بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_نوزدهم
#بخش_اول
رذایل ترکیبی سه قوه :
عاقله :
۱. حسد
۲. مال و ثروت
۳. مکر و حیله
شهوت :
۱. محبت دنیا
۲. غنا
۳. حرص
۴. طمع
۵. بخل
غضب :
ظهور نیافته:
در حالت نزول
۱. خوف
۲. ایمنی از مکر خدا
۳. یأس
٤. ضعف نفس
۵. دون همتی
۶. بی غیرتی
۷. سوء ظن
۸. کتمان حق
در حالت صعود
۹. عُجب
۱۰. قساوت
ظهور نیافته :
در حالت نزول
۱. عجله و شتابزدگی
۲. غضب
۳. انتقام
۴. غلظت و درشتی
۵. کج خلقی
۶. عداوت
۷. سرکشی
۸. عصبیت
در حالت صعود
۹. کبر
۱۰ . تفاخر
۱۱. خودستایی
در رابطه با رذایلی که ترکیبی هستند و در شرایط مختلف برای افراد مختلف متغیر هستند ؛ باید هر کسی توجه داشته باشد که این رذایل به چه صورت در وجودش جریان پیدا کرده است و عنوانش چه چیزی است.
برای رذیله ای مثل حسد ؛ باید عنوان پیدا کرد .
این تعریف هایی که میشود کلیشه ای است. و کلیشه برای آدم زیاد کار نمی کند ؛ بعد از مدتی از ذهن آدم فراموش میشود ؛ ولی وقتی آدم برای آن یک مستندی پیدا کند و بر روی آن کار کند ؛ در درون او می ماند و آدم به آن آغشته می شود و این هم نیازمند یک قالب است .
الآن ما در ریاضیات یا در علوم دیگر نگاه کنیم فرمول هایی هستند.
اگر آدم فرمول داشته باشد ؛ اگر تعداد مسئله ها هم زیاد باشد ؛ با آن فرمول می تواند آنها را حل کند. پس ما هم باید برای چنین رذایلی یک چنین فرمولی را در نظر بگیریم .
در آن فرمول فقط عناوین است که تغییر می کند .
حالا این فرمولی که در مورد آن صحبتی هم شد ؛ از یک جنبه دیگر بررسی میشود.
یعنی یک فاکتور دیگری را جایگزین آن قبلی که متعارف بود میکنیم و مورد بررسی قرار می دهیم .
مثلاً مال و ثروت : ما میخواهیم ببینیم حسادت در مال و ثروت چگونه می تواند در وجود آدم تجلی داشته باشد .
گفته شد در فرمول و قالبی که صحبت شده است ؛ حسد میآید و به صورت قوه غضب تجلی پیدا می کند و یک مسیری را طی می کند.
در قوه غضب هم رذایلی بود که دسته بندی شد ؛ آنهایی که ظهور نیافته هستند و آنهایی که ظهور یافته هستند.
یعنی آن رذایلی که در قوه غضب فقط در درون آدم جلوه دارند و به بیرون اصلاً ظهور پیدا نمی کنند ؛ ظهور نیافته هستند.
یعنی در درون آدم اینها جولان میدهند که گفته شد آنها:
خوف : ایمنی از مکر خدا و ناامیدی ؛ضعف نفس ؛ دون همتی ؛ بی غیرتی ؛ سوء ظن ؛کتمان حق ؛عجب و قساوت هستند .
و آنهایی که ظهور یافته هستند : عجله و شتابزدگی ؛ غضب ؛ انتقام ؛غلظت و درشتی کج خلقی ؛عداوت ؛ سرکشی ؛ عصبیت ؛کبر ؛ تفاخر و خودستایی.
اما این ها را دسته بندی کنیم وببینیم در درون خودمان کدام یک از اینها دارد تجلی پیدا میکند.
نگاه کنیم به اینکه آن کسانی که در این عالم دارایی مادی دارند و به آن ها توجه می کنند ؛ اگر در وجود آدم تزکیه نشده باشد یک یا چند تا از این رذایل شروع میکنند به فعالیت کردن.
و شروع میکند آدم را در شرایط قرار می دهند و آدم را به سمتی می برند که یکی از این دسته بندی هایی که گفته شد در درون آدم یا در دسته اول و یا در دسته دوم ظهور پیدا می کنند.
آدم باید برای خودش شرایط اینها را مشخص کند و ببیند که آیا در گذشته برای آدم اینها اتفاق افتاده اند یا نه ؛
ریشهیابی که باید بشود: ریشه یابی از رذایل قوه غضب با همین دسته بندی داشته باشد .
بعد باید بیاید در قوه شهوت دنبالش بگردد : ببیند که علت اینکه قوه غضب این طور تعریف شده و اینجوری در وجود آدم جولان داده و باعث قبلیش چه بوده است ؟
. در قوه شهوت می بیند که می تواند محبت دنیا ؛غنا ؛حرص ؛طمع و بخل باشد و شاید برای بعضی ها تمام آن شرایط بتواند وجود داشته باشد ؛ منتها آنهایی که آدم باید بهشان توجه کند ؛ اینها هستند.
