختلف بررسی کنیم .
در واقع با خواندن معراج السعاده و کتب دیگر اخلاق دنبال همین زوایای مخفی درون خودمان می گردیم و اگر آنها پیدا شدند نباید از مشخص شدن آنها ناراحت شویم .
می توانیم با راه کارهایی که از طریق دین به ما رسیده و هرکدام از بزرگان شکل خاصی از آن ارائه داده اند ؛ آن ها رابرطرف کنیم.
الحمدلله رب العالمین
#جهاد تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوازدهم
#بخش_دوم
کینه
آیا در وجود ما کینه هست ؟؟؟
شعاعی برای پیدا کردن آن در نظر بگیریم .
مثلا خودمان را مرکز قرار دهیم و از نزدیکترین کسان خود شروع کنیم و دایما شعاع را اضافه کنیم تا به جایی برسیم که ان شاءالله هیچ کینه ای باقی نماند .
عداوت یعنی وقتی آدم با چیزی برخورد می کند ؛ آن را به ثمر می رساند بعد به ظهور می رساند و سریعا آن را آشکار می کند و این ظهورات طبق شریعت نیست .
این رذایل که در موردشان صحبت می کنیم ؛ عکس العمل هاییست که طبق شریعت انجام نمی گیرد و الا اگر کسی توهین به شکل های خاصی بکند نباید انسان سکوت داشته باشد و باید طبق شرع عمل کند .
قرار نیست هر کس یک برخوردی کرد حتما جواب او داده شود؛ دارد اعلام می کند که نباید این حالت باشد .
حالا بررسی کنیم و از زمان های نزدیک شروع کنیم و بعد تا آخر برویم و تمام گذشته ی خودمان را از این ها خالی کنیم ؛ چون هر چقدر از این ها مانده باشد و این ها در درون ما جا خوش کرده باشند مانع ما می شوند ؛ شاید یادمان نیاید دیگر از چه کسی کینه داریم ؛ خب یادمان نیاید ! یعنی برطرف شده است .
ولی هر موقع که یادمان آمد باید مقابل آن را انجام دهیم تا اینکه برطرف شود .
هیچ کدام از این رذائل نباید درون ما باشد و برای اینکه این اتفاق بیفتد باید ظرفیت بالایی برایمان به وجود بیاید .
سبب وجود رذائل هم خوب رشد نکردن قوه عاقله هست و پنج رذیله قوه عاقله (شک و حیرت ، جهل مرکب ، شرک،خطورات ، مکر و حیله ) چون اینها در درون ما هستند این اتفاق میفتد .
به هر اندازه ای که این رذایل برطرف شود ، به همان اندازه انعطاف خوبی برای ما ایجاد می شود و هیچ موقع رذائل به این شکل درون ما ظهور پیدا نمی کند .
پس همه اینها برمی گردد به همان پنج رذیله قوه عاقله که آن جا ، چون رشد و شکوفایی و انتقال دهندگی قوه عاقله خوب صورت نگرفته چنین رذائلی برایمان اتفاق می افتد .
خب اگر بخواهیم این را مطابقت بدهیم با آن مثال ، آن موقع می بینیم که شرایط خوبی نخواهیم داشت و خلق ناقصی هست چون این ها تغییر دهنده ی زاویه انعکاس هستند و این باعث می شود آن ظهوری که می خواهد ایجاد شود ؛ ظهور ناقصی باشد .
و به همان اندازه که آغشته به این ها باشد به همان اندازه گرفتاری های خاصی برایش ایجاد می شود .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوازدهم
#بخش_سوم
برطرف شدن رذیله ی کینه و عداوت :
اول تامل کند در این که دشمنی و عداوت شجره ای است که به جز اندوه و الم در دنیا ثمری ندارد و صفتی است که غیر از غصه و غم اثری نمی بخشد.
شرح : برای برطرف شدن این رذیله باید ضد آن را انجام دهیم و با متصف شدن به صفت بخشش ؛ کینه و دشمنی برطرف می شود .
عداوت و دشمنی از چیزهای ریز شروع می شود و در برخوردهای خیلی جزیی اتفاق می افتد.
اگر آدم ظرفیت لازم را داشته باشد و آغشته به صفت بخشش شده باشد و رشد اتفاق افتاده باشد ؛ صفت بخشش خداوند تبارک و تعالی از قوه عقل جاری می شود به مراتب پایین .