این شرایط میتواند آن حالت ها را برای آدم به وجود بیاورند ؛ البته کل رذایل قوه شهوت را هم میتوانیم در نظر بگیریم.
خوردن مال حرام و خیانت در مال و فرو رفتن در باطل و تکلم به سخنان بیهوده هم میتواند باشد ؛ منتها باید آن جنبه را در نظر بگیردکه در هر کسی دارد اتفاق میافتد ؛ منتها در این قالب باید قرار بگیرد .
یعنی عامل تحریک قوه غضب را برای این حسادت در قوه شهوت باید جستجو کرد .
پس بنابراین اگر آدم توجه پیدا کند که کدام یک از این ها باعث شده که قوه غضب تحریک بشود ؛ آن موقع باید مورد بررسی قرار بگیرد و ببیند که عامل آن چه چیزی است و در قوه شهوت اگر آن را پیدا کرد که چیست دوباره باید این را انتقال بدهد که منشا اصلی اش از کجاست.
چون یک مرحله بالاتر از این هم وجود دارد که رذایل قوه عاقله است.
✍ادامه دارد.......
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_نوزدهم
#بخش_دوم
بررسی مال و ثروت در قوه عاقله
بیشترین چیزی که در قوه عاقله می تواند آدم را تحریک کند و آدم هم به آن مبتلا است و از آن جا دارد سرچشمه می گیرد ؛ مکروحیله است ؛ که از رذایل قوه عاقله قرار داده شده است .
البته موارد دیگر هم میتواند در افراد به صورت استثنا ظهور پیدا کند ؛ ولی به صورت عامش ؛ این است.
آن مکروحیله ای که در قوه عاقله است آدم را به سمتی میبرد که به این شکل ظهور پیدا کند.
پس بنابراین اگر بخواهیم قالب را به این صورت در نظر بگیریم که حسادت چطور باید در درون آدم مورد بررسی قرار بگیرد ؛ باید بیاییم نمونه هایش را بررسی کنیم که این رذیله قوه غضب از چه طریقی در درون ما ظهور پیدا کرده است .
بعضی از این رذایل در بعضی ها یک یا دو و حتی در بعضی ها که وضعیت بدتری دارند؛ میتواند همه اینها هم ظهور داشته باشد.
ولی باز باید در قوه غضب دسته بندی صورت بگیرد و آنهایی که ظهور نیافته هستند ؛زمانی که ما با کسی مواجه می شویم از نظر دارایی ما کمتر از آنها دارایی داریم و این باعث حسادت می شود .
آنجا را باید نقطه نزول در نظر بگیریم .
یعنی در ظهور نیافته ها که در نظر بگیریم ؛ خوف ؛ایمنی از مکر خدا ؛یاس ؛ضعف نفس ؛ دون همتی ؛بیغیرتی ؛سوءظن و کتمان حق در حالت نزول ما است که برای ما ظهور پیدا میکند.
در حالت صعود ؛ یعنی ما نسبت به دیگران که دارایی مان بیشتر است ؛ آنجا به صورت عجب و قساوت تجلی پیدا می کند.
آنهایی که ظهور یافته هستند در نقطه نزول از عجله و شتاب زدگی ؛ غضب ؛ انتقام ؛غلظت و درشتی ؛ بدخلقی ؛ عداوت ؛ سرکشی ؛ عصبیت ؛ اگر در حالت نزول باشیم به این شکل می شود.
اگر این دسته بندی را آدم داشته باشد ؛ شرایط خودش را میتواند بهتر آنالیز کند و آن موقعی که در حالت صعود هستیم ؛ یعنی نسبت به دیگران دارایی مادی اش بالاتر باشد؛ به صورت کبر ؛تفاخر و خودستایی میتواند ؛ تجلی پیدا کند .
✍ادامه دارد.....
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
سبم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_نوزدهم
#بخش_دوم
✍ادامه بحث .......
حالا باید نمونه اش را مورد بررسی قرار بدهیم و ببینیم چطور این حالت باعث حسد میشود ؛ وقتی آدم نگاه می کند به کسی که یک دارایی دارد ؛ اگر در این قوه شهوت که محبت به دنیا دارد ؛ یا توجه به غنای بیش از اندازه یا حرص و طمع و بخل در وجودش است ؛ می ترسد که کسی دارایی اش بیشتر از او بشود .
آن کسانی که دارا هستند در درونش یک حالت ترس در نوع های مختلف تجلی پیدا می کند.
آن ترس هم به خاطر این است که شاید فکر کند یک کاری که میخواهد انجام بگیرد دیگران بهتر از او انجام می دهند ؛ چون دارایی بیشتری دارند.