متصف شدن به صفت بخشش یعنی اینکه اگر قوه عاقله خوب رشد کرده باشد و خوب بتواند فرامین را انتقال دهد به سمت مراتب پایین تر ؛ زمانی که برخوردهای جزیی پیش می آید به راحتی از کنار آن ها عبور می کند چون می بیند که اصلا چیزی نیست که به خاطرش کینه داشته باشد یا بخواهد برخورد آنی داشته باشد بعد کم کم این ها باعث می شود که از وجود آدم برطرف شود و وقتی چنین حالتی پیدا شد آن موقع خلقش در آن مثال مورد بحث ؛ خلق خیلی خوبی خواهد بود.
ما الان دیده ایم در شکل ظاهری این موضوع ؛ وقتی کسانی کاری انجام داده اند یا برخوردی با آن ها شده ؛ اینها متقابلا با همان صفت با آن برخورد کرده اند و بعدها چه ثمراتی داشته است .
بعدها طرف مقابل یک شرمندگی خاصی برایش ایجاد شده و حتی مسیر این برخوردها تغییر کرده است .
دیده شده که یک نفر به نفر دومی توهین کرده و همان موقع نفر دوم عذرخواهی کرده است و نفر اول همیشه شرمنده او بوده است و اصلا مسیرش در این برخورد تغییر کرده است و دیگر هیچ وقت آن ظهور برای او اتفاق نیفتاده است و این باعث می شود که برای شخص دوم برکات خیلی زیادی اتفاق بیفتد و حجاب های گوناگونی را خداوند تبارک و تعالی به واسطه ی این برخورد از وجودش بردارد تا بتواند مسیر را به آسانی حرکت کند .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوازدهم
#بخش_چهارم
خلاصه کتاب
نصیحت :
ضد عداوت و دشمنی است که عبارت از خیرخواهی و نیک پسندی برای دیگران است .
شرح :نصیحت یکی دیگر از راه های درمان است ولی اگر از ابتدا بخشش باشد خیلی بهتر است .
چون معمولا کسانی که در این حالت ها قرار می گیرند از ابتدا نصیحت پذیر نیستند ؛ آدم باید یک تاملی داشته باشد و آن ها را در آن لحظه ببخشد .
صفت بخشش جاری باشد تا بعدها اگر زمینه مساعد باشد ؛ نصیحت برایشان کارآیی داشته باشد .
خلاصه کتاب
۱- نصیحت باطنی
۲- نصیحت ظاهری
۱-نصیحت باطنی آن است که به دل ، طالب خوبی و خیر مسلمین باشد .
۲- نصیحت ظاهری آن است که خیر و صلاح ایشان را به جا آورد.
شرح :
یعنی به صورتی برخورد کند که با این برخوردها ، چه ظاهری و چه از درون ، طرف مقابل همیشه نسبت به کاری که کرده است شرمنده باشد .
شاید سوال پیش بیاید که بعضی ها آن قدر جسور هستند که هیچ وقت تحت تاثیر این کارها قرار نمی گیرند .
خب آن ها تحت تاثیر قرار نمی گیرند ولی خودمان که تحت تاثیر قرار می گیریم !!!
در واقع عمل آن ها نباید باعث شود که ما دچار رذیله ی دیگری شویم ؛ بنابراین کاری که انجام می گیرد در وهله ی اول برای خود آدم است حالا اگر شخص مقابل گنجایش و ظرفیت داشته باشد ؛ روی او هم اثر می گذارد ؛ البته این طور نیست که اصلا اثر نگذارد ؛ شاید بعدها در برخوردهایی که با دیگران دارد متوجه تفاوت برخوردها بشود .
ضرب و شتم و فحش و لعن و نفرین و طعن چیزهایی است که در عداوت و دشمنی دیده می شود یعنی آثاری که در عداوت و دشمنی یا حقد و کینه به آن توجه می شود چنین آثاری را در پی خواهد داشت و در اثر آن چنین برخوردهایی به وجود می آید .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوازدهم
#بخش_پنجم
خلاصه کتاب
از آثار و لوازمی که بر حقد و عداوت مترتب می گردد : ضرب ، فحش ، لعن و طعن است و بسا باشد که اینها از مجرد غضب نیز صادر می گردد .
ضرب :
زدن با دست یا چوب یا هر چیزی که در اختیار داشته باشد .
هر که مردی را تازیانه زند ؛ حق تعالی او را تازیانه ای از آتش خواهد زد .
شرح : اگر کاری را انسان بنابر شریعت انجام دهد ؛ حسابش جداست ولی اگر غیر از شریعت باشد و کاری انجام دهد ؛ اثراتش را مطمئنا در این دنیا و آن دنیا خواهد دید و در جهنم واقع خواهد شد .