بنابراین باعث می شود که این رذیله در درون آدم جولان پیدا کند و همیشه یک حالت رکود درونش ایجاد بشود و همیشه این صفت خوف در وجودش جریان داشته باشد.
خیلی ها را می بینیم که همیشه در حالت کسلی هستند و در حالت رکود هستند اگر ریشه یابی بکنند ؛ شاید برگردد به چنین حالت هایی که در درونشان ظهور پیدا کرده است .
وقتی نسبت به دارایی دیگران نگاه بکنند، دیگران چون نسبت به او دارایی بیشتری دارند ؛ آن موقع این حالت به آنها دست می دهد.
اگر اینها را مورد بررسی قرار بدهیم میبینیم که قوه شهوت به چه چیزهایی برمیگردد.
شاید عاملش محبت به دنیا باشد ؛ یعنی دنیا را خیلی دوست دارد و میخواهد دارایی اش خیلی زیاد باشد ؛ ولی می بیند که دیگران نسبت به آن دارایی شان بیشتر است ؛ آن را در این حالت ترس که همیشه در وجودش هست ؛ قرارمیدهد .
بقیه صفات هم به همین صورت است ؛ می بیند که این حالت که در درونش ایجاد شده است ؛ مکر خداوند تبارک و تعالی است.
خدا خواسته که آدم اینطور باشد ؛ ولی آدم اصلا به فرامین خداوند توجه ندارد .
آن موقع درونش این حالت اتفاق میافتد و نسبت به دیگران حالت حسادت رخ میدهد و این زمانی است که در حالتهای نزول است . که ظهور نیافته هستند .
یعنی آدم از درون خودش را میخورد ؛روایات هم است که آنهایی که حسود هستند در ظهور نیافته ها ؛ جز اینکه درون خودشان را از بین میبرند ؛ اتفاقی نمی افتد .
اگر یک چنین حالتی در درون آدم ظهور پیدا کند می بیند که تمام آن نظم و ترتیب وجود آدم به هم میخورد ؛در حالی که آدم میخواهد یک سیر خیلی خوبی داشته باشد ؛ این مانع آن سیر می شود ؛به خاطر اینکه در درون یک شلوغی خیلی خاصی به وجود آمده ؛ به خاطر همین رذایل نسبت به دارایی که دیگران دارند.
و این باعث می شود که آدم اصلا فرصت پیدا نکند که به سمت خدا یا به سمت معارف برود ؛ یا به سمت عبادت هایی که مدنظر اوست و اگر هم میرود ؛ میبینی که با یک شلوغی خاصی در آنها قرار میگیرد .
این باعث میشود که به صورت ناقص ظهوراتش انجام بگیرد.
.#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_نوزدهم
#بخش_سوم
اثراتی که میتواند این ظهور نیافته ها داشته باشند ؛ یعنی که درون خود آدم را به یک جایگاهی تبدیل می کند که جایگاه شرایط گوناگون هست که آدم را به یک سمتی می کشاند تا نتواند انسجام و سکون را داشته باشد
و نمیتواند در انسجام خاصی در این
مسیری که خدا برای آدم قرار داده است قرار بگیرد .
و همیشه آن حالت پراکندگی در درون آدم هست .
در سیر هم که نگاه می کنیم در مراحل مختلف ؛ آدم باید از حالت پراکندگی در بیاید.
یکی از عوامل پراکندگی را که نگاه میکنیم در همین رذایل مثلاً حسد است؛ که آدم وقتی ریشه یابی می کند، می بیند که حسد، همه قوا را درگیر خودش میکند و در همه قوا یک نقطه ضعفی را دارد و آن نقطه ضعف زمانی که باید ظهور پیدا کند، ظهور پیدا میکند و سکوت آدم را بر هم میزند.
آنهایی که ظهور یافته هستند، در حالت نزولش، وقتی است که دارایی آدم نسبت به دیگران کمتر است و وقتی که شرایط این چنینی به وجود میآید آن موقع اعمال و ظهوراتی از او سر میزند که دیگر در آن موقع حتی گناه محسوب میشود.
در شرایط ظهور نیافته ها، در ابتدای حرکت گناه به آن صورت محسوب نمیشود. ولی وقتی آدم حرکت کرده باشد و یک مسیری را به سمت خداوند تبارک و تعالی طی کرده باشد، آنها هم گناه محسوب میشود، ولی ابتدائاً نه. ابتدایی که میخواهد حرکت بکند .
ولی در ظهور یافته چون موجب میشود حقی ضایع بشود و آدم نسبت به دیگران حقی را ضایع کند، اینجا گناه محسوب میشود.
یعنی از همان ابتدایش گناه خودش را جلوه می دهد و آن حالت شرعیش برای آدم ظهور پیدا میکند که باید توجه داشته باشیم که وقتی چنین حالت هایی هم برای آدم به وجود می آید، آن موقع باز شلوغی درونی آدم که بهصورت درونی و بیرونی است ؛ خیلی بیشتر میشود. و علاج کردنش هم خیلی سخت تر است.
چون اگر این حالت اتفاق بیفتد، علاوه بر اینکه باید تزکیه نفس صورت بگیرد، باید حلالیت های گوناگونی را که نسبت به دیگران داشته ؛ گرفته بشود تا وجودش تطهیر بشود.
اگر این قالب را در نظر بگیریم و جای آن مال و ثروت یا هر چیزی، نسبت به حسادت قرار بدهیم آن موقع آدم میتواند به این ترتیب آن را مورد بررسی قرار بدهد.
و آدم هم باید به صورت حقیقی در درونش نگاه کند. این طور نباشد که اگر یک جایی هست بگوید نه؛ من این حالت نیستم. باید دقت کند که اگر واقعا این حالت برایش اتفاق افتاده، ریشه یابی کند و آن را برطرف کند. و طریقه های برطرف کردنش هم باید ببینیم که در این مسیری که ما داریم حرکت میکنیم هر کدام از اینها بخواهد ظهور داشته باشد ؛ آن موقع این مسیر آدم را مختل میکند.
و همین است یک موقع آدم در درونش گرفتگی هایی به وجود میآید، یا در غم و اندوه قرار می گیرد یا در شرایط انقباض قرار می گیرد. علتش این است که این رذایل در درون آدم هست و اینطور نیست که آنهایی که دارند، اینها را از یک جاهایی کسب میکنند.
همه اینها به صورت بالقوه در وجود همه هست. منتها وقتی که شرایط مهیا میشود ؛اینها ظهور پیدا میکند. باید این را بدانیم که عواملی هستند، خصوصاً در گرفتگی ها که ناراحتی های گوناگون در وجود آدم وارد می شود .
حالا یک طریقش میتواند این باشد که دنبال این رذایلی که در این قالب هست بگردد و ببیند کدامیک از اینها در درونش ظهور پیدا کرده است؛ که الان این حالت به او دست داده است.
✍ادامه دارد........
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_نوزدهم
#بخش_سوم
✍ادامه بحث......
بعد در قوه شهوت دنبالش بگردد، ببیند عامل اینکه قوه غضبیه تحریک شده در قوه شهوت چه چیزی بوده است.
و وقتی این هم مورد بررسی قرار گرفت ببیند که عامل اصلی که فرماندهی وجود آدم را دارد که قوه عاقله است، از آنجا که رذیله ای بوده که باعث شده چنین مرحله ای دروجود آدم طی بشود.
اینها را همینطوری مورد بررسی قرار بدهد تا در واقع نقاط ضعف معلوم بشود و بتواند آنها را برطرف کند.
اکثراً به این ها مبتلا هستند؛ ولی به صورت مخفی است؛ و آدم توجه به آنها نمی کند. اگر به لطف و رحمت خداوند یک سکوتی برای آدم حاصل شود و یک شرایطی به وجود بیاید و آدم توجه پیدا بکند؛ میتواند این ها را تشخیص بدهد.
منتها الان هم که به این شکل ؛ به این رذایل میتواند توجه پیدا کند؛ یعنی اینکه خدا خواسته که آدم توجه به درون خودش داشته باشد؛ نه اینکه بگوییم خود به خود دارد ظهور پیدا میکند.
این خواست خدا بوده که آدم به چنین چیزهایی توجه پیدا کند و مسیر را برای خودش هموار کند؛ تا بتواند سیر داشته باشد
. باید بدانیم که برای یک کسی که مثلاً در یک مسیر عادی هست، در شرایط مختلف یک چنین حالتی میتواند ظهور داشته باشد؛ برای کسانی که در ابتدای مسیر سیر و سلوک هستند، به یک شکل ظهور پیدا میکند.
فکر نکنیم که همه اینها فقط برای آنهایی است که هنوز در مسیر سیر قرار نگرفتند.
برای کسانی که در سیر هستند و هنوز به توحید نرسیدند، در هر درجه ای هم که قرار بگیرند این ها قابلیت ظهور دارند.
یک موقع آدم خودش را مبرّا نداند که مثلاً این مسیر را دارد طی میکند؛ پس از اینها خلاص شده است ، نه!
منتها ظهورش هرچقدر بالاتر برود، لطیف تر است. یعنی باید با یک ریزبینی خاصی به آن ها توجه کند.
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_نوزدهم
#بخش_چهارم
رذیله بعدی اهانت و تحقیر نمودن
برای آاین هم باید یک نمونه را مورد نظر بگیریم تا آن را هم مورد بررسی قرار بدهیم.