خلاصه کتاب
فحش و دشنام :
هر که زبان او به اینها باز شود البته خبیث النفس و از جمله اراذل و اوباش است و منشا آن خباثت نفس و دنائت طبع است .
شرح : همه این ها برمی گردد به رذائل قوه عاقله که به نوع های مختلفی تجلی پیدا می کند .
باید دقت کنیم و ببینیم که اگر چنین حالتی از ما سر زد در چه زمینه ای است .
یعنی آدم در رذائل قوه عاقله دقت کند و ببیند جهل مرکب است یا شرک که برای آدم اتفاق افتاده است .
در شرک ؛ آدم توجه به اسباب دارد و در شرایط های گوناگون خداوند تبارک و تعالی را مدنظر قرار نمی دهد و به اسباب توجه دارد و آن موقع می خواهد از خودش دفاعی داشته باشد و مرتکب چنین رذائلی می شود یا اینکه خطورات است که ذهن آدم را انقدر شلوغ می کند و چنین اتفاقاتی می افتد .و دیگر آدم نمی تواند در جمع واقع شود و در حالت پراکندگی قرار می گیرد و آن زمان ، هر چیزی از زبانش خارج می شود .
یا اینکه به آن قوه غضب و شهوت برمی گردد که آن ها بر آدم تسلط دارند و وقتی در مواجهه با چنین چیزهایی قرار می گیرد ؛این رذایل را مرتکب می شود .
لعن :
یعنی راندن و دور کردن از خدا
در برخوردها ؛ وقتی آدم در حالت نزول قرار می گیرد ؛ برمی گردد و می خواهد طرف مقابل را لعن کند .
لعن کند یعنی اینکه برای او خیر نخواهد و بخواهد او را از مسیری که هست جدا کند و به سمت خدا پیش نرود که البته این جایز نیست و باید حتما به آن توجه داشته باشد و برای همه خلایق خوبی بخواهد و نزدیکی به خدا را بخواهد و اگر چنین بود ؛ هیچ گاه به این صفات آغشته نمی شود .
این بررسی کردن مثل اینست که آدم با ذره بین درون خودش بگردد و ببیند چه زمان هایی این اتفاق برایش می افتد و منشا آن را پیدا کند و بررسی کند و ان شاءالله برطرف کند .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوازدهم
#بخش_ششم
خلاصه کتاب
طعن :
طعن زدن بر مسلمین و آن نیز از اعمال ذمیمه و افعال سیئه است و باعث ضرر دنیوی و عذاب اخروی می گردد.
شرح :
زمانی هست که آدم توجه به این ندارد؛ معمولا ما متوجه این ها نمی شویم چرا که به وجود چنین صفاتی در وجودمان عادت کرده ایم و آن را برای خودمان بد نمی دانیم ؛ چون توجه به طرف مقابل نداریم .
معمولا در صحبت هایی که آدم با نزدیکانش دارد و بنابر آن ضعفی که در قوه های مختلف در وجود آدم هست مرتکب چنین عملی می شود .
وقتی آدم بدون درایت یا شکوفایی با افراد مواجه می شود و می خواهد به نوع های مختلف و با نیش و کنایه های گوناگون این را مطرح کند و او را مورد عذاب قرار دهد .بدون اینکه خودش متوجه باشد .
معمولا می گوییم که داریم شوخی می کنیم ولی اکثرا شوخی ها برمی گردد به همین طعن زدن ها ؛ ولی در قالب شوخی آن را مطرح می کنیم و طرف مقابل هم ناراحت می شود و ناراحتی آن ها مطمئنا اثرات خیلی بدی در درون ما خواهد داشت و بدون اینکه متوجه شویم ؛ اینها به صورت مخفی در درون ما ایجاد خواهد شد .
این ها موانعی هست که به آدم اجازه نخواهد داد که پیشرفت کند و شاید در مراحلی جلو آدم را بگیرد .
اگر آدم متوجه شود می تواند آن را برطرف کند ولی معمولا تا یک انقلابی در درون آدم به وجود نیاید ؛ آدم متوجه چنین رذائلی نمی شود .البته همه رذائل این گونه هستند ولی چون آدم به این ها آلوده هست واین ها معمولا با زبان هست و نمی توان آن ها را شناسایی کرد و این باعث مخفی ماندن آن ها می شود و آدم نمی تواند آن ها را برطرف کند و اگر لطف و عنایت خداوند تبارک و تعالی شامل حال آدم بشود و با بیداری که برای آدم اتفاق می افتد ؛ توجه به رذائل می کند .