اهانت و تحقیر نمودن بندگان خدا :
۱. توهین
۲. فحش
۳. بی اعتنایی
عاقله:
۱. خطورات
۲. مکر و حیله
۳. جهل مرکب
شهوت:
۱. محبت دنیا
۲. حرص
۳. طمع
۴. خوردن مال حرام
۵. خیانت در مال
۶. فرو رفتن در باطل
۷. تکلم به سخنان بیهوده
غضب:
ظهور نیافته:
در حالت نزول:
۱. خوف
۲. ایمنی از مکر خدا
۳. یاس
۴. ضعف نفس
۵. دون همتی
۶. بی غیرتی
۷. سوء ظن
۸. کتمان حق
درحالت صعود
۹. عُجب
۱۰. قساوت
ظهور یافته:
در حالت نزول:
۱. عجله و شتابزدگی
۲. غضب
۳. انتقام
۴. غلظت و درشتی
۵. کج خلقی
۶. سرکشی
۷. عداوت
۸. عصبیت
در حالت صعود:
۹. کبر
۱۰. تفاخر
۱۱. خودستایی
گفتیم شرایط و رذایل با یکدیگر فرق میکند. آدم برداشتی که از این میتواند داشته باشد، شاید در افراد مختلف تغییرات کوچکی باشد؛ این را هم باید در نظر گرفت که همه اینها شاید در همه صدق نکند. ولی کلیتش همین هست.
آدم باید ببیند که در کدام یک از این شرایط واقع بوده یا میتواند واقع شود، یعنی باید شرایط درونی اش را در اهانت و تحقیر کردن آن چیزهایی که مورد توجه است، مثل توهین کردن، به دیگران فحش دادن، بی اعتنایی و... هم به این شکل ها هم در شکل های بدش و هم در حالت ضعیفش و یا چنین حالاتی مورد بررسی قرار بدهد.
خب اگر باز هم بخواهیم این را قالب بندی کنیم، میبینیم که :
در ظهور نیافته ها: در شرایط توهین و فحش و بی اعتنائی می تواند خوف، ایمنی از مکر خدا، ضعف نفس، بیغیرتی، دون همتی، سوءظن، کتمان حق، عجب، قساوت و سنگدلی؛
و در ظهور یافته ها: غلظت و درشتی.
بعضی از رذایل قوه غضب، در بعضی از رذایل کم جلوه هستند. یعنی حالت بیرنگی دارند.
ولی بعضی ها هستند که کاملاً مشهود هستند. در ظهور یافته ها مثل غلظت و درشتی، عجله و شتابزدگی، غضب، انتقام، کج خلقی، سرکشی، عداوت، عصبیت، کبر، تفاخر، خودستایی.
وقتی که یک چنین حالتی باشد، باید در قوه شهوت دنبالش بگردیم؛ که این جا می تواند محبت دنیا، حرص، طمع، خوردن مال حرام، خیانت درمال، فرو رفتن در باطل و تکلم به سخنان بیهوده باشد.
یعنی توهین و فحش و بی اعتنایی در قوه شهوت جلوه دارند.
و اگر بخواهیم برگردیم و ریشه این ها را ببینیم ؛ چون اینها در قوه غضب تحریک می شوند ؛ یک مرحله ای به عقب برمی گردیم.
در شهوت، گفتیم اینها موردبررسی است؛ یعنی می تواند برای آدم جلوه داشته باشد.
بعد ریشه یابی این ها را در قوه عاقله ببینیم؛ که جهل مرکب، خطورات و مکر و حیله است؛ که باید آدم اینها را در نظر بگیرد و در درون خودش مورد بررسی قرار بدهد و در خودش ببیند، که اگر فحشی داده می شود، به چه صورتی دارد تجلی پیدا می کند؟ مثلاً به صورت غلظت و درشتی است یا مثل بی اعتنائی است و به حالت های ظهور نیافته در وجود آدم جلوه پیدا میکند.
در بی اعتنایی ها مثل خشم و ایمنی از مکر خدا و ضعف نفس ؛ بی غیرتی و دون همتی تجلی دارد؛ باید اینها را مثل حسد مورد بررسی قرار بدهیم، تا اینکه ببینیم کدام یک از اینها تا به حال برای ما اتفاق افتاده است .
یعنی عامل اصلی را آدم باید پیدا کند که به صورت غضب در وجود آدم تجلی پیدا می کند.
در چنین شرایطی ، آدم باید بداند که باید از خداوند تبارک و تعالی درخواست کند، تا حقیقت وجودش را در این رذایل به او نشان بدهد که آیا به این رذایل مبتلا هست یا نه؟
چون خود آدم وقتی در حالت سکوت باشد می تواند اینها را متوجه بشود.
اگر در حالت سکوت نباشد، نمی تواند تشخیص بدهد که چه وضعیتی دارد.
پس آدم باید از خدا بخواهد تا آن رذایلی که میتواند در وجودش برای حرکت به سمت خدا مانع باشد، را به او نشان بدهد و برطرف کند.
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_لسعاده
#جلسه_نوزدهم
#بخش_پنجم
ظلم:
صفت سومی که در رذایل ترکیبی است، ظلم است.
۱. معنی عام ظلم: به معنی کار بیجا کردن و تعدی نمودن از حد وسط است .
و ظلم به این معنی، جامع رذایل و ارتکاب هر یک از قبایح شرعیه و عقلیه را شامل است.
معنی ظلم بسیار گسترده است.هم میتواند دربیرون مورد بررسی قرار بگیرد و هم در درون.
یعنی آدم در رذایل قوه غضب که نگاه می کند همه اینها میتواند برای او تجلی پیدا کند. منتها آدم باید ببیند در کدام حالت است که برایش اتفاق می افتد.
۲. معنی عام ظلم: عبارت است از ضرر و اذیت رساندن به غیر؛ از قبیل کشتن و یا زدن یا دشنام و فحش دادن یا غیبت و یا مال غیر را به غیر حق تصرف کردن.
در واقع هر چیزی که در جای خودش قرار نگیرد، ظلم است. حالا باید آدم مصادیقش را ببیند که به چه شکلی دارد در وجودش تجلی پیدا میکند.
نکته: باعث این ظلم اگر عداوت و کینه باشد از نتایج قوه غضبیه خواهد بود.
یعنی تمام شرایطی که می تواند در قوه غضبیه اتفاق بیفتد، به نوعی یک ظلمی دارد صورت میگیرد. حالا یا به درون یا به بیرون.
نکته: اگر موجب ظلم ؛ حرص و طمع در مال باشد ؛ از جمله قوه شهویه خواهد بود.
اینجا آمده این ها را جدا کرده و به شکلی عناوینی را هم از قوه غضبیه و قوه شهویه اعلام کرده که میتواند به آنها برگردد.
ولی به آن قالب که نگاه میکنیم ؛
در آن قالب اینها میتواند به خوبی برای آدم تجلی پیدا کند و مورد بررسی قرار گیرد و ببیند که به کدام حالت وجودی اش برمی گردد.
البته همه اینها به رذایل قوه عاقله برمیگردد.
به خاطر اینکه اگر قوه عاقله خوب عمل کند ظلمی در درون آدم صورت نمی گیرد.
البته این تنها یک اندازه است.
وقتی آدم به یک حدی از شکوفایی برسد که قوه عاقله اش در حد این دنیا خوب عمل کند ؛ آن موقع رذایل برمیگردد به قوه عاقله که در اینجا عدم شکوفایی می تواند ظلم محسوب شود .
منظور عدم شکوفایی از حد متعارف است .
پاسخ ظالم در روز قیامت : چون از فکر آخرت و روز حسرت و ندامت بپردازید ؛ احوال دنیای خود را ملاحظه نمایید و مفاسد دنیوی ظلم و ستم را متذکر گردید ؛ روز قیامت را به یاد آور و زمان مواخذه را در نظر بگیر و خود را در حضور پروردگار خود ایستاده ببین و مستعد جواب ظلم و ستم بر بیچارگان شو و جواب آنها را مهیا کن.
در چیزی که عنوان شده میخواهد بگوید شما همین الان که دارید ظلم می کنید تصور کنید که در محشر هستید و می خواهید جواب بدهید ؛ آیا توانایی جواب دادن به این کارهایی که کردید را دارید یا نه؟
یعنی خودتان را همین الان در آن دادگاه حس کنید .
در این صورت آدم از ظلم کردن صرفنظر میکند.
البته در نوع هایی که در حد توان و در حد شکوفایی هرکس به اندازه ظرفیتش هست ؛ چون بعضی از ظلم ها ؛ همین عدم شکوفایی هست ؛ آن موقع باید مراحل خودش را طی کند تا این اتفاق بیفتد یعنی آدم از ظلم رها بشود.
الان نگاه میکنیم ما به هر اندازه که در مسیر سیر و در مسیری که خدا گفته قرار نگیریم و به یک سری از احکام خداوند تبارک و تعالی راضی باشیم ؛ این هم ظلم است .
و اگر در مراحل بالاتر بخواهیم در نظر بگیریم ؛ اگر به توحید نرسیم به وجود خودمان ظلم کرده ایم.
و هر کسی هم می خواهد این مسیر را طی کند ؛ باید این را در نظر بگیرد که حتماً آن افق را مشاهده کند و به افق باید برسد و اگر نرسد به هر اندازه ای که نرسیده ؛ به همان اندازه به وجود خودش ظلم کرده است .
برای همین است ؛ کسانی که در سیر قرار میگیرند؛ نسبت به دیگران فعال تر هستند.
چون به اینکه اگر به آنجا نرسند یک ظلمی دارد صورت میگیرد ؛ توجه پیدا کردهاند .
البته این نباید باعث بشود که به آدم یاس و ناامیدی دست بدهد ؛ باید آدم ظرفیتش را آنقدر بالا ببرد که با همان ظرفیت بالا به این مسائل نگاه کند .