اگر آدم بخواهد ریزبینی داشته باشد ؛ به بیداری هایی که اتفاق می افتد توجه می کند و در درون خودش به کار می بندد ،چون ممکن است سالها طول بکشد که در وضعیت بیداری قرار بگیرد و اینطور نیست که آدم فکر کند همیشه این حالت دست می دهد .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوازدهم
#بخش_هفتم
وقتی انسان وارد دنیای دیگر می شود می گوید : خدایا اگر مسیر ما را مشخص می کردی و یک تلنگری به ما می زدی یا اینکه ما را بیدار می کردی ؛ ما متوجه می شدیم .
بعد آن پرده کنار می رود و نشان می دهد که در مواقع مختلف می خواسته ما را بیدار کند ولی ما بیدار نشدیم و توجه به آن نداشتیم .
پس باید توجه به آن حالاتی که در زمان های مختلف برایمان دست می دهد داشته باشیم .
بیشترین چیزی که برایمان اتفاق می افتد به صورت خواب است و آدم باید به خواب هایش توجه داشته باشد و برای بعضی ها هم که یک مقدار از حالت خواب خارج شده اند در حالت های دیگری به صورت مکاشفه یا در همین اتفاقات روز مره مثل تصادفی که رخ می دهد و او سالم می ماند بیداری اتفاق می افتد .
اکثرا می گویند شانس آوردیم که خسارتی بیشتر از این به ما نخورد در صورتی که خدا خواسته آدم را بیدار کند ولی آدم توجه نمی کند .
خب پس توجه به این رذائل داشته باشیم و بدانیم که به همین راحتی هم نیست و حتما باید بیداری از طرف خداوند تبارک و تعالی اتفاق بیفتد تا برای ما تجلی کند .
چون آدم همیشه در حالت سکون است و آرامش خاصی دارد و در دنیا روال خودش را طی می کند و هیچ موقع نمی خواهد به درون خودش رجوع داشته باشد چون اکثرا ما خودمان را مبرا می دانیم و حتی اگر کسی خودش را مبرا نداند ؛ می خواهد خودش را تبرئه کند و توجیه کند در صورتی که آدم اگر به صورت عادلانه در وجود خودش قضاوت کند ؛ این رذائل آشکارمی شود و برطرف می شود .
چرا که اگر اینها برطرف نشود در آینده ، سیر آدم را مختل خواهد کرد .
حتی سالیان سال دنبال درس و بحث و کسب علم هستیم ولی بعد می بینیم نمی توانیم کاری انجام دهیم ؛ علتش همین است که هیچ گاه نخواستیم به صورت حقیقی به درون خودمان نگاه کنیم و دایما به بیرون نگاه کردیم .
فکر کردیم معارف کسب کنیم و به دیگران ارائه بدهیم دیگر کارمان تمام شده است در صورتی که تمام این کسب علم ها و رفت و آمدها و کارهایی که انجام می دهیم ؛ برای ما هست و به دیگران ربطی ندارد و نباید فکر کنیم برای دیگران کاری انجام می دهیم .
دیگران باید برای خودشان کار انجام بدهند .
و اگر کسی می رود سر درس می نشیند و یا جایی صحبت می کند ؛همه ی این ها مال خود آدم هست و اگر کسی فکر کند برای دیگری است ؛ در یک جهل مرکب به سر می برد که خارج شدن از آن خودش عالمی دارد و باید طی مسیر بشود تا بتواند از آن جهل خارج شود .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوازدهم
#بخش_هشتم
خلاصه کتاب
صفت چهاردهم
#عجب و مذمت آن :
عبارت است از اینکه آدمی خود را بزرگ شمارد به جهت کمالی که در خود بیند ؛ خواه آن کمال را داشته باشد یا نداشته باشد و خود همچنان داند که دارد .
و خواه آن صفتی را که دارد و به آن می بالد کمال باشد یا نباشد !!!
بعضی گفته اند : عجب آن است که صفتی یا نعمتی را که داشته باشد بزرگ شمارد و از منعم آن فراموش کند .
شرح : صفت عجب در واقع برمی گردد به جهل مرکب ؛ البته همه این صفات رذیله قوه عاقله را دارا می باشد ولی آن رذیله ای که خیلی روشن تر است و خودش رانمایان می کند ؛ جهل مرکب است.