در فرمول که نگاه میکنیم حرکتی که دارد صورت میگیرد ؛ باید آن شرایط خاص برای آدم صورت بگیرد و آن اشباعیت به وجود بیاید ؛ تا در مراحل بعدی قرار بگیرد و این نباید باعث بشود که یاس و ناامیدی به او دست بدهد.
یک وقتی مثلاً میآید میگوید ما که این همه پیش نرفتیم و ظلم های گوناگونی به خودمان کردیم ؛ پس ما یک چنین حالتی را داریم .
✍ادامه دارد........
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_نوزدهم
#بخش_پنجم
✍ادامه بحث......
پس بهتر است ما که سالم هستیم برگردیم اینها در درون آدم خیلی اتفاق می افتد علتش هم این است که هنوز آدم به آن ظرفیت لازم نرسیده و یک طلب بالاتری را میکند و باعث می شود که در یأس و ناامیدی وارد بشود و آدم را منصرف کند و وقتی هم برای آدم چنین حالتی اتفاق می افتد آن رذایل گوناگون وجودی آدم که بالقوه هستند ؛ شروع میکنند به فعالیت .
و بعد درون آدم را به هم میریزد و میبینی که او را از آن انسجام در می آورند و آدم دیگر نمی تواند حرکت کند.
آدم باید به این نکات ظریفی که در مسیر هست ؛ توجه کند تا یک موقعی اینها باعث نشود که آدم از آن مسیر زاویه انحراف پیدا کند ؛ چون الان این همه آدمی که در مسیر حرکت می کنند ؛ می بینیم که هر کسی یک نقطه یا توقف میکند یا مسیرش یک تغییر پیدا می کند .
علتش این است که هنوز آن ظرفیت لازم برایش ایجاد نشده و با ظرفیت پایین درخواست های بالایی می کنند.
و آن موقع همین باعث انحراف شان می شود.
آدم باید در این مسیر به بنیه و ظرفیتش توجه کند و هر جایی هم که قرار می گیرد با این شرایطی که قرار گرفته ؛ باید بداند که ظرفیتشان همین قدر بوده که در آن شرایط قرار گرفته و باید از خداوند تبارک و تعالی درخواست ظرفیتهای بالا را داشته باشد.
به آن فرمول که نگاه میکنیم تمام فرمول را باید آدم از خدا درخواست کند و درصد اعلایش را هم درخواست کند ؛ منتها فکر هم نکنیم که این مسیری که طی میکنند در یک سال و دو سال برای آدم مهیا می شود .
باید ۳۰ تا ۴۰ سال توی این قالب قرار بگیرند تا برای آدم کاملا روشن بشود و این هم احتیاج به تلاش زیادی دارد.
اگر آدم فکر کند که با یک مقداری درس بحث و عبادت به یک جایی می رسد و یک چیزی می شود ؛ باید از این حالت در بیاید .
ما در این مسیر هم که داریم حرکت میکنیم تازه میخواهیم بی چیز بشویم .
چون اکثراً که در این مسیر قرار میگیرند ابتدا دنبال آن چیز شدن هستند ؛ آغشته می شوند و یک مدت بعد باید از این آشفتگی ها در بیایند ؛ که البته این طبیعت این مسیر است که یک چنین حالتی را برای آدم به وجود میآورد یعنی
۱) آدم وارد می شود بعد
۲) باید از آن خارج بشود
آن موقعی که میخواهد خارج بشود باید ظرفیتهای لازم برای او به وجود آمده باشد تا آدم بنا بر آن حرکت بکند.
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
سم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_نوزدهم
#بخش_ششم
✍ادامه بحث....
۸- از بدعت گذاری اجتناب کند.
بدعت گذاری در بیرون مصادیقش به همان اندازه که در شرع گفته میشود باید توجه داشته باشیم .
در درون خود آدم شاید یک وقتی آدم خودش در این مسیر دارد کارهایی را انجام میدهد باید توجه پیدا کند که این بدعت گذاری که در درون دارد انجام می گیرد ؛ آیا باعث شکوفایی مراتب بالاتر قرار می گیرد یا نه.
اگر موجب شکوفایی می شود این بدعت گذاری نیست حالت سنت هست که آدم باید این را هم داشته باشد.
به خاطر اینکه در سیر و سلوک هر کسی برای خودش یک روشی دارد و آن هم بنا بر آن مراتب خودش و بنا بر سازگاری درونی خودش این حالت را قرار داده است و موجب شکوفایی های مختلف در درونش شده است ؛ مثلا عرفا هرکدامشان شرایط خاصی را دارند به خاطر اینکه این مراتب درونی شان یک چنین حالتی را اقتضا میکند.
این بدعت گذاری نیست.
بنابر آن شرایط وجودی خودش ؛ کارها را به صورتی درآورده که این مسیر برایش راحت تر طی شود.
چون الان می بینیم بعضی ها یک کارهایی را انجام میدهند ؛ مثلاً بعضیها در یک ذکر خاص قرار میگیرند که شاید تجویز آن برای همه درست نباشد ؛ آن شرایط اختصاصی که برای هر کسی هست ؛ آدم باید ببیند که با آن می تواند سازگار باشد یا نه .
آن موجب شکوفایی اش می شود یا نه .
مثلا بعضی ها ۸ ساعت یا ۱۰ ساعت در یک شرایط خاص قرار میگیرند که شاید این برای هر کسی مهیا نباشد ؛ این طور نیست که بگوییم چون برای ما مهیا نیست ؛ پس کسانی که اینجوری قرار میگیرند ؛ اشتباه است ؛ نه.
باید آدم یک چنین چیزهایی را از ذهنش دور کند ؛ هر کسی بنا بر شرایط وجودی خودش باید به این مسیر نگاه کند.
بعد یک وقتی هست که خداوند تبارک و تعالی شرایطی را برای آدم به وجود میآورد که آدم را به آن سمت میبرد که یک سری کارهایی را انجام بدهد .
و یک چنین اعمالی را داشته باشد که مثلاً شاید برای کسی این حالات نباشد ؛نباید یک موقع آدم در اینها تفاوت قائل شود که بگوید این درست است یا درست نیست.
هر کسی باید خودش این را تشخیص بدهد. بخاطر اینکه تحمل هر کسی و ظرفیت هر کسی اندازهای است که آدم باید به آن ظرفیت برسد تا آن اعمال را انجام بدهد.
۹- چون از احدی خیانت یا خباثتی صادر شود تا ممکن باشد قلم عفو بر آن بکشد.
اگر در مراتب درونی مان نگاه کنیم این مراتب گوناگون ما هر کدامشان در شرایط گوناگون ظلم های گوناگونی کردند که آدم باید توجه داشته باشد که تا آنجایی که ممکن است قلم عفو بر روی آن ها بکشد ؛ چرا باید قلم عفو بکشد ؟
به خاطر اینکه آدم اگر نتواند خودش ؛ خودش را ببخشد ؛ نمی تواند در این مسیر قرار بگیرد و در این مسیر سیر داشته باشد.
مثلاً بارها برای کسانی که شاید تجربه اش را کرده باشند ؛ می تواند وجود داشته باشد که یک جایی یک گناهی اگر سرزده باشد ؛ می گوید ما که این همه اشتباه کردیمما درست نمی شویم ؛ حالت منفی در درون خودش به وجود بیاورد و میبینیم که آن اتفاقی که باید برایش بیفتد مثلاً در سیر قرار بگیرد اتفاق نمیافتد.
آدم باید اول خودش ؛ خودش را ببخشد و مراتب مختلفش را ببخشد ؛ بعد درخواست بخشش از درگاه خداوند تبارک و تعالی داشته باشد و تا خودش به خودش رحم نکند ؛ دیگری هم بر او رحم نخواهد کرد.
پس بنابراین تا جایی که ممکن است کارهایی را انجام بدهد ؛ تا اینها به سکوت برسند ؛چون اگر به سکوت نرسند ؛ شرایط مهیا نمیشود که آدم حرکت داشته باشد .
البته این یک موقع اشتباه نشود که آدم فکر کند که گناه هایی که کرده همه را بیخیال بشود.
نه ! بیخیال شدن با بخشش خیلی فرق دارد ؛ بیخیالی یعنی هنوز به عمق مطلب پی نبرده است .
ولی بخشش یعنی عمق مطلب برای آدم مشخص شده و فهمیده که چه اشتباه بزرگی کرده است یا گناهان گوناگون یا ظلم های گوناگون را انجام داده ؛ اینجا فهمیده و بعد باید یک حالت بخشندگی را در درونش داشته باشد.
تا اینکه همه با یکدیگر به یک سکوتی برسند و بتوانند در درگاه خداوند تبارک و تعالی تحت فرمان قرار بگیرند.
۱۰- مقصود از مملکت داری و فرمانفرمایی حظ نفس و پیروی از لذات و شهوات جسمانیه نباشد و همه همت او بر آسایش و آرامش معطوف نباشد.
شرایطی هم که میخواهد در درون آدم ایجاد بشود ؛ باعث نشود که آدم حالت تنبلی یا تن پروری در درونش به وجود بیاید .
باید حتماً آن کارهایی که دارد در وجود آدم صورت میگیرد ؛ چه بخشش باشد و چه عدالت میخواهد جاری بشود ؛ برای این باشد که یک چیز بالاتری در ورود آدم جاری بشود.
نه این که آدم بخواهد در این دنیا خوب زندگی کند و خوب حالت حیوانی را در این عالم بپروراند.هدف از این که عدالت در وجود آدم ظاهر بشود و آدم به آن حد کمال برسد ؛ این است که آن مراتب بالا برای آدم شکوفا بشود و آدم بتواند فرامین بیشتری را از بالا دریافت کند و در آن شرایط قرار بگیرد
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786