این جهل مرکب است که آدم فکر کند در وجودش چیزهایی دارد که متعلق به خودش است و آن ها را بزرگ بشمارد و فکر کند این آغشتگی که برایش به وجود آمده فقط مختص خودش است .
تفاوت عجب و کبر :
متکبر آن است که خود را بالاتر از غیر بیند و مرتبه ی خود را بیشتر شمارد ولی در عجب پای غیر در میان نیست بلکه معجب آن است که به خود ببالد و از خود شاد باشد و #منعم این صفت را فراموش کند .
شرح : حالا ببینیم ما آغشته به این صفت هستیم یا نه ؟
به هر اندازه که آدم حرکت کرده و در توحید واقع نشده ؛ دچار این صفت ها هست یعنی زمانی از این صفت ها خالی می شود که در توحید واقع شود.
ممکن است بگوید : ما سالهاست در این مسیر داریم حرکت می کنیم و این صفت در ما وجود ندارد ولی هنوز موقعیتش به وجود نیامده که بروز کند و به صورت مخفی در درونش هست .
باید به این صفات توجه کنیم و اگر بگوییم نداریم ؛ همین اظهار نداشتن این صفات ؛ خودش به یکی از آن رذائل بر می گردد.
باید به عجب و کبر و اینگونه صفات توجه کنیم و هیچوقت خودمان را مبرا ندانیم و همیشه یک جایی برای این بگذاریم که چنین صفاتی در درونمان باشد و فقط در حالت توحید هست که آدم دیگر توجه به اینها پیدا نمی کند .
حتی شاید در ظهور اسماء هم ساکن نشده باشد چون هر لحظه آدم حالتی دارد شاید حالتی که در ظهور اسماء است در حالت بعدیش به همان رذایل برمیگردد و هنوز این صفت درونش است و باز هم از جهل مرکب است .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوازدهم
#بخش_نهم
گفته شد این رذیله برمی گردد به جهل مرکب ؛
قوه عاقله باید یک شکوفایی داشته باشد و اگر شکوفانشده باشد ؛ عجب به صورت بالقوه در وجود آدم هست و می تواند اتفاق بیفتد .
هرچه قدر قوه عاقله شکوفا شود به همان اندازه از رذایل مبرا شده است ولی از آن خالی نشده است .
زمانی که عقل کاملا شکوفا شود و انسان در توحید قرار بگیرد دیگر هیچ حالت بسته ای در آن نیست و کاملا می تواند از بالا فرامین خداوند تبارک و تعالی را انتقال دهد به مراتب پایین و در آن زمان انسان از این رذایل جدا می شود .
صفت عجب هم همینگونه است که آدم تا موقعی که کاملا روشن نشده است بالقوه در وجود آدم هست و می تواند اتفاق بیفتد .
چرا می گوییم بالقوه ؟
چون شاید زمینه اش برای آدم به وجود نیامده باشد و صفت #عجب تجلی نکرده باشد ولی زمانی که #شکوفایی کامل اتفاق بیفتد دیگر کاملا از خود رها می شود و وقتی از خود رها شد ؛ این صفت ها از آدم جدا می شوند ؛ چون دیگر خودی نیست ؛ خودی دیگر نمانده و بعد می بینی که تمام مراتب فقط می شوند انتقال دهنده .
انتقال دهنده که شد ؛ دیگر هیچ چیزی را نمی تواند به خودش نسبت دهد و نمی تواند هیچ چیزی را درون خودش بزرگ کند چرا که از خود خارج شده است .
حالا مطابقتش با آن مثال تهران تا مکه اینطور است که خلق ما به صورت ناقصی بوده است .
در این عالم بعضی ها دیوانه هستند یا حالتی دارند که ذهنشان خوب کار نمی کند و می بینیم که چه کارهایی انجام می دهند .
ناقص هستند و همیشه با ظهورات ناقص خودشان درگیر هستند .
در وجود خودشان درگیر هستند و وقتی کسی با خودش درگیر باشد نمی تواند از آن منطقه ای که هست خارج شود و نگاهی به بالادست داشته باشد و عذاب خاص خودش را دارد .
طریق برطرف شدن عجب هم قرار گرفتن در توحید است و باید طبق فرمول حرکت کنیم تا ان شاءالله این نقص برطرف شود و هر اندازه ای که آدم در فرمول حرکت داشته باشد به همان اندازه از عجب خارج می شود .
عجب چند مرحله دارد که در قسمت بعد به آن پرداخته می شود ان شاءالله .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786